رهایی از نمودهای بتان نادانی؛ مؤلفههای جزمیت فکری و راهکارهای مقابله با آن در اندیشۀ ملاصدرا
محورهای موضوعی : ملاصدراپژوهی و اندیشۀ حکمت متعالیه
هاشم قربانی
1
(دانشیار گروه معارف اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی¬(ره)، قزوین، ایران )
روح اله آدینه
2
(استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایران)
کلید واژه: عقلانیت, بتان نادانی, جزمیت فکری, تحجر, راهکار, ملاصدرا,
چکیده مقاله :
نادانی و جزمیت فکری همواره در دوره¬های تاریخیِ حوزه¬های معرفتی، حضور داشته و با تقابل با دانایی، چهرۀ خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانایی حاصل میشود. گسترۀ نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید میکند. ملاصدرا با طرح شکستن بتان نادانی، از نمودهای عینی این بتان در جامعه مینویسد. او معتقد است ارتقای روابط اجتماعی نیازمند ساختن بسترهای دانایی است و در صورت بیتوجهی، غلبه¬یی از ناکارآمدیِ معرفتی پدید می¬آید. ملاصدرا با تحلیل معناشناسی نادانی، از پرنمودترین نشانههای آن، یعنی تحجر، میگوید: هنجارهای اخلاقی و الزامات معرفتی در تحجرِ ناشی از نادانی، کمرنگ میشوند. نقد نادانی و سرزنشگری نادانان در تصویرسازی ملاصدرا، در چهار مؤلفۀ 1) عدم راستیآزمایی برداشتهای ذهنی با مقام واقع، 2) فقدان برگرفتِ وجوه مقایسه¬یی بویژه با ابعاد کاربستی آن ـ نظیر ارزیابی غیرمنصفانهـ ، 3) جمود فکری و 4) رقابت معیوب اجتماعی تبلور یافته است. رقابت معیوب اجتماعی به کیفیت بهره¬وری نادرست اشاره دارد. ملاصدرا در نقد فرهنگ زمان خویش، از ظهور نادانی در چهرۀ دانایی بعنوان یکی از آفتهای مهم معرفتی نام برده است. او در تمامی نقادیهایش از این فرایند متحجرانه، ضعف علم حقیقی در جامعه، گسترش بیخردی اجتماعی، تباهی عدالت اجتماعی و سست شدن بنیادهای معرفتی جامعه را مهمترین پیامدهای آن معرفی میکند. ملاصدرا درمان نادانی را با توجه به طرح مشی زیست حکیمانه و توجه به الزامات آن، مطرح میکند.
نادانی و جزمیت فکری همواره در دوره¬های تاریخیِ حوزه¬های معرفتی حضور داشته و با تقابل با دانائی چهره خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانائی حاصل می¬شود. گستره نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید می¬کند. ملاصدرا با طرح شکستن بتان نادانی، از نمودهای عینی این بتان در جامعه می¬نویسد؛ او معتقد است ارتقای روابط اجتماعی نیازمند به¬سازی بسترهای دانائی است و در صورت بی¬توجهی، غلبه¬ای از ناکارآمدیِ معرفتی پدید می¬آید. ملاصدرا با تحلیل معناشناسی نادانی، از پرنمودترین نشانگانش یعنی تحجر می¬گوید. هنجارهای اخلاقی و الزامات معرفتی در تحجرِ ناشی از نادانی، کم¬رنگ می¬شود. نقد نادانی و سرزنش¬گری نادانان در تصویرسازی ملاصدرا، در چهار مولفه عدم راستی¬آزمائی برداشت¬های ذهنی با مقام واقع، فقدان برگرفتِ وجوه مقایسه¬ای بویژه با ابعاد کاربستی آن نظیر ارزیابی غیر منصفانه، جمود فکری، و رقابت معیوب اجتماعی است. رقابت معیوب اجتماعی بر کیفیت بهره¬وری نادرست اشاره دارد. ملاصدرا در نقد فرهنگ زمان خویش از ظهور نادانی در چهره دانائی به عنوان یکی از آفت¬های معرفتی مهم اشاره می¬کند. آنچه به عنوان مولود تحجر در تمامی نقادی¬های ملاصدرا از این فرآیند متحجرانه بیان شده است، ضعف علم حقیقی در جامعه، گسترش بی-خردی اجتماعی، تباهی عدالت اجتماعی، و سست شدن بنیادهای معرفتی جامعه است. ملاصدرا درمان نادانی را با توجه به طرح مشی زیست حکیمانه و توجه به الزامات آن پیش می¬نهد.
پاتوچکا، یان (1378) سقراط: آگاهی از جهل، ترجمۀ محمود عبادیان، تهران: هرمس.
پل، ریچارد؛ الدر، لیندا (1400) تفکر انتقادی، ترجمۀ اکبر سلطانی و مریم آقازاده، تهران: اختران.
پوپر، کارل ریموند (1379) سرچشمه¬های دانایی و نادانی، ترجمۀ عباس باقری، تهران: نی.
تاکمن، باربارا (1399) تاریخ بی¬خردی، ترجمۀ حسن کامشاد، تهران: کارنامه.
تای، مایکل (1393) فلسفه آگاهی، ترجمۀ یاسر پوراسماعیل، تهران: حکمت.
محقق¬داماد، سیدمصطفی (1398) در دادگاه جهل مقدس، تهران: سخن.
ملاصدرا (1378) المظاهر الإلهیة فی أسرار علوم الکمالیة، تصحیح و تحقیق سیدمحمد خامنه¬ای، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1381الف) کسر اصنام الجاهلیة، تصحیح و تحقیق محسن جهانگیری، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1381ب) المبدأ و المعاد، تصحیح و تحقیق محمد ذبیحی و جعفر شاه¬نظری، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1381ج) رساله سه اصل، تصحیح و تحقیق سیدحسین نصر، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1382) الشواهد الربوبیة فی مناهج السلوکیة، تصحیح و تحقیق سیدمصطفی محققداماد، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1383الف) الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة، ج1، تصحیح و تحقیق غلامرضا اعوانی، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1383ب) الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة، ج3، تصحیح و تحقیق مقصود محمدی، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1386الف) إیقاظ النائمین، تصحیح و تحقیق محمد خوانساری، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1386ب) المفاتیح الغیب، تصحیح و تحقیق نجفقلی حبیبی، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1389الف) أسرار الآیات و أنوار البینات، تصحیح و تحقیق محمدعلی جاودان، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1389ب) تفسیر القرآن الکریم، ج4، تصحیح و تحقیق محسن بیدارفر، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
Bowen, C. D. (1993). Francis Bacon: The temper of a man. New York: Fordham University Press.
Proctor, R. (2008). Agnotology; the Making and Unmaking of Ignorance. Stanford University Press.
مؤلفههای جزمیت فکری و راهکارهای مقابله با آن در اندیشۀ ملاصدرا
هاشم قربانی 1
روحالله آدینه 2
چکیده
1. دانشیار گروه معارف اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایران (نویسنده مسئول)؛ qorbani@isr.ikiu.ac.ir 2. استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایران؛ dr.adineh@isr.ikiu.ac.ir تاريخ دريافت: 11/5/1401 تاريخ پذيرش: 7/10/1401 نوع مقاله: پژوهشي |
کلیدواژگان: عقلانیت، بتان نادانی، جزمیت فکری، تحجر، راهکار، ملاصدرا.
طرح مسئله
بتان نادانی! ای بسا چُنین مینماید که در فراسوی «من» و انگارههای ناظر بر «من»، است. «من» چونانم که مباد از اتصاف بدین صفتی! نادانی را کسی برنمیتابد؛ نه از آنروی که خویش را سقراطوار مینگرد، بلکه از آن حیث که خود را بهرهمند از آگاهی میداند و این صفت را بدور از ساحت دانایی خویش میانگارد. این نادانی، متمایز از «نادانی دانشمندانه» (پوپر، 1379: 83) است که در آن، با توسعۀ دانایی و پیشرفتهای حاصل از آن، بر وسعت قلمرو «آنچه نمیدانیم»، افزوده میشود. نادانی هوشمندانه با آنچه بعنوان «پرهیختن از همرهی با نادانان» (ملاصدرا، 1381الف: 3) شناسایی میشود، متفاوت است. نگاهی اجمالی به تاریخ تقابل دانایی و نادانی، از سقراط دانا و دادگاه جهل مقدس گرفته تا تکفیر ابنسینا توسط غزالی، مرگ سهروردی، تبعید ملاصدرا توسط فقیهنمایانِ جاهل درباری، و جریانهای خردستیز و...، همگی حکایت از مواجهۀ سنگین و گاه خونین داشته است؛ بویژه آنکه این نادانی، با بستر دینی همراه شود و تبدیل به جهل مقدس گردد. نادانی در این نوشتار، عنوانی برای انگارههای ناصحیح در مورد واقعیتهای معرفتی و عملی است. اما، افراد از وصفپذیری خویش بدان، دوری میجویند. پس نادانان چه کسانی هستند؟ آیا نادانی صفتی آگاهانه و خودخواسته است که فرد در پیشگاه خویش مینهد؟ یا صفتی برای شناسایی و توصیف دیگری است؟
زیبایی تعبیر «بتان نادانی»، فراتر از بکارگیری وصف نادانی است؛ این تعبیر بمثابه پیکرهیی است در برابر آگاهی و دانایی. این بتان، در قالب تن یا جسم، تجسم نمییابند، بلکه بتانی هستند از جنس انگارهها؛ و شکستن آنها بسی دشوارتر از نمودهای سنگی و گِلی و خشتی است. آنها بسیار استوارند و ورود در حریم آنها بسی سهمناک و هراسانگیز است. بتان جسمانی را میتوان شکست، هرچند در گام بعد، ترمیمپذیر باشند، اما بتان نادانی را هوشمندانه و در مراحل مختلف باید سست و تضعیف کرد؛ هرچند این کار دشوار است اما بعد از شکستن، ترمیمپذیریشان دشوارتر خواهد بود.
ملاصدرا در آثار خویش، بویژه کسر اصنام الجاهلیة، با نقادی فرهنگ زمان خود، به فرایندهایی غیرعقلانی در بسط علمیـاجتماعی میپردازد. او از این بتان یاد میکند؛ بتانی که نادانیند و وی در پی پنجه در پنجه شدن و شکستن آنهاست؛ ملاصدرا هوشمندانه، عنوان اثر خود را شکستن بتان نادانی گذارده است. او با طرح بتان نادانی و تصویرسازی از الزاماتِ پیدا و پنهان آن، در پی آسیبشناسی حوزۀ معرفت و چالشهای اجتماعی برخاسته از آن است؛ این آسیبشناسی، در لایههای درونی دیگر آثار او نیز مشاهده میشود. از طرفـی، صدرالمتألهیـن راهکارهایـی برای برونرفت از آنها و رسیدن به عقلانیت مطلوب ارائه میدهد. او در اندیشۀ توسعۀ عقلانیت دینی است و مضامین عالیه دین را در بستر خردورزی میداند. اما همواره آدمیانی بودهاند که با برداشتهای غیرصحیح خویش، راه تحجر را پیمودهاند. جزمیت فکری از نظر ملاصدرا، بنیادیترین آفت خواب معرفتی و بتِ شناختی است و از اینرو، شکستن این انگارۀ جزمگروانه، مسیر رشد خردورزی را هموار خواهد ساخت. ملاصدرا از «بیداری از خواب نادانی» (همان: 51) سخن میگوید و برای این بیداری، راهکارهایی معرفتی و اخلاقی ارائه میدهد.
در این پژوهش میکوشیم مؤلفههای بتان نادانی و چیستی آن و بویژه مهمترین نمود آن، یعنی جزمیت فکری، را در اندیشۀ ملاصدرا شناسایی و دستهبندی کنیم و سپس، راهکارهای برونشدن از آنها راتحلیل نماییم. در حوزۀ مطالعات فلسفی در ایران و بویژه در اندیشههای ملاصدرا، تاکنون پژوهشی نظاممند درباب جهلشناسی، نادانی و تحجر صورت نگرفته است. طراحی این پژوهش، زمینهیی مناسب برای جهلشناسی فراهم خواهد ساخت و زمینۀ مطالعات تطبیقی و مقایسهیی با آثار خارجی را آماده خواهد کرد. بعنوان مثال، رابرت پراکتر در مقالهیی با عنوان «Agnotology; A Missing Term to Describe the Cultural Production of Ignorance» به ضرورت مطالعات حوزۀ جهلشناسی و آثار اجتماعی آن میپردازد. مجموعه مقالات Agnotology; The Making and Unmaking of Ignorance با سرویراستاری پاراکتر، در این حوزه است (Proctor, 2008). در حوزۀ زبان فارسی نیز سیدمصطفی محقق داماد در کتاب در دادگاه جهل مقدس (1398) به نقد مواجهه با اندیشمندانی نظیر عینالقضات و سهروردی و محکومیت آنها در دادگاه جهل مقدس پرداخته است. وجه ممتاز پژوهش پیشرو، شناسایی تحلیلی بتان نادانی بر اساس اندیشۀ ملاصدراست. آنهنگام که فرانسیس بیکن از بتان شناختی چهارگانه که در مسیر درست اندیشیدن بازدارندگـی ایجـاد میکننـد، سخـن میگفـت (Bowen, 1993: p. 33)، ملاصدرا کتابی با عنوان شکستن بتان نادانی نوشته و به تحلیل معناشناختی و اجتماعی این پدیده پرداخته است. بیتردید صدرالمتألهین از معدود اندیشمندان مسلمان است که با بازطراحی آسیبهای معرفتی و اجتماعیِ نادانی، به نگارش اثری فاخر در این حوزه همت گماشته است.
تحلیل ملاصدرا از انگارههای بتان نادانی
جهل و نادانی پدیدهیی چند معنایی است و در ادبیات فلسفی، دینشناختی، روانشناسی، جامعهشناسی و علوم متناظر با آنها، کاربردهای معنایی مختلفی دارد. در این نوشتار، نادانی بمعنای یک نظام مغزی که از حیث زیستشناختی و روانشناختی، توانایی تولید اندیشه نداشته باشد، لحاظ نشده؛ همچنین، نارساییهایی که در زیست افراد بصورت عارضی ایجاد میشوند نیز محل توجه معناشناختی نیست. در معناشناسی نادانی، این پیشفرض وجود دارد که نظام فکری و ساختار مغزی فرد سالمند و فرد توانایی ذاتی اندیشهورزی و نظریهسازی را دارد. همچنین نادانی در این نوشتـار، صرفـاً بمعنـای عـدم داشتـن دانـش یا نادانشوری نیست، بلکه ممکن است اطلاق نادانی بر افرادی صورت بگیرد که صور و ایدهپردازی معرفتی دارند؛ همچنانکه برخی اندیشمندان معاصر بدان اشاره کردهاند که نادانی فراتر از انگاشت آن بسان امری سلبی و نبود شناخت، همچون ساخته و پرداخته نیروهایی هولانگیز، منشأ دخالتهای ناپاک و خبیث است که روانهای ما را آلوده ساخته و آشکارا ما را به ایستادگی در برابر دانایی عادت میدهد (پوپر، 1379: 10). بنابرین نادانی از حیث زیستیـروانشناختی و لغوی مدنظر نیست، بلکه نادانی در حوزۀ فلسفیـدینی مطرح است.؛ انتخاب این حوزه بر این اساس است که فلسفهورزی لزوماً با عقلانیت پیوند خورده و نادانی نقطۀ مقابل عقلانیت و دارای سطوح و ابعاد مختلف است. در ادامه، افزودۀ دینی در حوزۀ فلسفیـدینی، یادآور این مسئله است که دینورزی ـ بنا بر آنچه در متون دینی است ـ بر خرد و اخلاق استوار است، امـا در مقام عمل، بنا بـر سست بـودن پایـههای خـردورزی برخی مردمان یا عدم بهرهوری درسـت از آن، دیـنورزی میتواند پایههای جزم