ملاصدرا و مسئلة زمان موهوم
محورهای موضوعی : ملاصدراپژوهی و اندیشۀ حکمت متعالیه
هدی حبیبی منش
1
(دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران)
شمس الله سراج
2
(دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران )
مجید ضیائی
3
(استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران)
کلید واژه: حدوث عالم, حدوث زمانی, حدوث تجددی, زمان موهوم, حرکت جوهری, ملاصدرا,
چکیده مقاله :
یکی از جدال¬برانگیزترین مسائل فلسفیـکلامی در تاریخ اندیشۀ اسلامی، تحلیل مسئلۀ حدوث و قدم عالم بوده است. اغلب متکلمان مسلمان قائل به حدوث زمانی عالم هستند و زمانِ پیش از عالم را «زمانِ موهوم» میدانند. ملاصدرا، در مقام بزرگترین فیلسوف حکمت متعالیه نیز در آثار خود بصورت پراکنده از زمان موهوم بحث کرده است. او در برابر این نظریه دو موضع متفاوت اتخاذ کرده، اما نظر خویش را بصراحت بیان نمیکند. پژوهش حاضر به شرح آراء ملاصدرا درباب نظریۀ زمان موهوم و تبیین دو موضعِ اتخاذشده از سوی وی در اینباره میپردازد، تا در نهایت به این پرسش پاسخ دهد که موضع نهایی ملاصدرا دربارۀ زمان موهوم چیست؟ برای تبیین موضع نهایی وی، به مباحث پراکنده¬یی که در آثارش بیان کرده، مراجعه نموده و پس از تحقیق و تبیین ارتباط بین مطالب و جمعبندی آنها، به تشریح دیدگاه نهایی او میپردازیم. اگرچه ملاصدرا در یک موضع سعی بر توجیه نظریۀ زمان موهوم بر اساس مبانی و اصول خویش نموده، اما با توجه به عبارات وی در نفی واسطۀ بین عالم هستی و واجب تعالی، و همچنین اثبات وجود زمان و رد دلایل منکران زمان، میتوان نتیجه گرفت که نظر نهایی او، نفی زمان موهوم است.
One of the most controversial philosophical-theological issues in the history of Islamic thought has been the analysis of the issue of the origination and eternity of the univers. Most Muslim theologians believe in the temporal origin of the universe and consider pre-universe time to be an "imaginary time." Mulla Sadra, the great philosopher of transcendent wisdom, has also discussed the issue of imaginary time in his works. He takes two different positions against this theory; But he does not express his opinion explicitly. The present study describes Mulla Sadra's views on the theory of imaginary time and explains the two positions taken by him on this issue; To finally answer the question, what is the final position of Sadr al-Din in this regard? In order to explain his final position, he referred to the scattered issues that he has expressed in his works, and after researching and explaining the relationship between the contents and summarizing them, the final point of view on the issue in question has been presented. Although Sadr al-Din in one position tries to justify the theory of imaginary time based on his own principles and principles; But according to his statements in denying the mediator between the universe and the Almighty, as well as proving the existence of time and rejecting the reasons for the deniers of time, it can be concluded that Sadra's final opinion is the negation of the theory of imaginary time.
ابنسینا (1404ق) التعلیقات، قم: مرکز نشر اسلامي.
الهی قمشهای، مهدی (۱۳۶۳) حکمت الهی عام و خاص، تهران: اسلامی.
جرجانی، علی بنمحمد (1370) التعریفات، تهران: ناصر خسرو.
خمینی، روحالله (1381) تقریرات فلسفه، تهران: مؤسسۀ تنظيم و نشر آثار امام خمينی (ره).
خوانسارى، آقاجمال (1378) الحاشية على حاشية الخفری على شرح التجريد، تصحيح رضا استادى، قم: کنگره بزرگداشت محقق خوانساري.
رازى، فخرالدين (1986م) الأربعين فی أصول الدين، قاهره: مكتبة الكليات الأزهرية.
زنوزی، ملاعبدالله (1381) لمعات الهیه، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ايران.
سبزواری، ملاهادی (۱۳۸۳) أسرار الحکم فی المفتتح و المختتم، تصحیح کریم فیضی، قم: مطبوعات دينی.
سجادی، جعفر (1373) فرهنگ معارف اسلامی، تهران: دانشگاه تهران.
شیروانی، علی (1390) ترجمه و شرح نهایة الحکمة، قم: دار الفکر.
طباطبایی، سیدمحمدحسین (1387) آغاز فلسفه، ترجمۀ محمدعلی گرامی، قم: بوستان کتاب.
طوسى، خواجه نصيرالدين (1405ق) تلخيص المحصل المعروف بنقد المحصل، بيروت: دار الأضواء.
کربن، هانری (۱۳۸۱) مقدمه بر المشاعر صدرالمتألهین شیرازی، تهران: بنياد حکمت اسلامی صدرا.
لاهیجی، محمدجعفر (1386) شرح المشاعر ملاصدرا، قم: بوستان کتاب.
مجلسى، محمدباقر (1404ق) بحار الأنوار، بيروت: مؤسسة الوفاء.
محمدى، علی (1378) شرح كشف المراد، قم: دار الفکر.
مطهری، مرتضی (1376) مجموعه آثار، تهران: صدرا.
معلمی، حسن (1385) تاریخ فلسفۀ اسلامی، قم: مرکز جهانی علوم اسلامی.
ملاصدرا (1378) رسالۀ فی الحدوث، تصحیح و تحقیق حسین موسویان، تهران: بنياد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1380) الحكمة المتعالية فى الأسفار الأربعة، ج2، تصحیح و تحقیق مقصود محمدی، تهران: بنياد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1382) شرح و تعلیقه صدرالمتألهین بر الهیات شفا، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران: بنياد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1383) الحكمة المتعالية فى الأسفار الأربعة، ج3، تصحیح و تحقیق مقصود محمدی، تهران: بنياد حکمت اسلامی صدرا.
ملاصدرا (1393) شرح الهدایة الاثیریة، ج1: فی الطبیعیات، تصحیح و تحقیق مقصود محمدی، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
میرداماد (1374) القبسات، بهاهتمام مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران.
نائیجی، محمدحسین (1387) ترجمه و شرح کتاب نفس شفا، قم: مؤسسه امام خمينی(ره).
نراقى، ملامهدى (1381) اللمعات العرشية، كرج: عهد.
نراقى، ملامهدى (1423ق) جامع الأفكار و ناقد الأنظار، تهران: حكمت.
چکیده
یکی از جدالبرانگیزترین مسائل فلسفیـکلامی در تاریخ اندیشۀ اسلامی، تحلیل مسئلۀ حدوث و قدم عالم بوده است. اغلب متکلمان مسلمان قائل به حدوث زمانی عالم هستند و زمانِ پیش از عالم را «زمانِ موهوم» میدانند. ملاصدرا، در مقام بزرگترین فیلسوف حکمت متعالیه نیز در آثار خود بصورت پراکنده از زمان موهوم بحث کرده است. او در برابر این نظریه دو موضع متفاوت اتخاذ کرده، اما نظر خویش را بصراحت بیان نمیکند. پژوهش حاضر به شرح آراء ملاصدرا درباب نظریۀ زمان موهوم و تبیین دو موضعِ اتخاذشده از سوی وی در اینباره میپردازد، تا در نهایت به این پرسش پاسخ دهد که موضع نهایی ملاصدرا دربارۀ زمان موهوم چیست؟ برای تبیین موضع نهایی وی، به مباحث پراکندهیی که در آثارش بیان کرده، مراجعه نموده و پس از تحقیق و تبیین ارتباط بین مطالب و جمعبندی آنها،به تشریح دیدگاه نهایی او میپردازیم. اگرچه ملاصدرا در یک موضع سعی بر توجیه نظریۀ زمان موهوم بر اساس مبانی و اصول خویش نموده، اما با توجه به عبارات وی در نفی واسطۀ بین عالم هستی و واجب تعالی، و همچنین اثبات وجود زمان و رد دلایل منکران زمان، میتوان نتیجه گرفت که نظر نهایی او، نفی زمان موهوم است.
کلیدواژگان: حدوث عالم، حدوث زمانی، حدوث تجددی، زمان موهوم، حرکت جوهری، ملاصدرا.
بیان مسئله
این مقاله برگرفته از رساله دکتری است. 1. دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران؛ habibihuda110@gmail.com 2. دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران (نویسنده مسئول)؛ sh.seraj@ilam.ac.ir 3. استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران؛ m.ziaei@ilam.ac.ir تاريخ دريافت: 5/4/1401 تاريخ پذيرش: 7/10/1401 نوع مقاله: پژوهشي |
نخستین فیلسوفان مسلمان به قدم عالم باور داشتند كه بنظر متكلمان مسلمان، این امر با تعالیم دینی ناسازگار بود. متکلمان با توجه به ظاهر کلام وحی و تبیین خاص خود از ذات و صفات قدرت، علم، اراده و اختیار الهی، به حدوث زمانی عالم قائل بودند؛ به این معنا كه «زمانی» بوده است كه عالم در آن نبوده و بعد موجود گردیده است. متكلمان برای فرار از معضلات مسئلۀ ربط حادث با قدیم در راستای توجیه حدوث زمانی عالم، به نظریۀ زمان موهوم متمسک شدند؛ آنها زمانِ پیش از عالم را «زمانِ موهوم» مینامند، یعنی پیش از بوجود آمدن عالم، زمان موهومی بوده است كه جهان در آن ظرف موهوم وجود نداشته است.
یکی از موافقان نظریۀ زمان موهوم، آقاجمال خوانساری است که در رسالۀ الحاشیة علی حاشیة الخفری علی شرح التجرید، به تبیین و توضیح نظریۀ زمان موهوم و رد اشکالات میرداماد پرداخته است (خوانساری، 1378: 107ـ 102). ازجمله متکلمان امامی که این نظریه را تبیین و تأیید نموده است، میتوان به علامه محمد باقر مجلسی اشاره کرد. وی در بحار الأنوار نظریۀ زمان موهوم را به محققان نسبت داده است (مجلسی، 1404: 54/ 87).
مهمترین منتقد نظریۀ موهوم، میرداماد است که در القبسات این نظریه را نقد کرده و آن را به متکلمان نسبت میدهد (میرداماد، 1374: 31). اما ابنسینا این نظریه را به معتزله منتسب دانسته است (ابنسینا، 1404: 138). ملامهدی نراقی نیز در دو کتاب اللمعات العرشیة و جامع الأفکار و ناقد الأنظار به تبیین و نقد نظریۀ زمان موهوم پرداخته است. وی این نظریه را به همۀ متکلمان نسبت داده است (نراقی، 1381: 348ـ330؛ همو، 1423: 1/ 157ـ154).
ملاصدرا نیز درباب مسئلۀ زمان موهوم در آثار خویش بصورت پراکنده بحث نموده و در برابر ایـن نظریـه دو موضـع متفاوت اتخـاذ کرده است: 1) موضع توجیه و 2) موضع رد و انکار. پژوهش حاضر به شرح آراء ملاصدرا درباب نظریۀ زمان موهوم و تبیین دو موضعِ اتخاذشده از طرف او میپردازد تا در نهایت به این پرسش پاسخ داده شود که موضع نهایی صدرالمتألهین در اینباره چیست؟ البته توجه به این نکته خالی از لطف نیست که ملاصدرا موضع خویش در اینباره را بصراحت بیان نکرده، بنابرین برای تبیین موضع نهایی وی، باید به مباحث پراکنده در آثارش، بویژه اسفار و شرح الهدایة الأثیریة مراجعه نمود و پس از تحقیق و تبیین ارتباط بین مطالب و جمعبندی آنها، در اینباره حکم صادر کرد.
برای فهم بهتر نظریۀ زمان موهوم ابتدا باید به تعریف و تبیین حدوث و اقسام آن بپردازیم.
تعریف حدوث و اقسام آن
حدوث عبارتست از مسبوقیت شىء به عدم آن، یا مسبوقیت شىء به غیر؛ قدم یعنى اینكه وجود شیء مسبوق به عدم خود یا مسبوق به غیر خود نباشد (خمینی،1381: 1/ 66؛ مطهری، 1376: 5/ 384).
1. حدوث و قدم ذاتى و زمانى
حدوث ذاتى عبارتست از مسبوقیت وجود شىء به عدم ذاتى یا تقدم عدم مجامع بر وجود. حادث ذاتی موجودى است كه با عدم ذاتى خود مجامع است، زیرا عدم اقتضای ذاتى آن همیشه با وى همراه بوده و تحقق آن به تحقق علت تامه است. حدوث زمانى مسبوقیت وجود یك شىء به عدم زمانى است؛ مانند مسبوقیت حوادث امروز به عدم آنها در روز گذشته (طباطبایی، 1387: 154ـ153؛ خمینی، 1381: 1/ 67).
در مقابل، قدم ذاتی، عدم مسبوقیت یك شىء به عدم ذاتى است. بنابرین قدیم ذاتى عبارتست از موجودى كه در مرتبۀ ذاتش لااقتضاء نیست، بلكه ذاتش همیشه مقتضى وجود است؛ یعنى وجود واجب. قدم زمانى نیز عبارتست از عدم مسبوقیت یك شىء به عدم زمانى؛ مانند اصل زمان كه پیش از آن هیچ زمانى نبوده است (طباطبایی، 1387: 154).
2. حدوث دهرى
حدوث دهرى به این معناست كه یك مرتبه از وجود شىء، مسبوق به عدم آن مرتبه در مرتبۀ دیگر باشد كه در فوق قرار دارد؛ مانند مسبوقیت عالم طبیعت به عدم آن در عالم مثال، یعنى طبیعت به حد و مرتبۀ خاص خود، در عالم مثال نیست. عدم در این قسم حدوث نیز عدم غیرمجامع رتبى است، یعنى دو مرتبه وجود با هم نیستند و این مرتبۀ وجود یا عدم آن در مرتبۀ دیگر با هم نیستند، بلکه وجود در این مرتبه است و عدم در مرتبهیی دیگر فوق آن. در برابر حدوث دهرى، قدم دهرى قرار دارد كه عدم مسبوقیت وجود یك مرتبه به عدم در مرتبۀ فوق میباشد. خداوند متعال از این نظر نیز حدوث دهرى ندارد، بلکه قدیم بالدهر است (همانجا).
3. حدوث زمانی تجددی
ملاصدرا بر مبنای حرکت جوهری، حدوث زمانی را برای عالم اینگونه تبیین میکند: جوهر در ذات خود، از حیث وجود، در تجدد و حرکت و سیلان است. در لحظه بلحظه وجودش، که وجودی منتشر در گسترۀ زمان است، میتوان گفت موجود است پس از آنکه زمانی نبود، بنابرین حادث است. تمام امور طبیعی و عالم جسمانی، حادث، بلکه عین تجدد و حدوث هستند. این حدوث را حدوث زمانی تجددی میگویند (ملاصدرا، 1378: 111ـ110).
صدرالمتألهین، بر اساس حركت جوهرى، روشن میكند كه تمام موجودات عالم ماده، ذاتاً متحول و دگرگونشونده و پیوسته در حال حدوث و زوال مستمرند و از اینرو، مجموع جهان مادى نیز حادث به حدوث زمانى میباشد، اما نه به این معنا كه براى عالم مادى بتوان آغاز زمانى در نظر گرفت؛ آنگونه كه متكلمان میپندارند (معلمی، 1385: 299).
زمان نیز حاصل همین تغییر و حركت همگانی است. پس هیچ موجود مادییی در دو «آن» در یك حد نخواهد بود و پیوسته در حال گذر و در نتیجه، حادث زمانی است، زیرا پیوسته و هر لحظه، در حدی قرار دارد. ببیان دیگر، در زمانِ قبل، حدی از وجودِ در زمان حاضر، سابقه نداشت و در زمان آینده نیز حدی دیگر موجود خواهد بود، پس برای هیچ موجود مادییی، بقا در دو «آن» ممكن نیست (کربن، 1381: 212). حاصل آنکه، بر اساس حرکت جوهری، قدیم بودن برای موجودات مادی محال است. البته حدوث در اینجا نه بمعنای پدید آمدن جهان در زمان، بلكه بمعنای پدید آمدن جهان با زمان است.
ملاصدرا در رسالۀ حدوث العالم تأکید میکند که تنها خداوند متعال بر ذات زمان تقدم دارد و این تقدم، تقدم زمانى نیست و بین خداوند و عالم اجسام یا مخلوقات كه همگى در حركت جوهرى هستند، و زمان که برآمده از این حركت جوهرى است، هیچ فاصلهیى نیست (ملاصدرا، 1378: 44). وی همچنین در ادامه چنین استدلال میکند كه هر چیزی که مقدم بر زمان فرض شود، یا زمان است یا زمانی؛ در این صورت آن زمان مفروض نیز زمان را میطلبد و در نتیجه تسلسل لازم میآید؛ بنابرین چیزی جز علم و ارادۀ خداوند، سابق بر زمان نیست (همان: 104).
نظر متكلمان مسلمان در مورد حدوث و زمان موهوم
اغلب متکلمان مسلمان قائل به حدوث زمانی عالم هستند؛ به این معنا كه «زمانی» بوده است كه عالم در آن نبوده و بعد موجود گردیده است. آنها زمانِ پیش از عالم را «زمانِ موهوم» مینامند و مرادشان زمانی است كه مصداق و مابازاء خارجی ندارد، ولی منشأ انتزاع دارد و منشأ انتزاعش، بقای واجبالوجود است (سبزواری، 1383: 72). بتعبیر دیگر، این متكلمان كه عالم را حادث به حدوث زمانى میدانند، فاصل میان خدا و عالم را زمان تلق