فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایپيش از اين و در لسان ارباب عقول آمده بود كه حكمت و فرهنگ در رأس امور و در حكم سر در اندام انسان است زيرا كه خرد و تجربه و دانش است كه حيات آدمي را حراست و اداره ميكند و او را از خطرات و زيانهاي كوچك و بزرگ نگهبان است. اما زمانه آن اندازه مهلت داد كه اين شيوة حكيمانه را چکیده کاملپيش از اين و در لسان ارباب عقول آمده بود كه حكمت و فرهنگ در رأس امور و در حكم سر در اندام انسان است زيرا كه خرد و تجربه و دانش است كه حيات آدمي را حراست و اداره ميكند و او را از خطرات و زيانهاي كوچك و بزرگ نگهبان است. اما زمانه آن اندازه مهلت داد كه اين شيوة حكيمانه را وارونه و معكوس در جامعةنوين و در دستگاههاي حاكمه و مديرة مردمي ببينيم جامعهيي كه هزاران سال به جهانيان خرد و حكمت و دانشآموخته است و انقلابي را برپا ساخته كه شعار آن براندازي جهل و خردگريزي و خطاكاري و زيانباري است. با دقت و معاينة دستگاهها و گروههاي رسمي و دولتي كه كار فرهنگي ميكنند و نقاط ضعف و خلأ آن را كه ميراث دوران استثمار بيگانگان است، برطرف ميسازند، اين حقيقت بوضوح ديده ميشود كه نقايصي فراوان در بهرهوري و ثمربخشي آنها هست و در عمل به مأموريت و مسئوليت فرهنگي عمل نميكنند كه اگر تلاش خودجوش و مسئولانه گروهها و مؤسسات آزاد غيردولتي نباشد، فرهنگ و دانش انساني كشور روز بروز عقبتر خواهد رفت و همانگونه كه معروف است كه «دولت تاجر خوبي نيست» در عمل اثبات شده است كه در كار فرهنگ و نشر فضيلت و حكمت نيز مدير و مجري خوبي نيست و ثابت شده است كه اگر كار فرهنگي و نشر علوم و معارف اسلامي منحصراً در قالب دولتي باشد، كشور به زيانهاي جبرانناپذيري مادي و معنوي خواهد رسيد. اما أعجب از عجيب، تصميم عدهيي از مسئولين است كه كار سياستگذاري و اجرا و برنامهريزي بدست آنهاست و براساس اخبار رسمي مژده دادهاند كه ببهانه فقر خزانه، بودجههاي كمكي به نهادها و بنيادهاي متخصص در فلسفه و معارف اسلامي و علوم انساني و تربيتي اجتماعي و جداولي كه در قانون بودجه عهدهدار كمك به آن مؤسسات است حذف گردد، و اين مؤسسات غيردولتي (ان جي او) كه برخي از آنها دهها سال است كه با بهرهگيري از كمك اندك دولتي با وجود دهها موانع و مشكلات عادي يا عمدي، فقط به انگيزه و ارادت خود به آن كارها، به ملت و حكمت و فرهنگ كمك ميكنند، عمر عزيز خود را صرف مينمايند تا نگذارند نهال تربيتي معنويات و حكمت و خردورزي رو به خزان رفته و بيثمر گردند. به خزان بروند و از ثمردهي بيفتند. اين طرح نارسا كه با ظاهري فريبنده و ببهانه كمك به رزمندگان و معلولان، پيشنهاد و تصويب شده باحتمال قوي سير تكامل و توليد و رشد علوم انساني و تربيتي و حكمت و معرفت را كه بيشتر بر دوش مؤسسات كمك بگير از بودجه است، كند و حتي تعطيل خواهد كرد و مانند برخي ديگر دستگاههاي توليدي و اقتصادي كشور رو به نابودي خواهد رفت، همان چيزي كه دشمن اسلام و انقلاب اسلامي ايران همواره آرزوي آنرا داشته و هيچ روز و شبي جز با اين انديشه مخرب ضد ايراني و اسلامي، سر بر بالين ننهاده است. تصويب و اجراي اين تفكّر خطرناك، كه بيشتر مدعي چاره امور مادي رزمندگان شرافتمند ما هست تا امور معنوي آنها (و نميداند كه معرفت و امور معنوي زيرساخت وجود و كردار آدمي است) سبب خواهد شد كه مشمولان شريف اين مصوبه به سمت و سوئي سوق داده شوند كه بجايانگيزههاي معنوي و اعتقادي كه آنها را به بذل جان و مال و سلامت خود دعوت ميكرد، سرگرم امور مادي و رفاه خود باشند و پشتوانههاي معرفتي و تربيتي براي نسلهاي آنها و ديگر افراد، رو به نابودي بروند. فرداي اين ملت و اين انقلاب، مردمي دردمند و با فرهنگ انقلابي و دينباوري و حكمت و اخلاق ميخواهد تا با اين انگيزههاي معنوي از مرزهاي مادي و معنوي اين كشور دفاع كند و نه مردمي بيانگيزه و بيبهرهوري اجتماعي و جماعتي سير و مرّفه بيدرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - وجود، انضمام و اشتقاق؛ تأملي در نظرية ميرداماد دربارة موجوديت و اشتقاق
داود حسينيميرداماد در قبسات و افق مبين، دو استدلال عليه انضمامي بودن وجود ارائه كرده است كه در اين نوشتار به دو مسئله دربارة اين استدلالها پرداخته خواهد شد. نخست اينكه آيا استدلالهاي ميرداماد سابقة تاريخي دارند؟ دوم اينكه آيا نتيجة اين استدلالها، از نظرية ميرداماد دربارة اشتقا چکیده کاملميرداماد در قبسات و افق مبين، دو استدلال عليه انضمامي بودن وجود ارائه كرده است كه در اين نوشتار به دو مسئله دربارة اين استدلالها پرداخته خواهد شد. نخست اينكه آيا استدلالهاي ميرداماد سابقة تاريخي دارند؟ دوم اينكه آيا نتيجة اين استدلالها، از نظرية ميرداماد دربارة اشتقاق «موجود» حمايت ميكند؟ به مسئلة نخست، پاسخي جزئي داده خواهد شد؛ به اين صورت كه دو مورد از مشهورترين استدلالهاي حكما و متكلمين (مشخصاً استدلال مشهور سهروردي و استدلال شارح مقاصد) انتخاب و دلايلي اقامه خواهد شد مبني بر اينكه استدلالهاي ميرداماد نهتنها با اين استدلالها متفاوت هستند بلكه بلحاظ منطقي و جدلي بر اين استدلالها برتري دارند. اما به مسئلة دوم، پاسخي كامل داده خواهد شد؛ به اين صورت كه اگر يكي ديگر از نظريات ميرداماد دربارة وجود (عدم سبق وجود بر شيء) را مفروض بگيريم، انضمامي نبودن وجود، عدم اشتقاق «موجود» را در پي خواهد داشت. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - بررسي و تحليل پاسخهاي ملاصدرا به پرسش خواجه طوسي و ملامظفر حسين كاشاني دربارة بقاي نفس
ابوالحسن غفاريمسئلة بقاي نفس پس از مفارقت از بدن، يكي از چالش برانگيزترين مسائل فلسفي است. اين مسئله، هم از سوي حكمايي كه نفس را قديم و مجرد ميدانند و هم از سوي حكمايي كه به حدوث روحاني نفس معتقد هستند، مورد بحث واقع شده و استدلالهاي گوناگون در اينباره اقامه شده است. خواجة طوسي كه به چکیده کاملمسئلة بقاي نفس پس از مفارقت از بدن، يكي از چالش برانگيزترين مسائل فلسفي است. اين مسئله، هم از سوي حكمايي كه نفس را قديم و مجرد ميدانند و هم از سوي حكمايي كه به حدوث روحاني نفس معتقد هستند، مورد بحث واقع شده و استدلالهاي گوناگون در اينباره اقامه شده است. خواجة طوسي كه به سنت حكمت مشاء تعلق دارد، اين پرسش را مطرح كرده است كه چرا بعقيدة حكما، بدن و استعداد بدني در ابتداي حدوث نفس لازم و ضروري است اما در مرحلة بقا و مفارقت شرط نيست؟ او پاسخ اين پرسش را در رسالهيي كه دربارة بقاي نفس نوشته، بررسي كرده است و در عين حال آن را از حكيم معاصر خويش، شمس الدين خسروشاهي نيز پرسيده ولي پاسخي دريافت نكرده است. همين پرسش را ملامظفر حسين كاشاني، حكيم معاصر ملاصدرا از او پرسيده است زيرا بنظر ميرسد كه ظاهراً مسئلة بقاي نفس با نظرية حدوث جسماني ملاصدرا قابل جمع نيست. صدرالمتألهين پرسش خواجه و ملامظفر را هم بر اساس مبناي قوم و هم اصول فلسفة خويش پاسخ داده و از مسئلة بقاي نفس پس از مفارقت بدن دفاع كرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - روششناسي تأويل در انديشة فيض كاشاني با تأكيد بر نقش وجودشناسي در آن
نفيسه اهلسرمديتأويل نزد فيض كاشاني، رهيافتي براي رسيدن به باطن و عمق معناست. او انكار تأويل را نشاني از قشريگري و جمود بر ظواهر ميداند. نگاشتههاي وي بخصوص دو كتاب عيناليقين و اصولالمعارف و همچنين رسالة ميزانالقيامه از جايگاه والاي وجودشناسي در نيل به اسرار و رموز معارف دين چکیده کاملتأويل نزد فيض كاشاني، رهيافتي براي رسيدن به باطن و عمق معناست. او انكار تأويل را نشاني از قشريگري و جمود بر ظواهر ميداند. نگاشتههاي وي بخصوص دو كتاب عيناليقين و اصولالمعارف و همچنين رسالة ميزانالقيامه از جايگاه والاي وجودشناسي در نيل به اسرار و رموز معارف دين خبر ميدهد. تأويلپژوهي فيض مبتني بر انديشههاي فلسفي عرفاني اوست. او وجودشناسي را همچون پنجرهيي ميداند كه از دريچة آن بايد وسعت معارف وحياني را نظاره نمود. نگارنده معتقد است رسالة الانصاف رسالهيي است كه روششناسي فيض در نيل به تأويل را نشان ميدهد؛ بعلاوه حكايت مؤلف است در چگونگي وصولش به حقيقت. التزام به حكمت نظري و عملي، شرح صدر، فراخي حوصله و حق طلب بودن از شرايطي است كه در نظر اين حكيم عارف، رسيدن به تأويل را براي آدمي امكانپذير ميكند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - تأثير آموزههاي قرآني بر حكمت اشراقي سهروردي
قاسم پورحسن سيد مصطفي باباييبه يقين ميتوان گفت كه همة فلاسفة اسلامي ـ از هريك از سه مكتب مشهور فلسفيـ در سير انديشة فلسفي خود، تأثيرات بسياري از قرآن كريم پذيرفتهاند اما در اين ميان، شيخ شهابالدين سهروردي اولين فيلسوف اسلامي است كه در نظام حكمت اشراقي خود بيشترين استفاده را از قرآن كرده است چکیده کاملبه يقين ميتوان گفت كه همة فلاسفة اسلامي ـ از هريك از سه مكتب مشهور فلسفيـ در سير انديشة فلسفي خود، تأثيرات بسياري از قرآن كريم پذيرفتهاند اما در اين ميان، شيخ شهابالدين سهروردي اولين فيلسوف اسلامي است كه در نظام حكمت اشراقي خود بيشترين استفاده را از قرآن كرده است. استفادة سهروردي از اين كتاب آسماني، هم از نظر كميت و مقدار و هم از جهت نوع استفادة تأويلي، از سايرين متمايز است. او بسياري از ايدهها، برهانها و داوريهاي خود را مقرون و منوط به قرآن كرده است. در اين مقاله سعي شده است از تأثير آموزههاي قرآني بر حكمت نوري سهروردي در چهار مقوله» حكمت نوري، نورالانوار، عقول، و نفس بهاختصار سخن گفته شود، چراكه قطعاً بحث مستوفي در اينباره نيازمند مجال و كمالي شايسته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - جايگاه يقين در صناعات خمس نزد فارابي
نادیا مفتونی فتانه تواناپناهفارابي يقين را در همة صناعات پنجگانة منطق بنحوي مورد توجه قرار داده است. يقين در برهان، مقصود بالذات يا مستقيم است در حاليكه در صناعات ديگر هدف بالعرض يا غيرمستقيم است. در صناعت جدل، گزارههاي مشهور براي ارائة تصديقات جدلي در راستاي نيل به معرفت يقيني بكار گرفته ميشوند. چکیده کاملفارابي يقين را در همة صناعات پنجگانة منطق بنحوي مورد توجه قرار داده است. يقين در برهان، مقصود بالذات يا مستقيم است در حاليكه در صناعات ديگر هدف بالعرض يا غيرمستقيم است. در صناعت جدل، گزارههاي مشهور براي ارائة تصديقات جدلي در راستاي نيل به معرفت يقيني بكار گرفته ميشوند. در صناعت خطابه، يقين در فرم تصديق اقناعي به تناسب سطح درك مخاطب و بعنوان چارچوب فعاليتهاي خطابي و ملاك كيفيت آنها مورد تأكيد است. در صناعت شعر، مخيلات از دو وجه تصوري و تصديقي با يقين در ارتباط هستند. مغالطه نيز با استفاده از شبه گزارهها، از جمله شبه يقينيات در دو بعد مثبت و منفي با يقين رابطه دارد. بنابرين، جايگاه يقين در هر يك از ساختارهاي جدلي، خطابي، شعري و مغالطي قابل توجه است و ميتوان نوعي نسبت ابزاري را ميان اين صناعات چهارگانه با برهان رصد كرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - الگوي مشترك براهين تجرد نفس با محوريت بدن در انديشة ابنسينا و ملاصدرا
مجيد ياريان فروغ السادات رحيم پور مهدی امام جمعهحكماي اسلامي همچون ابنسينا و ملاصدرا در مباحث انسانشناختي خود، به بيان ويژگيهاي نفس و از جمله اثبات تجرد آن پرداختهاند. با استقرا در آثار اين دو حكيم، ميتوان ملاحظه كرد كه براهين مثبِت تجرد نفس تماماً بر اساس نفي ويژگيهاي جسم و مادة بدني استوار شدهاند؛ بهاينمعنا ك چکیده کاملحكماي اسلامي همچون ابنسينا و ملاصدرا در مباحث انسانشناختي خود، به بيان ويژگيهاي نفس و از جمله اثبات تجرد آن پرداختهاند. با استقرا در آثار اين دو حكيم، ميتوان ملاحظه كرد كه براهين مثبِت تجرد نفس تماماً بر اساس نفي ويژگيهاي جسم و مادة بدني استوار شدهاند؛ بهاينمعنا كه نفس، فاقد ويژگيهاي بدن و جسم است و از اينرو تجرد آن به اثبات ميرسد. بعنوان نمونه، مادة بدني داراي كميت، وضع، تغيير، انقسامپذيري و تناهي افعال است و ضعف، كهولت و خستگي عارض آن ميگردد و علم به بدن و افعال آن نيز حصولي و تابع وضع و محل است. اين دو فيلسوف با نفي و سلب اين خصايص از نفس، تجرد آن را به اثبات ميرسانند و بنابرين، شناخت نفس و اثبات تجرد آن جز با شناخت بدن و سلب ويژگيهاي بدني از آن امكانپذير نيست. در اين نوشتار، علاوه بر بازنويسي براهين اثبات تجرد نفس و تعيين جايگاه كليدي بدن در آن، الگويي كلي براي مجموع اين براهين طراحي و عرضه شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - نسبت شعر و منطق از ديدگاه ابنسينا
ابراهيم بازرگانيفن شعر در پيكرة فلسفة اسلامي نه تنها ماهيت منطقي داشته و دارد، بلكه بنياد فلسفة هنر فيلسوفان مسلمان نيز قلمداد ميشود. يكي از پرسشهاي مهم در اين دو قلمرو، چرايي بررسي فن شعر بعنوان يكي از ابواب منطق نُهبخشي و سپس كنار نهادن آن در منطقهاي دوبخشي و اكتفا به مطالعة حداقلي چکیده کاملفن شعر در پيكرة فلسفة اسلامي نه تنها ماهيت منطقي داشته و دارد، بلكه بنياد فلسفة هنر فيلسوفان مسلمان نيز قلمداد ميشود. يكي از پرسشهاي مهم در اين دو قلمرو، چرايي بررسي فن شعر بعنوان يكي از ابواب منطق نُهبخشي و سپس كنار نهادن آن در منطقهاي دوبخشي و اكتفا به مطالعة حداقلي آن تحت عنوان مخيلات، توسط ابنسينا است. ابنسينا در آثار مختلف خود روند ثابتي را در اينباره طي نكرده و بمرور، برخي بخشها از جمله فن شعر را كنار مينهد. اين جستار بر آن است كه ابتدا بر اساس تعريف منطق و شعر، رابطة روششناسانة اين دو را واكاوي كند و سپس رهيافتهاي ابنسينا براي الحاق فن شعر به منطق را بررسي و تبيين نمايد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - اجتهاد در مقابل نص پذيرفتني نيست (نقد مقاله نسبت شعر و منطق از دیدگاه ابن سینا)
-