معرفي نشريه
علمی
خردنامه صدرا بطور تخصصی فقط مقالاتی را که مربوط به حوزه فلسفه و علوم عقلی، مستدل و مستند به منابع معتبر باشد، برای چاپ میپذیرد. اولویت موضوعی مقالات بشرح ذیل است:
1. ملاصدرا پژوهی و اندیشه حکمت متعالیه
2. پژوهش درباره فیلسوفان صدرایی و شارحان، منتقدان و فیلسوفان و مکاتب تاثیرگذار بر حکمت متعالیه
3. مطالعات تطبیقی فلسفههای اشراقی
4. مطالعات حوزه فلسفه و حکمت اسلامی
5. مطالعات حوزه عرفان و کلام اسلامی
تاریخچه
خردنامه صدرا بعنوان نخستین نشریة تخصصی حوزه حکمت متعالیه کشور، فعالیت خود را بر اساس مجوز 5575/هـ/124 معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از ابتدای سال 1374 آغاز کرد. از جمله افتخارات خردنامه صدرا اینست که 21 سال بیوقفه و پیاپی منتشر شده و به میقات اهل نظر و قلم در حوزة فلسفه و حکمت مبدل شده است. تاکنون 85 شماره از این فصلنامه منتشر شده است؛ 7 شماره با درجة علمیتخصصی، 37 شماره با درجة علمیترویجی و 0 4 شماره با درجه علمیپژوهشی.
خردنامه صدرا طی این سالیان بخوبی توانسته است نقش خود را در معرفی و ترویج حکمت متعالیه ایفا کند و زمان آن رسیده است تا گامی فراتر گذاشته و به تحلیل، نقادی و تولید آثار بنیادیتر در این حوزه بپردازد. ویژگی بارز دیگری که خردنامه صدرا نسبت به دیگر نشریات همطراز خود در حوزه فلسفة کشور و حتی علوم انسانی بطور کلی دارد، انتشار بموقع و بدون تأخیر تمامی شمارههای مجله است. خوشبختانه میزان تأثیرگذاری خردنامه صدرا یا بعبارتی تعداد دفعات ارجاع به خردنامه صدرا در دیگر نشریات معتبر کشور همواره رو به رشد بوده است. این امر دلالت بر وزانت و عمق علمی مقالاتی دارد که در این مجله منتشر شده و میشوند. با استنباط از همین گزارش، خردنامه صدرا در میان دیگر نشریات فلسفی کشور، بشرحی که در جدول فوق آمده است، همواره در بین 5 نشریة برتر این حوزه قرار داشته است.
مدیریت علمی و اجرایی
مجوز انتشار خردنامه صدرا از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با صاحب امتیازی آیتالله سیدمحمد خامنهای صادر شد و ایشان از همان ابتدا عهدهدار مسئولیت مدیر مسئولی و سردبیری مجله نیز بودهاند. اعضای هیئت تحریریه که شاکلة علمی مجله را شکل میدهند و در درازای سالهای انتشار خردنامه صدرا همواره همراه و یاور مجله بودهاند، از صاحبنظران و چهرههای ماندگار عرصة حکمت و فلسفه کشور هستند؛ دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، دکتر غلامرضا اعوانی، دکتر رضا داوری اردکانی، دکتر کریم مجتهدی، دکتر سیدمصطفی محقق داماد، دکتر سیدصدرالدین طاهری و دکتر مقصود محمدی. مرحوم دکتر محمد خوانساری و مرحوم دکتر احمد احمدی نیز در زمان حیات خود عضو هیئت تحریریه خردنامه صدرا بودند و همکاری بسیار نزدیکی با مجله داشتند.
از دیگر شخصیتهای فلسفی ایرانی که خردنامه صدرا از همکاریهای آنها بهرهمند بوده است میتوان به آیتالله عبدالله جوادی آملی، آیتالله محمدتقي مصباح يزدي و اساتید فقید سيدجلالالدين آشتياني، مهدی حائري يزدي، علی شریعتمداری و محمد خواجوي اشاره کرد. از برجستهترین اساتید غیرایرانی که مقالات آنها در خردنامه صدرا منتشر شده است میتوان یانیس اشوتس، ويليام چيتيک، ابراهيم کلين و آنا ترزا تيمينکا را نام برد.
رتبههای علمی اخذ شده (به ترتیب تاریخی)
1. درجه علمیترویجی: پس از انتشار هفت شماره از مجله، در خردادماه 1376 خردنامه صدرا موفق به اخذ درجة علمی ترویجی از وزارت فرهنگ و آموزش عالی (وقت) گردید. این رتبه در مهرماه 1380 نیز دوباره تمدید شد. خردنامه صدرا این افتخار را داشته که آن زمان تنها نشریه فلسفییی بود که عمری هشت ساله را با درجه علمی مورد تایید وزارت علوم منتشر کند. 37 شماره، مشتمل بر 343 مقاله از مجله با درجه علمی ترویجی منتشر شده است.
2. درجه علمیپژوهشی: در سال 1384، عوامل متعددی شهادت و حکایت از آن داشت که خردنامه صدرا توانسته است بخوبی نقش خود را در معرفی و ترویج حکمت متعالیه ایفا کند و زمان آن رسیده است تا گامی فراتر گذاشته و به تحلیل، نقادی و تولید آثار بنیادیتر در این حوزه بپردازد. بر این اساس، بتصویب هیئت تحریریه، از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری درخواست تأیید درجه علمی پژوهشی مجله بعمل آمد. پس از بررسیهای کمیسیون نشریات علمی کشور و پاسخگویی به پرسشهای آن کمیسیون، نهایتاً در آذرماه 1385 خردنامه صدرا موفق به اخذ رتبه علمی پژوهشی گردید و بلافاصله پس از چند روز از اخذ رتبه، نخستین شمارة علمی پژوهشی مجله در پایان آذرماه 85 منتشر شد. در مهرماه 1391 بار دیگر درجة علمی پژوهشی مجله تمدید شد. اکنون 45 شماره علمیپژوهشی خردنامه صدرا (شماره پیاپی 85) نیز منتشر شده است.
3. نمایه بینالمللی Philosophers’ Index: خردنامه صدرا در زمره نخستین نشریات ایرانی است که در نمایه بینالمللی اختصاصی فلسفه جهان بنام «Philosopher's Index» پذیرفته شد. نمایه مذکور از سوی «مرکز اطلاعات فلاسفه» (Philosopher’s Information Center) مدیریت و اعطا میشود. علاقمندان برای آشنایی بیشتر با وضعیت خردنامه صدرا در این نمایه میتوانند به پایگاه http://philindex.org مراجعه فرمایند. مزیت شاخصی که خردنامه صدرا با اخذ این نمایه توانسته است برای محققان کشور، بویژه در حوزه فلسفه اسلامی ـکه ضرورت دارد هرچه بیشتر به جهانیان معرفی شودـ فراهم سازد، انتشار و اطلاعرسانی مقالات در سطح جهانی است که بدلیل تخصصی بودن و گستردگی این مؤسسه در سراسر جهان حاصل شده است. امروزه هر مقالهیی که خردنامه صدرا منتشر میشود، تعداد بیشماری از فلاسفه، محققان و علاقمندان در اقصی نقاط جهان از آن آگاهی پیدا میکنند.
4. پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، ISC: خردنامه صدرا در اردیبهشت 1386 به عضویت در این پایگاه درآمد. بمنظور تکمیل و حمایت از این پایگاه بعنوان پایگاهی مؤثر در مرکزیت علمی ایران در جهان، از یکسو، و کمک به انتشار مقالات مؤلفان خردنامه صدرا از سوی دیگر، تمامی مقالات مجله از شماره نخست در اختیار پایگاه قرار گرفت. اکنون تمامی مقالات خردنامه صدرا در این پایگاه نمایه شده و قابل بازیابی است.
یکی از مهمترین رتبهبندیها و خدماتی که پایگاه استنادی علوم جهان اسلام فراهم آورده است، بررسی و انتشار گزارش استنادی نشریات علمی کشور و ضریب تأثیر هر یک از نشریات است. بر اساس گزارشهای منتشر شده از سوی این پایگاه، ضریب تأثیر خردنامه صدرا در سالهای بررسی و منتشر شده بدین شرح است: 1385: «0.1230»؛ 1386: «0.1350»؛ 1387: «0.1570»؛ 1388: «0.1280»؛ 1389: «0.12»؛ 1390: «0.1060»؛ 1391: «0.0690». با استنباط از همین گزارش، خردنامه صدرا در میان دیگر نشریات فلسفی کشور، همواره در بین پنج نشریه برتر این حوزه قرار داشته است. با توجه به اینکه ضریب تأثیر هر مجله بر اساس تعداد دفعات ارجاع به آن نشریه در دیگر نشریات بدست میآید، این امر دلالت بر وزانت و عمق علمی مقالاتی دارد که در خردنامه صدرا منتشر شده و میشوند.
5. نشریه برگزیده از سوی معاونت پژوهشی حوزه علمیه قم: خردنامه صدرادر سال 1389 از سوی مدیریت حوزه علمیه قم بعنوان نشریه برگزیده در حوزه حکمت و فلسفه معرفی شد و در حاشیه دومین همایش مدیران مسئول و سردبیران نشریات علوم حوزوی، از سوی آیتالله مقتدایی، رئیس حوزه علمیه مورد تقدیر قرار گرفت.
نمایهها
خردنامه صدرا در حال حاظر در مراکز زیر نمایه میشود:
نمایه بینالمللی Philosophers’ Index
پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، ISC
پایگاه مجلات تخصصی نور؛ noormags
بانک اطلاعات نشریات کشور؛ magiran
پورتال جامع علوم انسانی، ensani.ir
اشتراک و گستره توزیع
خردنامه صدرا اکنون با شمارگان 500 نسخه منتشر میشود. گروههای فلسفه دانشگاههای سراسر کشور و حوزههای علمیه مختلف، بسیاری از کتابخانههای عمومی کشور، چندین نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و ائمة جمعه، اساتید فلسفه حوزه و دانشگاه و ... از مشترکین و خوانندگان دائم و مستمر مجله هستند و با اکثریت قریب بهاتفاق نهادها و نشریات فلسفی تبادل مجله دارد.
همچنین خردنامه صدرا تجربه شرکت در نمایشگاههای بینالمللی کتاب، نمایشگاههای بینالمللی مطبوعات، جشنواره فارابی، نمایشگاههای پژوهش و نوآوری و نمایشگاههای تخصصی نشریات دانشگاهی را در کارنامه خود دارد.
تلفن تماس:
واحد پيگيري مقالات: 88153221 (021) واحد اشتراک و فروش: 88153594 (021
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایشماره 1 , دوره 28 , پاییز 1401در سرمقاله پيش، بمناسبت افاضاتي كه برخي به شهرت رسيدگان ورزش فوتبال باشگاهي و حرفهيي بحمايت از شورشهاي اخير خياباني براندازانه و ضدنظام كرده بودند، شرحي مختصر درباره «ارزشهاي موهوم» و مجعول اجتماع عوام الناس ـكه خوراكي براي دشمنان بيروني ميشودـ داديم تا روشن شود كه چکیده کاملدر سرمقاله پيش، بمناسبت افاضاتي كه برخي به شهرت رسيدگان ورزش فوتبال باشگاهي و حرفهيي بحمايت از شورشهاي اخير خياباني براندازانه و ضدنظام كرده بودند، شرحي مختصر درباره «ارزشهاي موهوم» و مجعول اجتماع عوام الناس ـكه خوراكي براي دشمنان بيروني ميشودـ داديم تا روشن شود كه ارزشگذاريهاي عوام كالانعام تا چه مقدار ميتواند ارزشهاي واقعي را زير غبار اين نادانيها و باشتباه گرفتن خرمُهره بجاي گوهر، بپوشاند. در اينجا لازم است به نمونة ديگر اينگونه ارزشهاي موهوم و غيرواقعي، كه بغلط نام «هنر» بر آن گذاشتهاند و بيشتر در قالب سينما ديده ميشود، اشاره كنيم كه نه فقط محبوب و الهامبخش مردم عوام دور از معارف و جهانشناسي، كه حتي صدرنشين خاطر خطير برخي سياستگذاران و مديران كشوري بوده و جايگاهي وزين و رسمي در وزارت ارشاد دارد و مهمان دائمي صدا و سيماست و حتي بالاتر از آن، در قانونگذاري كشور نيز بر جاي سوگلي جامعه نشسته و به يمن پسند عدهيي در مجلس قانونگذاري، بدون هيچ منطقي براي رجحان سينما بر معارف و فرهنگ اصيل اسلامي، حتي آن را از بخشي از ماليات معاف مينمايند تا آلاف بر الوف ثروتهاي بادآورده آنان افزوده شود و در عوض، بيشرمانه در فرصتهاي سياسي گوناگون، سنگ به اندام كشور خود و نظام صالح آن بيندازند و با نمايش فيلمهايي (مانند عنكبوت مقدس) به مقدسات مذهبي و ملي توهين كنند. بايد اعتراف كرد كه معدودي از اين بازيگران سينما، داراي اصالت خانوادگي و وطندوست، و با ملت و نظام همراهند ولي اين جمع كوچك صالح در سينماي كشور، زيان فرهنگي و سياسي بقيه را نميتواند بپوشاند. اين حكما و خردمندان جامعه بودند كه بشر را از توفانهاي سخت اجتماعي نجات داده و به ساحل امن رسانيده و امنيت و آسايش آوردهاند، نه مشتي مغنّيان و مقلّدان و دلقكبازان و برخي ناپاكان كه عفت را سرماية بازار باصطلاح «هنر» كرده و در وقايع سياسي بر كرسي ارشاد سياسي جوانان مينشينند و راه خيانت را به آنان ميآموزند. بيشتر آنچه بنام سينما و هنر در كشور ما بيشترين خودنمايي را دارد، همان است كه طي قرون اخير صهيونيستها از طريق هاليوود و گاهي رسانههاي خود، به مردم معرفي و تحميل كرده تا راه استثمار را باز كنند. هرگز سينما، اين هنر موهوم، نتوانسته به مردم راه خوشبختي را بياموزد و از جرائم و خيانت يا فساد اجتماعي جلوگيري نمايد. جا دارد نظام اسلامي ايران و مسئولين نگاهي دوباره به مسئله» سينماگري و فاسدپروري بيندازند و جرثومههاي فسادآموز سياسي و اجتماعي را از آن دور سازند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - حسن عدل؛ آموزهيي عقلي يا عُقلايي؟
محمد امامی حسین فرزانهشماره 1 , دوره 28 , پاییز 1401«عدل، حَسَن است» و «ظلم، قبيح است» قواعد و گزارههايي پركاربرد در دانشهاي مختلفند. متكلمان ايندو گزاره را عقلي، ضروريِ اولي، بديهي، قطعي و بينياز از استدلال ميدانند اما برخي فيلسوفان با انكار بداهت و قطعيت، آنها را مشهوراتي صرف انگاشتهاند كه وراي تطابق آراء عُقلا، واقع چکیده کامل«عدل، حَسَن است» و «ظلم، قبيح است» قواعد و گزارههايي پركاربرد در دانشهاي مختلفند. متكلمان ايندو گزاره را عقلي، ضروريِ اولي، بديهي، قطعي و بينياز از استدلال ميدانند اما برخي فيلسوفان با انكار بداهت و قطعيت، آنها را مشهوراتي صرف انگاشتهاند كه وراي تطابق آراء عُقلا، واقعيت ديگري ندارند. در مورد اين دو گزاره يقينيانگاري بمعناي اعتقاد به صلاحيت استفاده از آنها در برهان و توليد نتايج علمي است و مشهورانگاري به كاركرد جدلي آنها اشاره دارد. برخي معتقدند مشهورانگاري در تفسير اينگونه قضايا، به فروريختن پشتوانة گزارههاي اخلاقي ميانجامد. مسئله اينجاست كه چرا در مورد ايندو گزارة بظاهر بديهي، چنين اختلاف نظر زيادي ايجاد شده است؟ يافتههاي اين پژوهش كه بشيوة توصيفي ـ تحليلي انجام پذيرفته، نشان ميدهد كه راهحل را بايد در تفكيك ميان «حُسن عقلي» و «حُسن عقلايي» جُست. دو قضية مذكور، هرگاه بعنوان قضاياي عقليِ شخصي لحاظ شوند، تصديقاتي ظني و تكويني هستند اما در مقام گزارههاي عُقلاييِ اجتماعي، بديهي و البته اعتباريند كه برخلاف نظر مشهور منطقدانان، بايد در زمرة يقينيات (نه مشهورات) قرار گيرند. علاوه بر اين، تعابيري نظير «لا عمدة لها الا الشهرة» كه توسط برخي صاحبنظران حكمت و منطق در مورد ايندو گزاره بكار رفته، بمعناي انكار واقعيت آنها نيست بلكه بمفهوم انكار بداهت و ضرورتشان در تحليلهاي عقلي ميباشد و بهمين دليل خللي در پشتوانه بودن آنها براي قضاياي اخلاقي ايجاد نميكند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - بررسي و نقد «فص حكمت عصمتي در كلمة فاطمي(س)»
محمود صیدیشماره 1 , دوره 28 , پاییز 1401فص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية عنوان اثري است از استاد حسنزاده آملي كه بسياق فصوص الحكم ابنعربي و بعنوان مكمل و تتمة آن نوشته شده است. در اين كتاب به ابعاد و زواياي شخصيت اسرارآميز و در عين حال همهجانبة فاطمه زهرا (س) در مقام انساني كامل و معصوم پرداخته شده است. چن چکیده کاملفص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية عنوان اثري است از استاد حسنزاده آملي كه بسياق فصوص الحكم ابنعربي و بعنوان مكمل و تتمة آن نوشته شده است. در اين كتاب به ابعاد و زواياي شخصيت اسرارآميز و در عين حال همهجانبة فاطمه زهرا (س) در مقام انساني كامل و معصوم پرداخته شده است. چنين مبحثي در عرفان نظري گرچه از جهاتي مدعايي ابداعي است اما با اشكالاتي روبروست: 1) در نقل احاديث و مستندات روايي آن عموماً دقت كافي صورت نگرفته است؛ برخي از احاديث مورد ادعا در منابع روايي يافت نميشود و برخي ديگر از منابع روايي نامعتبر نقل شدهاند؛ 2) ملكه عصمت اختصاص به فاطمه (س) ندارد، بنابرين اختصاص يافتن چنين فصي به ايشان نادرست بنظر ميرسد؛ 3) فصوص الحكم با فص آدمي(ع) شروع شده و با فص محمدي(ص) خاتمه مييابد، و از آنجا كه وارثين حقيقي پيامبر اسلام (ص) در ظهورات اسمائي، تابع ايشان هستند، احكام و مسائل عرفاني مرتبط با حضرت فاطمه (س) در فص محمدي (ص) جاي ميگيرد و نيازي به فصي جداگانه و متمايز نيست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - حركت جوهري نفس و پيامدهاي آن در نفسشناسي صدرايي
روحالله سوری حامد کمیجانیشماره 1 , دوره 28 , پاییز 1401نفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را با چکیده کاملنفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را بازخواني كرده است. بر اين مبنا، قواي نفس مراتبي از حقيقت ممتد نفسند كه در پي يكديگر شكوفا ميشوند. همچنين مرگ طبيعي نتيجة اشتداد وجودي نفس و برداشتن علاقه او از بدن عنصري است. نفس در مراحلي از اين سيلان وجودي به تجرد دست مييابد و بنابرين بقايش پس از مرگ ضروري ميشود. از آنجا كه اشتداد و در نتيجه دستيابي به تجرد، ذاتي نفس است، تناسخ و بازگشت دوباره او به بدنِ عنصري نارواست. از اينرو نفس پس از مرگ، با بدن مثالييي كه بر پاية ملكات اخلاقيش انشاء ميكند، زندگي برزخي خود را آغاز كرده و صورت طبيعييي كه در مادة بدن عنصري انشاء ميكند، راه تكامل برزخي را براي او باز ميگذارد. يكي از مهمترين پيامدهاي حركت جوهري نفس، راهيابي آن به عوالم ربوبي و فناي در توحيد افعالي، صفاتي و ذاتي است. جالب آنكه بر پاية حركت جوهري، اين دستاورد مهم حتي هنگام تعلق نفس به بدن عنصري نيز رواست و الزاماً محدود به رخداد مرگ طبيعي نيست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - اثبات تغيّر در عوالم فوق طبيعت بر اساس دو مبناي مختلف
سیده زهرا موسوی بایگی سید مرتضی حسینی شاهرودی عباس جوارشکیانشماره 1 , دوره 28 , پاییز 1401در جريان تعامل فلسفه با آموزههاي ديني، مسائل بسياري توليد شده است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن ع چکیده کاملدر جريان تعامل فلسفه با آموزههاي ديني، مسائل بسياري توليد شده است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن عنصري محال است. از سوي ديگر، ظاهر آيات و روايات بر استكمال نفوس در عوالم فوق طبيعت دلالت ميكند. اينگونه اختلافات، محققان و انديشمندان را به چارهانديشي واداشته است. مقالة حاضر كه به روش تحليلي ـ استدلالي نگاشته شده، ميكوشد بر اساس اصول رايج فلسفي و نيز با التفات به رويكرد عرفاني ملاصدرا، به اين پرسش كه «آيا نفس پس از مفارقت از بدن تغيّر و حركت ميپذيرد؟» از دو راه متفاوت پاسخ دهد. بررسيها در اين پژوهش نشان ميدهد كه بر اساس مباني حكما، تغيّر احوالِ نفوس پس از مرگ، امري مقبول و از باب ترتب صور بر يكديگر و اظهار ملكات و صور كسب شده در عالم طبيعت است. همچنين بر اساس خوانش عرفاني از حكمت متعاليه، تحولات عوالم فوق طبيعت، قطعي و از سنخ همين تحولات اينجهاني است، اما در اين ديدگاه تحول و حركت بمعناي رايج فلسفي نيست بلكه عبارتست از خروج از اجمال و كمون به تفصيل و ظهور. به اين ترتيب، در پژوهش حاضر هم با تحفظ بر اصول فلسفي و هم با ارائه تعريفي جديد از حركت، از ظواهر نقلي دال بر حركت، تبييني معقول ارائه شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - اسطورة هيولاي مشائي در چارچوب حكمت متعاليه
محمدرضا نورمحمدیشماره 1 , دوره 28 , پاییز 1401تحليل فلسفي تغييرات اجسام طبيعي، فيلسوفان مشاء را به آموزة هيولي رسانيد. هيولي، جوهري ذاتاً فاقد فعليت است كه در فرايند تغيير ثابت باقي ميماند. فيلسوفان مشاء در بسياري از مباحث فلسفي، ازجمله تقسيم مشهور موجودات به مادي و مجرد، آموزة هيولي را بكار گرفتهاند. اما برغم تأك چکیده کاملتحليل فلسفي تغييرات اجسام طبيعي، فيلسوفان مشاء را به آموزة هيولي رسانيد. هيولي، جوهري ذاتاً فاقد فعليت است كه در فرايند تغيير ثابت باقي ميماند. فيلسوفان مشاء در بسياري از مباحث فلسفي، ازجمله تقسيم مشهور موجودات به مادي و مجرد، آموزة هيولي را بكار گرفتهاند. اما برغم تأكيد فيلسوفان مشائي بر اين آموزه، سهروردي وجود هيولاي مشائي را انكار كرد. در مورد صدرالمتألهين نيز گرچه خود در جايي بصراحت ابعاد و زواياي ديدگاهش دربارة هيولي را تشريح نكرده، اما با تتبع در آثار او و بويژه با توجه به مباني فلسفيش ميتوان استنباط كرد كه هيولاي مشائي در حكمت متعاليه پذيرفتني نيست؛ تا آنجا كه برخي فيلسوفان معاصر حتي مدعاي هيولاي مشائي را در چارچوب حكمت متعاليه خودمتناقض دانستهاند. در عين حال، واژگان هيولي و ماده همچنان در آثار صدرالمتألهين پركاربردند، چراكه فارغ از مواردي كه او درصدد شرح آراء گذشتگان است، خود او نيز به نوعي هيولي باور دارد كه بايد آن را «هيولاي تحليلي» ناميد. هيولاي تحليلي يك معقول ثاني فلسفي است كه از تحليل حركت جوهري انتزاع ميشود. اين هيولي با صورت، تركيب اتحادي دارد و بر اساس آن ميتوان موجودات را به ثابت و سيال تقسيم كرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - شبهات فخررازي بر قانون عليت و پاسخ به آنها بر اساس مباني حكمت متعاليه
حسين عشاقيشماره 1 , دوره 28 , پاییز 1401فخررازي، از متكلمان برجستة اشعري، در كتاب المطالب العالية من العلم الالهي هيجده شبهه را بر قانون عليت وارد كرده است. او اين شبهات را بنقل از ديگران مطرح كرده اما بنظر ميرسد شبههكننده، خود او باشد. برخي از اين شبهات را محقق لاهيجي در كتاب شوارق الالهام آورده و پاسخ چکیده کاملفخررازي، از متكلمان برجستة اشعري، در كتاب المطالب العالية من العلم الالهي هيجده شبهه را بر قانون عليت وارد كرده است. او اين شبهات را بنقل از ديگران مطرح كرده اما بنظر ميرسد شبههكننده، خود او باشد. برخي از اين شبهات را محقق لاهيجي در كتاب شوارق الالهام آورده و پاسخ داده، ولي اكثر آنها بدون پاسخ ماندهاند. در مقالة حاضر ما پانزده شبهه از اين شبهات را كه اهميت بيشتري دارند، نقل و پاسخهاي ديگران به آنها را ذكر ميكنيم. از آنجا كه اكثر اين شبهات پاسخ داده نشدهاند، درحاليكه ميتوان آنها را بر اساس حكمت متعاليه صدرايي پاسخ داد، ما آنها را با تلخيص عبارات فخر رازي آورده و سپس بر اساس نكات پذيرفته و اثبات شده در حكمت متعاليه، پاسخ ميدهيم. برخي از اين شبهات نيز بر اساس رويكردهاي سهگانة، مشائي، اشراقي و متعاليه قابل حل نيستند و بايد آنها را با مباني عرفاني پاسخ داد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - مقايسه و داوري ميان آراء و مباني ملاصدرا و فخررازي در مسئلة معاد جسماني
سید علی رضی زاده سید عباس ذهبیشماره 1 , دوره 28 , پاییز 1401فخررازي و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسماني هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقايسة آراء ايشان نشاندهندة وجود مشابهت در برخي مباني و اختلافات بنيادين در برخي ديگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مباني فلسفي و بويژه بحث «اعاده» معدوم بعينة و «تجرد قوا» است. اثبات عقلي معاد جس چکیده کاملفخررازي و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسماني هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقايسة آراء ايشان نشاندهندة وجود مشابهت در برخي مباني و اختلافات بنيادين در برخي ديگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مباني فلسفي و بويژه بحث «اعاده» معدوم بعينة و «تجرد قوا» است. اثبات عقلي معاد جسماني فخررازي، با اعتقاد به اينهماني آن با اعادة معدوم بعينه همراه است كه نتايج نادرستي مانند ماديشدن ابعاد مجرد نفس در معاد را در پي دارد. از سوي ديگر، برخلاف ادعاي فخررازي مبني بر عدم اعتقاد فيلسوفان به معاد جسماني، ملاصدرا نخستينبار در مقام يك فيلسوف، به اثبات فلسفي آن همت گمارد. اگرچه رويكرد فلسفي او موجب بروز انتقاداتي بر وي شد، اما همين رويكرد رمز مصونيت او از تكرار اشتباهات متكلمان، ازجمله فخررازي نيز بود. ملاصدرا با ردّ نظرية اعادة معدوم، به معاد جسماني اخروي معتقد بود نه معاد جسماني عنصري؛ بهمين دليل براي اعادة افعال شخص، ديگر احتياجي به نظرية متكلمان مبني بر «بازگشت اجزاء متفرق شده» انسان نداشت. از ديگر تفاوتهاي فخررازي و ملاصدرا، مسئلة تعدد و تجرد قواست. هر دو انديشمند به تجرد نفس معتقد بودند، با اين تفاوت كه فخررازي به عدم تعدد قواي نفساني باور داشت و سعي ميكرد اين آموزه را با اعتقاد به اعادة معدوم بعينه هماهنگ كند، اما در مقابل، ملاصدرا راهحل مسئلة معاد جسماني را همانند بسياري از مسائل ديگر، در طريق خاص معرفت نفس، بويژه تجرد خيال ميدانست. اين مقاله بدنبال تبيين و ارزيابي اختلافات مبنايي ايندو متفكر در مسئلة معاد جسماني است. پرونده مقاله
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - منابع معرفت از نظر ملاصدرا
مهدي ذاكري حسين عمادزادهشماره 3 , دوره 22 , بهار 1396در حكمت متعاليه ملاصدرا، منابع معتبر معرفت عبارتند از: حواس ظاهري، حواس باطني، عقل، شهود، گواهي و نقل از نظر ملاصدرا اولين منبع كسب معرفت، حواس ظاهري است و حس مشترك، مهمترين حس باطني انسان است. عقل كه وجه تمايز انسان از ديگر موجودات است، حدي دارد كه معرفت از آن حد تجاوز چکیده کاملدر حكمت متعاليه ملاصدرا، منابع معتبر معرفت عبارتند از: حواس ظاهري، حواس باطني، عقل، شهود، گواهي و نقل از نظر ملاصدرا اولين منبع كسب معرفت، حواس ظاهري است و حس مشترك، مهمترين حس باطني انسان است. عقل كه وجه تمايز انسان از ديگر موجودات است، حدي دارد كه معرفت از آن حد تجاوز نميكند. ملاصدرا عقل را به نظري و عملي تقسيم ميكند و درعين حال كه هر دو را منبع معرفت ميشمرد، تفاوت آنها را در متعلقشان ميداند. تنها، شهود است كه ميتواند به هر آنچه كه قابلشناسايي باشد، دست پيدا كند. گواهي، اگر متواتر و مربوط به امور محسوس باشد، بعنوان منبع معرفتي غيرمستقل، معتبر است و دليل نقلي، بخصوص در مباحث ديني، منبعي مستقل و خطاناپذير است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - سالبة به انتفاء موضوع؛ بررسي ديدگاه خواجه نصير
سيدمحمود يوسفثانيشماره 2 , دوره 21 , زمستان 1394ديدگاه ارسطو دربارة تهي بودن يا نبودن حدود قضايا به دو گونه تفسير شده است. مطابق يك تفسير، حدود قضايا هميشه واجد فرد يا افراد موجودند و تهي نميباشند. بنابرين، در قضاياي سالبه نيز مجموعة افراد موضوع هيچگاه مجموعهيي تهي نيست. از اين جهت بين قضية سالبه و موجبه در مورد لزو چکیده کاملديدگاه ارسطو دربارة تهي بودن يا نبودن حدود قضايا به دو گونه تفسير شده است. مطابق يك تفسير، حدود قضايا هميشه واجد فرد يا افراد موجودند و تهي نميباشند. بنابرين، در قضاياي سالبه نيز مجموعة افراد موضوع هيچگاه مجموعهيي تهي نيست. از اين جهت بين قضية سالبه و موجبه در مورد لزوم وجود افراد براي موضوع تفاوتي وجود ندارد. بنا به تفسير ديگر، در هرقضيهيي، سالبه باشد يا موجبه، نخست اجزاي قضيه بايد مورد تصور قرار بگيرند و بوجود ذهني موجود شوند، آنگاه اگر قضيه موجبه بود علاوه بر اين تصور ذهني، بايد فرد موجود يا مفروض الوجودي هم داشته باشد كه بتواند مورد يك حكم ايجابي واقع شود. ولي اگر قضيه سالبه بود جز همان وجود ذهني قضيه كه براي انعقاد حكم لازم است، نياز ديگري به فرد موجود يا مفروض الوجودي كه وصف محمول را بپذيرد نيست و از اين جهت ميان قضية سالبه و موجبه تفاوت هست. خواجه نصير در تفسير خود از قضية سالبه به هر دو وجه توجه كرده و هر يك از دو تفسير را به وجهي درست دانسته است. تفسير نخست با توجه به قضايايي كه در علوم مورد استفاده قرار ميگيرند و پيوسته ناظر به حقايق خارجي هستند، تفسيري درست تلقي ميشود و تفسير دوم بلحاظ مطلق قضية سالبه و اينكه امر معدوم از آن جهت كه معدوم است متصف به وصفي، از جمله وصف محمول، نيست، درست ميباشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - تجلي حكمت صدرايي در معماري اسلامي
بهروز عوضپور بهمن نامور مطلق ساينا محمدي خبازانشماره 1 , دوره 20 , پاییز 1393با توجه به اين نكته كه تفكرات حكمي فلسفي ملاصدرا در آثار هنري زمان وي و بطور خاص معماري آن دوره تجسم يافته است، بنظر ميرسد براي فهم درست و بهتر هنر و معماري آن دوران و رابطه» آن با نظريات فلسفي ـ عرفاني ملاصدرا، لازم است آراء و ديدگاههاي وي در اينباره را بدقت مورد بحث چکیده کاملبا توجه به اين نكته كه تفكرات حكمي فلسفي ملاصدرا در آثار هنري زمان وي و بطور خاص معماري آن دوره تجسم يافته است، بنظر ميرسد براي فهم درست و بهتر هنر و معماري آن دوران و رابطه» آن با نظريات فلسفي ـ عرفاني ملاصدرا، لازم است آراء و ديدگاههاي وي در اينباره را بدقت مورد بحث و بررسي قرار دهيم. ازآنجاكه مفهوم خيال در تعريف هنر اسلامي از منظر ملاصدرا و ديگر حكما و عرفاي اسلامي نقش اساسي را ايفا ميكند، در اين نوشتار نخست به آن بخش از فلسفة ملاصدرا ميپردازيم كه به شرح و بيان مفهوم خيال ميپردازد، سپس نقش و بتبع آن جايگاه خيال در كنش هنري به مفهوم عام آن را معين كرده و روند فعليت اين كنش را در معماري، بويژه معماري دوران صفوي بررسي ميكنيم. محوريت خيال در اين مبحث تا بدانجاست كه ميتوان هنر اسلامي را در كليت آن به تجلي امر معقول در امر محسوس از طريق تخيل فعال تعريف كرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - وحدت وجود از نگاه ملاصدرا
سيدمرتضي حسيني شاهرودي محمدعلي وطندوستشماره 4 , دوره 19 , تابستان 1393ملاصدرا در سير انديشة فلسفي خود توانست با مباني و اصول فلسفي خود، از وحدت تشكيكي به وحدت شخصي وجود برسد. وي با تفسير عليت به تجلي، حقيقت وجود را منحصر در واجب تعالي دانست و غير او را تطورات و تجليات وجود واحد واجبي تلقي كرد. نگارنده در اين مقاله ميكوشد نظريه» نهايي ملاص چکیده کاململاصدرا در سير انديشة فلسفي خود توانست با مباني و اصول فلسفي خود، از وحدت تشكيكي به وحدت شخصي وجود برسد. وي با تفسير عليت به تجلي، حقيقت وجود را منحصر در واجب تعالي دانست و غير او را تطورات و تجليات وجود واحد واجبي تلقي كرد. نگارنده در اين مقاله ميكوشد نظريه» نهايي ملاصدرا در باب وحدت وجود را بدست آورد و همانندي وحدت وجود در حكمت متعاليه با وحدت وجود عرفاني را نشان دهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - مباني فلسفي تربيت انسان در حكمت متعاليه
سيدمهدي ميرهادي حسنعلي بختيار نصرآبادي، محمد نجفيشماره 2 , دوره 22 , زمستان 1395در اين مقاله و با استفاده از روش تحليل و استنتاج، تلاش شده تا طرحي از پيامدهاي ديدگاهِ فلسفي ملاصدرا در حوزة تربيت، ارائه گردد. چنين طرحي ميتواند چارچوب و چشم اندازي از تربيت ديني و الهي را در فضاي غبار آلود و بحرانزدة نظامهاي تربيتيِ سكولار، براي ما ترسيم نمايد. ارتز چکیده کاملدر اين مقاله و با استفاده از روش تحليل و استنتاج، تلاش شده تا طرحي از پيامدهاي ديدگاهِ فلسفي ملاصدرا در حوزة تربيت، ارائه گردد. چنين طرحي ميتواند چارچوب و چشم اندازي از تربيت ديني و الهي را در فضاي غبار آلود و بحرانزدة نظامهاي تربيتيِ سكولار، براي ما ترسيم نمايد. ارتزاق از سرچشمة وحي و روايات و تلفيق برهان با شهود در فلسفة صدرايي، جايگاهي ويژه به اين فلسفه بخشيده است. ابتكار ملاصدرا درطرح هويتِ تعلقي نفس، ضمن حل معماي ناگشودة ارتباط نفس با بدن، امكانِ تحولِ ذاتي نفس(در مقابل تحول در اعراضِ نفس) را اثبات، و ضرورتِ عقلي تربيت را تبيين مينمايد. در طرح انسانشناسي فلسفي ملاصدرا، نفس، هم براي حدوث و هم براي تحقق هويت خويش به بدن نياز دارد. بدن ميدانِ ظهور نفس، محل افعالِ آن، و تنها سرماية انسان براي خلق هويت خويش است. بدن، نقشي پيچيده و منحصر بفرد در فرآيند تربيتِ انسان، برعهده دارد. دستيـابي بـه تصـويـري روشن از چگونگيِ تبديلِ وجـودي مـادي(نـطـفـه)، بـه انسـاني مجـرد و ابـدي، رمـز گشـايي از نظـرية حـركـت جـوهري او و بيان حقيقتِ تربيت است. در نهايت، ملاصدرا با طرح نظرية جسمانيةالحدوث ـ روحانيةالبقا بودنِ نفس، نشان ميدهد كه دامنه و نهايت تربيتِ انسان از چشم اندازي بيكرانه، عميق و شگفتانگيز برخوردار است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - مقايسة ديدگاه ابن سينا و ملاصدرا پيرامون رابطة نفس و بدن و سنجش كارآمدي مباني هريك در نيل به مطلوب
فروغ السادات رحيم پورشماره 3 , دوره 22 , بهار 1396يكي از موارد اختلاف نظر ميان ابنسينا و ملاصدرا در بحث انسانشناسي، نوع نگرش هريك به رابطه ميان نفس و بدن است كه اين اختلاف، از مباني نظام فلسفي ايشان ناشي ميشود. رابطة نفس و بدن در نگاه ملاصدرا، رابطهيي ذاتي و وجودي است و قول به عليّت (مادي) بدن عنصري براي مرتبة طبي چکیده کامليكي از موارد اختلاف نظر ميان ابنسينا و ملاصدرا در بحث انسانشناسي، نوع نگرش هريك به رابطه ميان نفس و بدن است كه اين اختلاف، از مباني نظام فلسفي ايشان ناشي ميشود. رابطة نفس و بدن در نگاه ملاصدرا، رابطهيي ذاتي و وجودي است و قول به عليّت (مادي) بدن عنصري براي مرتبة طبيعي نفس، ناشي از همين موضعگيري است، در حاليكه مطابق مباني ابنسينا، نفس صرفاً در كسب كمالات وجودي و نه در اصل وجود، نيازمند بدن است و عليّت ذاتي ميان اين دو برقرار نيست. مسئلة ديگر اينست كه شيخالرئيس، تركيب نفس و بدن را اتحادي ميداند و صدرالمتألهين در اتحادي بودن تركيب با او هم رأي است اما معتقد است كه تنها با قبول برخي مباني حكمت متعاليه ميتوان اتحادي بودن تركيب مذكور را موجه كرد. مسئلة مهم بعدي اينست كه اگر نفس و بدن، رابطة وجودي دارند نه رابطة عارضي و اضافي، آيا تعلق نفس به بدن قطع شدني است؟ و اگر ذو مراتب بودن نفس مسجّل و مسلّم است، آيا نبايد بدن را نيز ذومراتب دانست تا همراهي با نفس در مراتب مختلف براي آن امكانپذير باشد؟ بسبب تفاوت مبنا، پاسخ شيخ الرئيس و ملاصدرا به اين قبيل پرسشهاي زيربنايي، تفاوتهايي دارد و اين مقاله قصد دارد به جستجو و تحليل آنها و سنجش كارآمدي مباني ايشان در نيل به مطلوب بپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - ملاصدرا؛ از تشكيك عامي تا توحيد خاصي
عبدالعلي شكر مرتضي حامديشماره 2 , دوره 22 , زمستان 1395اصطلاح «تشكيك» نخستينبار در مباحث منطقي رايج شد و بدنبال آن در فلسفه نيز كساني همچون ابنسينا و سهرودي به استفاده و بحث از آن مبادرت كردند. از مجموع آثار ابن سينا برميآيد كه وي فقط در محدودة تشكيك عامي گام برداشته است. سهروردي نيز كه زمينة تشكيك خاصي را در انديشة ملا چکیده کاملاصطلاح «تشكيك» نخستينبار در مباحث منطقي رايج شد و بدنبال آن در فلسفه نيز كساني همچون ابنسينا و سهرودي به استفاده و بحث از آن مبادرت كردند. از مجموع آثار ابن سينا برميآيد كه وي فقط در محدودة تشكيك عامي گام برداشته است. سهروردي نيز كه زمينة تشكيك خاصي را در انديشة ملاصدرا فراهم ساخت، بدليل اعتباري دانستن وجود، به تشكيك در ذات و ماهيت روي آورد؛ نظريهيي كه مورد پذيرش ملاصدرا و حكماي مشايي واقع نشد. اگر اصالت، وحدت و تشكيك وجود سه پاية اصلي حكمت متعاليه باشد، تشكيك خاصي و خاص الخاصي، تكميل كنندة آن و اوج حكمت متعاليه صدرايي خواهد بود. ملاصدرا ابتدا تشكيك خاصي را در ردّ تشكيك عامي و نظرية تباين وجودات مطرح ساخت و آنگاه به تفسير نويني از آن در قياس با تشكيك خاصي اشراقي همت گماشت. وي ضمن عبور از اين نوع تشكيك و با الهام از انديشة عرفاني و آيات وحياني، به تشكيك خاص الخاصي نائل آمد تا بتواند با تمسك به آن، كثرت موجودات را توجيه نمايد و تفسير جديدي از توحيد ارائه دهد كه همسو با توحيد عرفاني باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایشماره 4 , دوره 22 , تابستان 1396انقلاب اسلامي ايران پس از برپايي و تثبيت قانوني و رأي نزديك به اجماع ملي ملت به آن، اهداف و شعارهايي داشت كه در يك كلمه، «در برپايي يك نظام اسلامي و حكومتي برابر قرآن و سنت پيامبر(ص)» خلاصه ميشد، و ملت ايران به كمتر از آن قانع نبود. مهمترين اين اهداف خرد و كلان، اسلامي چکیده کاملانقلاب اسلامي ايران پس از برپايي و تثبيت قانوني و رأي نزديك به اجماع ملي ملت به آن، اهداف و شعارهايي داشت كه در يك كلمه، «در برپايي يك نظام اسلامي و حكومتي برابر قرآن و سنت پيامبر(ص)» خلاصه ميشد، و ملت ايران به كمتر از آن قانع نبود. مهمترين اين اهداف خرد و كلان، اسلامي شدن، يعني پياده شدن قانون و فرهنگ و روح اسلامي و در كنار آن، رفاه و امنيت و آزادي مردم و رعايت عدالت اجتماعي و كرامت انساني بود. متأسفانه دشمنان آگاه و با تجربة اين انقلاب، با نفوذ در دستگاه حاكميت و بهره از خائنين برخاسته از نسل همراهان انقلاب، تلاش مؤثري در دست نيافتن انقلاب به اهداف تدوين شدۀ آن در قانون اساسي داشت و روزبروز اين نظام را از اهداف آن دور نمود و حتي برخي سياستگذاريهاي رسمي را هم با توطئه خود مشوب و منحرف ساخت. از جمله آفات اين متنفذين در حاكميت در طول نزديك به چهار دهه، توسعۀ فساد مالي در دستگاهها، فساد اخلاقي در جامعه و بويژه در نسل جوان و انحراف عفافي دختران جوان و دهها فساد ديگر كه عمدۀ آنها دور شدن از عدالت و احكام و اخلاق اسلامي است ميباشد، بگونهيي كه آنچه آنروز اهداف يك ملت بود، امروز به آرزوي آنان تغيير يافته است. دست هدايتگر نظام كه همواره در پي اصلاح امور بوده و هست، ياوري در كنار خود ميخواست كه بدور از عملكرد خرد يا كلان دستگاههاي رسمي، بتواند هم سياستگذاري در سطح اعلي باشد و هم ناظر و تحليلگري بدنبال مصلحت واقعي نظام و اين تا به امروز قابل تحقق نبود، چون نه ارادة ارباب مسئوليت و نه ادارة آن، با مصلحت نظام مناسبتي نداشت. از اينرو كاري شايسته در اجراي وظايف سياستگذاري يا عمليسازي اهداف مقام رهبري و ياوريهاي ديگر سياسي و فكري و نظارتي انجام نميشد. احياء مجمع تشخيص مصلحت و انتصاب رئيس جديد محترم آن و احكام و توصيههايي كه در آستانه آن از طرف مقام معظم رهبري ابلاغ شد، ميتواند چارهساز بازگشت كشور به اهداف و شعارهاي آغاز انقلاب باشد، و بايستي در درجة اول براي رفع آلام فرهنگي و استواري ركن فرهنگ و حكمت و اخلاق اجتماعيكه مهمترين اركان جامعه اسلامي ايران و در حكم رأس در برابر بدن استـ كاري بكند و آنرا از زير غبار فراموشي و قرار داده شدن در رتبة پائينتر اركان ديگر مادي و شبه مادي نظام بيرون بياورد و اين امالمصالح جامعه را در جايگاه اصلي و كرسي واقعي خودش بنشاند؛ اين مخروط وارونه را در وضع لايق آن قرار دهد؛ هم خود، سياستگذار باشد و هم مراقب سياستهاي دشمنان، تا در آينده و در محضر تاريخ و برابر چشمان منتظر خردهبينان محكوم به قصور نگردد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - انواع عقل از ديدگاه ملاهادي سبزواري
سيدمحمد حسيني نيك سيد هاشم گلستاني فتحعلي اكبريشماره 1 , دوره 24 , پاییز 1397از عقل برداشتهاي متنوع و متكثري شده و بتناسب اين برداشتها، وظايف، اقسام و مراتب مختلفي براي آن در نظر گرفته شده است؛ از عقل فطري، نظري، عملي، عقل كل، عقل فعال و... گرفته تا مناط تكليف و حتي ذمّ و گريز از عقل توسط عرفا و صوفيه. در اين مقاله تلاش شده است با روش توصيفي—ت چکیده کاملاز عقل برداشتهاي متنوع و متكثري شده و بتناسب اين برداشتها، وظايف، اقسام و مراتب مختلفي براي آن در نظر گرفته شده است؛ از عقل فطري، نظري، عملي، عقل كل، عقل فعال و... گرفته تا مناط تكليف و حتي ذمّ و گريز از عقل توسط عرفا و صوفيه. در اين مقاله تلاش شده است با روش توصيفي—تحليلي و در ضمن يك تقسيمبندي جديد از حيث وجودشناختي و معرفتشناختي، انواع عقل از ديدگاه ملاهادي سبزواري بررسي شود. در هستيشناسي عقل، عقل را بعنوان مرتبهيي از وجود يا بمثابه يك موجود بررسي ميكنيم كه در قالب عقول كليه، عقول جزئيه و عقول دهگانه بحث ميشود و همچنين تبيين رابطه و تفاوت آنها اشاره ميشود. از ديدگاه معرفتشناختي، عقل بمثابه قوة ادراكي انسان مد نظر است. عقل مطبوع و مسموع، عقل نظري و عملي و مراتب آنها و نيز عقل بسيط و عقل تفصيلي در ضمن معرفتشناسي عقل مورد بررسي قرار ميگيرد. يافتههاي پژوهش بيانگر آنست كه در تبيين انواع عقل، گاهي مراد عقل انساني (مراتب نفوس ناطقه، عقل جزئي يا عقل معاش) است و گاهي عقول غير انساني (عقول كلية مفارقه)، و چون عقول صاعده و عقول نازله دو مرتبه از يك نوعند، در قوس صعود و نزول بهم ميپيوندند. همچنين روشن ميشود كه مراد از عقلي كه عرفا نكوهش ميكنند، عقل جزئي به كمال نرسيده و مشوش به اوهام است و اين عقل بالملكه و مطبوع است كه مناط تكليف قرار ميگيرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - هستيشناسي خيال نزد ابن سينا و ملاصدرا
محسن حبيبيشماره 1 , دوره 22 , پاییز 1395قوة خيال نزد ابنسينا و ملاصدرا از جمله قواي باطنيِ نفس محسوب ميشود. ابنسينا بدلايلي به مادي بودن اين قوه و ملاصدرا نيز با ادلهيي به مجرد بودن آن قائل شده است. ابنسينا با مادي دانستن خيال با مشكلات فلسفي عديدهيي همچون معاد جسماني و بقاي برخي نفوس روبروست. ملاصدرا ضم چکیده کاملقوة خيال نزد ابنسينا و ملاصدرا از جمله قواي باطنيِ نفس محسوب ميشود. ابنسينا بدلايلي به مادي بودن اين قوه و ملاصدرا نيز با ادلهيي به مجرد بودن آن قائل شده است. ابنسينا با مادي دانستن خيال با مشكلات فلسفي عديدهيي همچون معاد جسماني و بقاي برخي نفوس روبروست. ملاصدرا ضمن پاسخ به ادلة وي، براي مدعاي خود دلايل متعددي ذكر كرده است. در سنجش ميان دلايل هر يك از اين دو فيلسوف، ادلة ملاصدرا را در مقايسه با نظر شيخ الرئيس متقنتر و مقبولتر مييابيم. در ضمن، ملاصدرا با قبول تجرد قوة خيال، به نتايج متعددي همچون توجيه بقاء حافظه در پيري، توجيه مسائل فراروانشناختي، اثبات معراج و معاد جسماني و بقاء نفوس سادة انساني نائل شده كه ابنسينا در پي آنها بوده است. لذا ميتوان نتيجه گرفت نظرية ملاصدرا در اين باب، يعني اعتقاد به تجرد قوة خيال كاربرديتر است و با آن بنحو سادهتري ميتوان براي برخي معتقدات ديني، دليل و توجيه عقلاني اقامه كرد. پرونده مقاله