مسئلة اعتبار و حدود شناخت و ادراك انسان و نسبت بين حقيقت و ذات اشياء با نمودهاي ذهني آنها، مستلزم تبيين نقش ذهن در ادراك و نسبتهاي آندو با يكديگر و همچنين رابطة آنها با متعلق ادراك است. گرچه صدرالدين قونوي مباحث علم و ادراك را با صبغة وجودشناختي مورد تحقيق و بررسي قرار چکیده کامل
مسئلة اعتبار و حدود شناخت و ادراك انسان و نسبت بين حقيقت و ذات اشياء با نمودهاي ذهني آنها، مستلزم تبيين نقش ذهن در ادراك و نسبتهاي آندو با يكديگر و همچنين رابطة آنها با متعلق ادراك است. گرچه صدرالدين قونوي مباحث علم و ادراك را با صبغة وجودشناختي مورد تحقيق و بررسي قرار داده، ضمن طرح مسائل «علم» و ارتباط آن با «وجود» و مراتب آن، نقش فاعل شناسا در امر شناخت را نيز بطور ويژه بررسي كرده است. مباحث او در اينباره مشتمل بر نظريات بديعي است كه ميتواند برخي از وجوه مبهم مسائل ذهن و شناخت را روشنتر و سير ظهور انديشههاي فلسفي شناخت شناسي را در حوزة فلسفة اسلامي آشكارتر سازد. از ديدگاه وي علم حصولي انسان كه بطور عام شامل ادراك حسي، خيالي و عقلي است، دو ويژگي اساسي دارد: از يك طرف پديدار شيء في نفسه است و برخي از وجوه و مراتب و شئون حقيقت آن را مينماياند و از طرف ديگر هميشه در چارچوبها و قيود ذهني فاعل شناسا قوام مييابد و از نقش قابلي يا فاعلي ذهن تأثير ميپذيرد. بعبارت ديگر، شناخت محصول تعامل عين و ذهن است. اين نظريه كه مدتها قبل از نظرية مشهور كانت ابراز شده، گرچه مبدا عزيمت متفاوتي با نظر كانت دارد، از حيث گذر از رئاليسم خام كه نظرية شايع آن روزگار بوده حائز اهميت بسيار است. قونوي همچنين مسئلة مسانخت و مساوقت علم و ادراك با وجود را پيش از صدرالمتألهين طرح نموده و بسياري از لوازم و نتايج آن را تشريح و تبيين نموده است.
پرونده مقاله