• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات I

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - ‌هستي‌شناسي خيال نزد ابن سينا و ملاصدرا
        محسن  حبيبي
        قوة خيال نزد ابن‌سينا و ملاصدرا از جمله قواي باطنيِ نفس محسوب ميشود. ابن‌سينا بدلايلي به مادي بودن اين قوه و ملاصدرا نيز با ادله‌يي به مجرد بودن آن قائل شده است. ابن‌سينا با مادي دانستن خيال با مشكلات فلسفي عديده‌يي همچون معاد جسماني و بقاي برخي نفوس روبروست. ملاصدرا ضم چکیده کامل
        قوة خيال نزد ابن‌سينا و ملاصدرا از جمله قواي باطنيِ نفس محسوب ميشود. ابن‌سينا بدلايلي به مادي بودن اين قوه و ملاصدرا نيز با ادله‌يي به مجرد بودن آن قائل شده است. ابن‌سينا با مادي دانستن خيال با مشكلات فلسفي عديده‌يي همچون معاد جسماني و بقاي برخي نفوس روبروست. ملاصدرا ضمن پاسخ به ادلة وي، براي مدعاي خود دلايل متعددي ذكر كرده است. در سنجش ميان دلايل هر يك از اين دو فيلسوف، ادلة ملاصدرا را در مقايسه با نظر شيخ الرئيس متقنتر و مقبولتر مي‌يابيم. در ضمن، ملاصدرا با قبول تجرد قوة خيال، به نتايج متعددي همچون توجيه بقاء حافظه در پيري، توجيه مسائل فراروانشناختي، اثبات معراج و معاد جسماني و بقاء نفوس سادة انساني نائل شده كه ابن‌سينا در پي آنها بوده است. لذا ميتوان نتيجه گرفت نظرية ملاصدرا در اين باب، يعني اعتقاد به تجرد قوة خيال كاربرديتر است و با آن بنحو ساده‌تري ميتوان براي برخي معتقدات ديني، دليل و توجيه عقلاني اقامه كرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - مسئلة توحيد ذاتي و ارتباط آن با كاشفيت وحدت مفهوم از وحدت مصداق
        سيدمجيد  ميردامادي
        در اين مقاله، ضمن اثبات حكايت و كاشفيت مفهوم واحد از مصداق واحد و ابطال جواز انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير، شبهة ابن كمونه بر برهان توحيد رد و توحيد ذاتي حق تعالي تبيين ميشود. شبهة ابن كمونه بر مبناي اصالت و تباين وجودها و به مسلك اصالت ماهيت، وارد است و بر مبناي اصا چکیده کامل
        در اين مقاله، ضمن اثبات حكايت و كاشفيت مفهوم واحد از مصداق واحد و ابطال جواز انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير، شبهة ابن كمونه بر برهان توحيد رد و توحيد ذاتي حق تعالي تبيين ميشود. شبهة ابن كمونه بر مبناي اصالت و تباين وجودها و به مسلك اصالت ماهيت، وارد است و بر مبناي اصالت و تشكيك خاصي وجود، دفع ميشود. روش اين پژوهش، توصيفي‌ـ‌ تحليلي با رويكرد انتقادي است. مهمترين نتايجي كه اين تحقيق به آنها دست يافته عبارتند از: 1. مفهوم و مصداق ذاتاً واحد هستند 2. انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير از حيث كثرت، ممتنع است 3. حقيقت مشترك، مبدأ انتزاع مفهوم واحد است 4. وحدت مفهوم از وحدت مصداق كاشفيت دارد 5. نسبت عنوان وجوب وجود به حقيقت وجود، نسبت ذاتي به صاحب ذاتي است و مفهوم وجوب وجود، از حاق وجود واجب، بدون حيثيت تقييدي و تعليلي، انتزاع ميشود 6. شبهة ابن كمونه بر برهان توحيد واجب الوجود بر مبناي امتناع انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير دفع ميشود 7. در فرضي كه واجب الوجود، وجود صرف يا بسيط دانسته شود، شبهه طرح نميشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - پاسخ به يك اشكال ديرين در نحوة مواجهة ملاصدرا با ادلة سهروردي بر انكار وجود نفس پيش از بدن
        علي  شيرواني مجتبي  افشارپور
        دربارة وجود پيشينِ نفس ـ ‌‌وجود نفس پيش از تعلق به بدن‌؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازلي‌ـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـ‌نفس بماهي نفس‌ـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجود چکیده کامل
        دربارة وجود پيشينِ نفس ـ ‌‌وجود نفس پيش از تعلق به بدن‌؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازلي‌ـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـ‌نفس بماهي نفس‌ـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجودي عقلي ميشمارد. وي در اين بحث، ادلة سهروردي براي نفي وجود پيشين نفس را بررسي، نقد و رد ميكند. بين شارحان كلام ملاصدرا همواره اين پرسش مطرح بوده كه چرا او ادلة سهروردي را بر نفي وجودِ پيشين نفس با تعين خاص خود حمل نكرده است تا با يكديگر همسخن شوند، با آنكه كلام و ادلة سهروردي زمينة چنين برداشتي را دارد؟ از اينرو، هم بعضي از مفسرانِ متقدم ملاصدرا و هم بعضي از معاصرين، بر او خرده گرفته‌اند و اشكالهاي وي بر سخن سهروردي را نابجا دانسته‌اند. اين مقاله ضمن اشارة اجمالي به نكات بنيادين در ادلة سهروردي و نقدهاي ملاصدرا بر آن، نكتة اصلي رويگرداني او از حمل كلام سهروردي بر راي مختار خود را بيان ميكند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - تحليلي بر ديدگاه ابن‌سينا پيرامون ارتباط بدن، مرگ و حيات اخروي
        فروغ السادات رحيم پور زهرا  حيدري
        در مصاحبت بدن با نفس در حيات دنيوي شكي وجود ندارد اما همراهي بدن دنيوي با نفس در حيات اخروي، محل بحث و اختلاف است. مطابق مباني بوعلي سينا، بدن دنيوي نميتواند حيات اخروي داشته باشد اما برخي آثار ناشي از حيات دنيوي بدن، تا ابد با نفس باقي ميماند و بر حيات اخروي و ابدي انس چکیده کامل
        در مصاحبت بدن با نفس در حيات دنيوي شكي وجود ندارد اما همراهي بدن دنيوي با نفس در حيات اخروي، محل بحث و اختلاف است. مطابق مباني بوعلي سينا، بدن دنيوي نميتواند حيات اخروي داشته باشد اما برخي آثار ناشي از حيات دنيوي بدن، تا ابد با نفس باقي ميماند و بر حيات اخروي و ابدي انسان تأثير ميگذارد. بدن در نظر ابن سينا، نقش اساسي در وقوع مرگ دارد چراكه تغيير و انحلال تركيب آن، عامل مفارقت نفس از بدن و در نتيجه خاتمه يافتن حيات دنيوي ميگردد. با شروع مرحلة اخروي حيات، اگرچه پيوند نفس با بدن مادي قطع ميشود اما آثار ناشي از برخي افعال و ملكات دنيويِ بدن زايل نميشود و بنحوي بر كيفيت سرنوشت نهايي انسان و زندگي ابدي او تأثير ميگذارد. تحقق اتصال تام به عقل فعال كه با رفع موانع و محدوديتهاي بدني صورت ميگيرد، ادراك حقيقي لذات معنوي و ادراك حقيقي ذات نفس، از جملة اين آثار است. ملكات ناشي از هيئات بدني كه در نفس رسوخ يافته‌اند، تا حيات بعدي باقي ميمانند و در فراهم كردن بستر سعادت و شقاوت نفس و تعيين كم و كيف ثواب و عقاب اخروي آن دخالت ميكنند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - بررسي انتقادي استدلال سيد شريف جرجاني بر بساطت مشتق
        سيداحمد  حسيني سنگچال محمد  سعيدي مهر
        مسئلة بساطت يا تركب مشتق، از دغدغه‌هايي است كه در عين شباهت آن به مباحث اعتباري، در مقاطعي بر بحثهاي فلسفي تأثيرگذار بوده است. نوشتار حاضر درصدد است به بررسي انتقادي استدلال جرجاني بر بساطت مشتق بپردازد. مطابق استدلال وي هرگاه مشتق، مركب از «شيء له المشتق منة فرض گردد، چکیده کامل
        مسئلة بساطت يا تركب مشتق، از دغدغه‌هايي است كه در عين شباهت آن به مباحث اعتباري، در مقاطعي بر بحثهاي فلسفي تأثيرگذار بوده است. نوشتار حاضر درصدد است به بررسي انتقادي استدلال جرجاني بر بساطت مشتق بپردازد. مطابق استدلال وي هرگاه مشتق، مركب از «شيء له المشتق منة فرض گردد، در صورت أخذ مفهوم «شيء»، دخول عرض عام در فصل و در صورت أخذ مصداق «شيء»، انقلاب قضاياي ممكن به ضروري اتفاق مي‌افتد. در صورت نخست فصل، از فصل بودن مي‌افتد و در فرض دوم جهت امكان از عالم واقع جمع ميگردد. براي تبيين كيفيت انقلاب، راهكاري ارائه شده است كه به تحليل مفهوم حصه و نقش قيد و تقيد در محمول باز ميگردد. در ادامه، برغم بينقص شمردن اين استدلال، روشن خواهد شد كه دليل مزبور براي اثبات بساطت مشتق ناكارآمد است و تنها از عهدة اخراج مفهوم يا مصداق «شيء» از حقيقت مشتق برمي‌آيد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - ديدگاه حكيم سبزواري دربارة برهان تضايف و نقش آن در اثبات اتحاد عاقل و معقول
        محمدهادي  توكلي حسينعلي شيدان‌شيد
        حكيم سبزواري اگرچه همانند صدرالمتألهين از طرفداران نظرية اتحاد عاقل و معقول است اما بر خلاف وي، در باب برهان تضايف ـ‌كه مهمترين برهان صدرالمتألهين براي اثبات اين نظريه است‌ـ سخنان گوناگوني گفته و مواضع متفاوتي اختيار كرده است؛ گاه آن را ناتمام خوانده و اشكالات آن را برش چکیده کامل
        حكيم سبزواري اگرچه همانند صدرالمتألهين از طرفداران نظرية اتحاد عاقل و معقول است اما بر خلاف وي، در باب برهان تضايف ـ‌كه مهمترين برهان صدرالمتألهين براي اثبات اين نظريه است‌ـ سخنان گوناگوني گفته و مواضع متفاوتي اختيار كرده است؛ گاه آن را ناتمام خوانده و اشكالات آن را برشمرده، گاه تقريري ديگر از آن بدست داده و گاه آن را تمام دانسته و به دفاع از آن پرداخته است. اين مقاله به گزارش، تحليل و بررسيِ سخنان گوناگون حكيم سبزواري دربارة برهان تضايف اختصاص دارد. حاصل آنكه تلقيِ حكيم سبزواري از برهان صدرالمتألهين، تلقيِ خاصي است كه در برخي موارد با كلام ملاصدرا سازگار نمينمايد و بر استدلالهاي وي براي رد آن برهان نيز اشكالهايي وارد است اما در مجموع ميتوان گفت مـواضـع گـونـاگـون او كمـابـيـش بـا يـكـديـگـر هماهنگند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - بررسي مسئلة فقر وجودي در حكمت متعاليه
        سيدحميد طالب‌زاده مرضيه  افراسيابي
        در اين مقاله، مسئلة فقر وجودي با توجه به سير مفهومي آن از آغازين مراحل شكلگيري فلسفة‌اسلا‌مي تا زمان صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و در اين راستا تلا‌ش شده علا‌وه بر تبيين معناي موردنظر صدرالمتألهين از فقر ذاتي موجودات، نشانه‌هايي از اين بحث كه در فلسفة پيش صدرايي چکیده کامل
        در اين مقاله، مسئلة فقر وجودي با توجه به سير مفهومي آن از آغازين مراحل شكلگيري فلسفة‌اسلا‌مي تا زمان صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و در اين راستا تلا‌ش شده علا‌وه بر تبيين معناي موردنظر صدرالمتألهين از فقر ذاتي موجودات، نشانه‌هايي از اين بحث كه در فلسفة پيش صدرايي نيز مطرح شده مورد بررسي قرار گيرد. از اينرو ابتدا با برجسته كردن برخي اشارات در كلا‌م فيلسوفان بزرگ پيش از ملا‌صدرا همچون فارابي، ابن‌سينا و سهروردي در مباحثي همچون مناط نياز معلول به علت و دوام احتياج معلول به علت، تلا‌ش شده تا نكات مرتبط با اين بحث استخراج شود و در نهايت به بيان ديدگاه ملا‌صدرا در خصوص اين بحث و نتايج و لوازم آن در فلسفة صدرايي و تمايز آن با فلسفة پيش‌صدرايي پرداخته شده است. بنابرين هدف اينست كه هم سير بحث نشان داده شود و هم تحولي كه با فلسفة صدرايي در اينباره اتفاق افتاده مورد توجه قرار گيرد و بدين ترتيب اهميت و جايگاه والا‌ي اين مسئله در نظام فلسفي حكمت متعاليه بيش از پيش آشكار گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - حريت انساني و عبوديت الهي در حكمت متعاليه
        مهدي  نجفي افرا
        صدرالمتألهين ـ ‌همانند ساير حكماي اسلامي‌ـ انسان را در ميانة مبدا و معاد نگريسته‌ است، از اينرو در نحوة پيدايش اوليه، در كيفيت سير وجودي و در بازگشت او بسوي مبدا المبادي سخن‌گفته‌ است. وي با توجه به مباني خاص حكمي خود همچون اصالت، تشكيك، بساطت و حركت جوهري وجود، انسان ر چکیده کامل
        صدرالمتألهين ـ ‌همانند ساير حكماي اسلامي‌ـ انسان را در ميانة مبدا و معاد نگريسته‌ است، از اينرو در نحوة پيدايش اوليه، در كيفيت سير وجودي و در بازگشت او بسوي مبدا المبادي سخن‌گفته‌ است. وي با توجه به مباني خاص حكمي خود همچون اصالت، تشكيك، بساطت و حركت جوهري وجود، انسان را در گذرگاه هستي ديده است كه سير وي ـ بعنوان سالك طريق وجودـ ‌از وجود، در وجود با وجود و بسوي وجود است. در اين نحو نگرش، حريت انساني بعنوان يك ملكة نفساني و فضيلت اخلاقي، معنايي وجودشناسانه دارد كه در پرتو حكمت نظري و عملي دستيافتني است. از منظر ملاصدرا اين مرتبه از وجود براي انساني متجلي ميشود كه توانسته باشد اولاً در بعد حكمت نظري، به شناخت صحيح نسبت به وجود و حقيقت وجودي خويش دست يافته باشد و نفس خود را مستعد دريافت و مشاهدة معارف حقه از مبادي عاليه گرداند؛ ثانياً در بعد حكمت عملي، با استيلاي قوة عاقله بر قوة شهويه و غضبيه، تعادل را در ارضاي خواهشهاي اين قوا ايجاد نمايد. حكيم الهي، همان مؤمن حقيقي است كه توانسته به غايت حكمت نظري يعني نور و غايت حكمت عملي يعني سعة صدر دست يابد. حريت كه بمعناي رهايي از قيود است، در معناي عالي خود ـيعني همان عبوديت الهي كه گرايش و توجه بسوي مطلق است ـ متجلي ميگردد، بگونه‌يي كه سالك از بند رقيت هر آنچه غير حق است، آزاد و خود را در حق فاني ميسازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - بررسي تطبيقي قوة عملي و هوش هيجاني
        نجف  يزداني روح الله رازینی
        يكي از موضوعات مشترك ميان علم‌النفس فلسفي و روانشناسي جديد، شناخت ابعاد و ساحتهاي وجود انسان با روشهاي مختلف است. يكي از اين ساحتها، بعد غيرشناختي انسان است كه در علم‌النفس فلسفي حكيمان در بحث قوة عملي به آن اشاراتي شده و امروزه ذيل عنوان هوش هيجاني مورد توجه روانشناسان چکیده کامل
        يكي از موضوعات مشترك ميان علم‌النفس فلسفي و روانشناسي جديد، شناخت ابعاد و ساحتهاي وجود انسان با روشهاي مختلف است. يكي از اين ساحتها، بعد غيرشناختي انسان است كه در علم‌النفس فلسفي حكيمان در بحث قوة عملي به آن اشاراتي شده و امروزه ذيل عنوان هوش هيجاني مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. در فلسفه، برخي رويكرد شناختي و برخي رويكرد غيرشناختي به قوة عملي دارند و برخي اساساً وجود قوه‌يي جداگانه را انكار كرده‌اند. از بين تفسيرهاي بيان شده براي قوة عملي در انسان، تفسير غيرشناختي آن، ديدگاه صحيحي بنظر ميرسد. در روانشناسي نيز مدلهاي مبتني بر توانايي، مدلهاي غيرشناختي و مدلهاي مبتني بر شايستگي براي هوش هيجاني ذكر شده است كه از اين ميان، مدل دوم و سوم با تفسير برگزيده در مورد قوة عملي در فلسفه سازگارتر است. از آنجا كه ابعاد غيرشناختي انسان در بسياري از افعال انساني مؤثر بوده و حتي گاه ابعاد معرفتي نيز متأثر از جنبه‌‌‌هاي غيرعقيدتي انسان است، بررسي و مقايسة نگاه روانشناسان جديد تحت عنوان هوش هيجاني با بحثهاي علم النفس قديم تحت عنوان قوة عملي اهميت مي‌يابد. اين نوشتار با مقايسه اين بعد در دو قلمروي روانشناسي جديد و علم النفس فلسفي نشان ‌‌‌‌ميدهد يكي از ابعاد مهم در جهت تكامل انسان، بعد غيرشناختي است و با شناخت آن ميتوان به معرفت كاملتري از انسان دست يافت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - نقدي بر گزارشي انتقادي از رسالة «حشر الاشياء» ملاصدرا
        مقصود  محمدي
        معاد [جسماني] يكي از اصول و ضروريات دين اسلام است و همة مسلمانان طبق نص صريح آياتي كه در كتاب آسماني آمده به روز رستاخيز ايمان دارند. از اين ميان حكماي اسلامي كوشش كرده‌اند اين اصل اعتقادي را با دلايل فلسفي نيز اثبات كنند. گرچه برخي از آنان مانند ابن‌سينا از اثبات جسمان چکیده کامل
        معاد [جسماني] يكي از اصول و ضروريات دين اسلام است و همة مسلمانان طبق نص صريح آياتي كه در كتاب آسماني آمده به روز رستاخيز ايمان دارند. از اين ميان حكماي اسلامي كوشش كرده‌اند اين اصل اعتقادي را با دلايل فلسفي نيز اثبات كنند. گرچه برخي از آنان مانند ابن‌سينا از اثبات جسمانيت معاد اظهار ناتواني كرده‌اند ولي ملاصدرا با استفاده از مباني و اصول فلسفي حكمت متعاليه ـ مانند اصالت وجود، حركت جوهري و تجرد خيال و ... ـ آنرا مدلّل نموده است. ملاصدرا نظرية خود دربارة معاد جسماني را علاوه بر اينكه در آثار مبسوط خود بيان كرده، يك رسالة تك نگاره‌يي نيز تحت عنوان «حشر الاشياء» در اينباره تأليف نموده است. مصحح محترم اين رساله برخي از اظهارات ملاصدرا را مورد مناقشه قرار داده كه بنظر بنده بدور از تحقيق است و اين مناقشات، در مقالة‌ حاضر مورد نقد قرار گرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - نزاع در نفي و اثبات استلزام ممكن و ممتنع
        عبدالعلي  شكر
        در بحث از مواد ثلاث ـ‌وجوب، امكان و امتناع‌ـ يكي از سؤالهاي مطرح شده اينست كه آيا ميان ممكن و ممتنع ـ‌اعم از بالذات يا بالغير‌ـ تلازم وجود دارد يا خير؟ ميان حكما، هم در جهت نفي و هم در جهت اثبات اين مسئله، مدافعاني ديده ميشود. برخي با اين بيان كه استلزام آنها منجر به تح چکیده کامل
        در بحث از مواد ثلاث ـ‌وجوب، امكان و امتناع‌ـ يكي از سؤالهاي مطرح شده اينست كه آيا ميان ممكن و ممتنع ـ‌اعم از بالذات يا بالغير‌ـ تلازم وجود دارد يا خير؟ ميان حكما، هم در جهت نفي و هم در جهت اثبات اين مسئله، مدافعاني ديده ميشود. برخي با اين بيان كه استلزام آنها منجر به تحقق ملزوم بدون لازم خواهد شد، به رد تلازم مبادرت كرده‌اند. برخي ديگر با ايراد موارد نقضي از جمله تلازم امكان عدم صادر نخست با امتناع عدم ذات حق، تلازم را منتفي ندانسته‌اند. در اين صورت اعتبار قياس خلفي به چالش مي‌افتد زيرا در آنجا از بطلان تالي به امتناع مقدم و اثبات مطلوب پي برده ميشود. در اين نوشتار عقيده بر اين است كه با تكيه بر اصول حكمت متعاليه و تحليل صحيح آن، ميتوان به حل و رفع اين نزاع دست يافت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - بايسته‌هاي تحقق اتحاد عقل و عاقل و معقول در حكمت متعاليه
        محمدمهدي  گرجيان مجتبي  افشارپور
        قاعدة اتحاد عقل و عاقل و معقول از مهمترين قواعد حكمت متعاليه است. اين قاعده هر چند مدتها قبل از آغاز فلسفة اسلامي جزء مسائل فلسفي بوده است، اما فيلسوفان مسلمان رويكردهاي مختلفي را نسبت به آن داشته‌اند. صدرالمتألهين علاوه بر پذيرش اين قاعده، در جهت برهاني كردن آن تلاشهاي چکیده کامل
        قاعدة اتحاد عقل و عاقل و معقول از مهمترين قواعد حكمت متعاليه است. اين قاعده هر چند مدتها قبل از آغاز فلسفة اسلامي جزء مسائل فلسفي بوده است، اما فيلسوفان مسلمان رويكردهاي مختلفي را نسبت به آن داشته‌اند. صدرالمتألهين علاوه بر پذيرش اين قاعده، در جهت برهاني كردن آن تلاشهاي فراواني نمود و در اين راه از عنايات الهي نيز بهره جست. او همچنين با استفاده از مباني نظام فلسفي خود، رويكردي نوين در تبيين اين قاعده در دو مقام پايه گذاري كرد و ثمرات مهمي را بر آن متفرع ساخت. پذيرش اينكه نفسِ عاقل هنگام مطلق تعقل بخواهد با معقولات خود يكي گردد، در ابتدا امري مستبعد است و ذهن انسان بدون تمهيدات و مقدمات لازم از قبول برهان قطعي بر آن ابا دارد. به همين دليل به بررسي ادله اين قاعده نپرداخته‌ايم، بلكه يازده مقدمة لازم و بايسته را قبل از اثبات اين قاعده بيان كرده‌ايم بطوريكه در هر بخش، مراد و مدعاي فيلسوفان صدرايي قائل به اتحاد عاقل و معقول را توضيح دادهايم. در نتيجه پس از بررسي اين مقدمات و بايسته‌ها، ذهن آمادة پذيرش برهاني است كه بتواند مدعا را اثبات كند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - عقل بسيط انساني در نگاه ملاصدرا
        فروغ السادات رحيم پور مريم  فخرالديني
        در اين نوشتار با بررسي معاني «عقل بسيط» در نگاه ملاصدرا، معناي خاص آن در رابطه با نفس انساني آشكار ميگردد. وحدت و بساطت از جمله ويژگيهاي عقل بسيط انساني نزد ملاصدرا است و حصول اجمالي صور معقول نزد عقل بسيط، وصف خاصي است كه آن را از ساير مراتب ادراكي متمايز ميسازد. عقل ب چکیده کامل
        در اين نوشتار با بررسي معاني «عقل بسيط» در نگاه ملاصدرا، معناي خاص آن در رابطه با نفس انساني آشكار ميگردد. وحدت و بساطت از جمله ويژگيهاي عقل بسيط انساني نزد ملاصدرا است و حصول اجمالي صور معقول نزد عقل بسيط، وصف خاصي است كه آن را از ساير مراتب ادراكي متمايز ميسازد. عقل بسيط انساني، عنوانيست كه براي مرتبة «عقل مستفاد» وضع شده است تا اولاً ويژگيهاي خاص اين مرتبه يعني بساطت و وحدت را روشن سازد، ثانياً هماهنگي وجودي عقل مستفاد با «عقل فعال» را كه مبدا افاضة صور معقول است و عقل مستفاد با آن اتحاد پيدا ميكند، برجسته سازد. ملاصدرا از اصطلاح عقل بسيط در تبيين فرآيند نزول وحي نيز استفاده ميكند و نزول قرآن را حاصل اتحاد عقل بسيط نفس انساني با عقل فعال يا «روح القدس» ميداند. با اين اتحاد، «قلم الهي» يا همان عقل فعال، صور معقول را در لوح نفس ناطقة نبي نقش ميكند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        14 - صورت‌انگاري معرفت و تأثير آن در نظرية محاكات با بررسي تحليلي ـ توصيفي انديشة فارابي
        ابراهيم  بازرگاني
        فارابي علم را حصول صورت نزد ذهن يا عقل ميداند و محاكات را نيز بعنوان نظرية هنري قلمداد ميكند كه هنرمند از طريق تصوير انجام ‌ميدهد. بنابرين، «صورت» نقطة اتصال ميان دو نظرية معرفت‌شناختي و فلسفي ـ هنري او قلمداد ميگردد؛ بدون وجود صورت، از يكسو علم محقق نميشود و از سوي ديگ چکیده کامل
        فارابي علم را حصول صورت نزد ذهن يا عقل ميداند و محاكات را نيز بعنوان نظرية هنري قلمداد ميكند كه هنرمند از طريق تصوير انجام ‌ميدهد. بنابرين، «صورت» نقطة اتصال ميان دو نظرية معرفت‌شناختي و فلسفي ـ هنري او قلمداد ميگردد؛ بدون وجود صورت، از يكسو علم محقق نميشود و از سوي ديگر محاكات ابتر ميماند. اين جستار بر آنست تا با روش تحليلي ـ توصيفي به درك رابطة ميان نظرية شناخت و نظرية هنري فارابي دست يابد و بدين‌منظور موارد زير را اهدافي ميداند كه بترتيب منطقي در انديشة فارابي قابل پيگيري است: 1) دستيابي به نظرية شناخت 2) كشف نظرية محاكات و آشكارسازي محتواي اين نظريه 3) فهم رابطة ايندو نظريه 4) اثبات اين نكته كه نظرية محاكات صرفاً مبتني بر نظرية صورت‌باورانة معرفت امكانپذير است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        15 - بررسي ‌خداشناسي‌و خداگرايي فطري با تكيه بر مباني ‌حكمت صدرايي
        مهدي  نجفي افرا علي  حيدري
        فطرت يكي از مباني مهم در انسان‌شناسي ديني است. از آنجايي كه انسان محور همة علوم انساني است، اعتقاد به انسان‌شناسي فطري موجب جهتگيري خاصي در اين علوم ميگردد. فطرت انساني همان هستي خاص انسان است كه لوازم و ويژگيهاي خاصي را در پي دارد كه از آنها بعنوان فطريات يا ويژگيهاي ف چکیده کامل
        فطرت يكي از مباني مهم در انسان‌شناسي ديني است. از آنجايي كه انسان محور همة علوم انساني است، اعتقاد به انسان‌شناسي فطري موجب جهتگيري خاصي در اين علوم ميگردد. فطرت انساني همان هستي خاص انسان است كه لوازم و ويژگيهاي خاصي را در پي دارد كه از آنها بعنوان فطريات يا ويژگيهاي فطري ياد ميشود. خداشناسي و خداگرايي فطري از مهمترين مصاديق فطرياتند. نوع نگاه به فطرت در انديشة اسلامي و غربي متفاوت است. برخي از انديشمندان مسلمان معتقد به خداگرايي فطري هستند و برخي ديگر به خداشناسي فطري معتقدند؛ از گروه دوم، برخي خداشناسي فطري را از سنخ علم حضوري ميشمارند و طيف ديگر آن را از سنخ علم حصولي ميدانند. بر اساس مباني مبرهن حكمت صدرايي، از جمله: اصالت وجود، فقر وجودي، وحدت تشكيكي يا شخصي دانستن هستي در پرتو تحليل عميق اصل عليت و نيز توجه به نامتناهي بودن هستي خداوند، ميتوان تبييني قابل دفاع از خداشناسي فطري، بمعناي علم حضوري و شهود دروني فقر و ربط به حق ارائه داد. با پذيرش اين زمينة فطري بسهولت زمينه براي استدلال و علم حصولي فطري، بمعناي بديهي غيراولي فراهم ميشود؛ استدلالهاي عقلي متعدد در اثبات وجود خدا، مؤيد بديهي‌غيراولي بودن خداشناسي حصولي است. در نهايت، با تبيين خداشناسي فطري، خداگرايي فطري ـ كشش دروني بسوي خداـ به‌آساني تبيين ميشود، زيرا امكان ندارد موجودي فقر و نياز محض و عين ربط به كمال و جمال مطلق باشد ولي مجذوب جميل علي الاطلاق نگردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        16 - نوآوريهاي منطقي فارابي و نقش او در اشاعه و تحول منطق ارسطويي در جهان اسلام
        اکبر  فایدئی سيد احمد  حسيني
        ابونصر فارابي با ايضاح مفاهيم غامض منطق ارسطويي در شرح و تفسير استادانة خود بر تمام ابواب كتاب ارغنون‌ ‌ارسطو، و همچنين با نوآوريهاي بيبديل خود در علم منطق بويژه تقسيم معارف به دو دستة «تصور و تصديق»، سبب اشاعه و گسترش ميراث منطقي يونان و سپس تحوّل آن در جهان اسلام شد. چکیده کامل
        ابونصر فارابي با ايضاح مفاهيم غامض منطق ارسطويي در شرح و تفسير استادانة خود بر تمام ابواب كتاب ارغنون‌ ‌ارسطو، و همچنين با نوآوريهاي بيبديل خود در علم منطق بويژه تقسيم معارف به دو دستة «تصور و تصديق»، سبب اشاعه و گسترش ميراث منطقي يونان و سپس تحوّل آن در جهان اسلام شد. نوشتار حاضر به ذكر و بررسي برخي از افكار منطقي فارابي ميپردازد؛ از جمله، تقسيم معارف به تصور و تصديق، نظر فارابي درباره» كلي و جزئي و منشأ معرفت انسان، تقسيم مفاهيم كلي به معقول اول و معقول ثاني، تلفيق نظريه» حملپذيري ارسطو با كليات خمس فرفوريوس، ذاتگرايي در تعريف، مغايرت سلب جهت با سالبه» موجهه، نظرية خاص فارابي در امكان استقبالي، استقرا و تمثيل، و نوآوري وي در باب مغالطه و بسط و تبيين مواضع مغالطه. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        17 - «وحدت وجود»، «وحدت شهود» و سخن‌گفتن از خداوند
        قاسم كاكايي طيبه  معصومي
        يكي از مهمترين مباحث در فلسفه، كلام و عرفان اسلامي، بحث سخن‌گفتن از خداست. در اين رابطه، «وحدت وجود» و «وحدت شهود» بعنوان دو نگرش به نحوة ارتباط بندة سالك عارف با خداوند و سخن‌گفتن از وي مطرح گشته‌اند. هر يك از ايندو ديدگاه نمايندگاني در سنت عرفان اسلامي داشته و هر كدام چکیده کامل
        يكي از مهمترين مباحث در فلسفه، كلام و عرفان اسلامي، بحث سخن‌گفتن از خداست. در اين رابطه، «وحدت وجود» و «وحدت شهود» بعنوان دو نگرش به نحوة ارتباط بندة سالك عارف با خداوند و سخن‌گفتن از وي مطرح گشته‌اند. هر يك از ايندو ديدگاه نمايندگاني در سنت عرفان اسلامي داشته و هر كدام معتقدات خاصي در باب وحدت عارفانه دارند. در اين نوشتار، ابتدا با طرح نظرية وحدت وجود (بر پاية آراء ابن عربي) و سپس وحدت شهود (بر اساس ديدگاه علاءالدوله سمناني)، اختلاف آنها در باب وحدت مورد بحث قرار گرفته و سپس مفهوم «خداي متشخص» بعنوان يكي از استلزامات و معتقدات نظرية وحدت شهود، در مقابل خداي مطلق وحدت وجود، بررسي خواهد شد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        18 - بررسي لوازم نفس‌شناختي نظريه مثل؛ مناقشه در دفاع ملاصدرا از مثل
        علي  شيرواني فاطمه  رازي‌زاده
        نظرية مثل از مهمترين نظريات فلسفي‌يي بشمار ميرود كه بر انديشة بيشتر متفكرين در اعصار مختلف تأثيرگذار بوده و فلاسفه ناگزير از پذيرش يا رد آن شده‌اند. غالب فلاسفة مسلمان نيز نسبت به اين نظريه بيتفاوت نبوده‌ا ند و كليت نظريه را پذيرفته‌اند. اما اغلب، اين نظريه در نظام فكري چکیده کامل
        نظرية مثل از مهمترين نظريات فلسفي‌يي بشمار ميرود كه بر انديشة بيشتر متفكرين در اعصار مختلف تأثيرگذار بوده و فلاسفه ناگزير از پذيرش يا رد آن شده‌اند. غالب فلاسفة مسلمان نيز نسبت به اين نظريه بيتفاوت نبوده‌ا ند و كليت نظريه را پذيرفته‌اند. اما اغلب، اين نظريه در نظام فكري ايشان به تأويل و تحويل برده شده است. ملاصدرا معتقد است كه با استمداد از مباني فلسفي خويش تبييني از نظرية مثل ارائه داده، كه كاملاً منطبق بر غرض افلاطون است. پرسش اينكه، در حاليكه نظرية مثل از جهات بسياري از جمله حوزة علم النفس، با مبادي فلسفي ملاصدرا ناسازگار است، آيا اين تلا‌ش فلسفي او موفق بوده است؟ پژوهش حاضر ميكوشد اين پرسش را با توجه به لوازم نفس‌شناختي‌يي كه از اين نظريه برخاسته مورد مداقه و تحليل قرار دهد.در اين مقاله، پس از بررسي جامع ابعاد و لوازم نفس‌شناختي نظرية مثل و نيز بيان ديدگاه ملاصدرا دربارة‌ اين نظريه و دفاع وي از آن، بهمراه بيان كليتي از علم‌النفس صدرايي، ناسازگاريهاي مبادي نفس‌شناختي حكمت‌متعاليه با لوازم نظرية مثل افلاطوني بتصوير كشيده ميشود و دفاع سرسختانه صدرالمتألهين از اين نظريه زير سؤال ميرود. فرجام آنكه: باور به قدم نفس و نظرية تذكاري معرفت و توقف نفس‌شناسي افلاطون بر تجرد عقلاني متمايز از بدن مادي، در برابر انديشة ملاصدرا مبني بر جسمانية الحدوث بودن نفس و عقيده به تأسيسي بودن معرفت و نيز وجود رابطي نفس، از اهم نقاط افتراق نظام فكري اين دو فيلسوف شمرده شده و در نتيجه هرگونه كوشش براي جمع ميان اين دو ديدگاه را بيثمر ميسازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        19 - نقش مرتبة مثالي نفس در برقراري ارتباط ميان نفس و بدن در انديشة صدرالمتألهين
        محمد  ميري
        صدرالمتألهين، بر خلاف حكماي پيش از خود، فاصلة ميان نفس ناطقه عقلي و بدن جسماني را بيشتر از آن ميداند كه با روح بخاري بتنهايي پر شود. او علاوه بر روح بخاري، وجود مرتبة مثالي را نيز بعنوان حلقة واسط ميان مرتبة عقلي و مرتبة جسماني انسان ضروري ميشمارد. نگاه تشكيكي ملاصدرا ب چکیده کامل
        صدرالمتألهين، بر خلاف حكماي پيش از خود، فاصلة ميان نفس ناطقه عقلي و بدن جسماني را بيشتر از آن ميداند كه با روح بخاري بتنهايي پر شود. او علاوه بر روح بخاري، وجود مرتبة مثالي را نيز بعنوان حلقة واسط ميان مرتبة عقلي و مرتبة جسماني انسان ضروري ميشمارد. نگاه تشكيكي ملاصدرا به وجود واحد انساني او را بر آن داشت تا اولاً انسان را داراي سه مرتبة عالي (مرتبة عقلي) سافل (مرتبة مادي) و متوسط (مرتبة مثالي) معرفي كرده و ثانياً مرتبة مثالي و خيالي انسان را حلقة وصل و ماية ارتباط ميان دو مرتبة بالا و پايين بداند. او در تبيين جايگاه مرتبة مثالي در وجود انساني، از قاعدة «تطابق عالم كبير و عالم صغير» نيز بهره برده و دو مرتبة عقلي و مثالي در عالم صغير انساني را نظير عرش و كرسي در عالم كبير دانسته است. صدرالمتألهين طبق اذعان خود وي در مبحث مرتبة مثالي انسان، بشدت متأثر از عارفان است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        20 - تبييني جديد از تقسيم معقولات مبتني بر حكمت متعاليه
        سيداحمد  ‌غفاري قره‌باغ‌
        بررسي جايگاه مفاهيم و نحوة تعامل ذهن و عين از مباحث مهم در عرصة معرفت‌شناختي و هستي‌شناختي تلقي ميگردد. مبحث معقولات ـ ‌اولي و ثانوي‌ ـ ‌و تمايز ميان آنها نيز در همين راستا قرار دارد. ديدگاه رايج دربارة تمايز و فرق معقول اول و ثاني به اين صورت است كه معقولات اولي ـ بخلا چکیده کامل
        بررسي جايگاه مفاهيم و نحوة تعامل ذهن و عين از مباحث مهم در عرصة معرفت‌شناختي و هستي‌شناختي تلقي ميگردد. مبحث معقولات ـ ‌اولي و ثانوي‌ ـ ‌و تمايز ميان آنها نيز در همين راستا قرار دارد. ديدگاه رايج دربارة تمايز و فرق معقول اول و ثاني به اين صورت است كه معقولات اولي ـ بخلاف معقولات ثاني منطقي و فلسفي ـ مصداق خارجي دارند. مقالة حاضر معيار مصداقداري در خارج را براي تفرقه بين معقولات اولي و ثانيه ناكافي دانسته و در عوض، نقش نظرية اصالت وجود را مهم و تأثير‌گذار ارزيابي مينمايد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        21 - معناشناسي عنوان «واجب الوجود بالذات»
        سيد محمد  انتظام
        عنوان تركيبي «واجب الوجود بالذات» مهمترين عنوانيست كه فيلسوفان مسلمان از فارابي تا عصر حاضر در خداشناسي فلسفي بكار گرفته‌اند و با محوريت آن از وجود، صفات و فعل خدا سخن گفته‌اند. در اين مقاله تلاش شده است با نگاهي به منابع فلسفي و كلامي، نكات مهم و مطرح شده دربارة اين عن چکیده کامل
        عنوان تركيبي «واجب الوجود بالذات» مهمترين عنوانيست كه فيلسوفان مسلمان از فارابي تا عصر حاضر در خداشناسي فلسفي بكار گرفته‌اند و با محوريت آن از وجود، صفات و فعل خدا سخن گفته‌اند. در اين مقاله تلاش شده است با نگاهي به منابع فلسفي و كلامي، نكات مهم و مطرح شده دربارة اين عنوان تركيبي تحليل و بررسي شود تا ضمن آشنايي با لغزشهايي از قبيل «خلط مفهوم و مصداق» و «خلط معقول دوم فلسفي با معقول اول» كه بدين واسطه رخ داده است، بمعناي دقيق و قابل دفاع اين عنوان دست يابيم. در وهلة نخست، بداهت، اشتراك معنوي و معقول دوم بودن دو تكواژة اين عنوان تركيبي ـ‌‌كه عبارتند از «وجود» و «وجوب»‌‌ـ به اثبات رسيده است و اهميت آن را در معناشناسي عنوان واجب الوجود بالذات نشان داده‌ايم و پس از آن، مهمترين تعريفهاي ارائه شده براي عنوان مذكور را تحليل و بررسي كرده‌ايم؛ از اين تعريفها (شش تعريف) دو تعريف نخست و چهارم را نقد كرده و به منشأ لغزشهايي كه در اين تعريفها رخ داده، اشاره كرده‌ايم و ضمن تأييد تعريفهاي دوم، سوم و پنجم، در نهايت در ساحت مفهومي، بپيروي از فارابي، ابن‌سينا و ملاصدرا، تعريف واجب الوجود بالذات به «حقيقتي كه عين وجود است» را بعنوان بهترين تعريف برگزيده‌ايم و به اين ترتيب، از ساحت «مفهوم» به سـاحت «وجـود» عبـور كـرده و تفسيـري بـا رويكـرد وجودشناسانه از آن ارائه كرده‌ايم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        22 - امكان ذاتي و امكان استعدادي از نظر ملاصدرا و علامه طباطبايي
        محمد  سعيدي مهر ‌‌سيد شهريار  كمالي سبزواري
        صدرالمتألهين در ابتدا امكان ذاتي و امكان استعدادي را مشترك لفظي ميداند ولي در نهايت قول به اشتراك معنوي آنها را پذيرفته و هردو را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفي قلمداد ميكند كه به وجود منشأ انتزاعشان موجودند. او در مباحث قوه و فعل كتاب اسفار‌ ‌گامي جلوتر گذارده و امكان است چکیده کامل
        صدرالمتألهين در ابتدا امكان ذاتي و امكان استعدادي را مشترك لفظي ميداند ولي در نهايت قول به اشتراك معنوي آنها را پذيرفته و هردو را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفي قلمداد ميكند كه به وجود منشأ انتزاعشان موجودند. او در مباحث قوه و فعل كتاب اسفار‌ ‌گامي جلوتر گذارده و امكان استعدادي را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفي‌يي ميداند كه از وجود في غيره و ربط و نسبت خارجي انتزاع ميشود، اما پاسخ وي به شبهه» «اضافه» موجود به معدوم» نيز محل اشكال و تأمل است. علامه طباطبايي ضمن پذيرش وجود امكان استعدادي بنحو وجود في غيره و رابط و ارائه» تبيين صحيحي از چگونگي اين ربط و نسبت در خارج، پاسخ مناسبي براي شبهه» مذكور فراهم مي‌آورد و برهان بديع خود را در باب خروج از قوه به فعل ارائه ميكند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        23 - بررسي تأثير مباني نفس‌شناسي صدرالمتألهين بر وحي‌شناسي وي
        فروغ السادات رحيم پور مجيد  ياريان
        صدرالمتألهين شيرازي نظام حكمت متعاليه و بتبع آن، نفس‌شناسي خود را بر پاية مباني و اصولي استوار كرده كه پيش از او به آنها بعنوان مباني زيربنايي يك انديشة فلسفي كمتر توجه شده است. حركت جوهري نفس از ماده تا ملكوت، تشكيك وجود و ذومراتب بودن نفس، جايگاه عالم خيال و نيز اتحاد چکیده کامل
        صدرالمتألهين شيرازي نظام حكمت متعاليه و بتبع آن، نفس‌شناسي خود را بر پاية مباني و اصولي استوار كرده كه پيش از او به آنها بعنوان مباني زيربنايي يك انديشة فلسفي كمتر توجه شده است. حركت جوهري نفس از ماده تا ملكوت، تشكيك وجود و ذومراتب بودن نفس، جايگاه عالم خيال و نيز اتحاد نفس با عقل فعال از زمرة اين اصول اساسي در نفس‌شناسي صدرايي بشمار ميروند. در اين نوشتار، به بررسي جايگاه اصول و مباني علم‌النفس ملاصدرا و تأثير بنيادين آن در شناخت وحي و تبيين فرايند آن پرداخته شده است. از جمله نتايج اين اصول و مباني ميتوان به كلامي بودن وحي، غيرشخصي بودن آن، خطاناپذيري، همراستايي وحي با عقل و انقطاع‌ناپذيري آن اشاره نمود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        24 - تحليل مقايسه‌يي ديدگاه فارابي و ابن‌عربي دربارة جايگاه اخلاق و عرفان در جامعة آرماني
        فرشته  ندري ابيانه
        در اين مقاله با بررسي هويت اخلاقي– عرفاني مدينه» فاضله از ديدگاه فارابي (بعنوان مؤسس فلسفة اسلامي) و ابن‌عربي (بعنوان پدر عرفان اسلامي)، سيماي سه ركن اصلي اين مدينه يعني رياست، فصل مميزه و هدف از تشكيل آن با تأكيد بر مفاهيم پايه‌يي كمال، عدالت و سعادت تام ترسيم شده است چکیده کامل
        در اين مقاله با بررسي هويت اخلاقي– عرفاني مدينه» فاضله از ديدگاه فارابي (بعنوان مؤسس فلسفة اسلامي) و ابن‌عربي (بعنوان پدر عرفان اسلامي)، سيماي سه ركن اصلي اين مدينه يعني رياست، فصل مميزه و هدف از تشكيل آن با تأكيد بر مفاهيم پايه‌يي كمال، عدالت و سعادت تام ترسيم شده است و ثابت ميشود اين مفاهيم در متعاليترين وجه ممكن در مدينه» مهدوي تحقق مي‌يابد. تأكيد بر جايگاه عقل و معرفت در اينباره و همچنين بيان مصاديق مدن غير فاضله از ديدگاه ايندو انديشمند، از ديگر مسائل مطرح شده در اين پژوهش است. تحليل مقايسه‌يي آراء فارابي و ابن‌عربي نشان ميدهد كه عليرغم اشتراك ديدگاه درباره» اركان اصلي مدينه» فاضله، زيرساختهاي انديشه و آراء فلسفي و عرفاني آنها در اينباره مختلف و متفاوت است. از جمله» اين تفاوتها ميتوان به مواردي چون جايگاه طرح مسئله» مدينه» فاضله، مباني شكلگيري اين ايده، زبان و ادبيات ارائه» آن، تعيين مصداق و بيان سطح تعالي آن و نحوه» اعتقاد به لزوم تحقق عيني مدينه» فاضله اشاره كرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        25 - نقد و بررسي تطبيقي مسئلة «پيدايش نفس» در فلسفة ابن‌سينا و ملاصدرا
        داود  محمدياني
        در حوزة علم النفس در فلسفه» اسلامي، دو نظريه پيرامون مسئلة حدوث و «پيدايش نفس» مطرح شده است؛ نظرية حدوث روحاني را ابن‌سينا مطرح كرده و ملاصدرا مبتكر نظرية حدوث جسماني نفس ميباشد. اما بر خلاف تصور ملاصدرا هيچگاه مقصود ابن‌سينا از تجرد نفس هنگام حدوث، تجرد كامل و در حدّ ع چکیده کامل
        در حوزة علم النفس در فلسفه» اسلامي، دو نظريه پيرامون مسئلة حدوث و «پيدايش نفس» مطرح شده است؛ نظرية حدوث روحاني را ابن‌سينا مطرح كرده و ملاصدرا مبتكر نظرية حدوث جسماني نفس ميباشد. اما بر خلاف تصور ملاصدرا هيچگاه مقصود ابن‌سينا از تجرد نفس هنگام حدوث، تجرد كامل و در حدّ عقل بالفعل نبوده و بهمين دليل اشكالات ملاصدرا به ابن‌سينا وارد بنظر نميرسد و قابل جواب است؛ همانطور كه مقصود ملاصدرا از جسماني بودن حدوث نفس، جسم بودن يا از سنخ جسمانيات بودن نفس نيست بلكه مراد اينست كه نفس هنگام حدوث در حدّ عقل بالقوه و در نهايت مرتبه» جسمانيات و ابتداء مرتبة مجردات است. قرائن ديگري نيز وجود دارد كه سخن اين دو حكيم را به هم نزديك و قابل تطبيق ميسازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        26 - «پيله و پروانه» يا «مرغ و قفس»؟ ارزيابي تطبيقي ديدگاه ابن‌سينا و ملاصدرا در باب رابطه» نفس و بدن
        عبدالرزاق  حسامي‌فر
        مسئلة اصلي مقالة حاضر اينست كه نفس در انديشة ابن‌سينا و ملاصدرا چه نوع ماهيتي دارد و نسبت آن با بدن چگونه تبيين و توجيه ميشود؟ آيا اين دو فيلسوف ديدگاهي همسان درباب چيستي نفس و نسبت آن با بدن دارند يا ديدگاهشان متفاوت است؟ همچنين كداميك از آنها با طرز تفكر و شيوة نگرش ق چکیده کامل
        مسئلة اصلي مقالة حاضر اينست كه نفس در انديشة ابن‌سينا و ملاصدرا چه نوع ماهيتي دارد و نسبت آن با بدن چگونه تبيين و توجيه ميشود؟ آيا اين دو فيلسوف ديدگاهي همسان درباب چيستي نفس و نسبت آن با بدن دارند يا ديدگاهشان متفاوت است؟ همچنين كداميك از آنها با طرز تفكر و شيوة نگرش قرآني‌ ـ اسلامي سازگاري و همداستاني بيشتري دارد؟ مدعاي مقالة حاضر اينست كه هرچند ابن‌سينا در توجيه تجرد نفس و بقاي روحاني آن براهين نيرومندي اقامه كرده است ولي بخش عمدة اين براهين، اگر نگوييم همة آنها، متأثر از شيوة نگرش افلاطوني ـ‌ ‌نوافلاطوني درباب چيستي نفس و رابطة نفس‌ـ بدن است؛ و اگرچه ابن‌سينا در اين باب ريزه‌كاريها و نوآوريهايي دارد، اما چارچوب كلي و استخوانبندي بحث او همان است كه در سنت افلاطوني ـ ‌نوافلاطوني ملاحظه ميشود. از سوي ديگر، ملاصدرا هرچند به براهين ابن‌سينا درباب تجرد و بقاي نفس توجه ويژه‌يي دارد و تقرير تازه‌يي از آنها بدست ميدهد ولي با اتكا به نگرة حركت جوهري و حدوث جسماني نفس و بقاي روحاني آن، ديدگاهي را عرضه ميكند كه تنها از شجرة طيبة حكمت متعاليه برمي‌آيد و ميبالد و نه تنها با ديدگاه عقلاني متعاليه، كه با ديدگاه اسلامي‌ ـ قرآني درباب طبيعت نفس و رابطة نفس و بدن هم سازگاري دارد. ديدگاه ابن‌سينا و ملاصدرا درباب رابطة نفس و بدن را ميتوان بترتيب چون رابطة «مرغ و قفس» و «پيله و پروانه» دانست. در نگاه ملاصدرا نفس هنگام حدوث در واپسين مرحلة تكامل صورتهاي مادي و نخستين مرحلة صورتهاي ادراكي قرار دارد و هستيش در اين هنگام واپسين پوستة جسماني و نخستين مغز روحاني بشمار ميرود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        27 - تحليل درون‌شناختي ايمان در تفسير ملاصدرا از قرآن
        سيدمحمد كاظم  علوي
        ايمان، گرچه محور مباحث ديني است اما در مباحث تفسيري و كلامي ـ فلسفي جايگاه خاص خود را دارد و علما با ديدگاههاي مختلف به آن پرداخته‌اند. ملاصدرا نيز در تفسير خود به مسئلة محوري ايمان پرداخته است. او كه نظام فكري حكمت متعاليه را با ملاحظة جريانهاي مختلف فكري اسلام بنا نها چکیده کامل
        ايمان، گرچه محور مباحث ديني است اما در مباحث تفسيري و كلامي ـ فلسفي جايگاه خاص خود را دارد و علما با ديدگاههاي مختلف به آن پرداخته‌اند. ملاصدرا نيز در تفسير خود به مسئلة محوري ايمان پرداخته است. او كه نظام فكري حكمت متعاليه را با ملاحظة جريانهاي مختلف فكري اسلام بنا نهاده، در تفسير خود مجال بهتري مي‌يابد تا ديدگاهي جامع ارائه دهد. تحليل ايمان در تفسير ملاصدرا بيانگر اين ديدگاه متعالي است. در اين تحليل، روش‌شناسي ملاصدرا مورد ملاحظه قرار گرفته است. ملاصدرا ابتدا با در نظر گرفتن خاستگاه كلامي مسئلة ‌ايمان، به بررسي ديدگاه‌هاي مختلف كلامي و عقيدتي بر اساس مؤلفه‌هاي سه‌گانة كلامي: تصديق قلبي، اقرار زباني و عمل جوارحي ميپردازد و از اين ميان تنها تصديق قلبي را دخيل در ماهيت ايمان ميداند. او در مرحلة نهايي به تحليل اساسي و متعالي خود از ايمان ميپردازد كه در آن ايمان بمثابة يك حقيقت «درون‌شناختي» در نظر گرفته شده است و همچون ديگر امور دروني به تحليل درون‌شناختي آن ميپردازد. اين تحليل شامل چهار بخش ميشود، در بخش نخست ايمان به سه امر و ساحت علم، حال و عمل تحليل ميگردد. بخشهاي دوم و سوم، با تفكيك دو سير «ابتدايي» و «رجوعي» نحوة ترتب اين امور بر يكديگر و بيان افضليت سير رجوعي و بتبع آن علم ميپردازد. در بخش نهايي به تفكيك ميان دو نوع «علم معامله» و «علم مكاشفه» پرداخته شده و علم مكاشفه بعنوان هدف و مقصود اصلي معين ميگردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        28 - بررسي رابطة عالم ذربا مُثل افلاطوني از منظر صدرالمتألهين
        علي‌محمد  ساجدي
        بنابر آية 172 سورة اعراف ـ‌‌معروف به آية ميثاق‌‌ـ بشر قبل از حضور در عالم دنيا در موطني مجرد و بسيط و سراسر شهودي، شاهد حقايق نابي بوده است كه درپي اين شهود، اقرار به ربوبيت پروردگارخويش نموده است. ليكن پس از هبوط درعالم ناسوت و تعلق گرفتن به بدن وحجاب طبيعت، اين گوهر ن چکیده کامل
        بنابر آية 172 سورة اعراف ـ‌‌معروف به آية ميثاق‌‌ـ بشر قبل از حضور در عالم دنيا در موطني مجرد و بسيط و سراسر شهودي، شاهد حقايق نابي بوده است كه درپي اين شهود، اقرار به ربوبيت پروردگارخويش نموده است. ليكن پس از هبوط درعالم ناسوت و تعلق گرفتن به بدن وحجاب طبيعت، اين گوهر ناب را به فراموشخانة عالم دنيا سپرده است. نمود اين مطلب را ميتوان در آثار افلاطون ـ‌‌حكيم الهي يونان‌‌ـ در بحث از «مُثل» و «نظرية تذكر» يافت. سئوالي كه در اينجا مطرح است اينست كه آيا ميتوان ميان موطن ميثاق (عالم ذر) و مُثل افلاطوني ـ‌‌كه نقش مهمي در تبيين علم تفصيلي حق تعالي به ماسوي ايفا نموده است‌ـ وجه ارتباطي يافت يا نه؟ ‌تحقيق حاضر كه بشيوة توصيفي ـ تحليلي، ديدگاه ملاصدرا ـ ‌‌‌بنيانگذار حكمت متعاليه ـ را مورد مداقه و واكاوي قرار داده، در پي يافتن پاسخ ايشان به سؤال فوق است. طبق نظر او، نحوة حضور انسان در آن موطن، حضور نفس (روح) قبل از تعلقش به بدن در عالم عقول يا عالم علم الهي بوده، كه از وحدت عقلي برخوردار و داراي همة كثرات نفوس جزئي بنحو اجمال و بسيط در اين مرتبه از هستي خود ميباشد. ‌لذا بعقيدة ملاصدرا، عالم ذر، صقع ربوبي (عالم علم الهي) است و بر همين اساس نظرية تذكر را توجيه نموده و موطن ميثاق را همان مُثل افلاطوني ميداند. لازم به ذكر است كه ملاصدرا نظرية مُثل افلاطوني را ابتدا مبتني بر مباني فلسفي خود (بويژه سه اصل: اصالت، وحدت وتشكيك وجود) تبيين و استوار نموده، سپس آن را بعنوان مصداق عالم ذر با شرح و توضيحي كه در مقاله خواهد آمد، پذيرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        29 - مباني وجودشناختي انسان‌شناسي صدرالمتألهين
        علي  ارشدرياحي هادي  جعفري
        در اين مقاله تأثير مهمترين مباني فلسفي صدرالمتألهين در مباحث انسان‌شناسي او مورد بررسي قرار گرفته است. به اين منظور شش مبناي فلسفي كه ملا‌صدرا از آنها در مباحث انسان‌شناسي بهره برده است، مطرح شده و تقريباً بيست مسئله از مباحث انسان‌شناسي با استفاده از اين شش مبنا بيان ش چکیده کامل
        در اين مقاله تأثير مهمترين مباني فلسفي صدرالمتألهين در مباحث انسان‌شناسي او مورد بررسي قرار گرفته است. به اين منظور شش مبناي فلسفي كه ملا‌صدرا از آنها در مباحث انسان‌شناسي بهره برده است، مطرح شده و تقريباً بيست مسئله از مباحث انسان‌شناسي با استفاده از اين شش مبنا بيان شده است. ابتدا هر يك از آن مباني به اختصار توضيح داده شده و نكات مهم دربارة ‌هر يك از آنها بيان شده است. پس از آن، جايگاه و كاربرد آنها در مباحث انسان‌شناسي از ديدگاه صدرالمتألهين مورد بررسي قرار گرفته و اين نتيجه بدست آمده است كه صدرالمتألهين بسياري از مباحث انسان‌شناسي را براساس مباني وجودشناسي خود تحليل و تبيين فلسفي كرده و توانسته است ارتباط عميقي بين مباني خاص خود در وجودشناسي فلسفي و مباحث انسان‌شناسي برقرار كند (تا آنجا كه ميتوان ادعا كرد اساس مباني انسان‌شناسي ملا‌صدرا بر اصالت وجود استوار است) و بسياري از معضلا‌ت مباحث انسان‌شناسي را كه برخي از فلا‌سفه نتوانسته‌اند حل كنند يا بين آنها اختلا‌ف وجود دارد، براساس اين ارتباط خاص برطرف نمايد و حتي ابعاد تازه و بديعي از مباحث انسان‌شناسي را نمايان سازد. از طرفي در اين مقاله با روشن شدن ارتباط مباحث انسان‌شناسي با وجودشناسي ملا‌صدرا، مدعاي وي (براساس مباني وجودشناسي) مبني بر اينكه انسان عصاره» وجود است نيز تبيين ميشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        30 - مباني فلسفي تربيت انسان در حكمت متعاليه
        سيدمهدي  ميرهادي حسنعلي  بختيار نصرآبادي، ‌محمد  نجفي
        ‌در اين مقاله و با استفاده از روش تحليل و استنتاج، تلاش شده تا طرحي از پيامدهاي ديدگاهِ فلسفي ملاصدرا در حوزة تربيت، ارائه گردد. چنين طرحي ميتواند چارچوب و چشم اندازي از تربيت ديني و الهي را در فضاي غبار آلود و بحران‌زدة نظامهاي تربيتيِ سكولار، براي ما ترسيم نمايد. ارتز چکیده کامل
        ‌در اين مقاله و با استفاده از روش تحليل و استنتاج، تلاش شده تا طرحي از پيامدهاي ديدگاهِ فلسفي ملاصدرا در حوزة تربيت، ارائه گردد. چنين طرحي ميتواند چارچوب و چشم اندازي از تربيت ديني و الهي را در فضاي غبار آلود و بحران‌زدة نظامهاي تربيتيِ سكولار، براي ما ترسيم نمايد. ارتزاق از سرچشمة وحي و روايات و تلفيق برهان با شهود در فلسفة صدرايي، جايگاهي ويژه به اين فلسفه بخشيده است. ابتكار ملاصدرا درطرح هويتِ تعلقي نفس، ضمن حل معماي ناگشودة ارتباط نفس با بدن، امكانِ تحولِ ذاتي نفس(در مقابل تحول در اعراضِ نفس) را اثبات، و ضرورتِ عقلي تربيت را تبيين مينمايد. در طرح انسانشناسي فلسفي ملاصدرا، نفس، هم براي حدوث و هم براي تحقق هويت خويش به بدن نياز دارد. بدن ميدانِ ظهور نفس، محل افعالِ آن، و تنها سرماية انسان براي خلق هويت خويش است. بدن، نقشي پيچيده و منحصر بفرد در فرآيند تربيتِ انسان، برعهده دارد. دستيـابي بـه تصـويـري روشن از چگونگيِ تبديلِ وجـودي مـادي(نـطـفـه)، بـه انسـاني مجـرد و ابـدي، رمـز گشـايي از نظـرية حـركـت جـوهري او و بيان حقيقتِ تربيت است. در نهايت، ملاصدرا با طرح نظرية جسمانيةالحدوث ـ ‌روحانية‌البقا بودنِ نفس، نشان ميدهد كه دامنه و نهايت تربيتِ انسان از چشم اندازي بيكرانه، عميق و شگفت‌انگيز برخوردار است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        31 - تأملي در عرفان فلسفي قونوي‌
        غلامرضا  حسين‌پور
        مفتاح‌الغيب‌ ‌صدرالدين قونوي، بعنوان اولين اثر در علم عرفان نظري، مباني عرفان نظري يا فلسفي را بنيان نهاد زيرا ابن عربي كه به پدر عرفان نظري اسلامي مشهور است، فرصت اين مهم را نيافت و لذا قونوي بود كه مبادرت به اين امر ورزيد. قونوي در كنار حكمت مشاء و حكمت اشراق، مكتبي ر چکیده کامل
        مفتاح‌الغيب‌ ‌صدرالدين قونوي، بعنوان اولين اثر در علم عرفان نظري، مباني عرفان نظري يا فلسفي را بنيان نهاد زيرا ابن عربي كه به پدر عرفان نظري اسلامي مشهور است، فرصت اين مهم را نيافت و لذا قونوي بود كه مبادرت به اين امر ورزيد. قونوي در كنار حكمت مشاء و حكمت اشراق، مكتبي را پايه‌گذاري كرد كه ميتوان آن را عرفان فلسفي خواند. وي با تمام بدبينيش به عقل نظري، اذعان ميكند كه كشف و ذوق با عقل نظري در همۀ مراحل موافق است زيرا تناقضي در حجت عقل نظري نميبيند اما ادراك اين حجت را از تصور بشري محجوب ميداند. تلاش قونوي آنست تا ميان قواعد كشفي عرفا و نظريات حكما، انسي حاصل كند. او در بسياري از مواضع خود، از اشارات‌ ‌ابن سينا و بويژه شرح خواجه نصيرالدين طوسي بر آن بهره ميبرد، بگونه‌يي كه ميتوان زبان فلسفي مورد استفادة قونوي را حكمت مشاء، خصوصاً اشارات‌ ‌ابن سينا قلمداد كرد كه در فلسفي كردن عرفان قونوي، سهم بسزايي دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        32 - تأثير آموزه‌هاي قرآني بر حكمت اشراقي سهروردي
        قاسم  پورحسن ‌سيد مصطفي  بابايي
        به يقين ميتوان گفت كه همة فلاسفة اسلامي ـ از هريك از سه مكتب مشهور فلسفي‌ـ در سير انديشة فلسفي خود، تأثيرات بسياري از قرآن‌ ‌كريم پذيرفته‌اند اما در اين ميان، شيخ شهاب‌الدين سهروردي اولين فيلسوف اسلامي است كه در نظام حكمت اشراقي خود بيشترين استفاده را از قرآن‌ ‌كرده است چکیده کامل
        به يقين ميتوان گفت كه همة فلاسفة اسلامي ـ از هريك از سه مكتب مشهور فلسفي‌ـ در سير انديشة فلسفي خود، تأثيرات بسياري از قرآن‌ ‌كريم پذيرفته‌اند اما در اين ميان، شيخ شهاب‌الدين سهروردي اولين فيلسوف اسلامي است كه در نظام حكمت اشراقي خود بيشترين استفاده را از قرآن‌ ‌كرده است. استفادة سهروردي از اين كتاب آسماني، هم از نظر كميت و مقدار و هم از جهت نوع استفادة تأويلي، از سايرين متمايز است. او بسياري از ايده‌ها، برهانها و داوريهاي خود را مقرون و منوط به قرآن‌ ‌كرده است. در اين مقاله سعي شده است از تأثير آموزه‌هاي قرآني بر حكمت نوري سهروردي در چهار مقوله» حكمت نوري، نورالانوار، عقول، و نفس به‌اختصار سخن گفته شود، چراكه قطعاً بحث مستوفي در اينباره نيازمند مجال و كمالي شايسته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        33 - بررسي تطبيقي مباني فلسفي ابن‌سينا و ملاصدرا در ارتباط با تكامل برزخي بر اساس متون ديني
        سید صدرالدین طاهری امينه  احمدي
        در منابع ديني بنا بر منطق وحي، تكامل و ترقي نفس در عالم برزخ مطلبي قطعي و ترديد ناپذير است. اما كيفيت تكامل برزخي و تعارضات احتمالي آن با برخي مباني و قواعد فلسفي، از جمله مسبوقيت هرگونه تكامل به استعداد و حركت و اختصاص استعداد و حركت به ماده، ايجاب ميكند تكامل برزخي تن چکیده کامل
        در منابع ديني بنا بر منطق وحي، تكامل و ترقي نفس در عالم برزخ مطلبي قطعي و ترديد ناپذير است. اما كيفيت تكامل برزخي و تعارضات احتمالي آن با برخي مباني و قواعد فلسفي، از جمله مسبوقيت هرگونه تكامل به استعداد و حركت و اختصاص استعداد و حركت به ماده، ايجاب ميكند تكامل برزخي تنها از راه شرع ميسر باشد و فيلسوف نتواند امكان تكامل برزخي نفوس را بر اساس مباني عقلي اثبات كند. در ايـن نـوشتـار ابتـدا شواهد نقلي تكـامل برزخـي بـر اساس متون ديني بررسي ميشود و سپس اين امكان با توجه به مباني دو فيلسوف بزرگ اسلامي ـ‌‌ابن سينا و ملاصدرا‌ ـ مورد بررسي و تحقيق قرار ميگيرد و ضمن مقايسه ميان اين دو فيلسوف بزرگ، به اثبات ميرسد كه بر اساس مباني هردوي ايشان در باب حركت، تكامل برزخي غيرممكن است، اما طبق نظر ملاصدرا در مورد تجرد مثالي نفس و اعتقاد وي به بدن مثالي اخروي، زمينة مناسبتري براي تكامل نفس بعد از مرگ تن فراهم ميباشد ولي در حد كفايت نيست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        34 - تبيين حكيم ملّا سليمان گيلاني از حركت‌شناسي ابن سينا؛ مقدمة تحليلي و تصحيح رسالةالحركة والسكون والزمان
        محمد جواد اسماعیلی
        حركت‌شناسي ابن سينا بويژه آنچه در كتاب الشفاء‌ ‌مطرح شده، بر انديشمندان دورة اسلامي تأثير بسياري گذاشته است. الشفاء‌ ‌دانشنامه‌يي فلسفي است كه بتعبير ابن سينا داراي چهار «جملة» منطق، طبيعيّات، رياضيات و الهيات است. تفصيل و جامعيت اين اثر سبب شده است تا انديشمندان بعدي، چکیده کامل
        حركت‌شناسي ابن سينا بويژه آنچه در كتاب الشفاء‌ ‌مطرح شده، بر انديشمندان دورة اسلامي تأثير بسياري گذاشته است. الشفاء‌ ‌دانشنامه‌يي فلسفي است كه بتعبير ابن سينا داراي چهار «جملة» منطق، طبيعيّات، رياضيات و الهيات است. تفصيل و جامعيت اين اثر سبب شده است تا انديشمندان بعدي، بيش از آنكه به شرح و تفسيرنگاري بر آن بپردازند به شيوة حاشيه‌نگاري بر آن روي آورند. با اين وصف، برخي رساله‌هاي موجز را ميتوان يافت كه مصنّفان آن آثار كوشيده‌اند تا به ايضاح برخي از دشواريهاي مربوط به حركت‌شناسي ابن سينا در كتاب الشفاء‌ ‌بپردازند بي‌آنكه وابستگي به الشفاء‌ ‌در عنوان اثر هويدا باشد. حكيم ملّا سليمان گيلاني، انديشمند قرن يازدهم هجري، در اثري موجز با عنوان رسالة‌الحركة والسكون والزمان‌ ‌به بررسي چند دشواري مربوط به تعريف حركت، انواع حركت، حركت توسطيه و حركت قطعيّه پرداخته است. حكيم گيلاني در اين رساله، افزون بر توجه ويژه به آراء ابن سينا و صدرالدين شيرازي، به آراء انديشمنداني نظير فخرالدين رازي، اثيرالدين ابهري، نصيرالدين طوسي، و ميرسيّد شريف جرجاني نيز در باب حركت توجه كرده است. ساختار رسالة حكيم گيلاني داراي سه بخش است: 1) المقدّمة في تعريف الحركة والسكون والزمان، 2) في بيان أنواع الحركة، 3) في بيان ما يزيد تحقيقها و سبيل دفع ما يورد عليه. تصحيح و تحليل اين رساله براي نخستينبار انتشار مي‌يابد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        35 - تبيين ديدگاه عبدالرزاق لاهيجي دربارة عالم مُثل معلّقه و نقد آن
        زکریا  بهارنژاد
        اعتقاد يا عدم اعتقاد به عالم مُثل معلّقه از جمله مسائل فلسفي است كه بر نوع نگرش فيلسوف و روش وي در پژوهش فلسفي تأثيرگذار است، بنابرين لازم است با رويكردي جديد و با بهره‌گيري از منابع اصلي، بيشتر دربارة آن تحقيق و بررسي شود. در همين راستا، مقالة حاضر تلاش ميكند نخست، تصو چکیده کامل
        اعتقاد يا عدم اعتقاد به عالم مُثل معلّقه از جمله مسائل فلسفي است كه بر نوع نگرش فيلسوف و روش وي در پژوهش فلسفي تأثيرگذار است، بنابرين لازم است با رويكردي جديد و با بهره‌گيري از منابع اصلي، بيشتر دربارة آن تحقيق و بررسي شود. در همين راستا، مقالة حاضر تلاش ميكند نخست، تصويري واضح و روشن از «عالم مُثل معلقة و تفاوت آن با «مُثل افلاطوني» نزد سهروردي ارائه دهد، سپس به تبيين ديدگاه حكيم عبدالرزاق لاهيجي و نقدهاي وي بر عالم مُثل معلّقه شيخ اشراق ميپردازيم و در مرحلة سوم به نقدهاي لاهيجي پاسخ ميدهيم. نويسنده مدعي نيست كه در اين موضوع سخن آخر را گفته ولي ميتواند ادعا كند كه در مورد ديدگاه حكيم لاهيجي دربارة نظرية مُثل معلّقه و نقد آن، پژوهش شايسته‌يي صورت نگرفته است. هرچند حكيم متأله ملاهادي سبزواري، پيش از اين در كتاب اسرار الحكم‌ ‌به نقدهاي لاهيجي پاسخ داده، ليكن پاسخهاي وي جامع و فراگير نيست؛ افزون بر اينكه مغلق و فهم آن دشوار است. اميد است با اين تلاش، راه پژوهش در اين حوزه گشوده شود و كاستيهاي احتمالي تحقيق حاضر در پژوهشهاي آينده مرتفع گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        36 - انواع عقل از ديدگاه ملاهادي سبزواري
        سيدمحمد  حسيني نيك سيد هاشم  گلستاني فتحعلي  اكبري
        از عقل برداشتهاي متنوع و متكثري شده و بتناسب اين برداشتها، وظايف، اقسام و مراتب مختلفي براي آن در نظر گرفته شده است؛ از عقل فطري، نظري، عملي، عقل كل، عقل فعال و... گرفته تا مناط تكليف و حتي ذمّ و گريز از عقل توسط عرفا و صوفيه. در اين مقاله تلاش شده است با روش توصيفي‌—‌ت چکیده کامل
        از عقل برداشتهاي متنوع و متكثري شده و بتناسب اين برداشتها، وظايف، اقسام و مراتب مختلفي براي آن در نظر گرفته شده است؛ از عقل فطري، نظري، عملي، عقل كل، عقل فعال و... گرفته تا مناط تكليف و حتي ذمّ و گريز از عقل توسط عرفا و صوفيه. در اين مقاله تلاش شده است با روش توصيفي‌—‌تحليلي و در ضمن يك تقسيمبندي جديد از حيث وجودشناختي و معرفت‌شناختي، انواع عقل از ديدگاه ملاهادي سبزواري بررسي شود. در هستي‌شناسي عقل، عقل را بعنوان مرتبه‌يي از وجود يا بمثابه يك موجود بررسي ميكنيم كه در قالب عقول كليه، عقول جزئيه و عقول دهگانه بحث ميشود و همچنين تبيين رابطه و تفاوت آنها اشاره ميشود. از ديدگاه معرفت‌شناختي، عقل بمثابه قوة ادراكي انسان مد نظر است. عقل مطبوع و مسموع، عقل نظري و عملي و مراتب آنها و نيز عقل بسيط و عقل تفصيلي در ضمن معرفت‌شناسي عقل مورد بررسي قرار ميگيرد. يافته‌هاي پژوهش بيانگر آنست كه در تبيين انواع عقل، گاهي مراد عقل انساني (مراتب نفوس ناطقه، عقل جزئي يا عقل معاش) است و گاهي عقول غير انساني (عقول كلية مفارقه)، و چون عقول صاعده و عقول نازله دو مرتبه از يك نوعند، در قوس صعود و نزول بهم ميپيوندند. همچنين روشن ميشود كه مراد از عقلي كه عرفا نكوهش ميكنند، عقل جزئي به كمال نرسيده و مشوش به اوهام است و اين عقل بالملكه و مطبوع است كه مناط تكليف قرار ميگيرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        37 - نقد و بررسی ادلۀ ابتکاری حکیم سبزواری بر حرکت جوهری
        حسينعلي شيدان‌شيد محمدهادي  توكلي
        از میان ادلۀ گوناگونی که حکیم سبزواری در شرح منظومه برای اثبات نظریۀ حرکت جوهری پیش کشیده است، پنج دلیل در نگاه نخست، از ابتکارات او بشمار می آیند: استدلال از طریق حرکت کیفی تصورات در نفوس منطبع فلکی، استدلال از طریق تجدد امثال، استدلال از طریق حدوث یکپارچۀ عالَم، استدل چکیده کامل
        از میان ادلۀ گوناگونی که حکیم سبزواری در شرح منظومه برای اثبات نظریۀ حرکت جوهری پیش کشیده است، پنج دلیل در نگاه نخست، از ابتکارات او بشمار می آیند: استدلال از طریق حرکت کیفی تصورات در نفوس منطبع فلکی، استدلال از طریق تجدد امثال، استدلال از طریق حدوث یکپارچۀ عالَم، استدلال از طریق غایتمند بودن طبیعت، و استدلال از طریق وحدت ظلی نفس. این مقاله به گزارش، تحلیل و نقد این ادله اختصاص دارد. بررسی نشان میدهد که چهار دلیل از این ادله را میتوان ابتکاری ایشان دانست. اهمیت فلسفی این دلایل چهارگانه بیشتر در نشان دادن جایگاه نظریۀ حرکت جوهری و تأثیر و تأثر آن نسبت به دیگر مسائل حکمت متعالیه و تفکرانگیزی در جوانب و ثمرات مختلف این نظریه، و نیز نشان دادن هماهنگی و همیاری بخشهای مختلف حکمت متعالیۀ صدرایی است. اما دلیلهای یادشده دلیلهای سبکباری که سرراست و با مقدماتی اندک این نظریه را به اثبات برسانند، نیستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        38 - تقرير دو برهان بر نظرية حركت در مجردات
        سیدحسین حسینی موسي  ملايري
        قاطبة فيلسوفان مسلمان ـ ‌اعم از مشائيان، اشراقيان و صدرائيان‌‌ـ بر اساس مباني و ادلة خويش، امكان تحول و حركت در مجردات را انكار كرده‌اند، اما قريب به دو دهه است كه برخي از اهل نظر، با انديشة فوق مخالفت كرده و از «امكان حركت و تغيير در مجردات» دفاع نموده‌اند. اين نظريه د چکیده کامل
        قاطبة فيلسوفان مسلمان ـ ‌اعم از مشائيان، اشراقيان و صدرائيان‌‌ـ بر اساس مباني و ادلة خويش، امكان تحول و حركت در مجردات را انكار كرده‌اند، اما قريب به دو دهه است كه برخي از اهل نظر، با انديشة فوق مخالفت كرده و از «امكان حركت و تغيير در مجردات» دفاع نموده‌اند. اين نظريه در محافل علمي مورد توجه قرار گرفته و مكتوباتي نيز پيرامون آن تحرير شده است. موافقين، ادله و براهيني را بنفع آن سامان داده ‌و مخالفين به نقض و رد آنها پرداخته‌اند. اين مقاله به روش تحليلي در دو مقام از نظريه حركت در مجردات دفاع ميكند؛ در مقام نخست به اشكال وارد شده بر اصليترين برهان اين نظريه پاسخ داده و از برهان مذكور دفاع ميكند و در مقام دوم، از طريق حدوث نفس، برهاني نو بنفع اين نظريه ارائه ميدهد و درنهايت نتيجه ميگيرد كه نظرية مذكور در ميدان عقلانيت و استدلال قابل تأييد است و بر نظريه مقابل برتري دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        39 - جايگاه وجودي ولي و امام در حكمت متعاليه (ديدگاه حكيم زنوزي)
        عبدالرضا  صفري
        مقالة حاضر درصدد است با بررسي مفهوم ولي و امام در ديدگاه حكيم زنوزي، نشان دهد كه ميتوان بنا بر قواعد فلسفة نظري حكمت متعاليه ـ‌ همچون قاعدة الواحد، امكان اخس و بويژه امكان اشرف‌ـ شأن ضروري وجود عقل را اثبات نمود. از آنجا كه «ولي» در برترين مرتبة عقل بالفعل و قوة تحريك ق چکیده کامل
        مقالة حاضر درصدد است با بررسي مفهوم ولي و امام در ديدگاه حكيم زنوزي، نشان دهد كه ميتوان بنا بر قواعد فلسفة نظري حكمت متعاليه ـ‌ همچون قاعدة الواحد، امكان اخس و بويژه امكان اشرف‌ـ شأن ضروري وجود عقل را اثبات نمود. از آنجا كه «ولي» در برترين مرتبة عقل بالفعل و قوة تحريك قرار دارد، بر مرتبة عقل اول بعنوان حق ثاني، اتم و اقرب جواهر نشئة ملكوت به حق تعالي منطبق ميشود، از اينرو اين مرتبه بر «ولي» صادق است. همچنين اين عقل كه درحكمت اشراقية متعاليه «عقل متكافئه» و «رب النوع» و در اين مقاله نمونة برتر «موجود مستكفي» شناخته ميشود، به اين سبب كه داراي جنبه‌يي از ربوبيت حق تعالي است، بر خلاف عقول مفارق، به تربيت و تدبير مادون خويش التفات دارد. نمونة اين عقل را ميتوان در انوار مدبرة انسانيه و نفوس عاليه، از جمله اوليا وحكماي متأله، مشاهده كرد. نويسنده با بررسي اين ويژگيها و مصاديق اينگونه از عقل، نتيجه ميگيرد كه بر اساس تحليل حكمي محتواي بعضي از روايات ميتوان زمينه را براي تطبيق اين ويژگيها بر اولياء آماده ساخت و بتعبير زنوزي، ركن ابيض عرش الهي وعقل كل را نمايندة اين مرتبه معرفي نمود. سرانجام، بنا بر اين باور كه عقل، اشرف و اقرب و محبوبترين جواهر ملكوتي است، ميتوان آن را روح دانست. به اين سبب، ولي، روح و عقل ناطقه‌يي است كه در معرض فرامين و ثواب و عقاب حق تعالي قرار ميگيرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        40 - چيستي و ساختار منطقي قياس مساوات
        محمدعلي  نوري
        قياس مساوات در ظاهر همانند يك قياس اقتراني حملي بسيط است كه البته صدق آن به صدق مقدمة خارجي «مساوي مساوي با يك چيز، مساوي با آن چيز است» وابسته است. به همين دليل برخي بر اين باورند كه ارسطو با قيد «انتاج بالذات» در تعريف قياس، در مقام خارج كردن قياسهايي مانند قياس مساوا چکیده کامل
        قياس مساوات در ظاهر همانند يك قياس اقتراني حملي بسيط است كه البته صدق آن به صدق مقدمة خارجي «مساوي مساوي با يك چيز، مساوي با آن چيز است» وابسته است. به همين دليل برخي بر اين باورند كه ارسطو با قيد «انتاج بالذات» در تعريف قياس، در مقام خارج كردن قياسهايي مانند قياس مساوات است. از سخنان ابن‌سينا بدست مي‌آيد كه قياس مساوات يك اقتراني حملي است كه از هيئت قياسي خود بيرون رفته و حدود آن از چينش منطقي برخوردار نيست، چراكه مقدمات اين قياس نه در همة حد وسط، بلكه تنها در بخشي از آن اشتراك دارند. خواجة طوسي تلاش كرده هيئت قياسي و ترتيب منطقي حدود قياس مساوات را بيان كند و در اين راستا آن را به دو گونة اقتراني حملي بسيط و اقتراني حملي مركب، تصوير كرده است. او همچنين به سخنان فخر رازي در اينباره نيز پاسخ داده است؛ فخر رازي معتقد است قياس مساوات داراي حد وسط متكرر نيست و به همين دليل نميتوان آن را يك اقتراني شمرد بلكه بايد آن را قياسي دانست كه تنها به بداهت عقلي منتج است. قطب‌الدين رازي اما از يكسو در شرح سخنان خواجة طوسي، قياس مساوات را يك اقتراني مركب دانسته و اقتراني بسيط بودن آن را دچار اشكال ميداند و از ديگر سو، در شرح مطالع، همانند فخر رازي، قياس مساوات را فاقد تكرار حد وسط شمرده و انتاجش را با لحاظ دو مقدمة داخلي و مقدمة خارجي آن، بديهي ميداند. خونجي ساختاري جديد براي قياس مساوات طراحي ميكند و مقدمة خارجي اين قياس را «هر مساوي ب، مساوي است با هر چيزي كه ب با آن مساوي است» ميداند كه البته اين ديدگاه وي با اشكال روبرو است. شهرزوري قياس مساوات را در صورتي كه منتج «الف مساوي ج است» باشد، بيرون از تقسيم قياس به اقتراني و استثنايي شمرده و در صورتي كه منتج «الف مساوي مساوي ج است» باشد، يك اقتراني حملي بسيط دانسته است. ملاصدرا با ردّ ديدگاهي كه قياس مساوات را فاقد تكرار حد وسط دانسته، آن را يكي از قياسهاي اقتراني حملي مركب مفصول‌النتائج ميداند كه حد وسط در هر دو قياس آن تكرار شده است. سخن ملاصدرا كه همسو با سخن خواجة طوسي است، بيانگر ديدگاه درست دربارة ساختار منطقي قياس مساوات است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        41 - سرمقاله
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        در روز 22 بهمن ماه گذشته برگي از تاريخ ورق خورد و انقلاب پرشكوه و انساني و اسلامي ايران، به چهلسالگي گام نهاد و روز و روزگاري جديد را نويد داد. چهل سال ملت سرفراز و مؤمن ايران از جان و مال خود مايه گذاشت و بهترين جوانان و فرزندان عزيز خود را براي استقلال و آزادي انساني چکیده کامل
        در روز 22 بهمن ماه گذشته برگي از تاريخ ورق خورد و انقلاب پرشكوه و انساني و اسلامي ايران، به چهلسالگي گام نهاد و روز و روزگاري جديد را نويد داد. چهل سال ملت سرفراز و مؤمن ايران از جان و مال خود مايه گذاشت و بهترين جوانان و فرزندان عزيز خود را براي استقلال و آزادي انساني خود به قربانگاه فرستاد تا مگر اين سرزمين بلا ديده و مصيبت كشيده روي امنيت و رفاه و عزت ببيند و برمسند قدرت و پيروزي حق بر باطل بنشيند اما ضعف بينش و بصيرت گروهي عوام يا هواپرست از يكسو و توطنه و دسيسه‌سازي دشمن كينه‌توز خارجي از سوي ديگر، نگذاشت و سبب شد كه با انتخاب خود قدرت حكومت را بيشتر ادوار به دست افراد يا جريانهاي خائن و نادان بسپارد و سرنوشت خود و كشور را هرازچندگاه در دستان ناامن آنان قرار دهد و اينگونه بود كه چهل سال پياپي آسيبهاي فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و ... بر پيكر ملت وارد گرديد و هنوز هم ادامه دارد! اما در تجربه گزيده شدن از يك سوراخ و در چهلسالگي اين انقلاب بايد كه اين بي‌بصيرتها و كژتابيهاي برخي از افراد ناآگاه يا متعصب ملت به پايان برسد، كساني كه با رأي و انتخاب يا رسانه‌هاي خود آب به آسياب دشمن ميريزند و بخطا و از روي لجاج با اصل اسلاميت نظام آتش به بخت خود و ديگران ميزنند و سرنوشت جان و مال و ناموس خود و ملت را با انتخاب خود چند سالي در اختيار افراد خائن يا ناتوان يا فريبخورده ميسپارند و پس از ظهور آثار بدخواهيهاي قدرتمداران و درك و دريافت زيانها و نابسامانيهاي سلطة ـ بظاهر قانوني ـ آنها، بر سر خود ميزنند و از سوء اقبال و بخت بد سخن ميگويند. بيشتر زبانهاي بزرگي كه به اين ملت خورده ثمرة خطاي ديد سياسي و عوامانه يا مغرضانة عده‌يي و به روي كار آوردن نفوذي دشمنان با رأي گناه آلود خود بوده است. پس اولين گام در دورة دوم قوام اين نظام، توجه و افزودن بر بصيرت سياسي عامة مردم و گريز از سلطة نفوذي دشمن از طريق آراء عموم ملت است كه مجلس شوراي اسلامي و دولت را بر سركار مي‌آورد و خاك بر سر خود و ملت ميكند. اكنون مسلم شده است كه بيشتر زيانهاي سياسي و اجتماعي كه به اين ملت وارد شده بسبب نفوذ عده‌يي احساسي بيمنطق و بيبصيرتي آنها در شناخت راه درست و سامانبخش و رفاه و عزت اسلام بوده است كه در بيفرهنگي و نبود حكمت و نداشتن عقلانيت و محاسبه صحيح و تشخيص دوست از دشمن و درست از اشتباه بوده است. يكي از تأسفهاي غم‌انگيزي كه قرآن براي دوزخيان بر شمرده آنستكه ميگويند ايكاش ما اهل تعقل يا شنودن سخنان رهبران خود بوديم و در آتش عقلگريزي خود نميسوختيم: «وقالوا لو كنّا نسمع اؤ نعقل ما كنّا في اصحاب السعير»(ملك/10) حاصل آنكه گرچه گام دوم اين انقلاب ابعادي گسترده دارد و بايد در زمينه‌هاي ديگر اقتصادي و اجتماعي بنيانهاي ويرانگر انقلاب نابود شود و مسئولين مقصر مجازات گردند و بنيان نوي بر خرابه بنيادهاي پوسيده و خصمانة قديم بنا شود اما مهمترين آنها سعي در گسترش بصيرت مردم و ترويج عقلانيت و حكمت و منطق و بالا بردن سطح فرهنگ سياسي مردم است تا برگة رأي سرنوشت‌ساز آنان را دزدان سياست از كفشان نربايند و سفاهت سياسي اين اقليت اكثرنما به رشد و شعور بدل گردد و بلطف هدايت و توفيق الهي در دوران جديد، حكومت در دست دلسوزاني امين قرار گيرد و اين ملت آسيبديده روي سامان ببيند. انشاالله. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        42 - تأملي در انتساب نظرية «حدوث دهري» به جلال‌الدين دواني
        حسین نجفی حامد ناجی اصفهانی
        باور به حدوث عالم، گزاره‌يي است كه پس از اعتقاد به مبدأ يكتا، پيشاني‌نشينِ هر باورنامة الهي است. نظر خاص ميرداماد در اينباره، اثبات گونه‌يي آغازمندي واقعي و فرازماني براي عالم هستي است. او با اشاره به ناكامي فلاسفة پيش از خود در تبيين برهاني مسئلة پيدايش جهان، محتوا و ا چکیده کامل
        باور به حدوث عالم، گزاره‌يي است كه پس از اعتقاد به مبدأ يكتا، پيشاني‌نشينِ هر باورنامة الهي است. نظر خاص ميرداماد در اينباره، اثبات گونه‌يي آغازمندي واقعي و فرازماني براي عالم هستي است. او با اشاره به ناكامي فلاسفة پيش از خود در تبيين برهاني مسئلة پيدايش جهان، محتوا و اصطلاح نظرية «حدوث دهري» را نتيجة ابداع خويش و بزرگترين ثمرة منظومة حكمت يماني ميداند. از سوي ديگر، ملا‌محمد اسماعيل خواجويي در رسالة ابطال‌ الزمان‌ الموهوم، با انتساب اين نظريه به جلال‌الدين دواني و تطبيق ديدگاه‌ او بر آموزة حدوث دهري، تلويحاً به اقتباس اين نظريه از آثار دواني حكم نموده است. پژوهش حاضر با بررسي تحليلهاي متافيزيكي، مدعاي خواجويي را به داوري نشسته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        43 - نقش تفكر فلسفي ملاصدرا در فهم متون ديني
        سید حسین عظیمی دخت
        هدف اين نوشتار، واكاوي انديشه‌هاي فلسفي ملاصدرا و ترسيم شاخصه‌هاي اساسي تفكر اين فيلسوف و متعاقب آن، نشان‌دادن تأثيرپذيري فهم وي از تفكر فلسفي در تفسير و برداشت از متون ديني است. اين جستار با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، پاره‌يي از مشخصه‌هاي فكري‌ـ فلسفي ملاصدرا را د چکیده کامل
        هدف اين نوشتار، واكاوي انديشه‌هاي فلسفي ملاصدرا و ترسيم شاخصه‌هاي اساسي تفكر اين فيلسوف و متعاقب آن، نشان‌دادن تأثيرپذيري فهم وي از تفكر فلسفي در تفسير و برداشت از متون ديني است. اين جستار با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، پاره‌يي از مشخصه‌هاي فكري‌ـ فلسفي ملاصدرا را در محورهاي خداشناسي، جهان‌شناسي و انسان‌شناسي توصيف ميكند و ميكوشد تا بدينوسيله اصول هرمنوتيكي ملاصدرا در فهم متون ديني را به تصوير كشد. در ادامه، برخي از تفاسير و برداشتهاي وي از متون ديني بيان ميشود تا از اين طريق، نفوذ جريان فلسفي و اصول هرمنوتيكي ملاصدرا در فهم متن ديني بخوبي نشان داده شود. با توجه به نقش برجسته‌يي كه اين متفكر بزرگ در انديشه و حكمت شيعي دارد، تعمق در آثار و نظريات فلسفي و بررسي روشها و اصول تفسيري او، در حوزة مطالعات صدرايي ضروري محسوب ميشود. دستاوردهاي اين پژوهش نشان ميدهد كه تفكر فلسفي ملاصدرا بطوركلي و ديدگاههاي فلسفي خاص وي، همچنين اصول هرمنوتيكي او كه برخاسته از حكمت متعاليه است و نيز بهره‌گيري از برخي مفاهيم خاص در تبيين موضوعات فلسفي، او را در ارائه و تحليل مقولات ديني متمايز كرده است. در پايان، به اين نتيجه ميرسيم كه بطوركلي بهره‌گيري از مقولات و نظريات فلسفي و مابعدالطبيعي، با در‌نظر گرفتن آسيبهايي كه براي آنها ميتوان متصور شد، فهم متمايزي از متون ديني را پيش‌روي مينهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        44 - جايگاه قوة خيال در صدور افعال و نتايج تربيتي آن (با تأكيد بر مباني نفس‌شناسي صدرالمتألهين)
        نرگس  موحدي مرضیه اخلاقی زهره اسماعیلی عليرضا  پارسا
        مراحل صدور فعل نزد فيلسوفان مسلمان به دو مرحلة «مبادي ادراكي» و «مبادي تحريكي» تقسيم ميشود. تحليلهاي ناظر به جايگاه قوة خيال در مبادي ادراكي فعل، از سنخ مباحث شناخت‌شناسيند كه تأثير قواي ادراكي و بويژه قوة خيال را در مبادي علمي صدور فعل بررسي ميكنند. مسئلة اصلي در اين پ چکیده کامل
        مراحل صدور فعل نزد فيلسوفان مسلمان به دو مرحلة «مبادي ادراكي» و «مبادي تحريكي» تقسيم ميشود. تحليلهاي ناظر به جايگاه قوة خيال در مبادي ادراكي فعل، از سنخ مباحث شناخت‌شناسيند كه تأثير قواي ادراكي و بويژه قوة خيال را در مبادي علمي صدور فعل بررسي ميكنند. مسئلة اصلي در اين پژوهش، تبيين چگونگي تأثيرگذاري قوة خيال در مراحل صدور فعل است. رهيافتهاي بدست آمده، مطابق ديدگاه صدرالمتألهين، نشان ميدهد كه اولاً، قوة خيال در مبادي ادراكي، تصويرسازي و تصديق فعل، جايگاه مهمي دارد و ثانياً، منابع مؤثر در تصويرسازيهاي قوة خيال عبارتند از مدركات حواس پنجگانه، تمثلات وجودي انسان و حتي فراتر از آن، ذات انسان، بطوري كه با تغيير و كنترل و همچنين تعالي اين منابع، ميتوان نتايج مثبت تربيتي را در رفتار انسان بدست آورد. ثالثاً، با توجه به تحليل مراحل فعل، «نيت» را ميتوان مطابق با مرحلة تصور و تصديق در فرآيند صدور فعل دانست كه با توجه به فراديدگاه ملاصدرا، مبني بر صدوري بودن ادراك در مرتبة خيال، بطور مستقيم بر نفس اثر ميگذارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        45 - بررسي تطبيقي ادله تجرد نفس در اثبات تجرد خيالي ‌از ديدگاه محقق طوسي و ملاصدرا
        احمد  عابدی ارانی محمدرضا  کریمی والا محسن  پیرهادی
        يكي از دلايل اصلي براي اثبات بقاي نفس، تجرد نفس است. اما در اين ميان، حل معضل بقاي همة نفوس انساني، منوط به تحليل نحوة تجرد نفس و اثبات تجرد خيالي است. محقق طوسي در‌صدد اثبات تجرد نفس برآمده و اساساً تجرد را بعنوان دليلي براي اثبات بقاي نفس مطرح كرده است. گرچه وي اشاره‌ چکیده کامل
        يكي از دلايل اصلي براي اثبات بقاي نفس، تجرد نفس است. اما در اين ميان، حل معضل بقاي همة نفوس انساني، منوط به تحليل نحوة تجرد نفس و اثبات تجرد خيالي است. محقق طوسي در‌صدد اثبات تجرد نفس برآمده و اساساً تجرد را بعنوان دليلي براي اثبات بقاي نفس مطرح كرده است. گرچه وي اشاره‌يي به اثبات تجرد خيالي ندارد اما برخي از ادلة ارائه‌شده، قابليت اثبات تجرد خيالي را دارند. از سوي ديگر وي معتقد است نفوسي كه به مرتبة تجرد عقلي نائل آيند، از تجرد خيالي نيز بهره‌مندند. در مقابل، ملاصدرا نيز براي حل مسئلة بقاي تمام نفوس، تجرد عقلي و خيالي را اثبات كرده و اساساً تلاش وي در اثبات تجرد خيالي، معطوف به اثبات بقاي تمام نفوس بوده است. در اين ميان، برخي از ادله‌يي كه ملاصدرا مطرح كرده، با محقق طوسي اشتراك دارد. ملاصدرا دلالت برخي از اين ادله را بر تجرد خيالي تام ميداند و علاوه بر آن چند دليل مستقل در اثبات تجرد عقلي و خيالي نيز مطرح كرده است. بنابرين، ملاصدرا با اثبات اينكه قوة خيال از مراتب نفس و خود، امري مجرد است، توانسته بقاي نفوسي را نيز مستدل كند كه از مرتبة تجرد خيالي ارتقا نيافته‌اند. در نوشتار پيش رو، روشن شده است ادله‌يي‌ كه محقق طوسي بيان كرده، قابليت اثبات تجرد خيالي را دارند و بر اين اساس ـ‌چنانكه ملاصدرا تبيين كرده است‌ـ بقاي همة نفوس انساني با اثبات تجرد خيالي نفس امكانپذير است. اين امر بر اساس مباني صدرايي بروشني منقح است اما پيش از صدرالمتألهين و در تحقيقات محقق طوسي، تجرد خيالي را ميتوان تنها در نفوسي پيگيري كرد كه به مرتبة تجرد عقلي رسيده‌اند كه اين امر، توان حل بقاي تمام نفوس انساني را ندارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        46 - مسئلة جنسيت در رويكرد معرفت‌شناسانة ملاصدرا
        مهناز  مظفری فر علیرضا حسن پور مجید  ضیائی قهنویه
        در فلسفة اسلامي بطور عام و حكمت متعاليه بطور خاص، مسئلة جنسيت بصراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مباني فلسفة اسلامي و از لابلاي آثار فيلسوفان ميتوان به آراء ايشان در اينباره و تفسيرهاي گوناگوني از اين موضوع دست پيدا كرد. هدف اين مقاله، نشان دادن نسبت ميان عقل چکیده کامل
        در فلسفة اسلامي بطور عام و حكمت متعاليه بطور خاص، مسئلة جنسيت بصراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مباني فلسفة اسلامي و از لابلاي آثار فيلسوفان ميتوان به آراء ايشان در اينباره و تفسيرهاي گوناگوني از اين موضوع دست پيدا كرد. هدف اين مقاله، نشان دادن نسبت ميان عقل و جنسيت بر اساس حكمت صدرايي است و اينكه آيا زن و مرد در ادراك عقلاني سهم يكساني دارند يا بين اين دو تفاوت وجود دارد؟ طبق نظر ملاصدرا بنياديترين ويژگي انسان، عقلانيت، بخصوص عقل نظري است و زن و مرد از حيث داشتن قوة تعقل يكسان هستند؛ بدين معنا كه بين زن و مرد ذاتاً و طبيعتاً در برخورداري از عقل تفاوتي وجود ندارد. ملاصدرا تصريح ميكندكه رسيدن به مرتبة تعقل ـ يعني از قوه به فعليت رساندن عقل ـ بطور اكتسابي بدست مي‌آيد و تفاوتي كه بين زن و مرد و حتي در ميان خود زنان و مردان در فرايند كسب معرفت مشاهده ميشود، امري عارضي و نتيجة غلبة شرايطي است كه شخص در آن قرار گرفته‌ است. او در تقسيمبندي عقل و مراتب تعقل از ـ عقل هيولاني تا عقل مستفاد‌ـ اين امر را بخوبي نشان داده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        47 - ملاك‌شناسي مقربان در آثار تفسيري و فلسفي صدرالمتألهين
        فاطمه صادق زاده قمصری
        قرآن كريم‌ ‌براي گروهي از اهل ايمان، بنام مقربان، جايگاه بسيار ويژه‌يي قائل شده و جنات و پاداشهاي اخروي آنها با نعمتهايي كه به گروه مؤمنان صالح و متوسط اختصاص دارد، متفاوت است. پژوهش دربارة اينكه مقربان چه ويژگيهايي دارند كه آنان را از ساير اهل ايمان و ديگر سعادتمندان چکیده کامل
        قرآن كريم‌ ‌براي گروهي از اهل ايمان، بنام مقربان، جايگاه بسيار ويژه‌يي قائل شده و جنات و پاداشهاي اخروي آنها با نعمتهايي كه به گروه مؤمنان صالح و متوسط اختصاص دارد، متفاوت است. پژوهش دربارة اينكه مقربان چه ويژگيهايي دارند كه آنان را از ساير اهل ايمان و ديگر سعادتمندان ـ بويژه اصحاب ميمنت و ابرار‌ـ ‌متمايز ميسازد، لازم و ضروري است. خصايلي چون معرفت و كمالات علمي، اعمال صالح و عبادات، تقوا و ارزشهاي اخلاقي، خدمات اجتماعي و خيرخواهانه در شخصيت مقربان قابل مشاهده است. مطابق مباني صدرايي، انسان با ادراك حقايق و عدالت اخلاقي، از حيث قواي نظري و عملي به كمال ميرسد و در نتيجة اين كمال، به لذات حقيقي و انساني دست مي‌يابد. ملاصدرا براي شناسايي مقربان از ساير مؤمنان، به ملاكهاي مختلفي اشاره كرده است؛ از جمله: كمال از حيث علمي و نزاهت اخلاقي، شهود ملكوت و عظمت خدا، استغراق در محبت الهي و برخورداري از عرفان و زهد حقيقي. در عين حال، ديدگاه صدرالمتألهين دربارة برخي پرسشها و مباحث مربوط به مقربان، گاهي مبهم است و گاهي دربارة آن سكوت اختيار كرده است. نوشتار حاضر با رويكردي انتقادي به تحليل ديدگاههاي ملاصدرا در اينباره پرداخته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        48 - خوانشي تحليلي از ديدگاه ملاصدرا و متأخرين پيرامون معناياسمي و حرفي وجود (تأملاتي در مباحث زباني حكمت متعاليه)
        روح‌اللّه  دارائي
        ملاصدرا در آراء خود به مباحث زباني توجه داشته و دربارة معناي اسمي و حرفي سخن گفته است. مفسرين، آراء وي در اينباره را خالي از تهافت ندانسته‌اند تا جايي كه بخشي از آراء او را بر ديگري ترجيح داده و ادق از ديگري دانسته‌اند. اين نوشتار با طرح و مقايسة آراء ملاصدرا در باب معن چکیده کامل
        ملاصدرا در آراء خود به مباحث زباني توجه داشته و دربارة معناي اسمي و حرفي سخن گفته است. مفسرين، آراء وي در اينباره را خالي از تهافت ندانسته‌اند تا جايي كه بخشي از آراء او را بر ديگري ترجيح داده و ادق از ديگري دانسته‌اند. اين نوشتار با طرح و مقايسة آراء ملاصدرا در باب معناي اسمي و حرفيِ وجود، چارچوبي براي طرح مباحث هستي‌شناسي، معرفت‌شناسي و زبان‌شناسي ارائه داده و با بهره‌گيري از مباحث زبانيِ علمِ اصولِ فقه، رويكردي تحليلي‌ ـ ‌زباني را براي برون‌رفت از اين تهافت ارائه كرده است. ملاصدرا بر اين باور است كه از يكسو ميتوان از طريق اشتراك معنويِ معناي حرفي وجود (است) به اشتراك معنويِ معناي اسمي وجود (هست)، استدلال كرد و از سوي ديگر، اختلاف بين وجود رابط و محمولي، نوعي است. اين ديدگاه ملاصدرا محل نزاع و تفسيرهاي متفاوتي واقع شده و پرسشهايي را پيش روي صاحبنظران قرار داده است؛ از جمله اينكه آيا اين دو ديدگاه همخواني دارند؟ آيا اين نظريه با تشكيك وجود و اشتراك معنوي وجود، سازگار است؟ آيا وجود رابط و محمولي از يك سنخند؟ آيا دو تقسيمبندي وجود در حكمت متعاليه، يعني تقسيم سه شقي وجود به رابط، رابطي و نفسي و تقسيم دو شقي وجود به رابط و مستقل با يكديگر در تضادند؟ آيا دو تقسيم يادشده، با آراء ملاصدرا در حوزة معناي اسمي و حرفي سازوارند؟ پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        49 - بررسي اعتبار شهود عرفاني در معرفت‌شناسي حكمت متعاليه
        حسين  عمادزاده ‌مهدي  ذاكري
        يكي از مهمترين مباحث در معرفت‌شناسي، بحث از منابع معرفت است. بسياري از معرفت‌شناسان معاصر در غرب، شهود عرفاني را بعنوان منبع معرفت نميپذيرند اما ملاصدرا از جمله بزرگترين فيلسوفان الهي است كه شهود عرفاني را نيز يكي از منابع معرفتي مهم ميداند و معتقد است علاوه بر دلايل عق چکیده کامل
        يكي از مهمترين مباحث در معرفت‌شناسي، بحث از منابع معرفت است. بسياري از معرفت‌شناسان معاصر در غرب، شهود عرفاني را بعنوان منبع معرفت نميپذيرند اما ملاصدرا از جمله بزرگترين فيلسوفان الهي است كه شهود عرفاني را نيز يكي از منابع معرفتي مهم ميداند و معتقد است علاوه بر دلايل عقلي، متون ديني نيز بر اعتبار اين نظريه دلالت دارند. او برخي مسائل فلسفي را از دسترس عقل خارج دانسته و معتقد است اينگونه مسائل تنها بوسيلة شهود عرفاني قابل دستيابي‌هستند. بر اساس حكمت متعاليه، زماني شهود عرفاني محقق ميشود كه بين عالم و معلوم، اتحاد يا اتصال و پيوستگي وجودي باشد، عالم و معلوم هر دو مجرد باشند و عالم قائم به ذات باشد. در اين مقاله نخست به تبيين شهود عرفاني بر اساس علم حضوري ميپردازيم، ويژگيهاي آن را برميشمريم و تفاوت آن را با درون‌نگري نشان ميدهيم، آنگاه با بررسي چيستي شهود عرفاني و انواع آن، اعتبار و ارزش معرفتي آن را ارزيابي و ملاكهايي را كه ملاصدرا و شارحان وي براي تشخيص شهودهاي معتبر برشمرده‌اند، فهرست ميكنيم و در نهايت، به بررسي حد و حدود اعتبار آن ميپردازيم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        50 - اعتبارسنجي داده‌هاي فرقه‌نگاران اهل‌سنت پيرامون ديدگاه متكلمان نخستين اماميه در مسئلة استطاعت‌
        سيده‌عطيه  فيض اصفهاني محمد  غفوري‌نژاد
        در پژوهش حاضر سعي شده تا ديدگاه چهار متكلم برجسته امامي در عصر امام صادق (ع) كه زمان شكوفايي و رونق بحثهاي كلامي بشمار ميرود، پيرامون مسئله استطاعت از ميان آثار رجالي، فهرستي، فرقه‌نگاري و روايي استخراج شود. در اين راستا روشن ميگردد كه افرادي چون زرارة بن اعين، هشام بن چکیده کامل
        در پژوهش حاضر سعي شده تا ديدگاه چهار متكلم برجسته امامي در عصر امام صادق (ع) كه زمان شكوفايي و رونق بحثهاي كلامي بشمار ميرود، پيرامون مسئله استطاعت از ميان آثار رجالي، فهرستي، فرقه‌نگاري و روايي استخراج شود. در اين راستا روشن ميگردد كه افرادي چون زرارة بن اعين، هشام بن سالم و مؤمن الطاق در بحث استطاعت قائل به استطاعت پيش از فعلند و بعضاً آن را منحصر در سلامتي ميدانند، اما هشام بن حكم استطاعت را منوط به پنج امر ميداند كه بخشي از آن پيش از فعل و بخشي حين الفعل محقق ميگردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        51 - تحليل انتقادي ديدگاه حكيم غروي اصفهاني دربارة مراتب تجليّات
        مصطفی  عزیزی علویجه
        يكي از ساحتهاي معرفتي حكيم غروي‌اصفهاني، ديدگاه عرفاني و شهودي او در دو عرصة عملي و نظري است. محقق‌اصفهاني بر پاية مباني حكمت متعاليه، ديدگاهي بديع در باب مراتب تعيّنات و تجليات حق‌تعالي مطرح نموده ‌است؛ او بجاي «وحدت شخصي وجود» بر «وحدت تشكيكي وجود»، بجاي «تجلي و ظهورا چکیده کامل
        يكي از ساحتهاي معرفتي حكيم غروي‌اصفهاني، ديدگاه عرفاني و شهودي او در دو عرصة عملي و نظري است. محقق‌اصفهاني بر پاية مباني حكمت متعاليه، ديدگاهي بديع در باب مراتب تعيّنات و تجليات حق‌تعالي مطرح نموده ‌است؛ او بجاي «وحدت شخصي وجود» بر «وحدت تشكيكي وجود»، بجاي «تجلي و ظهورات» بر «وجود رابط و اضافة اشراقيه» و بجاي «اطلاق مقسمي» بر «بسيط‌‌الحقيقه و صرف‌الوجود» تأكيد دارد. حكيم‌اصفهاني براي حقيقت وجود سه اعتبار و تعيّن ترسيم ميكند: الف) مرتبة «بشرط لا» از قيود عدمي يا صرف‌الوجود، ب) مرتبة «لا بشرط» از حدود امكاني يا فيض مقدس، ج) مرتبة «بشرط شيء» يعني اثر فعل حق‌تعالي. اين تقسيمبندي با آنچه در عرفان نظري مطرح است، متفاوت ميباشد. در اين پژوهش، ابتدا مراتب تجليات از ديدگاه محقق‌اصفهاني تحليل ميشود و سپس مورد سنجش و ارزيابي قرار ميگيرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        52 - اسرار شريعت و منافع طاعت از نظر ملاصدرا
        سيدمصطفي  محقق داماد
        بر اساس آموزه‌هاي ديني، اعمال و مناسك مذهبي، علاوه بر پيكرة ظاهري، چهره‌يي باطني دارند كه هويت و روح انسان را ميسازند. در سنت اسلامي نيز آثار زيادي، گاه بوجه عام و گاه در قالب تحليل برخي اعمال و مناسك خاص، دربارة اسرار شريعت برشتة تحرير درآمده است كه از آن جمله ميتوان ب چکیده کامل
        بر اساس آموزه‌هاي ديني، اعمال و مناسك مذهبي، علاوه بر پيكرة ظاهري، چهره‌يي باطني دارند كه هويت و روح انسان را ميسازند. در سنت اسلامي نيز آثار زيادي، گاه بوجه عام و گاه در قالب تحليل برخي اعمال و مناسك خاص، دربارة اسرار شريعت برشتة تحرير درآمده است كه از آن جمله ميتوان به الفتوحات المكيه‌ ‌ابن‌عربي، أسرار الشريعة و اطوار الطريقة و أنوار الحقيقه‌ ‌سيدحيدر آملي،‌ ‌المحجة البيضاء‌ ‌ملامحسن فيض‌كاشاني، رسالة التنبيهات العلية علي وظائف الصلاة القلبية‌ ‌شهيد ثاني، اسرار الصلاة ‌امام خميني(ره) و... اشاره كرد. ملاصدرا نيز در دو بخش از كتاب الشواهد الربوبيه في المناهج السلوكية‌ ‌به بحث پيرامون اسرار شريعت پرداخته است. مقالة حاضر ديدگاه ملاصدرا درباره اسرار شريعت را بررسي و تحليل ميكند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        53 - جايگاه وجودشناختي اسماء الهي در عرفان نظري
        رضا  صفری کندسری
        در عرفان، فقط حق وجود دارد و موجودات كثير، تعينات و تجليات او هستند. حال، مسئله اينست كه اسماء ـ با پذيرش اصل وحدت وجود ـ در منظومه» فكري عرفا از چه جايگاهي برخوردارند؟ آيا وجود دارند يا خير؟ اگر وجود دارند، وجودشان چگونه است؟ و اگر وجود ندارند و عدمي هستند، عدمي بودن آ چکیده کامل
        در عرفان، فقط حق وجود دارد و موجودات كثير، تعينات و تجليات او هستند. حال، مسئله اينست كه اسماء ـ با پذيرش اصل وحدت وجود ـ در منظومه» فكري عرفا از چه جايگاهي برخوردارند؟ آيا وجود دارند يا خير؟ اگر وجود دارند، وجودشان چگونه است؟ و اگر وجود ندارند و عدمي هستند، عدمي بودن آنها به چه معناست؟ اسماء الهي واسطة‌ ظهور حق در مراتب غيب و شهادتند. اسماء در تعين اول (مرتبة غيب اول) با ذات حق وحدت دارند اما در تعين ثاني، با ظهور اعيان ثابته، ظهور علمي پيدا ميكنند و نسبت اسماء و اعيان ثابته، در مرتبة غيب دوم آشكار ميشود. در مرتبة شهادت، اسماء بر اساس استعداد اعيان ثابته به آنها وجود خارجي ميبخشند و نسبت وجودي (اعيان خارج و اسماء فعل) ظهور مي‌يابد. اما خود اسماء ـ از آنجا كه ظهور وجودند ـ در خارج وجود مستقل ندارند بلكه از نسب وجودي هستند و بر اساس مظاهر (يك طرف نسبت)، ظهور خارجي دارند و هرگاه مظاهر، استعداد جزئي دريافت ظهور عيني را داشته باشند، اسماء (طرف ديگر نسبت) نيز ظاهر ميشوند و اگر استعداد نباشد، اسماء به اصل خود (مرتبه» غيب) رجوع ميكنند. در واقع اسماء، معدومالعين و موجودالاثرند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        54 - «من» و معيار تشخيص آن از «غير» از منظر سهروردي، ملاصدرا، دكارت
        سکینه غریبی سهراب حقیقت منصور ایمانپور
        پژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته ‌است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مي‌يابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظه چکیده کامل
        پژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته ‌است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مي‌يابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظهور دائمي ذات، از خودآگاهي مستمر برخوردار ميباشد. در فلسفة ملاصدرا، مصداق آن مرتبه‌يي از وجود است كه در بستر حركت جوهري دائماً متطور بوده و مملكتي ذومراتب است كه هويتي ثابت ندارد، و نزد دكارت بُعد مجردي است كه بنحو دائمي در حال انديشيدن است. بنابرين، در واقع هر سه فيلسوف «من» حقيقي را منِ مدرك، عالم و انديشنده ميدانند. ملاك تمييز منِ حقيقي نيز نزد آنها يكي است، زيرا سهروردي و ملاصدرا علم مستمر و عدم غفلت از خود را كه در واقع همان خودآگاهي است، ملاك تمييز منِ حقيقي ميدانند، اما ملاك دكارت وضوح و تمايز است كه بنظر ميرسد همان أمري است كه سهروردي و ملاصدرا آن را علم حضوري مستمر يا خودآگاهي مينامند. در نتيجه، ميتوان گفت كه ملاك تمايز «من حقيقي» از نظر هر سه فيلسوف يكسان است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        55 - تبيين تفاوتهاي جسم عنصري و جسم مثالي از ديدگاه صدرالمتألهين‌ (بررسي انتقادي)
        حسین کریمی
        يكي از تقسيماتي كه در منابع و آثار فلسفي دربارة حقيقت جسم بيان شده، تقسيم آن به جسم مثالي و جسم عنصري است. در اصلِ وجود اين تقسيم ميان حكماي متأخر اختلاف‌نظري نيست اما تفاوتهايي براي جسم عنصري و مثالي ذكر كرده‌اند كه برخي از اين تفاوتها، مبتني بر همان مباني اخذشده در بح چکیده کامل
        يكي از تقسيماتي كه در منابع و آثار فلسفي دربارة حقيقت جسم بيان شده، تقسيم آن به جسم مثالي و جسم عنصري است. در اصلِ وجود اين تقسيم ميان حكماي متأخر اختلاف‌نظري نيست اما تفاوتهايي براي جسم عنصري و مثالي ذكر كرده‌اند كه برخي از اين تفاوتها، مبتني بر همان مباني اخذشده در بحث مجرد و مادي است. حكما در تبيين مجرد و مادي، همه به يك شكل عمل نكرده و هر يك تعريفي متفاوت ارائه داده‌اند. يكي از مسائلي كه در بحث تفاوتهاي جسم عنصري و مثالي حائز اهميت است، مسئلة وجود قوه است. علاوه بر اين، تفاوتهاي ديگري نيز ميان جسم مثالي و جسم عنصري بيان شده كه نميتوان آنها را تماماً مبتني بر بحث مجرد و مادي دانست. صدرالمتألهين در آثار خود مفصلاً به بررسي اين مسئلة فلسفي پرداخته و پانزده تفاوت را براي اين دو حقيقت بيان كرده است. بررسي اين تفاوتها، فهم بهتري از حقيقت جسم عنصري و جسم مثالي را براي ما در پي‌خواهد داشت. پژوهش حاضر نشان ميدهد كه برخي از اين تفاوتها صحيح، برخي نادرست و برخي ديگر نيز داراي تفصيل هستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        56 - کاربرد مبانی و اصول نفس‌شناسی ملاصدرا در تعلیم و تربیت
        مهدی  رضایی
        محور اساسي تعليم و تربيت و بطور خاص تعليم و تربيت اسلامي، نفس (روان) انسان است. در دانش تعليم و تربيت، بمنظور تربيت نفس و روان، مباني و اصولي حاكم است تا با بكارگيري آنها بتوان به اهداف از پيش تعيين‌شده دست يافت. با توجه به رويكرد ديني در اين پژوهش و نيز قابليتهاي حكمت چکیده کامل
        محور اساسي تعليم و تربيت و بطور خاص تعليم و تربيت اسلامي، نفس (روان) انسان است. در دانش تعليم و تربيت، بمنظور تربيت نفس و روان، مباني و اصولي حاكم است تا با بكارگيري آنها بتوان به اهداف از پيش تعيين‌شده دست يافت. با توجه به رويكرد ديني در اين پژوهش و نيز قابليتهاي حكمت متعالية صدرايي در اين زمينه، به شناسايي و كاربرد مباني و اصول تعليم و تربيت نفس بر اساس انديشه‌هاي فلسفي ملاصدرا پرداخته‌ايم. برخي از مباني مطرح‌شده عبارتند از: جوهر مجرد بودن نفس، جسمانيةالحدوث و روحانية‌البقا‌بودن نفس و حركت جوهري اشتدادي آن در مسير تكامل. همچنين در ذيل اين بحث، به اصول تربيتي استنتاج شده از مباني و اهداف پرداخته شده كه از آن جمله ميتوان به تدريج و تعالي مرتبتي، تحول‌گرايي و اصلاح و بازآفريني در فرايند تربيت نفس اشاره كرد. در اين نوشتار از روش آميختة توصيفي ـ تحليلي و استنتاجي، با بكارگيري منابع كتابخانه‌يي، در توصيف مفاهيم، تحليل و تبيين مسئله بهره جسته‌ايم. به‌اين‌ترتيب، با مراجعه به كتابهاي ملاصدرا (بويژه جلد هشتم و نهم اسفار اربعه) و برخي شارحان آثار وي، به استخراج مباني و استنتاج اصول تربيتي در راستاي تربيت نفس (روان) پرداخته ‌شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        57 - ارزيابي تفاسير رايج از نفس‌الامر و بيان چيستي آن براساس ديدگاه نهايي ملاصدرا
        سیده زهرا موسوی بایگی سید محمد موسوی
        يكي از مباحثي كه در دهه‌هاي اخير در آثار علمي‌ ـ ‌فلسفي مطرح شده، معرفت‌شناسي و مسائل مرتبط با آن، از جمله مسئلة «معيار و مناط صدق گزاره‌ها» است. متفكران مسلمان بر اين باورند كه معيار صدق گزاره‌ها، مطابقت با نفس‌الأمر است اما در تفسير نفس‌الامر، ديدگاههاي متفاوتي ارائه چکیده کامل
        يكي از مباحثي كه در دهه‌هاي اخير در آثار علمي‌ ـ ‌فلسفي مطرح شده، معرفت‌شناسي و مسائل مرتبط با آن، از جمله مسئلة «معيار و مناط صدق گزاره‌ها» است. متفكران مسلمان بر اين باورند كه معيار صدق گزاره‌ها، مطابقت با نفس‌الأمر است اما در تفسير نفس‌الامر، ديدگاههاي متفاوتي ارائه داده‌اند. اين پژوهش كه با روش كتابخانه‌يي به گردآوري داده‌ها و سپس توصيف و تحليل آنها پرداخته، ضمن ارزيابي سه ديدگاه مشهور درباره» حقيقت نفس‌الأمر انتقادات وارد بر آنها و نيز روشنگري در باب عدم تماميت آن تفاسير، درصدد اثبات اين نظريه است كه نفس‌الأمر عبارتست از «علم ذاتي تفصيلي خداوند». ديدگاه مختار نگارندگان هماهنگ با مباني انديشة صدرالمتألهين، و برگرفته از اصول عرفاني است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        58 - کارکرد عقل و برهان در اثبات اوصاف الهی از دیدگاه ملاصدرا
        مژگان فتاحی علي  ارشدرياحي
        ملاصدرا در آثار خود، بكارگيري عقل و استدلال عقلي را براي اثبات و فهم اوصاف الهي بطور مستقل، كارآمد ميداند. با تبيين روش ملاصدرا در استفاده از «عقل» روشن ميگردد كه وي طرح مباحث را با محوريت «برهان» صورتبندي كرده و بحثهاي مفصل و منسجمي دربارة صفات الهي ارائه نموده، بگونه‌ چکیده کامل
        ملاصدرا در آثار خود، بكارگيري عقل و استدلال عقلي را براي اثبات و فهم اوصاف الهي بطور مستقل، كارآمد ميداند. با تبيين روش ملاصدرا در استفاده از «عقل» روشن ميگردد كه وي طرح مباحث را با محوريت «برهان» صورتبندي كرده و بحثهاي مفصل و منسجمي دربارة صفات الهي ارائه نموده، بگونه‌يي كه اهم مباحث اوصاف الهي بشكل قابل توجهي تبيين و اثبات برهاني شده‌ است. بر اساس تتبع حاضر، مهمترين برها‌نها و قواعد فلسفي در اين حوزه، كه ملاصدرا آنها را تبيين و اثبات نموده، عبارتند از: برهان وجودشناختي، قاعدة «بسيط الحقيقه كل الاشياء»، قاعدة «معطي شيء، فاقد شيء نيست»، قاعدة «واجب الوجود لذاته واجب من جميع جهاته» و برهان عنايت.‌ ‌بحثهاي مبسوط و مبتني بر براهين عقلي ملاصدرا دربارة اوصاف الهي، از يكسو حاكي از باور وي به صحت كاركرد استقلالي عقل در اين حوزه و از سوي ديگر تأييدكنندة توانمندي عقل در حوزة معرفت‌شناسي اوصاف الهي بنحو مستقل است. نتيجة حاصل از اين پژوهش، رهيافتي مبتني بر تفكيك دو كاركرد «استقلالي» و «ابزاري» عقل است كه در ساير پژوهشهاي مشابه، مورد توجه نبوده است. عدم تفكيك ميان دو كاركرد استقلالي و ابزاري عقل، زمينه‌ساز نسبت‌دادن روش غيرعقلي و برهاني به حكمت متعاليه و حتي التقاطي‌بودن آن شده است. پژوهش پيش‌ِرو، بعنوان يك بررسي موردي در حوزة اوصاف الهي، بيانگر بُعد عقلي، برهاني و فلسفي حكمت متعالية صدرايي است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        59 - عقل مستمع (مظهر) و عقل منبع (مصدر) از ديدگاه استاد جوادي‌آملي (با ملاحظاتي از استاد مصباح‌يزدي بر آن)
        روح اله آدینه سیده رقیه  موسوی
        بحث از ادراك عقلي و نحوة تعقل، از مباحث مهم معرفت‌شناسي است. فلاسفة اسلامي ضمن تأكيد بر ارزش ادراك عقلي، در تبيين سازوكار تعقل رويكردهايي گوناگون داشته‌اند. در اين ميان، ملاصدرا نيز در تبيين فرايند ادراك كلي، تعبيرات مختلفي دارد؛ او گاهي عقل را مظهر (مستمع) و گاهي مصدر چکیده کامل
        بحث از ادراك عقلي و نحوة تعقل، از مباحث مهم معرفت‌شناسي است. فلاسفة اسلامي ضمن تأكيد بر ارزش ادراك عقلي، در تبيين سازوكار تعقل رويكردهايي گوناگون داشته‌اند. در اين ميان، ملاصدرا نيز در تبيين فرايند ادراك كلي، تعبيرات مختلفي دارد؛ او گاهي عقل را مظهر (مستمع) و گاهي مصدر (منبع) صور عقلي ميداند. از اينرو هر يك از پژوهشگران و شارحان حكمت صدرايي بنوعي، در‌صدد توجيه اختلاف تعابير صدرالمتألهين برآمده‌اند. استاد جوادي‌آملي در آثار خود، در مقام يك فيلسوف نوصدرايي مباحثي را مطرح ميكند كه ميتواند نگاهي نو به مسئلة فرايند ادراك عقلي باشد. پژوهش حاضـر با روش توصيفي ـ تحليلي نشان ميدهد كه استاد جوادي‌آملي به دو نوع ادراك عقلي و لزوم تفكيك آنها تصريح نموده است؛ در يك نوع عقل، مستمع است و ادراك كلي حاصل شهود آگاهانه عقلي و انفعال نفس ميباشد و درك آن مختص به گروهي خاص است و در نوع ديگر، عقل، منبع است و ادراك كلي حاصل كاركرد ذهن و فعاليت نفس است و عموم مردم از اين ادراك عقلي بهره‌مندند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        60 - واقع‌انگاري فضاي مجازي (تحليلي فلسفي از واقعيت مجازي‌ ‌با تأكيد بر مباني حكمت متعاليه)
        مهدی گنجور
        «فضاي مجازي» را بلحاظ هستي‌شناختي بايد ساحتي از واقعيت اصيل و منشأ اثر دانست كه با رشد فراگير خود، تأثيراتي عميق بر شئون زندگي انسان مدرن گذاشته است. پرداختن به ابعاد وجودشناختيِ اين ساحت از واقعيت، از چند وجه اهميت دارد؛ هم از اين حيث كه بخش مهمي از حيات انسان و جهان ا چکیده کامل
        «فضاي مجازي» را بلحاظ هستي‌شناختي بايد ساحتي از واقعيت اصيل و منشأ اثر دانست كه با رشد فراگير خود، تأثيراتي عميق بر شئون زندگي انسان مدرن گذاشته است. پرداختن به ابعاد وجودشناختيِ اين ساحت از واقعيت، از چند وجه اهميت دارد؛ هم از اين حيث كه بخش مهمي از حيات انسان و جهان امروز، متشكل از مظاهر متنوع فضاي مجازي است و هم بدان لحاظ ‌كه حضور اين پديده، زواياي مختلف انديشه و رفتار آدمي را تحت تأثير قرار داده و شيوة نويني از زندگي را براي انسان معاصر و نسل بعدي او رقم زده است. نوشتار حاضر، ضمن بررسي وجود‌شناختي و ارائة تحليل متافيزيكي از فضاي مجازي، با تكيه بر اثربخشي آن بر سرشت و سرنوشت انسان، به اثبات عقلاني اين مدعا پرداخته كه «فضاي مجازي، امري واقعي و برخوردار از عينيت و واقعيت است». سپس به اقتضاي قاعده» منطقي «تُعرَف الاشياء بِأثمارِها»، با تبيين و تأكيد بر آثار و لوازم عيني فضاي مجازي، زوايايي از ماهيت اين واقعيت مرموز و پيچيده را بكمك مباني صدرايي، نمايان ساخته است. «واقع‌انگاري فضاي مجازي»، ميتواند اين انديشه را به ذهن متبادر نمايد كه واقعيت مجازي با نحوه‌يي از وجود ـ‌‌‌كه در فلسفه» اسلامي با عنوان «عالم مثال» يا «عالم صوَر مقداري» مطرح شده‌ ـ مماثلت و مشابهت دارد، زيرا صرفنظر از تفاوت و تباين اين دو پديده، بنياد واقعيت مجازي نيز بر اعداد و صورتهاي مقداري استوار است و در اين ساحت از هستي ـ ‌همچون عالم مثال ـ خبري از حضور ماده نيست، هرچند آثار و لوازم وجودي ماده در آن يافت ميشود. كمترين دستاورد فلسفي تتبع در واقعيت مجازي اينست كه با نماياندن ساحتي از هستي ـ ‌مشتمل بر صورتهاي غيرمادي و لطيف‌ ـ انسان معاصر را مستعد ادراك و تجربة «حقايق مجرد» و آمادة پذيرش امور قدسي، انتزاعي و غيرملموس ميكند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        61 - فلسفۀ امامت و جایگاه آن در اندیشه ملاصدرا‎؛ با تأکید بر شرح اصول کافی
        عبدالله میراحمدی مونا امانی پور
        ‌تأمّل در مباحث كتاب شرح الاصول‌الكافي‌ ‌نشان ميدهد كه صدرالمتألهين در اين اثر سعي نموده امامت و ماهيت آن ‌را ‌ـ‌‌‌‌‌بعنوان مقامي انتصابي از جانب خداوند‌ـ با حقيقتهاي بيان شده در سخنان ائمة معصومين(ع) تفسير و تطبيق نمايد. ملاصدرا ‌با وجود صبغة عقلي و شرعي مفهوم امامت و چکیده کامل
        ‌تأمّل در مباحث كتاب شرح الاصول‌الكافي‌ ‌نشان ميدهد كه صدرالمتألهين در اين اثر سعي نموده امامت و ماهيت آن ‌را ‌ـ‌‌‌‌‌بعنوان مقامي انتصابي از جانب خداوند‌ـ با حقيقتهاي بيان شده در سخنان ائمة معصومين(ع) تفسير و تطبيق نمايد. ملاصدرا ‌با وجود صبغة عقلي و شرعي مفهوم امامت و رهيافتهاي گوناگون در اين زمينه‌، هرگز به قرائت بشري و غيرالهي از اين منصب نپرداخته، بلكه با اصالت‌بخشي و توجه به آموزه‌هاي روايي و باورهاي كلامي شيعه، در تبيين روايات «كتاب الحجة» بعنوان بخشي از كتاب الكافي، بر فرابشري و الهي‌بودن اين مقام‌پافشاري ميكند. او هنگام بحث از مفهوم امامت، ضمن طرح و نقد ديدگاه فرقه‌هاي مختلف اسلامي در موضوع نصب، وجود امام(ع) را براساس قاعدة امكان اشرف ضروري ميداند و ويژگيها و امتيازهايي را براي اثبات حجت‌بودن امام(ع) برميشمارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        62 - مقایسه رابطه نفس و بدن از دید رفتارگرایی فلسفی و ملاصدرا
        نعیمه نجمی نژاد مرتضی رضایی
        بحث از رابطة نفس و بدن همواره از مسائل چالش‌برانگيز بوده است. مهمترين مشكل در اين بحث، چگونگي رابطة نفس «بمثابه وجودي مجرد» با بدن «بمثابه وجودي مادي» است. بسياري از انديشمندان براي ‌پاسخ به اين مسئله، نظرياتي ارائه كرده‌اند. در پژوهش حاضر، با روش توصيفي ـ‌ تحليلي، به ب چکیده کامل
        بحث از رابطة نفس و بدن همواره از مسائل چالش‌برانگيز بوده است. مهمترين مشكل در اين بحث، چگونگي رابطة نفس «بمثابه وجودي مجرد» با بدن «بمثابه وجودي مادي» است. بسياري از انديشمندان براي ‌پاسخ به اين مسئله، نظرياتي ارائه كرده‌اند. در پژوهش حاضر، با روش توصيفي ـ‌ تحليلي، به بررسي و مقايسة ديدگاه رفتارگرايي ـ ‌كه يكي از نظريات مهم در فلسفه» ذهن است‌‌ـ با ديدگاه ملاصدرا بعنوان برجسته‌ترين فيلسوف اسلامي، پرداخته شده است. نتيجه اينست كه هم رفتارگرايان و هم ملاصدرا در شمار يگانه‌انگاران نفس‌(ذهن) و بدن جاي دارند، با اين تفاوت كه از نظر رفتارگرايان، نفـس و حـالات نفـساني چيزي جز رفتـار بيرونـي انـسان نيست؛ در واقع، در اين رويكرد تجرد نفس و حالات غيرمادي آن انكار ميشود. اما ملاصدرا با استفاده از مباني خاص خود، از جمله حركت جوهري اشتدادي و جسمانيةالحدوث‌‌بودن نفس، رابطة نفس و بدن را از نوع تركيب اتحادي ميداند. در نگاه او، نفس در عين اينكه جوهري واحد است، بدليل اشتمال بر مراتب گوناگون، هم از مرتبة ماديت و جسمانيت و هم از مراتب تجرد ‌ـ اعم از تجرد مثالي و عقلي‌ ـ برخوردار است. بعبارت ديگر، يك حقيقت واحد متصل است كه در مراتب پايين، بدن و در مراتب بالا، نفس است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        63 - بررسي و نقد ديدگاه حائري يزدي دربارة كاربرد معناي صدرايي «امكان» در تبيين برهان صديقين سينوي
        حمید رضا خادمی
        «برهان صديقين»، برهاني است كه در آن بدون نياز به واسطه، ذات واجب‌الوجود اثبات ميشود. اين عنوان را نخستين‌بار ابن‌سينا براي تقرير جديدِ برهاني كه پيشتر فارابي اقامه كرده بود، برگزيد. برهان صديقين بهترين و موجزترين برهان فلسفي و عقلي براي اثبات وجود خداست. در اين برهان از چکیده کامل
        «برهان صديقين»، برهاني است كه در آن بدون نياز به واسطه، ذات واجب‌الوجود اثبات ميشود. اين عنوان را نخستين‌بار ابن‌سينا براي تقرير جديدِ برهاني كه پيشتر فارابي اقامه كرده بود، برگزيد. برهان صديقين بهترين و موجزترين برهان فلسفي و عقلي براي اثبات وجود خداست. در اين برهان از خود «وجود»‌ ‌به «واجب‌الوجود»‌ ‌استدلال ميشود، بگونه‌يي كه هيچيك از افعال الهي ـ از قبيل حركت، حدوث و ... ـ حد وسط قرار نميگيرند. حائري يزدي براساس تبيين معناي «امكان» در فلسفه» مشاء و حكمت متعاليه، براي رفع اشكالات مطرح شده دربارة اين برهان تلاش نموده و با توجه به تحليل دقيق معناي امكان، معتقد است از طريق آن ميتوان واجب‌الوجود را اثبات كرد؛ بهمين دليل تمسك به محال‌بودن دور و تسلسل ضرورتي ندارد. مقاله» حاضر با روش تحليلي‌ ـ تطبيقي و با توجه به معيارهاي معتبر نزد ملاصدرا در صدق برهان صديقين، به تحليل و بررسي تقرير حائري يزدي پرداخته و نشان داده كه ديدگاه او خالي از اشكال نيست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        64 - نقد و بررسی دلایل ابن‌سینا درباره مادی‌انگاری تجربه‌های ادراکی جزئی؛ با تأکید بر مسئله «شکاف تبیینی»
        احمد واعظی مهدی کریمی
        با تشكيك در مادي‌بودن ادراكات، براساس مسئلة شكاف تبييني، مبنايي عقلاني براي نقد ادله ابن‌سينا دربارة‌ امتناع تجـردِ ادراكات جزئي و اثبات امكان بلكه ضرورت تجرد انواع ادراك، فراهم مي‌آيد. تلقي مادي‌انگارانه در مورد ادراك ـ‌اعم از حسي و خيالي‌ـ از جمله ديدگاههاي ابن‌سينا چکیده کامل
        با تشكيك در مادي‌بودن ادراكات، براساس مسئلة شكاف تبييني، مبنايي عقلاني براي نقد ادله ابن‌سينا دربارة‌ امتناع تجـردِ ادراكات جزئي و اثبات امكان بلكه ضرورت تجرد انواع ادراك، فراهم مي‌آيد. تلقي مادي‌انگارانه در مورد ادراك ـ‌اعم از حسي و خيالي‌ـ از جمله ديدگاههاي ابن‌سينا در هستي‌شناسي ادراك است. او با بيان ادله‌يي بر امتناع تجرد تجربه‌هاي جزئي ادراكي، تنها حالت ممكن در مورد اين تجربه‌ها را مادي بودن آنها ميداند. از سوي ديگر، فرض جهان ممكني كه در آن بتوان حالتي متافيزيكي ‌(مانند درد‌) را بدون وجود فرآيند عصبي تصور كرد، تمايز ميان حالت ذهني و فرآيند عصبي را ممكن ميسازد. اين شكاف تبييني ميان حالت ذهني و فرآيند عصبي، با نفي اينهماني ميان اين دو پديده، امكان تجرد و غيرمادي‌بودن ادراك را فراهم مي‌آورد. با عنايت به تمايز ميان دو حيث فيزيكي و متافيزيكي و ضرورت تجرد ادراك بدليل براهين متعدد فلسفي، مادي‌انگاري ادراك جزئي محل مناقشه بوده و ديدگاه ملاصدرا مبني بر تجرد ادراك حسي و خيالي (همانند ادراك عقلي)، تبيين جامعتري از ادراك و نفس ارائه ميدهد. محور اصلي اين مقاله، بررسي چيستي و هستي‌شناسي ادراكات جزئي است كه خود اين بحث ذيل مسئله» كلان رابطه» نفس و بدن در فرآيند ادراك قرار ميگيرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        65 - بررسي نقش آموزه‌هاي قرآن‌كريم در ساحت خداشناسي فلسفي
        علیرضا  اسعدی
        برخي مخالفان فلسفه و بسياري از خاورشناسان چنين ميپندارند كه فلسفة اسلامي تكرار سخنان و نظريات فلاسفة يونان است و نه تنها از تعاليم اسلامي بكلي دور است، بلكه گاهي در تضاد و تعارض با تعاليم قرآني است. هدف اين نوشتار آنست تا با تبيين حد و حدود نقش و تأثيرگذاري قرآن‌كريم‌ ‌ چکیده کامل
        برخي مخالفان فلسفه و بسياري از خاورشناسان چنين ميپندارند كه فلسفة اسلامي تكرار سخنان و نظريات فلاسفة يونان است و نه تنها از تعاليم اسلامي بكلي دور است، بلكه گاهي در تضاد و تعارض با تعاليم قرآني است. هدف اين نوشتار آنست تا با تبيين حد و حدود نقش و تأثيرگذاري قرآن‌كريم‌ ‌بر يك بحث عقلي و فلسفي، و نيز بررسي آثار فلاسفة مسلمان، نشان دهد كه آنها بمنظور بسط و تكامل مباحث فلسفي ـ‌‌و بطورخاص، خداشناسي فلسفي‌‌ـ از تعاليم قرآني بهره برده‌اند و گسترش كمّي و كيفي مسائل، استدلالها، نظريه‌ها و قواعد فلسفي در اين حوزه وامدار تعاليم قرآني است. اين تأثير و بهره‌گيري بميزاني است كه به تحول محتوايي و ساختاري فلسفة يونان منتهي شده و رويكرد و نگرش كلي فلسفة اسلامي را از فلسفة يوناني متمايز ساخته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        66 - ديدگاه ملاصدرا پيرامون توانمنديهاي ناشي از تجرد عقلي در انسان و عوامل و موانع آن
        نجیمه منصوری فروغ السادات رحيم پور جعفر شانظری
        بعقيدة ملاصدرا نفس ميتواند به انواعي از تجرد دست يابد و همين امر سبب ايجاد ويژگيها و توانمنديهاي خاصي براي انسان ميشود. هدف نوشتار حاضر آنست كه تحليل ملاصدرا از چگونگي وصول نفس به مراتب تجرد عقلي، عوامل مؤثر، موانع وصول به آن و ويژگيهاي ايجاد شده بواسطة اين تجرد در حيات چکیده کامل
        بعقيدة ملاصدرا نفس ميتواند به انواعي از تجرد دست يابد و همين امر سبب ايجاد ويژگيها و توانمنديهاي خاصي براي انسان ميشود. هدف نوشتار حاضر آنست كه تحليل ملاصدرا از چگونگي وصول نفس به مراتب تجرد عقلي، عوامل مؤثر، موانع وصول به آن و ويژگيهاي ايجاد شده بواسطة اين تجرد در حيات دنيوي را بررسي نمايد. با رسيدن قوة عاقله به مرحلة ‌بالملكه، نفس در مرز تجرد عقلي قرار ميگيرد و نهايت تجرد در مرحلة عقل مستفاد حاصل ميشود. تقويت عقل عملي، عشق و عبادت ازجمله عوامل مؤثر در وصول انسان به درجات تجرد عقلي است و موانعي نيز همچون پيروي از شهوات، انجام گناهان، تقليد و حبّ دنيا در اين مسير وجود دارد. تجرد عقلي در پايينترين مرتبه، نطق را در انسان پديد مي‌آورد و تشخيص خير و شر را براي او امكانپذير ميكند. با ارتقاي مرتبة تجرد، انسان ميتواند آگاهانه براي سلوك‌الي‌الله تلاش كند و از نتايج آن بهره‌مند گردد. در مرتبة كمال عقل نظري و عملي، انسان به مقام خليفة‌اللهي ميرسد و در اعلي مرتبة تجرد عقلي شايسته مقام ولايت ميشود. با توجه به ديدگاه ملاصدرا دربارة چگونگي تجرد عقلي نفس، تبيين فلسفيِ برخي وظايف نبي مانند دريافت وحي و اطمينان به حقانيت آن، امكانپذير خواهد بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        67 - بررسی تطبيقي ديدگاه ملاصدرا و علامه‌طباطبايي دربارة متشابهات قرآن
        داود صائمی
        از نظر صدرالمتألهین و علامه طباطبایی، آیات قرآن ظاهري دارند و باطني، كه هنگام مواجهه با آیات متشابه باید به ظواهر آیات اصالت داد و از آن غافل نشد. از نظر هر دو اندیشمند، فهم متشابهات به افراد و ظرفیت و شايستگيشان بستگی دارد؛ بعبارت‌دیگر، فهم متشابهات امری نسبی است. بعقی چکیده کامل
        از نظر صدرالمتألهین و علامه طباطبایی، آیات قرآن ظاهري دارند و باطني، كه هنگام مواجهه با آیات متشابه باید به ظواهر آیات اصالت داد و از آن غافل نشد. از نظر هر دو اندیشمند، فهم متشابهات به افراد و ظرفیت و شايستگيشان بستگی دارد؛ بعبارت‌دیگر، فهم متشابهات امری نسبی است. بعقیدة آنها، راسخان در علم، تمام معنای متشابهات را ميدانند و در واقع برایشان متشابهی وجود ندارد. البته ملاصدرا بر اساس نظریة توحید خاصی، معتقد است مراتب هستی از عالی تا داني، همه بر یکدیگر ترتب وجودی دارند. بر همين اساس، او بر اين باور است كه بدون آنکه نیازی به تأویل آیات متشابه یا قول به تجسیم در باب ذات باریتعالی باشد، ميتوان بر مبنای اصول فلسفی ـ عرفانی دیدگاه توحید خاصی، ظواهر الفاظ آیات را حفظ نموده و همة آیات متشابه را بر ظاهر معنای آنها حمل کرد و لفظ متشابه را توسعة‌ معنايي داد. اما علامه طباطبایی، قائل به ارجاع متشابهات به محکمات است و متشابهات را بر اساس محکمات تفسير ميکند. او به امكان و وجود تأویل برای تمام آیات قرآن، اعم از محکمات و متشابهات، معتقد است؛ متشابهات پس از ارجاع به محکمات، از تشابه خارج شده و محکم ميشوند. در این پژوهش، ديدگاه ملاصدرا بدلیل آنکه داراي مبنا بوده، نسبت به نظر علامه ترجیح داده شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        68 - «ديگري» و «تفرد» در فلسفة ملاصدرا
        زهرا کریمی مجید ضیایی قهنویه علیرضا حسن پور
        مسئلة «ديگري» در فلسفة غرب نخستين‌بار توسط ايمانوئل لويناس و بعنوان موضوع و كليدواژة اصلي فلسفة او مطرح شد. كاركرد اين مسئله در توجيه بسياري از اصول اخلاقي انكارناپذير است و بنظر ميرسد عمدة مشكلات و معضلات كنوني در روابط اجتماعي و بين‌المللي با نظر عميق در اين مسئله قاب چکیده کامل
        مسئلة «ديگري» در فلسفة غرب نخستين‌بار توسط ايمانوئل لويناس و بعنوان موضوع و كليدواژة اصلي فلسفة او مطرح شد. كاركرد اين مسئله در توجيه بسياري از اصول اخلاقي انكارناپذير است و بنظر ميرسد عمدة مشكلات و معضلات كنوني در روابط اجتماعي و بين‌المللي با نظر عميق در اين مسئله قابل حل باشد. بنظر ميرسد گرچه اين بحث، در دوران معاصر شكل گرفته اما بسياري از آراء و انديشه‌هاي فلسفي متقدم توان پاسخگويي به مسائل در اينباره را دارند كه ازجمله ميتوان به نظام فلسفي ملاصدرا اشاره كرد كه متشكل از مباني و اصولي است كه بر پايه» تفكر وجودشناسانة او بنا شده است. بكارگيري مباني حكمت متعاليه در متن زندگي بعنوان روشي براي زيستن، دست‌كم حامل تغييراتي در نگرش، براي ما خواهد بود. بعنوان مثال از كنار هم قراردادن چند اصل فلسفي همچون اصالت و تشكيك وجود در كنار نظريه» مظهريت موجودات، به تعريفي جديد از اصل «تفرد» دست خواهيم يافت. همچنين با مقايسه» اصل «فرديت» با اصل «وحدت وجود» صدرايي ميتوان به نتايچ قابل توجهي در اين بحث دست يافت پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        69 - بررسي نظرية تطابق عوالم و نقش آن در تبيين رابطة وجود علمي و عيني ممكنات در حكمت متعاليه
        سید احمد غفاری
        صدرالمتألهين همچون غالب فيلسوفان مسلمان، علم ذاتي الهي به ممكنات را علم پيشين دانسته و اين علم را از سنخ علم فعلي ميداند، ليكن فاعليت علم الهي در منظومة حكمت متعاليه، معناي متفاوتي نسبت به تفسير مشهورآن دارد. دريافت اين معناي متفاوت، رهين التفات به برداشت خاص ملاصدرا از چکیده کامل
        صدرالمتألهين همچون غالب فيلسوفان مسلمان، علم ذاتي الهي به ممكنات را علم پيشين دانسته و اين علم را از سنخ علم فعلي ميداند، ليكن فاعليت علم الهي در منظومة حكمت متعاليه، معناي متفاوتي نسبت به تفسير مشهورآن دارد. دريافت اين معناي متفاوت، رهين التفات به برداشت خاص ملاصدرا از نظرية تطابق عوالم است كه بجاي قائل بودن به «تطابق سنخي» ميان عوالم علمي و عيني، بر «تطابق عيني» آنها تأكيد ميكند. اين نوشتار با روش توصيفي‌‌ـ ‌تحليلي، درصدد عرضة تبييني دقيق از برداشت ملاصدرا دربارة نظرية تطابق عوالم است، و البته لازم بذكر است كه قواعد فلسفي متعددي همچون قاعدة «بسيط ‌الحقيقه كلّ‌ الاشياء» و «عينيت علم اجمالي و تفصيلي» در حكمت متعاليه، متأثر از آن هستند. آنچه دغدغة صدرالمتألهين را در جامعيت وجودي نسبت به وجودات خاصه شكل ميدهد، ترسيم اشتمال وجودي وجود جمعي بحقايقي است كه هركدام همچون گوهري جامع، تمام سكنات و تحولات وجود مادون را در خود جمع نموده است؛ در چنين شرايطي، علم به اين گوهر وجودي كه حقيقت وجود مادون محسوب ميشود، عين علم به جميع احوال و اوضاع وجود خاص است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        70 - دوری بودن یا نبودن تعریف ماهیت و حقیقت زمان در انديشة ابن‌سینا
        حمید شهریاری
        ابن‌سینا دربارة ماهیت زمان دو تعریف ارائه کرده كه خواجه نصير معتقد است مشتمل بر دور هستند. تعریف نخست در کتاب اشارات آمده و زمان بمعنای تقدّم و تأخّر غیرمجامع در نظر گرفته شده است. برخی از حکما همانند آقاحسین خوانساری معتقدند دوری بودن تعریف ابن‌سینا از ماهیت زمان در ای چکیده کامل
        ابن‌سینا دربارة ماهیت زمان دو تعریف ارائه کرده كه خواجه نصير معتقد است مشتمل بر دور هستند. تعریف نخست در کتاب اشارات آمده و زمان بمعنای تقدّم و تأخّر غیرمجامع در نظر گرفته شده است. برخی از حکما همانند آقاحسین خوانساری معتقدند دوری بودن تعریف ابن‌سینا از ماهیت زمان در این کتاب، اشکالی بدنبال ندارد زیرا تصور زمان امری بدیهی است و وجود دور در تعریف امر بدیهی، ایرادی ندارد. تعریف دیگر وی در بخش طبیعیات کتاب شفا ارائه شده است. در این کتاب، ماهیت زمان بمعنای عدد حرکت، آنگاه که به اجزاء متقدم و متأخر تقسیم شود، دانسته شده است. اين تعریف شيخ‌الرئيس بگونه‌يی است که زمان علاوه بر آنکه شامل کمّ متصل میشود (‌یعنی مقدار حرکت) است، کمّ منفصل را نیز در بر ميگيرد (يعني زمان عدد حرکت خواهد بود). هدف نوشتار حاضر ارائۀ تصویري روشن از تعریف ماهیت زمان در دیدگاه ابن‌سینا بر اساس دو کتاب اشارات و طبیعیات شفا ميباشد. نگارنده پس از جستجو در آثار ابن‌سینا با روش تحلیلی ـ تطبیقی، به این نتیجه رسیده که برداشت خواجه نصیر از تعریف ابن‌سینا در مورد ماهیت زمان در کتاب شفا، دچار دور نبوده بلکه او درصدد ارائۀ تحلیلی دیگر از حقیقت زمان میباشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        71 - ارزيابی انتقادی نظرية ذهنمندی حیوان از نگاه دکارت، بر اساس فلسفة صدرایی
        آرمین منصوری حبیب الله دانش شهرکی زهرا خزاعی
        حیات نفسانی مجرد براي حیوانات و برخورداری آنها از توانمندیهای ذهنی، همواره محل تردید و اختلاف ميان فلاسفه بوده است. وجود برخی شباهتها میان حیوان و انسان، در عین تمام تفاوتهایی که با هم دارند، ارائة تبیینی دقیق از نحوة حیات حیوانی را دشوار كرده است. دکارت با توجه به اعتق چکیده کامل
        حیات نفسانی مجرد براي حیوانات و برخورداری آنها از توانمندیهای ذهنی، همواره محل تردید و اختلاف ميان فلاسفه بوده است. وجود برخی شباهتها میان حیوان و انسان، در عین تمام تفاوتهایی که با هم دارند، ارائة تبیینی دقیق از نحوة حیات حیوانی را دشوار كرده است. دکارت با توجه به اعتقاد به دو جوهر جسمانی و عقلی مجرد برای انسان، با تمسک به سه دلیل: «عدم توانایی کاربست زبان در حیوان»، «نفی خلاقیت»، و «نفی آگاهی از حیوان»، وجود اندیشه و تعقل در حیوان را نفی کرده و فقط حیات جسمانی را برای آن ميپذيرد و در نتیجه حیوان را ماشینی پیچیده میداند که فاقد حیات ذهنی است. این نظریة دکارت به «نظریة ماشینی حیوان» موسوم است. اما ملاصدرا با قائل شدن به سه مرتبة مادی، مثالی و عقلی برای عالم، موجودات را متناسب با آن مراتب تحلیل میکند. بر همین اساس، او برای نفوس حیوانی، تجرد مثالی قائل بوده و ذهنمندی در مرتبة حیوانی را بر مبناي آن تبیین مینمايد. نظریة ماشینی دکارت و ادلة سه‌گانة آن، براساس مرتبة تجرد مثالی‌يي که ملاصدرا برای نفوس حیوانی اثبات میکند، رد میشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        72 - مقايسه‌ و داوري ميان آراء و مباني ملاصدرا و فخررازي در مسئلة معاد جسماني
        سید علی   رضی زاده سید عباس ذهبی
        فخررازي و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسماني هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقايسة آراء ايشان نشاندهندة وجود مشابهت در برخي مباني و اختلافات بنيادين در برخي ديگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مباني فلسفي و بويژه بحث «اعاده» معدوم بعينة و «تجرد قوا» است. اثبات عقلي معاد جس چکیده کامل
        فخررازي و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسماني هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقايسة آراء ايشان نشاندهندة وجود مشابهت در برخي مباني و اختلافات بنيادين در برخي ديگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مباني فلسفي و بويژه بحث «اعاده» معدوم بعينة و «تجرد قوا» است. اثبات عقلي معاد جسماني فخررازي، با اعتقاد به اينهماني آن با اعادة معدوم بعينه همراه است كه نتايج نادرستي مانند مادي‌شدن ابعاد مجرد نفس در معاد را در پي دارد. از سوي ديگر، برخلاف ادعاي فخررازي مبني بر عدم اعتقاد فيلسوفان به معاد جسماني، ملاصدرا نخستين‌بار در مقام يك فيلسوف، به اثبات فلسفي آن همت گمارد. اگرچه رويكرد فلسفي او موجب بروز انتقاداتي بر وي شد، اما همين رويكرد رمز مصونيت او از تكرار اشتباهات متكلمان، ازجمله فخررازي نيز بود. ملاصدرا با ردّ نظرية اعادة معدوم، به معاد جسماني اخروي معتقد بود نه معاد جسماني عنصري؛ بهمين دليل براي اعادة افعال شخص، ديگر احتياجي به نظرية متكلمان مبني بر «بازگشت اجزاء متفرق شده» انسان نداشت. از ديگر تفاوتهاي فخررازي و ملاصدرا، مسئلة تعدد و تجرد قواست. هر دو انديشمند به تجرد نفس معتقد بودند، با اين تفاوت كه فخررازي به عدم تعدد قواي نفساني باور داشت و سعي ميكرد اين آموزه را با اعتقاد به اعادة معدوم بعينه هماهنگ كند، اما در مقابل، ملاصدرا راه‌حل مسئلة معاد جسماني را همانند بسياري از مسائل ديگر، در طريق خاص معرفت نفس، بويژه تجرد خيال ميدانست. اين مقاله‌ ‌بدنبال تبيين و ارزيابي اختلافات مبنايي ايندو متفكر در مسئلة معاد جسماني است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        73 - تجلی فلسفة صدرایی در تعلیقات امام‌خمینی(ره) بر مقدمة قیصری
        غلامرضا حسین‌پور
        فصل چهارم مقدمة قیصری بر فصوص‌الحكم ابن‌عربي، در باب تبیین جواهر و اعراض بر اساس طریقة عرفاست و بیشتر بدنبال تبیین نفس رحمانی است. اما در این بین، بحثي مفصل نیز در بیان نفس رحمانیِ عرفا به زبان فلسفی دارد. امام‌خميني(ره) در تعلیقه‌يي، با استفاده از حکمت متعالیه به نقد ب چکیده کامل
        فصل چهارم مقدمة قیصری بر فصوص‌الحكم ابن‌عربي، در باب تبیین جواهر و اعراض بر اساس طریقة عرفاست و بیشتر بدنبال تبیین نفس رحمانی است. اما در این بین، بحثي مفصل نیز در بیان نفس رحمانیِ عرفا به زبان فلسفی دارد. امام‌خميني(ره) در تعلیقه‌يي، با استفاده از حکمت متعالیه به نقد بیان قیصری پرداخته است. قیصری در خاتمة اين فصل نکاتی را در باب معنای تعین و انواع آن نيز بيان کرده که امام(ره) در تعلیقه‌يي دیگر، تبییني دقیق از انواع تعین به زبان عرفانی ارائه داده است. این معنای تعین و انواع آن بقلم قیصری، تقریباً بطور کامل در فصل سوم از مرحلة چهارم امور عامة اسفار اربعه انعکاس یافته که نشان از تأثیرپذیری بسيار فلسفة صدرایی از سنت عرفانی ابن‌عربی بطور عام، و مقدمة قیصری بطور خاص، دارد. از منظر قیصری، اعراض باید فصول جواهر باشند، اما از نظر صدرالمتألهین و بتبع او، امام‌خمینی(ره)، فصل جوهر، جوهر است نه عرض. قیصری معتقد است گاهی تعین، عین ذات است و گاهی نیز امری زائد بر ذات، اما امام بر اين باور است كه اساساً تعین به ذات حق تعالی تعلق نمیگيرد زیرا تعین از آثار تجلیات اسمائی است؛ اما آنچه دارای احدیت جمع تعینات است، اسم اعظم و انسان کامل است. هدف اصلي مقاله حاضر تبيين، تحلیل و گاه نقد دقیق مقاصد متن قیصری و تعلیقات امام‌خمینی(ره) بر آن است. امام(ره) در یک تعلیقه با استفاده از ذخایر فلسفة صدرایی به نقد قیصری پرداخته و در تعلیقه‌يي دیگر، در واقع بر مبناي بخشی از اسفار اربعه، مواضع خود را تبیین نموده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        74 - حسن عدل؛ آموزه‌يي عقلي يا عُقلايي؟
        محمد امامی حسین فرزانه
        «عدل، حَسَن است» و «ظلم، قبيح است» قواعد و گزاره‌هايي پركاربرد در دانشهاي مختلفند. متكلمان ايندو گزاره را عقلي، ضروريِ اولي، بديهي، قطعي و بينياز از استدلال ميدانند اما برخي فيلسوفان با انكار بداهت و قطعيت، آنها را مشهوراتي صرف انگاشته‌اند كه وراي تطابق آراء عُقلا، واقع چکیده کامل
        «عدل، حَسَن است» و «ظلم، قبيح است» قواعد و گزاره‌هايي پركاربرد در دانشهاي مختلفند. متكلمان ايندو گزاره را عقلي، ضروريِ اولي، بديهي، قطعي و بينياز از استدلال ميدانند اما برخي فيلسوفان با انكار بداهت و قطعيت، آنها را مشهوراتي صرف انگاشته‌اند كه وراي تطابق آراء عُقلا، واقعيت ديگري ندارند. در مورد اين دو گزاره يقيني‌انگاري بمعناي اعتقاد به صلاحيت استفاده از آنها در برهان و توليد نتايج علمي است و مشهورانگاري به كاركرد جدلي آنها اشاره دارد. برخي معتقدند مشهورانگاري در تفسير اينگونه قضايا، به فروريختن پشتوانة گزاره‌هاي اخلاقي مي‌انجامد. مسئله اينجاست كه چرا در مورد ايندو گزارة بظاهر بديهي، چنين اختلاف نظر زيادي ايجاد شده است؟ يافته‌هاي اين پژوهش كه بشيوة توصيفي ـ تحليلي انجام پذيرفته، نشان ميدهد كه راه‌حل را بايد در تفكيك ميان «حُسن عقلي» و «حُسن عقلايي» جُست. دو قضية مذكور، هرگاه بعنوان قضاياي عقليِ شخصي لحاظ شوند، تصديقاتي ظني و تكويني‌ هستند اما در مقام گزاره‌هاي عُقلاييِ اجتماعي، بديهي و البته اعتباريند كه برخلاف ‌نظر مشهور منطقدانان، بايد در زمرة يقينيات (نه مشهورات) قرار گيرند. علاوه بر اين، تعابيري نظير «لا عمدة لها الا الشهرة» كه توسط برخي صاحبنظران حكمت و منطق در مورد ايندو گزاره بكار رفته، بمعناي انكار واقعيت آنها نيست بلكه بمفهوم انكار بداهت و ضرورتشان در تحليلهاي عقلي ميباشد و بهمين دليل خللي در پشتوانه بودن آنها براي قضاياي اخلاقي ايجاد نميكند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        75 - اثبات تغيّر در عوالم فوق طبيعت بر اساس دو مبناي مختلف
        سیده زهرا موسوی بایگی سید مرتضی حسینی شاهرودی عباس جوارشکیان
        در جريان تعامل فلسفه با آموزه‌هاي ديني، مسائل بسياري توليد شده ‌است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن ع چکیده کامل
        در جريان تعامل فلسفه با آموزه‌هاي ديني، مسائل بسياري توليد شده ‌است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن عنصري محال است. از سوي ديگر، ظاهر آيات و روايات بر استكمال نفوس در عوالم فوق طبيعت دلالت ميكند. اينگونه اختلافات، محققان و انديشمندان را به چاره‌انديشي واداشته است. مقالة حاضر كه به روش تحليلي ـ استدلالي نگاشته شده، ميكوشد بر اساس اصول رايج فلسفي و نيز با التفات به رويكرد عرفاني ملاصدرا، به اين پرسش كه «آيا نفس پس از مفارقت از بدن تغيّر و حركت ميپذيرد؟» از دو راه متفاوت پاسخ دهد. بررسيها در اين پژوهش نشان ميدهد كه بر اساس مباني حكما، تغيّر احوالِ نفوس پس از مرگ، امري مقبول و از باب ترتب صور بر يكديگر و اظهار ملكات و صور كسب شده در عالم طبيعت است. همچنين بر اساس خوانش عرفاني از حكمت متعاليه، تحولات عوالم فوق طبيعت، قطعي و از سنخ همين تحولات اينجهاني است، اما در اين ديدگاه تحول و حركت بمعناي رايج فلسفي نيست بلكه عبارتست از خروج از اجمال و كمون به تفصيل و ظهور. به اين ترتيب، در پژوهش حاضر هم با تحفظ بر اصول فلسفي و هم با ارائه تعريفي جديد از حركت، از ظواهر نقلي دال بر حركت، تبييني معقول ارائه شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        76 - حركت جوهري نفس و پيامدهاي آن در نفس‌شناسي صدرايي
        روح‌الله  سوری حامد کمیجانی
        نفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را با چکیده کامل
        نفس در بستر وجود سيال خود بترتيب داراي مراحل عنصري، طبيعي، معدني، نباتي، حيواني (تجرد مثالي) و نطقي (تجرد عقلاني) ميگردد؛ از اينرو تعلق نفس به بدن بخشي از هويت اوست و در نتيجه، نفس جوهري مادي ـ مجرد است. صدرالمتألهين با توجه به سيلان وجودي نفس، ويژگيهاي گوناگون آن را بازخواني كرده است. بر اين مبنا، قواي نفس مراتبي از حقيقت ممتد نفسند كه در پي يكديگر شكوفا ميشوند. همچنين مرگ طبيعي نتيجة اشتداد وجودي نفس و برداشتن علاقه او از بدن عنصري است. نفس در مراحلي از اين سيلان وجودي به تجرد دست مي‌يابد و بنابرين بقايش پس از مرگ ضروري ميشود. از آنجا كه اشتداد و در نتيجه دستيابي به تجرد، ذاتي نفس است، تناسخ و بازگشت دوباره او به بدنِ عنصري نارواست. از اينرو نفس پس از مرگ، با بدن مثالي‌يي كه بر پاية ملكات اخلاقيش انشاء ميكند، زندگي برزخي خود را آغاز كرده و صورت طبيعي‌يي كه در مادة بدن عنصري انشاء ميكند، راه تكامل برزخي را براي او باز ميگذارد. يكي از مهمترين پيامدهاي حركت جوهري نفس، راهيابي آن به عوالم ربوبي و فناي در توحيد افعالي، صفاتي و ذاتي است. جالب آنكه بر پاية حركت جوهري، اين دستاورد مهم حتي هنگام تعلق نفس به بدن عنصري نيز رواست و الزاماً محدود به رخداد مرگ طبيعي نيست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        77 - اعيان ثابته و جايگاه آن در علم پيشين الهي از ديدگاه ابن‌عربي و ملاصدرا
        امیرحسین کیانی زهره حسینی خامنه‌ای
        «اعيان ثابته» يكي از مهمترين اركان هستي‌شناسي ابن‌عربي است و پذيرش آن تأثير بسزايي در نوع نگاه به مسئلة علم خداوند دارد. «علم خداوند قبل از خلقت موجودات»، چالش مهمي است كه دستگاههاي معرفتي كلامي، فلسفي و عرفاني هركدام بنوبة خود تلاش كرده‌اند كه آن را تشريح و تبيين نماي چکیده کامل
        «اعيان ثابته» يكي از مهمترين اركان هستي‌شناسي ابن‌عربي است و پذيرش آن تأثير بسزايي در نوع نگاه به مسئلة علم خداوند دارد. «علم خداوند قبل از خلقت موجودات»، چالش مهمي است كه دستگاههاي معرفتي كلامي، فلسفي و عرفاني هركدام بنوبة خود تلاش كرده‌اند كه آن را تشريح و تبيين نمايند. معتزله و ابن‌عربي با قبول ثابتات ازليه، سعي كرده‌اند اين نزاع را پاسخ دهند. ديدگاه ابن‌عربي مخالفاني ميان فلاسفه دارد و يكي از آنها ملاصدراست كه در آثارش به ساختار اعيان ثابته بسيار تاخته است. اما با بررسي بيشتر و نگاه تطبيقي به اين پاسخ ميرسيم كه ملاصدرا با طرح نگاهي نو به مسئلة اعيان ثابته و بيان تقريري جديد از نگاه ابن‌عربي، تلاش ميكند مواردي را كه با دستگاه فلسفيش در تعارض است، حل كند. اين تحقيق با اشاره به نكات مطرح شده، اثبات ميكند كه ملاصدرا ديدگاه ابن‌عربي در مورد اعيان ثابته را پذيرفته و ميان نگاه ابن‌عربي و قول به ثبوت معدومات ـ‌كه ديدگاه معتزله است‌‌ـ تفاوت قائل است و نگاه اول را مطابق با كشفيات و مشاهدات خويش ميداند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        78 - علم الهی به جزئیات از دیدگاه ابن‌سینا و توماس آکوئینی
        محمد محمودی حسین کلباسی اشتری
        این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلاف‌نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده‌اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و چکیده کامل
        این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلاف‌نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده‌اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و ابن‌سینا نیز در درون این سنت جای میگیرد، علم الهی به جزئیات انکار میگردد اما در چارچوب همین مکتب، توماس آکوئیناس در مقام يك متکلم، این علم را برای خدا اثبات میکند. از دیدگاه ابن‌سینا میان «ماهیت» و «وجود» بعنوان دو مرتبة مختلف از هستی، تفاوت بنیادین وجود دارد. واجب‌الوجود علت برای اعطاء وجود به ماهیات میباشد و به این دلیل نمیتواند ماهیات را در جزئیات آنها بشناسد، چرا که آنها مستقل از او، «وجود» ندارند؛ البته ابن‌سینا علم الهی به جزئیات را از طریق «وجودشان» انکار نكرده است. اما در تصور کلامی توماس از خدا، بمثابه خدای متشخص، انکار علم الهی به جزئیات، منجر به خلل در قدرت الهی میگردد. بعلاوه، در صورت انکار علم الهی به جزئیات، انسان که مخلوق خداست، در مرتبه‌يي بالاتر از خالق قرار میگیرد، زیرا میتواند جزئیات را بشناسد. آکوئیناس که در اینجا در قامت یک متکلم ظاهر شده، مرز میان فلسفه و الهیات را نادیده گرفته و در اعتراض به ابن‌سینا ميگويد کلیاتی مانند «حیوان» و «انسان» نمیتوانند ملاک تمایز یک جزئی مانند «سقراط»، از دیگران باشند. مقالۀ حاضر به تحلیل و تطبیق دیدگاه ایندو فیلسوف در مورد علم خدا به جزئیات میپردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        79 - بررسی تطبیقی «نظریة فطرت» مطهری و «عقل عملی» کانت
        امید  ارجمند قاسم کاکایی
        استاد مرتضي مطهری بعنوان یکی از اندیشمندان برجسته در حوزة فلسفة اسلامی، و ايمانوئل کانت از متفکران بزرگ فلسفة غرب، نظرياتي نوآورانه را از خود برجای گذاشته‌اند. در نظام فکری استاد مطهری «نظرية فطرت»، از محوریترین و مهمترین مباحث است. او انسان را داراي سه مرتبة طبيعت، غري چکیده کامل
        استاد مرتضي مطهری بعنوان یکی از اندیشمندان برجسته در حوزة فلسفة اسلامی، و ايمانوئل کانت از متفکران بزرگ فلسفة غرب، نظرياتي نوآورانه را از خود برجای گذاشته‌اند. در نظام فکری استاد مطهری «نظرية فطرت»، از محوریترین و مهمترین مباحث است. او انسان را داراي سه مرتبة طبيعت، غريزه و فطرت دانسته و فطرت را نیز به دو بخش «فطرت شناخت» و «فطرت‌ گرايش» تقسيم كرده است. عمده نوآوريهاي مطهري ـ بويژه در تبيين مباحثي همچون خدا، جاودانگي نفس و اخلاق ـ در مباحث مربوط به فطرت‌گرايش بيان شده است. از سوی دیگر، كانت در مقام فيلسوفي بزرگ و تأثیرگذار، مباحث مابعدالطبیعه ـ بويژه مسائلي همچون خدا، جاودانگي نفس و آزادي ـ را به بوتة نقد كشيده و حوزة اين مسائل را از عقل نظري به «عقل عملي» منتقل نموده است. نظریة فطرت مطهری و بطور خاص، بحث گرایشهاي فطری و مباحث مبتنی بر آن ـ همچون اثبات خدا، جاودانگی نفس و اخلاق با نظریة عقل عملی کانت، بويژه مبحث اصول موضوعة عقل عملی ـ یعنی آزادی، جاودانگی نفس و خدا کاملاً قابل مقايسه است. هدف از این تحقیق، مقايسة نظریة فطرت مطهری و نظریة عقل عملی کانت و بیان وجوه اشتراک آنها، یعنی شباهت کمال لایتناهی با خیر اعلی، شباهت روش اثبات جاودانگی، اثبات خدا و شباهت جایگاه فلسفة اخلاق از نظر مطهری و کانت ميباشد. در این راستا، با روش توصیفی ـ تحلیلي و تطبيقي بسراغ آثار این دو اندیشمند رفته‌ایم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        80 - بررسي و نقد «فص حكمت عصمتي در كلمة فاطمي(س)»
        محمود صیدی
        فص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية ‌عنوان اثري است از استاد حسن‌زاده آملي كه بسياق فصوص الحكم‌ ‌ابن‌عربي و بعنوان مكمل و تتمة آن نوشته شده است. در اين كتاب به ابعاد و زواياي شخصيت اسرارآميز و در عين حال همه‌جانبة فاطمه زهرا (س) در مقام انساني كامل و معصوم پرداخته شده است. چن چکیده کامل
        فص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية ‌عنوان اثري است از استاد حسن‌زاده آملي كه بسياق فصوص الحكم‌ ‌ابن‌عربي و بعنوان مكمل و تتمة آن نوشته شده است. در اين كتاب به ابعاد و زواياي شخصيت اسرارآميز و در عين حال همه‌جانبة فاطمه زهرا (س) در مقام انساني كامل و معصوم پرداخته شده است. چنين مبحثي در عرفان نظري گرچه از جهاتي مدعايي ابداعي است اما با اشكالاتي روبروست: 1) در نقل احاديث و مستندات روايي آن عموماً دقت كافي صورت نگرفته است؛ برخي از احاديث مورد ادعا در منابع روايي يافت نميشود و برخي ديگر از منابع روايي نامعتبر نقل شده‌اند؛ 2) ملكه عصمت اختصاص به فاطمه (س) ندارد، بنابرين اختصاص يافتن چنين فصي به ايشان نادرست بنظر ميرسد؛ 3) فصوص الحكم‌ ‌با فص آدمي(ع) شروع شده و با فص محمدي(ص) خاتمه مي‌يابد، و از آنجا كه وارثين حقيقي پيامبر اسلام (ص) در ظهورات اسمائي، تابع ايشان هستند، احكام و مسائل عرفاني مرتبط با حضرت فاطمه (س) در فص محمدي (ص) جاي ميگيرد و نيازي به فصي جداگانه و متمايز نيست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        81 - درونگرایی اشتدادی و انگیزش اخلاقی در فلسفة عمل از دیدگاه ملاصدرا
        مهدي  زماني
        این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا دربارة انگیزش اخلاقی پرداخته است. ملاصدرا در آثار خویش، برای مبدأ انگیزشی انسان برای انجام فعل، دو نوع تبیین ارائه داده است: تبیین ماهوی و تبیین اشتدادی. او در تبیین ماهوی هماهنگ با فیلسوفان پیش از خود، گاه انگیز چکیده کامل
        این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا دربارة انگیزش اخلاقی پرداخته است. ملاصدرا در آثار خویش، برای مبدأ انگیزشی انسان برای انجام فعل، دو نوع تبیین ارائه داده است: تبیین ماهوی و تبیین اشتدادی. او در تبیین ماهوی هماهنگ با فیلسوفان پیش از خود، گاه انگیزش را به حلقة اول از مبادی صدور فعل یعنی شناخت و تصور (داعی) نسبت داده، اما در بیشتر موارد عامل اصلی انگیزش را به حلقة دوم یعنی شوق مربوط میداند. شوق پس از ادراک (تصور و تصدیق) و پیش از اراده (اجماع و عزم)، حالتی انگیزشی در فاعل ایجاد میکند. بر اساس این تبیین، ممکن است فاعل، خوبیِ فعل را درک و تصدیق کند اما نسبت به آن شوق نداشته باشد و نیز احتمال دارد امری را که نسبت به آن شوق دارد، اراده نکند و بنابرین میان این سه مرحله رابطه‌يی امکانی تصویر میشود. بر اساس تبیین وجودی و اشتدادی، میان ادراک، شوق و اراده پیوندی عمیق و ذاتی وجود دارد که از آن میتوان به «درونگرایی اشتدادی» تعبیر نمود. اعتقاد ملاصدرا به 1) سریان علم، شوق و اراده در سراسر وجود، 2) هویت واحد نفس و وحدت قوا و افعال و 3) نقش دوگانة شناختی ـ انگیزشی عقل عملی، دلايلی است که میتواند به تبیین این نوع از درونگرایی در دیدگاه او کمک نماید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        82 - مسئلۀ جاودانگی نفس در اندیشۀ علامه طباطبائی
        قاسم  پورحسن حسین کلباسی اشتری علیرضا  کلبادی نژاد
        دیدگاه علامه طباطبایی در باب جاودانگی نفس، مبتنی بر جهانبینی توحیدی اوست. او تلاش کرده به چالش‌برانگیزترین مباحث و اشکالات مربوط به جاودانگی نفس در مسئلۀ سعادت و شقاوت ذاتی، احباط، تکفیر و خلود در عذاب پاسخ دهد. علامه با اتکا به مبانی عقلی و بر مبنای حکمت متعالیۀ صدرالم چکیده کامل
        دیدگاه علامه طباطبایی در باب جاودانگی نفس، مبتنی بر جهانبینی توحیدی اوست. او تلاش کرده به چالش‌برانگیزترین مباحث و اشکالات مربوط به جاودانگی نفس در مسئلۀ سعادت و شقاوت ذاتی، احباط، تکفیر و خلود در عذاب پاسخ دهد. علامه با اتکا به مبانی عقلی و بر مبنای حکمت متعالیۀ صدرالمتألهین و بهره¬گیری از اصولی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری اشتدادی، وحدت حقیقت نفس و تشکیک در مراتب وجود، تقریری نو از معاد و جاودانگی نفس ارائه نموده است. این نوشتار میکوشد با طرح موضوع جاودانگی، نسبت آن را با اهداف و غایات انسانی که همان تحقق تمامیت حقیقی انسان با معاد و جاودانگی نفس است، تبیین نماید. در این راستا، نظر علامه طباطبایی دربارۀ وجود جوهری نفس و اثبات جاودانگی آن، و همچنین وجوه نوآورانۀ اندیشۀ وی در بحث جاودانگی و نتایج و پیامدهای معرفتی آن را مورد بحث و بررسی قرار داده‌ایم و به اشکالات مطرح‌شده علیه جاودانگی نفس، با توجه به مبانی علامه، پاسخ داده‌ایم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        83 - ضرورت حیات اجتماعی و نیاز بشر به دین از منظر صدرالمتألهین و ابن‌مسکویه
        ناصر محمدی غلامحسین  خدری خلیل ملاجوادی
        ضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابن‌مسکویه درگسترة پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسه‌يی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نيازهاي انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود چکیده کامل
        ضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابن‌مسکویه درگسترة پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسه‌يی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نيازهاي انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود فردی بعنوان «نبی» را مستدل میکند. وی با تبييني فلسفی، معتقد است معنی و مفهوم نوع انسانی، در «هویت جمعی» او در عالم خارج از ذهن و در شاکلة اجتماعی او تحقق پیدا میکند. ابن‌مسکویه در نظري قابل تأمل و شاید انحصاری، نیاز اصلی انسان به تشکیل زندگی جمعی را بدلیل ضرورت پاسخ به نیاز فطری به «محبت و الفت» متقابل میداند و رفع نیازهای مادی را در مرحلة بعد مطرح میکند. از نظر او، محبت اساس زندگی و تشکیل جامعة گروهی انسانهاست. دیدگاه ملاصدرا دارای صبغة عقلی و فلسفی است درحالیکه تبیین ابن‌مسکویه صرفاً مبتنی بر وجود محبت و عاطفه بین انسانهاست. از نظر هر دو انديشمند، آموزه‌های وحیانی دین، گسترة نیازهای دنیوی و اخروی انسان را دربرمیگیرد اما در منظر هیچکدام، تأکیدی واضح و مستقل نسبت به شأنیت تهذیب نفوس برای نبی و انسان کامل الهی، مشهود نیست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        84 - بررسی انتقادی شیوۀ سهروردی در تعریف اشیاء
        محمد حسین زاده
        سهروردی در مبحث «تعریف» با وارد نمودن پنج اشکال، ناکارآمدی نظریۀ تعریف مشائی را نشان داده و بجای آن شیوة دیگری برای تعریف اشیاء مطرح کرده است. این شیوه که با عنوان «تعریف مفهومی» مشهور است، بر تبادر و فهم عرفی از معنای لغت متکی میباشد و طبق آن، لفظ از طریق بیان مقومات م چکیده کامل
        سهروردی در مبحث «تعریف» با وارد نمودن پنج اشکال، ناکارآمدی نظریۀ تعریف مشائی را نشان داده و بجای آن شیوة دیگری برای تعریف اشیاء مطرح کرده است. این شیوه که با عنوان «تعریف مفهومی» مشهور است، بر تبادر و فهم عرفی از معنای لغت متکی میباشد و طبق آن، لفظ از طریق بیان مقومات مفهومیش از منظر اهل لسان تعریف میشود. در این مقاله پس از تبیین شیوۀ سهروردی در تعریف اشیاء، به بررسی و نقد آن پرداخته شده است. تحليل و بررسی انتقادی دیدگاه سهروردی نشان ميدهد که نتیجۀ منطقی اشکالات او به نظریۀ تعریف مشائی، تصحیح نظریۀ مشائیان از طریق بکارگیری «شهود» است، نه کنارنهادن تعریف شیء بحسب ماهیت و روی‌آوردن به نظریۀ تعریف مفهومی. علاوه بر این ، نظریة تعریف سهروردی ـ بعنوان جایگزین نظریۀ تعریف مشائی ـ داراي اشکالاتي متعدد است؛ بهمين دليل، با فرض پذيرفتن اشکالات سهروردی به نظریۀ تعریف مشائی، شیوۀ خود او نیز در نظریةتعریف، فی نفسه قابل قبول نیست. در پایان این نوشتار، دیدگاه یکی از سهروردی‌پژوهان معاصر که معتقد است رابطۀ منطق تعریف ابن‌سینا و سهروردی رابطۀ تکامل است نه تباین، تبیین و نقد شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        85 - واکاوی کیفیت انتزاع مفاهیم فلسفی بر اساس مبانی حکمت متعالیه
        مجتبی رحمانیان کوشککی محسن   حیدری سيدمحمد  موسوي
        دیدگاه مشهور اینست که مفاهیم فلسفی‌یی مانند وجود، وحدت، علیت و ضرورت، هیچگونه مابازائی در خارج ندارند و حتی بفرض اینکه این مفاهیم در خارج مابازاء داشته باشند نیز انسان توان درک آنها را ندارد، زیرا مواجهة انسانها با دنیای محسوسات از طریق حواس است و حواس نیز تنها توان درک چکیده کامل
        دیدگاه مشهور اینست که مفاهیم فلسفی‌یی مانند وجود، وحدت، علیت و ضرورت، هیچگونه مابازائی در خارج ندارند و حتی بفرض اینکه این مفاهیم در خارج مابازاء داشته باشند نیز انسان توان درک آنها را ندارد، زیرا مواجهة انسانها با دنیای محسوسات از طریق حواس است و حواس نیز تنها توان درک کیفیات محسوس اشیاء را دارند و حتی قادر به درک تمام عوارض هم نیستند. با پذیرش این‌دو مطلب، راه انتزاع مفاهیم فلسفی از واقعیات محسوس خارجی بطورکلی بسته بنظر میرسد. این پژوهش با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، بر اساس برخی از مبانی حکمت متعالیه ‌ـ‌ازجمله تقرر و ثبوت مفاهیم فلسفی در خارج، نحوۀ‌ وجود نفس و کیفیت ادراک آن‌ـ درصدد اثبات این مطلب است که مفاهیم فلسفی، مستقیم و بدون واسطه از خارج و از دل ادراکات حسی بدست می آیند. اگرچه این نظریه در آثار صدرالمتألهین وجود ندارد اما مبانی فلسفی وی، زمینه و بستر چنین تبیینی را بخوبی فراهم میکند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        86 - بررسی استدلال‌ ابن‌سینا در الهیات شفا بر عرض بودن وحدت
        محمدهادی توکلی
        بر اساس گزارشهاي ارسطو، عده‌‌يي از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با ساير جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریۀ یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابن‌سینا نظریۀ جوهر بودن واحد و ن چکیده کامل
        بر اساس گزارشهاي ارسطو، عده‌‌يي از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با ساير جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریۀ یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابن‌سینا نظریۀ جوهر بودن واحد و نقدهای ارسطو بر آن را در مباحث الهیات از کتاب الشفاء بتفصیل مورد بررسی قرار داده و برخلاف ارسطو، به صرف «محمول» دانستن «واحد» بسنده نکرده بلکه از طریق یک استدلال غامض و مفصل، سعی نموده عرضِ لازم بودن «وحدت» را بعنوان مبدأ اشتقاق «واحد» به‌اثبات برساند. استدلال ابن‌سینا از جهاتي متعدد نقدپذیر است که مهمترین انتقاد وارده بر آن خلط میان عروض مقولی و عروض تحلیلی است. وحدت صرفاً عرض تحلیلی است و استدلال ابن‌سینا نمیتواند عرض مقولی بودن وحدت را اثبات نماید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        87 - واکاوی مبانی حکمت صدرایی در سبک زندگی سیاسی امام خمینی (ره)
        سید حامد عنوانی وحیده فخار نوغانی سید حسین سید موسوی سید مرتضی حسینی شاهردوی
        سبک زندگی سیاسی، به شیوۀ خاص مواجهه با مهمترین وظایف ساحت زندگی سیاسی اطلاق میشود که در راستای نیل به اهداف سیاسی شکل میگیرد. با توجه به اهمیت نقش مبانی هستی‌شناختی در بینشهای سازندۀ سبک زندگی، تحلیل مبانی هستی¬شناسانه سبک زندگی سیاسی امام ـ بعنوان فردی صاحب سبک ـ ضرورت چکیده کامل
        سبک زندگی سیاسی، به شیوۀ خاص مواجهه با مهمترین وظایف ساحت زندگی سیاسی اطلاق میشود که در راستای نیل به اهداف سیاسی شکل میگیرد. با توجه به اهمیت نقش مبانی هستی‌شناختی در بینشهای سازندۀ سبک زندگی، تحلیل مبانی هستی¬شناسانه سبک زندگی سیاسی امام ـ بعنوان فردی صاحب سبک ـ ضرورت می‌یابد. بدین منظور در این مقاله میکوشیم تأثیر مبانی حکمت متعالیه در محورهای اصالت وجود، خیریت وجود، وحدت وجود و کثرت در مظاهر آن، بساطت وجود و جایگاه انسان کامل در مراتب هستی را بر سبک زندگی سیاسی امام خمینی بررسی نماییم. بررسی و تحلیل آثار منتشرشده دربارۀ زندگی و شخصیت امام، به روش کتابخانه‌یی، نشان میدهد که التزام به مبانی حکمت صدرایی در شکلگیری و تثبیت سبک زندگی سیاسی ایشان نقشی بسیار چشمگیر داشته است. افزون بر این، با توجه به تشکیک در سه مرتبۀ «سبک زندگی سیاسی انسان کامل»، «سبک زندگی سیاسی رهبران الهی سبک¬پذیر از انسان کامل» و «سبک زندگی مردمی سبک¬پذیر از سبک زندگی سیاسی رهبران الهی»، امام در مقام شخصیتی تربیت¬یافته از حقیقت انسان کامل، با اصرار بر فراهم نمودن شرایط وصول مردم به سبک¬پذیری از انسان کامل، توانست توده¬های عظیمی از مردم را در راستای رسیدن به سبکی جدید از زندگی سیاسی متعالی، با خود همراه سازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        88 - مقایسۀ تجرد ادراکهای حسی و خیالی با بُعد چهارم افزایشی
        مهدی اسدی
        یکی از مسائل مهمی که در فلسفۀ صدرایی مغفول مانده، «بُعد چهارم افزایشی» است. بر اساس «دیدگاه افزایشی زمان» آینده معدوم است ولی هر کدام از زمانهای گذشته و حال، ثابت در جای خود قرار دارند. اندیشمندان مسلمان گرچه بتصریح متوجه چنین تقریری نبوده‌اند، اما لازمۀ برخی سخنان فلاس چکیده کامل
        یکی از مسائل مهمی که در فلسفۀ صدرایی مغفول مانده، «بُعد چهارم افزایشی» است. بر اساس «دیدگاه افزایشی زمان» آینده معدوم است ولی هر کدام از زمانهای گذشته و حال، ثابت در جای خود قرار دارند. اندیشمندان مسلمان گرچه بتصریح متوجه چنین تقریری نبوده‌اند، اما لازمۀ برخی سخنان فلاسفۀ صدرایی دربارۀ تجرد ادراک حسی و خیالی و حافظه، همین دیدگاه است؛ هنگامیکه چیزی را ادراک حسی/ ‌خیالی میکنیم، این ادراک درست بهمان صورت پدید آمدن خود، در ذهن باقی میماند. در این مقاله نشان خواهیم داد که درواقع این دیدگاه ارتباطی به تجرد ندارد و ـ در صورت درستی ادلّه ـ تنها میتواند «بُعد چهارم افزایشی» را اثبات کند. در این راستا، پیشینۀ بعد چهارم افزایشی را در فلسفه‌های پیشاصدرایی نیز بصورت انتقادی بررسی خواهیم کرد؛ بویژه این ادعای سهروردی را که محتوای چهاربعدگروی افزایشی را بصراحت به برخی نسبت داده است: «چون هر یک از حرکتها موجود شده‌اند، پس کل حرکتها نیز موجود شده و آنها اجتماع در وجود دارند». پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        89 - مبانی جهان‌شناختی و انسان‌شناختی معنای زندگی در فلسفة صدرایی و روان‌درمانگری وجودی
        شهناز شایان فر الهه قلعه
        معنای زندگی یکی از مهمترین دغدغه¬های بشر امروز و از مسائلِ سرنوشت‌ساز در میان فیلسوفان، روان¬درمانگران و اخلاق¬پژوهان معاصر است. در پژوهش‌ حاضر، معنای زندگی از نگاه ملاصدرا، در مقام یک فیلسوف مسلمان، و ارویـن یالوم، در مقام یک روان‌درمانگر اگزیستانسیالیست معاصر غربی، بر چکیده کامل
        معنای زندگی یکی از مهمترین دغدغه¬های بشر امروز و از مسائلِ سرنوشت‌ساز در میان فیلسوفان، روان¬درمانگران و اخلاق¬پژوهان معاصر است. در پژوهش‌ حاضر، معنای زندگی از نگاه ملاصدرا، در مقام یک فیلسوف مسلمان، و ارویـن یالوم، در مقام یک روان‌درمانگر اگزیستانسیالیست معاصر غربی، بررسی شده است. پرسش مهم مقالـه اینـست کـه مبانـی جهـان‌شناختـی و انسان‌شناختی معنای زندگی از دیدگاه ملاصدرا و اروین یالوم چیست؟ این پژوهش روشن میسازد که در مبانی فلسفی ملاصدرا، خدا با جلوه¬های جمالی و جلالی، بمثابه غایت هستی و معنابخش به هستی و انسان با ویژگی اشتداد وجودی، تجردی و کثرت نوعی حضور دارد. در مقابل، در مبانی فکری یالوم محوریت خدا انکار میشود و جهان فاقد معناست و این آدمی است که باید زندگیش را معنادار کند. بنابرین میتوان گفت در فلسفۀ ملاصدرا، با کشف معنا و در تفکر یالوم، با جعل معنا سروکار داریم. در مسئلۀ معنای زندگی، رویکرد ملاصدرا غایت‌گرایانه و الهی است و رویکرد یالوم، غیرغایت‌گرایانه و غیرالهی. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        90 - تحلیلی از معراج پیامبر گرامی اسلام (ص) بر اساس مبانی فلسفی ابن‌سینا و ملاصدرا
        مریم صمدیه عبدالرزاق  حسامي فر
        از نظر ابن‌سینا و ملاصدرا، معراج پیامبر(ص) واقعیت داشته و انکارکنندگان آن در زمرۀ کافران و گمراه‌شدگان از صراط مستقیم هستند. ابن‌سینا معتقد است معراج پیامبر(ص) جسمانی نبوده، چراکه جسم در یک لحظه نمیتواند مسافت بسیار زیاد را طی کند، بلکه عقلی و روحانی بوده است. ببیان دیگ چکیده کامل
        از نظر ابن‌سینا و ملاصدرا، معراج پیامبر(ص) واقعیت داشته و انکارکنندگان آن در زمرۀ کافران و گمراه‌شدگان از صراط مستقیم هستند. ابن‌سینا معتقد است معراج پیامبر(ص) جسمانی نبوده، چراکه جسم در یک لحظه نمیتواند مسافت بسیار زیاد را طی کند، بلکه عقلی و روحانی بوده است. ببیان دیگر، چون مسیر عروج پیامبر(ص) عوالم مجرده بوده است، نمیتوان این سیر را سیری جسمانی دانست. اما ملاصدرا با صراحت از جسمانی بودن کیفیت حضور پیامبر در معراج سخن میگوید. او قائل به جسمانی بودن حضور پیامبر در سیر آسمانی و همچنین جسمانی بودن اموری است که برای ایشان در شب معراج رخ داده است؛ البته جسمانی بودن آنها متناسب با عوالمی است که حضرت در آنها سیر کرده اند. ملاصدرا برای انسان قائل به سه نوع جسم است: عقلی، مثالی و عنصری. او سیر زمینی را از سنخ جسم عنصری و سیر آسمانی را از سنخ جسم مثالی و همچنین جسم عقلی میداند و معتقد است حضرت، متناسب با عوالمی که سیر میکردند، لباس جسمانیت به تن مینمودند. در این مقاله، مسئلۀ کیفیت حضور پیامبر در شب معراج و امور اخروی‌یی که برای ایشان در آن شب اتفاق افتاد، با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و بر اساس دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا بررسی و تحلیل میشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        91 - سفر معنوی بر اساس سیر دیالکتیکی در فلسفۀ افلاطون و تطبیق آن با سفرهای عرفانی
        عطیه زندیه لیلا  افتخاری
        در فلسفۀ افلاطون و سنت عرفان اسلامی، عالَم و آدم دارای دو بعد جسمانی و روحانی معرفی شده‌اند. بعد روحاني انسان میتواند در عوالم هستي سفر معنوی صعودی و نزولی داشته باشد. در عرفان اسلامی، طی مراتب هستی، یعنی حضرات خمس، در سفرهای چهارگانه توضیح داده شده است که شامل سفر از خ چکیده کامل
        در فلسفۀ افلاطون و سنت عرفان اسلامی، عالَم و آدم دارای دو بعد جسمانی و روحانی معرفی شده‌اند. بعد روحاني انسان میتواند در عوالم هستي سفر معنوی صعودی و نزولی داشته باشد. در عرفان اسلامی، طی مراتب هستی، یعنی حضرات خمس، در سفرهای چهارگانه توضیح داده شده است که شامل سفر از خلق به حق، سیر در حق، سفر از حق به خلق و در نهایت سیر با حق در خلق میباشد. سفر معنوی در فلسفة افلاطون نیز با استفاده از سیر دیالکتیکی، تمثیل خط و تمثیل غار قابل تبیین است. افلاطون بطور کلی به این سفر معنوی پرداخته و قصد تقسیمبندی مراتب آن را نداشته است، اما میتوان آراء او را بطریقی صورتبندی کرد که بر این چهار سفر مطابقت پیدا کند. در این صورت، سفر معنوی در فلسفة افلاطون این چهار مرحله را شامل خواهد شد: سفر از سایه‌ها به عالم مُثُل، سیر در مُثُل، سفر از عالم مُثُل به عالم محسوس، و در نهایت، سیر با مُثُل در سایه‌ها. بدین‌ترتیب، سفر اول، دوم و چهارم با اختلافاتی که این‌دو تفکر در نگاه به برترین مراتب هستی و انسان کامل دارند، بصورت واضحتری قابل ‌تطبیق است. سفر سوم گرچه قابل‌تطبیق است، ولی تطبیق در آن بصراحت سه سفر دیگر نیست. نگاه دینی عارفان، تأکید آنان بر ریاضت و تزکیة ‌نفس و فاصلة زمانی طولانی که میان طرح این‌دو نوع اندیشه وجود دارد، از مواردی است که تفاوتهايی عمیق بین آنها ایجاد کرده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        92 - ملاصدرا و مسئلة زمان موهوم
        هدی حبیبی منش شمس الله سراج مجید  ضیائی
        یکی از جدال¬برانگیزترین مسائل فلسفی‌ـ‌کلامی در تاریخ اندیشۀ اسلامی، تحلیل مسئلۀ حدوث و قدم عالم بوده است. اغلب متکلمان مسلمان قائل به حدوث زمانی عالم هستند و زمانِ پیش از عالم را «زمانِ موهوم» ‌میدانند. ملاصدرا، در مقام بزرگترین فیلسوف حکمت متعالیه نیز در آثار خود بصورت چکیده کامل
        یکی از جدال¬برانگیزترین مسائل فلسفی‌ـ‌کلامی در تاریخ اندیشۀ اسلامی، تحلیل مسئلۀ حدوث و قدم عالم بوده است. اغلب متکلمان مسلمان قائل به حدوث زمانی عالم هستند و زمانِ پیش از عالم را «زمانِ موهوم» ‌میدانند. ملاصدرا، در مقام بزرگترین فیلسوف حکمت متعالیه نیز در آثار خود بصورت پراکنده از زمان موهوم بحث کرده است. او در برابر این نظریه دو موضع متفاوت اتخاذ کرده، اما نظر خویش را بصراحت بیان نمیکند. پژوهش حاضر به شرح آراء ملاصدرا درباب نظریۀ زمان موهوم و تبیین دو موضعِ اتخاذشده از سوی وی در اینباره میپردازد، تا در نهایت به این پرسش پاسخ دهد که موضع نهایی ملاصدرا دربارۀ زمان موهوم چیست؟ برای تبیین موضع نهایی وی، به مباحث پراکنده¬یی که در آثارش بیان کرده، مراجعه نموده و پس از تحقیق و تبیین ارتباط بین مطالب و جمعبندی آنها، به تشریح دیدگاه نهایی او میپردازیم. اگرچه ملاصدرا در یک موضع سعی بر توجیه نظریۀ زمان موهوم بر اساس مبانی و اصول خویش نموده، اما با توجه به عبارات وی در نفی واسطۀ بین عالم هستی و واجب تعالی، و همچنین اثبات وجود زمان و رد دلایل منکران زمان، میتوان نتیجه گرفت که نظر نهایی او، نفی زمان موهوم است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        93 - مبانی هستی¬شناختی هویت انسان در حکمت متعالیه
        علی زمانی خارائی جعفر شانظری سید مهدی امامی جمعه
        «هویت» یکی از مهمترین کلیدواژه‌های علوم انسانی در دنیای معاصر است که همچون سایر مفاهیم نظری، برآمده از مبانی متافیزیکی بوده و نمیتواند از حدود آن مبانی، فراتر رود. بررسی اصول حکمت متعالیه بر مبنای توجه به حقیقت وجود و احکام آن، نشان میدهد که هویت حقیقی انسان، همان نحوۀ چکیده کامل
        «هویت» یکی از مهمترین کلیدواژه‌های علوم انسانی در دنیای معاصر است که همچون سایر مفاهیم نظری، برآمده از مبانی متافیزیکی بوده و نمیتواند از حدود آن مبانی، فراتر رود. بررسی اصول حکمت متعالیه بر مبنای توجه به حقیقت وجود و احکام آن، نشان میدهد که هویت حقیقی انسان، همان نحوۀ وجود اوست که بسیط بوده و در عین ثبات شخصیت، سیال و تدریجی است؛ از اینرو، در طول حرکت خود، تحولاتی مختلف را تجربه کرده و کمالات علمی و عملی متعددی بدست می¬آورد که باعث میشود دارای آثار و مراتب گوناگونی باشد، بگونه¬یی که از هر مقطع آن، اوصاف و عناوین متفاوتی برداشت میشود. این درک از انسان، نه¬تنها با واقعیتهای زندگی بشری و فرهنگ ایرانی‌ـ‌اسلامی سازگار است، بلکه بسیاری از دغدغه¬ها و چالشهای علوم جدید در زمینۀ انسان¬شناسی و بحران هویت را حل میکند. نوشتار حاضر، مبانی هستی‌شناختی حکمت متعالیه در نسبت با هویت انسان، و همچنین آثار آن را بررسی میکند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        94 - رهایی از نمودهای بتان نادانی؛ مؤلفه‌های جزمیت فکری و راهکارهای مقابله با آن در اندیشۀ ملاصدرا
        هاشم قربانی روح اله آدینه
        نادانی و جزمیت فکری همواره در دوره¬های تاریخیِ حوزه¬های معرفتی، حضور داشته و با تقابل با دانایی، چهرۀ خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانایی حاصل میشود. گسترۀ نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید میکند. ملاصدرا با طرح چکیده کامل
        نادانی و جزمیت فکری همواره در دوره¬های تاریخیِ حوزه¬های معرفتی، حضور داشته و با تقابل با دانایی، چهرۀ خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانایی حاصل میشود. گسترۀ نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید میکند. ملاصدرا با طرح شکستن بتان نادانی، از نمودهای عینی این بتان در جامعه مینویسد. او معتقد است ارتقای روابط اجتماعی نیازمند ساختن بسترهای دانایی است و در صورت بیتوجهی، غلبه¬یی از ناکارآمدیِ معرفتی پدید می¬آید. ملاصدرا با تحلیل معناشناسی نادانی، از پرنمودترین نشانه‌های آن، یعنی تحجر، میگوید: هنجارهای اخلاقی و الزامات معرفتی در تحجرِ ناشی از نادانی، کمرنگ میشوند. نقد نادانی و سرزنش‌گری نادانان در تصویرسازی ملاصدرا، در چهار مؤلفۀ 1) عدم راستی‌آزمایی برداشتهای ذهنی با مقام واقع، 2) فقدان برگرفتِ وجوه مقایسه¬یی بویژه با ابعاد کاربستی آن ـ نظیر ارزیابی غیرمنصفانه‌ـ ، 3) جمود فکری و 4) رقابت معیوب اجتماعی تبلور یافته است. رقابت معیوب اجتماعی به کیفیت بهره¬وری نادرست اشاره دارد. ملاصدرا در نقد فرهنگ زمان خویش، از ظهور نادانی در چهرۀ دانایی بعنوان یکی از آفتهای مهم معرفتی نام برده است. او در تمامی نقادیهایش از این فرایند متحجرانه، ضعف علم حقیقی در جامعه، گسترش بیخردی اجتماعی، تباهی عدالت اجتماعی و سست شدن بنیادهای معرفتی جامعه را مهمترین پیامدهای آن معرفی میکند. ملاصدرا درمان نادانی را با توجه به طرح مشی زیست حکیمانه و توجه به الزامات آن، مطرح میکند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        95 - تبیین کثرتهای عرضی در عوالم طولی وجود بر مبنای حکمت صدرایی
        علی  صداقت حسن  فتح زاده
        بر مبنای اصل تشکیک وجود در حکمت صدرایی، جهان هستی نظامی طولی است که از اعلی علیین تا اسفل‌السافلین امتداد دارد و هر موجودی، در درجه¬یی از شدت و ضعف وجودی قرار میگیرد. قبول این مبنا در حکمت صدرایی، در کنار مشاهدات ما در جهان پیرامون از موجودات همعرضی که هیچ رابطۀ علّی‌ـ‌ چکیده کامل
        بر مبنای اصل تشکیک وجود در حکمت صدرایی، جهان هستی نظامی طولی است که از اعلی علیین تا اسفل‌السافلین امتداد دارد و هر موجودی، در درجه¬یی از شدت و ضعف وجودی قرار میگیرد. قبول این مبنا در حکمت صدرایی، در کنار مشاهدات ما در جهان پیرامون از موجودات همعرضی که هیچ رابطۀ علّی‌ـ‌معلولی با هم ندارند، مثل یک سنگ و یک درخت، این پرسش مهم را در تاریخ اندیشۀ بعد از صدرالمتألهین پیش آورد که چگونه میتوان بین این دو حقیقت، جمع نمود. پاسخ به این پرسش، در چهارصد سال گذشته، اختلافهایی مبنایی بین شارحان آثار ملاصدرا پدید آورده است. ما در این پژوهش نشان میدهیم که پذیرش نظام طولی و تشکیکی وجود، منافاتی با پذیرش کثرتهای عرضی ندارد و آنچه در تشکیک وجود صدرایی پذیرفته شده، یک نظام تفاضلی بین همـۀ موجـودات است، نـه صرفـاً یک نظام علّـی‌ ـ‌ معلولـی. کلیـد اصلـی فهـم ماجرای کثرتهای عرضی در اندیشۀ صدرایی را باید در ماجرای ارباب انواع و ملحقات آن یافت. صدرالمتألهین در ارائۀ نظام فیض خود، تأثیر فراوانی از اندیشۀ سهروردی پذیرفته و از نحـوۀ صـدور اربـاب انـواع، در مجالهـای مختلف، دفاع کرده است. ارباب انواع همان عقول عرضی هستند که پذیرش آنها، مساوی است با حل ماجرای کثرتهای عرضی در همۀ عوالم طولی وجود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        96 - الگوی پنج‌ضلعی منابع شناسایی و ترتیب تفضیلی آنها در ساختار شناسایی صدرایی و کارتزینی
        حسن  رهبر کاظم  موسی خانی اسحاق آسوده حمید  اسکندری
        معرفت‌شناسی که به امکان، چیستی، منابع و قلمرو شناخت میپردازد، یکی از مهمترین مبانی خود را بر شناخت منابع شناسایی انسان بنیان نهاده است. معرفت‌شناسان معاصر از پنج منبع معرفت بعنوان منابع شناخت انسان نام میبرند: ادراک حسی، عقل، درون‌نگری، گواهی و حافظه. در میان فیلسوفان ج چکیده کامل
        معرفت‌شناسی که به امکان، چیستی، منابع و قلمرو شناخت میپردازد، یکی از مهمترین مبانی خود را بر شناخت منابع شناسایی انسان بنیان نهاده است. معرفت‌شناسان معاصر از پنج منبع معرفت بعنوان منابع شناخت انسان نام میبرند: ادراک حسی، عقل، درون‌نگری، گواهی و حافظه. در میان فیلسوفان جهان غرب و اسلام، دکارت در غرب و ملاصدرا در جهان اسلام، در مورد مسئلۀ شناخت، بویژه منابع آن، نظریه‌پردازی کرده‌اند که دیدگاهشان به الگوی پنج‌ضلعی‌یی که معرفت‌شناسان معاصر مطرح میکنند نزدیک و قابل تطبیق است. ملاصدرا و دکارت، آغاز معرفت را با حس و پایان آن را در عقل میبینند؛ با این تفاوت که عقل در حکمت متعالیه اگرچه اتمّ مراتب ادراک است، اما هنوز به پایان راه نرسیده و این درون‌نگری مبتنی بر شهود است که پایان‌بخش معرفت حقیقی است. در مکتب شناختی ملاصدرا و دکارت، ادراک حسی، عقل و درون‌نگری، تولیدکنندۀ معرفت، گواهی انتقال‌دهنده، منبع اجتماعی و عام معرفت، و حافظه، نگهدارنده و مخزن معرفت قلمداد میشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        97 - تحليل و انتقاد پنج دليل از ادلة بطلان تسلسل بينهايت علل فاعلي در اسفار اربعه
        مريم  خوشنويسان سید صدرالدین  طاهری بابک  عباسی
        در اين نوشتار پنج دليل از دلايل اصلي و مهم ملاصدرا براي بطلان تسلسل بينهايت علل فاعلي مورد بررسي و نقد قرار ميگيرد. نظر به اينكه بسياري از فلاسفه از اين اصل بمنظور اثبات واجب‌الوجود بهره برده‌اند، بررسي اشكالات وارد بر دلايل آن، بلحاظ ارتباط با اثبات وجود خدا، از اهميت چکیده کامل
        در اين نوشتار پنج دليل از دلايل اصلي و مهم ملاصدرا براي بطلان تسلسل بينهايت علل فاعلي مورد بررسي و نقد قرار ميگيرد. نظر به اينكه بسياري از فلاسفه از اين اصل بمنظور اثبات واجب‌الوجود بهره برده‌اند، بررسي اشكالات وارد بر دلايل آن، بلحاظ ارتباط با اثبات وجود خدا، از اهميت بسزايي برخوردار است. به اين منظور، چهار دليل بطور مستقل تقرير و نقد شده و دليل پنجم، از نظر محتوا و شيوه» نقد، بدليل چهارم بازگردانده شده است. اين دلايل عبارتند از: «برهان طرف و وسط»، «بـرهـان تطـبيق»، «بـرهان اسـد و اخصـر»، «بـرهـان تضايف»، «برهان تضايف». اشكالات وارد بر ادلة بطلان تسلسل و اهميتي كه بطلان تسلسل علل فاعلي در برخي از دلايل اثبات ذات الهي داشته‌، فلاسفه ـ اعم از اسلامي و غربي‌ـ را واداشته تا بدنبال ادله‌يي ديگر براي اثبات وجود خدا باشند كه بر ابطال تسلسل علل متكي نباشد، و در اين راه موفقيتهايي بدست آورده‌اند. در پايان اين مقاله، بدون ورود به بحث درباره» آن دلايل، ضمن جمعبندي و نتيجه‌گيري، به دو دليل مشهور اشاره شده كه عبارتند از: «برهان صديقين ملاصدرا در فلسفة اسلامي» و «برهان وجودي آنسلم در فلسفة غرب»؛ اين دو دليل، شبه لمي و تحليلي ميباشند و ويژگي ادعا شده دربارة دلايل مزبور اينست كه متكي بر هيچ مقدمه‌يي كه نيازمند اثبات باشد، نيستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        98 - دفاع صدرالمتألهین از دو چالش تناقض‌باورانه در حرکت جوهری
        غلام‌علی  هاشمی‌فر مهدي  عظيمي
        هرچند اصل مسئلۀ حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطۀ عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقض‌باوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانیِ موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و چکیده کامل
        هرچند اصل مسئلۀ حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطۀ عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقض‌باوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانیِ موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و بوجود آمدن معمایی‌ است که در ادبیات فلسفی به دشواره ابهام شهرت یافته است. این مناقشات، خود زایندۀ پارادوکسهایی هستند که تناقض‌باوران معاصر، آنها را شواهدی بر وجود تناقض در جهان خارج میدانند. نمود این چالشها و ارتباط آنها با حرکت جوهری، مسئلۀ نوشتار حاضر است. از آنجا که تغییر و تبدلِ صور نوعی در بستر حرکت جوهری نه دفعی بلکه از نوع تدریجی و اتصالی است، فقدان مرز در مراحل مختلف حرکت، زمینه‌ساز صدق دو ماهیت مختلف در آنِ واحد، بر موضوع واحد میگردد که این خود، مستلزم تناقض است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل انتقادی نشان میدهد که صدرالمتألهین به هر دو چالش پاسخ‌ داده است. او چالش اینهمانی را با ایدۀ «مادة مع صورة مّا» پاسخ داده و چالش ابهام را به قصور ادراک ما از تطابق ماهیت با همۀ انحاء هستی، ارجاع داده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        99 - آثار تجرد مثالی در فلسفه اسلامی
        شهاب الدین وحیدی مهرجردی احسان  کردی اردکانی وحید  گرامی
        یکی از مسائل مهم فلسفۀ اسلامی، بررسی ابعاد و جوانب گوناگون تجرد از دیدگاه فلاسفه است؛ و ازجمله مهمترین مسائل در بحث تجرد، پذیرش یا عدم پذیرش تجرد مثالی است که یکی از دغدغه‌های اصلی فلاسفۀ اسلامی در طول تاریخ بوده است. در میان فلاسفۀ اسلامی، حکمای مشاء، ضمن پذیرش عالم عق چکیده کامل
        یکی از مسائل مهم فلسفۀ اسلامی، بررسی ابعاد و جوانب گوناگون تجرد از دیدگاه فلاسفه است؛ و ازجمله مهمترین مسائل در بحث تجرد، پذیرش یا عدم پذیرش تجرد مثالی است که یکی از دغدغه‌های اصلی فلاسفۀ اسلامی در طول تاریخ بوده است. در میان فلاسفۀ اسلامی، حکمای مشاء، ضمن پذیرش عالم عقول و تجرد عقلی، منکر عالم مثال و تجرد مثالی بودند و قوۀ خیال را نیز مادی میدانستند، اما سهروردی و ملاصدرا، با توجه به مبانی فلسفی خود، به اثبات عالم مثال پرداختند؛ سهروردی قائل به عالم مثال منفصل بود، اما ملاصدرا علاوه بر عالم مثال منفصل، به عالم مثال متصل و تجرد قوۀ خیال نیز معتقد بود. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تجرد مثالی در فلسفۀ اسلامی و نقش آن در حل معضلات فلسفی است. در این مقاله، یازده اثری که قول به تجرد مثالی در زمینه¬های گوناگونی فلسفی، در پی دارد، مورد بررسی قرار گرفته‌ که عبارتند از: حشر نفوس ناقص و متوسط، عدم نیاز به بحث افلاک و پذیرش تناسخ در بحث معاد، اثبات معاد جسمانی، تفسیر صحیح و معقول از عجب‌الذنب، تجرد نفوس حیوانات و حشر آنها، بقای ادراکات جزئی پس از مرگ، حلقۀ اتصال عالم عقول و عالم ماده، تفسیر دقیق از خواب و رؤیا و مکاشفات و معراج پیامبر(ص)، تفسیر صحیح از احوال قبر و برزخ و قیامت، تفسیر حقیقت جن در حکمت اشراق، قیام صدوری صورتها برای نفس. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        100 - معاد جسمانی؛ با تکیه بر مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی
        هادی جعفری علی  ارشدریاحی
        ابن‌عربـی ازجملـه عرفایی است که در آثار خود به معاد جسمانی انسان و کیفیت آن، توجهی ویژه داشته است. او در اثبات معاد جسمانی بیشتر بر کشف و شهود تکیه دارد تا عقل استدلالی. اما نگارندگان این مقاله معتقدند با استفاده از مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی نیز میتوان بُعد جسمانی ان چکیده کامل
        ابن‌عربـی ازجملـه عرفایی است که در آثار خود به معاد جسمانی انسان و کیفیت آن، توجهی ویژه داشته است. او در اثبات معاد جسمانی بیشتر بر کشف و شهود تکیه دارد تا عقل استدلالی. اما نگارندگان این مقاله معتقدند با استفاده از مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی نیز میتوان بُعد جسمانی انسان را پس از مرگ، در عالم برزخ و آخرت اثبات نمود. گذشته از کیفیت معاد جسمانی، این پرسش مطرح است که آیا بر اساس مبانی و اصول عرفانی ابن‌عربی، معاد جسمانی قابل اثبات است یا خیر؟ این مقاله که بر اساس روش تحلیل محتوا نوشته شده، درصدد پاسخ به پرسش مذکور است و به این نتیجه رسیده که بر اساس اصول و مبانی ابن‌عربی ـ‌همچون تمیز و تعین انسان در سیر صعود، نسبت میان عالم صغیر و عالم کبیر، نظریۀ اسماء متقابله، شرافت قوای حسی، خلقت انسان بر صورت خداوند، معرفت‌النفس عرفانی، مقام جامعیت و اعتدال انسان، و تکرار در تجلی و تجدد امثال‌ـ معاد جسمانی قابل اثبات است. افزون بر آن، مقالۀ پیش‌رو نشان میدهد این قول که اصل انسان موجودی غیرجسمانی است و در نهایت به موطن غیرجسمانی خود بازمیگردد، سخنی باطل است و صورت انسانی باید دارای بدن باشد، بهمین‌دلیل، با فرض اینکه شریعت نسبت به معاد جسمانی اظهارنظری نکرده باشد، باز هم معاد جسمانی از چشم‌انداز مبانی و اصول عرفانی قابل اثبات است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        101 - جایگاه روش شهودی در فلسفۀ اسلامی
        رسول  نادری
        فلسفۀ اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالت‌دهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصل چکیده کامل
        فلسفۀ اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالت‌دهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصلی فلسفۀ اسلامی مورد توجه بوده، اما بهره¬‌وری از این روش، در حکمت متعالیه سامان یافته است. ملاصدرا در عین پایبندی بر روش عقلی، از روش شهودی نیز بهره¬های بسیار برده است. این کاربردها را میتوان در دو مقام: گردآوری و داوری، دسته‌بندی نمود. فلاسفۀ مسلمان در مقام گردآوری، از روش شهودی برای تبیین مسائل فلسفی جدید و نیز ارائۀ تصویری صحیح از برخی مسائل فلسفی استفاده کرده، و در مقام داوری، برای کشف حد وسط، کشف مغالطه و بازسازی برهان و اصلاح نتیجه و بعنوان مؤیدی بر استدلالهای عقلی، از شهود بهره گرفته¬اند. پرونده مقاله