در اين مقاله، مسئلة فقر وجودي با توجه به سير مفهومي آن از آغازين مراحل شكلگيري فلسفةاسلامي تا زمان صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و در اين راستا تلاش شده علاوه بر تبيين معناي موردنظر صدرالمتألهين از فقر ذاتي موجودات، نشانههايي از اين بحث كه در فلسفة پيش صدرايي چکیده کامل
در اين مقاله، مسئلة فقر وجودي با توجه به سير مفهومي آن از آغازين مراحل شكلگيري فلسفةاسلامي تا زمان صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و در اين راستا تلاش شده علاوه بر تبيين معناي موردنظر صدرالمتألهين از فقر ذاتي موجودات، نشانههايي از اين بحث كه در فلسفة پيش صدرايي نيز مطرح شده مورد بررسي قرار گيرد. از اينرو ابتدا با برجسته كردن برخي اشارات در كلام فيلسوفان بزرگ پيش از ملاصدرا همچون فارابي، ابنسينا و سهروردي در مباحثي همچون مناط نياز معلول به علت و دوام احتياج معلول به علت، تلاش شده تا نكات مرتبط با اين بحث استخراج شود و در نهايت به بيان ديدگاه ملاصدرا در خصوص اين بحث و نتايج و لوازم آن در فلسفة صدرايي و تمايز آن با فلسفة پيشصدرايي پرداخته شده است. بنابرين هدف اينست كه هم سير بحث نشان داده شود و هم تحولي كه با فلسفة صدرايي در اينباره اتفاق افتاده مورد توجه قرار گيرد و بدين ترتيب اهميت و جايگاه والاي اين مسئله در نظام فلسفي حكمت متعاليه بيش از پيش آشكار گردد.
پرونده مقاله