• فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        تمدن يكي از دستاوردهاي انسان در آغاز تاريخ است كه با هدايت اديان آسماني به آن دست يافت و بدان وسيله توانست بساط زندگي حيواني و بيمرز و بيمنطق را برچيده و به زندگي اجتماعي سالم و عقلاني و موافق مصلحت و خير بشر بدل نمايد و آزادي حيوان‌منشانه را با قانون و سلب آزاديهاي غير چکیده کامل
        تمدن يكي از دستاوردهاي انسان در آغاز تاريخ است كه با هدايت اديان آسماني به آن دست يافت و بدان وسيله توانست بساط زندگي حيواني و بيمرز و بيمنطق را برچيده و به زندگي اجتماعي سالم و عقلاني و موافق مصلحت و خير بشر بدل نمايد و آزادي حيوان‌منشانه را با قانون و سلب آزاديهاي غيرمنطقي و بيخردانه محدود نمايد؛ زيرا آزادي فردي مطلق بي‌قيد و شرط چيزي جز فساد و ناامني و تجاوز و بينظمي ببار نمي‌آورد و با جامعه‌يي متمدن و امن و با آرامش، نميسازد. بشر در طول هزاران سال زندگي بتجربه دريافته است كه زندگي امن و آرام جز در سايه‌ قانون و قراردادهاي اجتماعي محدود‌كننده امكانپذير نيست، و تمدن يكي از ثمرات قانون است، از اينرو گريز از قانون هم فرار از تمدن شمرده ميشود. در حدود قرن ششم پيش از مسيح، يكي از اشراف آتن (يونان) بنام «سولون» كه از توحش جامعه خود به امان آمده بود، براي يافتن راه‌حل رهايي جامعه جاهلي خود، به مصر و تمدنهاي امن آنروز رفت تا راه اصلاح و نجات جامعه را بياموزد؛ و گفتگوي او با يكي از كاهنان مصري معروف است. او سرانجام دريافت كه تمدن جز با قانون و عقلاني‌كردن جامعه و سلب برخي آزاديهاي زيانبخش و خرابگر، بدست نمي‌آيد. با گذشت هزاران سال از عمر تمدن بشر در جوامع كهن شرق و غرب، امروز ديده ميشود كه در بخشي از اقاليم مغرب كه اروپا و آمريكا ناميده ميشوند، با وجود تظاهر به تمدن و ادعاي فرهنگ عالي، هنوز حال و هواي دوران توحش قومي و قبيله‌يي باستاني خود را (كه نمونه آن عشق به سگ و سلاح و غارتگري و نگاه بردگي و فرودستي زن در جامعه است) بكنار نگذاشته و بدروغ، از آزادي زن دفاع ميكنند و با اهداف سياسي، بي‌بندوباري و قانونشكني و برهم‌زدن امنيت خانواده و زن را ترويج مينمايند. وقايعي كه در ماههاي گذشته در ايران روي داد و به حرمت‌شكني حجاب انساني و اسلامي از سوي زنان فريب‌خورده انجاميد، رابطه مستقيم با سياست براندازي نظام اسلامي و انقلابي ايران داشت و از فرهنگ يهودي صهيونيستي (رواج فساد در زنها و براندازي خانواده) مايه ميگرفت. دشمن بدنبال آنستكه با رواج فرهنگ جاهلي و ابتداييِ برهنگي زن و آزادي شهوتراني حيواني و دور از تمدن و قانون، ملت ايران را ـ كه از دوران باستان، متمدن و تمدنساز بوده ـ به دوران جاهليت نخستين بشر برگرداند و ببهانه دفاع از حقوق اجتماعي زن، او را به فساد و پستي بكشاند تا به هدف موهوم براندازي نظام انساني و اسلامي برسد. اين ملت، ملتي نيست كه پس از داشتن هزاران سال حكمت و تمدن سرفراز، با اين شيوه‌هاي ابلهانة دشمنان سعادت ملت، دست از فرهنگ عالي و عقلاني و انساني خود بردارد و فرهنگ فرومايه و پست و دور از تمدن غربي را بپذيرد و بنيان رفيع و استوار نظام اسلامي ايران، بنايي نيست كه با اين بادها بلرزد كه گفته‌اند: «برو اين دام بر مرغ دگر نه كه عنقا را بلند است آشيانه» پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - ضرورت حیات اجتماعی و نیاز بشر به دین از منظر صدرالمتألهین و ابن‌مسکویه
        ناصر محمدی غلامحسین  خدری خلیل ملاجوادی
        ضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابن‌مسکویه درگسترة پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسه‌يی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نيازهاي انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود چکیده کامل
        ضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابن‌مسکویه درگسترة پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسه‌يی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نيازهاي انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود فردی بعنوان «نبی» را مستدل میکند. وی با تبييني فلسفی، معتقد است معنی و مفهوم نوع انسانی، در «هویت جمعی» او در عالم خارج از ذهن و در شاکلة اجتماعی او تحقق پیدا میکند. ابن‌مسکویه در نظري قابل تأمل و شاید انحصاری، نیاز اصلی انسان به تشکیل زندگی جمعی را بدلیل ضرورت پاسخ به نیاز فطری به «محبت و الفت» متقابل میداند و رفع نیازهای مادی را در مرحلة بعد مطرح میکند. از نظر او، محبت اساس زندگی و تشکیل جامعة گروهی انسانهاست. دیدگاه ملاصدرا دارای صبغة عقلی و فلسفی است درحالیکه تبیین ابن‌مسکویه صرفاً مبتنی بر وجود محبت و عاطفه بین انسانهاست. از نظر هر دو انديشمند، آموزه‌های وحیانی دین، گسترة نیازهای دنیوی و اخروی انسان را دربرمیگیرد اما در منظر هیچکدام، تأکیدی واضح و مستقل نسبت به شأنیت تهذیب نفوس برای نبی و انسان کامل الهی، مشهود نیست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - بررسی انتقادی شیوۀ سهروردی در تعریف اشیاء
        محمد حسین زاده
        سهروردی در مبحث «تعریف» با وارد نمودن پنج اشکال، ناکارآمدی نظریۀ تعریف مشائی را نشان داده و بجای آن شیوة دیگری برای تعریف اشیاء مطرح کرده است. این شیوه که با عنوان «تعریف مفهومی» مشهور است، بر تبادر و فهم عرفی از معنای لغت متکی میباشد و طبق آن، لفظ از طریق بیان مقومات م چکیده کامل
        سهروردی در مبحث «تعریف» با وارد نمودن پنج اشکال، ناکارآمدی نظریۀ تعریف مشائی را نشان داده و بجای آن شیوة دیگری برای تعریف اشیاء مطرح کرده است. این شیوه که با عنوان «تعریف مفهومی» مشهور است، بر تبادر و فهم عرفی از معنای لغت متکی میباشد و طبق آن، لفظ از طریق بیان مقومات مفهومیش از منظر اهل لسان تعریف میشود. در این مقاله پس از تبیین شیوۀ سهروردی در تعریف اشیاء، به بررسی و نقد آن پرداخته شده است. تحليل و بررسی انتقادی دیدگاه سهروردی نشان ميدهد که نتیجۀ منطقی اشکالات او به نظریۀ تعریف مشائی، تصحیح نظریۀ مشائیان از طریق بکارگیری «شهود» است، نه کنارنهادن تعریف شیء بحسب ماهیت و روی‌آوردن به نظریۀ تعریف مفهومی. علاوه بر این ، نظریة تعریف سهروردی ـ بعنوان جایگزین نظریۀ تعریف مشائی ـ داراي اشکالاتي متعدد است؛ بهمين دليل، با فرض پذيرفتن اشکالات سهروردی به نظریۀ تعریف مشائی، شیوۀ خود او نیز در نظریةتعریف، فی نفسه قابل قبول نیست. در پایان این نوشتار، دیدگاه یکی از سهروردی‌پژوهان معاصر که معتقد است رابطۀ منطق تعریف ابن‌سینا و سهروردی رابطۀ تکامل است نه تباین، تبیین و نقد شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - درونگرایی اشتدادی و انگیزش اخلاقی در فلسفة عمل از دیدگاه ملاصدرا
        مهدي  زماني
        این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا دربارة انگیزش اخلاقی پرداخته است. ملاصدرا در آثار خویش، برای مبدأ انگیزشی انسان برای انجام فعل، دو نوع تبیین ارائه داده است: تبیین ماهوی و تبیین اشتدادی. او در تبیین ماهوی هماهنگ با فیلسوفان پیش از خود، گاه انگیز چکیده کامل
        این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا دربارة انگیزش اخلاقی پرداخته است. ملاصدرا در آثار خویش، برای مبدأ انگیزشی انسان برای انجام فعل، دو نوع تبیین ارائه داده است: تبیین ماهوی و تبیین اشتدادی. او در تبیین ماهوی هماهنگ با فیلسوفان پیش از خود، گاه انگیزش را به حلقة اول از مبادی صدور فعل یعنی شناخت و تصور (داعی) نسبت داده، اما در بیشتر موارد عامل اصلی انگیزش را به حلقة دوم یعنی شوق مربوط میداند. شوق پس از ادراک (تصور و تصدیق) و پیش از اراده (اجماع و عزم)، حالتی انگیزشی در فاعل ایجاد میکند. بر اساس این تبیین، ممکن است فاعل، خوبیِ فعل را درک و تصدیق کند اما نسبت به آن شوق نداشته باشد و نیز احتمال دارد امری را که نسبت به آن شوق دارد، اراده نکند و بنابرین میان این سه مرحله رابطه‌يی امکانی تصویر میشود. بر اساس تبیین وجودی و اشتدادی، میان ادراک، شوق و اراده پیوندی عمیق و ذاتی وجود دارد که از آن میتوان به «درونگرایی اشتدادی» تعبیر نمود. اعتقاد ملاصدرا به 1) سریان علم، شوق و اراده در سراسر وجود، 2) هویت واحد نفس و وحدت قوا و افعال و 3) نقش دوگانة شناختی ـ انگیزشی عقل عملی، دلايلی است که میتواند به تبیین این نوع از درونگرایی در دیدگاه او کمک نماید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - سازه‌شناسی حکمت عملی و نقش صناعات پنجگانه در آن
        احمد محمدی پیرو
        میان حکمت عملی و حکمت نظری رابطه‌‌يی ناگسستنی وجود دارد. صناعات خمس نیز بعنوان بخشی از حکمت نظری میتواند در حکمت عملی دخيل باشد. حکمت عملی گاهی بمثابه معرفت و دانش، و گاهی بمثابه خُلق یا فضیلت بکار میرود. پرسش تحقیق حاضر اینست که نقش صناعات خمس، اولاً، در تولید مؤلفه‌ها چکیده کامل
        میان حکمت عملی و حکمت نظری رابطه‌‌يی ناگسستنی وجود دارد. صناعات خمس نیز بعنوان بخشی از حکمت نظری میتواند در حکمت عملی دخيل باشد. حکمت عملی گاهی بمثابه معرفت و دانش، و گاهی بمثابه خُلق یا فضیلت بکار میرود. پرسش تحقیق حاضر اینست که نقش صناعات خمس، اولاً، در تولید مؤلفه‌های شناختاری حکمت عملی و ثانیاً، در مبادی صدور فعل، چقدر و چگونه است؟ چه عوامل و متغیرهایی از صناعات خمس، سازندة حکمت عملی هستند؟ اهمیت بیان رابطة آن دو در اینست که ملکات نفسانی، به هویت انسان تعين ميبخشند و صناعات خمس ملکات نفسانیند که میتوانند با تأثیرگذاری بر مبادی صدور فعل، در تعین هویت انسان نقش داشته باشند و در نتیجه، تمام شئون زندگی بشر مانند زندگی علمی، اجتماعی، سیاسی و... را تحت تأثیر قرار دهند. در این نوشتار ابتدا صناعات خمس و بطور خاص، ویژگیهای مشترک آنها از کتابهای منطقی استخراج شده و سپس با روش توصیفی ـ تحلیلی تأثیر آنها در مؤلفه‌های حکمت عملی دانشی و خُلقی بررسی ميشود. در بخش نخست، چرخش معرفتی از تصورات و تصدیقات خطایی، اثربخشی در روش‌شناسی حکمت عملی، شکلگیری مفاهیم اعتباری در مقام عمل و حصول تعقلات عقل عملی برای انواع انسانها، و در بخش دوم، انتظام‌بخشی به وظایف ویژۀ عقل عملی، مهارت تطبیق امور شناختی بر امور اجرایی، تأثیر در مبادی شناختی صدور فعل و شکل‌دادن به کنشهای انسانی، بعنوان نتایج تحقیق حاصل شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - علم الهی به جزئیات از دیدگاه ابن‌سینا و توماس آکوئینی
        محمد محمودی حسین کلباسی اشتری
        این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلاف‌نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده‌اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و چکیده کامل
        این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلاف‌نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده‌اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و ابن‌سینا نیز در درون این سنت جای میگیرد، علم الهی به جزئیات انکار میگردد اما در چارچوب همین مکتب، توماس آکوئیناس در مقام يك متکلم، این علم را برای خدا اثبات میکند. از دیدگاه ابن‌سینا میان «ماهیت» و «وجود» بعنوان دو مرتبة مختلف از هستی، تفاوت بنیادین وجود دارد. واجب‌الوجود علت برای اعطاء وجود به ماهیات میباشد و به این دلیل نمیتواند ماهیات را در جزئیات آنها بشناسد، چرا که آنها مستقل از او، «وجود» ندارند؛ البته ابن‌سینا علم الهی به جزئیات را از طریق «وجودشان» انکار نكرده است. اما در تصور کلامی توماس از خدا، بمثابه خدای متشخص، انکار علم الهی به جزئیات، منجر به خلل در قدرت الهی میگردد. بعلاوه، در صورت انکار علم الهی به جزئیات، انسان که مخلوق خداست، در مرتبه‌يي بالاتر از خالق قرار میگیرد، زیرا میتواند جزئیات را بشناسد. آکوئیناس که در اینجا در قامت یک متکلم ظاهر شده، مرز میان فلسفه و الهیات را نادیده گرفته و در اعتراض به ابن‌سینا ميگويد کلیاتی مانند «حیوان» و «انسان» نمیتوانند ملاک تمایز یک جزئی مانند «سقراط»، از دیگران باشند. مقالۀ حاضر به تحلیل و تطبیق دیدگاه ایندو فیلسوف در مورد علم خدا به جزئیات میپردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - بررسی تطبیقی «نظریة فطرت» مطهری و «عقل عملی» کانت
        امید  ارجمند قاسم کاکایی
        استاد مرتضي مطهری بعنوان یکی از اندیشمندان برجسته در حوزة فلسفة اسلامی، و ايمانوئل کانت از متفکران بزرگ فلسفة غرب، نظرياتي نوآورانه را از خود برجای گذاشته‌اند. در نظام فکری استاد مطهری «نظرية فطرت»، از محوریترین و مهمترین مباحث است. او انسان را داراي سه مرتبة طبيعت، غري چکیده کامل
        استاد مرتضي مطهری بعنوان یکی از اندیشمندان برجسته در حوزة فلسفة اسلامی، و ايمانوئل کانت از متفکران بزرگ فلسفة غرب، نظرياتي نوآورانه را از خود برجای گذاشته‌اند. در نظام فکری استاد مطهری «نظرية فطرت»، از محوریترین و مهمترین مباحث است. او انسان را داراي سه مرتبة طبيعت، غريزه و فطرت دانسته و فطرت را نیز به دو بخش «فطرت شناخت» و «فطرت‌ گرايش» تقسيم كرده است. عمده نوآوريهاي مطهري ـ بويژه در تبيين مباحثي همچون خدا، جاودانگي نفس و اخلاق ـ در مباحث مربوط به فطرت‌گرايش بيان شده است. از سوی دیگر، كانت در مقام فيلسوفي بزرگ و تأثیرگذار، مباحث مابعدالطبیعه ـ بويژه مسائلي همچون خدا، جاودانگي نفس و آزادي ـ را به بوتة نقد كشيده و حوزة اين مسائل را از عقل نظري به «عقل عملي» منتقل نموده است. نظریة فطرت مطهری و بطور خاص، بحث گرایشهاي فطری و مباحث مبتنی بر آن ـ همچون اثبات خدا، جاودانگی نفس و اخلاق با نظریة عقل عملی کانت، بويژه مبحث اصول موضوعة عقل عملی ـ یعنی آزادی، جاودانگی نفس و خدا کاملاً قابل مقايسه است. هدف از این تحقیق، مقايسة نظریة فطرت مطهری و نظریة عقل عملی کانت و بیان وجوه اشتراک آنها، یعنی شباهت کمال لایتناهی با خیر اعلی، شباهت روش اثبات جاودانگی، اثبات خدا و شباهت جایگاه فلسفة اخلاق از نظر مطهری و کانت ميباشد. در این راستا، با روش توصیفی ـ تحلیلي و تطبيقي بسراغ آثار این دو اندیشمند رفته‌ایم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - تعالی و سعة وجودی انسان در نظام هستی‌شناسی ملاصدرا و هیدگر
        فاطمه  قدیمی پاینده منيره  سيدمظهري زینب السادات میرشمسی
        هیدگر دربارة بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیري بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشه‌های او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعة تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعة وجودی «انسان» است. بعقیدة هر دو انديشم چکیده کامل
        هیدگر دربارة بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیري بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشه‌های او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعة تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعة وجودی «انسان» است. بعقیدة هر دو انديشمند، انسان جوهري محبوس در خود نیست؛ او که سرچشمة امکانات است و به امکانات خود نیز آگاهی دارد، توانايي «شدن» دارد و میتواند آنچه فعلاً نیست، باشد، از وضع موجود گذر کند و تعالی یابد. در عین حال که شباهت فوق ميان انديشة اين دو متفكر وجود دارد، اما باید این نکته را در نظر داشت که در نظام هستی‌شناسی ملاصدرا نفس انسان بدلیل تجرد ذاتیش، همواره دارای درک و فهمی از هویت تعلقی خویش نسبت به وجودی نامحدود و حقیقتی بینهایت است. نفس انسان که تمام حدود هستی را در خود جمع دارد، در سیر مراحل برون‌خویشی خود، ميكوشد كه با تقرب و تشبه به آن حقیقت بینهایت، وجود خویش را معنا بخشد. سیر تکاملی نفس پس از مرگ نیز برای رسیدن به مرتبة فوق عقلانی ادامه دارد. در مقابل، در نظام هستی‌شناسی هیدگر، حقیقت مبتنی بر «دازاین» است. حقیقی‌ بودن دازاین بدین معناست که او تنها موجود در جهان است و بی‌آنکه تعلقی به قدرت مرموز و ماورایی داشته باشد، همواره از پیش، نسبت به همة آنچه جزئی از جهان اوست، آگاه است و پیوسته اشیاء را بدون هیچگونه حجابی، در آشکاری و گشودگی در‌می‌یابد. بهمين دليل دازاین در تعالی و استعلا، متكي به خود است؛ تعالی دازاین با انگیزة به فعلیت رساندن امکانات وجودیش، تا مواجهه با مرگ ادامه دارد و مرگ آخرین امکان وجودی دازاین است که با وقوعش به تمامیت خود میرسد. پرونده مقاله