• فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        در اين چند سال اخير دربارة رشد منفي علوم و نزول كشور در جدول پيشرفتهاي علمي جهاني، مطالب بسيار و آمارهاي متفاوتي در رسانه‌ها بيان شده‌ است كه مانند همة پديده‌ها و رويدادهاي اجتماعي بايد بدقت بررسي و تحليل شود و عوامل اين نزول و سقوط، چه عوامل اتفاقي و چه عوامل عمدي و اخ چکیده کامل
        در اين چند سال اخير دربارة رشد منفي علوم و نزول كشور در جدول پيشرفتهاي علمي جهاني، مطالب بسيار و آمارهاي متفاوتي در رسانه‌ها بيان شده‌ است كه مانند همة پديده‌ها و رويدادهاي اجتماعي بايد بدقت بررسي و تحليل شود و عوامل اين نزول و سقوط، چه عوامل اتفاقي و چه عوامل عمدي و اختياري، تحت مطالعه قرار گيرد. در يك بررسي اجمالي ميتوان براحتي به اين نتيجه رسيد كه علت يا علل اين سقوط و نزول، اتفاقي يا بسبب قصور يا نبود انگيزه و همت دانشمندان ما نيست و عزم ملي دانشمندان و چراغ دانش‌افروزان جامعة انقلا‌بي اسلا‌مي ايران بهيچوجه نقصان نپذيرفته و همچنان در اوج قدرت خود باقي است و بايد اسباب و علل آنرا در عوامل اختياري و سوء كردار عمدي آنان يافت؛ چه عوامل داخلي و نفوذي و چه عوامل ديگر خارجي. از روزي كه انقلا‌ب اسلا‌مي ايران پيروز شد و در مدت اندكي، نظامي مستحكم و استوار ـ داراي فرهنگ خاص انساني و ايدئولوژي و جهانبيني الهي و طرح و نقشة ايجاد تمدني بشري براي خود و بشر‌ـ به عرصة وجود آمد و به جريان ضدبشري استكبار و جهانخوار طعنه زد، توطئه و عمليات تخريب و جنگ ظاهري و پنهاني آغاز شد؛ انواع شورشها، كودتاها و اقدامات براندازي ظاهري در طول مدت سه تا چهار دهه بعمل آمد كه بارادة الهي شكست خورد. اما از همان روزهاي اول، اقدامات تخريبي ديگري پنهاني نيز پا گرفت و دنبال شد كه مهمترين آنها تخريب اقتصاد كشور و تضعيف بنيانهاي علمي، اعتقادهاي ديني و فلسفي بود. حمله به اقتصاد و زيرساختهاي اقتصادي و شتاب بخشيدن به تورم همراه و همگام با ركورد، بمنظور به فقرمادي كشاندن ملت و كشيدن آنها به زاري و ذلت تا آنكه مردم در فشارهاي روحي در عرصة اقتصاد نابود شده و دست از عقيده و حمايت خود از اسلا‌م و نظام اسلا‌مي بردارند و بدنبال دفاع از آن نباشند و عرصة جامعه را از انبوه طرفداران از جان گذشته خالي كنند تا دشمن با يك يا دو تك ديگر و فتنه و آشوبي ساختگي، كار نظام را بخيال خود يكسره كند! با وجود اهميت اين بخش از نقشة تهاجم به ملت و نظام، اما طرح تخريب دشمنان در زمينه‌هاي فرهنگي بمراتب جايگاه مؤثرتر و مهمتري دارد؛ چون نه به نيازهاي مادي ملت بلكه مستقيم به هويت فرد ايراني و خود انساني آنها ضربه ميزند و مردم را از خودي خويش و ملت خود جدا مينمايد و در بحران بيهويتي، آنان را به بردگي بيگانگان ميگيرد و افرادي ميسازد كه در خاك خود زندگي ميكنند و نان خود را ميخورند ولي عامل دشمنند و به ملت و كشور خود خيانت ميكنند! اين حمله و هجمه به فرهنگ، از دبستان و دبيرستان آغاز و در دانشگاهها و حتي مراكز پژوهشي بطور مختلف متجلي شده است و اگر در مراكز فرهنگي قادر به نصب افراد نفوذي خود نبودند، آنرا با فشار اقتصادي و بستن راه درآمدها و كمكهاي عمومي به تعطيل يا تعليق كشاندند. در اين ميان، حكمت و فلسفه از همه مظلومتر بوده و دشمن ـ كه سياستهاي خود را بر پاية اصول فلسفي اما شيطاني خود تنظيم و اجرا ميكند‌ـ مستقيماً و آگاهانه،‌‌ فلسفة اسلا‌مي و سياست آگاهانة آنرا هدف قرار داد و بقول پزشك ظريفي، زرنگترين ويروسها، مغز را نشانه ميروند و از اين راه همة ساختار بدن تخريب ميشود. دشمن كه براي اجراي سياستهاي خود پشتوانه‌يي از فلسفه‌هاي ضدبشري خويش دارد، اما در جوامعي مانند جامعة انقلا‌بي ما، چنين تبليغ (و عمل) ميكند كه رابطة سياست و فرهنگ انقلا‌بي ايران را از عقلا‌نيت و انديشة فلسفي و قرآني و اسلا‌مي ـ كه نيروي متفكر ماست‌ـ دور سازد تا بتواند انديشه‌هاي براندازي خود را به اجرا و عمل بگذارد و براي اين كار، كمر همت شيطاني خود را بر تضعيف و تعليق و تعطيل كانونهاي حكمت و فلسفه و عقل و عقلا‌نيت قرآني بسته است و بدتر آنكه چاره‌گري آشنا نيز نيست تا در فكر چاره باشد و همچنان سنگ بسته و سگ گشاده! پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - تقرير ابداعي حكيم صهبا از ديدگاه ابن عربي دربارة ختم ولايت
        حسين  کلباسی اشتری
        در اين مسئلة مهم كه مراد ابن عربي از خاتم الاوليا چيست و شخص خاتم الاوليا چه كسي است، ميان شارحان آثار وي اختلاف نظر وجود داشته و تقريرهاي گوناگوني از آن عرضه شده است. اين گوناگوني بدين دليل است كه وي در آثار خويش، مصداقاً افراد مختلفي را بعنوان خاتم ولايت معرفي نموده ا چکیده کامل
        در اين مسئلة مهم كه مراد ابن عربي از خاتم الاوليا چيست و شخص خاتم الاوليا چه كسي است، ميان شارحان آثار وي اختلاف نظر وجود داشته و تقريرهاي گوناگوني از آن عرضه شده است. اين گوناگوني بدين دليل است كه وي در آثار خويش، مصداقاً افراد مختلفي را بعنوان خاتم ولايت معرفي نموده است. در ميان شارحان ابن عربي، تنها، حكيم متأله آقا محمدرضا قمشه‌اي (مشهور به حكيم صهبا 1306-1234ق) توانسته است با طرح تقريري ابتكاري و بياني نوآورانه، ارائه‌دهندة نوعي خوانش از ديدگاه ابن عربي در موضوع ختم ولايت باشد كه در آن مراد ابن عربي از چيستي و كيستي خاتم ولايت بخوبي تبيين شده است. حكيم صهبا معتقد است شيخ اكبر براي خاتم ولايت اطلاقهاي گوناگوني را لحاظ نموده و هرجا كه شخص خاصي را بعنوان خاتم ولايت معرفي نموده، اطلاق خاصي را در نظر داشته است. از ديدگاه وي، ابن عربي براي خاتم ولايت دو اطلاق در نظر گرفته و هر كدام را نيز به دو قسم كه در مقابل يكديگر قرار دارند، تقسيم ميكند؛ به اين صورت كه در اطلاق اول ولايت به مطلقه و مقيده و در اطلاق دوم به عامه و خاصه تقسيم ميشود و براي هر يك از اين اقسام خاتمي معرفي شده است. مراد از مقيده، مقيد بودن به اسمي از اسما و حدي از حدود بوده و مقصود از مطلقه، مطلق بودن از حدود و بري بودن آن از قيود است، بگونه‌يي كه جامع تمام اسما و صفات و واجد تمام تجليات ذاتي باشد. ولايت عامه مخصوص تمامي مؤمنين بوده اما ولايت خاصه تنها‌ ‌مختص به وجود حضرت محمد (ص) بالاصاله و محمدين و ورثة او بتبع ايشان ميباشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - راهكارهاي احياي اخلاق در جامعه‌ از ديدگاه صدرالمتألهين
        علي  ارشدرياحي سيدمهران  طباطبايي
        بررسي راهكارهاي احياي اخلاق در جوامعي كه رذالتهاي اخلاقي بر آنها حكمفرما شده است يا در مسير انفكاك از ارزشهاي اخلاق الهي قرار گرفته‌اند، ميتواند نقشي تعيين كننده در ادامة حيات اين جوامع داشته باشد. صدرالمتألهين، با نظر به اوضاع و شرايط نامناسب اجتماعي و سياسي زمانة خود چکیده کامل
        بررسي راهكارهاي احياي اخلاق در جوامعي كه رذالتهاي اخلاقي بر آنها حكمفرما شده است يا در مسير انفكاك از ارزشهاي اخلاق الهي قرار گرفته‌اند، ميتواند نقشي تعيين كننده در ادامة حيات اين جوامع داشته باشد. صدرالمتألهين، با نظر به اوضاع و شرايط نامناسب اجتماعي و سياسي زمانة خود در حكومت صفويه به نقد حوزة اجتماعي و تبيين عوامل مختلف در تحقق مدينة فاضله پرداخته است. با توجه به مباني حكمت متعاليه ميتوان برخي از راهكارهاي احياي اخلاق در جامعه مدني را استنباط نمود. موارد زير از جملة اين راهكارها است كه يا ملاصدرا مستقيماً به آنها اشاره كرده است يا از مباني حكمت صدرايي قابل استنباط است و بوسيلة آنها ميتوان جامعه را بسمت مدينة فاضله سوق داد: 1. تصحيح اعتقادات و التزام به احكام شرع 2. توجه همزمان به فقه، حكمت و عرفان بعنوان مباني دين3. تبعيت سياست از شريعت 4. ترويج فرهنگ مهرورزي، نوع‌دوستي و عشق به همنوع 5. ترويج صنايع و علوم دقيقه و لطيفه در جامعه 6. توجه فقها، حكما و عرفا به وظايف سياسي و اجتماعيشان 7. پرهيز از ظاهربيني، قشرينگري و بيبصيرتي مردم، فقها، حكما و عرفا 8. شكستن بتهاي جاهلي كه همان شخصيتهاي عارف‌نما، حكيم‌نما، فقيه‌نما و سياستبازان عرصة اجتماعيند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - «اصالت وجود» و تحول در منطق تعريف
        موسي  ملايري
        يكي از دغدغه‌هاي اصلي منطق ارسطويي، يافتن راهي براي تعريف ماهيات بمنظور دست يافتن به شناخت تصوري آنهاست. ارسطو نظام منطق تعريف را متناسب با جهانشناسي خود بنا نهاد. در اين نظام، تعاريف حقيقي به حد و رسم تقسيم ميشدند. پس از ارسطو، منطق تعريف قرنها به همان شاكلة اوليه مورد چکیده کامل
        يكي از دغدغه‌هاي اصلي منطق ارسطويي، يافتن راهي براي تعريف ماهيات بمنظور دست يافتن به شناخت تصوري آنهاست. ارسطو نظام منطق تعريف را متناسب با جهانشناسي خود بنا نهاد. در اين نظام، تعاريف حقيقي به حد و رسم تقسيم ميشدند. پس از ارسطو، منطق تعريف قرنها به همان شاكلة اوليه مورد قبول حكيمان و اهل منطق بود. مشائيان مسلمان نيز كمابيش بر همان مسير ميرفتند تا اينكه در سير تكاملي فلسفه در جهان اسلام، ملاصدرا با تبيين اصالت وجود و اثبات آن و نيز تأسيس چند اصل وجودشناختي ديگر، دستگاه فلسفي حكمت متعاليه را بنا نهاد. از جمله مختصات حكمت متعاليه آنست كه مبانيِ وجودشناختي منطق تعريف را بشدت به چالش كشيد. با اصالت يافتن وجود، ماهيات ـ كه از نظر پيشينيان مبين حقايق عيني اشيا بودندـ به مفاهيم ذهني تنزل پيدا ميكنند و وجود كه حقيقت عيني هر شيء است، جز با مشاهده قابل دريافت نيست. از طرفي، در اين نظام، فصل كه قوام هر ماهيت به آنست و تمامِ حقيقت و فعليت شيء شمرده ميشود، امري ماهوي نيست و با مفاهيم ماهوي شناخته نميشود. بدين ترتيب، بنيان كليات خمس بعنوان زير بناي منطق تعريف متزلزل گرديد. بدنبال اين تحولات، بايد شاهد بازنگري بنيادين در منطق ارسطويي و مشخصاً باب تعريف آن باشيم. حاصلِ اين تحولِ بنيادين، چيزي جز اهميت يافتن تعاريف مفهوميِ حقايق نخواهد بود كه اين از نتايج مهم اصالت وجود ميباشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - بررسي مسئلة فقر وجودي در حكمت متعاليه
        سيدحميد طالب‌زاده مرضيه  افراسيابي
        در اين مقاله، مسئلة فقر وجودي با توجه به سير مفهومي آن از آغازين مراحل شكلگيري فلسفة‌اسلا‌مي تا زمان صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و در اين راستا تلا‌ش شده علا‌وه بر تبيين معناي موردنظر صدرالمتألهين از فقر ذاتي موجودات، نشانه‌هايي از اين بحث كه در فلسفة پيش صدرايي چکیده کامل
        در اين مقاله، مسئلة فقر وجودي با توجه به سير مفهومي آن از آغازين مراحل شكلگيري فلسفة‌اسلا‌مي تا زمان صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و در اين راستا تلا‌ش شده علا‌وه بر تبيين معناي موردنظر صدرالمتألهين از فقر ذاتي موجودات، نشانه‌هايي از اين بحث كه در فلسفة پيش صدرايي نيز مطرح شده مورد بررسي قرار گيرد. از اينرو ابتدا با برجسته كردن برخي اشارات در كلا‌م فيلسوفان بزرگ پيش از ملا‌صدرا همچون فارابي، ابن‌سينا و سهروردي در مباحثي همچون مناط نياز معلول به علت و دوام احتياج معلول به علت، تلا‌ش شده تا نكات مرتبط با اين بحث استخراج شود و در نهايت به بيان ديدگاه ملا‌صدرا در خصوص اين بحث و نتايج و لوازم آن در فلسفة صدرايي و تمايز آن با فلسفة پيش‌صدرايي پرداخته شده است. بنابرين هدف اينست كه هم سير بحث نشان داده شود و هم تحولي كه با فلسفة صدرايي در اينباره اتفاق افتاده مورد توجه قرار گيرد و بدين ترتيب اهميت و جايگاه والا‌ي اين مسئله در نظام فلسفي حكمت متعاليه بيش از پيش آشكار گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - مهمترين نوآوريهاي منطقي خونَجي و نقش ابهري در بسط و گسترش آنها
        اکبر  فایدئی كامران  قيوم‌زاده
        نقش خونَجي و ابهري در تحول و رشد منطق سينوي، در قرن هفتم هجري، انكارناپذير است. آنها افزون بر بسط و گسترش برخي از نوآوريهاي ابن‌سينا، و جرح و تعديل در برخي از افكار فخر رازي، از ابتكارات منطقي خاصي برخوردار بوده‌اند. از جمله اين ابتكارات ميتوان اين موارد را بر شمرد: تقس چکیده کامل
        نقش خونَجي و ابهري در تحول و رشد منطق سينوي، در قرن هفتم هجري، انكارناپذير است. آنها افزون بر بسط و گسترش برخي از نوآوريهاي ابن‌سينا، و جرح و تعديل در برخي از افكار فخر رازي، از ابتكارات منطقي خاصي برخوردار بوده‌اند. از جمله اين ابتكارات ميتوان اين موارد را بر شمرد: تقسيم قضية حملية محصوره به چهار نوع حقيقية مطلقه، خارجية مطلقه، حقيقي الموضوع و خارجي الموضوع؛ افزودن قضية ذهنيه بر تقسيم ثنايي حملية مسوره به حقيقيه و خارجيه؛ تفكيك عكس نقيض مخالف از عكس نقيض موافق؛ كشف قضية طبيعيه و خارج ساختن آن از مهمله و شخصيه‌انگاري؛ كشف انعكاس سالبة جزئيه در خاصتين؛ بحث مستوفي در شرايط و حكم انتاج شكل چهارم در مختلطات و افزودن سه ضرب بر ضروب منتج آن در موجهات مركبه. در اين نوشتار هدف اينست كه به تبيين و بررسي موارد مذكور بپردازيم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - حريت انساني و عبوديت الهي در حكمت متعاليه
        مهدي  نجفي افرا
        صدرالمتألهين ـ ‌همانند ساير حكماي اسلامي‌ـ انسان را در ميانة مبدا و معاد نگريسته‌ است، از اينرو در نحوة پيدايش اوليه، در كيفيت سير وجودي و در بازگشت او بسوي مبدا المبادي سخن‌گفته‌ است. وي با توجه به مباني خاص حكمي خود همچون اصالت، تشكيك، بساطت و حركت جوهري وجود، انسان ر چکیده کامل
        صدرالمتألهين ـ ‌همانند ساير حكماي اسلامي‌ـ انسان را در ميانة مبدا و معاد نگريسته‌ است، از اينرو در نحوة پيدايش اوليه، در كيفيت سير وجودي و در بازگشت او بسوي مبدا المبادي سخن‌گفته‌ است. وي با توجه به مباني خاص حكمي خود همچون اصالت، تشكيك، بساطت و حركت جوهري وجود، انسان را در گذرگاه هستي ديده است كه سير وي ـ بعنوان سالك طريق وجودـ ‌از وجود، در وجود با وجود و بسوي وجود است. در اين نحو نگرش، حريت انساني بعنوان يك ملكة نفساني و فضيلت اخلاقي، معنايي وجودشناسانه دارد كه در پرتو حكمت نظري و عملي دستيافتني است. از منظر ملاصدرا اين مرتبه از وجود براي انساني متجلي ميشود كه توانسته باشد اولاً در بعد حكمت نظري، به شناخت صحيح نسبت به وجود و حقيقت وجودي خويش دست يافته باشد و نفس خود را مستعد دريافت و مشاهدة معارف حقه از مبادي عاليه گرداند؛ ثانياً در بعد حكمت عملي، با استيلاي قوة عاقله بر قوة شهويه و غضبيه، تعادل را در ارضاي خواهشهاي اين قوا ايجاد نمايد. حكيم الهي، همان مؤمن حقيقي است كه توانسته به غايت حكمت نظري يعني نور و غايت حكمت عملي يعني سعة صدر دست يابد. حريت كه بمعناي رهايي از قيود است، در معناي عالي خود ـيعني همان عبوديت الهي كه گرايش و توجه بسوي مطلق است ـ متجلي ميگردد، بگونه‌يي كه سالك از بند رقيت هر آنچه غير حق است، آزاد و خود را در حق فاني ميسازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - بررسي تطبيقي قوة عملي و هوش هيجاني
        نجف  يزداني روح الله رازینی
        يكي از موضوعات مشترك ميان علم‌النفس فلسفي و روانشناسي جديد، شناخت ابعاد و ساحتهاي وجود انسان با روشهاي مختلف است. يكي از اين ساحتها، بعد غيرشناختي انسان است كه در علم‌النفس فلسفي حكيمان در بحث قوة عملي به آن اشاراتي شده و امروزه ذيل عنوان هوش هيجاني مورد توجه روانشناسان چکیده کامل
        يكي از موضوعات مشترك ميان علم‌النفس فلسفي و روانشناسي جديد، شناخت ابعاد و ساحتهاي وجود انسان با روشهاي مختلف است. يكي از اين ساحتها، بعد غيرشناختي انسان است كه در علم‌النفس فلسفي حكيمان در بحث قوة عملي به آن اشاراتي شده و امروزه ذيل عنوان هوش هيجاني مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. در فلسفه، برخي رويكرد شناختي و برخي رويكرد غيرشناختي به قوة عملي دارند و برخي اساساً وجود قوه‌يي جداگانه را انكار كرده‌اند. از بين تفسيرهاي بيان شده براي قوة عملي در انسان، تفسير غيرشناختي آن، ديدگاه صحيحي بنظر ميرسد. در روانشناسي نيز مدلهاي مبتني بر توانايي، مدلهاي غيرشناختي و مدلهاي مبتني بر شايستگي براي هوش هيجاني ذكر شده است كه از اين ميان، مدل دوم و سوم با تفسير برگزيده در مورد قوة عملي در فلسفه سازگارتر است. از آنجا كه ابعاد غيرشناختي انسان در بسياري از افعال انساني مؤثر بوده و حتي گاه ابعاد معرفتي نيز متأثر از جنبه‌‌‌هاي غيرعقيدتي انسان است، بررسي و مقايسة نگاه روانشناسان جديد تحت عنوان هوش هيجاني با بحثهاي علم النفس قديم تحت عنوان قوة عملي اهميت مي‌يابد. اين نوشتار با مقايسه اين بعد در دو قلمروي روانشناسي جديد و علم النفس فلسفي نشان ‌‌‌‌ميدهد يكي از ابعاد مهم در جهت تكامل انسان، بعد غيرشناختي است و با شناخت آن ميتوان به معرفت كاملتري از انسان دست يافت. پرونده مقاله