در عرفان، فقط حق وجود دارد و موجودات كثير، تعينات و تجليات او هستند. حال، مسئله اينست كه اسماء ـ با پذيرش اصل وحدت وجود ـ در منظومه» فكري عرفا از چه جايگاهي برخوردارند؟ آيا وجود دارند يا خير؟ اگر وجود دارند، وجودشان چگونه است؟ و اگر وجود ندارند و عدمي هستند، عدمي بودن آ چکیده کامل
در عرفان، فقط حق وجود دارد و موجودات كثير، تعينات و تجليات او هستند. حال، مسئله اينست كه اسماء ـ با پذيرش اصل وحدت وجود ـ در منظومه» فكري عرفا از چه جايگاهي برخوردارند؟ آيا وجود دارند يا خير؟ اگر وجود دارند، وجودشان چگونه است؟ و اگر وجود ندارند و عدمي هستند، عدمي بودن آنها به چه معناست؟ اسماء الهي واسطة ظهور حق در مراتب غيب و شهادتند. اسماء در تعين اول (مرتبة غيب اول) با ذات حق وحدت دارند اما در تعين ثاني، با ظهور اعيان ثابته، ظهور علمي پيدا ميكنند و نسبت اسماء و اعيان ثابته، در مرتبة غيب دوم آشكار ميشود. در مرتبة شهادت، اسماء بر اساس استعداد اعيان ثابته به آنها وجود خارجي ميبخشند و نسبت وجودي (اعيان خارج و اسماء فعل) ظهور مييابد. اما خود اسماء ـ از آنجا كه ظهور وجودند ـ در خارج وجود مستقل ندارند بلكه از نسب وجودي هستند و بر اساس مظاهر (يك طرف نسبت)، ظهور خارجي دارند و هرگاه مظاهر، استعداد جزئي دريافت ظهور عيني را داشته باشند، اسماء (طرف ديگر نسبت) نيز ظاهر ميشوند و اگر استعداد نباشد، اسماء به اصل خود (مرتبه» غيب) رجوع ميكنند. در واقع اسماء، معدومالعين و موجودالاثرند.
پرونده مقاله