سرمقاله
محورهای موضوعی :
آیتالله سیدمحمد خامنهای
1
(بنیاد حکمت اسلامی صدرا)
کلید واژه: معیار ارزشمندی, فرهنگ, فوتبال,
چکیده مقاله :
انسان در زندگي اجتماعي و فردي خود همواره بدنبال شناخت «ارزشها» و معيار «ارزش» ميباشد تا «فيالمثل» طلا را از مس بشناسد و سفيهانه، لعل و گوهر را با خرمهره بدل نكند. اين توجه به ارزش اشياء گرچه يك ميل فطري و طبيعي است ولي گاهي حس فطري انسان در تشخيص اشتباه ميكند و چيزهاي فاقد «ارزش واقعي» را با ارزش ميگيرد؛ همانطوركه كودك بحكم غريزه بدنبال يافتن خوراكي است، اما گاهي ممكن است باشتباه هرچيز مضر را به دهان بگذارد. در جوامع بشري اين اشتباه در موضوع و تصور برخي امور فاقد ارزش واقعي بعنوان اموري ارزشمند، فراوان ديده ميشود. سبب اين شكست بشر در رسيدن به «ارزشهاي واقعي»، نشناختن و نداشتن «معيار ارزش» واقعي است. ارزش، هنگامي واقعي و مفيد و بدون خسارت است كه با حقايق واقعي يعني نظام طبيعي آفرينش، منطبق باشد، و عقلانيت و شرع و عرف عقلا هم آنرا تأييد كند؛ هرآنچه با اين معيار و شاخص منطبق نباشد زيانآور است و خسارت ببار ميآورد. متأسفانه در تحليل رفتارهاي اجتماعي ملتها اين اشتباه و اين خسارتها ديده ميشود، جايي كه جهالت و هوسهاي خام يا تقليد كوركورانه از گروهي ديگر، بجاي شاخص ارزش واقعي مينشيند و بصورت عرف و عادت غلط در جامعه ميماند. مدتي است بحث رسانهها بر سر «تبعيض ناروايي» است كه دولت يا برخي تشكيلات رسمي كشور، بصورت بذل اسرافآميز بيتالمال به فوتبال حرفهيي يا ملي روا ميدارد. ما بارها در همين صفحه به آن پرداخته بوديم، و اخيراً نيز بوسيلة يكي از دلسوزان انقلاب و نظام اسلامي واقعي بيان شد. اين «تبعيض» از آنرو «ناروا» است كه در مقايسه با نياز شديد امور علمي و مراكز تحقيقي فلسفي، و خدماتي مانند آن، بويژه در حوزه و دانشگاه، با اين ورزش و اين ميراث غربي گاه مضر فرهنگي و اخلاقي، ديده ميشود كه سهم نهادها و بنيادهاي مفيد كشور بسيار كمتر است يا حتي به برخي از بنيادهاي آزاد پژوهشي بودجهيي داده نميشود. بديهي است كه هرگونه كوتاهي در كمك شايسته به اينگونه مؤسسات و مراكز، بنفع دشمنان نظام و برابر سياستهاي ضدفرهنگي و ضدعلمي آنان بر ضد كشور است، كه در چهار دهه اين انقلاب اسلامي مستمراً در اجراي آن كوشا بودهاند. بايد دانست كه نبود ارزش واقعي در يك ورزش تشريفاتي بيفايده و گاهي مضر، هيچ ربطي به ورزشكاران و اصل ورزش ندارد و طرح و بحث شخصيت ورزشكاران در اين عرصه، بكلي غلط و بيربط به اصل مسئله و نوعي مغالطه است. بيشتر قهرمانان كشور بويژه رشتههاي ايرانيالاصل، جواناني محترم ميباشند، اما فوتبال اين ورزش پرهزينه و بيسود كه حتي در جهان نتوانسته جايگاهي بدست آورد، در مقايسه با نهادهاي علمي جامعهساز ـكه با معرفت و تربيت روحي و شخصيتسازي و رشد انديشه و فرهنگ انسان مرتبط استـ در خور اينهمه هزينه و اسراف و تبذير از كيسه ملت فقير ما نيست و با مصالح ملي نيز ناسازگار است و عقل و منطق و شرع آنرا نهي ميكند.
انسان در زندگي اجتماعي و فردي خود همواره بدنبال شناخت «ارزشها» و معيار «ارزش» ميباشد تا «فيالمثل» طلا را از مس بشناسد و سفيهانه، لعل و گوهر را با خرمهره بدل نكند. اين توجه به ارزش اشياء گرچه يك ميل فطري و طبيعي است ولي گاهي حس فطري انسان در تشخيص اشتباه ميكند و چيزهاي فاقد «ارزش واقعي» را با ارزش ميگيرد؛ همانطوركه كودك بحكم غريزه بدنبال يافتن خوراكي است، اما گاهي ممكن است باشتباه هرچيز مضر را به دهان بگذارد. در جوامع بشري اين اشتباه در موضوع و تصور برخي امور فاقد ارزش واقعي بعنوان اموري ارزشمند، فراوان ديده ميشود. سبب اين شكست بشر در رسيدن به «ارزشهاي واقعي»، نشناختن و نداشتن «معيار ارزش» واقعي است. ارزش، هنگامي واقعي و مفيد و بدون خسارت است كه با حقايق واقعي يعني نظام طبيعي آفرينش، منطبق باشد، و عقلانيت و شرع و عرف عقلا هم آنرا تأييد كند؛ هرآنچه با اين معيار و شاخص منطبق نباشد زيانآور است و خسارت ببار ميآورد. متأسفانه در تحليل رفتارهاي اجتماعي ملتها اين اشتباه و اين خسارتها ديده ميشود، جايي كه جهالت و هوسهاي خام يا تقليد كوركورانه از گروهي ديگر، بجاي شاخص ارزش واقعي مينشيند و بصورت عرف و عادت غلط در جامعه ميماند. مدتي است بحث رسانهها بر سر «تبعيض ناروايي» است كه دولت يا برخي تشكيلات رسمي كشور، بصورت بذل اسرافآميز بيتالمال به فوتبال حرفهيي يا ملي روا ميدارد. ما بارها در همين صفحه به آن پرداخته بوديم، و اخيراً نيز بوسيلة يكي از دلسوزان انقلاب و نظام اسلامي واقعي بيان شد. اين «تبعيض» از آنرو «ناروا» است كه در مقايسه با نياز شديد امور علمي و مراكز تحقيقي فلسفي، و خدماتي مانند آن، بويژه در حوزه و دانشگاه، با اين ورزش و اين ميراث غربي گاه مضر فرهنگي و اخلاقي، ديده ميشود كه سهم نهادها و بنيادهاي مفيد كشور بسيار كمتر است يا حتي به برخي از بنيادهاي آزاد پژوهشي بودجهيي داده نميشود. بديهي است كه هرگونه كوتاهي در كمك شايسته به اينگونه مؤسسات و مراكز، بنفع دشمنان نظام و برابر سياستهاي ضدفرهنگي و ضدعلمي آنان بر ضد كشور است، كه در چهار دهه اين انقلاب اسلامي مستمراً در اجراي آن كوشا بودهاند. بايد دانست كه نبود ارزش واقعي در يك ورزش تشريفاتي بيفايده و گاهي مضر، هيچ ربطي به ورزشكاران و اصل ورزش ندارد و طرح و بحث شخصيت ورزشكاران در اين عرصه، بكلي غلط و بيربط به اصل مسئله و نوعي مغالطه است. بيشتر قهرمانان كشور بويژه رشتههاي ايرانيالاصل، جواناني محترم ميباشند، اما فوتبال اين ورزش پرهزينه و بيسود كه حتي در جهان نتوانسته جايگاهي بدست آورد، در مقايسه با نهادهاي علمي جامعهساز ـكه با معرفت و تربيت روحي و شخصيتسازي و رشد انديشه و فرهنگ انسان مرتبط استـ در خور اينهمه هزينه و اسراف و تبذير از كيسه ملت فقير ما نيست و با مصالح ملي نيز ناسازگار است و عقل و منطق و شرع آنرا نهي ميكند.
خامنهای، سیدمحمد (1401) سرمقاله، خردنامه صدرا. شماره 107.