• فهرست مقالات ������ ����������

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        ملت در حكم خانواده‌يي بزرگ است و ادارة امور آن بايد با نگاهي در اين راستا نگريسته شود. از جمله وظايف مديران كشور و اين خانوادة بزرگ، علاوه بر دلسوزي و خيرخواهي، عبارتست از دقت در توزيع منابع و درآمدهاي حاصل اين جماعت، متناسب با اهميت واقعي ـ‌نه ظاهري‌ـ آن و دادن نظم و ت چکیده کامل
        ملت در حكم خانواده‌يي بزرگ است و ادارة امور آن بايد با نگاهي در اين راستا نگريسته شود. از جمله وظايف مديران كشور و اين خانوادة بزرگ، علاوه بر دلسوزي و خيرخواهي، عبارتست از دقت در توزيع منابع و درآمدهاي حاصل اين جماعت، متناسب با اهميت واقعي ـ‌نه ظاهري‌ـ آن و دادن نظم و تنظيمي حكيمانه و عقلايي‌در تخصيص سهم هر بخش به آن. بارها اين قلم گفته و نوشته است كه سهم معنويات و مصاديق آن ـهمچون فرهنگ و حكمت و دانش و اخلاق فردي و اجتماعي ...‌ـ بمراتب بيشتر از امور روبنايي و مادي و ظاهري است، و امور معنوي و فرهنگي و عقلي بمراتب بيشتر در حفظ حيات و سلامت جامعه و رسيدن به ديگر اهداف كمك ميكند و بهمين دليل بر بخشهاي ديگر تقدم دارد و ضعف آن، بالعكس، ميتواند حتي اقتصاد و سياست و ديگر بخشهاي سازنده را هم خراب يا كم اثر نمايد. متأسفانه در بيشتر برنامه‌هاي كوتاه يا بلندمدت كشوري ديده ميشود كه فصل فرهنگ و امور معنوي در صف نِعال و اواخر فصول برنامه‌ها و در دورترين نقطه از چشم برنامه‌ريزان و نيز از سرچشمة حياتبخش بودجة سالانة كشوري و عمومي قرار گرفته است و دستگاههاي فرهنگي و حِكمي ـ دولتي يا غيردولتي ـ ‌‌بسبب كمبود منابع مادي و مالي، قادر به انجام تمام و كمال اهداف خود نيستند؛ چيزي كه همواره آرزوي دشمنان اين ملت بوده و هست. اكنون كه باز زمان دوره‌يي و سالانة تصويب بودجه رسيده است، وظيفة خود دانستيم كه اين نكات بسيار مهم، مورد توجه مسئولين و طراحان آن قرار گيرد و اگر مايل نيستند فرهنگ را در فصل و فصول اول برنامه‌ها قرار دهند دستكم سهم آنرا معقول و متناسب و همطراز با بخشهاي ديگر بگذارند تا ندانسته به ضعف و خرابي فرهنگ كشور زياني نزده باشند. دشمنان قسم خوردة خارجي اين ملت، از يكطرف فرهنگ و معارف نادرست و فاسد خود را آرايش نموده و با وسايط و رسانه‌هاي توانايي كه دارند برجامعة ما تحميل ميكنند، و از طرف ديگر دستگاههاي مربوطه و مأمور تأمين امور مالي، به دستگاههاي فرهنگي ـ‌‌بويژه مؤسسات فلسفي و حكميـ كشور بهاي كم ميدهند و اين جبهة مهم دفاعي ملت و كشور‌ را در برابر هجوم مغول‌وار تمدن منحط غربي تنها ميگذارند و سهمي اندك ميدهند. حاصل پيام ما و جامعة تلاشگران نشر فرهنگ و حكمت و معنويت و عقلانيت آنست كه در اين فرصت بودجه‌نويسي، بحكم عدالت و وطن‌دوستي و عقل معاد و معاش، به فصل فرهنگ و امور معنوي بويژه حكمت و خردورزي توجهي بيشتر بنمايند تا در بارگاه حق و دادگاه وجدان انساني سرشكسته نباشند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - ‌هستي‌شناسي خيال نزد ابن سينا و ملاصدرا
        محسن  حبيبي
        قوة خيال نزد ابن‌سينا و ملاصدرا از جمله قواي باطنيِ نفس محسوب ميشود. ابن‌سينا بدلايلي به مادي بودن اين قوه و ملاصدرا نيز با ادله‌يي به مجرد بودن آن قائل شده است. ابن‌سينا با مادي دانستن خيال با مشكلات فلسفي عديده‌يي همچون معاد جسماني و بقاي برخي نفوس روبروست. ملاصدرا ضم چکیده کامل
        قوة خيال نزد ابن‌سينا و ملاصدرا از جمله قواي باطنيِ نفس محسوب ميشود. ابن‌سينا بدلايلي به مادي بودن اين قوه و ملاصدرا نيز با ادله‌يي به مجرد بودن آن قائل شده است. ابن‌سينا با مادي دانستن خيال با مشكلات فلسفي عديده‌يي همچون معاد جسماني و بقاي برخي نفوس روبروست. ملاصدرا ضمن پاسخ به ادلة وي، براي مدعاي خود دلايل متعددي ذكر كرده است. در سنجش ميان دلايل هر يك از اين دو فيلسوف، ادلة ملاصدرا را در مقايسه با نظر شيخ الرئيس متقنتر و مقبولتر مي‌يابيم. در ضمن، ملاصدرا با قبول تجرد قوة خيال، به نتايج متعددي همچون توجيه بقاء حافظه در پيري، توجيه مسائل فراروانشناختي، اثبات معراج و معاد جسماني و بقاء نفوس سادة انساني نائل شده كه ابن‌سينا در پي آنها بوده است. لذا ميتوان نتيجه گرفت نظرية ملاصدرا در اين باب، يعني اعتقاد به تجرد قوة خيال كاربرديتر است و با آن بنحو ساده‌تري ميتوان براي برخي معتقدات ديني، دليل و توجيه عقلاني اقامه كرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - تحليل معنا و مفهوم «سلامت معنوي» در روانشناسي و آموزه‌هاي فلسفي ملاصدرا
        عباس احمدي سعدي  احمدي سعدي
        مفهوم «معنويت» در مقابل ماديت و جهان مادي، اصل اصيل همة اديان آسماني و حتي غير آسماني است. وجود و هستي حقيقي در اديان، امري فرامادي و معنوي است. مفهوم معنويت، يعني باور قلبي به وجود حقايق متعالي و مافوق طبيعي كه بنظر ملاصدرا، كانون و اصل آن وجود واحد حق تعالي است. چنين چکیده کامل
        مفهوم «معنويت» در مقابل ماديت و جهان مادي، اصل اصيل همة اديان آسماني و حتي غير آسماني است. وجود و هستي حقيقي در اديان، امري فرامادي و معنوي است. مفهوم معنويت، يعني باور قلبي به وجود حقايق متعالي و مافوق طبيعي كه بنظر ملاصدرا، كانون و اصل آن وجود واحد حق تعالي است. چنين اعتقادي، به رفتار و زواياي گوناگون زندگي رنگ و جهتي خاص ميبخشد، بنحوي كه فرد از «بودن» خود، ديگران و جهان نه تنها احساس بيهودگي و پوچي نميكند بلكه از حس خوشايند رضايتمندي نيز برخوردار ميشود. اين معنا در روانشناسي لزوماً معطوف به آموزة قدسي يك دين خاص نيست؛ اگرچه با آن مخالفتي هم ندارد. صدرالمتألهين شيرازي بر پاية اصول حكمت متعالية خود در علم النفس و ارتباط متقابل بدن و نفس، بر آن است كه رفتار و اعمال ظاهري و بدني و نيز علوم و آگاهيهاي آدمي تأثيري ژرف بر نفس و روح انسان دارند و نهايتاً در فرآيند حركت و صيرورت جوهري، سرنوشت او را رقم ميزنند. طبق اين اصول، سلامت و نيز بيماري معنوي و باطني در گرو آگاهي و رفتار شخص خواهد بود. دانش روانشناسي، بويژه در شاخة انسانگرايانة آن، نيز بر نقش مهم معنويت در سامانمندي زندگي و سلامت رفتار و شخصيت فرد تأكيد نموده‌است. طبق نظرية برخي از روانشناسان وجودي (اگزيستانسياليست) همچون فرانكل و يونگ، سلامت معنوي يكي از مؤلفه‌هاي مهم «شخصيت سالم» است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - مسئلة توحيد ذاتي و ارتباط آن با كاشفيت وحدت مفهوم از وحدت مصداق
        سيدمجيد  ميردامادي
        در اين مقاله، ضمن اثبات حكايت و كاشفيت مفهوم واحد از مصداق واحد و ابطال جواز انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير، شبهة ابن كمونه بر برهان توحيد رد و توحيد ذاتي حق تعالي تبيين ميشود. شبهة ابن كمونه بر مبناي اصالت و تباين وجودها و به مسلك اصالت ماهيت، وارد است و بر مبناي اصا چکیده کامل
        در اين مقاله، ضمن اثبات حكايت و كاشفيت مفهوم واحد از مصداق واحد و ابطال جواز انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير، شبهة ابن كمونه بر برهان توحيد رد و توحيد ذاتي حق تعالي تبيين ميشود. شبهة ابن كمونه بر مبناي اصالت و تباين وجودها و به مسلك اصالت ماهيت، وارد است و بر مبناي اصالت و تشكيك خاصي وجود، دفع ميشود. روش اين پژوهش، توصيفي‌ـ‌ تحليلي با رويكرد انتقادي است. مهمترين نتايجي كه اين تحقيق به آنها دست يافته عبارتند از: 1. مفهوم و مصداق ذاتاً واحد هستند 2. انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير از حيث كثرت، ممتنع است 3. حقيقت مشترك، مبدأ انتزاع مفهوم واحد است 4. وحدت مفهوم از وحدت مصداق كاشفيت دارد 5. نسبت عنوان وجوب وجود به حقيقت وجود، نسبت ذاتي به صاحب ذاتي است و مفهوم وجوب وجود، از حاق وجود واجب، بدون حيثيت تقييدي و تعليلي، انتزاع ميشود 6. شبهة ابن كمونه بر برهان توحيد واجب الوجود بر مبناي امتناع انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير دفع ميشود 7. در فرضي كه واجب الوجود، وجود صرف يا بسيط دانسته شود، شبهه طرح نميشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - پاسخ به يك اشكال ديرين در نحوة مواجهة ملاصدرا با ادلة سهروردي بر انكار وجود نفس پيش از بدن
        علي  شيرواني مجتبي  افشارپور
        دربارة وجود پيشينِ نفس ـ ‌‌وجود نفس پيش از تعلق به بدن‌؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازلي‌ـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـ‌نفس بماهي نفس‌ـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجود چکیده کامل
        دربارة وجود پيشينِ نفس ـ ‌‌وجود نفس پيش از تعلق به بدن‌؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازلي‌ـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـ‌نفس بماهي نفس‌ـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجودي عقلي ميشمارد. وي در اين بحث، ادلة سهروردي براي نفي وجود پيشين نفس را بررسي، نقد و رد ميكند. بين شارحان كلام ملاصدرا همواره اين پرسش مطرح بوده كه چرا او ادلة سهروردي را بر نفي وجودِ پيشين نفس با تعين خاص خود حمل نكرده است تا با يكديگر همسخن شوند، با آنكه كلام و ادلة سهروردي زمينة چنين برداشتي را دارد؟ از اينرو، هم بعضي از مفسرانِ متقدم ملاصدرا و هم بعضي از معاصرين، بر او خرده گرفته‌اند و اشكالهاي وي بر سخن سهروردي را نابجا دانسته‌اند. اين مقاله ضمن اشارة اجمالي به نكات بنيادين در ادلة سهروردي و نقدهاي ملاصدرا بر آن، نكتة اصلي رويگرداني او از حمل كلام سهروردي بر راي مختار خود را بيان ميكند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - تحليلي بر ديدگاه ابن‌سينا پيرامون ارتباط بدن، مرگ و حيات اخروي
        فروغ السادات رحيم پور زهرا  حيدري
        در مصاحبت بدن با نفس در حيات دنيوي شكي وجود ندارد اما همراهي بدن دنيوي با نفس در حيات اخروي، محل بحث و اختلاف است. مطابق مباني بوعلي سينا، بدن دنيوي نميتواند حيات اخروي داشته باشد اما برخي آثار ناشي از حيات دنيوي بدن، تا ابد با نفس باقي ميماند و بر حيات اخروي و ابدي انس چکیده کامل
        در مصاحبت بدن با نفس در حيات دنيوي شكي وجود ندارد اما همراهي بدن دنيوي با نفس در حيات اخروي، محل بحث و اختلاف است. مطابق مباني بوعلي سينا، بدن دنيوي نميتواند حيات اخروي داشته باشد اما برخي آثار ناشي از حيات دنيوي بدن، تا ابد با نفس باقي ميماند و بر حيات اخروي و ابدي انسان تأثير ميگذارد. بدن در نظر ابن سينا، نقش اساسي در وقوع مرگ دارد چراكه تغيير و انحلال تركيب آن، عامل مفارقت نفس از بدن و در نتيجه خاتمه يافتن حيات دنيوي ميگردد. با شروع مرحلة اخروي حيات، اگرچه پيوند نفس با بدن مادي قطع ميشود اما آثار ناشي از برخي افعال و ملكات دنيويِ بدن زايل نميشود و بنحوي بر كيفيت سرنوشت نهايي انسان و زندگي ابدي او تأثير ميگذارد. تحقق اتصال تام به عقل فعال كه با رفع موانع و محدوديتهاي بدني صورت ميگيرد، ادراك حقيقي لذات معنوي و ادراك حقيقي ذات نفس، از جملة اين آثار است. ملكات ناشي از هيئات بدني كه در نفس رسوخ يافته‌اند، تا حيات بعدي باقي ميمانند و در فراهم كردن بستر سعادت و شقاوت نفس و تعيين كم و كيف ثواب و عقاب اخروي آن دخالت ميكنند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - بررسي انتقادي استدلال سيد شريف جرجاني بر بساطت مشتق
        سيداحمد  حسيني سنگچال محمد  سعيدي مهر
        مسئلة بساطت يا تركب مشتق، از دغدغه‌هايي است كه در عين شباهت آن به مباحث اعتباري، در مقاطعي بر بحثهاي فلسفي تأثيرگذار بوده است. نوشتار حاضر درصدد است به بررسي انتقادي استدلال جرجاني بر بساطت مشتق بپردازد. مطابق استدلال وي هرگاه مشتق، مركب از «شيء له المشتق منة فرض گردد، چکیده کامل
        مسئلة بساطت يا تركب مشتق، از دغدغه‌هايي است كه در عين شباهت آن به مباحث اعتباري، در مقاطعي بر بحثهاي فلسفي تأثيرگذار بوده است. نوشتار حاضر درصدد است به بررسي انتقادي استدلال جرجاني بر بساطت مشتق بپردازد. مطابق استدلال وي هرگاه مشتق، مركب از «شيء له المشتق منة فرض گردد، در صورت أخذ مفهوم «شيء»، دخول عرض عام در فصل و در صورت أخذ مصداق «شيء»، انقلاب قضاياي ممكن به ضروري اتفاق مي‌افتد. در صورت نخست فصل، از فصل بودن مي‌افتد و در فرض دوم جهت امكان از عالم واقع جمع ميگردد. براي تبيين كيفيت انقلاب، راهكاري ارائه شده است كه به تحليل مفهوم حصه و نقش قيد و تقيد در محمول باز ميگردد. در ادامه، برغم بينقص شمردن اين استدلال، روشن خواهد شد كه دليل مزبور براي اثبات بساطت مشتق ناكارآمد است و تنها از عهدة اخراج مفهوم يا مصداق «شيء» از حقيقت مشتق برمي‌آيد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - ديدگاه حكيم سبزواري دربارة برهان تضايف و نقش آن در اثبات اتحاد عاقل و معقول
        محمدهادي  توكلي حسينعلي شيدان‌شيد
        حكيم سبزواري اگرچه همانند صدرالمتألهين از طرفداران نظرية اتحاد عاقل و معقول است اما بر خلاف وي، در باب برهان تضايف ـ‌كه مهمترين برهان صدرالمتألهين براي اثبات اين نظريه است‌ـ سخنان گوناگوني گفته و مواضع متفاوتي اختيار كرده است؛ گاه آن را ناتمام خوانده و اشكالات آن را برش چکیده کامل
        حكيم سبزواري اگرچه همانند صدرالمتألهين از طرفداران نظرية اتحاد عاقل و معقول است اما بر خلاف وي، در باب برهان تضايف ـ‌كه مهمترين برهان صدرالمتألهين براي اثبات اين نظريه است‌ـ سخنان گوناگوني گفته و مواضع متفاوتي اختيار كرده است؛ گاه آن را ناتمام خوانده و اشكالات آن را برشمرده، گاه تقريري ديگر از آن بدست داده و گاه آن را تمام دانسته و به دفاع از آن پرداخته است. اين مقاله به گزارش، تحليل و بررسيِ سخنان گوناگون حكيم سبزواري دربارة برهان تضايف اختصاص دارد. حاصل آنكه تلقيِ حكيم سبزواري از برهان صدرالمتألهين، تلقيِ خاصي است كه در برخي موارد با كلام ملاصدرا سازگار نمينمايد و بر استدلالهاي وي براي رد آن برهان نيز اشكالهايي وارد است اما در مجموع ميتوان گفت مـواضـع گـونـاگـون او كمـابـيـش بـا يـكـديـگـر هماهنگند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        در اين چند سال اخير دربارة رشد منفي علوم و نزول كشور در جدول پيشرفتهاي علمي جهاني، مطالب بسيار و آمارهاي متفاوتي در رسانه‌ها بيان شده‌ است كه مانند همة پديده‌ها و رويدادهاي اجتماعي بايد بدقت بررسي و تحليل شود و عوامل اين نزول و سقوط، چه عوامل اتفاقي و چه عوامل عمدي و اخ چکیده کامل
        در اين چند سال اخير دربارة رشد منفي علوم و نزول كشور در جدول پيشرفتهاي علمي جهاني، مطالب بسيار و آمارهاي متفاوتي در رسانه‌ها بيان شده‌ است كه مانند همة پديده‌ها و رويدادهاي اجتماعي بايد بدقت بررسي و تحليل شود و عوامل اين نزول و سقوط، چه عوامل اتفاقي و چه عوامل عمدي و اختياري، تحت مطالعه قرار گيرد. در يك بررسي اجمالي ميتوان براحتي به اين نتيجه رسيد كه علت يا علل اين سقوط و نزول، اتفاقي يا بسبب قصور يا نبود انگيزه و همت دانشمندان ما نيست و عزم ملي دانشمندان و چراغ دانش‌افروزان جامعة انقلا‌بي اسلا‌مي ايران بهيچوجه نقصان نپذيرفته و همچنان در اوج قدرت خود باقي است و بايد اسباب و علل آنرا در عوامل اختياري و سوء كردار عمدي آنان يافت؛ چه عوامل داخلي و نفوذي و چه عوامل ديگر خارجي. از روزي كه انقلا‌ب اسلا‌مي ايران پيروز شد و در مدت اندكي، نظامي مستحكم و استوار ـ داراي فرهنگ خاص انساني و ايدئولوژي و جهانبيني الهي و طرح و نقشة ايجاد تمدني بشري براي خود و بشر‌ـ به عرصة وجود آمد و به جريان ضدبشري استكبار و جهانخوار طعنه زد، توطئه و عمليات تخريب و جنگ ظاهري و پنهاني آغاز شد؛ انواع شورشها، كودتاها و اقدامات براندازي ظاهري در طول مدت سه تا چهار دهه بعمل آمد كه بارادة الهي شكست خورد. اما از همان روزهاي اول، اقدامات تخريبي ديگري پنهاني نيز پا گرفت و دنبال شد كه مهمترين آنها تخريب اقتصاد كشور و تضعيف بنيانهاي علمي، اعتقادهاي ديني و فلسفي بود. حمله به اقتصاد و زيرساختهاي اقتصادي و شتاب بخشيدن به تورم همراه و همگام با ركورد، بمنظور به فقرمادي كشاندن ملت و كشيدن آنها به زاري و ذلت تا آنكه مردم در فشارهاي روحي در عرصة اقتصاد نابود شده و دست از عقيده و حمايت خود از اسلا‌م و نظام اسلا‌مي بردارند و بدنبال دفاع از آن نباشند و عرصة جامعه را از انبوه طرفداران از جان گذشته خالي كنند تا دشمن با يك يا دو تك ديگر و فتنه و آشوبي ساختگي، كار نظام را بخيال خود يكسره كند! با وجود اهميت اين بخش از نقشة تهاجم به ملت و نظام، اما طرح تخريب دشمنان در زمينه‌هاي فرهنگي بمراتب جايگاه مؤثرتر و مهمتري دارد؛ چون نه به نيازهاي مادي ملت بلكه مستقيم به هويت فرد ايراني و خود انساني آنها ضربه ميزند و مردم را از خودي خويش و ملت خود جدا مينمايد و در بحران بيهويتي، آنان را به بردگي بيگانگان ميگيرد و افرادي ميسازد كه در خاك خود زندگي ميكنند و نان خود را ميخورند ولي عامل دشمنند و به ملت و كشور خود خيانت ميكنند! اين حمله و هجمه به فرهنگ، از دبستان و دبيرستان آغاز و در دانشگاهها و حتي مراكز پژوهشي بطور مختلف متجلي شده است و اگر در مراكز فرهنگي قادر به نصب افراد نفوذي خود نبودند، آنرا با فشار اقتصادي و بستن راه درآمدها و كمكهاي عمومي به تعطيل يا تعليق كشاندند. در اين ميان، حكمت و فلسفه از همه مظلومتر بوده و دشمن ـ كه سياستهاي خود را بر پاية اصول فلسفي اما شيطاني خود تنظيم و اجرا ميكند‌ـ مستقيماً و آگاهانه،‌‌ فلسفة اسلا‌مي و سياست آگاهانة آنرا هدف قرار داد و بقول پزشك ظريفي، زرنگترين ويروسها، مغز را نشانه ميروند و از اين راه همة ساختار بدن تخريب ميشود. دشمن كه براي اجراي سياستهاي خود پشتوانه‌يي از فلسفه‌هاي ضدبشري خويش دارد، اما در جوامعي مانند جامعة انقلا‌بي ما، چنين تبليغ (و عمل) ميكند كه رابطة سياست و فرهنگ انقلا‌بي ايران را از عقلا‌نيت و انديشة فلسفي و قرآني و اسلا‌مي ـ كه نيروي متفكر ماست‌ـ دور سازد تا بتواند انديشه‌هاي براندازي خود را به اجرا و عمل بگذارد و براي اين كار، كمر همت شيطاني خود را بر تضعيف و تعليق و تعطيل كانونهاي حكمت و فلسفه و عقل و عقلا‌نيت قرآني بسته است و بدتر آنكه چاره‌گري آشنا نيز نيست تا در فكر چاره باشد و همچنان سنگ بسته و سگ گشاده! پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - تقرير ابداعي حكيم صهبا از ديدگاه ابن عربي دربارة ختم ولايت
        حسين  کلباسی اشتری
        در اين مسئلة مهم كه مراد ابن عربي از خاتم الاوليا چيست و شخص خاتم الاوليا چه كسي است، ميان شارحان آثار وي اختلاف نظر وجود داشته و تقريرهاي گوناگوني از آن عرضه شده است. اين گوناگوني بدين دليل است كه وي در آثار خويش، مصداقاً افراد مختلفي را بعنوان خاتم ولايت معرفي نموده ا چکیده کامل
        در اين مسئلة مهم كه مراد ابن عربي از خاتم الاوليا چيست و شخص خاتم الاوليا چه كسي است، ميان شارحان آثار وي اختلاف نظر وجود داشته و تقريرهاي گوناگوني از آن عرضه شده است. اين گوناگوني بدين دليل است كه وي در آثار خويش، مصداقاً افراد مختلفي را بعنوان خاتم ولايت معرفي نموده است. در ميان شارحان ابن عربي، تنها، حكيم متأله آقا محمدرضا قمشه‌اي (مشهور به حكيم صهبا 1306-1234ق) توانسته است با طرح تقريري ابتكاري و بياني نوآورانه، ارائه‌دهندة نوعي خوانش از ديدگاه ابن عربي در موضوع ختم ولايت باشد كه در آن مراد ابن عربي از چيستي و كيستي خاتم ولايت بخوبي تبيين شده است. حكيم صهبا معتقد است شيخ اكبر براي خاتم ولايت اطلاقهاي گوناگوني را لحاظ نموده و هرجا كه شخص خاصي را بعنوان خاتم ولايت معرفي نموده، اطلاق خاصي را در نظر داشته است. از ديدگاه وي، ابن عربي براي خاتم ولايت دو اطلاق در نظر گرفته و هر كدام را نيز به دو قسم كه در مقابل يكديگر قرار دارند، تقسيم ميكند؛ به اين صورت كه در اطلاق اول ولايت به مطلقه و مقيده و در اطلاق دوم به عامه و خاصه تقسيم ميشود و براي هر يك از اين اقسام خاتمي معرفي شده است. مراد از مقيده، مقيد بودن به اسمي از اسما و حدي از حدود بوده و مقصود از مطلقه، مطلق بودن از حدود و بري بودن آن از قيود است، بگونه‌يي كه جامع تمام اسما و صفات و واجد تمام تجليات ذاتي باشد. ولايت عامه مخصوص تمامي مؤمنين بوده اما ولايت خاصه تنها‌ ‌مختص به وجود حضرت محمد (ص) بالاصاله و محمدين و ورثة او بتبع ايشان ميباشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - راهكارهاي احياي اخلاق در جامعه‌ از ديدگاه صدرالمتألهين
        علي  ارشدرياحي سيدمهران  طباطبايي
        بررسي راهكارهاي احياي اخلاق در جوامعي كه رذالتهاي اخلاقي بر آنها حكمفرما شده است يا در مسير انفكاك از ارزشهاي اخلاق الهي قرار گرفته‌اند، ميتواند نقشي تعيين كننده در ادامة حيات اين جوامع داشته باشد. صدرالمتألهين، با نظر به اوضاع و شرايط نامناسب اجتماعي و سياسي زمانة خود چکیده کامل
        بررسي راهكارهاي احياي اخلاق در جوامعي كه رذالتهاي اخلاقي بر آنها حكمفرما شده است يا در مسير انفكاك از ارزشهاي اخلاق الهي قرار گرفته‌اند، ميتواند نقشي تعيين كننده در ادامة حيات اين جوامع داشته باشد. صدرالمتألهين، با نظر به اوضاع و شرايط نامناسب اجتماعي و سياسي زمانة خود در حكومت صفويه به نقد حوزة اجتماعي و تبيين عوامل مختلف در تحقق مدينة فاضله پرداخته است. با توجه به مباني حكمت متعاليه ميتوان برخي از راهكارهاي احياي اخلاق در جامعه مدني را استنباط نمود. موارد زير از جملة اين راهكارها است كه يا ملاصدرا مستقيماً به آنها اشاره كرده است يا از مباني حكمت صدرايي قابل استنباط است و بوسيلة آنها ميتوان جامعه را بسمت مدينة فاضله سوق داد: 1. تصحيح اعتقادات و التزام به احكام شرع 2. توجه همزمان به فقه، حكمت و عرفان بعنوان مباني دين3. تبعيت سياست از شريعت 4. ترويج فرهنگ مهرورزي، نوع‌دوستي و عشق به همنوع 5. ترويج صنايع و علوم دقيقه و لطيفه در جامعه 6. توجه فقها، حكما و عرفا به وظايف سياسي و اجتماعيشان 7. پرهيز از ظاهربيني، قشرينگري و بيبصيرتي مردم، فقها، حكما و عرفا 8. شكستن بتهاي جاهلي كه همان شخصيتهاي عارف‌نما، حكيم‌نما، فقيه‌نما و سياستبازان عرصة اجتماعيند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - «اصالت وجود» و تحول در منطق تعريف
        موسي  ملايري
        يكي از دغدغه‌هاي اصلي منطق ارسطويي، يافتن راهي براي تعريف ماهيات بمنظور دست يافتن به شناخت تصوري آنهاست. ارسطو نظام منطق تعريف را متناسب با جهانشناسي خود بنا نهاد. در اين نظام، تعاريف حقيقي به حد و رسم تقسيم ميشدند. پس از ارسطو، منطق تعريف قرنها به همان شاكلة اوليه مورد چکیده کامل
        يكي از دغدغه‌هاي اصلي منطق ارسطويي، يافتن راهي براي تعريف ماهيات بمنظور دست يافتن به شناخت تصوري آنهاست. ارسطو نظام منطق تعريف را متناسب با جهانشناسي خود بنا نهاد. در اين نظام، تعاريف حقيقي به حد و رسم تقسيم ميشدند. پس از ارسطو، منطق تعريف قرنها به همان شاكلة اوليه مورد قبول حكيمان و اهل منطق بود. مشائيان مسلمان نيز كمابيش بر همان مسير ميرفتند تا اينكه در سير تكاملي فلسفه در جهان اسلام، ملاصدرا با تبيين اصالت وجود و اثبات آن و نيز تأسيس چند اصل وجودشناختي ديگر، دستگاه فلسفي حكمت متعاليه را بنا نهاد. از جمله مختصات حكمت متعاليه آنست كه مبانيِ وجودشناختي منطق تعريف را بشدت به چالش كشيد. با اصالت يافتن وجود، ماهيات ـ كه از نظر پيشينيان مبين حقايق عيني اشيا بودندـ به مفاهيم ذهني تنزل پيدا ميكنند و وجود كه حقيقت عيني هر شيء است، جز با مشاهده قابل دريافت نيست. از طرفي، در اين نظام، فصل كه قوام هر ماهيت به آنست و تمامِ حقيقت و فعليت شيء شمرده ميشود، امري ماهوي نيست و با مفاهيم ماهوي شناخته نميشود. بدين ترتيب، بنيان كليات خمس بعنوان زير بناي منطق تعريف متزلزل گرديد. بدنبال اين تحولات، بايد شاهد بازنگري بنيادين در منطق ارسطويي و مشخصاً باب تعريف آن باشيم. حاصلِ اين تحولِ بنيادين، چيزي جز اهميت يافتن تعاريف مفهوميِ حقايق نخواهد بود كه اين از نتايج مهم اصالت وجود ميباشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - بررسي مسئلة فقر وجودي در حكمت متعاليه
        سيدحميد طالب‌زاده مرضيه  افراسيابي
        در اين مقاله، مسئلة فقر وجودي با توجه به سير مفهومي آن از آغازين مراحل شكلگيري فلسفة‌اسلا‌مي تا زمان صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و در اين راستا تلا‌ش شده علا‌وه بر تبيين معناي موردنظر صدرالمتألهين از فقر ذاتي موجودات، نشانه‌هايي از اين بحث كه در فلسفة پيش صدرايي چکیده کامل
        در اين مقاله، مسئلة فقر وجودي با توجه به سير مفهومي آن از آغازين مراحل شكلگيري فلسفة‌اسلا‌مي تا زمان صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و در اين راستا تلا‌ش شده علا‌وه بر تبيين معناي موردنظر صدرالمتألهين از فقر ذاتي موجودات، نشانه‌هايي از اين بحث كه در فلسفة پيش صدرايي نيز مطرح شده مورد بررسي قرار گيرد. از اينرو ابتدا با برجسته كردن برخي اشارات در كلا‌م فيلسوفان بزرگ پيش از ملا‌صدرا همچون فارابي، ابن‌سينا و سهروردي در مباحثي همچون مناط نياز معلول به علت و دوام احتياج معلول به علت، تلا‌ش شده تا نكات مرتبط با اين بحث استخراج شود و در نهايت به بيان ديدگاه ملا‌صدرا در خصوص اين بحث و نتايج و لوازم آن در فلسفة صدرايي و تمايز آن با فلسفة پيش‌صدرايي پرداخته شده است. بنابرين هدف اينست كه هم سير بحث نشان داده شود و هم تحولي كه با فلسفة صدرايي در اينباره اتفاق افتاده مورد توجه قرار گيرد و بدين ترتيب اهميت و جايگاه والا‌ي اين مسئله در نظام فلسفي حكمت متعاليه بيش از پيش آشكار گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        14 - مهمترين نوآوريهاي منطقي خونَجي و نقش ابهري در بسط و گسترش آنها
        اکبر  فایدئی كامران  قيوم‌زاده
        نقش خونَجي و ابهري در تحول و رشد منطق سينوي، در قرن هفتم هجري، انكارناپذير است. آنها افزون بر بسط و گسترش برخي از نوآوريهاي ابن‌سينا، و جرح و تعديل در برخي از افكار فخر رازي، از ابتكارات منطقي خاصي برخوردار بوده‌اند. از جمله اين ابتكارات ميتوان اين موارد را بر شمرد: تقس چکیده کامل
        نقش خونَجي و ابهري در تحول و رشد منطق سينوي، در قرن هفتم هجري، انكارناپذير است. آنها افزون بر بسط و گسترش برخي از نوآوريهاي ابن‌سينا، و جرح و تعديل در برخي از افكار فخر رازي، از ابتكارات منطقي خاصي برخوردار بوده‌اند. از جمله اين ابتكارات ميتوان اين موارد را بر شمرد: تقسيم قضية حملية محصوره به چهار نوع حقيقية مطلقه، خارجية مطلقه، حقيقي الموضوع و خارجي الموضوع؛ افزودن قضية ذهنيه بر تقسيم ثنايي حملية مسوره به حقيقيه و خارجيه؛ تفكيك عكس نقيض مخالف از عكس نقيض موافق؛ كشف قضية طبيعيه و خارج ساختن آن از مهمله و شخصيه‌انگاري؛ كشف انعكاس سالبة جزئيه در خاصتين؛ بحث مستوفي در شرايط و حكم انتاج شكل چهارم در مختلطات و افزودن سه ضرب بر ضروب منتج آن در موجهات مركبه. در اين نوشتار هدف اينست كه به تبيين و بررسي موارد مذكور بپردازيم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        15 - حريت انساني و عبوديت الهي در حكمت متعاليه
        مهدي  نجفي افرا
        صدرالمتألهين ـ ‌همانند ساير حكماي اسلامي‌ـ انسان را در ميانة مبدا و معاد نگريسته‌ است، از اينرو در نحوة پيدايش اوليه، در كيفيت سير وجودي و در بازگشت او بسوي مبدا المبادي سخن‌گفته‌ است. وي با توجه به مباني خاص حكمي خود همچون اصالت، تشكيك، بساطت و حركت جوهري وجود، انسان ر چکیده کامل
        صدرالمتألهين ـ ‌همانند ساير حكماي اسلامي‌ـ انسان را در ميانة مبدا و معاد نگريسته‌ است، از اينرو در نحوة پيدايش اوليه، در كيفيت سير وجودي و در بازگشت او بسوي مبدا المبادي سخن‌گفته‌ است. وي با توجه به مباني خاص حكمي خود همچون اصالت، تشكيك، بساطت و حركت جوهري وجود، انسان را در گذرگاه هستي ديده است كه سير وي ـ بعنوان سالك طريق وجودـ ‌از وجود، در وجود با وجود و بسوي وجود است. در اين نحو نگرش، حريت انساني بعنوان يك ملكة نفساني و فضيلت اخلاقي، معنايي وجودشناسانه دارد كه در پرتو حكمت نظري و عملي دستيافتني است. از منظر ملاصدرا اين مرتبه از وجود براي انساني متجلي ميشود كه توانسته باشد اولاً در بعد حكمت نظري، به شناخت صحيح نسبت به وجود و حقيقت وجودي خويش دست يافته باشد و نفس خود را مستعد دريافت و مشاهدة معارف حقه از مبادي عاليه گرداند؛ ثانياً در بعد حكمت عملي، با استيلاي قوة عاقله بر قوة شهويه و غضبيه، تعادل را در ارضاي خواهشهاي اين قوا ايجاد نمايد. حكيم الهي، همان مؤمن حقيقي است كه توانسته به غايت حكمت نظري يعني نور و غايت حكمت عملي يعني سعة صدر دست يابد. حريت كه بمعناي رهايي از قيود است، در معناي عالي خود ـيعني همان عبوديت الهي كه گرايش و توجه بسوي مطلق است ـ متجلي ميگردد، بگونه‌يي كه سالك از بند رقيت هر آنچه غير حق است، آزاد و خود را در حق فاني ميسازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        16 - بررسي تطبيقي قوة عملي و هوش هيجاني
        نجف  يزداني روح الله رازینی
        يكي از موضوعات مشترك ميان علم‌النفس فلسفي و روانشناسي جديد، شناخت ابعاد و ساحتهاي وجود انسان با روشهاي مختلف است. يكي از اين ساحتها، بعد غيرشناختي انسان است كه در علم‌النفس فلسفي حكيمان در بحث قوة عملي به آن اشاراتي شده و امروزه ذيل عنوان هوش هيجاني مورد توجه روانشناسان چکیده کامل
        يكي از موضوعات مشترك ميان علم‌النفس فلسفي و روانشناسي جديد، شناخت ابعاد و ساحتهاي وجود انسان با روشهاي مختلف است. يكي از اين ساحتها، بعد غيرشناختي انسان است كه در علم‌النفس فلسفي حكيمان در بحث قوة عملي به آن اشاراتي شده و امروزه ذيل عنوان هوش هيجاني مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. در فلسفه، برخي رويكرد شناختي و برخي رويكرد غيرشناختي به قوة عملي دارند و برخي اساساً وجود قوه‌يي جداگانه را انكار كرده‌اند. از بين تفسيرهاي بيان شده براي قوة عملي در انسان، تفسير غيرشناختي آن، ديدگاه صحيحي بنظر ميرسد. در روانشناسي نيز مدلهاي مبتني بر توانايي، مدلهاي غيرشناختي و مدلهاي مبتني بر شايستگي براي هوش هيجاني ذكر شده است كه از اين ميان، مدل دوم و سوم با تفسير برگزيده در مورد قوة عملي در فلسفه سازگارتر است. از آنجا كه ابعاد غيرشناختي انسان در بسياري از افعال انساني مؤثر بوده و حتي گاه ابعاد معرفتي نيز متأثر از جنبه‌‌‌هاي غيرعقيدتي انسان است، بررسي و مقايسة نگاه روانشناسان جديد تحت عنوان هوش هيجاني با بحثهاي علم النفس قديم تحت عنوان قوة عملي اهميت مي‌يابد. اين نوشتار با مقايسه اين بعد در دو قلمروي روانشناسي جديد و علم النفس فلسفي نشان ‌‌‌‌ميدهد يكي از ابعاد مهم در جهت تكامل انسان، بعد غيرشناختي است و با شناخت آن ميتوان به معرفت كاملتري از انسان دست يافت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        17 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        همزماني روز اول خرداد امسال ـ‌كه روز ملي ملاصدرا نام گرفته‌ـ با شب ميلاد مبارك حضرت ولي‌عصر صاحب‌الزمان عليه و علي‌آبائه الصلاة والسلام، پيام بزرگ و آموزنده‌يي را به بشريت ميفرستد. موضوع همايش امسال بنياد حكمت اسلامي صدرا و انجمنهاي تابعه، «فلسفه و جهان عاري از فلسفة اس چکیده کامل
        همزماني روز اول خرداد امسال ـ‌كه روز ملي ملاصدرا نام گرفته‌ـ با شب ميلاد مبارك حضرت ولي‌عصر صاحب‌الزمان عليه و علي‌آبائه الصلاة والسلام، پيام بزرگ و آموزنده‌يي را به بشريت ميفرستد. موضوع همايش امسال بنياد حكمت اسلامي صدرا و انجمنهاي تابعه، «فلسفه و جهان عاري از فلسفة است و موضوع سالگرد و يادوارة ميلاد امام غايب و مُنتَظَر، «فرشگرد» يعني گشوده شدن صفحة آخر تاريخ بشر پس از ظهور او و بنيان نهادن حكومت انساني و الهي بر روي زمين و ويرانسازي بناي جهان عاري از انسانيت و عقلانيت و صلح و عدالت و آغاز دوران كامياري دائمي انسان در جامعة بشري، بنياد حكومت حكمت و عقلگرايي و فطرت ناب انساني ميباشد كه هدف و فلسفه و حكمت آفرينش انسان و جهان بوده است. اين قِران مسعود براي كساني آشناست كه اصل حكمت و فطرت و طبيعتگرايي و اخلاق را زائيده و فرزند وحي و اديان آسماني و پيامبران حكيم ميدانند و بگواهي تاريخ دوران باستان در ايران و بيشتر ملل باستاني، نگهبانان فلسفه و حكمت را جانشينان پيامبران و وارثان علوم و فرهنگ آنان ميشناسند؛ چه تاريخ گواه است كه حكمت و فلسفه در اصل مبدا خود ـ‌و بلكه حتي علوم و آموزه‌هاي اوليه ديگر‌ـ ساخته و پرداخته بشر نبوده است و همه را پيامبران با الهام ربوبي و بكمك ربانيّت اسماء‌الله حافظ و راهنماي بشر، به انسان آموخته‌اند؛ حقيقتي كه فهم ناپختة دوران بعد از رنسانس اروپا نتوانست به آن برسد و نوكيسه‌گان فرهنگ و تمدن لاف خدايي زدند؛ هم خدا و هم فلسفه را بر درگاه علم ناشي از تجربه، قرباني نمودند و جامعه‌هاي پيرو خود را به گمراهي و بدبختي كشاندند. در حديث آمده است كه امام عصر(عج) پس از ظهور خود، دست بركت بر سر مؤمنين ميگذارد و عقل خداپرست و حقايق‌شناس را در آنها سامان ميدهد «فجمع بها عقولهم» (اصول كافي‌ ‌ج1، ص29)، همچنانكه پيامبران كردند و اميرالمؤمنين علي عليه‌الصلاة و السلام فرمود: «فبعث فيهم رُسله و واتَر عليهم انبيائه ليستأدوهم ميثاق فطرته و يُذكّروهم مَنسّي نعمته... و يُثيروا لهم دفائن العقول... خطبة اول (نهج‌البلاغه) يعني مأموريت پيامبران آن بود كه فطرت آنان را بيدار كنند و به آنها برگردانند و نعمت گنجينه‌هاي مدفون در عقل آنها را براي آنها مكشوف سازند و جهان عاري از عقلانيت (يعني انسانيت) را كه سرشار از شر و فساد و جنگ و بيداد است به جهاني سرشار از نعمت عقل و فطرتگرايي و بدون ستم و ستمگر و خشونت و بيعدالتي بدل گردانند. فلسفه و حكمت را اگر برخاسته از همان ميراث و ميثاق الهي ـ‌يعني فطرت و عقل سليم‌ـ بدانيم، پيداست كه ميتواند راه پيامبران را پيش‌پاي بشر بگذارد و عقل آنان را در برابر نفس امّاره و غرايز سركش مشترك با حيوانات تقويت نمايد؛ همانگونه كه ملاصدرا هدف فلسفه را سعادت انسان (افضل السعادات) با تخلّق به اخلاق‌الله و كسب رضاي او و ترك هواي نفس معرفي ميكند و در حديث نيز آمده است كه: «قاتِل هواك بعقلك» و نيز «العقل، عقال من الجهل». فلسفه اگر از مسير الهي و فطري خود منحرف نشود و همچون برخي فلسفه‌هاي غرب يا اديان غير واقعي، در اختيار سياستهاي ضدبشري قرار نگيرد و براي رسيدن به اهداف كوتاه و دنيوي نباشد، تنها اميد نيكبختي بشر امروز است؛ وگرنه «جهان عاري از فلسفة يعني همين جهاني كه سرشار از ستمكاري و بهره‌كشي و بردگي ملتها و بردن ثروت مادي و معنوي آنان و عاري از عدالت و شعور و احساس و عواطف انساني است و سلطة اشرار و اوباش زمانه با نامهاي گوناگون بر ملتها را ميدان ميدهد، روزگار بشر را تاريك و سرشار از نابساماني و بدبختي خواهد داشت. باميد روزي كه منجي اين بشر بخت برگشته با ارمغاني از عقلانيت و حكمت، روزگار تاريك كنوني بشر را به روشني بكشاند و شيطان جهل و بيخردي را نابود سازد و صبح سعادت در سراسر جهان طالع گردد؛ «اليس الصبح بقريب؟» پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        18 - نقدي بر گزارشي انتقادي از رسالة «حشر الاشياء» ملاصدرا
        مقصود  محمدي
        معاد [جسماني] يكي از اصول و ضروريات دين اسلام است و همة مسلمانان طبق نص صريح آياتي كه در كتاب آسماني آمده به روز رستاخيز ايمان دارند. از اين ميان حكماي اسلامي كوشش كرده‌اند اين اصل اعتقادي را با دلايل فلسفي نيز اثبات كنند. گرچه برخي از آنان مانند ابن‌سينا از اثبات جسمان چکیده کامل
        معاد [جسماني] يكي از اصول و ضروريات دين اسلام است و همة مسلمانان طبق نص صريح آياتي كه در كتاب آسماني آمده به روز رستاخيز ايمان دارند. از اين ميان حكماي اسلامي كوشش كرده‌اند اين اصل اعتقادي را با دلايل فلسفي نيز اثبات كنند. گرچه برخي از آنان مانند ابن‌سينا از اثبات جسمانيت معاد اظهار ناتواني كرده‌اند ولي ملاصدرا با استفاده از مباني و اصول فلسفي حكمت متعاليه ـ مانند اصالت وجود، حركت جوهري و تجرد خيال و ... ـ آنرا مدلّل نموده است. ملاصدرا نظرية خود دربارة معاد جسماني را علاوه بر اينكه در آثار مبسوط خود بيان كرده، يك رسالة تك نگاره‌يي نيز تحت عنوان «حشر الاشياء» در اينباره تأليف نموده است. مصحح محترم اين رساله برخي از اظهارات ملاصدرا را مورد مناقشه قرار داده كه بنظر بنده بدور از تحقيق است و اين مناقشات، در مقالة‌ حاضر مورد نقد قرار گرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        19 - نزاع در نفي و اثبات استلزام ممكن و ممتنع
        عبدالعلي  شكر
        در بحث از مواد ثلاث ـ‌وجوب، امكان و امتناع‌ـ يكي از سؤالهاي مطرح شده اينست كه آيا ميان ممكن و ممتنع ـ‌اعم از بالذات يا بالغير‌ـ تلازم وجود دارد يا خير؟ ميان حكما، هم در جهت نفي و هم در جهت اثبات اين مسئله، مدافعاني ديده ميشود. برخي با اين بيان كه استلزام آنها منجر به تح چکیده کامل
        در بحث از مواد ثلاث ـ‌وجوب، امكان و امتناع‌ـ يكي از سؤالهاي مطرح شده اينست كه آيا ميان ممكن و ممتنع ـ‌اعم از بالذات يا بالغير‌ـ تلازم وجود دارد يا خير؟ ميان حكما، هم در جهت نفي و هم در جهت اثبات اين مسئله، مدافعاني ديده ميشود. برخي با اين بيان كه استلزام آنها منجر به تحقق ملزوم بدون لازم خواهد شد، به رد تلازم مبادرت كرده‌اند. برخي ديگر با ايراد موارد نقضي از جمله تلازم امكان عدم صادر نخست با امتناع عدم ذات حق، تلازم را منتفي ندانسته‌اند. در اين صورت اعتبار قياس خلفي به چالش مي‌افتد زيرا در آنجا از بطلان تالي به امتناع مقدم و اثبات مطلوب پي برده ميشود. در اين نوشتار عقيده بر اين است كه با تكيه بر اصول حكمت متعاليه و تحليل صحيح آن، ميتوان به حل و رفع اين نزاع دست يافت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        20 - مرز ميان عرفان با دانشهاي همگن
        علي  شيرواني
        «عرفان» واژه‌يي آشنا و پربسامد در فرهنگ شفاهي و مكتوب و داراي طيف معنايي گسترده‌يي است و همين امر موجب ابهام در كاربردهاي گوناگون آن و بويژه كاربردهاي تازه پيداي آن از قبيل «عرفانهاي كاذب»، «عرفانهاي نوظهور» و نيز بحثهايي مانند «نسبت دين وعرفان»، «نسبت عقل و عرفان» و «ن چکیده کامل
        «عرفان» واژه‌يي آشنا و پربسامد در فرهنگ شفاهي و مكتوب و داراي طيف معنايي گسترده‌يي است و همين امر موجب ابهام در كاربردهاي گوناگون آن و بويژه كاربردهاي تازه پيداي آن از قبيل «عرفانهاي كاذب»، «عرفانهاي نوظهور» و نيز بحثهايي مانند «نسبت دين وعرفان»، «نسبت عقل و عرفان» و «نسبت فلسفه و عرفان» شده است. اين مقاله درصدد است با تبيين معنا و مفهوم عرفان و تمايز نهادن ميان عرفان عملي و عرفان نظري و نيز بيان تمايز ميان آن دو با علم عرفان عملي و علم عرفان نظري، مرز ميان عرفان (علم عرفان نظري) با فلسفه و نيز تفاوت ميان عرفان (علم عرفان عملي) با علم اخلاق را تا حدودي مشخص كند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        21 - خوانشي انتقادي از نسبت خيال و عمل‌‌؛ انديشة صدرايي در برابر فلسفة عمل مدرن
        روح الله  دارائي طوبي  كرماني
        از جمله مسائل عمدة فلسفة عمل، تبيين نحوة تحقق افعال ارادي انسان است. از بررسي آراء صدرالمتألهين كه در منظومة فكري خود، چيستي و كاركرد خيال را با رويكردي نو مطمح نظر قرار داده است، بر مي‌آيد كه با توجه به سريان علت غايي و نيز نقش علّي خيال و متخيله نسبت به اعمال، ميتوان چکیده کامل
        از جمله مسائل عمدة فلسفة عمل، تبيين نحوة تحقق افعال ارادي انسان است. از بررسي آراء صدرالمتألهين كه در منظومة فكري خود، چيستي و كاركرد خيال را با رويكردي نو مطمح نظر قرار داده است، بر مي‌آيد كه با توجه به سريان علت غايي و نيز نقش علّي خيال و متخيله نسبت به اعمال، ميتوان تبييني علّي و عقلاني از افعال ارادي و ابدان اخروي ارائه كرد. با مقايسة ديدگاه ملاصدرا و نظرية ديويدسون، معروف به نظرية دوگانة «باورـ ميل»، ميتوان دريافت كه اين نظريه در تبيين افعال ارادي انسان، جامع و مانع نيست؛ چرا كه بواسطة بيتوجهي به نقش علّي خيال و متخيله نسبت به افعال ارادي، تبييني جامع از اعمالي كه متأثر از خيال و متخيله بوده‌اند، ارائه نكرده است. همچنين اين نظريه، باور را از مبادي تمامي اعمال برشمرده است در صورتيكه باور تصديقي، جزو مبادي تمامي اعمال بشمار نمي‌آيد. علم‌النفس فلسفي نزد ملاصدرا عنواني كلي براي مباحثي ميباشد كه در آن از عوارض و افعال نفس بحث شده و آنچه را كه فلسفة عمل ميناميم، ذيل آن قرار ميگيرد. ملاصدرا تلاش كرده با بسط و تعالي نظرية قوا به نظرية شئون نفس و با اتكاء به آراء خاص وجودشناختي نظير«اتحاد عاقل و معقول، اتحاد مراد و مريد و اتحاد متخِيل و متخيَل»، «نظرية تشكيك» و «حركت جوهري نفس»، و نيز اعتقاد به سريان علّيت و از آنجمله سريان علت غايي در جهان هستي، نظريه‌يي منسجم و مستدل و دربردارندة رابطة نيّت، عمل و عامل ارائه كند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        22 - بايسته‌هاي تحقق اتحاد عقل و عاقل و معقول در حكمت متعاليه
        محمدمهدي  گرجيان مجتبي  افشارپور
        قاعدة اتحاد عقل و عاقل و معقول از مهمترين قواعد حكمت متعاليه است. اين قاعده هر چند مدتها قبل از آغاز فلسفة اسلامي جزء مسائل فلسفي بوده است، اما فيلسوفان مسلمان رويكردهاي مختلفي را نسبت به آن داشته‌اند. صدرالمتألهين علاوه بر پذيرش اين قاعده، در جهت برهاني كردن آن تلاشهاي چکیده کامل
        قاعدة اتحاد عقل و عاقل و معقول از مهمترين قواعد حكمت متعاليه است. اين قاعده هر چند مدتها قبل از آغاز فلسفة اسلامي جزء مسائل فلسفي بوده است، اما فيلسوفان مسلمان رويكردهاي مختلفي را نسبت به آن داشته‌اند. صدرالمتألهين علاوه بر پذيرش اين قاعده، در جهت برهاني كردن آن تلاشهاي فراواني نمود و در اين راه از عنايات الهي نيز بهره جست. او همچنين با استفاده از مباني نظام فلسفي خود، رويكردي نوين در تبيين اين قاعده در دو مقام پايه گذاري كرد و ثمرات مهمي را بر آن متفرع ساخت. پذيرش اينكه نفسِ عاقل هنگام مطلق تعقل بخواهد با معقولات خود يكي گردد، در ابتدا امري مستبعد است و ذهن انسان بدون تمهيدات و مقدمات لازم از قبول برهان قطعي بر آن ابا دارد. به همين دليل به بررسي ادله اين قاعده نپرداخته‌ايم، بلكه يازده مقدمة لازم و بايسته را قبل از اثبات اين قاعده بيان كرده‌ايم بطوريكه در هر بخش، مراد و مدعاي فيلسوفان صدرايي قائل به اتحاد عاقل و معقول را توضيح دادهايم. در نتيجه پس از بررسي اين مقدمات و بايسته‌ها، ذهن آمادة پذيرش برهاني است كه بتواند مدعا را اثبات كند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        23 - عقل بسيط انساني در نگاه ملاصدرا
        فروغ السادات رحيم پور مريم  فخرالديني
        در اين نوشتار با بررسي معاني «عقل بسيط» در نگاه ملاصدرا، معناي خاص آن در رابطه با نفس انساني آشكار ميگردد. وحدت و بساطت از جمله ويژگيهاي عقل بسيط انساني نزد ملاصدرا است و حصول اجمالي صور معقول نزد عقل بسيط، وصف خاصي است كه آن را از ساير مراتب ادراكي متمايز ميسازد. عقل ب چکیده کامل
        در اين نوشتار با بررسي معاني «عقل بسيط» در نگاه ملاصدرا، معناي خاص آن در رابطه با نفس انساني آشكار ميگردد. وحدت و بساطت از جمله ويژگيهاي عقل بسيط انساني نزد ملاصدرا است و حصول اجمالي صور معقول نزد عقل بسيط، وصف خاصي است كه آن را از ساير مراتب ادراكي متمايز ميسازد. عقل بسيط انساني، عنوانيست كه براي مرتبة «عقل مستفاد» وضع شده است تا اولاً ويژگيهاي خاص اين مرتبه يعني بساطت و وحدت را روشن سازد، ثانياً هماهنگي وجودي عقل مستفاد با «عقل فعال» را كه مبدا افاضة صور معقول است و عقل مستفاد با آن اتحاد پيدا ميكند، برجسته سازد. ملاصدرا از اصطلاح عقل بسيط در تبيين فرآيند نزول وحي نيز استفاده ميكند و نزول قرآن را حاصل اتحاد عقل بسيط نفس انساني با عقل فعال يا «روح القدس» ميداند. با اين اتحاد، «قلم الهي» يا همان عقل فعال، صور معقول را در لوح نفس ناطقة نبي نقش ميكند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        24 - واكاوي برهان خلف ابن‌سينا در اثبات قاعدة الواحد
        محمد  حسيني
        اين مقاله بدنبال واكاوي روش ابن‌سينا در اثبات قاعدة الواحد است. وي نخستين فيلسوفيست كه اين قاعده را با برهان منطقي به اثبات رسانده است. استدلال مشهور ابن‌سينا در كتاب اشارات براي اثبات قاعدة الواحد، بر اساس برهان خلف است اما فخر رازي و انديشمندان پس از او، برهان ديگري ر چکیده کامل
        اين مقاله بدنبال واكاوي روش ابن‌سينا در اثبات قاعدة الواحد است. وي نخستين فيلسوفيست كه اين قاعده را با برهان منطقي به اثبات رسانده است. استدلال مشهور ابن‌سينا در كتاب اشارات براي اثبات قاعدة الواحد، بر اساس برهان خلف است اما فخر رازي و انديشمندان پس از او، برهان ديگري را به ابن‌سينا نسبت داده اند كه مبتني بر قاعدة استحالة جمع نقيضان است. برهان اخير، چالش برانگيز بوده و مباحث دامنه داري را بدنبال داشته، علاوه بر اينكه بصراحت نيز در آثار ابن‌سينا مطرح نشده است. به باور نگارنده، ابن‌سينا شبيه برهان ياد شده را در كتاب المباحثات‌ ‌مطرح كرده اما از لحاظ منطقي، آن را مبتني بر برهان خلف قرار داده و تنها در ساختار تحليلي مقدمات برهان خويش، به لزوم و حصول تناقض حاصل از گزارة صادر نخست تمسك كرده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        25 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        ‌آنروز كه فروغي، نمايندة استعمار انگليس به تأسيس دانشگاه تهران و دانشكدة حقوق قضائي و سياسي آن همت گماشت، بر آن بود كه دست حوزه‌ها و روحانيت از امور قضائي كوتاه و آنان را منزوي سازد تا سهمي از مديريت كشور نداشته باشند، و از سوي ديگر، كتاب «گفتار اندر روش» دكارت را به فا چکیده کامل
        ‌آنروز كه فروغي، نمايندة استعمار انگليس به تأسيس دانشگاه تهران و دانشكدة حقوق قضائي و سياسي آن همت گماشت، بر آن بود كه دست حوزه‌ها و روحانيت از امور قضائي كوتاه و آنان را منزوي سازد تا سهمي از مديريت كشور نداشته باشند، و از سوي ديگر، كتاب «گفتار اندر روش» دكارت را به فارسي ترجمه نمود تا در تفكر مستقل و ريشه‌دار فلسفي اسلامي و شيعي ـ و بقول هانري كوربن، فلسفة شيعي ايراني ـ خلل ايجاد و مسير فلسفه را از همگامي با فرهنگ اسلامي جدا سازد و راه را براي ورود فرهنگ و تفكر غربي بازنمايد. گام ديگر اين حركت دشمنان، طرح جدائي ديانت از سياست (يعني مديريت كشور) بود تا بدينوسيله دستپرورده‌هاي صهيونيسم غربي را ـكه نام آنها را اليت (نخبه) گذاشته بودند‌ـ به مديريت فرهنگ و دانش و اقتصاد و فناوري بگمارند تا آن مزدوران بيدرد، نان ملت را بخورند و به دشمنان او خدمت كنند، كاري كه تا پيش از انقلاب عظيم و انساني اسلامي ايران ادامه داشت. اما انقلاب آزادي‌بخش اسلامي ايران يكباره اساس كار آنها را بر باد داد و بنياني ديگر گذاشت كه نتيجة آن رشد علمي و فناوري و احساس غرور و خودباوري در جوانان و طراوت يافتن مديريت كشور از روح اسلام باشد و ادارة سياسي كشور با ياري ديانت و ايمان باطني پيش برود.اين انقلاب بر آن بود تا دانشگاهها به نقش واقعي خود يعني تربيت جواناني دانشمند و آگاه بپردازند و با بينش اجتماعي درست ـ يعني همان بصيرت ـ براي دفاع از استقلال كشور آماده شوند. در كنار اين حركت آرماني، دشمن نيز بيكار ننشست و با تبليغ فكر جداسازي سياست از دين و از سنت اسلامي، كوشيد بوسيلة دست‌پروردگان و مزدوران خود، نسلي از جوانان را تربيت كند كه پايبند دين و استقلال و آزادي كشور نباشند و تهي از غيرت وطنخواهي، حراميان بيگانه را محترم و نيروهاي صالح و خدمتگذار را بيگانه بدانند. براي رسيدن به اين هدف شوم، تلاش خود را بر حركتي خاموش نهادند كه دانشگاه را از خدمتگذاران صالح تهي، و معلمان و مربيان نسلهاي آينده را همان مزدوران بيدرد بيگانه‌پرست بگذارند. اين رويداد در زير پوستة دانشگاه اجرا ميشد و هر از چند گاه در برابر چشم مسئولين، شديدتر ميگرديد و مسير پرورش را از آموزش جدا و بسوي خراب آباد و سقوط ميبرد. اگر امروز جنبشي براي جلوگيري از رشد اين غدة سرطاني در فرهنگ و سياست و آيندة ملت و كشور بر‌پا نشود دانشگاه و دانش افروزي به دورة نظام خائن پيشين برخواهد گشت، و مديران و مسئولين آيندة كشور مشتي خودفروخته بيدرد و اشراف منش خواهند بود تا سرنوشت اين ملت و همة دستاوردهاي انقلابي او را نابود سازند و ثروتهاي ملت را تاراج و غرور و افتخاراتشان را پايمال نمايند. امروز اين جريان خائن‌پروري در برابر صف استادان و جوانان برومند و انقلابي دانشگاهي لاف هماوردي ميزند و هر چند گاه، سنگي از اين سنگر را از دانشگاه دور و عنصري فاسد و مفسد را بجاي آنها ميگذارد و اگر چاره‌يي انديشيده نشود، فرداي كشور در دست مشتي افراد بيصلاح و با سرشتي ضد انقلاب و ضد اسلام قرار خواهد گرفت، و دشمنان كهنة اين ملت، همه چيز او را به يغما خواهند برد و آنرا به بردگي خواهند گرفت كه فروغي و امثال آن تصور آنرا نميكردند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        26 - سالبة به انتفاء موضوع؛ بررسي ديدگاه خواجه نصير
        سيدمحمود  يوسف‌ثاني
        ديدگاه ارسطو دربارة تهي بودن يا نبودن حدود قضايا به دو گونه تفسير شده است. مطابق يك تفسير، حدود قضايا هميشه واجد فرد يا افراد موجودند و تهي نميباشند. بنابرين، در قضاياي سالبه نيز مجموعة افراد موضوع هيچگاه مجموعه‌يي تهي نيست. از اين جهت بين قضية سالبه و موجبه در مورد لزو چکیده کامل
        ديدگاه ارسطو دربارة تهي بودن يا نبودن حدود قضايا به دو گونه تفسير شده است. مطابق يك تفسير، حدود قضايا هميشه واجد فرد يا افراد موجودند و تهي نميباشند. بنابرين، در قضاياي سالبه نيز مجموعة افراد موضوع هيچگاه مجموعه‌يي تهي نيست. از اين جهت بين قضية سالبه و موجبه در مورد لزوم وجود افراد براي موضوع تفاوتي وجود ندارد. بنا به تفسير ديگر، در هرقضيه‌يي، سالبه باشد يا موجبه، نخست اجزاي قضيه بايد مورد تصور قرار بگيرند و بوجود ذهني موجود شوند، آنگاه اگر قضيه موجبه بود علاوه بر اين تصور ذهني، بايد فرد موجود يا مفروض الوجودي هم داشته باشد كه بتواند مورد يك حكم ايجابي واقع شود. ولي اگر قضيه سالبه بود جز همان وجود ذهني قضيه كه براي انعقاد حكم لازم است، نياز ديگري به فرد موجود يا مفروض الوجودي كه وصف محمول را بپذيرد نيست و از اين جهت ميان قضية سالبه و موجبه تفاوت هست. خواجه نصير در تفسير خود از قضية سالبه به هر دو وجه توجه كرده و هر يك از دو تفسير را به وجهي درست دانسته است. تفسير نخست با توجه به قضايايي كه در علوم مورد استفاده قرار ميگيرند و پيوسته ناظر به حقايق خارجي هستند، تفسيري درست تلقي ميشود و تفسير دوم بلحاظ مطلق قضية سالبه و اينكه امر معدوم از آن جهت كه معدوم است متصف به وصفي، از جمله وصف محمول، نيست، درست ميباشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        27 - رابطة امر تكويني و امر تشريعي در عرفان نظري
        رضا  صفري كندسري
        در عرفان نظري، بنا بر اصل وحدت وجود، فقط حق وجود دارد كه واحد است. از حق امر واحدي صادر ميشود كه صادر اول و حقيقت محمدي ناميده ميشود. از ديگر سوي، اسماء الهي (و مظاهر غيبي و عيني آنها) بدليل محدود بودنشان با هم تنازع دارند و اسم الله و مظهرش، حقيقت محمدي، بين اسماء و چکیده کامل
        در عرفان نظري، بنا بر اصل وحدت وجود، فقط حق وجود دارد كه واحد است. از حق امر واحدي صادر ميشود كه صادر اول و حقيقت محمدي ناميده ميشود. از ديگر سوي، اسماء الهي (و مظاهر غيبي و عيني آنها) بدليل محدود بودنشان با هم تنازع دارند و اسم الله و مظهرش، حقيقت محمدي، بين اسماء و مظاهر آنان نظم و تعادل برقرار ميكند؛ نظم و تعادل بين تنازع مظاهر غيبي اسماء بواسطة عين ثابت حقيقت محمدي بصورت تكوين، و نظم و تعادل ميان تنازع مظاهر عيني بواسطة عين خارجي حقيقت محمدي بصورت تشريع برقرار ميگردد. تشريع بدين منظور است كه انسانها با پيروي از شريعت محمدي از تنازع و محدوديت رهايي يافته و به مقام بيحدي برسند و هرگاه به مقام بيحدي رسيدند با حقيقت محمدي كه مظهر اسم الله است، اتحاد پيدا ميكنند و بواسطة اين اتحاد ميتوانند به اذن حق به تصرف و تكوين در هستي بپردازند و واسطة حق و خلق ميگردند؛ آنگونه كه اسم الله و حقيقت محمدي واسطة حق و خلق در ابتداي تكون موجودات بودند. بنابرين تشريع به تكوين ختم ميشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        28 - تناكح اسماء در نظام فكري ابن عربي
        فاطمه  محمد
        از جمله موضوعات مهمي كه ابن عربي بر اساس مباني عرفاني خود درصدد تبيين آن برآمده، رابطة وحدت و كثرت يا نحوة نشئت كثير از واحد است. او در راستاي پرداختن به مراتب عالم و برشمردن جايگاه حضرات و درجات هستي، به ارائة مبحث اسماء و صفات حق پرداخته و با تبيين صدور اسماء از ذات و چکیده کامل
        از جمله موضوعات مهمي كه ابن عربي بر اساس مباني عرفاني خود درصدد تبيين آن برآمده، رابطة وحدت و كثرت يا نحوة نشئت كثير از واحد است. او در راستاي پرداختن به مراتب عالم و برشمردن جايگاه حضرات و درجات هستي، به ارائة مبحث اسماء و صفات حق پرداخته و با تبيين صدور اسماء از ذات و روابط حاكم بر آنها، تحت دو عنوان «تناكح» و «تقابل» اسماء، سعي در توضيح چگونگي صدور اسماء كثير و خلقت موجودات از ذات واحد بسيط نمود. با توجه به عمق و دامنة بحث، در نوشتار حاضر، بشيوة توصيفي و به اجمال، به مبحث تناكح اسماء در نظام فكري ابن‌عربي ذيل عناوين فرعي معنا و تكثر اسماء، تناكح اسماء، اقسام تناكح و در نهايت، جمعبندي اين مبحث خواهيم پرداخت. اميد است اين نوشتار بتواند شاكله‌يي كلي از موضوع مورد بحث بدست دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        29 - راه‌حل معضل شر از ديدگاه حكما و متكلمان مسلمان
        اکبر  فایدئی معروف‌علي  احمدوند
        مسائل مربوط به مسئلة شر ـ‌ همچون فلسفة وجودي شرور، افعال قبيح و فاعل حقيقي آنها‌ـ يكي از مهمترين مسائل فلسفي و كلامي است كه از دير‌باز انديشة آدميان را به خود مشغول داشته و زمينة پيدايش پرسشها و شبهه‌هايي را دربارة بنياديترين آموزه‌هاي اديان آسماني همچون حكمت، عدالت، قد چکیده کامل
        مسائل مربوط به مسئلة شر ـ‌ همچون فلسفة وجودي شرور، افعال قبيح و فاعل حقيقي آنها‌ـ يكي از مهمترين مسائل فلسفي و كلامي است كه از دير‌باز انديشة آدميان را به خود مشغول داشته و زمينة پيدايش پرسشها و شبهه‌هايي را دربارة بنياديترين آموزه‌هاي اديان آسماني همچون حكمت، عدالت، قدرت، خيرخواهي و عنايت الهي فراهم آورده است، تا آنجا كه به توهم برخي، اصل وجود خدا يا مطلق بودن صفاتي چون علم، قدرت و خيرخواهي او را به چالش ميكشاند. از اينرو متفكران مسلمان در طول تاريخ تلاش كرده‌اند راه‌حلهايي براي پاسخ به شبهات و حل معضل شر بيابند. نوشتار حاضر به معرفي و ارزيابي مهمترين رهيافتهاي متكلمان و فلاسفة اسلامي براي گشودن معماي شر، تبيين راه حل اساسي مشكل شر در فلسفه و كلام اسلامي و سازگاري آن با وجود و صفات كمال واجب تعالي ميپردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        30 - صورت‌انگاري معرفت و تأثير آن در نظرية محاكات با بررسي تحليلي ـ توصيفي انديشة فارابي
        ابراهيم  بازرگاني
        فارابي علم را حصول صورت نزد ذهن يا عقل ميداند و محاكات را نيز بعنوان نظرية هنري قلمداد ميكند كه هنرمند از طريق تصوير انجام ‌ميدهد. بنابرين، «صورت» نقطة اتصال ميان دو نظرية معرفت‌شناختي و فلسفي ـ هنري او قلمداد ميگردد؛ بدون وجود صورت، از يكسو علم محقق نميشود و از سوي ديگ چکیده کامل
        فارابي علم را حصول صورت نزد ذهن يا عقل ميداند و محاكات را نيز بعنوان نظرية هنري قلمداد ميكند كه هنرمند از طريق تصوير انجام ‌ميدهد. بنابرين، «صورت» نقطة اتصال ميان دو نظرية معرفت‌شناختي و فلسفي ـ هنري او قلمداد ميگردد؛ بدون وجود صورت، از يكسو علم محقق نميشود و از سوي ديگر محاكات ابتر ميماند. اين جستار بر آنست تا با روش تحليلي ـ توصيفي به درك رابطة ميان نظرية شناخت و نظرية هنري فارابي دست يابد و بدين‌منظور موارد زير را اهدافي ميداند كه بترتيب منطقي در انديشة فارابي قابل پيگيري است: 1) دستيابي به نظرية شناخت 2) كشف نظرية محاكات و آشكارسازي محتواي اين نظريه 3) فهم رابطة ايندو نظريه 4) اثبات اين نكته كه نظرية محاكات صرفاً مبتني بر نظرية صورت‌باورانة معرفت امكانپذير است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        31 - نقد و بررسي كاربردهاي نظرية «وجود رابط بودن معلول» در مسائل فلسفي
        علي  ارشدرياحي فتاح  هنرجو
        از ديدگاه صدرالمتألهين وجود معلول عين ربط و تعلق به علت خويش است. اين ديدگاه تحول قابل توجهي در مسائل فلسفي ايجاد كرده است، چنانكه برخي از شارحان ملاصدرا از اين نظرية فلسفي در اثبات برخي مسائل فلسفي و حتي كلامي استفاده نموده‌اند. در اين مقاله چهارده مورد از مسائلي كه بر چکیده کامل
        از ديدگاه صدرالمتألهين وجود معلول عين ربط و تعلق به علت خويش است. اين ديدگاه تحول قابل توجهي در مسائل فلسفي ايجاد كرده است، چنانكه برخي از شارحان ملاصدرا از اين نظرية فلسفي در اثبات برخي مسائل فلسفي و حتي كلامي استفاده نموده‌اند. در اين مقاله چهارده مورد از مسائلي كه بر پاية «عين‌الربط بودن معلول» اثبات شده‌اند، جمع آوري و مورد نقد و بررسي قرار گرفته‌اند. در نهايت روشن ميشود كه تأثير نظرية وجود رابط در ده مورد از آنها قابل پذيرش و در ساير موارد مردود است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        32 - جايگاه اقناع و تخييل در رياست از ديدگاه‌ ‌فارابي
        فتانه  تواناپناه ناديا  مفتوني
        فارابي وظايفي چون تدبير، تعليم و تأديب اهل مدينه، بكارگيري فضايل و اخلاق در شهرها و ملتها و عادت دادن مردم به اين امور، قانونگذاري و بسترسازي براي وضع و اجراي قوانين از طريق ايجاد انس به آنها در مردم، و ايجاد امور نظري و دانش سياسي در جمهور را بر عهدة رياست قرار داده اس چکیده کامل
        فارابي وظايفي چون تدبير، تعليم و تأديب اهل مدينه، بكارگيري فضايل و اخلاق در شهرها و ملتها و عادت دادن مردم به اين امور، قانونگذاري و بسترسازي براي وضع و اجراي قوانين از طريق ايجاد انس به آنها در مردم، و ايجاد امور نظري و دانش سياسي در جمهور را بر عهدة رياست قرار داده است. او در مفهوم‌سازي خود از همة اصناف رياست، تخييل و اقناع را بعنوان محصولات دو صنعت شعر و خطابه، شرط لازم و ضروري ميداند. تبيين اين مطلب را با اشاره به بعد ابزاري و رسانه‌يي تخييل و اقناع ميتوان آشكار نمود. تخييل و اقناع در دو بعد تصوري و تصديقي سبب تتميم غرض رئيس اول و وسيلة تحقق وظايف وي هستند، چراكه ضعف ادراكي اكثريت افراد سبب ميشود درك آنها جز در ساية تخييل و اقناع مقدور نباشد. بنابرين، رئيس بايد با شناخت مرئوسين خود، راه صحيح مواجهه، تعامل و گفتمان مناسب با آنها را در تمامي سطوح ادراكي در پيش گيرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        33 - نگاهي فلسفي به تأثير اخلاق و قانون بر رعايت نظم عمومي
        عبدالرزاق  حسامي‌فر
        رعايت نظم عمومي يكي از امور ضروري براي تحقق يك جامعة مطلوب و بسامان است. اما چگونه و از چه راهي ميتوان به اين هدف دست يافت؟ آيا بايد رسانه‌ها و مراكز فرهنگي با آموزش اخلاقي افراد جامعه، آنها را به رعايت نظم عمومي برانگيزانند يا بايد با وضع قوانين بازدارنده، افراد جامعه چکیده کامل
        رعايت نظم عمومي يكي از امور ضروري براي تحقق يك جامعة مطلوب و بسامان است. اما چگونه و از چه راهي ميتوان به اين هدف دست يافت؟ آيا بايد رسانه‌ها و مراكز فرهنگي با آموزش اخلاقي افراد جامعه، آنها را به رعايت نظم عمومي برانگيزانند يا بايد با وضع قوانين بازدارنده، افراد جامعه را ناگزير به انجام اين كار كرد و يا انجام هر دو كار لازم است. پرسش ديگري كه در اينباره مطرح ميشود اينست كه آيا رعايت نظم عمومي در يك جامعه بخودي خود ارزشمند است و انگيزه فرد از انجام آن، چه احساس تكليف باشد چه بيم از مجازات، در هر حال نيكو ارزيابي ميشود يا ارزشمندي رعايت نظم عمومي تنها در گرو احساس تعهد و وظيفه‌شناسي اخلاقي است. پرسش سومي كه در پي پرسش دوم مطرح ميشود اينست كه اگر فرد بدليل ترس از جريمه، نظم را رعايت كرد، آيا ميتوان فعل او را نيكو تلقي كرد؟ در اين مقاله پس از تحليل سه پرسش ياد شده، با استفاده از انديشه‌هاي فيلسوفان بزرگي چون افلاطون، ارسطو و كانت، ميكوشيم نشان دهيم كه ارزشمندي رعايت نظم عمومي از منظر اخلاق فردي در گرو احساس تعهد اخلاقي است و از منظر اخلاق اجتماعي به هر انگيزه‌يي كه باشد، البته با شدت و ضعف، فضيلت تلقي ميشود، چراكه افراد جامعه از آن سود ميبرند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        34 - لوازم وجودشناختي، انسان‌شناختي و معرفت‌شناختي نظرية اتحاد عاقل و معقول
        سيدمرتضي  حسيني شاهرودي زهره  سلحشور سفيدسنگي
        مسئلة اتحاد عاقل و معقول يكي از مباحث مهم در فلسفة اسلامي است. سابقة اين اصل در فلسفة اسلامي به ترجمة كتاب اثولوجيا بازميگردد و صدرالمتألهين آن را بمدد اصول فلسفي خود ـ‌‌‌ همچون اصالت وجود، تشكيك وجود و حركت جوهري نفس‌ـ تبيين كرده است. ملاصدرا حصول علم براي نفس را مانند چکیده کامل
        مسئلة اتحاد عاقل و معقول يكي از مباحث مهم در فلسفة اسلامي است. سابقة اين اصل در فلسفة اسلامي به ترجمة كتاب اثولوجيا بازميگردد و صدرالمتألهين آن را بمدد اصول فلسفي خود ـ‌‌‌ همچون اصالت وجود، تشكيك وجود و حركت جوهري نفس‌ـ تبيين كرده است. ملاصدرا حصول علم براي نفس را مانند پيدايش صورتهاي جسماني براي ماده ميداند؛ نفس با صور علمي خود متحد ميگردد، آنچنانكه ماده و صورت با يكديگر متحدند. او با اثبات اتحاد عاقل و معقول، نظرية جديدي در وجودشناسي، انسان‌شناسي و معرفت‌شناسي عرضه كرد و از اين رهگذر براي معضلات و پرسشهاي فراروي فيلسوفان مسلمان، پاسخهاي جديدي فراهم آورد. در پرتو اين اصل است كه وي تبيين فلسفي نويني از مسائلي چون استكمال و اشتداد وجودي نفس، تجسم اعمال، عقل بسيط، تجرد فوق عقلي نفس، اتحاد نفس با عقل فعال و مسائل مربوط به وجود ذهني ارائه ميدهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        35 - «نفس» نور است يا وجود؟ (بررسي تفسير وجودي ملاصدرا از ديدگاه شيخ اشراق دربارة نور بودن نفس)
        قاسم  پورحسن علي  بابايي
        ملاصدرا در آثار خود، بويژه در تعليقات بر شرح حكمةالاشراق، از آراء شيخ اشراق درباره» نور خوانشهايي ارائه ميدهد كه همسو با آموزه‌هاي مكتب فكري خود وي، يعني متكي بر مباحث وجودي است. از مهمترين اين خوانشها، تفسير نور بودن نفس يا «من» به «وجود» است. نظرات‌ ملاصدرا در اين نوع چکیده کامل
        ملاصدرا در آثار خود، بويژه در تعليقات بر شرح حكمةالاشراق، از آراء شيخ اشراق درباره» نور خوانشهايي ارائه ميدهد كه همسو با آموزه‌هاي مكتب فكري خود وي، يعني متكي بر مباحث وجودي است. از مهمترين اين خوانشها، تفسير نور بودن نفس يا «من» به «وجود» است. نظرات‌ ملاصدرا در اين نوع خوانشها، كه بر تفسير نوريت نفس به وجود هم اثر ميگذارد، بر يكسان‌انگاري نور و وجود استوار است، حال آنكه با توجه به آموزه‌هاي مكتب اشراق نميتوان نور، بمعناي مورد نظر شيخ اشراق را با وجود يكي دانست. در اين مقاله، نخست مشروح مباحث شيخ اشراق و خوانشهاي وجودي ملاصدرا در مبحث نوريت نفس، تقرير و آنگاه در دو مرحله خوانشهاي ملاصدرا بررسي و نقد ميشود؛ اول با بررسي و نقد نظرية يكسان‌انگاري نور و وجود و دوم بررسي و نقد مضمون خوانشهاي وجودي. ‌علاوه بر مبنامحوري، دليل تفاوت تعبير شيخ اشراق و ملاصدرا از نفس اينست كه شروع فلسفه از نفس، ويژگي منحصر بفرد مكتب اشراق است حال آنكه نفس‌شناسي نزد ملاصدرا جزو مباحث حكمت بشمار مي‌آيد. با شروع از نفس، اصطلاح نور شكل ميگيرد، حال آنكه در مبناي ملاصدرا اصطلاح وجود از قبل سامان يافته و نفس به آن متصف و تفسير ميشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        36 - بررسي ‌خداشناسي‌و خداگرايي فطري با تكيه بر مباني ‌حكمت صدرايي
        مهدي  نجفي افرا علي  حيدري
        فطرت يكي از مباني مهم در انسان‌شناسي ديني است. از آنجايي كه انسان محور همة علوم انساني است، اعتقاد به انسان‌شناسي فطري موجب جهتگيري خاصي در اين علوم ميگردد. فطرت انساني همان هستي خاص انسان است كه لوازم و ويژگيهاي خاصي را در پي دارد كه از آنها بعنوان فطريات يا ويژگيهاي ف چکیده کامل
        فطرت يكي از مباني مهم در انسان‌شناسي ديني است. از آنجايي كه انسان محور همة علوم انساني است، اعتقاد به انسان‌شناسي فطري موجب جهتگيري خاصي در اين علوم ميگردد. فطرت انساني همان هستي خاص انسان است كه لوازم و ويژگيهاي خاصي را در پي دارد كه از آنها بعنوان فطريات يا ويژگيهاي فطري ياد ميشود. خداشناسي و خداگرايي فطري از مهمترين مصاديق فطرياتند. نوع نگاه به فطرت در انديشة اسلامي و غربي متفاوت است. برخي از انديشمندان مسلمان معتقد به خداگرايي فطري هستند و برخي ديگر به خداشناسي فطري معتقدند؛ از گروه دوم، برخي خداشناسي فطري را از سنخ علم حضوري ميشمارند و طيف ديگر آن را از سنخ علم حصولي ميدانند. بر اساس مباني مبرهن حكمت صدرايي، از جمله: اصالت وجود، فقر وجودي، وحدت تشكيكي يا شخصي دانستن هستي در پرتو تحليل عميق اصل عليت و نيز توجه به نامتناهي بودن هستي خداوند، ميتوان تبييني قابل دفاع از خداشناسي فطري، بمعناي علم حضوري و شهود دروني فقر و ربط به حق ارائه داد. با پذيرش اين زمينة فطري بسهولت زمينه براي استدلال و علم حصولي فطري، بمعناي بديهي غيراولي فراهم ميشود؛ استدلالهاي عقلي متعدد در اثبات وجود خدا، مؤيد بديهي‌غيراولي بودن خداشناسي حصولي است. در نهايت، با تبيين خداشناسي فطري، خداگرايي فطري ـ كشش دروني بسوي خداـ به‌آساني تبيين ميشود، زيرا امكان ندارد موجودي فقر و نياز محض و عين ربط به كمال و جمال مطلق باشد ولي مجذوب جميل علي الاطلاق نگردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        37 - اعتبار برهان لمّ و انّ بر پاية قاعدة «ذوات الاسباب لاتعرف الا باسبابها»
        محمدعلي  نوري
        منطقدانان هر يك از دو روش لمّ و انّ در اقامة استدلال را برهان ميشمارند، اما پرسش اينست كه آيا هر دوي آنها از اعتبار يكسان برخوردارند و آيا هر دو مفيد يقين منطقي هستند؟ ابن‌سينا بر پاية قاعدة «ذوات الاسباب» ـ‌‌كه ميگويد شناخت موجودات داراي سبب، تنها با شناخت سبب آنها ممك چکیده کامل
        منطقدانان هر يك از دو روش لمّ و انّ در اقامة استدلال را برهان ميشمارند، اما پرسش اينست كه آيا هر دوي آنها از اعتبار يكسان برخوردارند و آيا هر دو مفيد يقين منطقي هستند؟ ابن‌سينا بر پاية قاعدة «ذوات الاسباب» ـ‌‌كه ميگويد شناخت موجودات داراي سبب، تنها با شناخت سبب آنها ممكن است‌‌ـ بر اين باور است كه تنها برهان لمّ كه مفيد يقين تام است از اعتبار منطقي برخوردار است و برهان انّ را بدليل اينكه مفيد يقين منطقي نيست، نميتوان معتبر دانست؛ البته او برهان انّ از راه ملازمات عامه را معتبر و مفيد يقين تام ميداند. ملاصدرا، برخلاف ابن‌سينا، همة براهين انّ را معتبر ميداند، چراكه بنظر وي وجود معلول بگونة يقيني از وجود علت حكايت ميكند و در نتيجه با علم به وجود معلول، بگونة يقيني علم به وجود علت نيز بدست مي‌آيد. اين نوشتار نشان خواهد داد كه سخن ابن‌سينا درست است و ديدگاه ملاصدرا، بدليل ناسازگاري با مباني پذيرفته شده منطقي، پذيرفتني نيست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        38 - علم تفصيلي پيشين و قاعده‌ «بسيط‌الحقيقه»
        روح‌الله  سوري
        مهمترين ساحت علم الهي، علم پيشين (علم ذات به‌ غير در رتبة ذات) است. برخي معتقدند اگر اين علم، تفصيلي و عين ذات باشد، بساطت ذات الهي مخدوش ميشود. اما صدرالمتألهين بر اساس قاعدة «بسيط الحقيقه» ايندو را جمعپذير ميداند، زيرا تفصيل و تمايز معلوم، غير از تفصيل خود علم است. ‌ن چکیده کامل
        مهمترين ساحت علم الهي، علم پيشين (علم ذات به‌ غير در رتبة ذات) است. برخي معتقدند اگر اين علم، تفصيلي و عين ذات باشد، بساطت ذات الهي مخدوش ميشود. اما صدرالمتألهين بر اساس قاعدة «بسيط الحقيقه» ايندو را جمعپذير ميداند، زيرا تفصيل و تمايز معلوم، غير از تفصيل خود علم است. ‌نظام وجود تشكيك طولي (علّي) دارد و معلول وجود ضعيف‌شده علت است. بنابرين، مرتبة بالا (علت) وجود مرتبة پايين (معلول) را بگونه‌يي برتر (بدون نواقص آن) در خود دارد. واجب‌الوجود، برترين و بسيطترين مرتبة نظام وجود است، پس وجود برتر همة اشيائست و علم حضوري او به خويش، علم تفصيلي به اشياء، پيش از آفرينش آنهاست؛ بگونه‌يي كه خود علم بسيط است اما كشفي تفصيلي از اشياء دارد. از سوي ديگر، ذات واجب فاقد حدود و نواقص است. از اينرو برخي معتقدند تقرير ملاصدرا نيز مفيد علم پيشين اجمالي است. بر اساس مباني حكمت متعاليه ميتوان چنين پاسخ داد: حقيقت وجود (وجود برتر اشياء) مانند خطي است كه اجزاء آن تحقق بالفعل ندارند. حدودِ حقيقت وجود، خارج را پر نكرده‌اند اما حقيقتاً بر آن صادقند، بنابرين فاني و مضمحل در متن وجودند. پس علم وجود برتر به خويش، كاشف از حدود فاني در اوست، بگونه‌يي كه سبب بروز كثرت در ذات نميگردد. معناي «علم اجمالي (بسيط) در عين كشف تفصيلي» همين است. بنابرين، تحقق حدود اشياء در ساحت ربوبي مانند تحقق اضمحلالي اجزاء خط است، يعني حدود و كثرت زاييده از آن، نفس‌الامر دارد اما وجود خارجي ندارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        39 - بازخواني چيستي حيثيات و چگونگي دلالت آنها بر تركب موضوعِ متحيث (با محوريت آراء ميرداماد)
        محمدهادي  توكلي
        اهميت «حيثيات» در فلسفه تا بدانجاست كه برخي مدعي شده‌اند «لولا الاعتبارات لارتفعت الحكمة» و فلسفه را بر حيثيات استوار دانسته‌اند. يكي از مباحث فلسفي كه در پيوند با بحث از حيثيات قرار دارد، بحث از «تركيب» است؛ حيثيت، هر گونه كه باشد، بر نحوه‌يي از تكثر دلالت ميكند، زيرا چکیده کامل
        اهميت «حيثيات» در فلسفه تا بدانجاست كه برخي مدعي شده‌اند «لولا الاعتبارات لارتفعت الحكمة» و فلسفه را بر حيثيات استوار دانسته‌اند. يكي از مباحث فلسفي كه در پيوند با بحث از حيثيات قرار دارد، بحث از «تركيب» است؛ حيثيت، هر گونه كه باشد، بر نحوه‌يي از تكثر دلالت ميكند، زيرا مناط اتصاف به يكي از حيثيات، عيناً مناط اتصاف به حيثيت ديگر نيست. بنابرين، حيثياتي كه از يك موضوع واحد (اعم از وحدت حقيقي يا اعتباري) انتزاع ميشوند بر وجود نحوه‌يي از تكثر در خود موضوع (در حيثيت تقييديه) يا امور خارج از موضوع (در حيثيت تعليليه) دلالت ميكنند؛ مركب بودن يكي از انحاء تكثر در موضوع است. اين نوشتار در صدد است به بازخواني مسئله» حيثيات و مباحث مقدم و مؤخر بر آن بپردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        40 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        فایل پی دی اف را ملاحظه فرمایید
        فایل پی دی اف را ملاحظه فرمایید پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        41 - نظم هستي و بايستي؛ كتاب تكوين‌ ‌و كتاب تدوين
        سيدمصطفي  محقق داماد
        مباحث پيرامون نظم در حكمت اسلا‌مي ذيل دو عنوان و اصطلا‌ح بارز مطرح شده‌اند: «كتاب تكوين» و «كتاب تشريع/تدوين». كتاب تكوين، نظم قهري و اجباري حاكم بر عالم را تبيين و توصيف ميكند و كتاب تدوين، سلسله قوانيني را شامل ميشود كه براي نظم بخشيدن به سير كمال انسان ترسيم شده‌اند. چکیده کامل
        مباحث پيرامون نظم در حكمت اسلا‌مي ذيل دو عنوان و اصطلا‌ح بارز مطرح شده‌اند: «كتاب تكوين» و «كتاب تشريع/تدوين». كتاب تكوين، نظم قهري و اجباري حاكم بر عالم را تبيين و توصيف ميكند و كتاب تدوين، سلسله قوانيني را شامل ميشود كه براي نظم بخشيدن به سير كمال انسان ترسيم شده‌اند. ويژگي عمده كتاب تدوين اينست كه بر اساس مريد و مختار بودن انسان ترسيم شده است و بنابرين مجموعه‌يي از قوانين و دستورالعملهاي پيشنهاديست نه اجباري. در حكمت متعاليه ايندو نظام منطبق بر يكديگر دانسته شده‌اند. ملا‌صدرا خود از ايندو به «امر تكويني» و «امر تشريعي» تعبير كرده است. براساس اين ديدگاه ملا‌صدرا ميتوان گفت نظم مدنظر وي، حتي در مورد قوانين بشري و اجتماعي، نه از سنخ امور اعتباري بلكه امري واقعي و عيني است. در حكمت متعاليه، بتبعيت از آموزه‌هاي ديني، راه درست كمال انساني نيز راهي ترسيم شده و مشخص دانسته شده است كه همانا تبعيت از اصول حاكم بر هستي يا بتعبير علا‌مه طباطبايي، تبعيت از فطرت است. اين راه و نظام در تمام زمانها و مكانها بين افراد و جوامع مشترك است تا امكان سعادتمندي براي همگان فراهم گردد و زندگي اجتماعي ميسر باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        42 - رابطة ‌وجود با ماهيت در حكمت متعاليه
        مقصود  محمدي
        نوع رابطة وجود با ماهيت در حكمت متعاليه در مباحث اصالت وجود و اعتباري بودن ماهيت مطرح شده است. ملا‌صدرا در اينباره با دو زبان يا با دو شيوه بيان مطلب كرده است. او از يكسو ميگويد وجود بالأصاله و بالذات تحقق دارد و ماهيت بالعرض و بواسطه وجود تحقق پيدا ميكند و با وجود متحد چکیده کامل
        نوع رابطة وجود با ماهيت در حكمت متعاليه در مباحث اصالت وجود و اعتباري بودن ماهيت مطرح شده است. ملا‌صدرا در اينباره با دو زبان يا با دو شيوه بيان مطلب كرده است. او از يكسو ميگويد وجود بالأصاله و بالذات تحقق دارد و ماهيت بالعرض و بواسطه وجود تحقق پيدا ميكند و با وجود متحد است، اما از سوي ديگر معتقد است تنها «وجود» تحقق عيني دارد و ماهيت هرگز پا به عرصه وجود نميگذارد و فقط يك امر اعتباري محض است كه عقل از وجود انتزاع ميكند. اين دو تعبير ـ‌ظاهراً‌ـ متباين، موجب سر در گمي پژوهشگران گرديده است. از اينروي برخي او را به تناقضگويي متهم كرده و برخي ديگر كوشش نموده‌اند تا اين تعارض را بگونه‌يي توجيه كنند. با مراجعه به مجموعه آثار ملا‌صدرا روشن ميگردد كه در اين دو تعبير هيچگونه تعارضي وجود ندارد؛ جايي كه ملا‌صدرا ميگويد وجود بالذات و ماهيت بالعرض تحقق دارند منظورش ماهيت موجود است و آنجا كه موجوديت و تحقق ماهيت را نفي ميكند مراد ماهيت جدا از وجود است. ما در اين مقاله كوشش كرده ايم با استناد به آثار خود ملا‌صدرا اين مطلب را مدلّل كنيم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        43 - نوآوريهاي منطقي فارابي و نقش او در اشاعه و تحول منطق ارسطويي در جهان اسلام
        اکبر  فایدئی سيد احمد  حسيني
        ابونصر فارابي با ايضاح مفاهيم غامض منطق ارسطويي در شرح و تفسير استادانة خود بر تمام ابواب كتاب ارغنون‌ ‌ارسطو، و همچنين با نوآوريهاي بيبديل خود در علم منطق بويژه تقسيم معارف به دو دستة «تصور و تصديق»، سبب اشاعه و گسترش ميراث منطقي يونان و سپس تحوّل آن در جهان اسلام شد. چکیده کامل
        ابونصر فارابي با ايضاح مفاهيم غامض منطق ارسطويي در شرح و تفسير استادانة خود بر تمام ابواب كتاب ارغنون‌ ‌ارسطو، و همچنين با نوآوريهاي بيبديل خود در علم منطق بويژه تقسيم معارف به دو دستة «تصور و تصديق»، سبب اشاعه و گسترش ميراث منطقي يونان و سپس تحوّل آن در جهان اسلام شد. نوشتار حاضر به ذكر و بررسي برخي از افكار منطقي فارابي ميپردازد؛ از جمله، تقسيم معارف به تصور و تصديق، نظر فارابي درباره» كلي و جزئي و منشأ معرفت انسان، تقسيم مفاهيم كلي به معقول اول و معقول ثاني، تلفيق نظريه» حملپذيري ارسطو با كليات خمس فرفوريوس، ذاتگرايي در تعريف، مغايرت سلب جهت با سالبه» موجهه، نظرية خاص فارابي در امكان استقبالي، استقرا و تمثيل، و نوآوري وي در باب مغالطه و بسط و تبيين مواضع مغالطه. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        44 - عقلانيت ايمان در انديشة علامه طباطبايي
        محمد  پورعباس محمدحسين  خوانين‌زاده
        ايمان و چگونگي ارتباط آن با مسئلة عقلانيت، همواره بعنوان يكي از محوريترين مسائل در ميان فيلسوفان دين و پژوهشگران اين عرصه مطرح بوده، بگونه‌يي كه اين مسئله موجب شكلگيري مهمترين مكاتب فكري و نحله‌هاي كلامي در انديشة مغرب‌زمين و در ميان متفكران مسلمان شده است. در اين پژوهش چکیده کامل
        ايمان و چگونگي ارتباط آن با مسئلة عقلانيت، همواره بعنوان يكي از محوريترين مسائل در ميان فيلسوفان دين و پژوهشگران اين عرصه مطرح بوده، بگونه‌يي كه اين مسئله موجب شكلگيري مهمترين مكاتب فكري و نحله‌هاي كلامي در انديشة مغرب‌زمين و در ميان متفكران مسلمان شده است. در اين پژوهش تلاش ميكنيم در پرتو انديشه‌هاي علامه طباطبايي، با تحليل و فهم صحيح نسبت به حقيقت ايمان و بيان مؤلفه‌ها و عناصر اصلي آن، جايگاه و نقش عقل در نظام اعتقادات ديني را تبيين نماييم. از آنجا كه علامه براي علم و معرفت در عرصة ايمان نقشي اساسي قائل شده و علم را مقدمة ايمان دانسته‌اند، در تبيين رابطة ميان عقل و ايمان، عقل را مقدم بر ايمان و ايمان را بخاطر برخورداري از جوهري معرفتي يكي از رهآوردهاي مهم عقل معرفي نموده است. در عين حال، وي با پرهيز از هر گونه افراط و تفريط در اين مسئله، ضمن اينكه براي عقل در عرصة ايمان و نظام اعتقادات ديني جايگاهي رفيع قائل شده و حتي حقانيت احكام قطعي عقل را مبناي حقانيت دين معرفي نموده است، از سويي با توجه به تأثيرگذاري ايمان در اراده و شعور انسان، معتقد است در پرتو حيات ايماني، دركي عميقتر و وسيعتر نسبت به حقايق ديني نصيب مؤمنين ميشود. لازم بذكر است كه ايشان نسبت به محدوديتهاي ادراكي عقل در برخي از حوزه‌هاي معرفتي دين نيز بيتوجه نبوده و در آثار و نوشته‌هاي خود بويژه تفسير الميزان‌ ‌آن‌محدوديتها را مورد توجه قرار داده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        45 - تأثير نظرية «حركت جوهري» بر انديشة كلامي ملاصدرا
        ‌مهدي  گنجور مجيد  ‌صادقي حسن‌آبادي محمد  ‌‌بيدهندي فروغ السادات رحيم پور
        يكي از مهمترين ابتكارات وجود شناختي ملاصدرا كه تأثير شگرفي بر انديشة فلسفي و كلامي او داشته است، نظرية حركت جوهري است. اكتشاف عظيم ملاصدرا در اين زمينه، اثبات ناآرامي و بيقراري در نهاد عالم و آدم و اثبات حركت و تحول دائمي در بنيان همة موجودات مادي است؛ انگاره‌يي كه عموم چکیده کامل
        يكي از مهمترين ابتكارات وجود شناختي ملاصدرا كه تأثير شگرفي بر انديشة فلسفي و كلامي او داشته است، نظرية حركت جوهري است. اكتشاف عظيم ملاصدرا در اين زمينه، اثبات ناآرامي و بيقراري در نهاد عالم و آدم و اثبات حركت و تحول دائمي در بنيان همة موجودات مادي است؛ انگاره‌يي كه عموم حكماي پيش‌صدرايي آن را امري نامعقول و امكان‌ناپذير ميدانستند. دامنة تأثيرگذاري اين نظريه بقدري وسيع است كه پس از چند قرن پژوهش، هنوز هم جاي واكاوي و تأمل در زواياي مختلف آن وجود دارد. اما آنچه تاكنون درباب دستاوردهاي حركت جوهري بيان شده، عموماً نتايج وجود شناختي و فلسفي بوده و كمتر به آثار و بركات اين اصل در ساحت كلامي ـ اعتقادي پرداخته شده است. ‌بهمين دليل، نوشتار حاضر با رويكردي مسئله ‌محور و با روش تحليلي و پژوهش كيفي، ضمن طرح دقيق مسئله و تقرير نظريه، با تأكيد بر ابتكاري بودن آن، به تحليل داده‌ها در راستاي بررسي تأثير اين انگاره بر انديشة كلامي ملاصدرا پرداخته است. بنابرين، يافته‌هاي اين پژوهش بر استنباط و تبيين مهمترين لوازم كلامي و اعتقادي حركت جوهري تمركز يافته است كه فهرستوار عبارتند از: خداشناسي و تبيين فقر دائمي مخلوقات به خدا، اثبات حدوث زماني عالم، تبيين عقلاني معاد جسماني، توجيه فلسفي آموزة تجسم اعمال، ابطال عقيدة تناسخ، نوآوري در تبيين ماهيت مرگ و تبيين عموميت حشر. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        46 - تحليل و ارزيابي مباني و براهين تشكيك خاصي وجود
        عصمت  همتي علي  اله بداشتي
        تشكيك خاصي حقيقت وجود، يكي از پايه‌هاي مهم حكمت متعاليه است كه صدرالمتألهين بعد از مبرهن ساختن آن، تبيين و اثبات مسائلي چون وحدت وجود در عين كثرت، حركت جوهري، برهان صديقين و مسائل فرعي ديگري را بر آن مبتني ساخته است. منطقيين و حكماي پيشين تشكيك مفهومي وجود را پذيرفته بو چکیده کامل
        تشكيك خاصي حقيقت وجود، يكي از پايه‌هاي مهم حكمت متعاليه است كه صدرالمتألهين بعد از مبرهن ساختن آن، تبيين و اثبات مسائلي چون وحدت وجود در عين كثرت، حركت جوهري، برهان صديقين و مسائل فرعي ديگري را بر آن مبتني ساخته است. منطقيين و حكماي پيشين تشكيك مفهومي وجود را پذيرفته بودند؛ به اين معنا كه مفهوم وجود بر مصاديق غير يكسان حمل ميشود و مصاديق وجود به تقدم و تأخر، شدت و ضعف، بيشي و كمي، اولويت و عدم اولويت، با هم اختلاف دارند. آنچه ملاصدرا اثبات كرد اين بود كه حقيقت وجود ـ‌بوحدته و بالذات‌ ـ منشأ كلية آثار، از جمله اين اختلافات تشكيكي است. بر اين مبنا، وجود، حقيقتي ذومرتبه است كه يك مرتبة آن واجب‌الوجود و بقية مراتب ـ از صادر اول تا هيولي ـ افراد و مراتب همان حقيقتند. در اين نوشتار، سابقة تاريخي بحث تشكيك نزد ابن‌سينا و شيخ اشراق و بررسي اجمالي براهين هريك، داوري ملاصدرا بين طرفين، پايه‌ها و مباني بحث تشكيك ـ‌يعني اشتراك معنوي و اصالت وجود ـ و براهين ملاصدرا در اثبات تشكيك مورد بررسي قرار گرفته و با دفاع عقلي و تحليلي از موضع حكمت متعاليه سعي شده برخي انتقادات به مباني و استدلالهاي ملاصدرا پاسخ داده شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        47 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        فصل بهار امسال با ماه رجب مانند دو همزاد پابپاي يكديگر پيش ميروند؛ يكي طبيعت مادي را به نمايش ميگذارد و ديگري جنات عدن را بياد مي‌آورد، يكي هر روزش زوالِ يكروز زندگي را خبر ميدهد و ديگري به هر روز دريچه‌يي از رحمت و فيض الهي را براي افراد آماده و هوشيار ميگشايد. در ماه چکیده کامل
        فصل بهار امسال با ماه رجب مانند دو همزاد پابپاي يكديگر پيش ميروند؛ يكي طبيعت مادي را به نمايش ميگذارد و ديگري جنات عدن را بياد مي‌آورد، يكي هر روزش زوالِ يكروز زندگي را خبر ميدهد و ديگري به هر روز دريچه‌يي از رحمت و فيض الهي را براي افراد آماده و هوشيار ميگشايد. در ماه رجب تولد مردي است كه جز پيامبر همتا نداشت؛ فرزند كعبه، فرزند واقعي و معنوي مكتب پيامبر و باب و دروازة حكمت و علم پيامبر و كاتب و مفسر و مبلغ كتاب و حكمت الهي بود، مردي كه وجودش حكمت و كلامش حكمت و عمل و كردارش حكمت بود و همة زندگي او درس مردانگي و ايمان و دينباوري و خردمندي، هيچكس جز پيامبر(ص) هنوز نتوانسته است در كمال انساني با او هماوردي كند، او نيز مانند پيامبر اعظم(ص)، وجودش و زندگانيش تجسم قرآن بود. وي ـ بر اساس حكمت الهي‌ـ باني حكومتي بود كه پيامبر(ص )خشت اول آنرا گذاشته بود و او ـ‌گر چه ديرتر امّا‌‌ـ توانست معني حكومت الهي و اسلامي را براي تاريخ بيان كند و نشان دهد كه زير چتر حكومتي اسلامي و انساني ميتوان جهاني پر از صلح و امنيت و عدالت و مساوات و مواسات بنا نمود و جامعه را براي رشد معنوي و سعادت ابدي مردم فراهم كرد. ميتوان فساد را ريشهكن كرد و مفسد را ـ‌هر چند حاكم مطلق‌العنان شام باشد و بتصور برخي ضعيفان برداشتنش خلاف چيزي موهوم بنام مصلحت باشد‌ـ‌ در لحظه‌يي برانداخت چرا كه حكمت با فساد نميسازد و حكيم با مفسد در يك اقليم نميگنجد و فساد و مفسد با صلاح و مصلحت امّت در يكجا جمع نميشود. زيرا بحكم عقل و فطرت و قلب سليم، دو ضد با هم نميسازند و ضدان و نقيضان لايتجمعان. افسوس كه جاهليت قدر او را نشناخت و با شهادت او و فرزندانش، حكمت نيز شهيد شد و اگر نبود همت والاي ملت رشيد ايران و رهبر بنيانگذار انقلاب اسلامي، آن صفحة تاريخ دوباره تكرار نميشد و ملت ايران و رهبر آگاه آن جنود جهل و جاهليت را ورشكسته در پشت باورهاي استوار نظام اسلامي ايران زمينگير نميكرد. امروز، و ببهانة ماه رجب و ميلاد امير مؤمنان علي(ع) كه در آنيم، روز خودآزمائي است كه آيا مديران اين نظام و قواي رسمي آن به عهدي كه با علي(ع) بسته‌اند، پايبندند؟ آيا پاي حكمت ـ ‌و نه مصلحت‌ـ استوار نشسته‌اند؟ آيا در نظامي كه پايگذار و مدير آن حكيم است و كتاب و حكمت را در دست دارد، قوانين و عمل نهادها و دستگاههاي اداري و اجرايي يا تقنيني با محك حكمت و عقلانيت منطبق است؟ آيا عزت و سرفرازي ملت ايران پابرجاست؟ آيا «مَفسده» و «مُفسده» به راهزني معاد و معاش يعني اعتقاد و ايمان و اقتصاد و امنيت افراد جامعه مشغول نيست؟ آيا اجراهاي عدالت و مقابله با اشرافيگري، كه ملت ما با عنوان «عدل علي» از انقلاب خود آنرا ميخواستند، ادامه دارد؟ و در يك كلمه، آيا مسئولين كشور بر مدار مردي كه در اين ماه در كعبه زاده شد تا رسم حكومت و راهبري سعادت مردم را به بشريت بياموزد، رفتار ميكنند؟ يا ...؟ پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        48 - «وحدت وجود»، «وحدت شهود» و سخن‌گفتن از خداوند
        قاسم كاكايي طيبه  معصومي
        يكي از مهمترين مباحث در فلسفه، كلام و عرفان اسلامي، بحث سخن‌گفتن از خداست. در اين رابطه، «وحدت وجود» و «وحدت شهود» بعنوان دو نگرش به نحوة ارتباط بندة سالك عارف با خداوند و سخن‌گفتن از وي مطرح گشته‌اند. هر يك از ايندو ديدگاه نمايندگاني در سنت عرفان اسلامي داشته و هر كدام چکیده کامل
        يكي از مهمترين مباحث در فلسفه، كلام و عرفان اسلامي، بحث سخن‌گفتن از خداست. در اين رابطه، «وحدت وجود» و «وحدت شهود» بعنوان دو نگرش به نحوة ارتباط بندة سالك عارف با خداوند و سخن‌گفتن از وي مطرح گشته‌اند. هر يك از ايندو ديدگاه نمايندگاني در سنت عرفان اسلامي داشته و هر كدام معتقدات خاصي در باب وحدت عارفانه دارند. در اين نوشتار، ابتدا با طرح نظرية وحدت وجود (بر پاية آراء ابن عربي) و سپس وحدت شهود (بر اساس ديدگاه علاءالدوله سمناني)، اختلاف آنها در باب وحدت مورد بحث قرار گرفته و سپس مفهوم «خداي متشخص» بعنوان يكي از استلزامات و معتقدات نظرية وحدت شهود، در مقابل خداي مطلق وحدت وجود، بررسي خواهد شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        49 - نسبت نظر و عمل با ملكات اخلاقي و تبدل ذاتي انسان در حكمت متعاليه
        اسماعيل  سعادتي خمسه
        در حكمت متعاليه ميان حكمت نظري و حكمت عملي رابطة هستي‌شناختي دقيقي وجود دارد. ملاصدرا بر پاية اصالت و تشكيك وجود، حركت جوهري و حدوث جسماني و بقاء روحاني نفس به تبيين اين رابطه و تبدل نفساني ناشي از آن ميپردازد. تأثير و تأثر ميان افكار و اعمال و نيات و خلقيات فرد طي فراي چکیده کامل
        در حكمت متعاليه ميان حكمت نظري و حكمت عملي رابطة هستي‌شناختي دقيقي وجود دارد. ملاصدرا بر پاية اصالت و تشكيك وجود، حركت جوهري و حدوث جسماني و بقاء روحاني نفس به تبيين اين رابطه و تبدل نفساني ناشي از آن ميپردازد. تأثير و تأثر ميان افكار و اعمال و نيات و خلقيات فرد طي فرايند حركت جوهري نفس صورت باطني و حقيقي انسان را شكل ميدهد؛ انسانها ابتداي آفرينش از نوع واحدند ولي در باطن و در آخرت بسبب غلبة ملكات مختلف نفساني تحت انواع مختلف ملكي، حيواني، سبعي و شيطاني قرار ميگيرند. تجسم صورت اخروي و بدن مثالي انسان نيز متناسب با ملكات نفساني و اخلاقي وي خواهد بود، زيرا در آخرت اجسام ساية ارواحند. اين همان مسخ باطن يا تجسد اخلاقِ اشاره شده در نصوص ديني است. در عين حال، حركت جوهري نفس ـ ‌چه در مسير ملكي و چه در مسير حيواني، سبعي يا شيطاني‌ـ از سنخ لبس بعد از لبس است، زيرا منشأ شقاوت باطني و اخروي نيز نوعي اشتداد در فعليت است. بنابرين، ميتوان نتيجه گرفت كه بر اساس مباني و اصول حكمت صدرايي مسخ باطني و اخروي انسان از سنخ انقلاب محال نيست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        50 - زمينه‌ها و علل طرح نظريات فلسفي ناسازگار در آثار ملاصدرا
        سعيد  انواري
        ملاصدرا دربارة برخي از مباحث فلسفي در آثار مختلف خويش نظريات متفاوتي بيان كرده است كه در يك نظام فلسفي واحد قابل جمع با يكديگر نيستند. در اين مقاله با طرح اينگونه مباحث، علت متفاوت بودن نظريات ملاصدرا در موارد ذيل بررسي خواهد شد: موضوع حركت جوهري؛ حركت توسطيّه؛ عامل ايج چکیده کامل
        ملاصدرا دربارة برخي از مباحث فلسفي در آثار مختلف خويش نظريات متفاوتي بيان كرده است كه در يك نظام فلسفي واحد قابل جمع با يكديگر نيستند. در اين مقاله با طرح اينگونه مباحث، علت متفاوت بودن نظريات ملاصدرا در موارد ذيل بررسي خواهد شد: موضوع حركت جوهري؛ حركت توسطيّه؛ عامل ايجاد زمان؛ ماهيت علم؛ علم الهي به جزئيات؛ فاعليت الهي؛ رابطة علت و معلول؛ ملاك نيازمندي ممكن به واجب؛ معاني ماهيت؛ نحوة اتصاف ماهيت به وجود؛ وحدت وجود؛ تجرد و حدوث نفس. با بررسي اين موارد مشخص ميشود كه طرح نظريات مختلف در آثار ملاصدرا ناشي از يكي از عوامل زير است: 1. تغيير ديدگاه ملاصدرا در طول زمان (وي نخست به اصالت ماهيت و سپس به اصالت وجود و تشكيك وجود قائل شده است و در نهايت به نظرية وحدت شخصي وجود دست يافته است)؛ 2. رعايت جنبة تعليمي در بيان مطالب؛ 3. طرح نظريات بر اساس مباني مختلف (مبناي قوم، مبناي وحدت تشكيكي وجود و مبناي وحدت شخصي وجود)؛ 4. تلاش براي نگارش يك دورة مدون از مباحث فلسفي. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        51 - بررسي لوازم نفس‌شناختي نظريه مثل؛ مناقشه در دفاع ملاصدرا از مثل
        علي  شيرواني فاطمه  رازي‌زاده
        نظرية مثل از مهمترين نظريات فلسفي‌يي بشمار ميرود كه بر انديشة بيشتر متفكرين در اعصار مختلف تأثيرگذار بوده و فلاسفه ناگزير از پذيرش يا رد آن شده‌اند. غالب فلاسفة مسلمان نيز نسبت به اين نظريه بيتفاوت نبوده‌ا ند و كليت نظريه را پذيرفته‌اند. اما اغلب، اين نظريه در نظام فكري چکیده کامل
        نظرية مثل از مهمترين نظريات فلسفي‌يي بشمار ميرود كه بر انديشة بيشتر متفكرين در اعصار مختلف تأثيرگذار بوده و فلاسفه ناگزير از پذيرش يا رد آن شده‌اند. غالب فلاسفة مسلمان نيز نسبت به اين نظريه بيتفاوت نبوده‌ا ند و كليت نظريه را پذيرفته‌اند. اما اغلب، اين نظريه در نظام فكري ايشان به تأويل و تحويل برده شده است. ملاصدرا معتقد است كه با استمداد از مباني فلسفي خويش تبييني از نظرية مثل ارائه داده، كه كاملاً منطبق بر غرض افلاطون است. پرسش اينكه، در حاليكه نظرية مثل از جهات بسياري از جمله حوزة علم النفس، با مبادي فلسفي ملاصدرا ناسازگار است، آيا اين تلا‌ش فلسفي او موفق بوده است؟ پژوهش حاضر ميكوشد اين پرسش را با توجه به لوازم نفس‌شناختي‌يي كه از اين نظريه برخاسته مورد مداقه و تحليل قرار دهد.در اين مقاله، پس از بررسي جامع ابعاد و لوازم نفس‌شناختي نظرية مثل و نيز بيان ديدگاه ملاصدرا دربارة‌ اين نظريه و دفاع وي از آن، بهمراه بيان كليتي از علم‌النفس صدرايي، ناسازگاريهاي مبادي نفس‌شناختي حكمت‌متعاليه با لوازم نظرية مثل افلاطوني بتصوير كشيده ميشود و دفاع سرسختانه صدرالمتألهين از اين نظريه زير سؤال ميرود. فرجام آنكه: باور به قدم نفس و نظرية تذكاري معرفت و توقف نفس‌شناسي افلاطون بر تجرد عقلاني متمايز از بدن مادي، در برابر انديشة ملاصدرا مبني بر جسمانية الحدوث بودن نفس و عقيده به تأسيسي بودن معرفت و نيز وجود رابطي نفس، از اهم نقاط افتراق نظام فكري اين دو فيلسوف شمرده شده و در نتيجه هرگونه كوشش براي جمع ميان اين دو ديدگاه را بيثمر ميسازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        52 - نقش مرتبة مثالي نفس در برقراري ارتباط ميان نفس و بدن در انديشة صدرالمتألهين
        محمد  ميري
        صدرالمتألهين، بر خلاف حكماي پيش از خود، فاصلة ميان نفس ناطقه عقلي و بدن جسماني را بيشتر از آن ميداند كه با روح بخاري بتنهايي پر شود. او علاوه بر روح بخاري، وجود مرتبة مثالي را نيز بعنوان حلقة واسط ميان مرتبة عقلي و مرتبة جسماني انسان ضروري ميشمارد. نگاه تشكيكي ملاصدرا ب چکیده کامل
        صدرالمتألهين، بر خلاف حكماي پيش از خود، فاصلة ميان نفس ناطقه عقلي و بدن جسماني را بيشتر از آن ميداند كه با روح بخاري بتنهايي پر شود. او علاوه بر روح بخاري، وجود مرتبة مثالي را نيز بعنوان حلقة واسط ميان مرتبة عقلي و مرتبة جسماني انسان ضروري ميشمارد. نگاه تشكيكي ملاصدرا به وجود واحد انساني او را بر آن داشت تا اولاً انسان را داراي سه مرتبة عالي (مرتبة عقلي) سافل (مرتبة مادي) و متوسط (مرتبة مثالي) معرفي كرده و ثانياً مرتبة مثالي و خيالي انسان را حلقة وصل و ماية ارتباط ميان دو مرتبة بالا و پايين بداند. او در تبيين جايگاه مرتبة مثالي در وجود انساني، از قاعدة «تطابق عالم كبير و عالم صغير» نيز بهره برده و دو مرتبة عقلي و مثالي در عالم صغير انساني را نظير عرش و كرسي در عالم كبير دانسته است. صدرالمتألهين طبق اذعان خود وي در مبحث مرتبة مثالي انسان، بشدت متأثر از عارفان است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        53 - تبييني جديد از تقسيم معقولات مبتني بر حكمت متعاليه
        سيداحمد  ‌غفاري قره‌باغ‌
        بررسي جايگاه مفاهيم و نحوة تعامل ذهن و عين از مباحث مهم در عرصة معرفت‌شناختي و هستي‌شناختي تلقي ميگردد. مبحث معقولات ـ ‌اولي و ثانوي‌ ـ ‌و تمايز ميان آنها نيز در همين راستا قرار دارد. ديدگاه رايج دربارة تمايز و فرق معقول اول و ثاني به اين صورت است كه معقولات اولي ـ بخلا چکیده کامل
        بررسي جايگاه مفاهيم و نحوة تعامل ذهن و عين از مباحث مهم در عرصة معرفت‌شناختي و هستي‌شناختي تلقي ميگردد. مبحث معقولات ـ ‌اولي و ثانوي‌ ـ ‌و تمايز ميان آنها نيز در همين راستا قرار دارد. ديدگاه رايج دربارة تمايز و فرق معقول اول و ثاني به اين صورت است كه معقولات اولي ـ بخلاف معقولات ثاني منطقي و فلسفي ـ مصداق خارجي دارند. مقالة حاضر معيار مصداقداري در خارج را براي تفرقه بين معقولات اولي و ثانيه ناكافي دانسته و در عوض، نقش نظرية اصالت وجود را مهم و تأثير‌گذار ارزيابي مينمايد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        54 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        يكي از انواع مهم فقر يك جامعه، فقر فرهنگي آن ميباشد و از نشانه‌هاي فقر فرهنگي، يكي ضعف تحقيق علمي و پژوهشي در آن است؛ نه فقط نبود آن در محيطهاي علمي بلكه حتي نابساماني در روشها و فقر در نيروي انساني پژوهشگر هم فقر شمرده ميشود، و نيز فقر پژوهش نه در كميت قابل شمارش آن ا چکیده کامل
        يكي از انواع مهم فقر يك جامعه، فقر فرهنگي آن ميباشد و از نشانه‌هاي فقر فرهنگي، يكي ضعف تحقيق علمي و پژوهشي در آن است؛ نه فقط نبود آن در محيطهاي علمي بلكه حتي نابساماني در روشها و فقر در نيروي انساني پژوهشگر هم فقر شمرده ميشود، و نيز فقر پژوهش نه در كميت قابل شمارش آن است كه حتي توزيع نامتناسب آن در بخشهاي علمي نيز فقر علمي بحساب مي‌آيد، زيرا رشد علمي در چند زمينة محدود ـ‌ و مثلا‌ً در چند رشتة علمي و آزمايشگاهي جديد كه حتي نتايجي درخشان به بار مي‌آورد، در حاليكه در بسياري از بخشها بويژه در زمينة علوم انساني آثار فقر و نابساماني و گاه تعطيل ديده ميشود‌‌ـ باز رشد علمي نيست زيرا رشد علمي بايد در همة زمينه‌ها و دانشها باشد و علوم انساني اهم آنهاست. اين سخن، يعني نبود غناي لا‌زم در پژوهش علمي و از جمله علوم انساني، حتي، بمعناي تعداد آماري و كمّي آن نيست، بلكه مقصود اين قلم در روح تحقيق و چيزي است كه به آن كيفيت و محتوا و ارزش تحقيق ميگويند. ممكن است شكل‌ ظاهري و آمارها نشان دهد كه پژوهشهايي فراوان در كشور انجام ميشود ولي پس از عمق‌سنجي روشن ميگردد كه حجم ظاهري آن حبابگونه و ظاهرنمايي است و جوهرة كارا و مفيدي براي فعالسازي و پيشبرد علمي جامعه در همة زمينه‌ها در آن نيست و باز هم، يكي از دلا‌يل آن، كمبود نيروي انساني ممتاز و قادر به انجام پژوهش بمعناي حقيقي و جامع آن است. از اين گفته نبايد نتيجه گرفت كه در كشور و در حوزه و دانشگاه، اساتيد و محققان فاضلي وجود ندارد بلكه برعكس، نكته در اينجاست كه با وجود اين افراد، چرا كار علمي عميق و قابل ارائه به دنياي علمي امروز، چندان كه بايد عرضه نميشود؟ اين تناقض از آنجاست كه محققان موجود كشور، هم بسبب تعداد اندك و هم بسبب مشكلا‌ت زندگي و موانع اداري و مالي و برنامه‌هاي غلط آموزشي، و نيز تراكم شغلي و تدريس، ناچارند تمام وقت گرانقدر خود را ـ كه بايد به مطالعه و تحقيق و نظريه‌پردازي و ابداع مطالب جديد علمي صرف كنند‌ـ بگونه‌يي بهدر بدهند؛ در ظاهر تدريس و آموزش، امّا بسبب تراكم و حجم نامناسب و وقتگير آن بسبب گرفتاري در چاله و چاههاي اداري و قانوني! ـ كه آفت دانش و دانشپژوهي علمي است‌‌ـ‌ بتعبير عاميانه: فرصت خاراندن سر نداشته باشند و تدريس را از روي حافظه و يادداشتهاي گذشته يا كمسود انجام دهند، كه ثمره» آن دانش‌آموختگاني است كه حتي با داشتن درجة دكترا و امكان تدريس در دانشگاهها، بنية علمي ضعيفي دارند و شاگرد ضعيف تربيت خواهند كرد. اين ضعف و فقر و نابساماني هنگامي از نظر به عمل در مي‌آيد و هنگامي زيان آن براي كشور محسوس ميگردد كه طرحي پژوهشي و ارزشمند و مفيدي در معرض اجرا قرار گيرد و تدوين و تأليف آن نيازمند پژوهشگراني باسواد و با عمق علمي باشد، اينجاست كه آه از نهاد برمي‌آيد و هر بنيانگذار خيرخواهي را از آن پشيمان ميكند. اين وقتي است كه با هزاران دشواري و صرف سرمايه‌هاي فراوان پاية تحقيقي مورد نياز جامعه گذاشته ميشود، ولي نيروي انساني كار يعني پژوهشگري استاد، وجودش كيميا ميشود و بايد با چراغ بدور شهر گشت تا يكي پيدا شود و از آنهمه اشباه الرجال چند تهمتن بدست آيد. اين تجربه، هركس را به ياد حديثي مي‌اندازد كه فرمود: «ما اكثر الضجيج و اقّل الحَجيج»! دستگاهها و مديران دلسوز امور فرهنگي بايد هرچه زودتر به فكر چارة اين فقر الدم علم و تحقيق باشند و بدانند كه همانگونه كه ضعف و فقر الدم بدن را به بيماري و مرگ ميكشاند، فقر علمي و كمبود توان پژوهش ـ كه قوه محركّه علم است ـ جامعه را به بيماري و ناتواني و نابودي ميرساند، بويژه اگر اين نقصان و فقر در علوم انساني و بطور أخص علوم عقلي باشد كه در حكم قوة عاقله نسبت به اندام انسان است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        55 - نقدي بر «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد»
        مهدي  عظيمي
        «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد» عنوان مقاله‌يي است كه نويسندة آن معتقد است «تبيينگري قاعدة الواحد محدود به پاره‌‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاخص است» و در نتيجه، استناد به آن «در اثبات مسائل منطقي، طبيعي و پاره‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاعم» ناروا است. من در اين نوشتا چکیده کامل
        «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد» عنوان مقاله‌يي است كه نويسندة آن معتقد است «تبيينگري قاعدة الواحد محدود به پاره‌‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاخص است» و در نتيجه، استناد به آن «در اثبات مسائل منطقي، طبيعي و پاره‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاعم» ناروا است. من در اين نوشتار و در پاسخ به مقالة مذكور نشان خواهم داد كه: 1ـ اين نگره را پيشتر ملاصدراي شيرازي درافكنده و حكيم سبزواري آن را برسنجيده و وازده است. آن مقاله اگرچه به ديدگاه ملاصدرا و سنجش و وازَنِش سبزواري اشاره كرده، هيچ پاسخي بدان نداده است؛ 2ـ خاستگاه اين نگره غفلت از قيد وحدت حيثيّت است؛ 3ـ در سراسر مقالة مذكور واحد حقيقي با واحد حق بهم درآميخته‌اند؛ 4ـ در آن مقاله، اصل و عكس قاعده به هم درآميخته و مدعاي ناظر به اصل قاعده دامنگير عكس آن گشته است؛ 5ـ نويسندة مقالة مذكور، «امتناع انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير» را يكي از نمونه‌هاي كاربرد نارواي قاعدة «الواحد» بشمار آورده است درحاليكه فيلسوفان در اين مسئله از قاعدة «الواحد» بهره نبرده‌اند. بنظر ميرسد خاستگاه اين خطا، عليت‌انگاري رابطة مفهوم و مصداق است كه حتي با فرض آن هم بهتر است گفته شود كه اين مسئله بر عكس قاعده استوار است، نه بر اصل آن؛ حال آنكه ادعاي مقاله ـ بفرض درستي ـ دربرگيرندة اصل قاعده است، نه عكس آن. فراتر از اين، مسئله» يادشده حتي بر عكس قاعده هم استوار نيست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        56 - معناشناسي عنوان «واجب الوجود بالذات»
        سيد محمد  انتظام
        عنوان تركيبي «واجب الوجود بالذات» مهمترين عنوانيست كه فيلسوفان مسلمان از فارابي تا عصر حاضر در خداشناسي فلسفي بكار گرفته‌اند و با محوريت آن از وجود، صفات و فعل خدا سخن گفته‌اند. در اين مقاله تلاش شده است با نگاهي به منابع فلسفي و كلامي، نكات مهم و مطرح شده دربارة اين عن چکیده کامل
        عنوان تركيبي «واجب الوجود بالذات» مهمترين عنوانيست كه فيلسوفان مسلمان از فارابي تا عصر حاضر در خداشناسي فلسفي بكار گرفته‌اند و با محوريت آن از وجود، صفات و فعل خدا سخن گفته‌اند. در اين مقاله تلاش شده است با نگاهي به منابع فلسفي و كلامي، نكات مهم و مطرح شده دربارة اين عنوان تركيبي تحليل و بررسي شود تا ضمن آشنايي با لغزشهايي از قبيل «خلط مفهوم و مصداق» و «خلط معقول دوم فلسفي با معقول اول» كه بدين واسطه رخ داده است، بمعناي دقيق و قابل دفاع اين عنوان دست يابيم. در وهلة نخست، بداهت، اشتراك معنوي و معقول دوم بودن دو تكواژة اين عنوان تركيبي ـ‌‌كه عبارتند از «وجود» و «وجوب»‌‌ـ به اثبات رسيده است و اهميت آن را در معناشناسي عنوان واجب الوجود بالذات نشان داده‌ايم و پس از آن، مهمترين تعريفهاي ارائه شده براي عنوان مذكور را تحليل و بررسي كرده‌ايم؛ از اين تعريفها (شش تعريف) دو تعريف نخست و چهارم را نقد كرده و به منشأ لغزشهايي كه در اين تعريفها رخ داده، اشاره كرده‌ايم و ضمن تأييد تعريفهاي دوم، سوم و پنجم، در نهايت در ساحت مفهومي، بپيروي از فارابي، ابن‌سينا و ملاصدرا، تعريف واجب الوجود بالذات به «حقيقتي كه عين وجود است» را بعنوان بهترين تعريف برگزيده‌ايم و به اين ترتيب، از ساحت «مفهوم» به سـاحت «وجـود» عبـور كـرده و تفسيـري بـا رويكـرد وجودشناسانه از آن ارائه كرده‌ايم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        57 - حكمت متعاليه و منطقِ طريقِ اولايي
        محمود  زراعت پيشه
        حكمت متعاليه بر چه منطقي استوار است؟ در اين مقاله و در پاسخ به اين پرسش مهم، «منطق طريقِ اولايي» موضوع بحث قرار گرفته است؛ اين منطق نه تنها تأثير مراتب تشكيكي وجود را بر ساختار قضايا و احكام نشان ميدهد بلكه استخراج قضاياي حاصل از مقايسة امور وجودي و عدمي را نيز تبيين مي چکیده کامل
        حكمت متعاليه بر چه منطقي استوار است؟ در اين مقاله و در پاسخ به اين پرسش مهم، «منطق طريقِ اولايي» موضوع بحث قرار گرفته است؛ اين منطق نه تنها تأثير مراتب تشكيكي وجود را بر ساختار قضايا و احكام نشان ميدهد بلكه استخراج قضاياي حاصل از مقايسة امور وجودي و عدمي را نيز تبيين مينمايد. منطق طريق اولايي را ميتوان در بسياري از آيات قرآن نيز رديابي نمود. فرض اين نوشتار بر اينست كه سير تاريخي فلسفة اسلامي از مشاء تا حكمت متعاليه با نيت توجيه‌ ‌گزاره‌هاي ديني، نشان از مشابهت منطق نهفته در ساختار آن با منطق برآمده از متون ديني دارد. صحت اين فرضيه نشانگر تأثير بارز اسلام بر حكمت متعاليه خواهد بود كه از طريق آن تسمية اين فلسفه به «اسلامي» توجيه مناسب خود را باز مي‌يابد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        58 - امكان ذاتي و امكان استعدادي از نظر ملاصدرا و علامه طباطبايي
        محمد  سعيدي مهر ‌‌سيد شهريار  كمالي سبزواري
        صدرالمتألهين در ابتدا امكان ذاتي و امكان استعدادي را مشترك لفظي ميداند ولي در نهايت قول به اشتراك معنوي آنها را پذيرفته و هردو را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفي قلمداد ميكند كه به وجود منشأ انتزاعشان موجودند. او در مباحث قوه و فعل كتاب اسفار‌ ‌گامي جلوتر گذارده و امكان است چکیده کامل
        صدرالمتألهين در ابتدا امكان ذاتي و امكان استعدادي را مشترك لفظي ميداند ولي در نهايت قول به اشتراك معنوي آنها را پذيرفته و هردو را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفي قلمداد ميكند كه به وجود منشأ انتزاعشان موجودند. او در مباحث قوه و فعل كتاب اسفار‌ ‌گامي جلوتر گذارده و امكان استعدادي را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفي‌يي ميداند كه از وجود في غيره و ربط و نسبت خارجي انتزاع ميشود، اما پاسخ وي به شبهه» «اضافه» موجود به معدوم» نيز محل اشكال و تأمل است. علامه طباطبايي ضمن پذيرش وجود امكان استعدادي بنحو وجود في غيره و رابط و ارائه» تبيين صحيحي از چگونگي اين ربط و نسبت در خارج، پاسخ مناسبي براي شبهه» مذكور فراهم مي‌آورد و برهان بديع خود را در باب خروج از قوه به فعل ارائه ميكند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        59 - بررسي تأثير مباني نفس‌شناسي صدرالمتألهين بر وحي‌شناسي وي
        فروغ السادات رحيم پور مجيد  ياريان
        صدرالمتألهين شيرازي نظام حكمت متعاليه و بتبع آن، نفس‌شناسي خود را بر پاية مباني و اصولي استوار كرده كه پيش از او به آنها بعنوان مباني زيربنايي يك انديشة فلسفي كمتر توجه شده است. حركت جوهري نفس از ماده تا ملكوت، تشكيك وجود و ذومراتب بودن نفس، جايگاه عالم خيال و نيز اتحاد چکیده کامل
        صدرالمتألهين شيرازي نظام حكمت متعاليه و بتبع آن، نفس‌شناسي خود را بر پاية مباني و اصولي استوار كرده كه پيش از او به آنها بعنوان مباني زيربنايي يك انديشة فلسفي كمتر توجه شده است. حركت جوهري نفس از ماده تا ملكوت، تشكيك وجود و ذومراتب بودن نفس، جايگاه عالم خيال و نيز اتحاد نفس با عقل فعال از زمرة اين اصول اساسي در نفس‌شناسي صدرايي بشمار ميروند. در اين نوشتار، به بررسي جايگاه اصول و مباني علم‌النفس ملاصدرا و تأثير بنيادين آن در شناخت وحي و تبيين فرايند آن پرداخته شده است. از جمله نتايج اين اصول و مباني ميتوان به كلامي بودن وحي، غيرشخصي بودن آن، خطاناپذيري، همراستايي وحي با عقل و انقطاع‌ناپذيري آن اشاره نمود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        60 - ذهن و مراتب واقع نمايي ادراك در انديشة صدرالدين قونوي
        مرتضي  جعفريان محمدجواد  رضايي‌ره
        مسئلة اعتبار و حدود شناخت و ادراك انسان و نسبت بين حقيقت و ذات اشياء با نمودهاي ذهني آنها، مستلزم تبيين نقش ذهن در ادراك و نسبتهاي آندو با يكديگر و همچنين رابطة آنها با متعلق ادراك است. گرچه صدرالدين قونوي مباحث علم و ادراك را با صبغة وجودشناختي مورد تحقيق و بررسي قرار چکیده کامل
        مسئلة اعتبار و حدود شناخت و ادراك انسان و نسبت بين حقيقت و ذات اشياء با نمودهاي ذهني آنها، مستلزم تبيين نقش ذهن در ادراك و نسبتهاي آندو با يكديگر و همچنين رابطة آنها با متعلق ادراك است. گرچه صدرالدين قونوي مباحث علم و ادراك را با صبغة وجودشناختي مورد تحقيق و بررسي قرار داده، ضمن طرح مسائل «علم» و ارتباط آن با «وجود» و مراتب آن، نقش فاعل شناسا در امر شناخت را نيز بطور ويژه بررسي كرده است. مباحث او در اينباره مشتمل بر نظريات بديعي است كه ميتواند برخي از وجوه مبهم مسائل ذهن و شناخت را روشنتر و سير ظهور انديشه‌هاي فلسفي شناخت شناسي را در حوزة فلسفة اسلامي آشكارتر سازد. از ديدگاه وي علم حصولي انسان كه بطور عام شامل ادراك حسي، خيالي و عقلي است، دو ويژگي اساسي دارد: از يك طرف پديدار شيء في نفسه است و برخي از وجوه و مراتب و شئون حقيقت آن را مينماياند و از طرف ديگر هميشه در چارچوبها و قيود ذهني فاعل شناسا قوام مي‌يابد و از نقش قابلي يا فاعلي ذهن تأثير ميپذيرد. بعبارت ديگر، شناخت محصول تعامل عين و ذهن است. اين نظريه كه مدتها قبل از نظرية مشهور كانت ابراز شده، گرچه مبدا عزيمت متفاوتي با نظر كانت دارد، از حيث گذر از رئاليسم خام كه نظرية شايع آن روزگار بوده حائز اهميت بسيار است. قونوي همچنين مسئلة مسانخت و مساوقت علم و ادراك با وجود را پيش از صدرالمتألهين طرح نموده و بسياري از لوازم و نتايج آن را تشريح و تبيين نموده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        61 - تحول مسئلة «كلي و جزئي» در فلسفة اصالت وجودي ملاصدرا
        محمد  حسين‌زاده
        يكي از مباحث منطقي كه با پذيرش اصالت وجود دستخوش تحول جدي شد، مسئلة «كلي و جزئي» است. ملاصدرا در اين مسئله با بهره‌گيري از اصالت وجود و فروع برآمده از آن، نظرية جمهور حكما را متحول كرده و آن را بگونه‌يي متناسب با مباني فلسفة اصالت وجودي خود بازسازي نمود. از نظر ملاصدرا چکیده کامل
        يكي از مباحث منطقي كه با پذيرش اصالت وجود دستخوش تحول جدي شد، مسئلة «كلي و جزئي» است. ملاصدرا در اين مسئله با بهره‌گيري از اصالت وجود و فروع برآمده از آن، نظرية جمهور حكما را متحول كرده و آن را بگونه‌يي متناسب با مباني فلسفة اصالت وجودي خود بازسازي نمود. از نظر ملاصدرا ملاك كليت، وجود عقلي و ملاك جزئيت، وجود خاص مادي و مثالي است. معلوم براي رسيدن به مرتبة كليت بايد از وجود خاص مادي و مثالي تجريد شود. اين تجريد، حقيقتي متفاوت با تجريد تقشيري جمهور حكما دارد و ميتوان از آن به «تجريد ارتقايي» تعبير كرد. بعقيدة ملاصدرا اشكال معروف «اجتماع كليت و جزئيت» با مباني جمهور حكما قابل رفع نيست اما با مباني اصالت وجودي او بسادگي برطرف ميشود. همچنين، به اعتقاد وي تعريف اشتراك، اضافة وجودي موجود عقلي به افراد است نه حضور بالقوة ماهيت در افراد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        62 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        هفتة پژوهش نزديك است و بزودي جلسات و سخنرانيهاي مقامات سياسي و دولتي در فضيلت پژوهش و لزوم و ضرورت آن برپا خواهد گرديد. فضيلت و اهميت و لزوم پژوهش علمي بر كسي پوشيده نيست و از هر زاويه به آن نگاه شود لزوم و اهميت آن براي يك جامعة طالب موفقيت و پيشرفت، بر انسان روشن ميشو چکیده کامل
        هفتة پژوهش نزديك است و بزودي جلسات و سخنرانيهاي مقامات سياسي و دولتي در فضيلت پژوهش و لزوم و ضرورت آن برپا خواهد گرديد. فضيلت و اهميت و لزوم پژوهش علمي بر كسي پوشيده نيست و از هر زاويه به آن نگاه شود لزوم و اهميت آن براي يك جامعة طالب موفقيت و پيشرفت، بر انسان روشن ميشود. قانون اساسي هم (بند 4، ص 3، ق.ا.ج) «تقويت روح بررسي و تتبع و ابتكار در تمام زمينه‌هاي علمي، فني، فرهنگي و اسلامي...» را وسيله‌يي براي رسيدن نظام جمهوري اسلامي ايران به اهداف انقلابي اصل دوم قانون دانسته است. پژوهش ـ‌‌يعني تفكر و تدّبر و بكار انداختن انديشه و قواي ذهني براي كشف نقاط جديد علمي و فهم مجهولات‌‌ـ خود نوعي حركت است؛ حركت ذهن و روح انسان و خروج آن از جمود و ايستائي، و فكر را حكما از آنرو «حركت از مبادي، بسوي مراد» تعريف كرده‌اند تا وجود عنصر حركت و پويايي در پژوهش و منافع آنرا نشان دهند. پس اگر فكر و پژوهش علمي، نوعي حركت و حركت نشانة حيات باشد، نتيجه ميشود كه حيات يك جامعه، به پژوهش علمي و راه پيمودن براي رسيدن به اهداف و مقاصد جديد بستگي دارد و جامعة ايستاي خواب‌آلود را ميتوان جامعه‌يي مرده و مرداب‌مانند تشبيه كرد. پديدة پژوهش در يك جامعه علمي تابعي از روانشناسي اجتماعي و فردي و نيز اوضاع قانوني و اداري و نوسانهاي سياسي يا مانند آن ميباشد و بزباني ديگر عوامل و موانعي دارد و عوامل آنرا ميتوان عناصر و اركان آن دولت ناميد. اولين عنصر آن، وجود انگيزه در دانشمند و دانشجوست، تا در روح او حركت ايجاد گردد و در ذهن او توان نهفته بيدار شود و پيداست كه وجود انگيزه در انسان خود مقوله‌يي گسترده و بسته به چندين عنصر ديگر، از جمله، آمادگي دستگاههاي مربوطه و نيز تشويق و قدرداني از زحمات است. قدرداني و تشويق عملي ـ‌ و نه تنها لفظي و ظاهري ‌ـ گاهي بصورت فراهمسازي و تمهيد همة مقدمات كار براي پژوهشگر، و گاهي بشكل جلوگيري از برخي رفتارهاي مأيوس كنندة ادارات و دانشگاهها نسبت به محققين كشور است، و البته مقصود از پژوهشگر، همة فضلايي هستند كه در حوزه و دانشگاه ميباشند و نه فقط محيط دانشگاه، چون حوزه سابقة تاريخي بيشتري در كار پژوهش دارد و بسياري از محققان حوزوي حتي بدون داشتن امكانات و تشويق و گاهي با وجود فشارهاي روحي و دولتي، برايگان و بدون دستمزد كارهاي تحقيقي بزرگي كرده‌اند؛ سعيشان مشكور باد. در پايان به يك نكته مهم ديگر اشارت را لازم ميدانم و آن نزول سطح تحقيق علمي در علوم انساني از جهت كيفيت است كه اگر اينگونه بماند، علوم انساني در مقايسه با علوم طبيعي و تجربي، حالت و حيات نباتي بخود خواهد گرفت و اطلاق زنده بر آن دشوار خواهد شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        63 - ملاصدرا و دو قاعدة «فرعيت» و «ثبوت ثابت»
        طوبي  كرماني روح الله  دارائي
        بررسي قواعد حاكم بر نظامهاي فلسفي پرتوي جديد از آراء حكما را نمودار ميسازد. در اين نوشتار، ضمن تبيين قاعدة «ثبوت شيئي براي شيء ديگر، فرع ثبوت ثابت است» كه به «قاعدة ثبوت» مشهور است،‌ ‌پيامدهاي اين قاعده و تلازم آن با «قاعده» فرعيت» مورد بررسي قرار ميگيرد. ازآنجاكه برخ چکیده کامل
        بررسي قواعد حاكم بر نظامهاي فلسفي پرتوي جديد از آراء حكما را نمودار ميسازد. در اين نوشتار، ضمن تبيين قاعدة «ثبوت شيئي براي شيء ديگر، فرع ثبوت ثابت است» كه به «قاعدة ثبوت» مشهور است،‌ ‌پيامدهاي اين قاعده و تلازم آن با «قاعده» فرعيت» مورد بررسي قرار ميگيرد. ازآنجاكه برخي از صاحبنظران جمع اين قاعده و قاعدة فرعيت را جايز نميدانند، با بررسي دو قاعده، زواياي اين تعامل نيز مورد تحليل قرار ميگيرد. بنابر تقريري، ميان ايندو قاعده تلازم برقرار است و بنا بر تقريري ديگر، رابطة تقابل كه چيستي و هستي هر يك منوط به ديگري است. در تفسير قاعدة فرعيت نيز دو نگرش وجود دارد كه تا حدي ريشه در پذيرش يا عدم پذيرش قاعدة ثبوت ثابت دارند. برخي حكماي اسلامي بر اين باورند كه پذيرش قاعدة ثبوت ثابت و وجود رابط‌‌‌‌‌‌طرفيني كه از ابتكارات ملاصدرا است، به نزاع ديرين حكما پيرامون نحوة تحقق معقولات ثاني پايان داده و ميان دو نحلة افلاطونيان و مشائيان جمع نموده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        64 - تبيين و بررسي برهان علامه طباطبايي در ارجاع نظريه «تشكيك در وجود» به نظرية «وحدت شخصي وجود»
        حسين  کلباسی اشتری مهدي  ساعتچي
        نظرية وحدت شخصي وجود، اساس هستي‌شناسي عرفاني است، از اينرو گروهي از محققين اهل عرفان در مقام تبيين و دفاع از عقيدة خويش به اثبات برهانيِ اين نظريه اقدام نموده‌اند. حكيم و عارف معاصر، علامه طباطبايي نيز در آثار خود به اقامة براهيني در اثبات اين مدعا پرداخته‌ است. ازجملة چکیده کامل
        نظرية وحدت شخصي وجود، اساس هستي‌شناسي عرفاني است، از اينرو گروهي از محققين اهل عرفان در مقام تبيين و دفاع از عقيدة خويش به اثبات برهانيِ اين نظريه اقدام نموده‌اند. حكيم و عارف معاصر، علامه طباطبايي نيز در آثار خود به اقامة براهيني در اثبات اين مدعا پرداخته‌ است. ازجملة اين براهين، برهاني است كه در آن از طريق واكاويِ برهان حكماي متألّه مبني ‌بر وحدت سنخي وجود و تشكيكي بودنِ آن، مدعاي عرفا مبني ‌بر وحدت شخصي وجود به اثبات رسيده ‌است. اين برهان از حيث روش استدلال و همچنين پرداختن به فروع و نتايجِ گوناگون مطلب، بويژه روشن ساختن نسبت ميان نظرية عارف و نظرية حكيم، بديع و قابل توجه است. مقالة حاضر پس از تقرير هر يك از دو نظريه، به تبيين و تحليل برهان مذكور پرداخته و برخي از نتايج متفرع بر آن را مورد بررسي قرار ميدهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        65 - تحليل مقايسه‌يي ديدگاه فارابي و ابن‌عربي دربارة جايگاه اخلاق و عرفان در جامعة آرماني
        فرشته  ندري ابيانه
        در اين مقاله با بررسي هويت اخلاقي– عرفاني مدينه» فاضله از ديدگاه فارابي (بعنوان مؤسس فلسفة اسلامي) و ابن‌عربي (بعنوان پدر عرفان اسلامي)، سيماي سه ركن اصلي اين مدينه يعني رياست، فصل مميزه و هدف از تشكيل آن با تأكيد بر مفاهيم پايه‌يي كمال، عدالت و سعادت تام ترسيم شده است چکیده کامل
        در اين مقاله با بررسي هويت اخلاقي– عرفاني مدينه» فاضله از ديدگاه فارابي (بعنوان مؤسس فلسفة اسلامي) و ابن‌عربي (بعنوان پدر عرفان اسلامي)، سيماي سه ركن اصلي اين مدينه يعني رياست، فصل مميزه و هدف از تشكيل آن با تأكيد بر مفاهيم پايه‌يي كمال، عدالت و سعادت تام ترسيم شده است و ثابت ميشود اين مفاهيم در متعاليترين وجه ممكن در مدينه» مهدوي تحقق مي‌يابد. تأكيد بر جايگاه عقل و معرفت در اينباره و همچنين بيان مصاديق مدن غير فاضله از ديدگاه ايندو انديشمند، از ديگر مسائل مطرح شده در اين پژوهش است. تحليل مقايسه‌يي آراء فارابي و ابن‌عربي نشان ميدهد كه عليرغم اشتراك ديدگاه درباره» اركان اصلي مدينه» فاضله، زيرساختهاي انديشه و آراء فلسفي و عرفاني آنها در اينباره مختلف و متفاوت است. از جمله» اين تفاوتها ميتوان به مواردي چون جايگاه طرح مسئله» مدينه» فاضله، مباني شكلگيري اين ايده، زبان و ادبيات ارائه» آن، تعيين مصداق و بيان سطح تعالي آن و نحوه» اعتقاد به لزوم تحقق عيني مدينه» فاضله اشاره كرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        66 - صلح و سعادت در فلسفة سياسي صدرالمتألهين
        محمد  مشکات
        اين مقاله داراي دو هدف يا مسئلة اصلي است: نخست، رابطة دوسوية صلح و سعادت؛ دوم، تعامل و تصاعد متقابل و متعاكس آندو بدون هيچ نقطة ايستا و پاياني. چنانكه پيداست رويكرد مقاله توصيفي نيست بلكه در بخش اصلي خود، تحليلي يا توصيفي ـ تحليلي است. نوآوري مقاله در تبيين و كشف رابطه» چکیده کامل
        اين مقاله داراي دو هدف يا مسئلة اصلي است: نخست، رابطة دوسوية صلح و سعادت؛ دوم، تعامل و تصاعد متقابل و متعاكس آندو بدون هيچ نقطة ايستا و پاياني. چنانكه پيداست رويكرد مقاله توصيفي نيست بلكه در بخش اصلي خود، تحليلي يا توصيفي ـ تحليلي است. نوآوري مقاله در تبيين و كشف رابطه» دوسويه صلح و سعادت و كشف رابطة متصاعد دوسويه آن از متون ملاصدراست. اين رابطه بر مبناهاي مختلفي در انديشة صدرالمتألهين مورد تحليل قرار ميگيرد. بر مبناي انسان‌شناسي ملاصدرا، از زواياي گوناگون بدست مي‌آيد كه صلح شرط سعادت دنيوي و اخروي است و سعادت نيز عامل تحكيم صلح است. وجودشناسي و جهانشناسي صدرايي نيز مبناي تحليلهاي نگارنده در باب رابطة دوسويه صلح و سعادت است؛ بر اين مبنا تحليل ميكنيم كه چگونه جامعة صدرايي در عين برخورداري از تكثرها ميتواند عميقاً وحدتگرا باشد. تحليل رابطة صلح و سعادت بر مبناي انديشه‌هاي ديني صدرايي نشان ميدهد كه چگونه صلح در دنياي مدرن به مخاطره افتاده است. ساختار حكومت و كاركردهاي آن نيز بتفصيل ديگري پرده از رابطة دوسوية صلح و سعادت برميدارد، چنانكه انديشه‌هاي اخلاقي ملاصدرا نيز رابطة دقيق صلح و امنيت و سعادت اخلاقي را برملا ميسازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        67 - مسئلة مطابقت در معرفت‌شناسي وجودي ملاصدرا
        شهناز  شايان‌فر
        ‌نظرية مطابقت در صدق، يكي از كهنترين و مهمترين نظريات در باب شناخت حقيقت است. فيلسوفان مسلمان تفسير واحدي از نظرية مذكور بدست داده‌ و تطابق ذهن و عين را صرفاً تطابقي ماهوي تلقي كرده‌اند. ملاصدرا نيز همگام با پيشينيان، در مبحث وجود ذهني و ديگر مباحث مرتبط با علم، از وحدت چکیده کامل
        ‌نظرية مطابقت در صدق، يكي از كهنترين و مهمترين نظريات در باب شناخت حقيقت است. فيلسوفان مسلمان تفسير واحدي از نظرية مذكور بدست داده‌ و تطابق ذهن و عين را صرفاً تطابقي ماهوي تلقي كرده‌اند. ملاصدرا نيز همگام با پيشينيان، در مبحث وجود ذهني و ديگر مباحث مرتبط با علم، از وحدت ماهوي ذهن و عين سخن ميگويد. جستار حاضر در صدد پاسخ به اين پرسش است كه چگونه ميتوان بر اساس امكانات دروني فلسفة ملاصدرا از مطابقت وجودي ذهن و عين در فلسفة‌ او سخن گفت؟ نگارنده در اين پژوهش سعي كرده است با تبيين برخي امكانات دروني فلسفة ملاصدرا، از جمله نگرش وجودي او به علم، تفكيك ميان علم و صورت ذهني، وحدت تشكيكي وجود، كينونتهاي پيشين انسان و در پي آن دريافت حضوري از پديده‌ها، به تبيين مطابقت وجودي ذهن و عين بپردازد. نتيجة اين بررسيها نشان ميدهد كه تطابق ماهوي در پي تطابق وجودي مطرح ميشود. بديگر سخن، اگر تطابق ماهوي را بپذيريم بايد مقدم بر آن تطابق وجودي را بعنوان مقوم تطابق ماهوي پذيرفته باشيم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        68 - روح نظرية تذكر در نگاه ملاصدرا به تعقل
        علي اصغر  جعفري ولني
        ملاصدرا در تبيين ادراك، بويژه ادراك عقلي، از سويي با توجه به مباني فلسفه‌اش ـ‌‌از قبيل اصالت و تشكيك وجود، مساوقت وجود با علم و حركت جوهري‌ـ ديدگاهي خاص و متفاوت با گذشتگان دارد و از سوي ديگر، نظرية قدم نفس افلاطون را بر اساس كينونت نفس در عالم مفارقات، همسو با ديدگاه خ چکیده کامل
        ملاصدرا در تبيين ادراك، بويژه ادراك عقلي، از سويي با توجه به مباني فلسفه‌اش ـ‌‌از قبيل اصالت و تشكيك وجود، مساوقت وجود با علم و حركت جوهري‌ـ ديدگاهي خاص و متفاوت با گذشتگان دارد و از سوي ديگر، نظرية قدم نفس افلاطون را بر اساس كينونت نفس در عالم مفارقات، همسو با ديدگاه خود دربارة حدوث جسماني نفس تلقي ميكند؛ چراكه اين كينونت در عالم مفارقات و عقول مجرد بصورت جزئي و ناقص نبوده و نفس در قوس نزول با حركت جوهري جسم، حدوث جسماني مي‌يابد و در قوس صعود دوباره به عالم عقول بازميگردد. اين سير وجودي همان سير معرفتي نيز هست. بهمين سبب، در ادراك عقلي نفس عالم عقل را مشاهده ميكند، همان عالمي كه در ابتداي قوس نزول در آن وجودي عقلي داشته است. با در نظر گرفتن درهم‌تنيدگي وجودشناسي و معرفت‌شناسي در فلسفة ملاصدرا، همانگونه كه سير نفس انسان در عوالم وجود سعة وجودي او را بدنبال دارد، رحلت از هر كدام از عوالم بسوي عالم ديگر، تكامل ادراكات از حسي و خيالي به عقلي را نيز در پي دارد. ملاصدرا دربارة ادراكات عقلي برخلاف ادراكات حسي و خيالي، قائل به افاضة مفاهيم عقلي از سوي عقول مفارق به نفس و مشاهدة از دور آنها توسط نفس است. بنابرين عليرغم اينكه ملاصدرا نظرية تذكر افلاطون را نپذيرفته، نگاه خاص او به ادراك عقلي ميتواند نوعي تذكر و يادآوري باشد؛ گرچه بر اساس تفاوت مباني افلاطون و ملاصدرا نميتوان اين دو را كاملاً منطبق بر يكديگر دانست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        69 - تجلي حكمت صدرايي در معماري اسلامي
        بهروز  عوض‌پور بهمن  نامور مطلق ساينا  محمدي خبازان
        با توجه به اين نكته كه تفكرات حكمي فلسفي ملاصدرا در آثار هنري زمان وي و بطور خاص معماري آن دوره تجسم يافته است، بنظر ميرسد براي فهم درست و بهتر هنر و معماري آن دوران و رابطه» آن با نظريات فلسفي ـ عرفاني ملاصدرا، لازم است آراء و ديدگاههاي وي در اينباره را بدقت مورد بحث چکیده کامل
        با توجه به اين نكته كه تفكرات حكمي فلسفي ملاصدرا در آثار هنري زمان وي و بطور خاص معماري آن دوره تجسم يافته است، بنظر ميرسد براي فهم درست و بهتر هنر و معماري آن دوران و رابطه» آن با نظريات فلسفي ـ عرفاني ملاصدرا، لازم است آراء و ديدگاههاي وي در اينباره را بدقت مورد بحث و بررسي قرار دهيم. ازآنجاكه مفهوم خيال در تعريف هنر اسلامي از منظر ملاصدرا و ديگر حكما و عرفاي اسلامي نقش اساسي را ايفا ميكند، در اين نوشتار نخست به آن بخش از فلسفة ملاصدرا ميپردازيم كه به شرح و بيان مفهوم خيال ميپردازد، سپس نقش و بتبع آن جايگاه خيال در كنش هنري به مفهوم عام آن را معين كرده و روند فعليت اين كنش را در معماري، بويژه معماري دوران صفوي بررسي ميكنيم. محوريت خيال در اين مبحث تا بدانجاست كه ميتوان هنر اسلامي را در كليت آن به تجلي امر معقول در امر محسوس از طريق تخيل فعال تعريف كرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        70 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        در زمانهاي نوجواني و كودكي ما، در كتب دبستاني، داستاني را مينوشتند كه در آن صيادي با اسلحه در جستجوي شير و شكار آن بود و همه جا از «جاي پاي شير» پرسش ميكرد. روزها كار اين شكارچي جستجو و پرسش بود و همه در انتظار كه روزي شير شرزه‌يي را در دست او كشته يا اسير ببينند. روزي چکیده کامل
        در زمانهاي نوجواني و كودكي ما، در كتب دبستاني، داستاني را مينوشتند كه در آن صيادي با اسلحه در جستجوي شير و شكار آن بود و همه جا از «جاي پاي شير» پرسش ميكرد. روزها كار اين شكارچي جستجو و پرسش بود و همه در انتظار كه روزي شير شرزه‌يي را در دست او كشته يا اسير ببينند. روزي از مردي از اثر پاي شير پرسيد و آن مرد پاسخ داد كه شير در نزديك و در فاصلة كوتاهي خفته است، اما بر خلاف انتظار، ديدند كه رنگ از رخسار شكارچي پريد و زانوي او لرزيد و سلاحش بر زمين افتاد و پا بفرار گذاشت. يكي پرسيد مگر اين مدت بدنبال شير و اثر پاي او نبودي پاسخ داد كه: من «جاي پاي شير» را ميخواستم نه خود شير را. اين داستان يا ضرب‌المثل كه شايد بسياري آنرا نشنيده بودند، درسي خواندني است، گرچه ما كودكان آن زمان مقصود آنرا نميفهميديم. اما امروز بالعيان مصاديق آنرا در صحنة مديريت كشور ميبينيم. وقتي كه در مقام سخن و نظر و در بيان و خطابه، همه طرفدار رشد عقلاني افراد ملت و توسعة فرهنگ و حكمت و معرفت هستند و در همة الواح قانوني كه گهگاه بصورت چشم‌انداز و برنامة پنجساله و لايحة بودجه سالانه ظاهر ميشود، اهميت حكمت و لزوم آموزش و رعايت عقلانيت را ميخوانند، باور اجتماعي بر آن قرار ميگيرد، و شادماني بسيار، كه بالأخره مسئولين مربوط لحظه‌يي نظر مودت از صنعت و پول و تجارت بركنده و بجانب عقلي و معرفتزا عطوفت نشان داده‌اند. اما وقتي پاي عمل ميرسد و اين درخت مثمر و مبارك تشنه از باغبان آب ميطلبد، اينجاست كه مشاهده ميشود، كه افسوس، افسوس، جاي پاي شير را ميخواسته‌اند و نه خود شير را. بارها در اين صفحه نوشته‌ايم كه در نظر و تجربه و عمل، فرهنگ و فلسفه زيربنا و امور مادي همچون اقتصاد و صنعت و تجارت و ... مانند آن، همه فرعي از انديشه و فرهنگ و عقيده و عقل هستند، و شكست پياپي طرحهاي اقتصادي و صنعتي و تجارتي و پولي و مانند آن همه نشانگر آنست كه نان آنها «مايه» نداشته‌ و «فطير» شده است. وقتي فرهنگ و حكمت و رشد عقلاني نباشد و فلسفه راهنماي خط و مشي جامعه نشود، جوان دانشجو يا دانش‌آموختة ايراني كه ملياردي خرج تحصيل او شده، سر از دانشگاههاي كشور ديگر درمي‌آورد و سر به دامن دشمن ميگذارد و تئوري پيشرفته‌يي را كه در اصل متعلق به كشور اوست بنام دشمن ثبت ميكند، و ناگه، سراسيمه رسانه‌هاي ايراني به شادماني به اين مقدار قانعند كه تبار اين دانشجو ايراني است، و همين! مقايسه كنيد مغزهايي را كه بخرج خود در خارج تحصيل كرده و عليرغم بدرفتاري دستگاههاي اداري و علمي كشور، براي خدمت به كشور برگشته‌اند و سرمايه كشورهاي ديگر را برايگان براي ملت خود آورده‌اند، با مغزهايي كه با سرمايه و خون دل ملت پرورش يافته و همه را ارمغاني براي كشور خصم مادرزاد ملت ما برده‌اند! آيا جز اينست كه اگر حكمت و شعور و دركي باشد ملت و سرمايه‌هاي آنرا به دشمن او هديه نميكند و عمر و دانش خود را وقف بيگانه نمينمايد. اينهمه آثار دردناك اجتماعي و علمي و آبروئي، براي آنست كه اهل سخن بوده‌ايم ولي نه اهل عمل و وفاي به عهد، و درك درستي از نياز جامعه و فقر فرهنگي او نبوده و از نقشة دشمن و خطر نفوذيهاي آنان در دستگاههاي مربوط چشم‌پوشي شده و بيشتر بدنبال جاي پاي معرفت و حكمت و عقلانيت بوده‌ايم، نه خود آن. ‌خصمي چو كجروي همه جا در ركاب ما است افلاك را به دشمني ما چه حاجت است پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        71 - رويكرد حكمت صدرايي به مشيت الهي
        عبدالعلي  شكر
        مشيت بعنوان اولين تجلي ذات حق، فارغ از زمان و مكان، پنجرة بروز و ظهور ساير مخلوقات از منشأ هستي است. در انديشة حكمت متعاليه مشيت الهي ذيل مباحثي مانند قدرت، علم و اراده خداوند مطرح ميشود. اما اين صفات با ذات حق، تنها در مفهوم مغايرت دارند و بحسب مصداق و وجود عين ذات خدا چکیده کامل
        مشيت بعنوان اولين تجلي ذات حق، فارغ از زمان و مكان، پنجرة بروز و ظهور ساير مخلوقات از منشأ هستي است. در انديشة حكمت متعاليه مشيت الهي ذيل مباحثي مانند قدرت، علم و اراده خداوند مطرح ميشود. اما اين صفات با ذات حق، تنها در مفهوم مغايرت دارند و بحسب مصداق و وجود عين ذات خداوند هستند. ملاصدرا در توجيه عينيت ذات و صفات، بر اين مبنا استدلال ميكند كه خداوند بسيط الحقيقه و صرف الوجود است و بهمين دليل نميتوان به غيريت و تعدد وجودي صفات با يكديگر و با ذات حق رأي داد. قدرت خداوند قرين اراده و مشيت ازلي اوست و بهمين دليل است كه فعل بدون تراخي از ذات حق صادر ميگردد. بنابرين فعل فاعل قادر ـ‌ برخلاف نظر متكلمان كه آن را به صحت فعل و ترك معنا كرده‌اند‌ـ همراه با مشيت است؛ مدار قادريت اينست كه مشيت سبب صدور يا ترك فعل باشد. از طرفي، عنايت خداوند همان علم تفصيلي حق تعالي به ذات خود و نظام خير است كه موجب پيدايش فعل ميگردد. مشيت الهي بهمراه عنايت او سبب تحقق خارجي فعل مورد رضايت خداوند است. تحقق عيني موجودات مطابق خصوصياتي است كه در علم و مشيت ازلي خداوند مقدر شده است. اين همان قضا و قدر و آخرين مرتبة علم الهي است كه بدنبال مشيت ازلي ـ‌‌كه شامل عنايت، علم، عليت و رضايت ذات حق است‌ـ ظهور مي‌يابد. تمام ممكنات، از جمله اختيار انسان، مشمول اين مشيت و قضا و قدر الهي خواهد بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        72 - مسئلة جبر و اختيار و راه‌حل ابتكاري ملاصدرا
        اکبر  فایدئی
        مسئلة قضا و قدر الهي و رابطة آن با افعال انسان، از ديرباز ذهن انديشمندان مسلمان را بخود مشغول داشته است. عموميت انكار‌ناپذير قضا و قدر خداوند و سازگاري يا ناسازگاري آن با اختيار انسان، سبب پيدايش مسئلة جبر و اختيار و بروز سه ديدگاه عمدة كلامي و اعتقادي جبر، تفويض و امر چکیده کامل
        مسئلة قضا و قدر الهي و رابطة آن با افعال انسان، از ديرباز ذهن انديشمندان مسلمان را بخود مشغول داشته است. عموميت انكار‌ناپذير قضا و قدر خداوند و سازگاري يا ناسازگاري آن با اختيار انسان، سبب پيدايش مسئلة جبر و اختيار و بروز سه ديدگاه عمدة كلامي و اعتقادي جبر، تفويض و امر بين الامرين شده است. اين نوشتار با تبيين مسئلة جبر و اختيار و ردّ ديدگاه جبريون و مفوضه، بر اساس آموزه‌هاي مكتب تشيع و حقانيت نظرية حد وسط امر بين الامرين، در پي اثبات سازگاري قضا و قدر الهي با اختيار انسان و تفسير بديع ملاصدرا دربارة آن است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        73 - نقد و بررسي تطبيقي مسئلة «پيدايش نفس» در فلسفة ابن‌سينا و ملاصدرا
        داود  محمدياني
        در حوزة علم النفس در فلسفه» اسلامي، دو نظريه پيرامون مسئلة حدوث و «پيدايش نفس» مطرح شده است؛ نظرية حدوث روحاني را ابن‌سينا مطرح كرده و ملاصدرا مبتكر نظرية حدوث جسماني نفس ميباشد. اما بر خلاف تصور ملاصدرا هيچگاه مقصود ابن‌سينا از تجرد نفس هنگام حدوث، تجرد كامل و در حدّ ع چکیده کامل
        در حوزة علم النفس در فلسفه» اسلامي، دو نظريه پيرامون مسئلة حدوث و «پيدايش نفس» مطرح شده است؛ نظرية حدوث روحاني را ابن‌سينا مطرح كرده و ملاصدرا مبتكر نظرية حدوث جسماني نفس ميباشد. اما بر خلاف تصور ملاصدرا هيچگاه مقصود ابن‌سينا از تجرد نفس هنگام حدوث، تجرد كامل و در حدّ عقل بالفعل نبوده و بهمين دليل اشكالات ملاصدرا به ابن‌سينا وارد بنظر نميرسد و قابل جواب است؛ همانطور كه مقصود ملاصدرا از جسماني بودن حدوث نفس، جسم بودن يا از سنخ جسمانيات بودن نفس نيست بلكه مراد اينست كه نفس هنگام حدوث در حدّ عقل بالقوه و در نهايت مرتبه» جسمانيات و ابتداء مرتبة مجردات است. قرائن ديگري نيز وجود دارد كه سخن اين دو حكيم را به هم نزديك و قابل تطبيق ميسازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        74 - مقابلة قاضي عضدالدين ايجي با حكما در مسئلة اعادة معدوم
        زهره  توازياني
        حكماي مسلمان بتناسب مباحثي كه در فلسفه بعنوان عوارض ذاتي وجود شناخته ميشوند، مسئلة اعادة معدوم را در جايگاه امور عامه قرار داده و آن را از بحثهاي تبعي تبيين احكام وجود قلمداد كرده‌اند و تقريباً مشهورترين و معروفترين ايشان، از جمله ابن‌سينا، سهروردي، ملاصدرا، سبزواري و ا چکیده کامل
        حكماي مسلمان بتناسب مباحثي كه در فلسفه بعنوان عوارض ذاتي وجود شناخته ميشوند، مسئلة اعادة معدوم را در جايگاه امور عامه قرار داده و آن را از بحثهاي تبعي تبيين احكام وجود قلمداد كرده‌اند و تقريباً مشهورترين و معروفترين ايشان، از جمله ابن‌سينا، سهروردي، ملاصدرا، سبزواري و از معاصرين نيز علامه طباطبايي تماماً در موضعي واحد بر امتناع آن استدلالهاي تام و تمامي آورده‌اند. امّا ظاهراً اين مسئله گروهي از انديشمندان مسلمان بويژه متكلمان را خوش نيامده است و از آنجايي كه بخشي از رسالت و انگيزة متكلمان تبيين معاد است، بگمان ايشان اين تفكر فلسفي مانع جدي بر سر راه پذيرش حشر جسماني است كه در دين مبين به آن اشاره شده است. قاضي عضدالدين از متكلمان برجستة سدة هشتم هجري از جمله شناخته شده‌ترين متكلمان اهل سنت است كه در كتاب المواقف بحث خود را در معاد با دفاع از ايدة اعادة معدوم آغاز كرده و با جديت تمام به مقابله با آراء حكماي پيشين پرداخته است. اين مقابله نشان ميدهد كه وي از مواضع فيلسوفان دربارة عدم انقياد در مسئلة اعادة معدوم آگاه بوده و بگمان خويش توانسته است شبهات ايشان را پاسخ دهد. امّا عليرغم تلاشهاي وي حتي حكمايي هم كه بعد از وي در حوزة انديشة اسلامي ظهور يافتند، يكي پس از ديگري، همچنان در اين مقابله جانب حكماي سلف را گرفته و تبيين قاضي عضدالدين از اين مسئله را خرسند كننده نيافته و با علم به انگيزة مقدس وي همچنان اعادة معدوم را ايده‌يي غيرقابل دفاع دانسته‌اند. در اين ميان تلاش امثال ملاصدرا و شارحان بعدي مكتب او قابل ستايش است. نگارندة اين مقاله سعي نموده است با مقابل قرار دادن ديدگاه‌هاي ارائه شده «له» و «عليه» اعادة معدوم، امر داوري را بسود حكما آسان نمايد، هر چند دفاع از عقيدة امتناع اعاده منحصر نزد حكما نبوده بلكه بعضي از متكلمان، اعم از شيعه و سني، نيز در اين باب از عقيدة حكما دفاع كرده‌اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        75 - «پيله و پروانه» يا «مرغ و قفس»؟ ارزيابي تطبيقي ديدگاه ابن‌سينا و ملاصدرا در باب رابطه» نفس و بدن
        عبدالرزاق  حسامي‌فر
        مسئلة اصلي مقالة حاضر اينست كه نفس در انديشة ابن‌سينا و ملاصدرا چه نوع ماهيتي دارد و نسبت آن با بدن چگونه تبيين و توجيه ميشود؟ آيا اين دو فيلسوف ديدگاهي همسان درباب چيستي نفس و نسبت آن با بدن دارند يا ديدگاهشان متفاوت است؟ همچنين كداميك از آنها با طرز تفكر و شيوة نگرش ق چکیده کامل
        مسئلة اصلي مقالة حاضر اينست كه نفس در انديشة ابن‌سينا و ملاصدرا چه نوع ماهيتي دارد و نسبت آن با بدن چگونه تبيين و توجيه ميشود؟ آيا اين دو فيلسوف ديدگاهي همسان درباب چيستي نفس و نسبت آن با بدن دارند يا ديدگاهشان متفاوت است؟ همچنين كداميك از آنها با طرز تفكر و شيوة نگرش قرآني‌ ـ اسلامي سازگاري و همداستاني بيشتري دارد؟ مدعاي مقالة حاضر اينست كه هرچند ابن‌سينا در توجيه تجرد نفس و بقاي روحاني آن براهين نيرومندي اقامه كرده است ولي بخش عمدة اين براهين، اگر نگوييم همة آنها، متأثر از شيوة نگرش افلاطوني ـ‌ ‌نوافلاطوني درباب چيستي نفس و رابطة نفس‌ـ بدن است؛ و اگرچه ابن‌سينا در اين باب ريزه‌كاريها و نوآوريهايي دارد، اما چارچوب كلي و استخوانبندي بحث او همان است كه در سنت افلاطوني ـ ‌نوافلاطوني ملاحظه ميشود. از سوي ديگر، ملاصدرا هرچند به براهين ابن‌سينا درباب تجرد و بقاي نفس توجه ويژه‌يي دارد و تقرير تازه‌يي از آنها بدست ميدهد ولي با اتكا به نگرة حركت جوهري و حدوث جسماني نفس و بقاي روحاني آن، ديدگاهي را عرضه ميكند كه تنها از شجرة طيبة حكمت متعاليه برمي‌آيد و ميبالد و نه تنها با ديدگاه عقلاني متعاليه، كه با ديدگاه اسلامي‌ ـ قرآني درباب طبيعت نفس و رابطة نفس و بدن هم سازگاري دارد. ديدگاه ابن‌سينا و ملاصدرا درباب رابطة نفس و بدن را ميتوان بترتيب چون رابطة «مرغ و قفس» و «پيله و پروانه» دانست. در نگاه ملاصدرا نفس هنگام حدوث در واپسين مرحلة تكامل صورتهاي مادي و نخستين مرحلة صورتهاي ادراكي قرار دارد و هستيش در اين هنگام واپسين پوستة جسماني و نخستين مغز روحاني بشمار ميرود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        76 - بررسي آراء ميرزا ابوالحسن جلوه در نقد حركت جوهري ملاصدرا
        بهزاد  محمّدي مهدي  دهباشي
        حركت جوهري كه برآمده از مباني فلسفي ويژة حكمت متعاليه است، يكي از اساسيترين نظريه‌هاي بديع در تاريخ فلسفة اسلامي است كه توانسته بسياري از معضلات و ابهامات فلسفي را حل نمايد. اما حكيم ميرزا ابوالحسن جلوه انتقاداتي بر اين نظريه وارد كرده است كه مهمترين آنها عبارتند از: با چکیده کامل
        حركت جوهري كه برآمده از مباني فلسفي ويژة حكمت متعاليه است، يكي از اساسيترين نظريه‌هاي بديع در تاريخ فلسفة اسلامي است كه توانسته بسياري از معضلات و ابهامات فلسفي را حل نمايد. اما حكيم ميرزا ابوالحسن جلوه انتقاداتي بر اين نظريه وارد كرده است كه مهمترين آنها عبارتند از: بازگشت همة تغيرها در جهان به حركت وضعي فلك، اعتقاد به كون و فساد آني حركات در جهان، نياز حركت جوهري به موضوع ثابت و انقلاب ماهيت در صورت پذيرش حركت جوهري. در اين مقاله اين انتقادات هم بلحاظ مبنايي و هم بلحاظ تبيين و استدلال مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. يافته‌هاي مقاله نشان ميدهد كه حكيم جلوه با نگاه مشائي و غفلت از اصول اساسي فلسفة ملاصدرا، اين انتقادات را مطرح نموده است و همچون شيخ‌الرئيس در همه» اشكالاتي كه بر حركت جوهري وارد كرده، بين احكام وجود و احكام ماهيت خلط نموده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        77 - وحدت وجود از نگاه ملاصدرا
        سيدمرتضي  حسيني شاهرودي محمدعلي  وطن‌دوست
        ملاصدرا در سير انديشة فلسفي خود توانست با مباني و اصول فلسفي خود، از وحدت تشكيكي به وحدت شخصي وجود برسد. وي با تفسير عليت به تجلي، حقيقت وجود را منحصر در واجب تعالي دانست و غير او را تطورات و تجليات وجود واحد واجبي تلقي كرد. نگارنده در اين مقاله ميكوشد نظريه» نهايي ملاص چکیده کامل
        ملاصدرا در سير انديشة فلسفي خود توانست با مباني و اصول فلسفي خود، از وحدت تشكيكي به وحدت شخصي وجود برسد. وي با تفسير عليت به تجلي، حقيقت وجود را منحصر در واجب تعالي دانست و غير او را تطورات و تجليات وجود واحد واجبي تلقي كرد. نگارنده در اين مقاله ميكوشد نظريه» نهايي ملاصدرا در باب وحدت وجود را بدست آورد و همانندي وحدت وجود در حكمت متعاليه با وحدت وجود عرفاني را نشان دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        78 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        عقل و تجربه نشان داده است كه رشد و مجد و توفيق يك ملت و حكومت دلسوز آن جز با پي افكندن و به انجام رساندن امور اساسي و حكيمانه و ضرورتهاي زندگي افراد جامعه و نظام حاكم بر آن به جايي نميرسد و حتي باقي نميماند، و آرزوي يك ملت براي رسيدن به اهداف و آرمانهاي خود در راه رشد د چکیده کامل
        عقل و تجربه نشان داده است كه رشد و مجد و توفيق يك ملت و حكومت دلسوز آن جز با پي افكندن و به انجام رساندن امور اساسي و حكيمانه و ضرورتهاي زندگي افراد جامعه و نظام حاكم بر آن به جايي نميرسد و حتي باقي نميماند، و آرزوي يك ملت براي رسيدن به اهداف و آرمانهاي خود در راه رشد در همة امور، چه اقتصادي و چه علمي، با در پيش گرفتن هوسهاي جوانانه و سرگرميهاي روزمرة كودكانه سرابي بيش نيست و تحقق نخواهد يافت. سرگرميها و هوسهاي جامعة زمان عُبيدزاكاني كه ميگفت «رو مسخرگي پيشه كن و مطربي آموز تا ...»، فقط همان مطربي و مسخرگي بود، اما امروز، پس از چند قرن كه بايد جامعه ما پيشرفته‌تر شده باشد، نه فقط مطربي و مسخرگي ترويج ميشود كه حتي ورزش نيز كه از ضرورتهاي زندگي امروزي است، بصورت مسخره و بيفايده بلكه مضر و بشكل فوتبال حرفه‌يي درآمده است و ميرود كه جاي دانش و خردمندي و حتي اخلاق را بگيرد. نگاه امروز اين قلم به خسارتهايي است كه از راه بذل و بخششهاي كلان ميليارد توماني به چند بازيگر فوتبال و خسارتهاي معنوي آن كه از اين رهگذر به روح حكمت و دانش و روحية دانشمندان و جوانان دانش‌طلب اين مرز و بوم وارد ميسازد. امروز جامعة علمي ما از اينكه ميبيند بودجه‌ها و پولهاي كلاني از ملت، كه بايد صرف كمالات معنوي و علمي كشور شود و بر عمق فرهنگ ما بيفزايد و آنرا به دنيا معرفي كند، صرف چند تن بازيكن فوتبال حرفه‌يي يا مربيان يا سفرهاي پرهزينة آنها ميشود. اين رفتار ناساز و باورنكردني، آنچنان جا افتاده كه حتي مسئولان دلسوز فرهنگي هم به آن عادت كرده‌اند و از قبح و شگفتي و زيانهاي آينده آن غافلند. براي دلسوزان ملت بسيار دردناك است كه در زماني كه مراكز علمي و فرهنگي ما از فقر بودجه مينالند و حتي گاه از ثمر‌دهي افتاده‌اند، بشنوند كه بازيكن يا مربي فوتبال باشگاهي، از مبالغي كلان از بودجه و امكانات و تشويقهاي عملي برخوردار است و گاه بصورت قهرمانان ملي از او ياد ميشود، در حالي كه يك استاد حوزه يا دانشگاه با داشتن سابقه چند ده ساله و كار مفيد و سازنده‌يي كه ميكند، براي گذراندن زندگي خود مبلغي ناچيز حقوق ميگيرد و گاه توهين ميبيند و مشكلات فراواني از جهت مسكن و نيازهاي ديگر خانوادگي دارد. با ديدن چنين جلوه‌هايي از بيحسابي كار كشور، ممكن است هر جوان به خود حق دهد كه به توصيه» عُبيد عمل كند و به كار بيسود و گاه زندگيسوز فوتبال حرفه‌يي و امثال آن روي بياورد و به كارهاي مولّد و سودمند ولي دشوار علمي و فكري و سازنده پشت‌كند و آب به آسياب دشمن بريزد. غوغاي مسابقات فوتبال حرفه‌يي يكي از توطئه‌هاي دشمنان بود، كه جوانان را به آنسوي بيحاصلي بسيج كنند و گويي در اين هدف موفق شده‌اند. جا دارد كه مسئولين فرهنگي فعال كشور به اين ضايعه بينديشند و بار سنگين غم اين تبعيض ناروا‌ ‌را، كه قانون اساس جمهوري اساس ايران آنرا منع كرده، از دوش دل انديشمندان و استادان حكمت و دانش بردارند و بجاي تشويق نامعقول افراط‌گرايانه معدودي بازيكن فوتبال، قدري هم به مشكلات مادي و معنوي اصحاب معرفت و دانش بپردازند و خزف را بجاي لعل بر گردن نياويزند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        79 - بررسي و نقد تنسيق استاد فياضي از برهان صديقين علامه طباطبايي
        علي  شيرواني
        برهان صديقين نام گونه‌يي از برهان است كه در آن حدّ وسط، موجود مطلق يا اصل واقعيت است. علامه طباطبايي تقريري خاص از اين برهان دارند كه بگونه‌هاي متفاوتي تنسيق شده است. در اين مقاله تنسيق استاد فياضي از برهان صديقينِ علامه طباطبايي تبيين و سپس نقد و بررسي و نشان داده ميشو چکیده کامل
        برهان صديقين نام گونه‌يي از برهان است كه در آن حدّ وسط، موجود مطلق يا اصل واقعيت است. علامه طباطبايي تقريري خاص از اين برهان دارند كه بگونه‌هاي متفاوتي تنسيق شده است. در اين مقاله تنسيق استاد فياضي از برهان صديقينِ علامه طباطبايي تبيين و سپس نقد و بررسي و نشان داده ميشود كه اين تنسيق اولاً برخلاف ظاهر عبارات علامه است و ثانياً في‌نفسه ناتمام است و نميتوان آن را تقريري موفق از برهان صديقين بشمار آورد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        80 - تحليل درون‌شناختي ايمان در تفسير ملاصدرا از قرآن
        سيدمحمد كاظم  علوي
        ايمان، گرچه محور مباحث ديني است اما در مباحث تفسيري و كلامي ـ فلسفي جايگاه خاص خود را دارد و علما با ديدگاههاي مختلف به آن پرداخته‌اند. ملاصدرا نيز در تفسير خود به مسئلة محوري ايمان پرداخته است. او كه نظام فكري حكمت متعاليه را با ملاحظة جريانهاي مختلف فكري اسلام بنا نها چکیده کامل
        ايمان، گرچه محور مباحث ديني است اما در مباحث تفسيري و كلامي ـ فلسفي جايگاه خاص خود را دارد و علما با ديدگاههاي مختلف به آن پرداخته‌اند. ملاصدرا نيز در تفسير خود به مسئلة محوري ايمان پرداخته است. او كه نظام فكري حكمت متعاليه را با ملاحظة جريانهاي مختلف فكري اسلام بنا نهاده، در تفسير خود مجال بهتري مي‌يابد تا ديدگاهي جامع ارائه دهد. تحليل ايمان در تفسير ملاصدرا بيانگر اين ديدگاه متعالي است. در اين تحليل، روش‌شناسي ملاصدرا مورد ملاحظه قرار گرفته است. ملاصدرا ابتدا با در نظر گرفتن خاستگاه كلامي مسئلة ‌ايمان، به بررسي ديدگاه‌هاي مختلف كلامي و عقيدتي بر اساس مؤلفه‌هاي سه‌گانة كلامي: تصديق قلبي، اقرار زباني و عمل جوارحي ميپردازد و از اين ميان تنها تصديق قلبي را دخيل در ماهيت ايمان ميداند. او در مرحلة نهايي به تحليل اساسي و متعالي خود از ايمان ميپردازد كه در آن ايمان بمثابة يك حقيقت «درون‌شناختي» در نظر گرفته شده است و همچون ديگر امور دروني به تحليل درون‌شناختي آن ميپردازد. اين تحليل شامل چهار بخش ميشود، در بخش نخست ايمان به سه امر و ساحت علم، حال و عمل تحليل ميگردد. بخشهاي دوم و سوم، با تفكيك دو سير «ابتدايي» و «رجوعي» نحوة ترتب اين امور بر يكديگر و بيان افضليت سير رجوعي و بتبع آن علم ميپردازد. در بخش نهايي به تفكيك ميان دو نوع «علم معامله» و «علم مكاشفه» پرداخته شده و علم مكاشفه بعنوان هدف و مقصود اصلي معين ميگردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        81 - مقايسة ديدگاه علامه طباطبايي‌ و ملاصدرا دربارة معاد جسماني
        محسن  ايزدي
        در سنت حكمي ـ‌كلامي اسلامي، معاد جسماني يكي از غامضترين مسائل بوده است، بطوريكه فيلسوفان و متكلمان قبل از ملاصدرا يا از تبيين آن اظهار عجز ميكردند يا تبييني غير‌معقول يا غير‌مشروع ارائه ميدادند. بعد از آنكه ملاصدرا دربارة معاد جسماني تبييني معقول و منطبق با شرع ارائه كر چکیده کامل
        در سنت حكمي ـ‌كلامي اسلامي، معاد جسماني يكي از غامضترين مسائل بوده است، بطوريكه فيلسوفان و متكلمان قبل از ملاصدرا يا از تبيين آن اظهار عجز ميكردند يا تبييني غير‌معقول يا غير‌مشروع ارائه ميدادند. بعد از آنكه ملاصدرا دربارة معاد جسماني تبييني معقول و منطبق با شرع ارائه كرد بيشتر فيلسوفانِ متأخر، نظرية وي را پذيرفتند. گرچه برخي از صاحبنظران، كه تفسير او را منطبق با شرع نيافتند، با ديدگاه او مخالفت كرد‌ه‌اند. در اين ميان، علامه طباطبايي ـ‌‌كه از پيروان حكمت متعاليه است‌‌ـ دربارة كيفيت معاد جسماني با صراحت اظهار نظر نكرده است. بر همين اساس، عده‌يي او را مخالف معاد جسماني صدرايي و عده‌يي او را موافق آن ميدانند. بررسي هندسه معرفتي علامه طباطبائي گوياي اين حقيقت است كه وي معتقد به معاد جسماني مورد نظر ملاصدرا بوده است چراكه، اولاً مباني فلسفي، تفسيري و عرفاني علامه طباطبايي و ملاصدرا با هم منطبقند، ثانياً علامه مخالفتي با معاد جسماني مورد نظر ملاصدرا و موافقتي با معاد جسماني مورد نظر ديگران ابراز نكرده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        82 - تبيين شطحيات عرفاني در حوزة معرفتشناسي حكمت متعاليه
        محمد  نجاتي
        ابهام و تناقض در بيان، از جمله مهمترين شاخصه‌هاي شطحيات عرفاني در حوزة معرفتشناسي است. از نظر ملاصدرا وضوح يا ابهام شهود عرفاني، ارتباط مستقيمي با ميزان اشتداد نفس و صفاي باطن عارف در فرايند وحدت عاقل و معقول و رياضتهاي شرعي دارد. بر اين اساس، وي بروز ابهام در شهود را م چکیده کامل
        ابهام و تناقض در بيان، از جمله مهمترين شاخصه‌هاي شطحيات عرفاني در حوزة معرفتشناسي است. از نظر ملاصدرا وضوح يا ابهام شهود عرفاني، ارتباط مستقيمي با ميزان اشتداد نفس و صفاي باطن عارف در فرايند وحدت عاقل و معقول و رياضتهاي شرعي دارد. بر اين اساس، وي بروز ابهام در شهود را محصول عدم اشتداد نفس عارف و همچنين فقدان رياضتهاي شرعي ميداند كه منجر به دستكاري احتمالي و بروز خطا و انحراف در تصديق ميگردد. در مسئلة تناقض، صدرا بر اساس مباني هستي‌شناختي خويش، شطح را بدليل اشتمال بر دعوي حلول و اتحاد با ذات خداوند، مقوله‌يي متناقض ميداند كه مستلزم دوگانگي در اصل وجود خارجي است. او بدليل شاخصه‌هاي مذكور صراحتاً شطح را آفت دين و عقايد ديني عوام ميداند. با اين وجود، بر اساس مباني معرفتشناختي خويش، سعي ميكند عرفاي وحدت وجودي چون بايزيد و حلاج را از اين اتهام مبرا سازد. صدرالمتألهين بر اساس رابطة تشأن بين حق و خلق معتقد است تجربة اين عرفا از فنا بمعناي ترك التفات از خود و انانيت خويشتن و التفات كلي به ذات خداوند است و ايراد شطح احتمالي بدين علت است كه ايشان أعلي مراتب وحدت عاقل و معقول را تجربه كرده‌اند كه مستلزم وحدت عاقل و معقول بالذات و بالعرض بوده و نميتوان چنين تجربه‌يي را به اتحاد و حلولي متصف نمود كه ويژگي اساسي شطحيات صوفيان است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        83 - بررسي رابطة عالم ذربا مُثل افلاطوني از منظر صدرالمتألهين
        علي‌محمد  ساجدي
        بنابر آية 172 سورة اعراف ـ‌‌معروف به آية ميثاق‌‌ـ بشر قبل از حضور در عالم دنيا در موطني مجرد و بسيط و سراسر شهودي، شاهد حقايق نابي بوده است كه درپي اين شهود، اقرار به ربوبيت پروردگارخويش نموده است. ليكن پس از هبوط درعالم ناسوت و تعلق گرفتن به بدن وحجاب طبيعت، اين گوهر ن چکیده کامل
        بنابر آية 172 سورة اعراف ـ‌‌معروف به آية ميثاق‌‌ـ بشر قبل از حضور در عالم دنيا در موطني مجرد و بسيط و سراسر شهودي، شاهد حقايق نابي بوده است كه درپي اين شهود، اقرار به ربوبيت پروردگارخويش نموده است. ليكن پس از هبوط درعالم ناسوت و تعلق گرفتن به بدن وحجاب طبيعت، اين گوهر ناب را به فراموشخانة عالم دنيا سپرده است. نمود اين مطلب را ميتوان در آثار افلاطون ـ‌‌حكيم الهي يونان‌‌ـ در بحث از «مُثل» و «نظرية تذكر» يافت. سئوالي كه در اينجا مطرح است اينست كه آيا ميتوان ميان موطن ميثاق (عالم ذر) و مُثل افلاطوني ـ‌‌كه نقش مهمي در تبيين علم تفصيلي حق تعالي به ماسوي ايفا نموده است‌ـ وجه ارتباطي يافت يا نه؟ ‌تحقيق حاضر كه بشيوة توصيفي ـ تحليلي، ديدگاه ملاصدرا ـ ‌‌‌بنيانگذار حكمت متعاليه ـ را مورد مداقه و واكاوي قرار داده، در پي يافتن پاسخ ايشان به سؤال فوق است. طبق نظر او، نحوة حضور انسان در آن موطن، حضور نفس (روح) قبل از تعلقش به بدن در عالم عقول يا عالم علم الهي بوده، كه از وحدت عقلي برخوردار و داراي همة كثرات نفوس جزئي بنحو اجمال و بسيط در اين مرتبه از هستي خود ميباشد. ‌لذا بعقيدة ملاصدرا، عالم ذر، صقع ربوبي (عالم علم الهي) است و بر همين اساس نظرية تذكر را توجيه نموده و موطن ميثاق را همان مُثل افلاطوني ميداند. لازم به ذكر است كه ملاصدرا نظرية مُثل افلاطوني را ابتدا مبتني بر مباني فلسفي خود (بويژه سه اصل: اصالت، وحدت وتشكيك وجود) تبيين و استوار نموده، سپس آن را بعنوان مصداق عالم ذر با شرح و توضيحي كه در مقاله خواهد آمد، پذيرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        84 - جسم انگاري متكلمان اسلامي در ماسوي اللّه‌
        مهدي  قجاوند
        كـلام اسـلامي، ثمـرة تـلاش متكلمـان چنـد سـدة نخست تاريخ اسلام است. در ميان آموزه‌هاي اصلي كلام اسلامي، تجرد خداوند از يك طرف و جسم‌انگاري ماسواي او از سوي ديگر، از اهميت ويژه‌يي برخوردار است. اين رويكرد از معدود مباحثي است كه تقريباً بين همة فرق كلامي، بويژه در قرون او چکیده کامل
        كـلام اسـلامي، ثمـرة تـلاش متكلمـان چنـد سـدة نخست تاريخ اسلام است. در ميان آموزه‌هاي اصلي كلام اسلامي، تجرد خداوند از يك طرف و جسم‌انگاري ماسواي او از سوي ديگر، از اهميت ويژه‌يي برخوردار است. اين رويكرد از معدود مباحثي است كه تقريباً بين همة فرق كلامي، بويژه در قرون اولية هجري مشترك است؛ معتزله، اماميه، اشاعره و ديگر فرَق كلامي همه در اين عقيده اتفاق نظر دارند. اين اجماع، ريشه در جايگاه دين‌ورزي آنها دارد، چراكه معتقدند ورود بحث «تجرد» به ماسوي الله موجب سستي پايه‌هاي توحيد ميشود و اركان خداشناسي را تحت تأثير قرار ميدهد. از اينرو، متكلمان ماسوي الله را اموري جسماني (خواه جسم لطيف يا جسم كثيف) ميدانند و «مجرد» را حقيقتي كامل و بينياز مطلق معرفي ميكنند. اين نظريه، مبناي برخي از اصليترين آموزه‌هاي كلامي بوده است. نفي تشبيه و نفي عوالم غير مادي (مثل عالم عقول) از وجوه سلبي اين ديدگاه بشمار مي‌آيد و جسميّت ملائكه، حدوث عالم، فناي عالم و معاد جسماني، از وجوه ايجابي آن است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        85 - مباني وجودشناختي انسان‌شناسي صدرالمتألهين
        علي  ارشدرياحي هادي  جعفري
        در اين مقاله تأثير مهمترين مباني فلسفي صدرالمتألهين در مباحث انسان‌شناسي او مورد بررسي قرار گرفته است. به اين منظور شش مبناي فلسفي كه ملا‌صدرا از آنها در مباحث انسان‌شناسي بهره برده است، مطرح شده و تقريباً بيست مسئله از مباحث انسان‌شناسي با استفاده از اين شش مبنا بيان ش چکیده کامل
        در اين مقاله تأثير مهمترين مباني فلسفي صدرالمتألهين در مباحث انسان‌شناسي او مورد بررسي قرار گرفته است. به اين منظور شش مبناي فلسفي كه ملا‌صدرا از آنها در مباحث انسان‌شناسي بهره برده است، مطرح شده و تقريباً بيست مسئله از مباحث انسان‌شناسي با استفاده از اين شش مبنا بيان شده است. ابتدا هر يك از آن مباني به اختصار توضيح داده شده و نكات مهم دربارة ‌هر يك از آنها بيان شده است. پس از آن، جايگاه و كاربرد آنها در مباحث انسان‌شناسي از ديدگاه صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و اين نتيجه بدست آمده است كه صدرالمتألهين بسياري از مباحث انسان‌شناسي را براساس مباني وجودشناسي خود تحليل و تبيين فلسفي كرده و توانسته است ارتباط عميقي بين مباني خاص خود در وجودشناسي فلسفي و مباحث انسان‌شناسي برقرار كند (تا آنجا كه ميتوان ادعا كرد اساس مباني انسان‌شناسي ملا‌صدرا بر اصالت وجود استوار است) و بسياري از معضلا‌ت مباحث انسان‌شناسي را كه برخي از فلا‌سفه نتوانسته‌اند حل كنند يا بين آنها اختلا‌ف وجود دارد، براساس اين ارتباط خاص برطرف نمايد و حتي ابعاد تازه و بديعي از مباحث انسان‌شناسي را نمايان سازد. از طرفي در اين مقاله با روشن شدن ارتباط مباحث انسان‌شناسي با وجودشناسي ملا‌صدرا، مدعاي وي (براساس مباني وجودشناسي) مبني بر اينكه انسان عصاره» وجود است نيز تبيين ميشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        86 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        يكي از وقايع گزارش شدة سياسي ـ و بظاهر فرهنگي‌ ـ كشور ما و تردستيهاي مسئولين امضاي سندي بنام سند 2030 ميباشد؛ بمنظور تعريف وضع آموزشي آيندة كشور، اين سند در كمسيوني در يونسكو بامضاي نمايندگان ايران رسيده و بموجب آن، همرنگ شدن ايران با جهان در زمينة آموزش و پرورش جوانان، چکیده کامل
        يكي از وقايع گزارش شدة سياسي ـ و بظاهر فرهنگي‌ ـ كشور ما و تردستيهاي مسئولين امضاي سندي بنام سند 2030 ميباشد؛ بمنظور تعريف وضع آموزشي آيندة كشور، اين سند در كمسيوني در يونسكو بامضاي نمايندگان ايران رسيده و بموجب آن، همرنگ شدن ايران با جهان در زمينة آموزش و پرورش جوانان، زمينة اصلي بوده است. حسب شنيده‌ها، هيچيك از مراكز بالادستي و رسمي و قانوني مرتبط با امور فرهنگي، مجلس شوراي اسلامي يا مرجع قانونگذاري ديگري از اين قرارداد حساس و پر زيان، يا اطلاعي نداشته يا رسماً مورد مشورت قرار نگرفته و دعوت به مشاركت در تصميمگيري نشده‌اند. اين بيگانه‌انگاري و دور از ماجرا نگه داشتن مراكز قانوني و مسئولين امور فرهنگي از سوي برخي كارگزاران دولتي، پديدة باورنكردني و عجيبي است كه متأسفانه در پيش و پس قراردادهايي همانند آن، اندك اندك در اين كشور به عادت تبديل ميشود و صورت نهادينگي بخود ميگيرد و نوعي ياغيگري در روابط خارجي، در جاي اطاعت از قانون و پيروي از سياستها و سياستگذاران مسئول مينشيند و سر به ناكجا آباد خواهد زد. عجيب بودن اين قرارداد سست‌بنياد از نظر حقوقي و اسلامي، هنگامي بيشتر ميشود كه به محتواي آن توجه شود؛ محتوايي كه مضمون پروتكولهاي صهيونيسم و فتاوي و اهداف تلمود يهود است كه اصرار به فساد كشيدن جامعة بشري و ويرانسازي بنيان خانواده و نشر فساد و فسق و اصول غيراخلاقي و مانند اينها دارد و دولتهاي تابعة خود را در غرب، در ظاهر و قالب مسلك ليبرالي به ويرانسازي اصول اخلاق و تمدن و تهذيب وادار ميكند و سازماني بين‌المللي و بظاهر خوشنام نيز گهگاه عامل و ابزار دست آنها ميشود. ما از دولتها و ملتهايي در جهان كه از آئين و فرهنگ اصيل ديني پيروي نميكنند ـ يا اصولاً چنين آئين و فرهنگي ندارندـ انتظاري نداريم اما از دولتي كه نمايندة ملت مسلمان ميباشد و از اصل ولايت وابسته به امامان بحق شيعه پيروي ميكند و مشروعيت خود را از آن گرفته و رهبراني چون امام خميني(ره) داشته‌اند و دارند، در حيرتيم كه چگونه اين تناقض عجيب بين قانون كشور و كردار سياسي خود را در نمي‌يابند! ملت و جامعة ايراني كه در طول قرنهاي گذشته ـ ‌بويژه پس از اسلام و بطور اخص پس از انقلاب اسلامي ايران‌ـ همواره علمدار فرهنگ و اخلاق و تمدن و تربيت نسلهاي بشر بوده و امروز نيز ميتوان ادعا كرد كه تنها پايگاه اين اصول و خصايص انساني و مسئول گسترش و تبليغ آن در جهان ميباشد، چرا بايد از فرهنگ صهيونيستي و تلمودي و سياستهاي شيطاني برخي از دول غربي و سازمانهاي وابسته به آنها پيروي كند و كدام عقل سليم اجازه ميدهد كه حكمت راستين سعادتساز اسلامي و قرآني را به كناري بگذارند و بيخردي و بدبختي و سقوط و انحطاط اخلاقي غربي را ترويج كنند و كدام انسان عاقل و رشيد (غيرسفيه) بجاي ترجيح راجح ـ كه اصل فطري بشر است‌ـ «مرجوح» و ضدفطرت را ترجيح و اولويت ميدهد و اصولي قرآني همچون «نفي سبيل» و ردّ سلطة دشمن كافر كيش را پشت گوش مي‌اندازد؟ بديهي است كه سياست و نظام حكيمانه، الهي و اسلامي ايراني و اصول و قواعد آن هرگز اجازة چنين پيوندي را با دشمن صهيونيستي نميدهد و امروزه كه ملتهاي آزاده و نوانديش به حكمت و آئين فطري نظام جمهوري اسلامي ما روي آورده‌اند و فوج فوج به حمايت ما و مخالفت با نظامهاي دولتي و اجتماعي خود برخاسته‌اند، بسيار دور از خردمندي است كه به سياست اقليتي مستكبر و مرتجع صهيونيستي تسليم شود. ملت رشيد ايران، هرگز تسليم اين فضيحت و ننگ نخواهد شد چرا كه «هيهات منا الذّله» شعار هميشة اين نظام بوده و هست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        87 - مباني فلسفي تربيت انسان در حكمت متعاليه
        سيدمهدي  ميرهادي حسنعلي  بختيار نصرآبادي، ‌محمد  نجفي
        ‌در اين مقاله و با استفاده از روش تحليل و استنتاج، تلاش شده تا طرحي از پيامدهاي ديدگاهِ فلسفي ملاصدرا در حوزة تربيت، ارائه گردد. چنين طرحي ميتواند چارچوب و چشم اندازي از تربيت ديني و الهي را در فضاي غبار آلود و بحران‌زدة نظامهاي تربيتيِ سكولار، براي ما ترسيم نمايد. ارتز چکیده کامل
        ‌در اين مقاله و با استفاده از روش تحليل و استنتاج، تلاش شده تا طرحي از پيامدهاي ديدگاهِ فلسفي ملاصدرا در حوزة تربيت، ارائه گردد. چنين طرحي ميتواند چارچوب و چشم اندازي از تربيت ديني و الهي را در فضاي غبار آلود و بحران‌زدة نظامهاي تربيتيِ سكولار، براي ما ترسيم نمايد. ارتزاق از سرچشمة وحي و روايات و تلفيق برهان با شهود در فلسفة صدرايي، جايگاهي ويژه به اين فلسفه بخشيده است. ابتكار ملاصدرا درطرح هويتِ تعلقي نفس، ضمن حل معماي ناگشودة ارتباط نفس با بدن، امكانِ تحولِ ذاتي نفس(در مقابل تحول در اعراضِ نفس) را اثبات، و ضرورتِ عقلي تربيت را تبيين مينمايد. در طرح انسانشناسي فلسفي ملاصدرا، نفس، هم براي حدوث و هم براي تحقق هويت خويش به بدن نياز دارد. بدن ميدانِ ظهور نفس، محل افعالِ آن، و تنها سرماية انسان براي خلق هويت خويش است. بدن، نقشي پيچيده و منحصر بفرد در فرآيند تربيتِ انسان، برعهده دارد. دستيـابي بـه تصـويـري روشن از چگونگيِ تبديلِ وجـودي مـادي(نـطـفـه)، بـه انسـاني مجـرد و ابـدي، رمـز گشـايي از نظـرية حـركـت جـوهري او و بيان حقيقتِ تربيت است. در نهايت، ملاصدرا با طرح نظرية جسمانيةالحدوث ـ ‌روحانية‌البقا بودنِ نفس، نشان ميدهد كه دامنه و نهايت تربيتِ انسان از چشم اندازي بيكرانه، عميق و شگفت‌انگيز برخوردار است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        88 - تأملي در قواعد و روش شناسي تأويل در منظومة عرفاني ابن‌عربي
        نفيسه  اهل‌سرمدي
        عليرغم برخي مخالفتها، تأويل را ميتوان روش ابن‌عربي براي شناخت واقع دانست. بحث از قواعد و روش‌شناسي ابن‌عربي در تأويل، هدف اصلي اين مقاله است. أخذ تأويل از حضرت حق، توجه به عقل در عين كافي ندانستن آن، لزوم توجه به معناي الفاظ و قواعد دستوري جملات، توجه به نصوص و ظواهرآيا چکیده کامل
        عليرغم برخي مخالفتها، تأويل را ميتوان روش ابن‌عربي براي شناخت واقع دانست. بحث از قواعد و روش‌شناسي ابن‌عربي در تأويل، هدف اصلي اين مقاله است. أخذ تأويل از حضرت حق، توجه به عقل در عين كافي ندانستن آن، لزوم توجه به معناي الفاظ و قواعد دستوري جملات، توجه به نصوص و ظواهرآيات از جمله اصول و قواعد حاكم بر تأويل‌پژوهي ابن‌عربي است. او تأويل را امري ذو مراتب ميداند. نزد او معناي تأويلي تنها يكي از وجوه معاني كلام است و با تأويل، متشابه از تشابه خود خارج نميشود و لذا عارف هميشه در بيان اشارتهاي خويش جانب احتمال را رعايت ميكند. ابن‌عربي، روش خود و عرفا را اشارت در مقابل تفسير مينامد و ضمن منتسب دانستن اين شيوة بيان به حضرت حق، دو وجه براي انتخاب اين روش ذكر ميكند. او تفسير را از وجهي همان اشاره و از وجهي ديگر مغاير با آن ميداند. يكي از اهداف مهم ابن عربي از بيان تأويل، تشويق و تهييج مخاطب براي سفر و سلوك است. بيان مباني عرفاني و استناد به آيات، احاديث و روايات از مشخصه‌هاي ديگر بيانهاي تأويلي اين عارف بزرگ است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        89 - الهيات تنزيهي از ديدگاه قاضي سعيد قمي
        انشاءالله  رحمتي
        با بررسي ريشه‌ها و تاريخ الهيات تنزيهي در عالم اسلام، ميتوان سابقة اين بحث را به حكمت اسماعيليه باز برد و به همين دليل، لازم است نگاهي به ديدگاه حكيمان اسماعيليه در اين زمينه بيندازيم. در ميان حكيمان شيعة دوازده امامي، قاضي سعيد قمي و استاد او ملا رجبعلي تبريزي را ميتوا چکیده کامل
        با بررسي ريشه‌ها و تاريخ الهيات تنزيهي در عالم اسلام، ميتوان سابقة اين بحث را به حكمت اسماعيليه باز برد و به همين دليل، لازم است نگاهي به ديدگاه حكيمان اسماعيليه در اين زمينه بيندازيم. در ميان حكيمان شيعة دوازده امامي، قاضي سعيد قمي و استاد او ملا رجبعلي تبريزي را ميتوان نظريه‌پردازان اين نوع الهيات دانست. ديدگاه آنها به يك معنا احياء مكتب نوافلاطوني ـ‌ بويژه تفسير پروكلسي اين مكتب ـ است. قاضي سعيد قمي هر چند معتقد به الهيات تنزيهي است، ولي نميتوان او را قائل به لاادريگري يا مذهب تعطيل دانست. در اين نوشتار، بحث و برهانهاي وي براي اثبات الهيات تنزيهي بشرح آمده است و در عين حال نشان داده ميشود كه او چگونه برمبناي نظريه‌يي كه ميتوان از آن به الهيات ناظر به تجليّات تعبير كرد، راهي براي خروج از بن‌بست لاادريگري و مذهب تعطيل پيدا ميكند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        90 - اضلاع تربيت در هندسة صدرايي؛ با تأكيد بر چهارگانة مراحل، اهداف، اصول و روشها
        محمدرضا  شمشيري
        حكمت صدرايي، حاوي ديدگاهي نوين دربارة انسان و ابعاد وجودي اوست كه ميتواند مبناي تبيينهاي تربيتي مبتني بر رويكرد اسلامي باشد. بدين‌منظور، اين جستار در صدد است با شيوة تحليلي ـ ‌استنتاجي، ضمن تبيين ديدگاه صدرالمتألهين دربارة تربيت اخلاقي‌ ـ ‌همراه با توضيح و تبيين اجمالي چکیده کامل
        حكمت صدرايي، حاوي ديدگاهي نوين دربارة انسان و ابعاد وجودي اوست كه ميتواند مبناي تبيينهاي تربيتي مبتني بر رويكرد اسلامي با