صدرالمتألهين در ابتدا امكان ذاتي و امكان استعدادي را مشترك لفظي ميداند ولي در نهايت قول به اشتراك معنوي آنها را پذيرفته و هردو را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفي قلمداد ميكند كه به وجود منشأ انتزاعشان موجودند. او در مباحث قوه و فعل كتاب اسفار گامي جلوتر گذارده و امكان است چکیده کامل
صدرالمتألهين در ابتدا امكان ذاتي و امكان استعدادي را مشترك لفظي ميداند ولي در نهايت قول به اشتراك معنوي آنها را پذيرفته و هردو را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفي قلمداد ميكند كه به وجود منشأ انتزاعشان موجودند. او در مباحث قوه و فعل كتاب اسفار گامي جلوتر گذارده و امكان استعدادي را از سنخ معقولات ثانيه» فلسفييي ميداند كه از وجود في غيره و ربط و نسبت خارجي انتزاع ميشود، اما پاسخ وي به شبهه» «اضافه» موجود به معدوم» نيز محل اشكال و تأمل است. علامه طباطبايي ضمن پذيرش وجود امكان استعدادي بنحو وجود في غيره و رابط و ارائه» تبيين صحيحي از چگونگي اين ربط و نسبت در خارج، پاسخ مناسبي براي شبهه» مذكور فراهم ميآورد و برهان بديع خود را در باب خروج از قوه به فعل ارائه ميكند.
پرونده مقاله
با توجه به اين نكته كه تفكرات حكمي فلسفي ملاصدرا در آثار هنري زمان وي و بطور خاص معماري آن دوره تجسم يافته است، بنظر ميرسد براي فهم درست و بهتر هنر و معماري آن دوران و رابطه» آن با نظريات فلسفي ـ عرفاني ملاصدرا، لازم است آراء و ديدگاههاي وي در اينباره را بدقت مورد بحث چکیده کامل
با توجه به اين نكته كه تفكرات حكمي فلسفي ملاصدرا در آثار هنري زمان وي و بطور خاص معماري آن دوره تجسم يافته است، بنظر ميرسد براي فهم درست و بهتر هنر و معماري آن دوران و رابطه» آن با نظريات فلسفي ـ عرفاني ملاصدرا، لازم است آراء و ديدگاههاي وي در اينباره را بدقت مورد بحث و بررسي قرار دهيم. ازآنجاكه مفهوم خيال در تعريف هنر اسلامي از منظر ملاصدرا و ديگر حكما و عرفاي اسلامي نقش اساسي را ايفا ميكند، در اين نوشتار نخست به آن بخش از فلسفة ملاصدرا ميپردازيم كه به شرح و بيان مفهوم خيال ميپردازد، سپس نقش و بتبع آن جايگاه خيال در كنش هنري به مفهوم عام آن را معين كرده و روند فعليت اين كنش را در معماري، بويژه معماري دوران صفوي بررسي ميكنيم. محوريت خيال در اين مبحث تا بدانجاست كه ميتوان هنر اسلامي را در كليت آن به تجلي امر معقول در امر محسوس از طريق تخيل فعال تعريف كرد.
پرونده مقاله
در منابع ديني بنا بر منطق وحي، تكامل و ترقي نفس در عالم برزخ مطلبي قطعي و ترديد ناپذير است. اما كيفيت تكامل برزخي و تعارضات احتمالي آن با برخي مباني و قواعد فلسفي، از جمله مسبوقيت هرگونه تكامل به استعداد و حركت و اختصاص استعداد و حركت به ماده، ايجاب ميكند تكامل برزخي تن چکیده کامل
در منابع ديني بنا بر منطق وحي، تكامل و ترقي نفس در عالم برزخ مطلبي قطعي و ترديد ناپذير است. اما كيفيت تكامل برزخي و تعارضات احتمالي آن با برخي مباني و قواعد فلسفي، از جمله مسبوقيت هرگونه تكامل به استعداد و حركت و اختصاص استعداد و حركت به ماده، ايجاب ميكند تكامل برزخي تنها از راه شرع ميسر باشد و فيلسوف نتواند امكان تكامل برزخي نفوس را بر اساس مباني عقلي اثبات كند.
در ايـن نـوشتـار ابتـدا شواهد نقلي تكـامل برزخـي بـر اساس متون ديني بررسي ميشود و سپس اين امكان با توجه به مباني دو فيلسوف بزرگ اسلامي ـابن سينا و ملاصدرا ـ مورد بررسي و تحقيق قرار ميگيرد و ضمن مقايسه ميان اين دو فيلسوف بزرگ، به اثبات ميرسد كه بر اساس مباني هردوي ايشان در باب حركت، تكامل برزخي غيرممكن است، اما طبق نظر ملاصدرا در مورد تجرد مثالي نفس و اعتقاد وي به بدن مثالي اخروي، زمينة مناسبتري براي تكامل نفس بعد از مرگ تن فراهم ميباشد ولي در حد كفايت نيست.
پرونده مقاله
جایگاه ممتاز بحث از علت غایی بر اهل اندیشه پوشیده نیست. اهمیت این مسئله بحدی است که بزرگانی مانند ابنسینا و ملاصدرا آن را افضل اجزاء حکمت دانستهاند. در عین حال، اختلافات مهمی در این مبحث میان موافقان و منکران وجود دارد. در فلسفۀ اسلامی مباحث علت غایی عمدتاً معطوف به پ چکیده کامل
جایگاه ممتاز بحث از علت غایی بر اهل اندیشه پوشیده نیست. اهمیت این مسئله بحدی است که بزرگانی مانند ابنسینا و ملاصدرا آن را افضل اجزاء حکمت دانستهاند. در عین حال، اختلافات مهمی در این مبحث میان موافقان و منکران وجود دارد. در فلسفۀ اسلامی مباحث علت غایی عمدتاً معطوف به پاسخ اشکالاتِ وارده بوده است، درحالیکه در فلسفۀ معاصر غرب بحث از علت غایی تا حد زیادی بیاهمیت و زائد تلقی میشود. چه حکمای اسلامی و چه فلاسفۀ ارسطویی، کمتر به زمینهها و ریشههای بنیادین اثبات یا انکار علت غایی پرداختهاند؛ حال آنکه تا بنیادها مورد تحلیل قرار نگیرد، در روبناها توافقی حاصل نمیشود. در این مقاله سعی شده با کنکاش در مبادی تصوری و تصدیقی علت غایی، به روشی تحلیلی، عمدهترین ریشههای اختلاف در این مبحث احصا و مورد واکاوی و سنجش قرار گیرد تا قضاوت در باب روبناها آسانتر شود. این موارد عبارتند از: «نسبت علت فاعلی و غایی»، «مصدر ایجاد حرکت»، «قوه و استعداد»، «ذاتگرایی و صورت نوعیه».
پرونده مقاله
موضوع اين مقاله ضعف اراده يا شكاف بين نظر و عمل است و مسئلة آن، چگونگي تحليل وجودي اين مسئله بر اساس نظرية وحدت تشكيكي وجود. در تحليل ماهوي، مبادي فعل ارادي داراي ترتب علّي و زمانيند اما در تحليل وجودي، آنها مراتب حقيقت واحد وجودند. با اين تفسير، علم و عمل وجوه يك حقيقت چکیده کامل
موضوع اين مقاله ضعف اراده يا شكاف بين نظر و عمل است و مسئلة آن، چگونگي تحليل وجودي اين مسئله بر اساس نظرية وحدت تشكيكي وجود. در تحليل ماهوي، مبادي فعل ارادي داراي ترتب علّي و زمانيند اما در تحليل وجودي، آنها مراتب حقيقت واحد وجودند. با اين تفسير، علم و عمل وجوه يك حقيقتند كه وقتي از ذات نشئت ميگيرد، در مرحلهيي نام علم به خود ميگيرد و در مرحلهيي ديگر، نام اراده يا شوق. در نتيجه، علم و عمل ارادي دو رشتة بهممتصل هستند كه ريشة واحدي در ذات انسان دارند؛ ريشهيي از سنخ محبت و ابتهاج. در ديد ماهوي، ضعف اراده را بايد در ضعف اعضاي زنجيرة علّي قبل از آن، مثل تصور فعل و تصديق به فايدة آن، جستجو نمود. اما در ديد وجودي، ضعف عمل ارادي در رابطة مستقيم با ضعف وجودي انسان و ضعف علم مساوق با آن است. تفاوت نگاه وجودي با نگاه ماهوي در اينست كه نگاه وجودي عمل ارادي را در انتهاي يك زنجيره از مبادي و جداي از علم نميداند بلكه عمل يكي از ظهورات حقيقتي وجودي و مساوق با علم است.
پرونده مقاله
چيستي و تبيين فعل ارادي انسان و نيز دامنة ارادة وي در جهان هستي، امروزه ذيل موضوع «فلسفة عمل» بررسي ميشود. فيلسوفان مسلمان، در اين حوزه نيز ابتكارات و راهحلهاي مؤثري ارائه دادهاند. در اين سنت دعا بعنوان يك فعل ارادي، از دو جهت كلي، در دو علم كلام و فلسفه مورد توجه قر چکیده کامل
چيستي و تبيين فعل ارادي انسان و نيز دامنة ارادة وي در جهان هستي، امروزه ذيل موضوع «فلسفة عمل» بررسي ميشود. فيلسوفان مسلمان، در اين حوزه نيز ابتكارات و راهحلهاي مؤثري ارائه دادهاند. در اين سنت دعا بعنوان يك فعل ارادي، از دو جهت كلي، در دو علم كلام و فلسفه مورد توجه قرار گرفته است؛ اول رابطة آن با ارادة الهي و دوم، رابطة دعا با ضرورت نظام علّي. ابنسينا براي نخستينبار، چارچوب مسائل اين حوزه را ترسيم كرد و حكماي بعد از وي، از جمله ميرداماد، ملاصدرا، سبزواري و علامه طباطبايي، هر يك با ارائة استدلالها و تبيينهايي، در شرح و بسط آن گامهاي ارزندهيي برداشتهاند. در اين جستار ديدگاه ابنسينا، ملاصدرا و علامه طباطبايي پيرامون موضوع دعا بررسي شده است. با مقايسة اين آراء روشن ميشود كه ابنسينا مسئلة دعا را خارج از نظام علّي تبيين نكرده است. او معتقد است هر حادثهيي در مقام ثبوت، طبيعي يا ارادي است و در مقام اثبات، طبيعي، ارادي يا اتفاقي. بر اين اساس، تفاوت «دليل» و «علت» به تفاوت مقام ثبوت و اثبات است و نبايد دليل و توجيه را متباين از علت يا تبيين بپنداريم. ملاصدرا ضمن پذيرش چارچوب نظرية ابن سينا و مؤثر دانستن دعا در نظام علّي، در برخي جهات با شيخ الرئيس همسخن نيست. تبيين ملاصدرا نشان از آن دارد كه تأثير و دامنة بيشتري براي عمل و فعل اراديِ انسان قائل است. او با باور به تشكيك وجود، دو نقد را به نظرية ابن سينا وارد كرده است. هر چند ملاصدرا در تبيين دعا به تشكيك و اتحاد عقل و معقول اشاره دارد اما بسط نظرية اتحاد عاقل و معقول براي تبيين دعا، يعني تبيين رابطة ميان اراده، مراد و مريد و به همان وزان، عمل، عامل و معمول نزد علامه طباطبايي صورتبندي شده است. علامه با بسط نظرية ملاصدرا، تبييني دقيقتر از دعا ارائه كرده، هر چند كه اين نظريه نيز مصون از نقد صاحبنظران نبوده است.
پرونده مقاله
وزن كردن اعمال در قيامت، بر اساس آيات قرآن كريم و روايات متعددي از ائمه (ع) امري قطعي و از مراحل مهم حسابرسي اعمال است. آنچه در مسئلۀ ميزان، منشأ اختلاف نظرهاي فراوان شده است، كيفيت اندازهگيري اعمال و حقيقت برپايي ميزان در قيامت و برخي جزئيات مورد اشاره در آيات و روا چکیده کامل
وزن كردن اعمال در قيامت، بر اساس آيات قرآن كريم و روايات متعددي از ائمه (ع) امري قطعي و از مراحل مهم حسابرسي اعمال است. آنچه در مسئلۀ ميزان، منشأ اختلاف نظرهاي فراوان شده است، كيفيت اندازهگيري اعمال و حقيقت برپايي ميزان در قيامت و برخي جزئيات مورد اشاره در آيات و روايات است. ملاصدرا بعنوان فيلسوف و مفسر قرآن كريم، بر اساس مباني عقلي خود و با در نظر گرفتن آيات و روايات، در تبيين اين آموزه كوشيده است. اين نوشتار درصدد است با روش توصيفي ـ تحليلي، ضمن تبيين ديدگاه ملاصدرا دربارۀ حقيقت و چيستي ميزان، ميزان علوم، ميزان اعمال و نيز سبكي و سنگيني اعمال، به سنجش و ارزيابي آن بر اساس آيات و روايات بپردازد و ميزان سازگاري آن را با آيات و روايات نشان دهد.
پرونده مقاله
يكي از مسائل مهم در مباحث انسانشناسي، مسئلة جايگاه «عمل» در وجود انسان و نقش آن در رسيدن او به كمال است. از نظر ملاصدرا، هر عملي كه انسان انجام ميدهد، حقيقت آن در درون نفس او شكل ميگيرد؛ بدين صورت كه افكار و اعتقادات منشأ پيدايش گرايشها و احساسات در انسان ميگردد و وجود چکیده کامل
يكي از مسائل مهم در مباحث انسانشناسي، مسئلة جايگاه «عمل» در وجود انسان و نقش آن در رسيدن او به كمال است. از نظر ملاصدرا، هر عملي كه انسان انجام ميدهد، حقيقت آن در درون نفس او شكل ميگيرد؛ بدين صورت كه افكار و اعتقادات منشأ پيدايش گرايشها و احساسات در انسان ميگردد و وجود گرايشها و عواطف باعث ايجاد عزم و اراده بر انجام عمل ميشود. بنابرين، عمل ظاهري نمود و جلوهيياز افكار، نيات، احساسات و تمايلات انسان است و تأثير مستقيم بر شكل گرفتن حقيقت انسان ندارد، بلكه تنها بروز و ظهور حقيقت نفس انساني است. به اين ترتيب، حقيقت و باطن عمل همان صور و ملكات نفساني است كه در آخرت نيز پديدآورندة بدن مثالي و اخروي خواهد بود. در واقع، انسانها از طريق عمل، خود را در جهان بيروني جلوهگر ميسازند. بنابرين، اين سخن كه عمل علت پيدايش حالات و صفات در نفس است و در صورت تكرار باعث پيدايش ملكات نفساني در انسان ميشود، از نظر ملاصدرا صحيح نيست. او معتقد است عمل محصول حالات و تمايلات انساني است و صرفاً نقشي واسطهيي ميان نفس انساني و جهان مادي و بيروني دارد. البته عمل بطور غيرمستقيم بر شكلگرفتن افكار و انديشههاي جديد و بدنبال آن، احساسات و تمايلات نو، تأثير ميگذارد.
پرونده مقاله
ايمان حقيقتي است كه افزون بر شناخت، احساس و اراده انسان را نيز دربرميگيرد و بهمين دليل انديشمندان با تأكيد بر يكي از اين ساحتها، ديدگاههاي متفاوت شناختگروانه، احساسگروانه و ارادهگروانه ارائه نمودهاند. نحوة پيوند ايمان با عمل نيز از مسائل كهن در باب ايمان است كه معرك چکیده کامل
ايمان حقيقتي است كه افزون بر شناخت، احساس و اراده انسان را نيز دربرميگيرد و بهمين دليل انديشمندان با تأكيد بر يكي از اين ساحتها، ديدگاههاي متفاوت شناختگروانه، احساسگروانه و ارادهگروانه ارائه نمودهاند. نحوة پيوند ايمان با عمل نيز از مسائل كهن در باب ايمان است كه معركهيي از آراء گوناگون را در پي داشته است. در اين نوشتار با روش توصيفي ـ تحليلي، برداشت ملاصدرا در اين موضوع تبيين و تحليل ميگردد. غالباً ديدگاه ملاصدرا در باب ماهيت ايمان را يگانهانگاري ايمان و شناخت معرفي ميكنند اما از ديدگاه وي ايمان معرفتي قلبي است كه افزون بر شناخت، احساس و ارادة آدمي را نيز دربرميگيرد. تأكيد ملاصدرا بر نقش عشق مؤمنانه در ساحت احساس و نيز اخلاص ايماني در ساحت اراده، موجب گرديده تا بتوان تبيين قابل قبولي از نحوة پيوند ايمان و عمل در چارچوب انديشة وي، ارائه نمود. بدينسان، ايمان از طريق گسترة خود در ساحت احساس و اراده (عشق و اخلاص)، به عمل اخلاقي منجر ميشود و متقابلاً از همين دريچهها، از آن تأثير ميپذيرد. بنابرين با وساطتِ ساحت احساس و اراده، ميان معرفت و فعل اخلاقي رابطهيي دو سويه برقرار ميشود؛ از سويي ايمان انجام فعل اخلاقي را تضمين ميكند و از سوي ديگر، انجام فعل اخلاقي باعث تقويت ايمان ميشود.
پرونده مقاله
يكي از تقسيماتي كه در منابع و آثار فلسفي دربارة حقيقت جسم بيان شده، تقسيم آن به جسم مثالي و جسم عنصري است. در اصلِ وجود اين تقسيم ميان حكماي متأخر اختلافنظري نيست اما تفاوتهايي براي جسم عنصري و مثالي ذكر كردهاند كه برخي از اين تفاوتها، مبتني بر همان مباني اخذشده در بح چکیده کامل
يكي از تقسيماتي كه در منابع و آثار فلسفي دربارة حقيقت جسم بيان شده، تقسيم آن به جسم مثالي و جسم عنصري است. در اصلِ وجود اين تقسيم ميان حكماي متأخر اختلافنظري نيست اما تفاوتهايي براي جسم عنصري و مثالي ذكر كردهاند كه برخي از اين تفاوتها، مبتني بر همان مباني اخذشده در بحث مجرد و مادي است. حكما در تبيين مجرد و مادي، همه به يك شكل عمل نكرده و هر يك تعريفي متفاوت ارائه دادهاند. يكي از مسائلي كه در بحث تفاوتهاي جسم عنصري و مثالي حائز اهميت است، مسئلة وجود قوه است. علاوه بر اين، تفاوتهاي ديگري نيز ميان جسم مثالي و جسم عنصري بيان شده كه نميتوان آنها را تماماً مبتني بر بحث مجرد و مادي دانست. صدرالمتألهين در آثار خود مفصلاً به بررسي اين مسئلة فلسفي پرداخته و پانزده تفاوت را براي اين دو حقيقت بيان كرده است. بررسي اين تفاوتها، فهم بهتري از حقيقت جسم عنصري و جسم مثالي را براي ما در پيخواهد داشت. پژوهش حاضر نشان ميدهد كه برخي از اين تفاوتها صحيح، برخي نادرست و برخي ديگر نيز داراي تفصيل هستند.
پرونده مقاله
يكي از مباحثي كه در دهههاي اخير در آثار علمي ـ فلسفي مطرح شده، معرفتشناسي و مسائل مرتبط با آن، از جمله مسئلة «معيار و مناط صدق گزارهها» است. متفكران مسلمان بر اين باورند كه معيار صدق گزارهها، مطابقت با نفسالأمر است اما در تفسير نفسالامر، ديدگاههاي متفاوتي ارائه چکیده کامل
يكي از مباحثي كه در دهههاي اخير در آثار علمي ـ فلسفي مطرح شده، معرفتشناسي و مسائل مرتبط با آن، از جمله مسئلة «معيار و مناط صدق گزارهها» است. متفكران مسلمان بر اين باورند كه معيار صدق گزارهها، مطابقت با نفسالأمر است اما در تفسير نفسالامر، ديدگاههاي متفاوتي ارائه دادهاند. اين پژوهش كه با روش كتابخانهيي به گردآوري دادهها و سپس توصيف و تحليل آنها پرداخته، ضمن ارزيابي سه ديدگاه مشهور درباره» حقيقت نفسالأمر انتقادات وارد بر آنها و نيز روشنگري در باب عدم تماميت آن تفاسير، درصدد اثبات اين نظريه است كه نفسالأمر عبارتست از «علم ذاتي تفصيلي خداوند». ديدگاه مختار نگارندگان هماهنگ با مباني انديشة صدرالمتألهين، و برگرفته از اصول عرفاني است.
پرونده مقاله
در انسانشناسي صدرايي بُعد جسماني انسان از زواياي مختلفي داراي اهميت است اما در اين نوشتار به يكي از ابعاد مهم آن، يعني «كاركردهاي وجودي» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشي مجزا را به كاركردهاي بعد جسماني انسان اختصاص نداده و حتي به آن تصريح نيز نكرده ولي ميتوان از چکیده کامل
در انسانشناسي صدرايي بُعد جسماني انسان از زواياي مختلفي داراي اهميت است اما در اين نوشتار به يكي از ابعاد مهم آن، يعني «كاركردهاي وجودي» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشي مجزا را به كاركردهاي بعد جسماني انسان اختصاص نداده و حتي به آن تصريح نيز نكرده ولي ميتوان از آراء او اين كاركردها را استخراج نمود. پس از فحص و جستجو در آثار صدرالمتألهين اين نتيجه بدست ميآيد كه بعد جسماني انسان نزد او كاركردهاي مهمي از منظر وجودشناختي دارد، ازجمله: تحصيل ايمان، ارتقا و تحول انسان، اختيار، انجام افعال متضاد، تحقق افعال نفساني و عقلاني، عمارت و آباداني دنيا، تحقق نظام احسن، هويتبخشي به نفس، تشكيل هويت انسان كامل و برخي از نقشهاي متناقضنما همچون مبدأ شرور و مبدأ رهايي از شرور و موارد ديگر. اين مقاله كه بر اساس روش كتابخانهيي و تحليل محتوا نگارش يافته، علاوه بر اثبات اهميت و ضرورت بعد جسماني انسان در جهان خلقت، نشان ميدهد كه نقش و كاركرد بعد جسماني انسان از منظر وجودي، داراي ابعادي گسترده است و ساحتهايي مهم از عالم هستي را در بر ميگيرد.
پرونده مقاله
بحث از فاعلیت الهی و نحوة آفرینش موجودات، همواره از مباحث چالشبرانگیز بوده و هر متفکری بر اساس نظام فکری خود، نظری در اینباره ارائه داده است. در این میان، ملاصدرا دربارة نحوۀ فاعلیت خداوند در آثار مختلف خود، گاهی قائل به فاعلیت بالعنایه شده است و گاهی قائل به فاعلیت با چکیده کامل
بحث از فاعلیت الهی و نحوة آفرینش موجودات، همواره از مباحث چالشبرانگیز بوده و هر متفکری بر اساس نظام فکری خود، نظری در اینباره ارائه داده است. در این میان، ملاصدرا دربارة نحوۀ فاعلیت خداوند در آثار مختلف خود، گاهی قائل به فاعلیت بالعنایه شده است و گاهی قائل به فاعلیت بالتجلی. این دو نظریۀ بظاهر متناقض، سبب شده تا شارحان آثار وی تلاش کنند مقصود اصلی و نهایی او را برملا سازند. در این مقاله که بروش توصیفیـتحلیلی نگاشته شده، به نظر ملاهادی سبزواری و علامه حسنزادهآملی، در مقام دو شارح مهم مکتب حکمت متعالیه، پرداخته شده و روشن میشود که سبزواری با ارجاع فاعلیت بالتجلی به عنایت بالمعنی الاعم، سعی در ایجاد سازگاری بین این دو نظریه دارد، ولی حسنزادهآملی با تفسیری خاص که از نظر مشائین دربارة فاعلیت خداوند ارائه میدهد، فاعلیت بالعنایه را با فاعلیت بالتجلی
یکسان میداند. اما بنظر نگارنده، مقوم اصلی فاعل بالعنایه که باعث شده ملاصدرا قائل به آن شود، علم فعلی است؛ بهمین دلیل او با پذیرش فاعل بالعنایه، اموری همچون زیادت علم بر ذات که مشائین در اینباره مطرح کردهاند را پذیرفته است. با این بیان میتوان بین عبارات مختلف صدرالمتألهین دربارة نحوة فاعلیت الهی جمع کرد و دیدگاه وی را ناظر به علم فعلی دانست که این علم فعلی در فاعل بالعنایه نیز وجود دارد؛ بهمین دلیل است که وی در فاعلیت خداوند از فاعلیت بالعنایه سخن میگوید و این امر تعارضی با فاعلیت بالتجلی ندارد.
پرونده مقاله
ملاصدرا «شُكر» را مقام و مرتبهيي ميداند كه انسان ميتواند به آن دست يابد. او شناخت و درك حقيقت شكر را متوقف بر انسانشناسي ميداند. اركان سهگانة شكر در نظر صدرالمتألهين عبارتند از: علم، شادي و عمل. عمل مقدمة رسيدن به شادي و سرور است و اين شادي مقدمة علم و معرفت است. بناب چکیده کامل
ملاصدرا «شُكر» را مقام و مرتبهيي ميداند كه انسان ميتواند به آن دست يابد. او شناخت و درك حقيقت شكر را متوقف بر انسانشناسي ميداند. اركان سهگانة شكر در نظر صدرالمتألهين عبارتند از: علم، شادي و عمل. عمل مقدمة رسيدن به شادي و سرور است و اين شادي مقدمة علم و معرفت است. بنابرين زيربناي شكر، معرفت است و عمل، مقدمة رسيدن به آن. با توجه به اين اركان سهگانه، ميتوان گفت شاكر حقيقي، همواره در حال شادي و سرور است و اين حالت در عمل بصورت خيرخواهي، احسان و عطوفت با مردم ظاهر ميشود. دليل و پشتوانة اين شادي و مهرباني با همة انسانها، ايمان و اعتقاد به توحيد و خداباوري است. در حكمت متعاليه، خداوند مبدأ بهجت و سرور بيانتهاست و بهمين دليل ارتباط با او، عين ارتباط با منبع شادي است. بنابرين ميتوان نتيجه گرفت كه شكر در آثار ملاصدرا از مباني حكمي برخوردار است؛ بطوريكه رسيدن به مرتبة اعلاي شكر، جز با حكمت امكانپذير نيست.
پرونده مقاله
میان حکمت عملی و حکمت نظری رابطهيی ناگسستنی وجود دارد. صناعات خمس نیز بعنوان بخشی از حکمت نظری میتواند در حکمت عملی دخيل باشد. حکمت عملی گاهی بمثابه معرفت و دانش، و گاهی بمثابه خُلق یا فضیلت بکار میرود. پرسش تحقیق حاضر اینست که نقش صناعات خمس، اولاً، در تولید مؤلفهها چکیده کامل
میان حکمت عملی و حکمت نظری رابطهيی ناگسستنی وجود دارد. صناعات خمس نیز بعنوان بخشی از حکمت نظری میتواند در حکمت عملی دخيل باشد. حکمت عملی گاهی بمثابه معرفت و دانش، و گاهی بمثابه خُلق یا فضیلت بکار میرود. پرسش تحقیق حاضر اینست که نقش صناعات خمس، اولاً، در تولید مؤلفههای شناختاری حکمت عملی و ثانیاً، در مبادی صدور فعل، چقدر و چگونه است؟ چه عوامل و متغیرهایی از صناعات خمس، سازندة حکمت عملی هستند؟ اهمیت بیان رابطة آن دو در اینست که ملکات نفسانی، به هویت انسان تعين ميبخشند و صناعات خمس ملکات نفسانیند که میتوانند با تأثیرگذاری بر مبادی صدور فعل، در تعین هویت انسان نقش داشته باشند و در نتیجه، تمام شئون زندگی بشر مانند زندگی علمی، اجتماعی، سیاسی و... را تحت تأثیر قرار دهند. در این نوشتار ابتدا صناعات خمس و بطور خاص، ویژگیهای مشترک آنها از کتابهای منطقی استخراج شده و سپس با روش توصیفی ـ تحلیلی تأثیر آنها در مؤلفههای حکمت عملی دانشی و خُلقی
بررسی ميشود. در بخش نخست، چرخش معرفتی از تصورات و تصدیقات خطایی، اثربخشی در روششناسی حکمت عملی، شکلگیری مفاهیم اعتباری در مقام عمل و حصول تعقلات عقل عملی برای انواع انسانها، و در بخش دوم، انتظامبخشی به وظایف ویژۀ عقل عملی، مهارت تطبیق امور شناختی بر امور اجرایی، تأثیر در مبادی شناختی صدور فعل و شکلدادن به کنشهای انسانی، بعنوان نتایج تحقیق حاصل شده است.
پرونده مقاله
این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا دربارة انگیزش اخلاقی پرداخته است. ملاصدرا در آثار خویش، برای مبدأ انگیزشی انسان برای انجام فعل، دو نوع تبیین ارائه داده است: تبیین ماهوی و تبیین اشتدادی. او در تبیین ماهوی هماهنگ با فیلسوفان پیش از خود، گاه انگیز چکیده کامل
این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا دربارة انگیزش اخلاقی پرداخته است. ملاصدرا در آثار خویش، برای مبدأ انگیزشی انسان برای انجام فعل، دو نوع تبیین ارائه داده است: تبیین ماهوی و تبیین اشتدادی. او در تبیین ماهوی هماهنگ با فیلسوفان پیش از خود، گاه انگیزش را به حلقة اول از مبادی صدور فعل یعنی شناخت و تصور (داعی) نسبت داده، اما در بیشتر موارد عامل اصلی انگیزش را به حلقة دوم یعنی شوق مربوط میداند. شوق پس از ادراک (تصور و تصدیق) و پیش از اراده (اجماع و عزم)، حالتی انگیزشی در فاعل ایجاد میکند. بر اساس این تبیین، ممکن است فاعل، خوبیِ فعل را درک و تصدیق کند اما نسبت به آن شوق نداشته باشد و نیز احتمال دارد امری را که نسبت به آن شوق دارد، اراده نکند و بنابرین میان این سه مرحله رابطهيی امکانی تصویر میشود. بر اساس تبیین وجودی و اشتدادی، میان ادراک، شوق و اراده پیوندی عمیق و ذاتی وجود دارد که از آن میتوان به «درونگرایی اشتدادی» تعبیر نمود. اعتقاد ملاصدرا به 1) سریان علم، شوق و اراده در سراسر وجود، 2) هویت واحد نفس و وحدت قوا و افعال و 3) نقش دوگانة شناختی ـ انگیزشی عقل عملی، دلايلی است که میتواند به تبیین این نوع از درونگرایی در دیدگاه او کمک نماید.
پرونده مقاله
در اين نوشتار پنج دليل از دلايل اصلي و مهم ملاصدرا براي بطلان تسلسل بينهايت علل فاعلي مورد بررسي و نقد قرار ميگيرد. نظر به اينكه بسياري از فلاسفه از اين اصل بمنظور اثبات واجبالوجود بهره بردهاند، بررسي اشكالات وارد بر دلايل آن، بلحاظ ارتباط با اثبات وجود خدا، از اهميت چکیده کامل
در اين نوشتار پنج دليل از دلايل اصلي و مهم ملاصدرا براي بطلان تسلسل بينهايت علل فاعلي مورد بررسي و نقد قرار ميگيرد. نظر به اينكه بسياري از فلاسفه از اين اصل بمنظور اثبات واجبالوجود بهره بردهاند، بررسي اشكالات وارد بر دلايل آن، بلحاظ ارتباط با اثبات وجود خدا، از اهميت بسزايي برخوردار است. به اين منظور، چهار دليل بطور مستقل تقرير و نقد شده و دليل پنجم، از نظر محتوا و شيوه» نقد، بدليل چهارم بازگردانده شده است. اين دلايل عبارتند از: «برهان طرف و وسط»، «بـرهـان تطـبيق»، «بـرهان اسـد و اخصـر»، «بـرهـان تضايف»، «برهان تضايف».
اشكالات وارد بر ادلة بطلان تسلسل و اهميتي كه بطلان تسلسل علل فاعلي در برخي از دلايل اثبات ذات الهي داشته، فلاسفه ـ اعم از اسلامي و غربيـ را واداشته تا بدنبال ادلهيي ديگر براي اثبات وجود خدا باشند كه بر ابطال تسلسل علل متكي نباشد، و در اين راه موفقيتهايي بدست آوردهاند. در پايان اين مقاله، بدون ورود به بحث درباره» آن دلايل، ضمن جمعبندي و نتيجهگيري، به دو دليل مشهور اشاره شده كه عبارتند از: «برهان صديقين ملاصدرا در فلسفة اسلامي» و «برهان وجودي آنسلم در فلسفة غرب»؛ اين دو دليل، شبه لمي و تحليلي ميباشند و ويژگي ادعا شده دربارة دلايل مزبور اينست كه متكي بر هيچ مقدمهيي كه نيازمند اثبات باشد، نيستند.
پرونده مقاله