• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات knowledge

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - صورت‌انگاري معرفت و تأثير آن در نظرية محاكات با بررسي تحليلي ـ توصيفي انديشة فارابي
        ابراهيم  بازرگاني
        فارابي علم را حصول صورت نزد ذهن يا عقل ميداند و محاكات را نيز بعنوان نظرية هنري قلمداد ميكند كه هنرمند از طريق تصوير انجام ‌ميدهد. بنابرين، «صورت» نقطة اتصال ميان دو نظرية معرفت‌شناختي و فلسفي ـ هنري او قلمداد ميگردد؛ بدون وجود صورت، از يكسو علم محقق نميشود و از سوي ديگ چکیده کامل
        فارابي علم را حصول صورت نزد ذهن يا عقل ميداند و محاكات را نيز بعنوان نظرية هنري قلمداد ميكند كه هنرمند از طريق تصوير انجام ‌ميدهد. بنابرين، «صورت» نقطة اتصال ميان دو نظرية معرفت‌شناختي و فلسفي ـ هنري او قلمداد ميگردد؛ بدون وجود صورت، از يكسو علم محقق نميشود و از سوي ديگر محاكات ابتر ميماند. اين جستار بر آنست تا با روش تحليلي ـ توصيفي به درك رابطة ميان نظرية شناخت و نظرية هنري فارابي دست يابد و بدين‌منظور موارد زير را اهدافي ميداند كه بترتيب منطقي در انديشة فارابي قابل پيگيري است: 1) دستيابي به نظرية شناخت 2) كشف نظرية محاكات و آشكارسازي محتواي اين نظريه 3) فهم رابطة ايندو نظريه 4) اثبات اين نكته كه نظرية محاكات صرفاً مبتني بر نظرية صورت‌باورانة معرفت امكانپذير است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - علم تفصيلي پيشين و قاعده‌ «بسيط‌الحقيقه»
        روح‌الله  سوري
        مهمترين ساحت علم الهي، علم پيشين (علم ذات به‌ غير در رتبة ذات) است. برخي معتقدند اگر اين علم، تفصيلي و عين ذات باشد، بساطت ذات الهي مخدوش ميشود. اما صدرالمتألهين بر اساس قاعدة «بسيط الحقيقه» ايندو را جمعپذير ميداند، زيرا تفصيل و تمايز معلوم، غير از تفصيل خود علم است. ‌ن چکیده کامل
        مهمترين ساحت علم الهي، علم پيشين (علم ذات به‌ غير در رتبة ذات) است. برخي معتقدند اگر اين علم، تفصيلي و عين ذات باشد، بساطت ذات الهي مخدوش ميشود. اما صدرالمتألهين بر اساس قاعدة «بسيط الحقيقه» ايندو را جمعپذير ميداند، زيرا تفصيل و تمايز معلوم، غير از تفصيل خود علم است. ‌نظام وجود تشكيك طولي (علّي) دارد و معلول وجود ضعيف‌شده علت است. بنابرين، مرتبة بالا (علت) وجود مرتبة پايين (معلول) را بگونه‌يي برتر (بدون نواقص آن) در خود دارد. واجب‌الوجود، برترين و بسيطترين مرتبة نظام وجود است، پس وجود برتر همة اشيائست و علم حضوري او به خويش، علم تفصيلي به اشياء، پيش از آفرينش آنهاست؛ بگونه‌يي كه خود علم بسيط است اما كشفي تفصيلي از اشياء دارد. از سوي ديگر، ذات واجب فاقد حدود و نواقص است. از اينرو برخي معتقدند تقرير ملاصدرا نيز مفيد علم پيشين اجمالي است. بر اساس مباني حكمت متعاليه ميتوان چنين پاسخ داد: حقيقت وجود (وجود برتر اشياء) مانند خطي است كه اجزاء آن تحقق بالفعل ندارند. حدودِ حقيقت وجود، خارج را پر نكرده‌اند اما حقيقتاً بر آن صادقند، بنابرين فاني و مضمحل در متن وجودند. پس علم وجود برتر به خويش، كاشف از حدود فاني در اوست، بگونه‌يي كه سبب بروز كثرت در ذات نميگردد. معناي «علم اجمالي (بسيط) در عين كشف تفصيلي» همين است. بنابرين، تحقق حدود اشياء در ساحت ربوبي مانند تحقق اضمحلالي اجزاء خط است، يعني حدود و كثرت زاييده از آن، نفس‌الامر دارد اما وجود خارجي ندارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - ذهن و مراتب واقع نمايي ادراك در انديشة صدرالدين قونوي
        مرتضي  جعفريان محمدجواد  رضايي‌ره
        مسئلة اعتبار و حدود شناخت و ادراك انسان و نسبت بين حقيقت و ذات اشياء با نمودهاي ذهني آنها، مستلزم تبيين نقش ذهن در ادراك و نسبتهاي آندو با يكديگر و همچنين رابطة آنها با متعلق ادراك است. گرچه صدرالدين قونوي مباحث علم و ادراك را با صبغة وجودشناختي مورد تحقيق و بررسي قرار چکیده کامل
        مسئلة اعتبار و حدود شناخت و ادراك انسان و نسبت بين حقيقت و ذات اشياء با نمودهاي ذهني آنها، مستلزم تبيين نقش ذهن در ادراك و نسبتهاي آندو با يكديگر و همچنين رابطة آنها با متعلق ادراك است. گرچه صدرالدين قونوي مباحث علم و ادراك را با صبغة وجودشناختي مورد تحقيق و بررسي قرار داده، ضمن طرح مسائل «علم» و ارتباط آن با «وجود» و مراتب آن، نقش فاعل شناسا در امر شناخت را نيز بطور ويژه بررسي كرده است. مباحث او در اينباره مشتمل بر نظريات بديعي است كه ميتواند برخي از وجوه مبهم مسائل ذهن و شناخت را روشنتر و سير ظهور انديشه‌هاي فلسفي شناخت شناسي را در حوزة فلسفة اسلامي آشكارتر سازد. از ديدگاه وي علم حصولي انسان كه بطور عام شامل ادراك حسي، خيالي و عقلي است، دو ويژگي اساسي دارد: از يك طرف پديدار شيء في نفسه است و برخي از وجوه و مراتب و شئون حقيقت آن را مينماياند و از طرف ديگر هميشه در چارچوبها و قيود ذهني فاعل شناسا قوام مي‌يابد و از نقش قابلي يا فاعلي ذهن تأثير ميپذيرد. بعبارت ديگر، شناخت محصول تعامل عين و ذهن است. اين نظريه كه مدتها قبل از نظرية مشهور كانت ابراز شده، گرچه مبدا عزيمت متفاوتي با نظر كانت دارد، از حيث گذر از رئاليسم خام كه نظرية شايع آن روزگار بوده حائز اهميت بسيار است. قونوي همچنين مسئلة مسانخت و مساوقت علم و ادراك با وجود را پيش از صدرالمتألهين طرح نموده و بسياري از لوازم و نتايج آن را تشريح و تبيين نموده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - تحليل درون‌شناختي ايمان در تفسير ملاصدرا از قرآن
        سيدمحمد كاظم  علوي
        ايمان، گرچه محور مباحث ديني است اما در مباحث تفسيري و كلامي ـ فلسفي جايگاه خاص خود را دارد و علما با ديدگاههاي مختلف به آن پرداخته‌اند. ملاصدرا نيز در تفسير خود به مسئلة محوري ايمان پرداخته است. او كه نظام فكري حكمت متعاليه را با ملاحظة جريانهاي مختلف فكري اسلام بنا نها چکیده کامل
        ايمان، گرچه محور مباحث ديني است اما در مباحث تفسيري و كلامي ـ فلسفي جايگاه خاص خود را دارد و علما با ديدگاههاي مختلف به آن پرداخته‌اند. ملاصدرا نيز در تفسير خود به مسئلة محوري ايمان پرداخته است. او كه نظام فكري حكمت متعاليه را با ملاحظة جريانهاي مختلف فكري اسلام بنا نهاده، در تفسير خود مجال بهتري مي‌يابد تا ديدگاهي جامع ارائه دهد. تحليل ايمان در تفسير ملاصدرا بيانگر اين ديدگاه متعالي است. در اين تحليل، روش‌شناسي ملاصدرا مورد ملاحظه قرار گرفته است. ملاصدرا ابتدا با در نظر گرفتن خاستگاه كلامي مسئلة ‌ايمان، به بررسي ديدگاه‌هاي مختلف كلامي و عقيدتي بر اساس مؤلفه‌هاي سه‌گانة كلامي: تصديق قلبي، اقرار زباني و عمل جوارحي ميپردازد و از اين ميان تنها تصديق قلبي را دخيل در ماهيت ايمان ميداند. او در مرحلة نهايي به تحليل اساسي و متعالي خود از ايمان ميپردازد كه در آن ايمان بمثابة يك حقيقت «درون‌شناختي» در نظر گرفته شده است و همچون ديگر امور دروني به تحليل درون‌شناختي آن ميپردازد. اين تحليل شامل چهار بخش ميشود، در بخش نخست ايمان به سه امر و ساحت علم، حال و عمل تحليل ميگردد. بخشهاي دوم و سوم، با تفكيك دو سير «ابتدايي» و «رجوعي» نحوة ترتب اين امور بر يكديگر و بيان افضليت سير رجوعي و بتبع آن علم ميپردازد. در بخش نهايي به تفكيك ميان دو نوع «علم معامله» و «علم مكاشفه» پرداخته شده و علم مكاشفه بعنوان هدف و مقصود اصلي معين ميگردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - نقد و بررسي ديدگاه «تأخر شناخت حضوري نفس از برخي شناختهاي حصولي»
        احمد حمداللهی اسکوئی
        از ديدگاه فيلسوفان صدرايي معاصر (علامه طباطبايي و استاد مطهري)، در مراحل پيدايش و حصول گونه‌هاي مختلف شناخت براي انسان، شناخت حضوري نفس بر هرگونه شناخت حصولي مطلقاً تقدم دارد و پيدايش هرگونه شناخت حصولي براي انسان بعد از آنست كه نفس نسبت به خودش شناخت حضوري پيدا كرده با چکیده کامل
        از ديدگاه فيلسوفان صدرايي معاصر (علامه طباطبايي و استاد مطهري)، در مراحل پيدايش و حصول گونه‌هاي مختلف شناخت براي انسان، شناخت حضوري نفس بر هرگونه شناخت حصولي مطلقاً تقدم دارد و پيدايش هرگونه شناخت حصولي براي انسان بعد از آنست كه نفس نسبت به خودش شناخت حضوري پيدا كرده باشد. برخي انديشمندان در ايران معاصر نقطة مقابل اين ديدگاه را مطرح و ادعا نموده‌اند كه شناخت حضوري نفس، فرع حصول و بدست آوردن برخي شناختهاي حصولي است؛ بعبارت ديگر، شناخت حضوري نفس متأخر از برخي شناختهاي حصولي است. اما بررسي و تحليل دقيق اين ديدگاه نشان ميدهد: اولاً، استدلال يا استدلالهاي مطرح شده براي آن، خالي از مغالطه نيست و مدعاي مذكور را اثبات نميكند. ثانياً، اين ديدگاه با شرايط لازم و كافي براي تحقق شناخت حضوري، در تناقض است. به همين دلايل، چنين ديدگاهي نميتواند مورد قبول باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - بررسي تحليلي ديدگاه نهايي صدرالمتألهين در موضوع علم الهي به ماديات
        سيداحمد  ‌غفاري قره‌باغ‌
        ملاصدرا در آثار مختلفش، نسبت به پذيرش صورتهاي مادي بمثابه مرتبه‌يي از مراتب علم الهي، مواجهه و مواضع متفاوتي داشته است؛ گاه تصريح به پذيرش كرده، گاه اصلاً موضعگيري نميكند و گاه آن را انكار ميكند. نوشتار حاضر درصدد است راه‌حلي براي شناخت ديدگاه نهايي ملاصدرا از ميان موضع چکیده کامل
        ملاصدرا در آثار مختلفش، نسبت به پذيرش صورتهاي مادي بمثابه مرتبه‌يي از مراتب علم الهي، مواجهه و مواضع متفاوتي داشته است؛ گاه تصريح به پذيرش كرده، گاه اصلاً موضعگيري نميكند و گاه آن را انكار ميكند. نوشتار حاضر درصدد است راه‌حلي براي شناخت ديدگاه نهايي ملاصدرا از ميان موضعگيريهاي متفاوت وي، بدست آورد. در اين راستا، تعابير متنوع ملاصدرا دربارة علم حضرت حق به ماديات و توجيهاتي كه براي هر يك از آنها ارائه شده، بررسي شده است. در يك توجيه علت اين تفاوت و تنوع، تطور رأي ملاصدرا از علم اشراقي الهي به علم متعالي دانسته شده و در ديگري، تفكيك وعاء دهر و وعاء زمان. مقالة حاضر نشان ميدهد كه هر دو توجيه نارسا است و تنها راه‌حل قابل پذيرش براي تبيين ديدگاه نهايي صدرالمتألهين در علم به ماديات، نسبيت تقسيم موجود به مجرد و مادي است. اين راه‌حل، متناسب با دو رويكرد بنياديني است كه ملاصدرا نسبت به تلازم تشكيك در وجود و كمالات آن، و همچنين هويت عين‌الربطي ممكنات اتخاذ نموده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - مسئلة جنسيت در رويكرد معرفت‌شناسانة ملاصدرا
        مهناز  مظفری فر علیرضا حسن پور مجید  ضیائی قهنویه
        در فلسفة اسلامي بطور عام و حكمت متعاليه بطور خاص، مسئلة جنسيت بصراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مباني فلسفة اسلامي و از لابلاي آثار فيلسوفان ميتوان به آراء ايشان در اينباره و تفسيرهاي گوناگوني از اين موضوع دست پيدا كرد. هدف اين مقاله، نشان دادن نسبت ميان عقل چکیده کامل
        در فلسفة اسلامي بطور عام و حكمت متعاليه بطور خاص، مسئلة جنسيت بصراحت مورد توجه قرار نگرفته است. اما بر اساس مباني فلسفة اسلامي و از لابلاي آثار فيلسوفان ميتوان به آراء ايشان در اينباره و تفسيرهاي گوناگوني از اين موضوع دست پيدا كرد. هدف اين مقاله، نشان دادن نسبت ميان عقل و جنسيت بر اساس حكمت صدرايي است و اينكه آيا زن و مرد در ادراك عقلاني سهم يكساني دارند يا بين اين دو تفاوت وجود دارد؟ طبق نظر ملاصدرا بنياديترين ويژگي انسان، عقلانيت، بخصوص عقل نظري است و زن و مرد از حيث داشتن قوة تعقل يكسان هستند؛ بدين معنا كه بين زن و مرد ذاتاً و طبيعتاً در برخورداري از عقل تفاوتي وجود ندارد. ملاصدرا تصريح ميكندكه رسيدن به مرتبة تعقل ـ يعني از قوه به فعليت رساندن عقل ـ بطور اكتسابي بدست مي‌آيد و تفاوتي كه بين زن و مرد و حتي در ميان خود زنان و مردان در فرايند كسب معرفت مشاهده ميشود، امري عارضي و نتيجة غلبة شرايطي است كه شخص در آن قرار گرفته‌ است. او در تقسيمبندي عقل و مراتب تعقل از ـ عقل هيولاني تا عقل مستفاد‌ـ اين امر را بخوبي نشان داده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - بررسي اعتبار شهود عرفاني در معرفت‌شناسي حكمت متعاليه
        حسين  عمادزاده ‌مهدي  ذاكري
        يكي از مهمترين مباحث در معرفت‌شناسي، بحث از منابع معرفت است. بسياري از معرفت‌شناسان معاصر در غرب، شهود عرفاني را بعنوان منبع معرفت نميپذيرند اما ملاصدرا از جمله بزرگترين فيلسوفان الهي است كه شهود عرفاني را نيز يكي از منابع معرفتي مهم ميداند و معتقد است علاوه بر دلايل عق چکیده کامل
        يكي از مهمترين مباحث در معرفت‌شناسي، بحث از منابع معرفت است. بسياري از معرفت‌شناسان معاصر در غرب، شهود عرفاني را بعنوان منبع معرفت نميپذيرند اما ملاصدرا از جمله بزرگترين فيلسوفان الهي است كه شهود عرفاني را نيز يكي از منابع معرفتي مهم ميداند و معتقد است علاوه بر دلايل عقلي، متون ديني نيز بر اعتبار اين نظريه دلالت دارند. او برخي مسائل فلسفي را از دسترس عقل خارج دانسته و معتقد است اينگونه مسائل تنها بوسيلة شهود عرفاني قابل دستيابي‌هستند. بر اساس حكمت متعاليه، زماني شهود عرفاني محقق ميشود كه بين عالم و معلوم، اتحاد يا اتصال و پيوستگي وجودي باشد، عالم و معلوم هر دو مجرد باشند و عالم قائم به ذات باشد. در اين مقاله نخست به تبيين شهود عرفاني بر اساس علم حضوري ميپردازيم، ويژگيهاي آن را برميشمريم و تفاوت آن را با درون‌نگري نشان ميدهيم، آنگاه با بررسي چيستي شهود عرفاني و انواع آن، اعتبار و ارزش معرفتي آن را ارزيابي و ملاكهايي را كه ملاصدرا و شارحان وي براي تشخيص شهودهاي معتبر برشمرده‌اند، فهرست ميكنيم و در نهايت، به بررسي حد و حدود اعتبار آن ميپردازيم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - گسترة حكايت مفاهيم ماهوي، بر مبناي اصالت وجود ‌از منظر مفسران معاصر حكمت صدرايي
        روح اله آدینه سیده رقیه  موسوی
        اصالت وجود و اعتباريت ماهيت، مبناي اصلي فلسفة ملاصدرا و نظريات خاص اوست.‌ ‌از طرفي‌ ‌او در نظام فلسفيش تصوري روشن و دقيق از اصالت وجود و اعتباريت ماهيت ارائه نداده و از ماهيت با تعابير مختلف ياد نموده است. هريك از مفسران معاصر حكمت متعاليه، براساس ظن و مباني مطلوب خود، چکیده کامل
        اصالت وجود و اعتباريت ماهيت، مبناي اصلي فلسفة ملاصدرا و نظريات خاص اوست.‌ ‌از طرفي‌ ‌او در نظام فلسفيش تصوري روشن و دقيق از اصالت وجود و اعتباريت ماهيت ارائه نداده و از ماهيت با تعابير مختلف ياد نموده است. هريك از مفسران معاصر حكمت متعاليه، براساس ظن و مباني مطلوب خود، بنحوي ماهيت و چگونگي حكايت آن از وجود را تفسير كرده و نظر صدرالمتألهين را بر آن حمل نموده‌اند. در حاليكه با توجه به نقش اساسي ماهيت و مفاهيم ماهوي در كسب معرفت حصولي، اختلاف در تفاسير ماهيت، در نحوه» حكايت علم حصولي نيز مؤثر خواهد بود. از اينرو پژوهش حاضر با روش توصيفي ـ تحليلي در تلاش است با ارائة تفسير صحيح ماهيت از منظر مفسران معاصر حكمت صدرايي، اين مسئله را بررسي كند كه آيا شناخت ما از موجودات در علم حصولي ـ‌كه از طريق مفاهيم ماهوي حاصل ميشود‌ـ شناختي ايجابي است يا سلبي؟ بر همين اساس، تفاسير شارحان معاصر حكمت صدرايي در باب ماهيت و نوع حكايت آن‌ از وجود، نقد و بررسي ميگردد. پاسخ اجمالي اينست كه بنظر ميرسد بنابر نظر صحيح ـ‌‌كه همان نظر استاد جوادي آملي است‌ـ ماهيت، ظهورِ وجودِ متعين بوده و مفاهيم ماهوي حاكي از وجودِ محدودند؛ البته حكايتي ايجابي نه سلبي و تنزيهي. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - «من» و معيار تشخيص آن از «غير» از منظر سهروردي، ملاصدرا، دكارت
        سکینه غریبی سهراب حقیقت منصور ایمانپور
        پژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته ‌است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مي‌يابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظه چکیده کامل
        پژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته ‌است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مي‌يابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظهور دائمي ذات، از خودآگاهي مستمر برخوردار ميباشد. در فلسفة ملاصدرا، مصداق آن مرتبه‌يي از وجود است كه در بستر حركت جوهري دائماً متطور بوده و مملكتي ذومراتب است كه هويتي ثابت ندارد، و نزد دكارت بُعد مجردي است كه بنحو دائمي در حال انديشيدن است. بنابرين، در واقع هر سه فيلسوف «من» حقيقي را منِ مدرك، عالم و انديشنده ميدانند. ملاك تمييز منِ حقيقي نيز نزد آنها يكي است، زيرا سهروردي و ملاصدرا علم مستمر و عدم غفلت از خود را كه در واقع همان خودآگاهي است، ملاك تمييز منِ حقيقي ميدانند، اما ملاك دكارت وضوح و تمايز است كه بنظر ميرسد همان أمري است كه سهروردي و ملاصدرا آن را علم حضوري مستمر يا خودآگاهي مينامند. در نتيجه، ميتوان گفت كه ملاك تمايز «من حقيقي» از نظر هر سه فيلسوف يكسان است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - ارزيابي تفاسير رايج از نفس‌الامر و بيان چيستي آن براساس ديدگاه نهايي ملاصدرا
        سیده زهرا موسوی بایگی سید محمد موسوی
        يكي از مباحثي كه در دهه‌هاي اخير در آثار علمي‌ ـ ‌فلسفي مطرح شده، معرفت‌شناسي و مسائل مرتبط با آن، از جمله مسئلة «معيار و مناط صدق گزاره‌ها» است. متفكران مسلمان بر اين باورند كه معيار صدق گزاره‌ها، مطابقت با نفس‌الأمر است اما در تفسير نفس‌الامر، ديدگاههاي متفاوتي ارائه چکیده کامل
        يكي از مباحثي كه در دهه‌هاي اخير در آثار علمي‌ ـ ‌فلسفي مطرح شده، معرفت‌شناسي و مسائل مرتبط با آن، از جمله مسئلة «معيار و مناط صدق گزاره‌ها» است. متفكران مسلمان بر اين باورند كه معيار صدق گزاره‌ها، مطابقت با نفس‌الأمر است اما در تفسير نفس‌الامر، ديدگاههاي متفاوتي ارائه داده‌اند. اين پژوهش كه با روش كتابخانه‌يي به گردآوري داده‌ها و سپس توصيف و تحليل آنها پرداخته، ضمن ارزيابي سه ديدگاه مشهور درباره» حقيقت نفس‌الأمر انتقادات وارد بر آنها و نيز روشنگري در باب عدم تماميت آن تفاسير، درصدد اثبات اين نظريه است كه نفس‌الأمر عبارتست از «علم ذاتي تفصيلي خداوند». ديدگاه مختار نگارندگان هماهنگ با مباني انديشة صدرالمتألهين، و برگرفته از اصول عرفاني است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - راه‌حل ملاهادی سبزواری و حسن‌زاده آملی برای معضل فاعل بالعنایه در اندیشة ملاصدرا
        نعیمه نجمی نژاد سید احمد غفاری
        بحث از فاعلیت الهی و نحوة آفرینش موجودات، همواره از مباحث چالش‌برانگیز بوده و هر متفکری بر اساس نظام فکری خود، نظری در اینباره ارائه داده است. در این میان، ملاصدرا دربارة نحوۀ فاعلیت خداوند در آثار مختلف خود، گاهی قائل به فاعلیت بالعنایه شده است و گاهی قائل به فاعلیت با چکیده کامل
        بحث از فاعلیت الهی و نحوة آفرینش موجودات، همواره از مباحث چالش‌برانگیز بوده و هر متفکری بر اساس نظام فکری خود، نظری در اینباره ارائه داده است. در این میان، ملاصدرا دربارة نحوۀ فاعلیت خداوند در آثار مختلف خود، گاهی قائل به فاعلیت بالعنایه شده است و گاهی قائل به فاعلیت بالتجلی. این دو نظریۀ بظاهر متناقض، سبب شده تا شارحان آثار وی تلاش کنند مقصود اصلی و نهایی او را برملا سازند. در این مقاله که بروش توصیفی‌ـ‌تحلیلی نگاشته شده، به نظر ملاهادی سبزواری و علامه حسن‌زاده‌آملی، در مقام دو شارح مهم مکتب حکمت متعالیه، پرداخته شده و روشن میشود که سبزواری با ارجاع فاعلیت بالتجلی به عنایت بالمعنی الاعم، سعی در ایجاد سازگاری بین این دو نظریه دارد، ولی حسن‌زاده‌آملی با تفسیری خاص که از نظر مشائین دربارة فاعلیت خداوند ارائه میدهد، فاعلیت بالعنایه را با فاعلیت بالتجلی یکسان میداند. اما بنظر نگارنده، مقوم اصلی فاعل بالعنایه که باعث شده ملاصدرا قائل به آن شود، علم فعلی است؛ بهمین دلیل او با پذیرش فاعل بالعنایه، اموری همچون زیادت علم بر ذات که مشائین در اینباره مطرح کرده‌اند را پذیرفته است. با این بیان میتوان بین عبارات مختلف صدرالمتألهین دربارة نحوة فاعلیت الهی جمع کرد و دیدگاه وی را ناظر به علم فعلی دانست که این علم فعلی در فاعل بالعنایه نیز وجود دارد؛ بهمین دلیل است که وی در فاعلیت خداوند از فاعلیت بالعنایه سخن میگوید و این امر تعارضی با فاعلیت بالتجلی ندارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - بررسي نظرية تطابق عوالم و نقش آن در تبيين رابطة وجود علمي و عيني ممكنات در حكمت متعاليه
        سید احمد غفاری
        صدرالمتألهين همچون غالب فيلسوفان مسلمان، علم ذاتي الهي به ممكنات را علم پيشين دانسته و اين علم را از سنخ علم فعلي ميداند، ليكن فاعليت علم الهي در منظومة حكمت متعاليه، معناي متفاوتي نسبت به تفسير مشهورآن دارد. دريافت اين معناي متفاوت، رهين التفات به برداشت خاص ملاصدرا از چکیده کامل
        صدرالمتألهين همچون غالب فيلسوفان مسلمان، علم ذاتي الهي به ممكنات را علم پيشين دانسته و اين علم را از سنخ علم فعلي ميداند، ليكن فاعليت علم الهي در منظومة حكمت متعاليه، معناي متفاوتي نسبت به تفسير مشهورآن دارد. دريافت اين معناي متفاوت، رهين التفات به برداشت خاص ملاصدرا از نظرية تطابق عوالم است كه بجاي قائل بودن به «تطابق سنخي» ميان عوالم علمي و عيني، بر «تطابق عيني» آنها تأكيد ميكند. اين نوشتار با روش توصيفي‌‌ـ ‌تحليلي، درصدد عرضة تبييني دقيق از برداشت ملاصدرا دربارة نظرية تطابق عوالم است، و البته لازم بذكر است كه قواعد فلسفي متعددي همچون قاعدة «بسيط ‌الحقيقه كلّ‌ الاشياء» و «عينيت علم اجمالي و تفصيلي» در حكمت متعاليه، متأثر از آن هستند. آنچه دغدغة صدرالمتألهين را در جامعيت وجودي نسبت به وجودات خاصه شكل ميدهد، ترسيم اشتمال وجودي وجود جمعي بحقايقي است كه هركدام همچون گوهري جامع، تمام سكنات و تحولات وجود مادون را در خود جمع نموده است؛ در چنين شرايطي، علم به اين گوهر وجودي كه حقيقت وجود مادون محسوب ميشود، عين علم به جميع احوال و اوضاع وجود خاص است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        14 - رابطة شُكر و شادي در حكمـت متعاليه
        نفيسه  اهل‌سرمدي
        ملاصدرا «شُكر» را مقام و مرتبه‌يي ميداند كه انسان ميتواند به آن دست يابد. او شناخت و درك حقيقت شكر را متوقف بر انسانشناسي ميداند. اركان سه‌گانة شكر در نظر صدرالمتألهين عبارتند از: علم، شادي و عمل. عمل مقدمة رسيدن به شادي و سرور است و اين شادي مقدمة علم و معرفت است. بناب چکیده کامل
        ملاصدرا «شُكر» را مقام و مرتبه‌يي ميداند كه انسان ميتواند به آن دست يابد. او شناخت و درك حقيقت شكر را متوقف بر انسانشناسي ميداند. اركان سه‌گانة شكر در نظر صدرالمتألهين عبارتند از: علم، شادي و عمل. عمل مقدمة رسيدن به شادي و سرور است و اين شادي مقدمة علم و معرفت است. بنابرين زيربناي شكر، معرفت است و عمل، مقدمة رسيدن به آن. با توجه به اين اركان سه‌گانه، ميتوان گفت شاكر حقيقي، همواره در حال شادي و سرور است و اين حالت در عمل بصورت خيرخواهي، احسان و عطوفت با مردم ظاهر ميشود. دليل و پشتوانة اين شادي و مهرباني با همة انسانها، ايمان و اعتقاد به توحيد و خداباوري است. در حكمت متعاليه، خداوند مبدأ بهجت و سرور بي‌انتهاست و بهمين دليل ارتباط با او، عين ارتباط با منبع شادي است. بنابرين ميتوان نتيجه گرفت كه شكر در آثار ملاصدرا از مباني حكمي برخوردار است؛ بطوريكه رسيدن به مرتبة اعلاي شكر، جز با حكمت امكانپذير نيست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        15 - اعيان ثابته و جايگاه آن در علم پيشين الهي از ديدگاه ابن‌عربي و ملاصدرا
        امیرحسین کیانی زهره حسینی خامنه‌ای
        «اعيان ثابته» يكي از مهمترين اركان هستي‌شناسي ابن‌عربي است و پذيرش آن تأثير بسزايي در نوع نگاه به مسئلة علم خداوند دارد. «علم خداوند قبل از خلقت موجودات»، چالش مهمي است كه دستگاههاي معرفتي كلامي، فلسفي و عرفاني هركدام بنوبة خود تلاش كرده‌اند كه آن را تشريح و تبيين نماي چکیده کامل
        «اعيان ثابته» يكي از مهمترين اركان هستي‌شناسي ابن‌عربي است و پذيرش آن تأثير بسزايي در نوع نگاه به مسئلة علم خداوند دارد. «علم خداوند قبل از خلقت موجودات»، چالش مهمي است كه دستگاههاي معرفتي كلامي، فلسفي و عرفاني هركدام بنوبة خود تلاش كرده‌اند كه آن را تشريح و تبيين نمايند. معتزله و ابن‌عربي با قبول ثابتات ازليه، سعي كرده‌اند اين نزاع را پاسخ دهند. ديدگاه ابن‌عربي مخالفاني ميان فلاسفه دارد و يكي از آنها ملاصدراست كه در آثارش به ساختار اعيان ثابته بسيار تاخته است. اما با بررسي بيشتر و نگاه تطبيقي به اين پاسخ ميرسيم كه ملاصدرا با طرح نگاهي نو به مسئلة اعيان ثابته و بيان تقريري جديد از نگاه ابن‌عربي، تلاش ميكند مواردي را كه با دستگاه فلسفيش در تعارض است، حل كند. اين تحقيق با اشاره به نكات مطرح شده، اثبات ميكند كه ملاصدرا ديدگاه ابن‌عربي در مورد اعيان ثابته را پذيرفته و ميان نگاه ابن‌عربي و قول به ثبوت معدومات ـ‌كه ديدگاه معتزله است‌‌ـ تفاوت قائل است و نگاه اول را مطابق با كشفيات و مشاهدات خويش ميداند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        16 - علم الهی به جزئیات از دیدگاه ابن‌سینا و توماس آکوئینی
        محمد محمودی حسین کلباسی اشتری
        این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلاف‌نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده‌اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و چکیده کامل
        این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلاف‌نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده‌اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و ابن‌سینا نیز در درون این سنت جای میگیرد، علم الهی به جزئیات انکار میگردد اما در چارچوب همین مکتب، توماس آکوئیناس در مقام يك متکلم، این علم را برای خدا اثبات میکند. از دیدگاه ابن‌سینا میان «ماهیت» و «وجود» بعنوان دو مرتبة مختلف از هستی، تفاوت بنیادین وجود دارد. واجب‌الوجود علت برای اعطاء وجود به ماهیات میباشد و به این دلیل نمیتواند ماهیات را در جزئیات آنها بشناسد، چرا که آنها مستقل از او، «وجود» ندارند؛ البته ابن‌سینا علم الهی به جزئیات را از طریق «وجودشان» انکار نكرده است. اما در تصور کلامی توماس از خدا، بمثابه خدای متشخص، انکار علم الهی به جزئیات، منجر به خلل در قدرت الهی میگردد. بعلاوه، در صورت انکار علم الهی به جزئیات، انسان که مخلوق خداست، در مرتبه‌يي بالاتر از خالق قرار میگیرد، زیرا میتواند جزئیات را بشناسد. آکوئیناس که در اینجا در قامت یک متکلم ظاهر شده، مرز میان فلسفه و الهیات را نادیده گرفته و در اعتراض به ابن‌سینا ميگويد کلیاتی مانند «حیوان» و «انسان» نمیتوانند ملاک تمایز یک جزئی مانند «سقراط»، از دیگران باشند. مقالۀ حاضر به تحلیل و تطبیق دیدگاه ایندو فیلسوف در مورد علم خدا به جزئیات میپردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        17 - تبیین تفکر انتقادی در رویکرد برساختگرایی (تحلیل واسازانۀ قرآنی)
        حیدر اسماعیل پور
        نظریه‌های تفکر انتقادی بطورکلی به دو دسته تقسیم میشوند: نظریه‌ها‌یی که معطوف به بیان ویژگیهای مثبت و منفی پدیده‌های گوناگون، ازجمله انسان هستند و نظریۀ قرآنی که تفکر انتقادی را مبتنی بر اعتقاد به دامنۀ باز، خلاقانه و نامحدود دانش خداوند قلمداد میکند. با بچالش کشیدن مضام چکیده کامل
        نظریه‌های تفکر انتقادی بطورکلی به دو دسته تقسیم میشوند: نظریه‌ها‌یی که معطوف به بیان ویژگیهای مثبت و منفی پدیده‌های گوناگون، ازجمله انسان هستند و نظریۀ قرآنی که تفکر انتقادی را مبتنی بر اعتقاد به دامنۀ باز، خلاقانه و نامحدود دانش خداوند قلمداد میکند. با بچالش کشیدن مضامین مندرج در رویکرد بیان ابعاد مثبت و منفی، فضا برای به میدان آمدن دیدگاه معرفت متغیر و خلاقانه هموار میگردد؛ بدین‌صورت که تعلیم و تربیت بیش از پیش، ماهیتی دینی و بینهایت بخود میگیرد. در علم و دانش و بتبع آن، محتوای دروس مبتنی بر تفکر انتقادی، جنبۀ نامحدودنگرانه‌ غالب است و تحت تأثیر دیگر ابعاد نظام فلسفی، یعنی ارزشها و معرفت، شکل میگیرد. فرایند باز و نامحدود بُعد تفکر انتقادی قرآنی، منجر به رجحان رویکردهای خلاقانه و استفادۀ مؤثر از آنها در امر آموزش میشود. پژوهش حاضر تلاش میکند تفکر انتقادی مبتنی بر رویکرد ابعاد برساختگرایی معرفت انتقادی باز و نامحدود قرآنی را تبیین نماید. واسازی بمعنی تحلیل و بازخوانی هر موضوعی بشیوۀ مرکززدایی از آن و یافتن ابعادی از موضوع است که اغلب از آن غفلت میشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        18 - الگوی پنج‌ضلعی منابع شناسایی و ترتیب تفضیلی آنها در ساختار شناسایی صدرایی و کارتزینی
        حسن  رهبر کاظم  موسی خانی اسحاق آسوده حمید  اسکندری
        معرفت‌شناسی که به امکان، چیستی، منابع و قلمرو شناخت میپردازد، یکی از مهمترین مبانی خود را بر شناخت منابع شناسایی انسان بنیان نهاده است. معرفت‌شناسان معاصر از پنج منبع معرفت بعنوان منابع شناخت انسان نام میبرند: ادراک حسی، عقل، درون‌نگری، گواهی و حافظه. در میان فیلسوفان ج چکیده کامل
        معرفت‌شناسی که به امکان، چیستی، منابع و قلمرو شناخت میپردازد، یکی از مهمترین مبانی خود را بر شناخت منابع شناسایی انسان بنیان نهاده است. معرفت‌شناسان معاصر از پنج منبع معرفت بعنوان منابع شناخت انسان نام میبرند: ادراک حسی، عقل، درون‌نگری، گواهی و حافظه. در میان فیلسوفان جهان غرب و اسلام، دکارت در غرب و ملاصدرا در جهان اسلام، در مورد مسئلۀ شناخت، بویژه منابع آن، نظریه‌پردازی کرده‌اند که دیدگاهشان به الگوی پنج‌ضلعی‌یی که معرفت‌شناسان معاصر مطرح میکنند نزدیک و قابل تطبیق است. ملاصدرا و دکارت، آغاز معرفت را با حس و پایان آن را در عقل میبینند؛ با این تفاوت که عقل در حکمت متعالیه اگرچه اتمّ مراتب ادراک است، اما هنوز به پایان راه نرسیده و این درون‌نگری مبتنی بر شهود است که پایان‌بخش معرفت حقیقی است. در مکتب شناختی ملاصدرا و دکارت، ادراک حسی، عقل و درون‌نگری، تولیدکنندۀ معرفت، گواهی انتقال‌دهنده، منبع اجتماعی و عام معرفت، و حافظه، نگهدارنده و مخزن معرفت قلمداد میشود. پرونده مقاله