• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات Mullā Ṣadrā

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - هبوط، نردباني تا بيكرانة عروج (تبيين هبوط از ديدگاه حكمت متعاليه)
        راضیه نیکی سعید  رحیمیان عبدالعلي  شكر
        دربارة هبوط حضرت آدم‌(ع) تفاسير و تاويل متفاوتي، اعم از رويكرد مدحي و ذمّي وجود دارد اما اينكه كدام تفسير با مقام نبوت و خلافت ايشان سازگارتر بوده و از دقت و قوت بيشتري برخوردار است، نياز به بحث و بررسي دارد. در اين مقاله تبيين ميشود كه در ميان تفاسير متعدد، چگونه وجه م چکیده کامل
        دربارة هبوط حضرت آدم‌(ع) تفاسير و تاويل متفاوتي، اعم از رويكرد مدحي و ذمّي وجود دارد اما اينكه كدام تفسير با مقام نبوت و خلافت ايشان سازگارتر بوده و از دقت و قوت بيشتري برخوردار است، نياز به بحث و بررسي دارد. در اين مقاله تبيين ميشود كه در ميان تفاسير متعدد، چگونه وجه مدحي هبوط بيش از وجه ذمّي آن قابل دفاع است و از سويي آيا ميتوان براي هبوط وجه ضرورت و وجوب نيز لحاظ نمود يا خير؟ از ديدگاه اهل معرفت ـ بخصوص صدرالمتألهين‌ـ پيدايش كثرات كرانه‌ناپيداي عالم طبيعت، عمران و آباداني زمين، كثرت نسل انسان، استكمال او در پرتو عشق، عرفان و عمل تا نيل به مقام لامقامي خليفةاللهي و بويژه ظهور يافتن غايت عالم هستي، انسان كامل محمدي، حضرت خاتم الانبياء‌(ص) و اهل بيت مطهر ايشان‌(ع) در كسوت بشري و بسياري بركات ديگر، همه در پرتو هبوط محقق شد. از اينرو هبوط نه فقط امري ممدوح، بلكه ضروري بود كه طبق ارادة تكويني و ازلي خداوند، ضرورتاً بايد محقق ميشد و انسان را نردباني ميگشت از حضيض نزول تا بينهايت عروج و صعود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - ملاصدرا و روش‌شناسي انتقادي فهم ظاهرگرايانه از دين
        سمیه ملکی سیدمهدی امامی جمعه نفيسه  اهل‌سرمدي
        تفاسير ظاهرگرايانه و سطحي از دين همواره در تاريخ اجتماعي دين جريان داشته و بعضي از اين تفسيرها سبب ظهور جريانهاي متحجر و تكفيري و در نتيجه بروز چهره‌يي خشن، خشك و متعصب از دين شده است. ملاصدرا يكي از فيلسوفاني است كه نقد اين نوع تفاسير، يكي از محورهاي اساسي انديشه» او ب چکیده کامل
        تفاسير ظاهرگرايانه و سطحي از دين همواره در تاريخ اجتماعي دين جريان داشته و بعضي از اين تفسيرها سبب ظهور جريانهاي متحجر و تكفيري و در نتيجه بروز چهره‌يي خشن، خشك و متعصب از دين شده است. ملاصدرا يكي از فيلسوفاني است كه نقد اين نوع تفاسير، يكي از محورهاي اساسي انديشه» او بوده است. اين پردازش نقادانه تا آنجا است كه دستكم دو مورد از آثار خود ـ كسر اصنام الجاهليه‌ ‌و رساله‌ ‌سه اصل‌ ‌ـ را بطور كامل بدان اختصاص داده است. اين نقد در انديشة ملاصدرا ساحتهاي مختلفي دارد كه كمتر به آن توجه شده، بنابرين نوشتار حاضر از طريق روش اسنادي، تحليل محتوا و توصيف‌گرايانه به طرح و بررسي آنها پرداخته ‌است. اين ساحتها عبارتند از: بررسي عوامل زباني، عوامل عقلاني و عوامل نفساني در فهم دين. بررسي مجموع عوامل در اين ساحتهاي سه‌گانه نشان ميدهد كه ظاهرگرايي ميتواند موجب بروز جمودگرايي ديني، ‌شكلگيري گفتمان خشونت، دنياگرا شدن علما، پيدايش شبه‌ علما بجاي عالمان واقعي و شكلگيري فرهنگ ريا و نفاق شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - ملاصدرا و مسئلة ميزان اعمال در قيامت
        علیرضا  اسعدی
        وزن كردن اعمال در قيامت، بر اساس آيات قرآن كريم‌ ‌و روايات متعددي از ائمه (ع) امري قطعي و از مراحل مهم حسابرسي اعمال است. آنچه در مسئلۀ ميزان، منشأ اختلاف نظرهاي فراوان شده است، كيفيت اندازه‌گيري اعمال و حقيقت برپايي ميزان در قيامت و برخي جزئيات مورد اشاره در آيات و روا چکیده کامل
        وزن كردن اعمال در قيامت، بر اساس آيات قرآن كريم‌ ‌و روايات متعددي از ائمه (ع) امري قطعي و از مراحل مهم حسابرسي اعمال است. آنچه در مسئلۀ ميزان، منشأ اختلاف نظرهاي فراوان شده است، كيفيت اندازه‌گيري اعمال و حقيقت برپايي ميزان در قيامت و برخي جزئيات مورد اشاره در آيات و روايات است. ملاصدرا بعنوان فيلسوف و مفسر قرآن كريم، بر اساس مباني عقلي خود و با در نظر گرفتن آيات و روايات، در تبيين اين آموزه كوشيده است. اين نوشتار درصدد است با روش توصيفي ـ تحليلي، ضمن تبيين ديدگاه ملاصدرا دربارۀ حقيقت و چيستي ميزان، ميزان علوم، ميزان اعمال و نيز سبكي و سنگيني اعمال، به سنجش و ارزيابي آن بر اساس آيات و روايات بپردازد و ميزان سازگاري آن را با آيات و روايات نشان دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - معناشناسی بهجت از نگاه ملاصدرا
        مريم  فخرالديني جعفر شانظری سیدمهدی امامی جمعه
        در آثار ملاصدرا «بهجت» بعنوان يكي از آثار وجود مطرح ميشود و همانند ساير مؤلفه‌هاي وجودي نميتوان تعريف ماهوي از آن ارائه نمود. به همين منظور، در اين نوشتار تلاش شده با ارزيابي بهجت در يك شبكه معنايي متشكل از «لذت»، «سعادت» و «عشق» به شناخت دقيقتري از معناي وجودي و مصاديق چکیده کامل
        در آثار ملاصدرا «بهجت» بعنوان يكي از آثار وجود مطرح ميشود و همانند ساير مؤلفه‌هاي وجودي نميتوان تعريف ماهوي از آن ارائه نمود. به همين منظور، در اين نوشتار تلاش شده با ارزيابي بهجت در يك شبكه معنايي متشكل از «لذت»، «سعادت» و «عشق» به شناخت دقيقتري از معناي وجودي و مصاديق آنها دست‌ يابيم. در اينباره ميتوان گفت كه مرتبة وجودي بهجت، برتر از لذت است و از نظر مصداقي، نسبت عموم و خصوص من‌وجه دارند. از سوي ديگر سعادت، رسيدن به وجود استقلالي مجرد يا همان، وجود استعلايي است و بهجت، آگاهي نفس به تحقق چنين مرتبة متعالي‌يي ميباشد. پس بهجت و سعادت، معلول دستيابي به بالاترين مراتب وجود هستند و از نظر مصداقي، نسبت عموم و خصوص مطلق ميان آنها برقرار است. عشق و بهجت نيز هر دو، معلول تحقق كمال نفس هستند و از نظر معنايي و مصداقي، نسبت تساوي ميان آنها برقرار است. بنابرين ميتوان گفت در نظام وجودشناسانة ملاصدرا مؤلفه‌هاي بهجت، لذت، عشق و سعادت بسيار در‌هم‌تنيده و مرتبط با يكديگر هستند، بنحوي كه تحقق هر يك از آنها زمينه‌ساز دستيابي نفس به ساير آثار و خيرات وجود خواهد شد. در اين ميان بهجت بعنوان شاخص اصلي اين منافع وجودي، نقشي عميق و غيرقابل انكار دارد. پس از روشن شدن اشتراكات و تمايزات آنها، به شناسايي مؤلفه‌هاي اثباتي و ثبوتي بهجت پرداخته و براساس آن به اين نتيجه رسيده‌ايم كه ميتوان بهجت را مشاهدة بالاترين كمالات وجودي نفس دانست كه از طريق رسيدن به درجه» وجود استقلالي مجرد و هيئت استعلايي محقق ميشود. دستيابي به چنين مرتبه‌يي براي نفس بواسطه» معرفت خداوند بعنوان علت هستي‌بخش انسان و شناخت خود، امكانپذير است كه موجبات دريافت بهجت عظيمي را براي نفس فراهم ميكنند. توجه به درجه» وجودي نفس در اين مرتبه و دستاوردهاي بي‌بديل آنها يعني معرفت به خدا و شناخت خود، جايگاه و تأثير بهجت نزد نفس را بخوبي روشن ميسازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - بررسي تحليلي ـ تطبيقي نظرية «ضرورت ثبوت ثابت» در آراء سيد سند و ملاصدرا
        فاطمه عابدینی علي  ارشدرياحي
        در «قاعدة فرعيه» كه از قواعد مهم فلسفي است، هر چند حكما دربارة «ضرورت ثبوت مثبت له» وفاق دارند، اما «ضرورت ثبوت ثابت» مورد اختلاف نظر فلاسفه واقع شده است. دربارة ثبوت ثابت دو نظريه مطرح شده است؛ از نظر مشهور فلاسفه، ثبوت ثابت ضرورت ندارد و در مقابل، برخي قائل به ضرورت ث چکیده کامل
        در «قاعدة فرعيه» كه از قواعد مهم فلسفي است، هر چند حكما دربارة «ضرورت ثبوت مثبت له» وفاق دارند، اما «ضرورت ثبوت ثابت» مورد اختلاف نظر فلاسفه واقع شده است. دربارة ثبوت ثابت دو نظريه مطرح شده است؛ از نظر مشهور فلاسفه، ثبوت ثابت ضرورت ندارد و در مقابل، برخي قائل به ضرورت ثبوت ثابتند. ملاصدرا از قائلان به ضرورت ثبوت ثابت است. او نظرية عدم ضرورت ثبوت ثابت را از قائلي ـ بدون ذكر نام ـ نقل كرده است. برخي از شارحان وي، اين نظريه را علاوه بر سيد شريف جرجاني و علامه دواني، به سيد سند نيز نسبت داده‌اند، در حالي كه اين نظريه با آنچه در بيانات سيد سند (در نسخ خطي وي) يافت ميشود، انطباق ندارد و برعكس، وي از قائلين به «ضرورت ثبوت ثابت» است. قول به عدم ضرورت ثبوت ثابت، قول معاصرش، علامه دواني است. در نهايت، در اين نوشتار بيان شده است كه ملاصدرا ضمن استفاده از نظرية سيد سند، نظريه‌يي متفاوت با نظرية وي ارائه داده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - رابطة معاد و معناي زندگي در انديشة ملاصدرا
        سعدی صفاری رضا رسولی شربیانی
        به اعتقاد برخي مرگ زندگي را بيمعنا ميكند و زندگي زوالپذير و محدود، ارزش زيستن ندارد؛ بويژه اگر همراه با گرفتاري و رنج باشد. برخلاف اين گروه، ملاصدرا با اثبات جاودانگي نفس معتقد است همانگونه كه حقيقت هستي سقف ماهوي و محدوديت ندارد، انسان نيز سقف ماهوي ندارد و زندگي انسان چکیده کامل
        به اعتقاد برخي مرگ زندگي را بيمعنا ميكند و زندگي زوالپذير و محدود، ارزش زيستن ندارد؛ بويژه اگر همراه با گرفتاري و رنج باشد. برخلاف اين گروه، ملاصدرا با اثبات جاودانگي نفس معتقد است همانگونه كه حقيقت هستي سقف ماهوي و محدوديت ندارد، انسان نيز سقف ماهوي ندارد و زندگي انسان منحصر به عالم ماده نميشود. حركت انسان با سعي و تلاش دنيوي آغاز ميشود اما با مرگ استمرار پيدا ميكند و زندگي حقيقي و حيات برتر در ساية مرگ حاصل ميشود. زندگي در صورتي معناي كامل پيدا ميكند كه به آخرت و جاودانگي نائل شود. او براي انسان اهداف عالي و متوسط تعريف ميكند و مراتب سعادت را به مراتب تكامل نفس ميداند. ملاصدرا ذات و حقيقت انسان را عقل نظري ميداند و سعادت حقيقي را در اين قوه دانسته و حركت عقل عملي در مسير سعادت را زمينه‌يي براي تعالي عقل نظري قلمداد ميكند. او دنيا را نمادي از برزخ و برزخ را نمادي از قيامت ميداند. دنيا وآخرت يك وجود ذو مراتب است كه نه تنها تقابلي با هم ندارند بلكه آخرت مرحلة تكامل يافتة دنيا است. معاد يعني سعة وجودي يافتن و رسيدن به مرحلة عقلاني كه همان مرحلة حقيقي وجود انسان است. همة انسانها از قدر مشترك معناي زندگي برخوردار خواهند بود اما معناي حداكثري و حقيقي شامل كساني خواهد شد كه داراي مراتب عالي وجود و مقام تجرد باشند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - تأثير اصول فلسفي معادشناختي صدرايي در ترميم نظريه‌هاي معاد جسماني
        مرتضی حسین زاده سحر کاوندی محسن جاهد
        معاد جسماني از ديرباز در ميان متكلمان و فيلسوفان اسلامي جزو مسائل بحث‌برانگيز بوده است. متكلمان بر اساس مباني و نوع نگاه خود به حقيقت انسان، معادي متفاوت با معاد فيلسوفان را به اثبات رسانده‌اند. در بين فيلسوفان، حكماي مشاء، مباني هستي‌شناختي و انسان‌شناختي خاصي را در جه چکیده کامل
        معاد جسماني از ديرباز در ميان متكلمان و فيلسوفان اسلامي جزو مسائل بحث‌برانگيز بوده است. متكلمان بر اساس مباني و نوع نگاه خود به حقيقت انسان، معادي متفاوت با معاد فيلسوفان را به اثبات رسانده‌اند. در بين فيلسوفان، حكماي مشاء، مباني هستي‌شناختي و انسان‌شناختي خاصي را در جهت تبيين معاد روحاني بكار برده و حكماي اشراق با توجه به آن مباني، معاد مثالي را نتيجه گرفته‌اند. ملاصدرا با استفاده از اصول معاد‌شناختي خاصي در نظام فلسفي خود، معاد جسماني ـ روحاني را تبيين ميكند. اين پژوهش نقش اصول معاد‌شناختي را در بازسازي نظريۀ معاد جسماني بررسي كرده و به اين نتيجه ميرسد كه عدم توفيق متكلمان و حكماي مشاء و اشراق در اثبات معاد جسماني ـ روحاني، ناشي از عدم دستيابي آنها به برخي از اصول معاد‌شناختي بوده و بهمين دليل بود كه معادِ اثبات شدة آنها، از سوي ملاصدرا پذيرفته نشد. متكلمان با عدم دستيابي به اصولي مانند «تشكيك وجود»، «نفس، عامل شيئيت انسان و بدن» و «تجرد نفس و قوة خيال»، معاد انسان و لذات و آلام او را در معاد، مادي دانسته‌اند. ابن‌سينا و شيخ اشراق نيز با عدم دستيابي به اصولي مانند «تجرد قوة خيال»، «آثار خارجي داشتن تصورات، خُلقيات و ملكات» و «ماهيتِ ابصار، اختراع صورتهاي مجردِ مشابه با صورتهاي خارجي توسط نفس» در اثبات معاد جسماني با مشكل مواجه شده‌اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - نقش تفكر فلسفي ملاصدرا در فهم متون ديني
        سید حسین عظیمی دخت
        هدف اين نوشتار، واكاوي انديشه‌هاي فلسفي ملاصدرا و ترسيم شاخصه‌هاي اساسي تفكر اين فيلسوف و متعاقب آن، نشان‌دادن تأثيرپذيري فهم وي از تفكر فلسفي در تفسير و برداشت از متون ديني است. اين جستار با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، پاره‌يي از مشخصه‌هاي فكري‌ـ فلسفي ملاصدرا را د چکیده کامل
        هدف اين نوشتار، واكاوي انديشه‌هاي فلسفي ملاصدرا و ترسيم شاخصه‌هاي اساسي تفكر اين فيلسوف و متعاقب آن، نشان‌دادن تأثيرپذيري فهم وي از تفكر فلسفي در تفسير و برداشت از متون ديني است. اين جستار با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، پاره‌يي از مشخصه‌هاي فكري‌ـ فلسفي ملاصدرا را در محورهاي خداشناسي، جهان‌شناسي و انسان‌شناسي توصيف ميكند و ميكوشد تا بدينوسيله اصول هرمنوتيكي ملاصدرا در فهم متون ديني را به تصوير كشد. در ادامه، برخي از تفاسير و برداشتهاي وي از متون ديني بيان ميشود تا از اين طريق، نفوذ جريان فلسفي و اصول هرمنوتيكي ملاصدرا در فهم متن ديني بخوبي نشان داده شود. با توجه به نقش برجسته‌يي كه اين متفكر بزرگ در انديشه و حكمت شيعي دارد، تعمق در آثار و نظريات فلسفي و بررسي روشها و اصول تفسيري او، در حوزة مطالعات صدرايي ضروري محسوب ميشود. دستاوردهاي اين پژوهش نشان ميدهد كه تفكر فلسفي ملاصدرا بطوركلي و ديدگاههاي فلسفي خاص وي، همچنين اصول هرمنوتيكي او كه برخاسته از حكمت متعاليه است و نيز بهره‌گيري از برخي مفاهيم خاص در تبيين موضوعات فلسفي، او را در ارائه و تحليل مقولات ديني متمايز كرده است. در پايان، به اين نتيجه ميرسيم كه بطوركلي بهره‌گيري از مقولات و نظريات فلسفي و مابعدالطبيعي، با در‌نظر گرفتن آسيبهايي كه براي آنها ميتوان متصور شد، فهم متمايزي از متون ديني را پيش‌روي مينهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - سلامت و بيماري از منظر حكمت متعاليه
        محمد احمدی زاده اعظم  قاسمي حامد آرضایی
        چيستي سلامت و بيماري و نسبت آن دو با يكديگر اولين و ضروريترين مبحث نظري در فلسفة پزشكي است كه هر بحث ديگري در اين شاخة نظري مترتب بر آن بوده و به اختلاف زاويه‌هاي نظري و عملي بسياري مي‌انجامد. در ميان فلاسفه و حكماي اسلامي صدرالمتألهين شيرازي همچون برخي ديگر از حكماي بز چکیده کامل
        چيستي سلامت و بيماري و نسبت آن دو با يكديگر اولين و ضروريترين مبحث نظري در فلسفة پزشكي است كه هر بحث ديگري در اين شاخة نظري مترتب بر آن بوده و به اختلاف زاويه‌هاي نظري و عملي بسياري مي‌انجامد. در ميان فلاسفه و حكماي اسلامي صدرالمتألهين شيرازي همچون برخي ديگر از حكماي بزرگ اسلامي به اين مسئله پرداخته است. او در مباحث خود، مواضع ابن‌سينا را شرح و از آنها در برابر ايرادات مستشكلين كه سرآمد آنها فخر رازي است دفاع ميكند. وي در اينباره بر ممشاي حكمت رايج عصر خود رفته و سلامت را «حالت يا ملكة نفس كه بواسطة آن افعال نفس بخوبي از مجاري مخصوص بخود صادر ميشوند» تعريف كرده و بر نفساني بودن سلامت و بيماري تأكيد ميكند. ملاصدرا صريحتر از ابن‌سينا رابطۀ آن دو را ملكه و عدم ملكه برشمرده است، هرچند در مسئلة واسطة ميان سلامت و بيماري موضع شفافي نگرفته است. با پژوهش در آثار ملاصدرا به اين نتيجه رهنمون ميشويم كه گذشته از تصريحات وي، بر اساس مباني حكمت متعاليه ميتوان سلامت را «نحوة وجود نفس از آن حيث كه در مرتبة بدن مادي و عنصري افعال خود را بدون مشكلي جاري ميكند» تعريف كرد و با تأكيد بر وجودي بودن سلامت و عدمي بودن بيماري و بتبع، مشكك بودن آنها، مرز و واسطة ميان سلامت و بيماري را منتفي دانست و بدين ترتيب به تصويري متمايز از سلامت و بيماري دست يافت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - بررسي تطبيقي ادله تجرد نفس در اثبات تجرد خيالي ‌از ديدگاه محقق طوسي و ملاصدرا
        احمد  عابدی ارانی محمدرضا  کریمی والا محسن  پیرهادی
        يكي از دلايل اصلي براي اثبات بقاي نفس، تجرد نفس است. اما در اين ميان، حل معضل بقاي همة نفوس انساني، منوط به تحليل نحوة تجرد نفس و اثبات تجرد خيالي است. محقق طوسي در‌صدد اثبات تجرد نفس برآمده و اساساً تجرد را بعنوان دليلي براي اثبات بقاي نفس مطرح كرده است. گرچه وي اشاره‌ چکیده کامل
        يكي از دلايل اصلي براي اثبات بقاي نفس، تجرد نفس است. اما در اين ميان، حل معضل بقاي همة نفوس انساني، منوط به تحليل نحوة تجرد نفس و اثبات تجرد خيالي است. محقق طوسي در‌صدد اثبات تجرد نفس برآمده و اساساً تجرد را بعنوان دليلي براي اثبات بقاي نفس مطرح كرده است. گرچه وي اشاره‌يي به اثبات تجرد خيالي ندارد اما برخي از ادلة ارائه‌شده، قابليت اثبات تجرد خيالي را دارند. از سوي ديگر وي معتقد است نفوسي كه به مرتبة تجرد عقلي نائل آيند، از تجرد خيالي نيز بهره‌مندند. در مقابل، ملاصدرا نيز براي حل مسئلة بقاي تمام نفوس، تجرد عقلي و خيالي را اثبات كرده و اساساً تلاش وي در اثبات تجرد خيالي، معطوف به اثبات بقاي تمام نفوس بوده است. در اين ميان، برخي از ادله‌يي كه ملاصدرا مطرح كرده، با محقق طوسي اشتراك دارد. ملاصدرا دلالت برخي از اين ادله را بر تجرد خيالي تام ميداند و علاوه بر آن چند دليل مستقل در اثبات تجرد عقلي و خيالي نيز مطرح كرده است. بنابرين، ملاصدرا با اثبات اينكه قوة خيال از مراتب نفس و خود، امري مجرد است، توانسته بقاي نفوسي را نيز مستدل كند كه از مرتبة تجرد خيالي ارتقا نيافته‌اند. در نوشتار پيش رو، روشن شده است ادله‌يي‌ كه محقق طوسي بيان كرده، قابليت اثبات تجرد خيالي را دارند و بر اين اساس ـ‌چنانكه ملاصدرا تبيين كرده است‌ـ بقاي همة نفوس انساني با اثبات تجرد خيالي نفس امكانپذير است. اين امر بر اساس مباني صدرايي بروشني منقح است اما پيش از صدرالمتألهين و در تحقيقات محقق طوسي، تجرد خيالي را ميتوان تنها در نفوسي پيگيري كرد كه به مرتبة تجرد عقلي رسيده‌اند كه اين امر، توان حل بقاي تمام نفوس انساني را ندارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - بررسي نقش قواي ادراكي و نحوة تعامل آنها در تحقق روِيا، وحي و سِحر (مقايسة‌ديدگاه ابن‌سينا و ملاصدرا)
        عبدالرضا کوشکی فروغ السادات رحيم پور
        نفس انسان توانمنديهاي شگفتي دارد كه برخي از آنها در عرصه‌هايي وراي سطح فعاليتهاي متداول و مرسوم ظاهر ميشود. روِيا، وحي و سحر از جمله اين توانمنديهاست و آنچه در اين پژوهش مورد نظر است بررسي و مقايسه ديدگاه ابن‌سينا و ملاصدرا پيرامون تعامل قواي ادراكي براي تحقق اين سه امر چکیده کامل
        نفس انسان توانمنديهاي شگفتي دارد كه برخي از آنها در عرصه‌هايي وراي سطح فعاليتهاي متداول و مرسوم ظاهر ميشود. روِيا، وحي و سحر از جمله اين توانمنديهاست و آنچه در اين پژوهش مورد نظر است بررسي و مقايسه ديدگاه ابن‌سينا و ملاصدرا پيرامون تعامل قواي ادراكي براي تحقق اين سه امر است. از نظر هر دو فيلسوف، در مسئلة روِيا، قواي ظاهر، باطن و عاقله با هم تعامل دارند؛ در مسئلة وحي، قواي ظاهر دخالتي ندارند و در سحر نيز همة قواي ادراكي در تعامل هستند. ملاصدرا بدليل مباني خاص خود علاوه بر تأثير عقل فعال و نفوس سماوي بر قواي ادراكي، قائل به تأثير عالم مثال منفصل بر اين قوا نيز هست. همچنين، عدم التزام ابن‌سينا به لوازم بحث حركت جوهري باعث شده كه در خصوص ارتباط نفس با بدن، تبيين متفاوتي ارائه نمايد. برغم اين اختلافات، ديدگاه دو فيلسوف پيرامون نحوه تعامل قوا در موارد متعدد، بيكديگر نزديك است كه ميتواند برخاسته از توجه ايشان به متون ديني باشد. بكمك مباحث مطرح شده توسط دو فيلسوف، ميتوان به راهكارهايي براي بهبود عملكرد قواي ادراكي و تعامل ميان آنها مانند تقويت قوة عاقله، كنترل افكار و تعادل مزاج دست يافت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - مسئلة جنسيت در رويكرد معرفت‌شناسانة ملاصدرا
        مهناز  مظفری فر علیرضا حسن پور مجید  ضیائی قهنویه
        در فلسفة اسلامي بطور عام و حكمت متعاليه بطور خاص، مسئلة جنسيت بصراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مباني فلسفة اسلامي و از لابلاي آثار فيلسوفان ميتوان به آراء ايشان در اينباره و تفسيرهاي گوناگوني از اين موضوع دست پيدا كرد. هدف اين مقاله، نشان دادن نسبت ميان عقل چکیده کامل
        در فلسفة اسلامي بطور عام و حكمت متعاليه بطور خاص، مسئلة جنسيت بصراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مباني فلسفة اسلامي و از لابلاي آثار فيلسوفان ميتوان به آراء ايشان در اينباره و تفسيرهاي گوناگوني از اين موضوع دست پيدا كرد. هدف اين مقاله، نشان دادن نسبت ميان عقل و جنسيت بر اساس حكمت صدرايي است و اينكه آيا زن و مرد در ادراك عقلاني سهم يكساني دارند يا بين اين دو تفاوت وجود دارد؟ طبق نظر ملاصدرا بنياديترين ويژگي انسان، عقلانيت، بخصوص عقل نظري است و زن و مرد از حيث داشتن قوة تعقل يكسان هستند؛ بدين معنا كه بين زن و مرد ذاتاً و طبيعتاً در برخورداري از عقل تفاوتي وجود ندارد. ملاصدرا تصريح ميكندكه رسيدن به مرتبة تعقل ـ يعني از قوه به فعليت رساندن عقل ـ بطور اكتسابي بدست مي‌آيد و تفاوتي كه بين زن و مرد و حتي در ميان خود زنان و مردان در فرايند كسب معرفت مشاهده ميشود، امري عارضي و نتيجة غلبة شرايطي است كه شخص در آن قرار گرفته‌ است. او در تقسيمبندي عقل و مراتب تعقل از ـ عقل هيولاني تا عقل مستفاد‌ـ اين امر را بخوبي نشان داده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - از «حكمت» تا «كاركردگرايي»؛ تحليلي نو از ماهيت پارادايم فكري صدرالمتألهين
        حسن رهبر حميد  اسكندري
        تبيين ماهيت پارادايم فكري ملاصدرا، بعنوان نظام فلسفي جامع در جهان اسلام، همواره مورد بررسي پژوهشگران بوده است. تاكنون هشت ديدگاه در اينباره مطرح شده است؛ بعضي نظام فكري ملاصدرا را فلسفه، گروهي عرفان و عده‌يي كلام دانسته‌اند اما گفته‌ها و نوشته‌هاي او نافي اين ديدگا‌ههاس چکیده کامل
        تبيين ماهيت پارادايم فكري ملاصدرا، بعنوان نظام فلسفي جامع در جهان اسلام، همواره مورد بررسي پژوهشگران بوده است. تاكنون هشت ديدگاه در اينباره مطرح شده است؛ بعضي نظام فكري ملاصدرا را فلسفه، گروهي عرفان و عده‌يي كلام دانسته‌اند اما گفته‌ها و نوشته‌هاي او نافي اين ديدگا‌ههاست. او مايل است نظام انديشه‌يي خود را «حكمت» نام نهد كه عبارتست از علم به خدا و صفات و افعال او با روش توأمان برهاني و عرفاني. اما به اعتقاد نگارنده، حكمت هويتي مستقل از سه مشرب فكري فلسفه، كلام و عرفان ندارد و نميتوان آن را مكتبي مستقل لحاظ نمود. از اينرو، براي تبيين دقيق نظام فكري او بايد افزون بر بررسيهاي دروني و محتوايي، از منظر بيروني نيز به زيست‌جهان ملاصدرا نگريست. با در نظرگرفتن اين امر، ميتوان مكتب صدرالمتألهين را از منظر دروني، «كاركردگرايي وفاق‌بخش» ـ بمعناي تلاش براي كاربردي نمودن آن و وحدت ميان مشارب فكري سه‌گانه‌ـ دانست و از منظر بيروني، «زمان‌شناسانة مردم‌نگر»؛ يعني شرايط فكري، اجتماعي و سياسي عصر وي بايد در تبيين مباحث، مسائل و روش فكري او لحاظ شود. بر اين مبنا، نويسندگان معتقدند با لحاظ نمودن سه نكته ميتوان رويكردي بهينه به نظام فكري صدرايي داشت. اين سه نكته عبارتند از: تمايز حقايق عقل از حقايق ايمان، حذف آنچه با روش فلسفي ناسازگار يا ناهمسوست و تعيين محدوده و قلمرو عقل در برابر نقل و عرفان. در اين مقاله ضمن ارائة ديدگاه صدرالمتألهين دربارة نظام فكريش، تلاش شده با تبيين انديشة صدرايي از منظر محتوايي و شرايط بيروني، تحليلي نو دربارة نظام فكري ملاصدرا ارائه گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        14 - جايگاه «عمل» در وجود انسان از نگاه ملاصدرا
        فاطمه سلیمانی دره باغی
        يكي از مسائل مهم در مباحث انسان‌شناسي، مسئلة جايگاه «عمل» در وجود انسان و نقش آن در رسيدن او به كمال است. از نظر ملاصدرا، هر عملي كه انسان انجام ميدهد، حقيقت آن در درون نفس او شكل ميگيرد؛ بدين صورت كه افكار و اعتقادات منشأ پيدايش گرايشها و احساسات در انسان ميگردد و وجود چکیده کامل
        يكي از مسائل مهم در مباحث انسان‌شناسي، مسئلة جايگاه «عمل» در وجود انسان و نقش آن در رسيدن او به كمال است. از نظر ملاصدرا، هر عملي كه انسان انجام ميدهد، حقيقت آن در درون نفس او شكل ميگيرد؛ بدين صورت كه افكار و اعتقادات منشأ پيدايش گرايشها و احساسات در انسان ميگردد و وجود گرايشها و عواطف باعث ايجاد عزم و اراده بر انجام عمل ميشود. بنابرين، عمل ظاهري نمود و جلوه‌يي‌از افكار، نيات، احساسات و تمايلات انسان است و تأثير مستقيم بر شكل گرفتن حقيقت انسان ندارد، بلكه تنها بروز و ظهور حقيقت نفس انساني است. به اين ترتيب، حقيقت و باطن عمل همان صور و ملكات نفساني است كه در آخرت نيز پديدآورندة بدن مثالي و اخروي خواهد بود. در واقع، انسانها‌ از طريق عمل، خود را در جهان بيروني جلوه‌گر ميسازند. بنابرين، اين سخن كه عمل علت پيدايش حالات و صفات در نفس است و در صورت تكرار باعث پيدايش ملكات نفساني در انسان ميشود، از نظر ملاصدرا صحيح نيست. او معتقد است عمل محصول حالات و تمايلات انساني است و صرفاً نقشي واسطه‌يي ميان نفس انساني و جهان مادي و بيروني دارد. البته عمل بطور غيرمستقيم بر شكل‌گرفتن افكار و انديشه‌هاي جديد و بدنبال آن، احساسات و تمايلات نو، تأثير ميگذارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        15 - بررسي ديدگاه مدرس زنوزي دربارة نظرية انقطاع عذاب الهي (با تكيه بر آراء ابن‌عربي و ملاصدرا)
        حمید رضا خادمی رضا حصاری
        مسئلة خلود عذاب الهي از جمله مسائل و مباحث مهم معادشناسي در فلسفه و عرفان است. توجه و تحليل ابن‌‌عربي و ملاصدرا باعث شده توجه بسياري از انديشمندان و متفكران مسلمان پس از آنها، به اين موضوع معطوف گردد. در اين ميان، آقاعلي مدرس زنوزي از جمله موافقان نظرية عذاب ابدي گناهكا چکیده کامل
        مسئلة خلود عذاب الهي از جمله مسائل و مباحث مهم معادشناسي در فلسفه و عرفان است. توجه و تحليل ابن‌‌عربي و ملاصدرا باعث شده توجه بسياري از انديشمندان و متفكران مسلمان پس از آنها، به اين موضوع معطوف گردد. در اين ميان، آقاعلي مدرس زنوزي از جمله موافقان نظرية عذاب ابدي گناهكاران در دوزخ است. او در حاشيه اسفار‌ ‌سه برهان بر اين نظريه اقامه كرده كه عبارتند از: تصريح برخي از آيات قرآن كريم بر خلود عذاب، فقدان دافع براي عذاب الهي و ملازمة اختيار انسان با عذاب دائمي. زنوزي حديث مورد استناد ملاصدرا بر اثبات انقطاع عذاب را نپذيرفته است اما در اين مقاله نشان داده ميشود كه انتقادات وي بر ديدگاه ملاصدرا ناتمام است. بنابرين، ميتوان گفت دلايل اقامه شده توسط برخي از حكما و عرفا بر انقطاع عذاب، تمام و كامل است و ميتوان اين مسئله را بلحاظ عقلي توجيه كرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        16 - ملاك‌شناسي مقربان در آثار تفسيري و فلسفي صدرالمتألهين
        فاطمه صادق زاده قمصری
        قرآن كريم‌ ‌براي گروهي از اهل ايمان، بنام مقربان، جايگاه بسيار ويژه‌يي قائل شده و جنات و پاداشهاي اخروي آنها با نعمتهايي كه به گروه مؤمنان صالح و متوسط اختصاص دارد، متفاوت است. پژوهش دربارة اينكه مقربان چه ويژگيهايي دارند كه آنان را از ساير اهل ايمان و ديگر سعادتمندان چکیده کامل
        قرآن كريم‌ ‌براي گروهي از اهل ايمان، بنام مقربان، جايگاه بسيار ويژه‌يي قائل شده و جنات و پاداشهاي اخروي آنها با نعمتهايي كه به گروه مؤمنان صالح و متوسط اختصاص دارد، متفاوت است. پژوهش دربارة اينكه مقربان چه ويژگيهايي دارند كه آنان را از ساير اهل ايمان و ديگر سعادتمندان ـ بويژه اصحاب ميمنت و ابرار‌ـ ‌متمايز ميسازد، لازم و ضروري است. خصايلي چون معرفت و كمالات علمي، اعمال صالح و عبادات، تقوا و ارزشهاي اخلاقي، خدمات اجتماعي و خيرخواهانه در شخصيت مقربان قابل مشاهده است. مطابق مباني صدرايي، انسان با ادراك حقايق و عدالت اخلاقي، از حيث قواي نظري و عملي به كمال ميرسد و در نتيجة اين كمال، به لذات حقيقي و انساني دست مي‌يابد. ملاصدرا براي شناسايي مقربان از ساير مؤمنان، به ملاكهاي مختلفي اشاره كرده است؛ از جمله: كمال از حيث علمي و نزاهت اخلاقي، شهود ملكوت و عظمت خدا، استغراق در محبت الهي و برخورداري از عرفان و زهد حقيقي. در عين حال، ديدگاه صدرالمتألهين دربارة برخي پرسشها و مباحث مربوط به مقربان، گاهي مبهم است و گاهي دربارة آن سكوت اختيار كرده است. نوشتار حاضر با رويكردي انتقادي به تحليل ديدگاههاي ملاصدرا در اينباره پرداخته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        17 - تحليل و بررسي دلايل ضرورت بُعد جسماني براي انسان از ديدگاه ملاصدرا
        هادی جعفری علي  ارشدرياحي
        انسان‌شناسي فلسفي از مقولات جذاب و مهمي است كه از آغاز تاريخ فلسفه مورد توجه و كنكاش فيلسوفان بوده است. در اين ميان، ملاصدرا در مقام يكي از فيلسوفان برجستة عالم اسلام توجهي ويژه به انسان و مسائل پيراموني آن داشته است. يكي از مسائل مهم در حوزة انسان‌شناسي، بُعد جسماني ان چکیده کامل
        انسان‌شناسي فلسفي از مقولات جذاب و مهمي است كه از آغاز تاريخ فلسفه مورد توجه و كنكاش فيلسوفان بوده است. در اين ميان، ملاصدرا در مقام يكي از فيلسوفان برجستة عالم اسلام توجهي ويژه به انسان و مسائل پيراموني آن داشته است. يكي از مسائل مهم در حوزة انسان‌شناسي، بُعد جسماني انسان است كه خود داراي ابعاد گوناگوني است. اين مقاله به يكي از ابعاد مهم آن، يعني ضرورت بُعد جسماني براي انسان از نگاه ملاصدرا ميپردازد و اين نتيجه حاصل ميشود كه ضرورت بعد جسماني براي انسان با مباني فلسفي ملاصدرا همچون اصل سنخيت، تشكيك وجود، جسمانية الحدوث و روحانية البقاء بودن نفس، امكان اخس، استعداد دريافت امانت از سوي انسان، اصل تضاد و برخي ديگر از مباني وي، قابل اثبات است. اين نوشتار نشان ‌ميدهد كه از منظر صدرالمتألهين، بُعد جسماني براي انسان حقيقتي ضروري و لازم براي تشكيل هويت انساني و ارتقا و تكامل وجودي آدمي است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        18 - تحليلي بر «تعالي حكمت»؛ با تكيه ‌بر نفس‌شناسي و روش‌شناسي صدرايي
        مریم السادات موسوی محمّد بیدهندی محمدمهدی مشکاتی
        مكتب فلسفي صدرالمتألهين بنام حكمت متعاليه شناخته ميشود. ملاصدرا واژة «حكمت» را بر واژة «فلسفه» ارجح دانسته و «تعالي» را ـ‌كه در نظر او موقعيتي پوياست ـ جهتگيري كلي ساختار فكري خود قرار داده است. اين امر ما را با منظومه‌يي از عواملي كه از كيفيت، جهت و چگونگي تعالي در اين چکیده کامل
        مكتب فلسفي صدرالمتألهين بنام حكمت متعاليه شناخته ميشود. ملاصدرا واژة «حكمت» را بر واژة «فلسفه» ارجح دانسته و «تعالي» را ـ‌كه در نظر او موقعيتي پوياست ـ جهتگيري كلي ساختار فكري خود قرار داده است. اين امر ما را با منظومه‌يي از عواملي كه از كيفيت، جهت و چگونگي تعالي در اين مكتب بحث ميكند، مرتبط ميسازد. نوشتار پيش‌رو درصدد است، از ميان عناصر متعدد برتري حكمت صدرايي، چگونگي ايجاد اين تعالي را از طريق بررسي دو مؤلفة نفس‌شناسي و روش‌شناسي در دو حوزه مبدأ و معاد تبيين نمايد. در رويكرد صدرايي اگر كسي خواستار حكمت باشد، بايد براي خويش و در خويشتن دست به آفرينش زده و از تماشاگري به بازيگري در عرصة وجود قدم بگذارد. نوع نگاه متفاوت ملاصدرا به حقيقت نفس و توسع در مراتب ادراكي آن، با روش‌شناسي درهم‌تنيده و مرتبط است، زيرا در حكمت صدرايي شناخت نفس بمثابه يك روش براي خداشناسي و آخرت‌شناسي قلمداد ميشود. ملاصدرا در روش‌شناسي از بازآفريني مفاهيم آغاز ميكند و با رهيافتي ميان‌رشته‌يي و جامع‌نگر، روش درست را جمع ميان عقل و نقل و شهود ميبيند. تأويل و زبان برتر نيز از مؤلفه‌هايي است كه با روش‌شناسي خاص ملاصدرا مرتبط است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        19 - بررسي و نقد اِسناد مجعوليت مفهوم موجود به سيدسند توسط ملاصدرا
        فاطمه عابدینی علي  ارشدرياحي
        مسئلة جعل، يكي از مباحث فلسفي است و دربارة متعلق آن (مجعول) سه قول مشهور وجود دارد: برخي معتقدند ماهيت، مجعول است؛ مانند شيخ اشراق و پيروان وي، از جمله علامه دواني. برخي به مجعوليت اتصاف قائلند و برخي نيز وجود را مجعول ميدانند. ملاصدرا مجعوليت ماهيت و اتصاف را رد كرده و چکیده کامل
        مسئلة جعل، يكي از مباحث فلسفي است و دربارة متعلق آن (مجعول) سه قول مشهور وجود دارد: برخي معتقدند ماهيت، مجعول است؛ مانند شيخ اشراق و پيروان وي، از جمله علامه دواني. برخي به مجعوليت اتصاف قائلند و برخي نيز وجود را مجعول ميدانند. ملاصدرا مجعوليت ماهيت و اتصاف را رد كرده و وجود را مجعول ميداند. اما پيش از ملاصدرا، سيدسند مجعول را «مفهوم موجود» دانسته است. ملاصدرا مراد سيدسند از «مفهوم موجود» در مسئلة جعل را مفهوم بما هو مفهوم تلقي كرده، نه يك امر حقيقي، بنابرين قول وي را در كنار سه قول مشهور در باب مجعول (بعنوان قولي جداگانه) بيان كرده و آن را نزديك به عقيدة خود ميشمارد. شارحان ملاصدرا نيز بپيروي از وي، مراد سيدسند از «مفهوم موجود» را مفهوم بما هو مفهوم دانسته‌اند، اما مراجعه به اصل (نسخ خطي) آثار سيدسند نشان ميدهد كه اين اسناد با واقعيت تطابق ندارد و مراد او از «مفهوم موجود» در مسئلة مجعوليت، همان وجود حقيقي است نه مفهوم ‌بما‌ هو‌ مفهوم، و از اينرو نظر سيدسند و ملاصدرا تفاوتي ندارند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        20 - ديدگاه سيدعلي‌خان مدني و ملاصدرا در تبيين صفات خبرية ‌الهي به اعتبار غايات
        نرگس طاهری حسن  نقی زاده مرتضی ایروانی نجفی
        برغم اقامت طولاني سيد‌علي‌خان صدرالدين مدني شيرازي (1120ـ1052) در هند و دوري وي از شيراز و اصفهان، مباني كلامي او در تبيين صفات خبرية خداوند در رياض السالكين، آشكارا نشان از تأثيرپذيري او از ملاصدرا دارد. اما با وجود پذيرش مباني حكمت متعاليه، در تفسير يا تأويل صفات الهي چکیده کامل
        برغم اقامت طولاني سيد‌علي‌خان صدرالدين مدني شيرازي (1120ـ1052) در هند و دوري وي از شيراز و اصفهان، مباني كلامي او در تبيين صفات خبرية خداوند در رياض السالكين، آشكارا نشان از تأثيرپذيري او از ملاصدرا دارد. اما با وجود پذيرش مباني حكمت متعاليه، در تفسير يا تأويل صفات الهي، روش وي با اصول فلسفة صدرايي كاملاً مطابقت ندارد. او در تبيين اتصاف خداوند به صفات انسانگونه، بمنظور تنزه خداوند از ويژگيهاي بشري، روش «اخذ به اعتبار غايات» را برگزيده است، زيرا مبادي و مقدماتِ صفاتي چون رحمت و غضب كه حاكي از هيجان و رقت و تأثر دروني هستند، دربارة خداوند صادق نيست و اين دسته از صفات، تنها به اعتبار غايت و نتيجه بر خداوند اطلاق ميشوند. اگرچه وي از اثبات صفات براي خدا بدون تشبيه سخن ميگويد ولي اين راهكار بتصريح ملاصدرا و بلحاظ مبنايي، با اصول حكمت متعاليه بويژه تشكيك وجود و تفاوت مرتبة وجودي صفات خدا با بشر، سازگاري ندارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        21 - خوانشي تحليلي از ديدگاه ملاصدرا و متأخرين پيرامون معناياسمي و حرفي وجود (تأملاتي در مباحث زباني حكمت متعاليه)
        روح‌اللّه  دارائي
        ملاصدرا در آراء خود به مباحث زباني توجه داشته و دربارة معناي اسمي و حرفي سخن گفته است. مفسرين، آراء وي در اينباره را خالي از تهافت ندانسته‌اند تا جايي كه بخشي از آراء او را بر ديگري ترجيح داده و ادق از ديگري دانسته‌اند. اين نوشتار با طرح و مقايسة آراء ملاصدرا در باب معن چکیده کامل
        ملاصدرا در آراء خود به مباحث زباني توجه داشته و دربارة معناي اسمي و حرفي سخن گفته است. مفسرين، آراء وي در اينباره را خالي از تهافت ندانسته‌اند تا جايي كه بخشي از آراء او را بر ديگري ترجيح داده و ادق از ديگري دانسته‌اند. اين نوشتار با طرح و مقايسة آراء ملاصدرا در باب معناي اسمي و حرفيِ وجود، چارچوبي براي طرح مباحث هستي‌شناسي، معرفت‌شناسي و زبان‌شناسي ارائه داده و با بهره‌گيري از مباحث زبانيِ علمِ اصولِ فقه، رويكردي تحليلي‌ ـ ‌زباني را براي برون‌رفت از اين تهافت ارائه كرده است. ملاصدرا بر اين باور است كه از يكسو ميتوان از طريق اشتراك معنويِ معناي حرفي وجود (است) به اشتراك معنويِ معناي اسمي وجود (هست)، استدلال كرد و از سوي ديگر، اختلاف بين وجود رابط و محمولي، نوعي است. اين ديدگاه ملاصدرا محل نزاع و تفسيرهاي متفاوتي واقع شده و پرسشهايي را پيش روي صاحبنظران قرار داده است؛ از جمله اينكه آيا اين دو ديدگاه همخواني دارند؟ آيا اين نظريه با تشكيك وجود و اشتراك معنوي وجود، سازگار است؟ آيا وجود رابط و محمولي از يك سنخند؟ آيا دو تقسيمبندي وجود در حكمت متعاليه، يعني تقسيم سه شقي وجود به رابط، رابطي و نفسي و تقسيم دو شقي وجود به رابط و مستقل با يكديگر در تضادند؟ آيا دو تقسيم يادشده، با آراء ملاصدرا در حوزة معناي اسمي و حرفي سازوارند؟ پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        22 - بازخواني عشق بمثابه مؤلفه‌يي تأثيرگذار در خداگونگي انسان از منظر مايستر اكهارت و ملاصدرا
        سيدمحمد  قادري احسان کردی اردکانی
        اكهارت و ملاصدرا از عشق بعنوان يكي از مؤلفه‌هاي تأثيرگذار در خداگونگي انسان نام ميبرند. اكهارت ذات نفس را با ذات خداوند يكسان و واحد ميداند و نتيجه ميگيرد كه عشق به خداوند، در ذات انسان نهفته است و با تأكيد بر دو ويژگي عشق، يعني انحصارگرايي و شبيه‌سازي، معتقد است عشق به چکیده کامل
        اكهارت و ملاصدرا از عشق بعنوان يكي از مؤلفه‌هاي تأثيرگذار در خداگونگي انسان نام ميبرند. اكهارت ذات نفس را با ذات خداوند يكسان و واحد ميداند و نتيجه ميگيرد كه عشق به خداوند، در ذات انسان نهفته است و با تأكيد بر دو ويژگي عشق، يعني انحصارگرايي و شبيه‌سازي، معتقد است عشق به خدا سبب ميشود ديگر عشقها فراموش شوند و در عشق به خداوند خلاصه گردند؛ تنها عشق موجود، عشق به خداوند است. عشق بمثابه محركي دروني، كشش و جذبه‌يي در روح ايجاد ميكند كه آرام و قرار را از فرد ميگيرد و او را واميدارد تا خود را شبيه معشوق كند. ملاصدرا نيز ‌ـ ‌مانند اكهارت‌ـ بر عنصر شبيه شدن عاشق به معشوق تأكيد ميكند و معتقد است عشق الهي در تار و پود وجود انسان تنيده شده است. در اين مقاله، با توجه به شباهتهاي يادشده، ميكوشيم با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، تأثيرگذاري عشق در خداگونه شدن انسان را با استناد به آثار اكهارت و ملاصدرا روشن سازيم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        23 - سازگاري فهم ملاصدرا از قاعدة «امتناع علم به معلول بدون علم به علت» با مباني وجودشناختي حكمت متعاليه
        سید امین میرحسینی علی فتح طاهری
        بر اساس قاعدة «امتناع علم به معلول بدون علم به علت»، كسب هرگونه علم يقيني نسبت به معلول پيش از علم به علت آن، امكانپذير نيست. بر اساس روايت منطقدانان از اين قاعده، تنها علم ما به علوم حصولي كه از طريق برهان حاصل ميشود، مشمول اين قاعده است اما ملاصدرا تحليلي بديع از آن چکیده کامل
        بر اساس قاعدة «امتناع علم به معلول بدون علم به علت»، كسب هرگونه علم يقيني نسبت به معلول پيش از علم به علت آن، امكانپذير نيست. بر اساس روايت منطقدانان از اين قاعده، تنها علم ما به علوم حصولي كه از طريق برهان حاصل ميشود، مشمول اين قاعده است اما ملاصدرا تحليلي بديع از آن دارد و برخلاف منطقدانان، نتيجه ‌ميگيرد كه همة علوم ـ اعم از حصولي و حضوري يا بديهي و نظري ـ مشمول اين قاعده‌اند. اين فهم نوين ملاصدرا از قاعده، بنظر برخي از شارحان او صحيح نيست و اشكالاتي دارد اما مقالة پيش‌رو نشان ميدهد كه فهم ملاصدرا با مباني وجودشناختي او سازگار است و انتقادات شارحان ناشي از عدم توجه آنها به اين مباني است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        24 - بررسي و تحليل نقدهاي ملاصدرا بر ديدگاه متكلمين دربارة هويت انسان
        سمیه ملکی سیدمهدی امامی جمعه نفيسه  اهل‌سرمدي
        بحث جسم‌انگاري ما سواي خداوند، در ميان آموزه‌هاي كلامي از اهميتي ويژه‌ برخوردار است و از اندك مباحثي است كه تقريباً همة فرقه‌هاي كلامي دربارة آن همنظرند. متكلمان ماسوي‌الله، يعني انسان و ديگر موجودات، را اموري جسماني ميدانند و موجود مجرد را حقيقتي كامل و بينيازِ مطلق مع چکیده کامل
        بحث جسم‌انگاري ما سواي خداوند، در ميان آموزه‌هاي كلامي از اهميتي ويژه‌ برخوردار است و از اندك مباحثي است كه تقريباً همة فرقه‌هاي كلامي دربارة آن همنظرند. متكلمان ماسوي‌الله، يعني انسان و ديگر موجودات، را اموري جسماني ميدانند و موجود مجرد را حقيقتي كامل و بينيازِ مطلق معرفي ميكنند. نگاه ظاهرگرايانه، عيني و انضمامي كلامي، جسم‌انگاري هويت و حقيقت انسان را نيز ايجاب و ايجاد مينمايد. ملاصدرا از جمله افرادي است كه با جسم‌انگاري متكلمان مقابله كرده و درصدد است تفسيري فلسفي و جامع از واقعيت و هويت انسان ارائه دهد؛ تصويري كه بتواند در زندگي فردي و اجتماعي او تأثيري مثبت داشته باشد. نوشتار حاضر، از طريق روش اسنادي، تحليل محتوا و توصيف‌گرايانه، به طرح، بررسي و نقد ديدگاههاي متكلمان از منظر ملاصدرا ميپردازد و نشان ميدهد كه تعريف صدرالمتألهين از هويت انسان و ظرفيت وجودي او، با تعريفي كه متكلمان در اينباره ارائه كرده‌اند، بكلي متفاوت و حتي مقابل آن است. متكلمان برخلاف ملاصدرا، هويت و ظرفيت وجودي انسان را بسيار جزئي و محدود شمرده‌اند و بتبع آن دچار مشكلات و محذوريتهاي متعدد شده‌اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        25 - بررسي اعتبار شهود عرفاني در معرفت‌شناسي حكمت متعاليه
        حسين  عمادزاده ‌مهدي  ذاكري
        يكي از مهمترين مباحث در معرفت‌شناسي، بحث از منابع معرفت است. بسياري از معرفت‌شناسان معاصر در غرب، شهود عرفاني را بعنوان منبع معرفت نميپذيرند اما ملاصدرا از جمله بزرگترين فيلسوفان الهي است كه شهود عرفاني را نيز يكي از منابع معرفتي مهم ميداند و معتقد است علاوه بر دلايل عق چکیده کامل
        يكي از مهمترين مباحث در معرفت‌شناسي، بحث از منابع معرفت است. بسياري از معرفت‌شناسان معاصر در غرب، شهود عرفاني را بعنوان منبع معرفت نميپذيرند اما ملاصدرا از جمله بزرگترين فيلسوفان الهي است كه شهود عرفاني را نيز يكي از منابع معرفتي مهم ميداند و معتقد است علاوه بر دلايل عقلي، متون ديني نيز بر اعتبار اين نظريه دلالت دارند. او برخي مسائل فلسفي را از دسترس عقل خارج دانسته و معتقد است اينگونه مسائل تنها بوسيلة شهود عرفاني قابل دستيابي‌هستند. بر اساس حكمت متعاليه، زماني شهود عرفاني محقق ميشود كه بين عالم و معلوم، اتحاد يا اتصال و پيوستگي وجودي باشد، عالم و معلوم هر دو مجرد باشند و عالم قائم به ذات باشد. در اين مقاله نخست به تبيين شهود عرفاني بر اساس علم حضوري ميپردازيم، ويژگيهاي آن را برميشمريم و تفاوت آن را با درون‌نگري نشان ميدهيم، آنگاه با بررسي چيستي شهود عرفاني و انواع آن، اعتبار و ارزش معرفتي آن را ارزيابي و ملاكهايي را كه ملاصدرا و شارحان وي براي تشخيص شهودهاي معتبر برشمرده‌اند، فهرست ميكنيم و در نهايت، به بررسي حد و حدود اعتبار آن ميپردازيم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        26 - نفس انسان، مَثَل اعلای خدا در حکمت متعالیه
        مجتبي  افشارپور محمدمهدي  گرجيان محسن قمی
        يكي از وجوهي كه در حكمت متعاليه براي شناخت خدا از طريق شناخت نفس مطرح شده، اينست كه نفس انسان مَثَل اعلاي خداوند است. بدين معنا كه خداوند نفس انسان را در ذات و صفات و افعال، مثال خويش خلق نموده تا معرفت نفس وسيلة صعود به معرفت خدا در اين ساحتهاي سه‌گانه باشد. البته بايد چکیده کامل
        يكي از وجوهي كه در حكمت متعاليه براي شناخت خدا از طريق شناخت نفس مطرح شده، اينست كه نفس انسان مَثَل اعلاي خداوند است. بدين معنا كه خداوند نفس انسان را در ذات و صفات و افعال، مثال خويش خلق نموده تا معرفت نفس وسيلة صعود به معرفت خدا در اين ساحتهاي سه‌گانه باشد. البته بايد توجه داشت كه خداي متعال منزه از مِثل است، پس مراد از مَثَل چيزي غير از مِثل است. با دقت در آثار ملاصدرا، ميتوان گفت او بطور جدّ اين نظريه را دنبال كرده و در مسير برهاني كردن آن تلاشهاي مضاعف انجام داده است. اما وي اين نظريه را بصورت منسجم و مشخص در قالب يك كتاب يا يك فصل مطرح نكرده بلكه بمناسبتهايي در ابواب گوناگون و آثار مختلف، به ابعادي از اين نظريه پرداخته است، بهمين دليل ارائة اين نظريه و تقريرهاي آن بصورت منسجم ضروري است. اين نوشتار پس از توضيح اوليه نظرية مثل اعلاي صدرايي، بمنظور دستيابي به مهمترين وجوه مثاليت نفس انسان براي خداوند، مهمترين ابعاد مثاليت نفس و تحليلهاي آنها را مورد بررسي و تحليل قرارداده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        27 - نقش ساحات احساسي و اراديِ ايمان در پيوند دو سويه آن با فعل اخلاقي از ديدگاه ملاصدرا
        مهدی زمانی
        ايمان حقيقتي است كه افزون بر شناخت، احساس و اراده انسان را نيز دربرميگيرد و بهمين دليل انديشمندان با تأكيد بر يكي از اين ساحتها، ديدگاههاي متفاوت شناخت‌گروانه، احساس‌گروانه و اراده‌گروانه ارائه نموده‌اند. نحوة پيوند ايمان با عمل نيز از مسائل كهن در باب ايمان است كه معرك چکیده کامل
        ايمان حقيقتي است كه افزون بر شناخت، احساس و اراده انسان را نيز دربرميگيرد و بهمين دليل انديشمندان با تأكيد بر يكي از اين ساحتها، ديدگاههاي متفاوت شناخت‌گروانه، احساس‌گروانه و اراده‌گروانه ارائه نموده‌اند. نحوة پيوند ايمان با عمل نيز از مسائل كهن در باب ايمان است كه معركه‌يي از آراء گوناگون را در پي داشته است. در اين نوشتار با روش توصيفي ـ تحليلي، برداشت ملاصدرا در اين موضوع تبيين و تحليل ميگردد. غالباً ديدگاه ملاصدرا در باب ماهيت ايمان را يگانه‌انگاري ايمان و شناخت معرفي ميكنند اما از ديدگاه وي ايمان معرفتي قلبي است كه افزون بر شناخت، احساس و ارادة آدمي را نيز دربرميگيرد. تأكيد ملاصدرا بر نقش عشق مؤمنانه در ساحت احساس و نيز اخلاص ايماني در ساحت اراده، موجب گرديده تا بتوان تبيين قابل قبولي از نحوة پيوند ايمان و عمل در چارچوب انديشة وي، ارائه نمود. بدينسان، ايمان از طريق گسترة خود در ساحت احساس و اراده (عشق و اخلاص)، به عمل اخلاقي منجر ميشود و متقابلاً از همين دريچه‌ها، از آن تأثير ميپذيرد. بنابرين با وساطتِ ساحت احساس و اراده، ميان معرفت و فعل اخلاقي رابطه‌يي دو سويه برقرار ميشود؛ از سويي ايمان انجام فعل اخلاقي را تضمين ميكند و از سوي ديگر، انجام فعل اخلاقي باعث تقويت ايمان ميشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        28 - وحی از دیدگاه صدرالمتالهین
        سید محمد موسوی محمدتقی رجایی
        صدرالمتألهين معتقد است چون وظيفة نبي ابلاغ وحي به مردم و هدايت آنهاست، وحي بايد با جزئيات و در قالب گزاره‌هاي زباني بيان شود تا براي مردم قابل درك و استفاده باشد. الفاظ وحي نيز همانند معاني آن، بايد از عالم عقلي نازل گردد. همانگونه كه وحي نازل ميشود، نبي براي دريافت آن چکیده کامل
        صدرالمتألهين معتقد است چون وظيفة نبي ابلاغ وحي به مردم و هدايت آنهاست، وحي بايد با جزئيات و در قالب گزاره‌هاي زباني بيان شود تا براي مردم قابل درك و استفاده باشد. الفاظ وحي نيز همانند معاني آن، بايد از عالم عقلي نازل گردد. همانگونه كه وحي نازل ميشود، نبي براي دريافت آن بايد به عوالم بالايي عروج كرده، وحي را دريافته و همراه وحي به عالم طبيعت بازگردد. گاهي نزول وحي همراه با روِيت حسي مَلَك حامل وحي است؛ در اينصورت مشاهدة فرشتة وحي در عالم مثال رخ داده و تنزل فرشتة وحي بمعناي جدايي از مقام قرب الهي نيست، بلكه رقيقه‌يي از وجود او در قواي ادراكي نبي متمثل ميشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        29 - بررسي ادراك حسي از ديدگاه ارسطو و ملاصدرا
        محمدحسين  مختاري
        مسئلة «ادراك» همواره يكي از مباحث مهم فلسفي از روزگار باستان تا به امروز بوده است. فيلسوفان يونان باستان بويژه افلاطون و ارسطو، بطور مبسوطي دربارة ادراك ـ ابزار و شرايط آن‌ـ سخن گفته‌اند. در اين ميان، ارسطو با تدوين دو رساله دربارة نفس‌ ‌و حاس و محسوس‌ ‌به تبيين ادراك ظ چکیده کامل
        مسئلة «ادراك» همواره يكي از مباحث مهم فلسفي از روزگار باستان تا به امروز بوده است. فيلسوفان يونان باستان بويژه افلاطون و ارسطو، بطور مبسوطي دربارة ادراك ـ ابزار و شرايط آن‌ـ سخن گفته‌اند. در اين ميان، ارسطو با تدوين دو رساله دربارة نفس‌ ‌و حاس و محسوس‌ ‌به تبيين ادراك ظاهري و باطني نفس پرداخته است. در ميان قواي ادراكي حيوان و انسان، ادراك حسي از جايگاه ويژه‌يي برخوردار است زيرا نخستين مواجهة ما با عالم خارج بوسيلة اين حواس صورت ميگيرد. ارسطو براي تبيين ادراك حسي از قواي ظاهري نفس (لامسه، باصره، ذائقه، سامعه و شامه) و معرفت‌بخش بودن داده‌هاي آنها سخن ميگويد. وي معتقد است ادراك حسي بايد با عقل در‌هم‌تنيده شود تا براي ما معرفت‌بخش باشد. فيلسوفان مسلمان نيز به بحث از ادراك حسي پرداخته‌اند و عمدة مباحث آنها همان نظرياتي است كه ارسطو بيان كرده است. ملاصدرا با مطرح‌كردن انشائي‌بودن صور توسط نفس، از ديدگاه ارسطويي فاصله گرفت و توانست طرحي نو را در علم‌النفس فلسفي دراندازد. در اين مقاله به بررسي و مقايسة رويكرد ارسطو و ملاصدرا به مسئلة ادراك حسي ميپردازيم. بدين منظور، ابتدا از تعريف نفس و قواي آن بحث ميكنيم و سپس قواي ظاهري را از ديدگاه هر دو فيلسوف مورد بررسي قرار خواهيم داد. در پايان نيز به بحث مهم معرفت‌‌بخشي ادراك حسي ميپردازيم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        30 - واكاوي تبلور نظرية اسفار اربعه در معماري ميدان نقش‌جهان اصفهان
        احمدعلي  نامداريان سمیه خانی پریسا هاشم پور
        تاكنون تحقيقات زيادي پيرامون ميدان نقش‌جهان انجام شده است اما پرداختن به چرايي و چگونگي شكلگيري آن، جاي كار فراواني دارد؛ اينكه چرا ابعاد ميدان نقش جهان، به اندازه‌هاي كنوني است؟ چرا چيدمان عناصر ميدان به اين صورت است؟ فلسفة استفاده از رنگها و طرحهاي متفاوت در گوشه‌هاي چکیده کامل
        تاكنون تحقيقات زيادي پيرامون ميدان نقش‌جهان انجام شده است اما پرداختن به چرايي و چگونگي شكلگيري آن، جاي كار فراواني دارد؛ اينكه چرا ابعاد ميدان نقش جهان، به اندازه‌هاي كنوني است؟ چرا چيدمان عناصر ميدان به اين صورت است؟ فلسفة استفاده از رنگها و طرحهاي متفاوت در گوشه‌هاي مختلف ميدان چيست؟ و سؤالات بسياري كه نياز به بحث و تحقيق دارد. اين مقاله به روش توصيفي ـ‌‌‌تحليلي و تاريخي‌ـ تفسيري تلاش ميكند به انديشه‌ها و انگيزه‌هاي طراحي معماري و ساخت ميدان نقش‌جهان بپردازد و در اين راه، با مطالعة كتابخانه‌يي و اسنادي، به گردآوري اطلاعات و تحليل آنها پرداخته است. يافته‌ها نشان ميدهد، ميدان نقش‌جهان، علاوه بر دولتخانة صفوي، در قالب يك بيانية اعتقادي ـ ‌سياسي است كه انديشه‌هاي عرفاني‌‌ـ شيعي را كه قرنها در ضمير ناخودآگاه ايرانيان نهفته بوده، نشان ميدهد. اين ميدان، تمثيلي است از شب معراج پيامبراكرم(ص) و با تداعي منزلگاههاي مختلفِ اسفار اربعه، سير و سلوك عرفاني را براي سالكان متجسم ميكند. از زمان ابن‌عربي به بعد و بالاخص در انديشه‌هاي ملاصدرا، چهار منزلگاه براي اين سفر عرفاني بيان شده كه «اسفار اربعه» ناميده ميشود. يافته‌هاي تحقيق نشان از تناظر اين چهار سفر با چهار عنصر اصلي ميدان دارد. اين سير و سلوك، تمثيل و تجسمي است از سفر پيامبر در شب معراج كه از مكه به بيت‌المقدس مشرف شدند و سپس به آسمانها رفت. محيط 1300 متري ميدان نقش جهان تمثيلي است از مسافت 1300 كيلومتري مكه تا بيت‌المقدس. نقش و نگارهاي بازار قيصريه نماد زندگي روزانه و حيات دنيوي است. مسجد شيخ لطف‌الله حياط و شبستان ندارد و سالك با حضور در زير گنبد، تنها مظاهر حق تعالي را ميبيند. مسجد جامع عباسي نماد منزلگاه «جمع» در سلوك عرفاني است. سفر دوم‌ با سير در مقام خفيّ و اَخفي طي ميشود و سالك از اين مقام فاني ميگردد. مرحلة سوم از سلوك كه نوعي شريعت در بطن خود دارد نيز تأييد انديشة ولايت است. در انتهاي سفر، دوباره به سردر قيصريه باز ميگردد. اما اين يك دور و تسلسل باطل نيست بلكه سالك با تجربة مراحل گذشته، به خويشتن خويش بازگشته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        31 - اسرار شريعت و منافع طاعت از نظر ملاصدرا
        سيدمصطفي  محقق داماد
        بر اساس آموزه‌هاي ديني، اعمال و مناسك مذهبي، علاوه بر پيكرة ظاهري، چهره‌يي باطني دارند كه هويت و روح انسان را ميسازند. در سنت اسلامي نيز آثار زيادي، گاه بوجه عام و گاه در قالب تحليل برخي اعمال و مناسك خاص، دربارة اسرار شريعت برشتة تحرير درآمده است كه از آن جمله ميتوان ب چکیده کامل
        بر اساس آموزه‌هاي ديني، اعمال و مناسك مذهبي، علاوه بر پيكرة ظاهري، چهره‌يي باطني دارند كه هويت و روح انسان را ميسازند. در سنت اسلامي نيز آثار زيادي، گاه بوجه عام و گاه در قالب تحليل برخي اعمال و مناسك خاص، دربارة اسرار شريعت برشتة تحرير درآمده است كه از آن جمله ميتوان به الفتوحات المكيه‌ ‌ابن‌عربي، أسرار الشريعة و اطوار الطريقة و أنوار الحقيقه‌ ‌سيدحيدر آملي،‌ ‌المحجة البيضاء‌ ‌ملامحسن فيض‌كاشاني، رسالة التنبيهات العلية علي وظائف الصلاة القلبية‌ ‌شهيد ثاني، اسرار الصلاة ‌امام خميني(ره) و... اشاره كرد. ملاصدرا نيز در دو بخش از كتاب الشواهد الربوبيه في المناهج السلوكية‌ ‌به بحث پيرامون اسرار شريعت پرداخته است. مقالة حاضر ديدگاه ملاصدرا درباره اسرار شريعت را بررسي و تحليل ميكند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        32 - تحليل تقسيمات دو ضلعي وجود بر مبناي نظام فلسفي صدرايي
        عبدالعلی شکر
        از جمله احكام وجود، مساوقت آن با فعليت، خارجيت و وحدت است. بر اين اساس، اشكال ميشود كه اين تساوق مستلزم آنست كه قسيمهاي ديگر، يعني وجود بالقوه، ذهني و كثير، از دايرة تقسيم وجود خارج ‌شوند. حكماي متأخر در رفع اين مشكل، دو اعتبار نفسي و اضافي را لحاظ كرده‌اند. به اعتبار ن چکیده کامل
        از جمله احكام وجود، مساوقت آن با فعليت، خارجيت و وحدت است. بر اين اساس، اشكال ميشود كه اين تساوق مستلزم آنست كه قسيمهاي ديگر، يعني وجود بالقوه، ذهني و كثير، از دايرة تقسيم وجود خارج ‌شوند. حكماي متأخر در رفع اين مشكل، دو اعتبار نفسي و اضافي را لحاظ كرده‌اند. به اعتبار نفسي، فعليت، وحدت و خارجيت بدون مقايسه با موجودات ديگر در نظر گرفته ميشوند و با اين ملاحظه، وجود مساوق با فعليت، وحدت و عينيت است. به اعتبار اضافي، وجودات با وجودات ديگر مقايسه ميشوند و جايگاه خود را در تقسيم پيدا ميكنند و قسيم ضلع مقابل خود قرار ميگيرند. اين بيان مشكل ديگري در پي دارد؛ به اين شكل كه با فرض دوم، ضلع ديگر با مفاد قسيم‌بودن اقسام سازگاري ندارد، زيرا اقسام مباين يكديگرند و وجه مشترك ندارند وگرنه تقسيم فاقد معنا خواهد بود. بنظر ميرسد اين مشكل در مواجهه با دو مبناي اصالت وجود و مباحث ماهوي و تباين وجودي، حادث ميشود؛ چراكه تقسيم اوليه مطابق با نظام فلسفي حكماي متقدم شكل گرفته و با همان مبنا سازگار است. مقالة حاضر با روش تحليل محتوايي و مقايسه مباني، در پي ريشه‌يابي روند تحولات در مبحث تقسيمات دوضلعي وجود است و نشان ميدهد كه آغاز اين تقسيمات در آثار حكماي پيش از صدرالمتألهين و بدون توجه به مسئلة اصالت وجود شكل گرفته است و سپس با مبناي اصالت وجود قرائت جديدي يافته و موجب بروز اين مشكل شده است. با تحليل اين مسئله در پرتو مباني صدرايي، ميتوان به توجيه قابل قبولي در اينباره دست يافت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        33 - تبيين انسان‌شناختي مرگ در دو نظام وحدت تشكيكي و وحدت شخصي وجود ملاصدرا
        عبداله صلواتی فاطمه کوکرم
        اين پژوهش، بر اساس دو نظام وحدت تشكيكي و وحدت شخصي ملاصدرا به بحث از مرگ پرداخته و نگارندگان درصددند با استفاده از مباني انسان‌شناختي به تبيين مرگ بپردازند؛ مهمترين اين مباني عبارتند از: چند ساحتي‌بودن انسان، اشتداد وجودي، حدوث جسماني نفس و بقاي روحاني آن، مسئله» نفس و چکیده کامل
        اين پژوهش، بر اساس دو نظام وحدت تشكيكي و وحدت شخصي ملاصدرا به بحث از مرگ پرداخته و نگارندگان درصددند با استفاده از مباني انسان‌شناختي به تبيين مرگ بپردازند؛ مهمترين اين مباني عبارتند از: چند ساحتي‌بودن انسان، اشتداد وجودي، حدوث جسماني نفس و بقاي روحاني آن، مسئله» نفس و رابطه» آن با بدن، مقامات انساني و مظهر اسماء الهي بودن. ملاصدرا مرگ را به سه نوع طبيعي، اخترامي و ارادي تقسيم كرده است. بعقيده» او نفس در مرگ نقش اصلي و فعال دارد. پرسش‌ اساسي پژوهش حاضر اينست كه مباني انسان‌شناختي مرگ از ديدگاه ملاصدرا چيست؟ مرگ از نظر او، امري وجودي و بمعناي اِعراض ارادي يا اجباري يا تكويني نفس از عالم محسوسات است. مرگ در دو نظام فلسفي صدرالمتألهين، داراي دو چهره» متفاوت است؛ در نظام وحدت تشكيكي، قطع رابطه با بدن در پرتو اشتداد وجودي و در نظام وحدت شخصي، قطع رابطه از اسمي و پيوستن به اسمي ديگر در پرتو تجليات متنوع است. كليدواژگان:‌ ‌مرگ، حدوث جسماني و بقاي روحاني، وحدت تشكيكي، وحدت شخصي، ملاصدرا. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        34 - بازخواني پاسخهاي صدرالمتألهين به اشكال «لزوم قرارگرفتن يك ماهيت تحت دو مقوله» در بحث وجود ذهني
        محمدهادي  توكلي
        بر اساس نظرية كيف‌بودن علم و يكساني ماهيت ذهني و عيني، پذيرش نظرية وجود ذهني دربردارندة اشكال «لزوم مشموليت علم تحت دو مقوله» خواهد بود. صدرالمتألهين در آثار خود از طريق تمايز ميان حمل شايع و اولي، صدق دو مقوله بر علم از دو حيث ذاتي و عرضي، نفي قيام حلولي و قبول صدق دو چکیده کامل
        بر اساس نظرية كيف‌بودن علم و يكساني ماهيت ذهني و عيني، پذيرش نظرية وجود ذهني دربردارندة اشكال «لزوم مشموليت علم تحت دو مقوله» خواهد بود. صدرالمتألهين در آثار خود از طريق تمايز ميان حمل شايع و اولي، صدق دو مقوله بر علم از دو حيث ذاتي و عرضي، نفي قيام حلولي و قبول صدق دو مقوله بر صورت علميه بسبب اعتباريت ماهيت و امكان تحقق ظلي آن به وجودات متعدد، براي حل اين اشكال تلاش نموده است. گرچه بررسي پاسخهاي وي حاكي از عدم تماميت آنها در حل اشكال است، اما مباني او زمينه‌ساز حل اشكال از طريق قبول «حمل حاكي بر محكي» است كه بر اساس آن، فارغ از اينكه ماهيت صورت علميه چيست و صورت علميه در چه مقوله‌يي قرار دارد، «حكايت» از ماهيت شيء خارجي، بعنوان وصف وجوديِ صورت علميه معرفي ميشود كه به ماهيت صورت علميه ارتباطي ندارد و بلكه از دايرة مقولات بيرون است. با ارائة اين راه‌حل، هم ميتوان تطابق صورت علميه و ماهيت شيء خارجي را حفظ كرد و هم ميتوان در عين قبول تحقق صورت علميه در ذهن، از اشكال لزوم تداخل دو مقوله در آن رهايي جست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        35 - «من» و معيار تشخيص آن از «غير» از منظر سهروردي، ملاصدرا، دكارت
        سکینه غریبی سهراب حقیقت منصور ایمانپور
        پژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته ‌است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مي‌يابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظه چکیده کامل
        پژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته ‌است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مي‌يابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظهور دائمي ذات، از خودآگاهي مستمر برخوردار ميباشد. در فلسفة ملاصدرا، مصداق آن مرتبه‌يي از وجود است كه در بستر حركت جوهري دائماً متطور بوده و مملكتي ذومراتب است كه هويتي ثابت ندارد، و نزد دكارت بُعد مجردي است كه بنحو دائمي در حال انديشيدن است. بنابرين، در واقع هر سه فيلسوف «من» حقيقي را منِ مدرك، عالم و انديشنده ميدانند. ملاك تمييز منِ حقيقي نيز نزد آنها يكي است، زيرا سهروردي و ملاصدرا علم مستمر و عدم غفلت از خود را كه در واقع همان خودآگاهي است، ملاك تمييز منِ حقيقي ميدانند، اما ملاك دكارت وضوح و تمايز است كه بنظر ميرسد همان أمري است كه سهروردي و ملاصدرا آن را علم حضوري مستمر يا خودآگاهي مينامند. در نتيجه، ميتوان گفت كه ملاك تمايز «من حقيقي» از نظر هر سه فيلسوف يكسان است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        36 - تبيين تفاوتهاي جسم عنصري و جسم مثالي از ديدگاه صدرالمتألهين‌ (بررسي انتقادي)
        حسین کریمی
        يكي از تقسيماتي كه در منابع و آثار فلسفي دربارة حقيقت جسم بيان شده، تقسيم آن به جسم مثالي و جسم عنصري است. در اصلِ وجود اين تقسيم ميان حكماي متأخر اختلاف‌نظري نيست اما تفاوتهايي براي جسم عنصري و مثالي ذكر كرده‌اند كه برخي از اين تفاوتها، مبتني بر همان مباني اخذشده در بح چکیده کامل
        يكي از تقسيماتي كه در منابع و آثار فلسفي دربارة حقيقت جسم بيان شده، تقسيم آن به جسم مثالي و جسم عنصري است. در اصلِ وجود اين تقسيم ميان حكماي متأخر اختلاف‌نظري نيست اما تفاوتهايي براي جسم عنصري و مثالي ذكر كرده‌اند كه برخي از اين تفاوتها، مبتني بر همان مباني اخذشده در بحث مجرد و مادي است. حكما در تبيين مجرد و مادي، همه به يك شكل عمل نكرده و هر يك تعريفي متفاوت ارائه داده‌اند. يكي از مسائلي كه در بحث تفاوتهاي جسم عنصري و مثالي حائز اهميت است، مسئلة وجود قوه است. علاوه بر اين، تفاوتهاي ديگري نيز ميان جسم مثالي و جسم عنصري بيان شده كه نميتوان آنها را تماماً مبتني بر بحث مجرد و مادي دانست. صدرالمتألهين در آثار خود مفصلاً به بررسي اين مسئلة فلسفي پرداخته و پانزده تفاوت را براي اين دو حقيقت بيان كرده است. بررسي اين تفاوتها، فهم بهتري از حقيقت جسم عنصري و جسم مثالي را براي ما در پي‌خواهد داشت. پژوهش حاضر نشان ميدهد كه برخي از اين تفاوتها صحيح، برخي نادرست و برخي ديگر نيز داراي تفصيل هستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        37 - بررسی مقایسه‌یی دیدگاه ملاصدرا و ویلیام کرایگ درباره حدوث زمانی عالم
        منيره  سيدمظهري علیرضا  اسماعیلی
        يكي از عميقترين مباحث هستي‌شناسي كه از ديرباز معركه آراء انديشمندان و فلاسفه بوده، مسئلة حدوث يا قدم عالم است. در سنت اسلامي، ملاصدرا كوشش نموده با طرح نظرية حركت جوهري، حدوث تجددي عالم ماده را بنحوي بتصوير بكشد كه ضمن برخورداري از انسجام، با هيچيك از آموزه‌هاي ديني در چکیده کامل
        يكي از عميقترين مباحث هستي‌شناسي كه از ديرباز معركه آراء انديشمندان و فلاسفه بوده، مسئلة حدوث يا قدم عالم است. در سنت اسلامي، ملاصدرا كوشش نموده با طرح نظرية حركت جوهري، حدوث تجددي عالم ماده را بنحوي بتصوير بكشد كه ضمن برخورداري از انسجام، با هيچيك از آموزه‌هاي ديني در تعارض نباشد. بر اساس ديدگاه وي، تجدد عين هستي موجودات است و هر نو‌شدني، حدوثي مستقل است كه در بستر زمان، بيوقفه در ذات موجودات بوقوع ميپيوندد. سلسلة حوادث بدليل عدم انقطاع فيض، به نقطة معيني نميرسد؛ بدين ترتيب، همة اجزاء عالم، حادث زمانيند. در نتيجه عالم كه بعنوان يك كل اعتباري، وجودي جداگانه از حوادث ندارد نيز حادث زماني خواهد بود. ويليام كريگ، متفكر ديندار مسيحي، در فضاي فكري معاصر غرب، نيز برهان كيهان‌شناختي كلامي خود را بر مبناي رويكرد جديدي از حدوث زماني عالم ارائه كرده است. او معتقد است عالم با همة اجزائش، از جمله زمان، در لحظه‌يي خاص، با ارادة آزاد الهي، از عدم خلق شده و از آن پس، خداوند كه قبل از آغاز خلقت در موقعيتي فرازماني قرار داشت، بدليل نسبت واقعي خود با حوادث زماني، در معرض زمان قرار گرفته است. مسئلة اصلي پژوهش حاضر اينست كه كارآمدي تقرير ملاصدرا از حدوث زماني عالم را در مقايسه با تلقي جديد كريگ، نشان دهد. رهيافتهاي بدست آمده از مقايسة اين دو ديدگاه نشان ميدهد كه كوشش كريگ براي ارائة اين رويكرد جديد، گرچه در جاي خود درخور توجه است اما در مقايسه با ديدگاه ملاصدرا نه‌تنها داراي انسجام لازم نيست بلكه آشكارا با مبناييترين آموزه‌هاي ديني ـ از جمله عدم اتصاف ذات خداوند به تغيير، ازليت خداوند، معيت قيومية خداوند با مخلوقات و دوام فيض ـ تعارض دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        38 - کاربرد مبانی و اصول نفس‌شناسی ملاصدرا در تعلیم و تربیت
        مهدی  رضایی
        محور اساسي تعليم و تربيت و بطور خاص تعليم و تربيت اسلامي، نفس (روان) انسان است. در دانش تعليم و تربيت، بمنظور تربيت نفس و روان، مباني و اصولي حاكم است تا با بكارگيري آنها بتوان به اهداف از پيش تعيين‌شده دست يافت. با توجه به رويكرد ديني در اين پژوهش و نيز قابليتهاي حكمت چکیده کامل
        محور اساسي تعليم و تربيت و بطور خاص تعليم و تربيت اسلامي، نفس (روان) انسان است. در دانش تعليم و تربيت، بمنظور تربيت نفس و روان، مباني و اصولي حاكم است تا با بكارگيري آنها بتوان به اهداف از پيش تعيين‌شده دست يافت. با توجه به رويكرد ديني در اين پژوهش و نيز قابليتهاي حكمت متعالية صدرايي در اين زمينه، به شناسايي و كاربرد مباني و اصول تعليم و تربيت نفس بر اساس انديشه‌هاي فلسفي ملاصدرا پرداخته‌ايم. برخي از مباني مطرح‌شده عبارتند از: جوهر مجرد بودن نفس، جسمانيةالحدوث و روحانية‌البقا‌بودن نفس و حركت جوهري اشتدادي آن در مسير تكامل. همچنين در ذيل اين بحث، به اصول تربيتي استنتاج شده از مباني و اهداف پرداخته شده كه از آن جمله ميتوان به تدريج و تعالي مرتبتي، تحول‌گرايي و اصلاح و بازآفريني در فرايند تربيت نفس اشاره كرد. در اين نوشتار از روش آميختة توصيفي ـ تحليلي و استنتاجي، با بكارگيري منابع كتابخانه‌يي، در توصيف مفاهيم، تحليل و تبيين مسئله بهره جسته‌ايم. به‌اين‌ترتيب، با مراجعه به كتابهاي ملاصدرا (بويژه جلد هشتم و نهم اسفار اربعه) و برخي شارحان آثار وي، به استخراج مباني و استنتاج اصول تربيتي در راستاي تربيت نفس (روان) پرداخته ‌شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        39 - ارزيابي تفاسير رايج از نفس‌الامر و بيان چيستي آن براساس ديدگاه نهايي ملاصدرا
        سیده زهرا موسوی بایگی سید محمد موسوی
        يكي از مباحثي كه در دهه‌هاي اخير در آثار علمي‌ ـ ‌فلسفي مطرح شده، معرفت‌شناسي و مسائل مرتبط با آن، از جمله مسئلة «معيار و مناط صدق گزاره‌ها» است. متفكران مسلمان بر اين باورند كه معيار صدق گزاره‌ها، مطابقت با نفس‌الأمر است اما در تفسير نفس‌الامر، ديدگاههاي متفاوتي ارائه چکیده کامل
        يكي از مباحثي كه در دهه‌هاي اخير در آثار علمي‌ ـ ‌فلسفي مطرح شده، معرفت‌شناسي و مسائل مرتبط با آن، از جمله مسئلة «معيار و مناط صدق گزاره‌ها» است. متفكران مسلمان بر اين باورند كه معيار صدق گزاره‌ها، مطابقت با نفس‌الأمر است اما در تفسير نفس‌الامر، ديدگاههاي متفاوتي ارائه داده‌اند. اين پژوهش كه با روش كتابخانه‌يي به گردآوري داده‌ها و سپس توصيف و تحليل آنها پرداخته، ضمن ارزيابي سه ديدگاه مشهور درباره» حقيقت نفس‌الأمر انتقادات وارد بر آنها و نيز روشنگري در باب عدم تماميت آن تفاسير، درصدد اثبات اين نظريه است كه نفس‌الأمر عبارتست از «علم ذاتي تفصيلي خداوند». ديدگاه مختار نگارندگان هماهنگ با مباني انديشة صدرالمتألهين، و برگرفته از اصول عرفاني است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        40 - کارکرد عقل و برهان در اثبات اوصاف الهی از دیدگاه ملاصدرا
        مژگان فتاحی علي  ارشدرياحي
        ملاصدرا در آثار خود، بكارگيري عقل و استدلال عقلي را براي اثبات و فهم اوصاف الهي بطور مستقل، كارآمد ميداند. با تبيين روش ملاصدرا در استفاده از «عقل» روشن ميگردد كه وي طرح مباحث را با محوريت «برهان» صورتبندي كرده و بحثهاي مفصل و منسجمي دربارة صفات الهي ارائه نموده، بگونه‌ چکیده کامل
        ملاصدرا در آثار خود، بكارگيري عقل و استدلال عقلي را براي اثبات و فهم اوصاف الهي بطور مستقل، كارآمد ميداند. با تبيين روش ملاصدرا در استفاده از «عقل» روشن ميگردد كه وي طرح مباحث را با محوريت «برهان» صورتبندي كرده و بحثهاي مفصل و منسجمي دربارة صفات الهي ارائه نموده، بگونه‌يي كه اهم مباحث اوصاف الهي بشكل قابل توجهي تبيين و اثبات برهاني شده‌ است. بر اساس تتبع حاضر، مهمترين برها‌نها و قواعد فلسفي در اين حوزه، كه ملاصدرا آنها را تبيين و اثبات نموده، عبارتند از: برهان وجودشناختي، قاعدة «بسيط الحقيقه كل الاشياء»، قاعدة «معطي شيء، فاقد شيء نيست»، قاعدة «واجب الوجود لذاته واجب من جميع جهاته» و برهان عنايت.‌ ‌بحثهاي مبسوط و مبتني بر براهين عقلي ملاصدرا دربارة اوصاف الهي، از يكسو حاكي از باور وي به صحت كاركرد استقلالي عقل در اين حوزه و از سوي ديگر تأييدكنندة توانمندي عقل در حوزة معرفت‌شناسي اوصاف الهي بنحو مستقل است. نتيجة حاصل از اين پژوهش، رهيافتي مبتني بر تفكيك دو كاركرد «استقلالي» و «ابزاري» عقل است كه در ساير پژوهشهاي مشابه، مورد توجه نبوده است. عدم تفكيك ميان دو كاركرد استقلالي و ابزاري عقل، زمينه‌ساز نسبت‌دادن روش غيرعقلي و برهاني به حكمت متعاليه و حتي التقاطي‌بودن آن شده است. پژوهش پيش‌ِرو، بعنوان يك بررسي موردي در حوزة اوصاف الهي، بيانگر بُعد عقلي، برهاني و فلسفي حكمت متعالية صدرايي است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        41 - كاركردهاي وجودشناسانة بعد جسماني انسان از منظر ملاصدرا
        هادی جعفری علي  ارشدرياحي
        در انسان‌شناسي صدرايي بُعد جسماني انسان از زواياي مختلفي داراي اهميت است اما در اين نوشتار به يكي از ابعاد مهم آن، يعني «كاركردهاي وجودي» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشي مجزا را به كاركردهاي بعد جسماني انسان اختصاص نداده و حتي به آن تصريح نيز نكرده ولي ميتوان از چکیده کامل
        در انسان‌شناسي صدرايي بُعد جسماني انسان از زواياي مختلفي داراي اهميت است اما در اين نوشتار به يكي از ابعاد مهم آن، يعني «كاركردهاي وجودي» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشي مجزا را به كاركردهاي بعد جسماني انسان اختصاص نداده و حتي به آن تصريح نيز نكرده ولي ميتوان از آراء او اين كاركردها را استخراج نمود. پس از فحص و جستجو در آثار صدرالمتألهين اين نتيجه بدست مي‌آيد كه بعد جسماني انسان نزد او كاركردهاي مهمي از منظر وجودشناختي دارد، ازجمله: تحصيل ايمان، ارتقا و تحول انسان، اختيار، انجام افعال متضاد، تحقق افعال نفساني و عقلاني، عمارت و آباداني دنيا، تحقق نظام احسن، هويت‌بخشي به نفس، تشكيل هويت انسان كامل و برخي از نقشهاي متناقض‌نما همچون مبدأ شرور و مبدأ رهايي از شرور و موارد ديگر. اين مقاله كه بر اساس روش كتابخانه‌يي و تحليل محتوا نگارش يافته، علاوه بر اثبات اهميت و ضرورت بعد جسماني انسان در جهان خلقت، نشان ميدهد كه نقش و كاركرد بعد جسماني انسان از منظر وجودي، داراي ابعادي گسترده‌ است و ساحتهايي مهم از عالم هستي را در بر ميگيرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        42 - فلسفۀ امامت و جایگاه آن در اندیشه ملاصدرا‎؛ با تأکید بر شرح اصول کافی
        عبدالله میراحمدی مونا امانی پور
        ‌تأمّل در مباحث كتاب شرح الاصول‌الكافي‌ ‌نشان ميدهد كه صدرالمتألهين در اين اثر سعي نموده امامت و ماهيت آن ‌را ‌ـ‌‌‌‌‌بعنوان مقامي انتصابي از جانب خداوند‌ـ با حقيقتهاي بيان شده در سخنان ائمة معصومين(ع) تفسير و تطبيق نمايد. ملاصدرا ‌با وجود صبغة عقلي و شرعي مفهوم امامت و چکیده کامل
        ‌تأمّل در مباحث كتاب شرح الاصول‌الكافي‌ ‌نشان ميدهد كه صدرالمتألهين در اين اثر سعي نموده امامت و ماهيت آن ‌را ‌ـ‌‌‌‌‌بعنوان مقامي انتصابي از جانب خداوند‌ـ با حقيقتهاي بيان شده در سخنان ائمة معصومين(ع) تفسير و تطبيق نمايد. ملاصدرا ‌با وجود صبغة عقلي و شرعي مفهوم امامت و رهيافتهاي گوناگون در اين زمينه‌، هرگز به قرائت بشري و غيرالهي از اين منصب نپرداخته، بلكه با اصالت‌بخشي و توجه به آموزه‌هاي روايي و باورهاي كلامي شيعه، در تبيين روايات «كتاب الحجة» بعنوان بخشي از كتاب الكافي، بر فرابشري و الهي‌بودن اين مقام‌پافشاري ميكند. او هنگام بحث از مفهوم امامت، ضمن طرح و نقد ديدگاه فرقه‌هاي مختلف اسلامي در موضوع نصب، وجود امام(ع) را براساس قاعدة امكان اشرف ضروري ميداند و ويژگيها و امتيازهايي را براي اثبات حجت‌بودن امام(ع) برميشمارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        43 - مقایسه رابطه نفس و بدن از دید رفتارگرایی فلسفی و ملاصدرا
        نعیمه نجمی نژاد مرتضی رضایی
        بحث از رابطة نفس و بدن همواره از مسائل چالش‌برانگيز بوده است. مهمترين مشكل در اين بحث، چگونگي رابطة نفس «بمثابه وجودي مجرد» با بدن «بمثابه وجودي مادي» است. بسياري از انديشمندان براي ‌پاسخ به اين مسئله، نظرياتي ارائه كرده‌اند. در پژوهش حاضر، با روش توصيفي ـ‌ تحليلي، به ب چکیده کامل
        بحث از رابطة نفس و بدن همواره از مسائل چالش‌برانگيز بوده است. مهمترين مشكل در اين بحث، چگونگي رابطة نفس «بمثابه وجودي مجرد» با بدن «بمثابه وجودي مادي» است. بسياري از انديشمندان براي ‌پاسخ به اين مسئله، نظرياتي ارائه كرده‌اند. در پژوهش حاضر، با روش توصيفي ـ‌ تحليلي، به بررسي و مقايسة ديدگاه رفتارگرايي ـ ‌كه يكي از نظريات مهم در فلسفه» ذهن است‌‌ـ با ديدگاه ملاصدرا بعنوان برجسته‌ترين فيلسوف اسلامي، پرداخته شده است. نتيجه اينست كه هم رفتارگرايان و هم ملاصدرا در شمار يگانه‌انگاران نفس‌(ذهن) و بدن جاي دارند، با اين تفاوت كه از نظر رفتارگرايان، نفـس و حـالات نفـساني چيزي جز رفتـار بيرونـي انـسان نيست؛ در واقع، در اين رويكرد تجرد نفس و حالات غيرمادي آن انكار ميشود. اما ملاصدرا با استفاده از مباني خاص خود، از جمله حركت جوهري اشتدادي و جسمانيةالحدوث‌‌بودن نفس، رابطة نفس و بدن را از نوع تركيب اتحادي ميداند. در نگاه او، نفس در عين اينكه جوهري واحد است، بدليل اشتمال بر مراتب گوناگون، هم از مرتبة ماديت و جسمانيت و هم از مراتب تجرد ‌ـ اعم از تجرد مثالي و عقلي‌ ـ برخوردار است. بعبارت ديگر، يك حقيقت واحد متصل است كه در مراتب پايين، بدن و در مراتب بالا، نفس است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        44 - بررسي و نقد ديدگاه حائري يزدي دربارة كاربرد معناي صدرايي «امكان» در تبيين برهان صديقين سينوي
        حمید رضا خادمی
        «برهان صديقين»، برهاني است كه در آن بدون نياز به واسطه، ذات واجب‌الوجود اثبات ميشود. اين عنوان را نخستين‌بار ابن‌سينا براي تقرير جديدِ برهاني كه پيشتر فارابي اقامه كرده بود، برگزيد. برهان صديقين بهترين و موجزترين برهان فلسفي و عقلي براي اثبات وجود خداست. در اين برهان از چکیده کامل
        «برهان صديقين»، برهاني است كه در آن بدون نياز به واسطه، ذات واجب‌الوجود اثبات ميشود. اين عنوان را نخستين‌بار ابن‌سينا براي تقرير جديدِ برهاني كه پيشتر فارابي اقامه كرده بود، برگزيد. برهان صديقين بهترين و موجزترين برهان فلسفي و عقلي براي اثبات وجود خداست. در اين برهان از خود «وجود»‌ ‌به «واجب‌الوجود»‌ ‌استدلال ميشود، بگونه‌يي كه هيچيك از افعال الهي ـ از قبيل حركت، حدوث و ... ـ حد وسط قرار نميگيرند. حائري يزدي براساس تبيين معناي «امكان» در فلسفه» مشاء و حكمت متعاليه، براي رفع اشكالات مطرح شده دربارة اين برهان تلاش نموده و با توجه به تحليل دقيق معناي امكان، معتقد است از طريق آن ميتوان واجب‌الوجود را اثبات كرد؛ بهمين دليل تمسك به محال‌بودن دور و تسلسل ضرورتي ندارد. مقاله» حاضر با روش تحليلي‌ ـ تطبيقي و با توجه به معيارهاي معتبر نزد ملاصدرا در صدق برهان صديقين، به تحليل و بررسي تقرير حائري يزدي پرداخته و نشان داده كه ديدگاه او خالي از اشكال نيست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        45 - نقد و بررسی دلایل ابن‌سینا درباره مادی‌انگاری تجربه‌های ادراکی جزئی؛ با تأکید بر مسئله «شکاف تبیینی»
        احمد واعظی مهدی کریمی
        با تشكيك در مادي‌بودن ادراكات، براساس مسئلة شكاف تبييني، مبنايي عقلاني براي نقد ادله ابن‌سينا دربارة‌ امتناع تجـردِ ادراكات جزئي و اثبات امكان بلكه ضرورت تجرد انواع ادراك، فراهم مي‌آيد. تلقي مادي‌انگارانه در مورد ادراك ـ‌اعم از حسي و خيالي‌ـ از جمله ديدگاههاي ابن‌سينا چکیده کامل
        با تشكيك در مادي‌بودن ادراكات، براساس مسئلة شكاف تبييني، مبنايي عقلاني براي نقد ادله ابن‌سينا دربارة‌ امتناع تجـردِ ادراكات جزئي و اثبات امكان بلكه ضرورت تجرد انواع ادراك، فراهم مي‌آيد. تلقي مادي‌انگارانه در مورد ادراك ـ‌اعم از حسي و خيالي‌ـ از جمله ديدگاههاي ابن‌سينا در هستي‌شناسي ادراك است. او با بيان ادله‌يي بر امتناع تجرد تجربه‌هاي جزئي ادراكي، تنها حالت ممكن در مورد اين تجربه‌ها را مادي بودن آنها ميداند. از سوي ديگر، فرض جهان ممكني كه در آن بتوان حالتي متافيزيكي ‌(مانند درد‌) را بدون وجود فرآيند عصبي تصور كرد، تمايز ميان حالت ذهني و فرآيند عصبي را ممكن ميسازد. اين شكاف تبييني ميان حالت ذهني و فرآيند عصبي، با نفي اينهماني ميان اين دو پديده، امكان تجرد و غيرمادي‌بودن ادراك را فراهم مي‌آورد. با عنايت به تمايز ميان دو حيث فيزيكي و متافيزيكي و ضرورت تجرد ادراك بدليل براهين متعدد فلسفي، مادي‌انگاري ادراك جزئي محل مناقشه بوده و ديدگاه ملاصدرا مبني بر تجرد ادراك حسي و خيالي (همانند ادراك عقلي)، تبيين جامعتري از ادراك و نفس ارائه ميدهد. محور اصلي اين مقاله، بررسي چيستي و هستي‌شناسي ادراكات جزئي است كه خود اين بحث ذيل مسئله» كلان رابطه» نفس و بدن در فرآيند ادراك قرار ميگيرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        46 - تمهیدات و مختصات سیاست جنایی متعالیه
        محمد میرزایی ایمان امینی
        سیاست جنایی به تدبیر علمی و تدبّر عملی دربارة پدیدة مجرمانه میپردازد و از لحاظ اینکه با پدیدة مجرمانه مرتبط است، از هنجارها و ارزشهای موجود در جامعه متأثر شده و بايد بر اساس آن ارزشها و باورها سامان یابد. در جامعه یا نظامی که ایدئولوژی و ارزشهای غالب آن دینی است نمیتوان چکیده کامل
        سیاست جنایی به تدبیر علمی و تدبّر عملی دربارة پدیدة مجرمانه میپردازد و از لحاظ اینکه با پدیدة مجرمانه مرتبط است، از هنجارها و ارزشهای موجود در جامعه متأثر شده و بايد بر اساس آن ارزشها و باورها سامان یابد. در جامعه یا نظامی که ایدئولوژی و ارزشهای غالب آن دینی است نمیتوان از سیاستهای وارداتی یا ترجمانی که ریشه در اصول مورد پذيرش مبدأ صدور آن دارد، کارآیی لازم را انتظار داشت. بهمين دليل پایه ریزی الگویی از سیاست جنایی که با اصول و ارزشهای پذیرفته شده در جامعة هدف متناسب باشد، امری مهم تلقی میشود. سیاست جنایی متعالیه الگویی است که ابتنای نظری آن برگرفته از حکمت متعالیه صدرالمتألهین است. اين الگو علاوه بر جامعیت در تأمین مصالح مادی و دنیوی، بر خلاف سیاستهای جنایی متعارف، دارای ابعاد متافیزیکی و معنوی و مطابق با باورهای دینی و آموزه های اسلامی و مشترکات فطری و انسانی است که هدف غایی آن، نورانیت انسان و جامعه و در نهایت، تأمین سعادت انسان و رساندن وی به قرب الهی است. مقالة حاضر بمثابه يك پيشگفتار، درصدد تبیین مختصات و مؤلفه های این الگو با نگاهی به قوانین موجود کشور برآمده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        47 - عدم عمومیت دستیابی به مقام انسان کامل از دیدگاه ملاصدرا‎؛ دلایل و پیامدهای آن
        مریم احمدی سحر کاوندی محسن جاهد
        انسان‌شناسي در نظام حكميِ صدرايي از جامعترين پژوهشهاي صورت گرفته در اين حوزه است. يكي از نمودهاي جامعيت اين بحث، پرداختن به ماهيت و جايگاه انسان كامل در نظام هستي، مصاديق و كاركردهاي دنيوي و اخروي آن است كه در پژوهشهاي متعددي بدان پرداخته شده است؛ اما آنچه كم‌وبيش در اي چکیده کامل
        انسان‌شناسي در نظام حكميِ صدرايي از جامعترين پژوهشهاي صورت گرفته در اين حوزه است. يكي از نمودهاي جامعيت اين بحث، پرداختن به ماهيت و جايگاه انسان كامل در نظام هستي، مصاديق و كاركردهاي دنيوي و اخروي آن است كه در پژوهشهاي متعددي بدان پرداخته شده است؛ اما آنچه كم‌وبيش در اين پژوهشها مغفول مانده، توجه به دلايل خاص‌بودن اين مقام و پيامدهاي حاصل از آن در اين نظام فكري است كه بنظر ميرسد پرداختن به آن موجب تعميق بيشتر مباحث انسان‌شناسانه در نظام حكمت متعاليه و فلسفة اسلامي خواهد شد. بر اين اساس مسئلة اصلي اين جستار، بررسي تحليليِ دلايل عدم عموميت اين مقام در آثار ملاصدرا است. در اين پژوهش، ضمن بررسي تحليليِ عوامل مؤثر در پديدآيي و استكمال آدمي بواسطة تباين و تفاضل نفوس در قالب كثرت پيشيني و پسيني، دلايل خاص‌بودن اين مقام براي معدودي از انسانها تبيين ميشود. نتيجه اينگونه است كه اصل مقام انسان كامل بواسطة دعوت انبياء، تكليف، تأديب و ... قابل دستيابي است، اما دستيابي به نهايت مراتب عالية اين مقام، براي همگان امكانپذير نيست كه اين امر خود موجب توجيه عقلانيتر كيفيت استكمال ارادي پيامبران(ص) و امامان معصوم(ع) خواهد بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        48 - ديدگاه ملاصدرا پيرامون توانمنديهاي ناشي از تجرد عقلي در انسان و عوامل و موانع آن
        نجیمه منصوری فروغ السادات رحيم پور جعفر شانظری
        بعقيدة ملاصدرا نفس ميتواند به انواعي از تجرد دست يابد و همين امر سبب ايجاد ويژگيها و توانمنديهاي خاصي براي انسان ميشود. هدف نوشتار حاضر آنست كه تحليل ملاصدرا از چگونگي وصول نفس به مراتب تجرد عقلي، عوامل مؤثر، موانع وصول به آن و ويژگيهاي ايجاد شده بواسطة اين تجرد در حيات چکیده کامل
        بعقيدة ملاصدرا نفس ميتواند به انواعي از تجرد دست يابد و همين امر سبب ايجاد ويژگيها و توانمنديهاي خاصي براي انسان ميشود. هدف نوشتار حاضر آنست كه تحليل ملاصدرا از چگونگي وصول نفس به مراتب تجرد عقلي، عوامل مؤثر، موانع وصول به آن و ويژگيهاي ايجاد شده بواسطة اين تجرد در حيات دنيوي را بررسي نمايد. با رسيدن قوة عاقله به مرحلة ‌بالملكه، نفس در مرز تجرد عقلي قرار ميگيرد و نهايت تجرد در مرحلة عقل مستفاد حاصل ميشود. تقويت عقل عملي، عشق و عبادت ازجمله عوامل مؤثر در وصول انسان به درجات تجرد عقلي است و موانعي نيز همچون پيروي از شهوات، انجام گناهان، تقليد و حبّ دنيا در اين مسير وجود دارد. تجرد عقلي در پايينترين مرتبه، نطق را در انسان پديد مي‌آورد و تشخيص خير و شر را براي او امكانپذير ميكند. با ارتقاي مرتبة تجرد، انسان ميتواند آگاهانه براي سلوك‌الي‌الله تلاش كند و از نتايج آن بهره‌مند گردد. در مرتبة كمال عقل نظري و عملي، انسان به مقام خليفة‌اللهي ميرسد و در اعلي مرتبة تجرد عقلي شايسته مقام ولايت ميشود. با توجه به ديدگاه ملاصدرا دربارة چگونگي تجرد عقلي نفس، تبيين فلسفيِ برخي وظايف نبي مانند دريافت وحي و اطمينان به حقانيت آن، امكانپذير خواهد بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        49 - تربيت كل‌گرا بر اساس مباني حكمت متعاليه
        سوده یاوری طیبه ماهروزاده علی ستاری
        «تربيت كل‌گرا» يكي از رهيافتهاي تربيتي قرن بيستم‌ ‌در غرب است كه با كاستيهاي موجود در نظام تربيتي مدرن مقابله كرده ‌است. با اندكي توجه ميتوان شباهتهايي بين تعليم و تربيت ديني و اسلامي با اين روش تربيتي يافت؛ تا آنجا كه ميتوان گفت تربيت كل‌گرا شيوة رايج تربيت در نظام آمو چکیده کامل
        «تربيت كل‌گرا» يكي از رهيافتهاي تربيتي قرن بيستم‌ ‌در غرب است كه با كاستيهاي موجود در نظام تربيتي مدرن مقابله كرده ‌است. با اندكي توجه ميتوان شباهتهايي بين تعليم و تربيت ديني و اسلامي با اين روش تربيتي يافت؛ تا آنجا كه ميتوان گفت تربيت كل‌گرا شيوة رايج تربيت در نظام آموزش سنتي ما بوده ‌است. اين پژوهش به طرح برخي از اصول تربيتي در حكمت متعاليه ميپردازد كه ذيل مفهوم «كل‌گرايي» قرار ميگيرند. برخي از اصول مطرح شده عبارتند از: لزوم جمع ميان ماده و معنا، تربيت بدن بهمراه روان و كل‌گرايي اخلاقي و معرفتي. همچنين در ذيل كل‌گرايي معرفتي به جايگاه ويژة عقل در معرفت‌شناسي پرداخته شده و اصول تربيتي متناسب با عقلانيت استخراج گرديده است كه از جمله آنها محاسبه و لزوم آموزش تعقل به متربي است. در انتها برخي از روشهاي اجرايي متناسب با اصول ياد شده، آمده است. اين تحقيق از روش كيفي تحليل محتوا و استنتاج فلسفي بهره برده است. به اين ترتيب كه با مراجعه به كتابهاي صدرالمتألهين در حكمت متعاليه و برخي از شارحان وي، به استخراج اصول تربيتي متناسب و در راستاي كل‌گرايي پرداخته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        50 - بررسی تطبيقي ديدگاه ملاصدرا و علامه‌طباطبايي دربارة متشابهات قرآن
        داود صائمی
        از نظر صدرالمتألهین و علامه طباطبایی، آیات قرآن ظاهري دارند و باطني، كه هنگام مواجهه با آیات متشابه باید به ظواهر آیات اصالت داد و از آن غافل نشد. از نظر هر دو اندیشمند، فهم متشابهات به افراد و ظرفیت و شايستگيشان بستگی دارد؛ بعبارت‌دیگر، فهم متشابهات امری نسبی است. بعقی چکیده کامل
        از نظر صدرالمتألهین و علامه طباطبایی، آیات قرآن ظاهري دارند و باطني، كه هنگام مواجهه با آیات متشابه باید به ظواهر آیات اصالت داد و از آن غافل نشد. از نظر هر دو اندیشمند، فهم متشابهات به افراد و ظرفیت و شايستگيشان بستگی دارد؛ بعبارت‌دیگر، فهم متشابهات امری نسبی است. بعقیدة آنها، راسخان در علم، تمام معنای متشابهات را ميدانند و در واقع برایشان متشابهی وجود ندارد. البته ملاصدرا بر اساس نظریة توحید خاصی، معتقد است مراتب هستی از عالی تا داني، همه بر یکدیگر ترتب وجودی دارند. بر همين اساس، او بر اين باور است كه بدون آنکه نیازی به تأویل آیات متشابه یا قول به تجسیم در باب ذات باریتعالی باشد، ميتوان بر مبنای اصول فلسفی ـ عرفانی دیدگاه توحید خاصی، ظواهر الفاظ آیات را حفظ نموده و همة آیات متشابه را بر ظاهر معنای آنها حمل کرد و لفظ متشابه را توسعة‌ معنايي داد. اما علامه طباطبایی، قائل به ارجاع متشابهات به محکمات است و متشابهات را بر اساس محکمات تفسير ميکند. او به امكان و وجود تأویل برای تمام آیات قرآن، اعم از محکمات و متشابهات، معتقد است؛ متشابهات پس از ارجاع به محکمات، از تشابه خارج شده و محکم ميشوند. در این پژوهش، ديدگاه ملاصدرا بدلیل آنکه داراي مبنا بوده، نسبت به نظر علامه ترجیح داده شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        51 - «ديگري» و «تفرد» در فلسفة ملاصدرا
        زهرا کریمی مجید ضیایی قهنویه علیرضا حسن پور
        مسئلة «ديگري» در فلسفة غرب نخستين‌بار توسط ايمانوئل لويناس و بعنوان موضوع و كليدواژة اصلي فلسفة او مطرح شد. كاركرد اين مسئله در توجيه بسياري از اصول اخلاقي انكارناپذير است و بنظر ميرسد عمدة مشكلات و معضلات كنوني در روابط اجتماعي و بين‌المللي با نظر عميق در اين مسئله قاب چکیده کامل
        مسئلة «ديگري» در فلسفة غرب نخستين‌بار توسط ايمانوئل لويناس و بعنوان موضوع و كليدواژة اصلي فلسفة او مطرح شد. كاركرد اين مسئله در توجيه بسياري از اصول اخلاقي انكارناپذير است و بنظر ميرسد عمدة مشكلات و معضلات كنوني در روابط اجتماعي و بين‌المللي با نظر عميق در اين مسئله قابل حل باشد. بنظر ميرسد گرچه اين بحث، در دوران معاصر شكل گرفته اما بسياري از آراء و انديشه‌هاي فلسفي متقدم توان پاسخگويي به مسائل در اينباره را دارند كه ازجمله ميتوان به نظام فلسفي ملاصدرا اشاره كرد كه متشكل از مباني و اصولي است كه بر پايه» تفكر وجودشناسانة او بنا شده است. بكارگيري مباني حكمت متعاليه در متن زندگي بعنوان روشي براي زيستن، دست‌كم حامل تغييراتي در نگرش، براي ما خواهد بود. بعنوان مثال از كنار هم قراردادن چند اصل فلسفي همچون اصالت و تشكيك وجود در كنار نظريه» مظهريت موجودات، به تعريفي جديد از اصل «تفرد» دست خواهيم يافت. همچنين با مقايسه» اصل «فرديت» با اصل «وحدت وجود» صدرايي ميتوان به نتايچ قابل توجهي در اين بحث دست يافت پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        52 - علل عدم التزام اخلاقی از دیدگاه ملاصدرا (ضعف باور، بیرغبتی و ضعف اراده)
        مهدی زمانی
        از منظر حکمت متعالیه معرفت، محبت، عشق، میل و اراده نیز همانند وجود، دارای مراتب متفاوتند و درجه‌يي از آنها در همة موجودات، ازجمله در مبادی فعل اختیاری آدمی (با درجات متفاوت) یافت میشوند. در اين ساختار، عدم التزام اخلاقی حاصل یکی از این عوامل سه‌گانه است: 1) ضعف باور اخل چکیده کامل
        از منظر حکمت متعالیه معرفت، محبت، عشق، میل و اراده نیز همانند وجود، دارای مراتب متفاوتند و درجه‌يي از آنها در همة موجودات، ازجمله در مبادی فعل اختیاری آدمی (با درجات متفاوت) یافت میشوند. در اين ساختار، عدم التزام اخلاقی حاصل یکی از این عوامل سه‌گانه است: 1) ضعف باور اخلاقی (فقدان یقيین کامل و همچنین غفلت از باورهای موجود)، 2) ضعف رغبت (غلبة امیال و قوای شهوی و غضبی بر شوق عقلانی و اخلاقی) و 3) ضعف اراده (ضعف در جزم نیت و کنار زدن موانع انجام فعل). بدین ترتيب التزام اخلاقی با 1) ارتقاي باور به مرتبة یقين و تذکر، 2) اشتداد شوق به مرحلة رغبت و بهجت عقلانی و 3) تأکيد قدرت اراده به مرتبة تصمیم و عزم، محقق میگردد. با در نظر گرفتن این ساختار اشتدادی در مبادی فعل اختیاری، در صورت ارتقاي مرتبه و قوت مراحل سه گانة باور، شوق و اراده، نسبت میان آنها با یکدیگر و نیز با تحقق فعل، وثیقتر شده و به وجوب نزدیکتر میشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        53 - راه‌حل ملاهادی سبزواری و حسن‌زاده آملی برای معضل فاعل بالعنایه در اندیشة ملاصدرا
        نعیمه نجمی نژاد سید احمد غفاری
        بحث از فاعلیت الهی و نحوة آفرینش موجودات، همواره از مباحث چالش‌برانگیز بوده و هر متفکری بر اساس نظام فکری خود، نظری در اینباره ارائه داده است. در این میان، ملاصدرا دربارة نحوۀ فاعلیت خداوند در آثار مختلف خود، گاهی قائل به فاعلیت بالعنایه شده است و گاهی قائل به فاعلیت با چکیده کامل
        بحث از فاعلیت الهی و نحوة آفرینش موجودات، همواره از مباحث چالش‌برانگیز بوده و هر متفکری بر اساس نظام فکری خود، نظری در اینباره ارائه داده است. در این میان، ملاصدرا دربارة نحوۀ فاعلیت خداوند در آثار مختلف خود، گاهی قائل به فاعلیت بالعنایه شده است و گاهی قائل به فاعلیت بالتجلی. این دو نظریۀ بظاهر متناقض، سبب شده تا شارحان آثار وی تلاش کنند مقصود اصلی و نهایی او را برملا سازند. در این مقاله که بروش توصیفی‌ـ‌تحلیلی نگاشته شده، به نظر ملاهادی سبزواری و علامه حسن‌زاده‌آملی، در مقام دو شارح مهم مکتب حکمت متعالیه، پرداخته شده و روشن میشود که سبزواری با ارجاع فاعلیت بالتجلی به عنایت بالمعنی الاعم، سعی در ایجاد سازگاری بین این دو نظریه دارد، ولی حسن‌زاده‌آملی با تفسیری خاص که از نظر مشائین دربارة فاعلیت خداوند ارائه میدهد، فاعلیت بالعنایه را با فاعلیت بالتجلی یکسان میداند. اما بنظر نگارنده، مقوم اصلی فاعل بالعنایه که باعث شده ملاصدرا قائل به آن شود، علم فعلی است؛ بهمین دلیل او با پذیرش فاعل بالعنایه، اموری همچون زیادت علم بر ذات که مشائین در اینباره مطرح کرده‌اند را پذیرفته است. با این بیان میتوان بین عبارات مختلف صدرالمتألهین دربارة نحوة فاعلیت الهی جمع کرد و دیدگاه وی را ناظر به علم فعلی دانست که این علم فعلی در فاعل بالعنایه نیز وجود دارد؛ بهمین دلیل است که وی در فاعلیت خداوند از فاعلیت بالعنایه سخن میگوید و این امر تعارضی با فاعلیت بالتجلی ندارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        54 - بررسي نظرية تطابق عوالم و نقش آن در تبيين رابطة وجود علمي و عيني ممكنات در حكمت متعاليه
        سید احمد غفاری
        صدرالمتألهين همچون غالب فيلسوفان مسلمان، علم ذاتي الهي به ممكنات را علم پيشين دانسته و اين علم را از سنخ علم فعلي ميداند، ليكن فاعليت علم الهي در منظومة حكمت متعاليه، معناي متفاوتي نسبت به تفسير مشهورآن دارد. دريافت اين معناي متفاوت، رهين التفات به برداشت خاص ملاصدرا از چکیده کامل
        صدرالمتألهين همچون غالب فيلسوفان مسلمان، علم ذاتي الهي به ممكنات را علم پيشين دانسته و اين علم را از سنخ علم فعلي ميداند، ليكن فاعليت علم الهي در منظومة حكمت متعاليه، معناي متفاوتي نسبت به تفسير مشهورآن دارد. دريافت اين معناي متفاوت، رهين التفات به برداشت خاص ملاصدرا از نظرية تطابق عوالم است كه بجاي قائل بودن به «تطابق سنخي» ميان عوالم علمي و عيني، بر «تطابق عيني» آنها تأكيد ميكند. اين نوشتار با روش توصيفي‌‌ـ ‌تحليلي، درصدد عرضة تبييني دقيق از برداشت ملاصدرا دربارة نظرية تطابق عوالم است، و البته لازم بذكر است كه قواعد فلسفي متعددي همچون قاعدة «بسيط ‌الحقيقه كلّ‌ الاشياء» و «عينيت علم اجمالي و تفصيلي» در حكمت متعاليه، متأثر از آن هستند. آنچه دغدغة صدرالمتألهين را در جامعيت وجودي نسبت به وجودات خاصه شكل ميدهد، ترسيم اشتمال وجودي وجود جمعي بحقايقي است كه هركدام همچون گوهري جامع، تمام سكنات و تحولات وجود مادون را در خود جمع نموده است؛ در چنين شرايطي، علم به اين گوهر وجودي كه حقيقت وجود مادون محسوب ميشود، عين علم به جميع احوال و اوضاع وجود خاص است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        55 - بررسي اشتراك نوعي تكاليف از منظر ديني و فلسفي (با رويكردي انسان‌شناسانه)
        علی‌اصغر  جعفری ولنی حبيبه  مولاپناه
        ‌در اين پژوهش مسئلة امكان تكليف يكسان از منظر دين و فلسفه، با توجه به مباني انسان‌شناسانه در منابع ديني و فلسفي مورد بحث قرار گرفته است. از آنجا كه مسئلة تكليف يكسان پيوندي با وحدت و كثرت نوعي انسان دارد، بررسي ديدگاه ديني و فلسفي در اينباب ميتواند راهگشا باشد. گرچه بزر چکیده کامل
        ‌در اين پژوهش مسئلة امكان تكليف يكسان از منظر دين و فلسفه، با توجه به مباني انسان‌شناسانه در منابع ديني و فلسفي مورد بحث قرار گرفته است. از آنجا كه مسئلة تكليف يكسان پيوندي با وحدت و كثرت نوعي انسان دارد، بررسي ديدگاه ديني و فلسفي در اينباب ميتواند راهگشا باشد. گرچه بزرگان اديان و اكثر فلاسفه، طرفدار «وحدت نوعي» انسان هستند اما فلاسفة اصالت وجودي به «كثرت نوعي» معتقدند. از اينرو، اگرچه از نظر عملي، اديان و عموم فلاسفه به يكساني تكليف پايبند هستند، اما بلحاظ نظري ميتوان گفت كه لازمة كثرت نوعي انسان، ناهمانندي تكليف است. بنابرين بنظر ميرسد در برخي موارد ناسازگاريهايي رخ دهد، مانند تعارض ميان نظرية كثرت نوعي انسان در بيان ملاصدرا و التزام عملي وي به تكليف يكسان. البته براي رفع اين ناسازگاري ميتوان به جنبة ثبات انسان با وجود حركت جوهري و كثرت نوعي اشاره كرد. تعارض ديگر، ميان آياتِ دالّ بر تساوي ذاتي انسانها و آيات ِحاكي از تكليف در حد وسع است كه براي توجيه اين دوگانگي نيز، ميتوان به تفاوت ميان مرحلة جعل و مجعول تكاليف تمسك كرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        56 - رابطة شُكر و شادي در حكمـت متعاليه
        نفيسه  اهل‌سرمدي
        ملاصدرا «شُكر» را مقام و مرتبه‌يي ميداند كه انسان ميتواند به آن دست يابد. او شناخت و درك حقيقت شكر را متوقف بر انسانشناسي ميداند. اركان سه‌گانة شكر در نظر صدرالمتألهين عبارتند از: علم، شادي و عمل. عمل مقدمة رسيدن به شادي و سرور است و اين شادي مقدمة علم و معرفت است. بناب چکیده کامل
        ملاصدرا «شُكر» را مقام و مرتبه‌يي ميداند كه انسان ميتواند به آن دست يابد. او شناخت و درك حقيقت شكر را متوقف بر انسانشناسي ميداند. اركان سه‌گانة شكر در نظر صدرالمتألهين عبارتند از: علم، شادي و عمل. عمل مقدمة رسيدن به شادي و سرور است و اين شادي مقدمة علم و معرفت است. بنابرين زيربناي شكر، معرفت است و عمل، مقدمة رسيدن به آن. با توجه به اين اركان سه‌گانه، ميتوان گفت شاكر حقيقي، همواره در حال شادي و سرور است و اين حالت در عمل بصورت خيرخواهي، احسان و عطوفت با مردم ظاهر ميشود. دليل و پشتوانة اين شادي و مهرباني با همة انسانها، ايمان و اعتقاد به توحيد و خداباوري است. در حكمت متعاليه، خداوند مبدأ بهجت و سرور بي‌انتهاست و بهمين دليل ارتباط با او، عين ارتباط با منبع شادي است. بنابرين ميتوان نتيجه گرفت كه شكر در آثار ملاصدرا از مباني حكمي برخوردار است؛ بطوريكه رسيدن به مرتبة اعلاي شكر، جز با حكمت امكانپذير نيست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        57 - ارزيابی انتقادی نظرية ذهنمندی حیوان از نگاه دکارت، بر اساس فلسفة صدرایی
        آرمین منصوری حبیب الله دانش شهرکی زهرا خزاعی
        حیات نفسانی مجرد براي حیوانات و برخورداری آنها از توانمندیهای ذهنی، همواره محل تردید و اختلاف ميان فلاسفه بوده است. وجود برخی شباهتها میان حیوان و انسان، در عین تمام تفاوتهایی که با هم دارند، ارائة تبیینی دقیق از نحوة حیات حیوانی را دشوار كرده است. دکارت با توجه به اعتق چکیده کامل
        حیات نفسانی مجرد براي حیوانات و برخورداری آنها از توانمندیهای ذهنی، همواره محل تردید و اختلاف ميان فلاسفه بوده است. وجود برخی شباهتها میان حیوان و انسان، در عین تمام تفاوتهایی که با هم دارند، ارائة تبیینی دقیق از نحوة حیات حیوانی را دشوار كرده است. دکارت با توجه به اعتقاد به دو جوهر جسمانی و عقلی مجرد برای انسان، با تمسک به سه دلیل: «عدم توانایی کاربست زبان در حیوان»، «نفی خلاقیت»، و «نفی آگاهی از حیوان»، وجود اندیشه و تعقل در حیوان را نفی کرده و فقط حیات جسمانی را برای آن ميپذيرد و در نتیجه حیوان را ماشینی پیچیده میداند که فاقد حیات ذهنی است. این نظریة دکارت به «نظریة ماشینی حیوان» موسوم است. اما ملاصدرا با قائل شدن به سه مرتبة مادی، مثالی و عقلی برای عالم، موجودات را متناسب با آن مراتب تحلیل میکند. بر همین اساس، او برای نفوس حیوانی، تجرد مثالی قائل بوده و ذهنمندی در مرتبة حیوانی را بر مبناي آن تبیین مینمايد. نظریة ماشینی دکارت و ادلة سه‌گانة آن، براساس مرتبة تجرد مثالی‌يي که ملاصدرا برای نفوس حیوانی اثبات میکند، رد میشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        58 - هستی‌شناسی ارواح معانی قرآن کریم در دیدگاه ملاصدرا و تأثیر آن در مبحث کیفیت وضع الفاظ
        مریم کاشفی عطیه زندیه
        قاعدة «وضع الفاظ برای ارواح معانی در قرآن کریم» در آثار ملاصدرا ارتباطي تنگاتنگ با فلسفة او دارد و بهمين دليل با مبنا قراردادن هستی شناسی صدرایی میتوان به مصداق وجودی معانی الفاظ و درنتیجه کیفیت معرفت به آنها دست یافت. به ‌اعتقاد ملاصدرا عالم، قرآن و وجود مقدس نبوی(ص چکیده کامل
        قاعدة «وضع الفاظ برای ارواح معانی در قرآن کریم» در آثار ملاصدرا ارتباطي تنگاتنگ با فلسفة او دارد و بهمين دليل با مبنا قراردادن هستی شناسی صدرایی میتوان به مصداق وجودی معانی الفاظ و درنتیجه کیفیت معرفت به آنها دست یافت. به ‌اعتقاد ملاصدرا عالم، قرآن و وجود مقدس نبوی(ص) سه وجهه از هستیند که در مقام «وجود منبسط»، «کلام مستقیم الهی» و «حقیقت محمدیه» به وجودی واحد و بسیط موجودند و در مرتبة ملکوت اسفل متفرق شده و در قالب عالم مثال جزئیه، قرآن لفظی و وجود پیامبر اکرم(ص) تمثيل مي‌يابند و آنگاه به عالم ماده نزول پیدا میکنند. از ‌نظر ملاصدرا، هر مرتبة نازله، مثال مرتبة مافوق است و الفاظ نیز از اين قاعده مستثني نيستند. راه دستیابی از طریق الفاظ به مراتب مافوق کلام الهی، استفاده از قاعدة وضع الفاظ برای ارواح معانی (معانی مطلق و عام) است. تعریف صدرالمتألهين از ارواح معانی، با تعریف او از کلی طبیعی و مثل افلاطونی مطابقت دارد. اطلاق و عمومیت ارواح معانی در مطابقت با کلی طبیعی، ناشی از خست ماهیت و در مطابقت با کلی افلاطونی، ناشی از سعة وجودی است. با تطبیق میان ارواح معانی و کلی طبیعی میتوان نتیجه گرفت كه وضع الفاظ، بشری بوده و ملاک وضع الفاظ، حقیقت است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        59 - مقايسه‌ و داوري ميان آراء و مباني ملاصدرا و فخررازي در مسئلة معاد جسماني
        سید علی   رضی زاده سید عباس ذهبی
        فخررازي و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسماني هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقايسة آراء ايشان نشاندهندة وجود مشابهت در برخي مباني و اختلافات بنيادين در برخي ديگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مباني فلسفي و بويژه بحث «اعاده» معدوم بعينة و «تجرد قوا» است. اثبات عقلي معاد جس چکیده کامل
        فخررازي و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسماني هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقايسة آراء ايشان نشاندهندة وجود مشابهت در برخي مباني و اختلافات بنيادين در برخي ديگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مباني فلسفي و بويژه بحث «اعاده» معدوم بعينة و «تجرد قوا» است. اثبات عقلي معاد جسماني فخررازي، با اعتقاد به اينهماني آن با اعادة معدوم بعينه همراه است كه نتايج نادرستي مانند مادي‌شدن ابعاد مجرد نفس در معاد را در پي دارد. از سوي ديگر، برخلاف ادعاي فخررازي مبني بر عدم اعتقاد فيلسوفان به معاد جسماني، ملاصدرا نخستين‌بار در مقام يك فيلسوف، به اثبات فلسفي آن همت گمارد. اگرچه رويكرد فلسفي او موجب بروز انتقاداتي بر وي شد، اما همين رويكرد رمز مصونيت او از تكرار اشتباهات متكلمان، ازجمله فخررازي نيز بود. ملاصدرا با ردّ نظرية اعادة معدوم، به معاد جسماني اخروي معتقد بود نه معاد جسماني عنصري؛ بهمين دليل براي اعادة افعال شخص، ديگر احتياجي به نظرية متكلمان مبني بر «بازگشت اجزاء متفرق شده» انسان نداشت. از ديگر تفاوتهاي فخررازي و ملاصدرا، مسئلة تعدد و تجرد قواست. هر دو انديشمند به تجرد نفس معتقد بودند، با اين تفاوت كه فخررازي به عدم تعدد قواي نفساني باور داشت و سعي ميكرد اين آموزه را با اعتقاد به اعادة معدوم بعينه هماهنگ كند، اما در مقابل، ملاصدرا راه‌حل مسئلة معاد جسماني را همانند بسياري از مسائل ديگر، در طريق خاص معرفت نفس، بويژه تجرد خيال ميدانست. اين مقاله‌ ‌بدنبال تبيين و ارزيابي اختلافات مبنايي ايندو متفكر در مسئلة معاد جسماني است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        60 - اثبات تغيّر در عوالم فوق طبيعت بر اساس دو مبناي مختلف
        سیده زهرا موسوی بایگی سید مرتضی حسینی شاهرودی عباس جوارشکیان
        در جريان تعامل فلسفه با آموزه‌هاي ديني، مسائل بسياري توليد شده ‌است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن ع چکیده کامل
        در جريان تعامل فلسفه با آموزه‌هاي ديني، مسائل بسياري توليد شده ‌است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن عنصري محال است. از سوي ديگر، ظاهر آيات و روايات بر استكمال نفوس در عوالم فوق طبيعت دلالت ميكند. اينگونه اختلافات، محققان و انديشمندان را به چاره‌انديشي واداشته است. مقالة حاضر كه به روش تحليلي ـ استدلالي نگاشته شده، ميكوشد بر اساس اصول رايج فلسفي و نيز با التفات به رويكرد عرفاني ملاصدرا، به اين پرسش كه «آيا نفس پس از مفارقت از بدن تغيّر و حركت ميپذيرد؟» از دو راه متفاوت پاسخ دهد. بررسيها در اين پژوهش نشان ميدهد كه بر اساس مباني حكما، تغيّر احوالِ نفوس پس از مرگ، امري مقبول و از باب ترتب صور بر يكديگر و اظهار ملكات و صور كسب شده در عالم طبيعت است. همچنين بر اساس خوانش عرفاني از حكمت متعاليه، تحولات عوالم فوق طبيعت، قطعي و از سنخ همين تحولات اينجهاني است، اما در اين ديدگاه تحول و حركت بمعناي رايج فلسفي نيست بلكه عبارتست از خروج از اجمال و كمون به تفصيل و ظهور. به اين ترتيب، در پژوهش حاضر هم با تحفظ بر اصول فلسفي و هم با ارائه تعريفي جديد از حركت، از ظواهر نقلي دال بر حركت، تبييني معقول ارائه شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        61 - اسطورة هيولاي مشائي در چارچوب حكمت ‌متعاليه
        محمدرضا نورمحمدی
        تحليل فلسفي تغييرات اجسام طبيعي، فيلسوفان مشاء را به آموزة هيولي رسانيد. هيولي، جوهري ذاتاً فاقد فعليت است كه در فرايند تغيير ثابت باقي ميماند. فيلسوفان مشاء در بسياري از مباحث فلسفي، ازجمله تقسيم مشهور موجودات به مادي و مجرد، آموزة هيولي را بكار گرفته‌اند. اما برغم تأك چکیده کامل
        تحليل فلسفي تغييرات اجسام طبيعي، فيلسوفان مشاء را به آموزة هيولي رسانيد. هيولي، جوهري ذاتاً فاقد فعليت است كه در فرايند تغيير ثابت باقي ميماند. فيلسوفان مشاء در بسياري از مباحث فلسفي، ازجمله تقسيم مشهور موجودات به مادي و مجرد، آموزة هيولي را بكار گرفته‌اند. اما برغم تأكيد فيلسوفان مشائي بر اين آموزه، سهروردي وجود هيولاي مشائي را انكار كرد. در مورد صدرالمتألهين نيز گرچه خود در جايي بصراحت ابعاد و زواياي ديدگاهش دربارة هيولي را تشريح نكرده، اما با تتبع در آثار او و بويژه با توجه به مباني فلسفيش ميتوان استنباط كرد كه هيولاي مشائي در حكمت ‌متعاليه پذيرفتني نيست؛ تا آنجا كه برخي فيلسوفان معاصر حتي مدعاي هيولاي مشائي را در چارچوب حكمت متعاليه خودمتناقض دانسته‌اند. در عين حال، واژگان هيولي و ماده همچنان در آثار صدرالمتألهين پركاربردند، چراكه فارغ از مواردي كه او درصدد شرح آراء گذشتگان است، خود او نيز به نوعي هيولي باور دارد كه بايد آن را «هيولاي تحليلي» ناميد. هيولاي تحليلي يك معقول ثاني فلسفي است كه از تحليل حركت جوهري انتزاع ميشود. اين هيولي با صورت، تركيب اتحادي دارد و بر اساس آن ميتوان موجودات را به ثابت و سيال تقسيم كرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        62 - حركت جوهري نفس و پيامدهاي آن در نفس‌شناسي صدرايي
        روح‌الله  سوری حامد کمیجانی
        نفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را با چکیده کامل
        نفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را بازخواني كرده است. بر اين مبنا، قواي نفس مراتبي از حقيقت ممتد نفسند كه در پي يكديگر شكوفا ميشوند. همچنين مرگ طبيعي نتيجة اشتداد وجودي نفس و برداشتن علاقه او از بدن عنصري است. نفس در مراحلي از اين سيلان وجودي به تجرد دست مي‌يابد و بنابرين بقايش پس از مرگ ضروري ميشود. از آنجا كه اشتداد و در نتيجه دستيابي به تجرد، ذاتي نفس است، تناسخ و بازگشت دوباره او به بدنِ عنصري نارواست. از اينرو نفس پس از مرگ، با بدن مثالي‌يي كه بر پاية ملكات اخلاقيش انشاء ميكند، زندگي برزخي خود را آغاز كرده و صورت طبيعي‌يي كه در مادة بدن عنصري انشاء ميكند، راه تكامل برزخي را براي او باز ميگذارد. يكي از مهمترين پيامدهاي حركت جوهري نفس، راهيابي آن به عوالم ربوبي و فناي در توحيد افعالي، صفاتي و ذاتي است. جالب آنكه بر پاية حركت جوهري، اين دستاورد مهم حتي هنگام تعلق نفس به بدن عنصري نيز رواست و الزاماً محدود به رخداد مرگ طبيعي نيست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        63 - اعيان ثابته و جايگاه آن در علم پيشين الهي از ديدگاه ابن‌عربي و ملاصدرا
        امیرحسین کیانی زهره حسینی خامنه‌ای
        «اعيان ثابته» يكي از مهمترين اركان هستي‌شناسي ابن‌عربي است و پذيرش آن تأثير بسزايي در نوع نگاه به مسئلة علم خداوند دارد. «علم خداوند قبل از خلقت موجودات»، چالش مهمي است كه دستگاههاي معرفتي كلامي، فلسفي و عرفاني هركدام بنوبة خود تلاش كرده‌اند كه آن را تشريح و تبيين نماي چکیده کامل
        «اعيان ثابته» يكي از مهمترين اركان هستي‌شناسي ابن‌عربي است و پذيرش آن تأثير بسزايي در نوع نگاه به مسئلة علم خداوند دارد. «علم خداوند قبل از خلقت موجودات»، چالش مهمي است كه دستگاههاي معرفتي كلامي، فلسفي و عرفاني هركدام بنوبة خود تلاش كرده‌اند كه آن را تشريح و تبيين نمايند. معتزله و ابن‌عربي با قبول ثابتات ازليه، سعي كرده‌اند اين نزاع را پاسخ دهند. ديدگاه ابن‌عربي مخالفاني ميان فلاسفه دارد و يكي از آنها ملاصدراست كه در آثارش به ساختار اعيان ثابته بسيار تاخته است. اما با بررسي بيشتر و نگاه تطبيقي به اين پاسخ ميرسيم كه ملاصدرا با طرح نگاهي نو به مسئلة اعيان ثابته و بيان تقريري جديد از نگاه ابن‌عربي، تلاش ميكند مواردي را كه با دستگاه فلسفيش در تعارض است، حل كند. اين تحقيق با اشاره به نكات مطرح شده، اثبات ميكند كه ملاصدرا ديدگاه ابن‌عربي در مورد اعيان ثابته را پذيرفته و ميان نگاه ابن‌عربي و قول به ثبوت معدومات ـ‌كه ديدگاه معتزله است‌‌ـ تفاوت قائل است و نگاه اول را مطابق با كشفيات و مشاهدات خويش ميداند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        64 - مبانی شعورمندی هستی در حکمت متعالیه و آثار آن در توسعة پایدار محیط‌زیست
        لیلا نیکویی نژاد احمد  شه‌گلی
        بحران محیط‌زیست در دو قرن اخیر از مهمترین مسائلی بوده که گریبانگیر جامعۀ بشری شده و خطر تخریب و سلب حیات انسانی را بدنبال داشته است. بنابرین انسان باید در پی راهی باشد که رفتارهای نادرست و گاه غیراخلاقی در این زمینه را کنترل کند. ملاصدرا معتقد است طبیعت، اشیاء و جمادات چکیده کامل
        بحران محیط‌زیست در دو قرن اخیر از مهمترین مسائلی بوده که گریبانگیر جامعۀ بشری شده و خطر تخریب و سلب حیات انسانی را بدنبال داشته است. بنابرین انسان باید در پی راهی باشد که رفتارهای نادرست و گاه غیراخلاقی در این زمینه را کنترل کند. ملاصدرا معتقد است طبیعت، اشیاء و جمادات نیز از علم و شعور برخوردارند، بنابرین رویکرد حکمت متعالیه به طبیعت، رویکردی قدسی است. بهمین دلیل، در این جستار، با محور قرار دادن منابع دست اول ملاصدرا، بکمک تحلیل و تبیین عقلانی، سعی کرده‌ایم باورهای اخلاقی را برای رسیدن به توسعة پایدار در زمینة محیط‌زیست تقویت کرده و مبنای فلسفی‌ـ‌الهی آنها را برجسته نماییم. در پایان پژوهش این نتیجه حاصل شد که بازخوانی و کنکاش در منابع و معارف پر نغز حکمت متعالیه که تفسیر فلسفی جامعی با پشتوانة آیات و روایات، ارائه میکند، از این ظرفیت برخوردار است که بتوان بر اساس اصولی همچون اصالت وجود، تشکیک وجود، سنخیت علت و معلول و مظهریت طبیعت برای سایر عوالم برتر از خود، حرمت و کرامت ازدست‌رفتة طبیعت را که بر مبنای نگاه مقدس‌مآبانة ادیان و مکاتب فلسفی اتخاذ شده از آنها بدست آمده بود، به آن برگرداند و از نابودی طبیعت و بتبع آن حیات بشری، جلوگیری کرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        65 - درونگرایی اشتدادی و انگیزش اخلاقی در فلسفة عمل از دیدگاه ملاصدرا
        مهدي  زماني
        این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا دربارة انگیزش اخلاقی پرداخته است. ملاصدرا در آثار خویش، برای مبدأ انگیزشی انسان برای انجام فعل، دو نوع تبیین ارائه داده است: تبیین ماهوی و تبیین اشتدادی. او در تبیین ماهوی هماهنگ با فیلسوفان پیش از خود، گاه انگیز چکیده کامل
        این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا دربارة انگیزش اخلاقی پرداخته است. ملاصدرا در آثار خویش، برای مبدأ انگیزشی انسان برای انجام فعل، دو نوع تبیین ارائه داده است: تبیین ماهوی و تبیین اشتدادی. او در تبیین ماهوی هماهنگ با فیلسوفان پیش از خود، گاه انگیزش را به حلقة اول از مبادی صدور فعل یعنی شناخت و تصور (داعی) نسبت داده، اما در بیشتر موارد عامل اصلی انگیزش را به حلقة دوم یعنی شوق مربوط میداند. شوق پس از ادراک (تصور و تصدیق) و پیش از اراده (اجماع و عزم)، حالتی انگیزشی در فاعل ایجاد میکند. بر اساس این تبیین، ممکن است فاعل، خوبیِ فعل را درک و تصدیق کند اما نسبت به آن شوق نداشته باشد و نیز احتمال دارد امری را که نسبت به آن شوق دارد، اراده نکند و بنابرین میان این سه مرحله رابطه‌يی امکانی تصویر میشود. بر اساس تبیین وجودی و اشتدادی، میان ادراک، شوق و اراده پیوندی عمیق و ذاتی وجود دارد که از آن میتوان به «درونگرایی اشتدادی» تعبیر نمود. اعتقاد ملاصدرا به 1) سریان علم، شوق و اراده در سراسر وجود، 2) هویت واحد نفس و وحدت قوا و افعال و 3) نقش دوگانة شناختی ـ انگیزشی عقل عملی، دلايلی است که میتواند به تبیین این نوع از درونگرایی در دیدگاه او کمک نماید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        66 - راهکارهای ملاصدرا برای کاهش اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن
        منوچهر  شامی نژاد حسین اترک محسن جاهد
        پژوهش حاضر به بررسی راهکارهای ملاصدرا برای درمان اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن میپردازد. مقاله میکوشد بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا، از قبیل: اصالت وجود، اتحاد عاقل و معقول، حرکت جوهری، خداباوری، دین‌باوری و آخرت‌باوری، راهکارهایی فلسفی و وجودی برای کاهش اضطراب ناشی از مرگ‌ چکیده کامل
        پژوهش حاضر به بررسی راهکارهای ملاصدرا برای درمان اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن میپردازد. مقاله میکوشد بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا، از قبیل: اصالت وجود، اتحاد عاقل و معقول، حرکت جوهری، خداباوری، دین‌باوری و آخرت‌باوری، راهکارهایی فلسفی و وجودی برای کاهش اضطراب ناشی از مرگ‌اندیشی بشر امروزی بیابد. بر اساس فلسفۀ ملاصدرا، زندگی انسان معنادار و دارای غایت است و هستی بر اساس تجلی الهی ایجاد شده است. نفس انسان، گرچه جسمانیة‌ الحدوث است، ولی بر اثر اتحاد با معقول و حرکت جوهری خود، ذاتش متحول میشود و با طی مراتب وجودی، به مراتبی بالاتر از درجات هستی نایل میگردد و این حرکت تکاملی وجودی تا رسیدن به سر منشأ هستی ادامه دارد و با مرگ از بین نمیرود. این حرکت تکاملی وجودی زندگی او را کاملاً معنادار میکند و از اضطرابش نسبت به مرگ میکاهد. ملاصدرا فیلسوفی وجودی است که رویکردی فراطبیعت گرایانه، خداباورانه و نگاهی فرایندی به مرگ دارد. واقعیت مرگ در فلسفۀ ملاصدرا بخشی از فرایند تکاملی وجودی انسان است. نگاه غایتگرایانه به جهان، نگاه عین‌الربطیِ هستی به خداوند، آخرت‌محوری و حشر دوبارة انسان بعد از مرگ جسمانی، تحول وجودی و نگرش تکاملی به مرگ، ازجمله راهکارهایی است که میتوان از فلسفة ملاصدرا برای کاهش اضطراب مرگ‌ استنباط کرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        67 - ضرورت حیات اجتماعی و نیاز بشر به دین از منظر صدرالمتألهین و ابن‌مسکویه
        ناصر محمدی غلامحسین  خدری خلیل ملاجوادی
        ضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابن‌مسکویه درگسترة پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسه‌يی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نيازهاي انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود چکیده کامل
        ضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابن‌مسکویه درگسترة پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسه‌يی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نيازهاي انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود فردی بعنوان «نبی» را مستدل میکند. وی با تبييني فلسفی، معتقد است معنی و مفهوم نوع انسانی، در «هویت جمعی» او در عالم خارج از ذهن و در شاکلة اجتماعی او تحقق پیدا میکند. ابن‌مسکویه در نظري قابل تأمل و شاید انحصاری، نیاز اصلی انسان به تشکیل زندگی جمعی را بدلیل ضرورت پاسخ به نیاز فطری به «محبت و الفت» متقابل میداند و رفع نیازهای مادی را در مرحلة بعد مطرح میکند. از نظر او، محبت اساس زندگی و تشکیل جامعة گروهی انسانهاست. دیدگاه ملاصدرا دارای صبغة عقلی و فلسفی است درحالیکه تبیین ابن‌مسکویه صرفاً مبتنی بر وجود محبت و عاطفه بین انسانهاست. از نظر هر دو انديشمند، آموزه‌های وحیانی دین، گسترة نیازهای دنیوی و اخروی انسان را دربرمیگیرد اما در منظر هیچکدام، تأکیدی واضح و مستقل نسبت به شأنیت تهذیب نفوس برای نبی و انسان کامل الهی، مشهود نیست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        68 - واکاوی کیفیت انتزاع مفاهیم فلسفی بر اساس مبانی حکمت متعالیه
        مجتبی رحمانیان کوشککی محسن   حیدری سيدمحمد  موسوي
        دیدگاه مشهور اینست که مفاهیم فلسفی‌یی مانند وجود، وحدت، علیت و ضرورت، هیچگونه مابازائی در خارج ندارند و حتی بفرض اینکه این مفاهیم در خارج مابازاء داشته باشند نیز انسان توان درک آنها را ندارد، زیرا مواجهة انسانها با دنیای محسوسات از طریق حواس است و حواس نیز تنها توان درک چکیده کامل
        دیدگاه مشهور اینست که مفاهیم فلسفی‌یی مانند وجود، وحدت، علیت و ضرورت، هیچگونه مابازائی در خارج ندارند و حتی بفرض اینکه این مفاهیم در خارج مابازاء داشته باشند نیز انسان توان درک آنها را ندارد، زیرا مواجهة انسانها با دنیای محسوسات از طریق حواس است و حواس نیز تنها توان درک کیفیات محسوس اشیاء را دارند و حتی قادر به درک تمام عوارض هم نیستند. با پذیرش این‌دو مطلب، راه انتزاع مفاهیم فلسفی از واقعیات محسوس خارجی بطورکلی بسته بنظر میرسد. این پژوهش با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، بر اساس برخی از مبانی حکمت متعالیه ‌ـ‌ازجمله تقرر و ثبوت مفاهیم فلسفی در خارج، نحوۀ‌ وجود نفس و کیفیت ادراک آن‌ـ درصدد اثبات این مطلب است که مفاهیم فلسفی، مستقیم و بدون واسطه از خارج و از دل ادراکات حسی بدست می آیند. اگرچه این نظریه در آثار صدرالمتألهین وجود ندارد اما مبانی فلسفی وی، زمینه و بستر چنین تبیینی را بخوبی فراهم میکند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        69 - مبانی جهان‌شناختی و انسان‌شناختی معنای زندگی در فلسفة صدرایی و روان‌درمانگری وجودی
        شهناز شایان فر الهه قلعه
        معنای زندگی یکی از مهمترین دغدغه¬های بشر امروز و از مسائلِ سرنوشت‌ساز در میان فیلسوفان، روان¬درمانگران و اخلاق¬پژوهان معاصر است. در پژوهش‌ حاضر، معنای زندگی از نگاه ملاصدرا، در مقام یک فیلسوف مسلمان، و ارویـن یالوم، در مقام یک روان‌درمانگر اگزیستانسیالیست معاصر غربی، بر چکیده کامل
        معنای زندگی یکی از مهمترین دغدغه¬های بشر امروز و از مسائلِ سرنوشت‌ساز در میان فیلسوفان، روان¬درمانگران و اخلاق¬پژوهان معاصر است. در پژوهش‌ حاضر، معنای زندگی از نگاه ملاصدرا، در مقام یک فیلسوف مسلمان، و ارویـن یالوم، در مقام یک روان‌درمانگر اگزیستانسیالیست معاصر غربی، بررسی شده است. پرسش مهم مقالـه اینـست کـه مبانـی جهـان‌شناختـی و انسان‌شناختی معنای زندگی از دیدگاه ملاصدرا و اروین یالوم چیست؟ این پژوهش روشن میسازد که در مبانی فلسفی ملاصدرا، خدا با جلوه¬های جمالی و جلالی، بمثابه غایت هستی و معنابخش به هستی و انسان با ویژگی اشتداد وجودی، تجردی و کثرت نوعی حضور دارد. در مقابل، در مبانی فکری یالوم محوریت خدا انکار میشود و جهان فاقد معناست و این آدمی است که باید زندگیش را معنادار کند. بنابرین میتوان گفت در فلسفۀ ملاصدرا، با کشف معنا و در تفکر یالوم، با جعل معنا سروکار داریم. در مسئلۀ معنای زندگی، رویکرد ملاصدرا غایت‌گرایانه و الهی است و رویکرد یالوم، غیرغایت‌گرایانه و غیرالهی. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        70 - تحلیلی از معراج پیامبر گرامی اسلام (ص) بر اساس مبانی فلسفی ابن‌سینا و ملاصدرا
        مریم صمدیه عبدالرزاق  حسامي فر
        از نظر ابن‌سینا و ملاصدرا، معراج پیامبر(ص) واقعیت داشته و انکارکنندگان آن در زمرۀ کافران و گمراه‌شدگان از صراط مستقیم هستند. ابن‌سینا معتقد است معراج پیامبر(ص) جسمانی نبوده، چراکه جسم در یک لحظه نمیتواند مسافت بسیار زیاد را طی کند، بلکه عقلی و روحانی بوده است. ببیان دیگ چکیده کامل
        از نظر ابن‌سینا و ملاصدرا، معراج پیامبر(ص) واقعیت داشته و انکارکنندگان آن در زمرۀ کافران و گمراه‌شدگان از صراط مستقیم هستند. ابن‌سینا معتقد است معراج پیامبر(ص) جسمانی نبوده، چراکه جسم در یک لحظه نمیتواند مسافت بسیار زیاد را طی کند، بلکه عقلی و روحانی بوده است. ببیان دیگر، چون مسیر عروج پیامبر(ص) عوالم مجرده بوده است، نمیتوان این سیر را سیری جسمانی دانست. اما ملاصدرا با صراحت از جسمانی بودن کیفیت حضور پیامبر در معراج سخن میگوید. او قائل به جسمانی بودن حضور پیامبر در سیر آسمانی و همچنین جسمانی بودن اموری است که برای ایشان در شب معراج رخ داده است؛ البته جسمانی بودن آنها متناسب با عوالمی است که حضرت در آنها سیر کرده اند. ملاصدرا برای انسان قائل به سه نوع جسم است: عقلی، مثالی و عنصری. او سیر زمینی را از سنخ جسم عنصری و سیر آسمانی را از سنخ جسم مثالی و همچنین جسم عقلی میداند و معتقد است حضرت، متناسب با عوالمی که سیر میکردند، لباس جسمانیت به تن مینمودند. در این مقاله، مسئلۀ کیفیت حضور پیامبر در شب معراج و امور اخروی‌یی که برای ایشان در آن شب اتفاق افتاد، با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و بر اساس دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا بررسی و تحلیل میشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        71 - مسئلۀ اتصاف ماهیت به وجود از دیدگاه سیدصدرالدین دشتکی و ارزیابی روایت ملاصدرا از او
        سيداحمد  حسيني سنگچال
        حل مسئلۀ اتصاف ماهیت به وجود در دیدگاه دشتکی، بصورت درهم‌تنیده‌یی با نظریۀ حمل، مشتق و قاعدۀ فرعیه در ارتباط است. دشتکی با تفکیک وجود مصدری از وجود بمعنای موجود، و تمییز عروض نفس‌الامری از عروض بحسب اعتبار ذهن، به تحلیل مسئلۀ اتصاف ـ همسو با عناصر پیش‌گفته ـ پرداخته است چکیده کامل
        حل مسئلۀ اتصاف ماهیت به وجود در دیدگاه دشتکی، بصورت درهم‌تنیده‌یی با نظریۀ حمل، مشتق و قاعدۀ فرعیه در ارتباط است. دشتکی با تفکیک وجود مصدری از وجود بمعنای موجود، و تمییز عروض نفس‌الامری از عروض بحسب اعتبار ذهن، به تحلیل مسئلۀ اتصاف ـ همسو با عناصر پیش‌گفته ـ پرداخته است؛ او عروض وجود بر ماهیت را تنها در وجود بمعنای موجود و در ظرف اعتبار ذهن میپذیرد. ملاصدرا غالباً دیدگاه دشتکی در مورد اتصاف، نظریۀ حمل، مشتق و لزوم ثبوت مبدأ محمول برای موضوع را بطور ناقص روایت کرده و تنها در یک موضع به تبیین همۀ عناصر آن پرداخته است. او در تحلیل قاعدۀ فرعیه کاملاً متأثر از دشتکی است. بنظر میرسد صدرالمتألهین برغم تلاش بسیار برای ارائۀ روایتی منسجم از دشتکی، نتوانسته برخی عناصر را بصورت سازگار در نظریۀ خویش حفظ نماید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        72 - ملاصدرا و مسئلة زمان موهوم
        هدی حبیبی منش شمس الله سراج مجید  ضیائی
        یکی از جدال¬برانگیزترین مسائل فلسفی‌ـ‌کلامی در تاریخ اندیشۀ اسلامی، تحلیل مسئلۀ حدوث و قدم عالم بوده است. اغلب متکلمان مسلمان قائل به حدوث زمانی عالم هستند و زمانِ پیش از عالم را «زمانِ موهوم» ‌میدانند. ملاصدرا، در مقام بزرگترین فیلسوف حکمت متعالیه نیز در آثار خود بصورت چکیده کامل
        یکی از جدال¬برانگیزترین مسائل فلسفی‌ـ‌کلامی در تاریخ اندیشۀ اسلامی، تحلیل مسئلۀ حدوث و قدم عالم بوده است. اغلب متکلمان مسلمان قائل به حدوث زمانی عالم هستند و زمانِ پیش از عالم را «زمانِ موهوم» ‌میدانند. ملاصدرا، در مقام بزرگترین فیلسوف حکمت متعالیه نیز در آثار خود بصورت پراکنده از زمان موهوم بحث کرده است. او در برابر این نظریه دو موضع متفاوت اتخاذ کرده، اما نظر خویش را بصراحت بیان نمیکند. پژوهش حاضر به شرح آراء ملاصدرا درباب نظریۀ زمان موهوم و تبیین دو موضعِ اتخاذشده از سوی وی در اینباره میپردازد، تا در نهایت به این پرسش پاسخ دهد که موضع نهایی ملاصدرا دربارۀ زمان موهوم چیست؟ برای تبیین موضع نهایی وی، به مباحث پراکنده¬یی که در آثارش بیان کرده، مراجعه نموده و پس از تحقیق و تبیین ارتباط بین مطالب و جمعبندی آنها، به تشریح دیدگاه نهایی او میپردازیم. اگرچه ملاصدرا در یک موضع سعی بر توجیه نظریۀ زمان موهوم بر اساس مبانی و اصول خویش نموده، اما با توجه به عبارات وی در نفی واسطۀ بین عالم هستی و واجب تعالی، و همچنین اثبات وجود زمان و رد دلایل منکران زمان، میتوان نتیجه گرفت که نظر نهایی او، نفی زمان موهوم است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        73 - مراتب ایمان در حکمت متعالیۀ ملاصدرا و مراحل رشد ایمان از دیدگاه فاولر
        مهدی زمانی زیبا شفیعی خوزانی
        ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه، بویژه حرکت جوهری، تشکیک در مراتب وجود، انسان و شناخت، به بیان مراتب ایمان پرداخته است. او گاه ایمان را به تقلیدی، برهانی و عیانی و گاهی به ظاهری و حقیقی و همچنین به لفظی، معنایی، حقیقی (برهانی یا کشفی) و استغراق در نور احدیت تقسیم کرد چکیده کامل
        ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه، بویژه حرکت جوهری، تشکیک در مراتب وجود، انسان و شناخت، به بیان مراتب ایمان پرداخته است. او گاه ایمان را به تقلیدی، برهانی و عیانی و گاهی به ظاهری و حقیقی و همچنین به لفظی، معنایی، حقیقی (برهانی یا کشفی) و استغراق در نور احدیت تقسیم کرده است. از نظر او، اوج ایمان از آنِ کاملان در عقل نظری و عملی است که اندک افرادی از آنان به خلافت الهی و انسان کامل میرسند. جیمز فاولر، الهیدان و روانشناس معاصر، با تأثیرپذیری از برخی الهیـدانـان جـدید مسیحـی ماننـد تیلیـخ و روان‌شناسانی مانند پیاژه، کولبرگ و اریکسون، رشد ایمان را در شش مرحله تبیین کرده اسـت: 1) شهـودی‌ـ‌تصویری، 2) اسطوره‌یـی‌ـ‌واقعی، 3) تـرکیبـی‌ـ‌عـرفـی، 4) انـفـرادی‌ـ‌انتقـادی، 5) پیونددهنده، 6) دین جهانی. وسعت نظر شناختی و اخلاقی خویش، نمونه‌یی از مرحلۀ ششم ایمان هستند. در این نوشتار ابتدا با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی به تبیین دیدگاه ملاصدرا درباب مراتب ایمان و دیدگاه فاولر دربارۀ مراحل رشد ایمان پرداخته و سپس به مقایسۀ نقاط اشتراک و تفاوت و ارزیابی این‌دو دیدگاه پرداخته شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        74 - مقایسه مبانی انسان¬شناختی ملاصدرا و مزلو
        محمد آزادی سيد محمدعلي  ديباجي مسعود آذربایجانی
        مزلو، در مقام یک روانشناس انسان‌گرا و ملاصدرا، در مقام یکی از بزرگترین اندیشمندان سنت اسلامی، دیدگاههای متفاوتی دربارۀ چیستی انسان بیان کرده‌اند. با توجه به اینکه هر دو اندیشمند، اهتمامی ویژه به تبیین ویژگیها، مقدمات لازم برای کمال انسان، روند کمال انسان و خصوصیات انسان چکیده کامل
        مزلو، در مقام یک روانشناس انسان‌گرا و ملاصدرا، در مقام یکی از بزرگترین اندیشمندان سنت اسلامی، دیدگاههای متفاوتی دربارۀ چیستی انسان بیان کرده‌اند. با توجه به اینکه هر دو اندیشمند، اهتمامی ویژه به تبیین ویژگیها، مقدمات لازم برای کمال انسان، روند کمال انسان و خصوصیات انسان کامل داشته‌اند، مقایسۀ مبانی انسان‌شناختی آنها میتواند ثمراتی ارزشمند بدنبال داشته باشد. کرامت ذاتی، اختیار، توانایی حرکت بسمت کمال، برخورداری از فطرت، پذیرش تجربه‌های معنوی و محدود نبودن روند کمال انسان، برخی از مبانی مشترک این‌دو بشمار می‌آیند، اما آنها تفسیرهایی متفاوت از این مبانی ارائه داده‌اند. همچنین دیدگاه هردو فیلسوف در مورد محوریت خداوند در زندگی انسان، ابعاد وجودی، نیازهای بنیادین، مراحل رشد انسان، غایت کمال انسان و ویژگیهای انسان کامل، متفاوت است. صدرالمتألهین با بهره‌گیری از مبانی دینی، عرفانی و فلسفی، تلفیق این مبانی و ارائۀ تصویری جامع و سازوار از حقیقت انسان، توانسته نظامی متقن از مبانی شناختی ارائه کند که احصاء دقیق و جامع آنها میتواند برای بحثهای امروزی نیز راهگشا باشد. جمع بین عرفان، شریعت و برهان، یکی از مهمترین ویژگیهای اندیشۀ فلسفی ملاصدراست که در تمام مؤلفه¬های مورد قبول دربارۀ چیستی انسان، تأثیرگذار است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        75 - رهایی از نمودهای بتان نادانی؛ مؤلفه‌های جزمیت فکری و راهکارهای مقابله با آن در اندیشۀ ملاصدرا
        هاشم قربانی روح اله آدینه
        نادانی و جزمیت فکری همواره در دوره¬های تاریخیِ حوزه¬های معرفتی، حضور داشته و با تقابل با دانایی، چهرۀ خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانایی حاصل میشود. گسترۀ نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید میکند. ملاصدرا با طرح چکیده کامل
        نادانی و جزمیت فکری همواره در دوره¬های تاریخیِ حوزه¬های معرفتی، حضور داشته و با تقابل با دانایی، چهرۀ خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانایی حاصل میشود. گسترۀ نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید میکند. ملاصدرا با طرح شکستن بتان نادانی، از نمودهای عینی این بتان در جامعه مینویسد. او معتقد است ارتقای روابط اجتماعی نیازمند ساختن بسترهای دانایی است و در صورت بیتوجهی، غلبه¬یی از ناکارآمدیِ معرفتی پدید می¬آید. ملاصدرا با تحلیل معناشناسی نادانی، از پرنمودترین نشانه‌های آن، یعنی تحجر، میگوید: هنجارهای اخلاقی و الزامات معرفتی در تحجرِ ناشی از نادانی، کمرنگ میشوند. نقد نادانی و سرزنش‌گری نادانان در تصویرسازی ملاصدرا، در چهار مؤلفۀ 1) عدم راستی‌آزمایی برداشتهای ذهنی با مقام واقع، 2) فقدان برگرفتِ وجوه مقایسه¬یی بویژه با ابعاد کاربستی آن ـ نظیر ارزیابی غیرمنصفانه‌ـ ، 3) جمود فکری و 4) رقابت معیوب اجتماعی تبلور یافته است. رقابت معیوب اجتماعی به کیفیت بهره¬وری نادرست اشاره دارد. ملاصدرا در نقد فرهنگ زمان خویش، از ظهور نادانی در چهرۀ دانایی بعنوان یکی از آفتهای مهم معرفتی نام برده است. او در تمامی نقادیهایش از این فرایند متحجرانه، ضعف علم حقیقی در جامعه، گسترش بیخردی اجتماعی، تباهی عدالت اجتماعی و سست شدن بنیادهای معرفتی جامعه را مهمترین پیامدهای آن معرفی میکند. ملاصدرا درمان نادانی را با توجه به طرح مشی زیست حکیمانه و توجه به الزامات آن، مطرح میکند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        76 - الگوی پنج‌ضلعی منابع شناسایی و ترتیب تفضیلی آنها در ساختار شناسایی صدرایی و کارتزینی
        حسن  رهبر کاظم  موسی خانی اسحاق آسوده حمید  اسکندری
        معرفت‌شناسی که به امکان، چیستی، منابع و قلمرو شناخت میپردازد، یکی از مهمترین مبانی خود را بر شناخت منابع شناسایی انسان بنیان نهاده است. معرفت‌شناسان معاصر از پنج منبع معرفت بعنوان منابع شناخت انسان نام میبرند: ادراک حسی، عقل، درون‌نگری، گواهی و حافظه. در میان فیلسوفان ج چکیده کامل
        معرفت‌شناسی که به امکان، چیستی، منابع و قلمرو شناخت میپردازد، یکی از مهمترین مبانی خود را بر شناخت منابع شناسایی انسان بنیان نهاده است. معرفت‌شناسان معاصر از پنج منبع معرفت بعنوان منابع شناخت انسان نام میبرند: ادراک حسی، عقل، درون‌نگری، گواهی و حافظه. در میان فیلسوفان جهان غرب و اسلام، دکارت در غرب و ملاصدرا در جهان اسلام، در مورد مسئلۀ شناخت، بویژه منابع آن، نظریه‌پردازی کرده‌اند که دیدگاهشان به الگوی پنج‌ضلعی‌یی که معرفت‌شناسان معاصر مطرح میکنند نزدیک و قابل تطبیق است. ملاصدرا و دکارت، آغاز معرفت را با حس و پایان آن را در عقل میبینند؛ با این تفاوت که عقل در حکمت متعالیه اگرچه اتمّ مراتب ادراک است، اما هنوز به پایان راه نرسیده و این درون‌نگری مبتنی بر شهود است که پایان‌بخش معرفت حقیقی است. در مکتب شناختی ملاصدرا و دکارت، ادراک حسی، عقل و درون‌نگری، تولیدکنندۀ معرفت، گواهی انتقال‌دهنده، منبع اجتماعی و عام معرفت، و حافظه، نگهدارنده و مخزن معرفت قلمداد میشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        77 - تحليل و انتقاد پنج دليل از ادلة بطلان تسلسل بينهايت علل فاعلي در اسفار اربعه
        مريم  خوشنويسان سید صدرالدین  طاهری بابک  عباسی
        در اين نوشتار پنج دليل از دلايل اصلي و مهم ملاصدرا براي بطلان تسلسل بينهايت علل فاعلي مورد بررسي و نقد قرار ميگيرد. نظر به اينكه بسياري از فلاسفه از اين اصل بمنظور اثبات واجب‌الوجود بهره برده‌اند، بررسي اشكالات وارد بر دلايل آن، بلحاظ ارتباط با اثبات وجود خدا، از اهميت چکیده کامل
        در اين نوشتار پنج دليل از دلايل اصلي و مهم ملاصدرا براي بطلان تسلسل بينهايت علل فاعلي مورد بررسي و نقد قرار ميگيرد. نظر به اينكه بسياري از فلاسفه از اين اصل بمنظور اثبات واجب‌الوجود بهره برده‌اند، بررسي اشكالات وارد بر دلايل آن، بلحاظ ارتباط با اثبات وجود خدا، از اهميت بسزايي برخوردار است. به اين منظور، چهار دليل بطور مستقل تقرير و نقد شده و دليل پنجم، از نظر محتوا و شيوه» نقد، بدليل چهارم بازگردانده شده است. اين دلايل عبارتند از: «برهان طرف و وسط»، «بـرهـان تطـبيق»، «بـرهان اسـد و اخصـر»، «بـرهـان تضايف»، «برهان تضايف». اشكالات وارد بر ادلة بطلان تسلسل و اهميتي كه بطلان تسلسل علل فاعلي در برخي از دلايل اثبات ذات الهي داشته‌، فلاسفه ـ اعم از اسلامي و غربي‌ـ را واداشته تا بدنبال ادله‌يي ديگر براي اثبات وجود خدا باشند كه بر ابطال تسلسل علل متكي نباشد، و در اين راه موفقيتهايي بدست آورده‌اند. در پايان اين مقاله، بدون ورود به بحث درباره» آن دلايل، ضمن جمعبندي و نتيجه‌گيري، به دو دليل مشهور اشاره شده كه عبارتند از: «برهان صديقين ملاصدرا در فلسفة اسلامي» و «برهان وجودي آنسلم در فلسفة غرب»؛ اين دو دليل، شبه لمي و تحليلي ميباشند و ويژگي ادعا شده دربارة دلايل مزبور اينست كه متكي بر هيچ مقدمه‌يي كه نيازمند اثبات باشد، نيستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        78 - دفاع صدرالمتألهین از دو چالش تناقض‌باورانه در حرکت جوهری
        غلام‌علی  هاشمی‌فر مهدي  عظيمي
        هرچند اصل مسئلۀ حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطۀ عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقض‌باوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانیِ موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و چکیده کامل
        هرچند اصل مسئلۀ حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطۀ عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقض‌باوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانیِ موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و بوجود آمدن معمایی‌ است که در ادبیات فلسفی به دشواره ابهام شهرت یافته است. این مناقشات، خود زایندۀ پارادوکسهایی هستند که تناقض‌باوران معاصر، آنها را شواهدی بر وجود تناقض در جهان خارج میدانند. نمود این چالشها و ارتباط آنها با حرکت جوهری، مسئلۀ نوشتار حاضر است. از آنجا که تغییر و تبدلِ صور نوعی در بستر حرکت جوهری نه دفعی بلکه از نوع تدریجی و اتصالی است، فقدان مرز در مراحل مختلف حرکت، زمینه‌ساز صدق دو ماهیت مختلف در آنِ واحد، بر موضوع واحد میگردد که این خود، مستلزم تناقض است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل انتقادی نشان میدهد که صدرالمتألهین به هر دو چالش پاسخ‌ داده است. او چالش اینهمانی را با ایدۀ «مادة مع صورة مّا» پاسخ داده و چالش ابهام را به قصور ادراک ما از تطابق ماهیت با همۀ انحاء هستی، ارجاع داده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        79 - حدوث جسمانی نفس؛ بررسی و مقایسۀ دیدگاه شارحان ملاصدرا
        ابراهیم  مسلم پور انگرابی سهراب حقیقت منصور  ايمانپور
        ملاصدرا نفس را در مرحلۀ پیدایش، جسمانی و در مرحلۀ بقا، روحانی دانسته است. بعقیدۀ وی، مادۀ جسمانی با حرکت جوهری، بتدریج مراتب کمال را طی میکند تا به حد تجرد میرسد. این نظریه انقلابی در تاریخ فلسفۀ اسلامی محسوب میشد. با توجه به اهمیت موضوع، شارحان ملاصدرا نیز نسبت به شرح چکیده کامل
        ملاصدرا نفس را در مرحلۀ پیدایش، جسمانی و در مرحلۀ بقا، روحانی دانسته است. بعقیدۀ وی، مادۀ جسمانی با حرکت جوهری، بتدریج مراتب کمال را طی میکند تا به حد تجرد میرسد. این نظریه انقلابی در تاریخ فلسفۀ اسلامی محسوب میشد. با توجه به اهمیت موضوع، شارحان ملاصدرا نیز نسبت به شرح و تبیین جسمانیةالحدوث بودن نفس از منظر ملاصدرا، اهتمام ویژه نموده‌اند و هر¬یک با ¬توجه به نگرش و دریافت خودشان از موضوع، به شرح و تبیین این نظریه پرداخته‌اند و همواره اختلاف‌نظرهایی با یکدیگر داشته‌اند. بطور کلی، در تشریح معنا و ماهیت حدوث جسمانی نفس، شارحان آثار ملاصدرا را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: بعضی منظور از جسمانی در این نظریه را جسم طبیعی دانسته‌اند، برخی جسمانی را چیزی که تعلق شدید به جسم دارد، تفسیر کرده‌اند، و گروهی، معنای عامی از جسمانیت را بکار برده‌اند که شامل جسم طبیعی و موجود مجرد، هر دو میشود. تشریح دیدگاههای این سه گروه و بتبع آن، روشن ساختن معنای حقیقی حدوث جسمانی نفس، با روش تحلیلی‌ـ‌توصیفی، محور اصلی پژوهش حاضر است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        80 - آثار تجرد مثالی در فلسفه اسلامی
        شهاب الدین وحیدی مهرجردی احسان  کردی اردکانی وحید  گرامی
        یکی از مسائل مهم فلسفۀ اسلامی، بررسی ابعاد و جوانب گوناگون تجرد از دیدگاه فلاسفه است؛ و ازجمله مهمترین مسائل در بحث تجرد، پذیرش یا عدم پذیرش تجرد مثالی است که یکی از دغدغه‌های اصلی فلاسفۀ اسلامی در طول تاریخ بوده است. در میان فلاسفۀ اسلامی، حکمای مشاء، ضمن پذیرش عالم عق چکیده کامل
        یکی از مسائل مهم فلسفۀ اسلامی، بررسی ابعاد و جوانب گوناگون تجرد از دیدگاه فلاسفه است؛ و ازجمله مهمترین مسائل در بحث تجرد، پذیرش یا عدم پذیرش تجرد مثالی است که یکی از دغدغه‌های اصلی فلاسفۀ اسلامی در طول تاریخ بوده است. در میان فلاسفۀ اسلامی، حکمای مشاء، ضمن پذیرش عالم عقول و تجرد عقلی، منکر عالم مثال و تجرد مثالی بودند و قوۀ خیال را نیز مادی میدانستند، اما سهروردی و ملاصدرا، با توجه به مبانی فلسفی خود، به اثبات عالم مثال پرداختند؛ سهروردی قائل به عالم مثال منفصل بود، اما ملاصدرا علاوه بر عالم مثال منفصل، به عالم مثال متصل و تجرد قوۀ خیال نیز معتقد بود. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تجرد مثالی در فلسفۀ اسلامی و نقش آن در حل معضلات فلسفی است. در این مقاله، یازده اثری که قول به تجرد مثالی در زمینه¬های گوناگونی فلسفی، در پی دارد، مورد بررسی قرار گرفته‌ که عبارتند از: حشر نفوس ناقص و متوسط، عدم نیاز به بحث افلاک و پذیرش تناسخ در بحث معاد، اثبات معاد جسمانی، تفسیر صحیح و معقول از عجب‌الذنب، تجرد نفوس حیوانات و حشر آنها، بقای ادراکات جزئی پس از مرگ، حلقۀ اتصال عالم عقول و عالم ماده، تفسیر دقیق از خواب و رؤیا و مکاشفات و معراج پیامبر(ص)، تفسیر صحیح از احوال قبر و برزخ و قیامت، تفسیر حقیقت جن در حکمت اشراق، قیام صدوری صورتها برای نفس. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        81 - بررسی و نقد تعریف «عمل» از دیدگاه صدرالمتألهین
        فاطمه سادات  کتابچی کرامت  ورزدار
        صدرالمتألهین تمایز عمل از سایر افعال را در «قصدی» بودن آن میداند. از نظر وی «قصد»، شامل اراده همراه با آگاهی مرتبۀ‌ دوم عامل به غرض فعل است؛ بنابرین، چنین نیست که هرفعل ارادی‌یی «عمل» نامیده شود، بلکه «عمل»، فعلی ارادی است که همراه با آگاهی مرتبۀ دوم عامل به غرض فعل پدی چکیده کامل
        صدرالمتألهین تمایز عمل از سایر افعال را در «قصدی» بودن آن میداند. از نظر وی «قصد»، شامل اراده همراه با آگاهی مرتبۀ‌ دوم عامل به غرض فعل است؛ بنابرین، چنین نیست که هرفعل ارادی‌یی «عمل» نامیده شود، بلکه «عمل»، فعلی ارادی است که همراه با آگاهی مرتبۀ دوم عامل به غرض فعل پدید آید. نتایج پژوهش پیش‌رو که با استفاده از روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و از طریق تحلیل لوازم مفهومی عمل، بدست آمده، نشان میدهد که تعریف ملاصدرا، مانع اغیار نیست؛ زیرا بر اساس مثال «رُبات خودآگاه»، میتوان عاملی را فرض کرد که از اراده و آگاهی برخوردار است، اما فعل وی متصف به «قصدی بودن» نیست. بنابرین، برای تکمیل تعریف عمل، علاوه بر اراده و آگاهی، یک عنصر سوم نیازمند هستیم که همان «اختیار» است. ملاصدرا «اختیار» را بعنوان عنصر سوم سازندۀ عمل، برسمیت نمیشناسد و آن را به همان آگاهی و اراده تحویل میبرد؛ درحالیکه پژوهش حاضر اثبات میکند که نظر وی اشتباه است و «اختیار»، بمعنای «آزادی اراده»، ‌باید به تعریف عمل افزوده شود. مسئلۀ اساسی این پژوهش، بررسی ساختار ماهوی «عمل» در حکمت متعالیه، و هدف آن، تمایز «عمل» از امور متشابه است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        82 - ملاصدرا و نقش کمال‌خواهی در پیدایش نظام تمدنی مطلوب
        علی  مستاجران گورتانی مهدی گنجور مهدی امامی جمعه
        کمال‌خواهی یکی از شاخصه¬ها و اصول مهم در پیدایش نظام تمدنی مطلوب بشمار میرود. ملاصدرا با تکیه بر حقیقت انسانی ـ که متشکل از ظاهر و باطن است ـ بدنبال ترسیم نظامی اجتماعی بر اساس قابلیتهای وجودی انسان است، زیرا انسان بلحاظ فطرت خود، به مدنیت گرایش دارد و مقاصد دنیایی و آخ چکیده کامل
        کمال‌خواهی یکی از شاخصه¬ها و اصول مهم در پیدایش نظام تمدنی مطلوب بشمار میرود. ملاصدرا با تکیه بر حقیقت انسانی ـ که متشکل از ظاهر و باطن است ـ بدنبال ترسیم نظامی اجتماعی بر اساس قابلیتهای وجودی انسان است، زیرا انسان بلحاظ فطرت خود، به مدنیت گرایش دارد و مقاصد دنیایی و آخرتی او، تنها در بستر یک نظام تمدنی برآورده میشود. مسئلۀ پژوهش حاضر، ارائۀ طرحی در راستای پیدایش و تقویت نظام تمدنی، با تکیه بر سه اصل برگرفته از دیدگاه ملاصدراست. اصل اول، بررسی خاستگاه کمال‌خواهی و تأثیر آن در زیست اجتماعی؛ اصل دوم، مسئلۀ قنیه و قانون که دو عنصر زمینه‌ساز پیدایش نظام تمدنی هستند؛ اصل سوم، شناسایی و پیشنهاد راهکارهای حِکمی برای برون‌رفت از بحرانهای تمدنی. هدف از بررسی این اصول، توجه به قابلیتها و ظرفیتهای ساحت انسانی است و اینکه، چگونه انسانِ کمال‌خواه، توانایی وصول به اهداف عالی را پیدا میکند. یافته¬های این پژوهش نشان میدهد که حکمت ¬متعالیه از یکسو، با توجه به ساحتهای وجودی انسان و ظرفیتهای نظام تمدنی، بدنبال طرح و برنامه‌ریزی برای بهبود نظام تمدنی است و از سوی دیگر، با تکیه بر سامان‌بخشی تسخیرهای انسان در طبیعت بپشتوانۀ علم و قدرت و خلاقیت، میتواند الگویی مناسب برای آبادانی زیست تمدنی ترسیم نماید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        83 - جایگاه روش شهودی در فلسفۀ اسلامی
        رسول  نادری
        فلسفۀ اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالت‌دهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصل چکیده کامل
        فلسفۀ اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالت‌دهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصلی فلسفۀ اسلامی مورد توجه بوده، اما بهره¬‌وری از این روش، در حکمت متعالیه سامان یافته است. ملاصدرا در عین پایبندی بر روش عقلی، از روش شهودی نیز بهره¬های بسیار برده است. این کاربردها را میتوان در دو مقام: گردآوری و داوری، دسته‌بندی نمود. فلاسفۀ مسلمان در مقام گردآوری، از روش شهودی برای تبیین مسائل فلسفی جدید و نیز ارائۀ تصویری صحیح از برخی مسائل فلسفی استفاده کرده، و در مقام داوری، برای کشف حد وسط، کشف مغالطه و بازسازی برهان و اصلاح نتیجه و بعنوان مؤیدی بر استدلالهای عقلی، از شهود بهره گرفته¬اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        84 - تعالی و سعة وجودی انسان در نظام هستی‌شناسی ملاصدرا و هیدگر
        فاطمه  قدیمی پاینده منيره  سيدمظهري زینب السادات میرشمسی
        هیدگر دربارة بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیري بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشه‌های او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعة تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعة وجودی «انسان» است. بعقیدة هر دو انديشم چکیده کامل
        هیدگر دربارة بسیاری از موضوعات مرتبط با طور خاص وجود آدمی، تفاسیري بدیع را در آثارش ارائه کرده است. اندیشه‌های او در مورد انسان، از برخی جهات با آراء ملاصدرا قابل مطالعة تطبیقی است. یکی از این جهات، باور هر دو فیلسوف به تعالی و سعة وجودی «انسان» است. بعقیدة هر دو انديشمند، انسان جوهري محبوس در خود نیست؛ او که سرچشمة امکانات است و به امکانات خود نیز آگاهی دارد، توانايي «شدن» دارد و میتواند آنچه فعلاً نیست، باشد، از وضع موجود گذر کند و تعالی یابد. در عین حال که شباهت فوق ميان انديشة اين دو متفكر وجود دارد، اما باید این نکته را در نظر داشت که در نظام هستی‌شناسی ملاصدرا نفس انسان بدلیل تجرد ذاتیش، همواره دارای درک و فهمی از هویت تعلقی خویش نسبت به وجودی نامحدود و حقیقتی بینهایت است. نفس انسان که تمام حدود هستی را در خود جمع دارد، در سیر مراحل برون‌خویشی خود، ميكوشد كه با تقرب و تشبه به آن حقیقت بینهایت، وجود خویش را معنا بخشد. سیر تکاملی نفس پس از مرگ نیز برای رسیدن به مرتبة فوق عقلانی ادامه دارد. در مقابل، در نظام هستی‌شناسی هیدگر، حقیقت مبتنی بر «دازاین» است. حقیقی‌ بودن دازاین بدین معناست که او تنها موجود در جهان است و بی‌آنکه تعلقی به قدرت مرموز و ماورایی داشته باشد، همواره از پیش، نسبت به همة آنچه جزئی از جهان اوست، آگاه است و پیوسته اشیاء را بدون هیچگونه حجابی، در آشکاری و گشودگی در‌می‌یابد. بهمين دليل دازاین در تعالی و استعلا، متكي به خود است؛ تعالی دازاین با انگیزة به فعلیت رساندن امکانات وجودیش، تا مواجهه با مرگ ادامه دارد و مرگ آخرین امکان وجودی دازاین است که با وقوعش به تمامیت خود میرسد. پرونده مقاله