فهرست مقالات برحسب موضوع مطالعات حوزه فلسفه و حکمت اسلامی


    • دسترسی آزاد مقاله

      1 - نقد و بررسی دلایل ابن‌سینا درباره مادی‌انگاری تجربه‌های ادراکی جزئی؛ با تأکید بر مسئله «شکاف تبیینی»
      احمد واعظی مهدی کریمی
      با تشكيك در مادي‌بودن ادراكات، براساس مسئلة شكاف تبييني، مبنايي عقلاني براي نقد ادله ابن‌سينا دربارة‌ امتناع تجـردِ ادراكات جزئي و اثبات امكان بلكه ضرورت تجرد انواع ادراك، فراهم مي‌آيد. تلقي مادي‌انگارانه در مورد ادراك ـ‌اعم از حسي و خيالي‌ـ از جمله ديدگاههاي ابن‌سينا چکیده کامل
      با تشكيك در مادي‌بودن ادراكات، براساس مسئلة شكاف تبييني، مبنايي عقلاني براي نقد ادله ابن‌سينا دربارة‌ امتناع تجـردِ ادراكات جزئي و اثبات امكان بلكه ضرورت تجرد انواع ادراك، فراهم مي‌آيد. تلقي مادي‌انگارانه در مورد ادراك ـ‌اعم از حسي و خيالي‌ـ از جمله ديدگاههاي ابن‌سينا در هستي‌شناسي ادراك است. او با بيان ادله‌يي بر امتناع تجرد تجربه‌هاي جزئي ادراكي، تنها حالت ممكن در مورد اين تجربه‌ها را مادي بودن آنها ميداند. از سوي ديگر، فرض جهان ممكني كه در آن بتوان حالتي متافيزيكي ‌(مانند درد‌) را بدون وجود فرآيند عصبي تصور كرد، تمايز ميان حالت ذهني و فرآيند عصبي را ممكن ميسازد. اين شكاف تبييني ميان حالت ذهني و فرآيند عصبي، با نفي اينهماني ميان اين دو پديده، امكان تجرد و غيرمادي‌بودن ادراك را فراهم مي‌آورد. با عنايت به تمايز ميان دو حيث فيزيكي و متافيزيكي و ضرورت تجرد ادراك بدليل براهين متعدد فلسفي، مادي‌انگاري ادراك جزئي محل مناقشه بوده و ديدگاه ملاصدرا مبني بر تجرد ادراك حسي و خيالي (همانند ادراك عقلي)، تبيين جامعتري از ادراك و نفس ارائه ميدهد. محور اصلي اين مقاله، بررسي چيستي و هستي‌شناسي ادراكات جزئي است كه خود اين بحث ذيل مسئله» كلان رابطه» نفس و بدن در فرآيند ادراك قرار ميگيرد. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      2 - بررسي نقش آموزه‌هاي قرآن‌كريم در ساحت خداشناسي فلسفي
      علیرضا  اسعدی
      برخي مخالفان فلسفه و بسياري از خاورشناسان چنين ميپندارند كه فلسفة اسلامي تكرار سخنان و نظريات فلاسفة يونان است و نه تنها از تعاليم اسلامي بكلي دور است، بلكه گاهي در تضاد و تعارض با تعاليم قرآني است. هدف اين نوشتار آنست تا با تبيين حد و حدود نقش و تأثيرگذاري قرآن‌كريم‌ ‌ چکیده کامل
      برخي مخالفان فلسفه و بسياري از خاورشناسان چنين ميپندارند كه فلسفة اسلامي تكرار سخنان و نظريات فلاسفة يونان است و نه تنها از تعاليم اسلامي بكلي دور است، بلكه گاهي در تضاد و تعارض با تعاليم قرآني است. هدف اين نوشتار آنست تا با تبيين حد و حدود نقش و تأثيرگذاري قرآن‌كريم‌ ‌بر يك بحث عقلي و فلسفي، و نيز بررسي آثار فلاسفة مسلمان، نشان دهد كه آنها بمنظور بسط و تكامل مباحث فلسفي ـ‌‌و بطورخاص، خداشناسي فلسفي‌‌ـ از تعاليم قرآني بهره برده‌اند و گسترش كمّي و كيفي مسائل، استدلالها، نظريه‌ها و قواعد فلسفي در اين حوزه وامدار تعاليم قرآني است. اين تأثير و بهره‌گيري بميزاني است كه به تحول محتوايي و ساختاري فلسفة يونان منتهي شده و رويكرد و نگرش كلي فلسفة اسلامي را از فلسفة يوناني متمايز ساخته است. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      3 - حسن عدل؛ آموزه‌يي عقلي يا عُقلايي؟
      محمد امامی حسین فرزانه
      «عدل، حَسَن است» و «ظلم، قبيح است» قواعد و گزاره‌هايي پركاربرد در دانشهاي مختلفند. متكلمان ايندو گزاره را عقلي، ضروريِ اولي، بديهي، قطعي و بينياز از استدلال ميدانند اما برخي فيلسوفان با انكار بداهت و قطعيت، آنها را مشهوراتي صرف انگاشته‌اند كه وراي تطابق آراء عُقلا، واقع چکیده کامل
      «عدل، حَسَن است» و «ظلم، قبيح است» قواعد و گزاره‌هايي پركاربرد در دانشهاي مختلفند. متكلمان ايندو گزاره را عقلي، ضروريِ اولي، بديهي، قطعي و بينياز از استدلال ميدانند اما برخي فيلسوفان با انكار بداهت و قطعيت، آنها را مشهوراتي صرف انگاشته‌اند كه وراي تطابق آراء عُقلا، واقعيت ديگري ندارند. در مورد اين دو گزاره يقيني‌انگاري بمعناي اعتقاد به صلاحيت استفاده از آنها در برهان و توليد نتايج علمي است و مشهورانگاري به كاركرد جدلي آنها اشاره دارد. برخي معتقدند مشهورانگاري در تفسير اينگونه قضايا، به فروريختن پشتوانة گزاره‌هاي اخلاقي مي‌انجامد. مسئله اينجاست كه چرا در مورد ايندو گزارة بظاهر بديهي، چنين اختلاف نظر زيادي ايجاد شده است؟ يافته‌هاي اين پژوهش كه بشيوة توصيفي ـ تحليلي انجام پذيرفته، نشان ميدهد كه راه‌حل را بايد در تفكيك ميان «حُسن عقلي» و «حُسن عقلايي» جُست. دو قضية مذكور، هرگاه بعنوان قضاياي عقليِ شخصي لحاظ شوند، تصديقاتي ظني و تكويني‌ هستند اما در مقام گزاره‌هاي عُقلاييِ اجتماعي، بديهي و البته اعتباريند كه برخلاف ‌نظر مشهور منطقدانان، بايد در زمرة يقينيات (نه مشهورات) قرار گيرند. علاوه بر اين، تعابيري نظير «لا عمدة لها الا الشهرة» كه توسط برخي صاحبنظران حكمت و منطق در مورد ايندو گزاره بكار رفته، بمعناي انكار واقعيت آنها نيست بلكه بمفهوم انكار بداهت و ضرورتشان در تحليلهاي عقلي ميباشد و بهمين دليل خللي در پشتوانه بودن آنها براي قضاياي اخلاقي ايجاد نميكند. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      4 - اثبات تغيّر در عوالم فوق طبيعت بر اساس دو مبناي مختلف
      سیده زهرا موسوی بایگی سید مرتضی حسینی شاهرودی عباس جوارشکیان
      در جريان تعامل فلسفه با آموزه‌هاي ديني، مسائل بسياري توليد شده ‌است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن ع چکیده کامل
      در جريان تعامل فلسفه با آموزه‌هاي ديني، مسائل بسياري توليد شده ‌است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن عنصري محال است. از سوي ديگر، ظاهر آيات و روايات بر استكمال نفوس در عوالم فوق طبيعت دلالت ميكند. اينگونه اختلافات، محققان و انديشمندان را به چاره‌انديشي واداشته است. مقالة حاضر كه به روش تحليلي ـ استدلالي نگاشته شده، ميكوشد بر اساس اصول رايج فلسفي و نيز با التفات به رويكرد عرفاني ملاصدرا، به اين پرسش كه «آيا نفس پس از مفارقت از بدن تغيّر و حركت ميپذيرد؟» از دو راه متفاوت پاسخ دهد. بررسيها در اين پژوهش نشان ميدهد كه بر اساس مباني حكما، تغيّر احوالِ نفوس پس از مرگ، امري مقبول و از باب ترتب صور بر يكديگر و اظهار ملكات و صور كسب شده در عالم طبيعت است. همچنين بر اساس خوانش عرفاني از حكمت متعاليه، تحولات عوالم فوق طبيعت، قطعي و از سنخ همين تحولات اينجهاني است، اما در اين ديدگاه تحول و حركت بمعناي رايج فلسفي نيست بلكه عبارتست از خروج از اجمال و كمون به تفصيل و ظهور. به اين ترتيب، در پژوهش حاضر هم با تحفظ بر اصول فلسفي و هم با ارائه تعريفي جديد از حركت، از ظواهر نقلي دال بر حركت، تبييني معقول ارائه شده است. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      5 - علم الهی به جزئیات از دیدگاه ابن‌سینا و توماس آکوئینی
      محمد محمودی حسین کلباسی اشتری
      این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلاف‌نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده‌اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و چکیده کامل
      این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزۀ خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژة «خدا» که در تصور آن اختلاف‌نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده‌اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و ابن‌سینا نیز در درون این سنت جای میگیرد، علم الهی به جزئیات انکار میگردد اما در چارچوب همین مکتب، توماس آکوئیناس در مقام يك متکلم، این علم را برای خدا اثبات میکند. از دیدگاه ابن‌سینا میان «ماهیت» و «وجود» بعنوان دو مرتبة مختلف از هستی، تفاوت بنیادین وجود دارد. واجب‌الوجود علت برای اعطاء وجود به ماهیات میباشد و به این دلیل نمیتواند ماهیات را در جزئیات آنها بشناسد، چرا که آنها مستقل از او، «وجود» ندارند؛ البته ابن‌سینا علم الهی به جزئیات را از طریق «وجودشان» انکار نكرده است. اما در تصور کلامی توماس از خدا، بمثابه خدای متشخص، انکار علم الهی به جزئیات، منجر به خلل در قدرت الهی میگردد. بعلاوه، در صورت انکار علم الهی به جزئیات، انسان که مخلوق خداست، در مرتبه‌يي بالاتر از خالق قرار میگیرد، زیرا میتواند جزئیات را بشناسد. آکوئیناس که در اینجا در قامت یک متکلم ظاهر شده، مرز میان فلسفه و الهیات را نادیده گرفته و در اعتراض به ابن‌سینا ميگويد کلیاتی مانند «حیوان» و «انسان» نمیتوانند ملاک تمایز یک جزئی مانند «سقراط»، از دیگران باشند. مقالۀ حاضر به تحلیل و تطبیق دیدگاه ایندو فیلسوف در مورد علم خدا به جزئیات میپردازد. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      6 - سازه‌شناسی حکمت عملی و نقش صناعات پنجگانه در آن
      احمد محمدی پیرو
      میان حکمت عملی و حکمت نظری رابطه‌‌يی ناگسستنی وجود دارد. صناعات خمس نیز بعنوان بخشی از حکمت نظری میتواند در حکمت عملی دخيل باشد. حکمت عملی گاهی بمثابه معرفت و دانش، و گاهی بمثابه خُلق یا فضیلت بکار میرود. پرسش تحقیق حاضر اینست که نقش صناعات خمس، اولاً، در تولید مؤلفه‌ها چکیده کامل
      میان حکمت عملی و حکمت نظری رابطه‌‌يی ناگسستنی وجود دارد. صناعات خمس نیز بعنوان بخشی از حکمت نظری میتواند در حکمت عملی دخيل باشد. حکمت عملی گاهی بمثابه معرفت و دانش، و گاهی بمثابه خُلق یا فضیلت بکار میرود. پرسش تحقیق حاضر اینست که نقش صناعات خمس، اولاً، در تولید مؤلفه‌های شناختاری حکمت عملی و ثانیاً، در مبادی صدور فعل، چقدر و چگونه است؟ چه عوامل و متغیرهایی از صناعات خمس، سازندة حکمت عملی هستند؟ اهمیت بیان رابطة آن دو در اینست که ملکات نفسانی، به هویت انسان تعين ميبخشند و صناعات خمس ملکات نفسانیند که میتوانند با تأثیرگذاری بر مبادی صدور فعل، در تعین هویت انسان نقش داشته باشند و در نتیجه، تمام شئون زندگی بشر مانند زندگی علمی، اجتماعی، سیاسی و... را تحت تأثیر قرار دهند. در این نوشتار ابتدا صناعات خمس و بطور خاص، ویژگیهای مشترک آنها از کتابهای منطقی استخراج شده و سپس با روش توصیفی ـ تحلیلی تأثیر آنها در مؤلفه‌های حکمت عملی دانشی و خُلقی بررسی ميشود. در بخش نخست، چرخش معرفتی از تصورات و تصدیقات خطایی، اثربخشی در روش‌شناسی حکمت عملی، شکلگیری مفاهیم اعتباری در مقام عمل و حصول تعقلات عقل عملی برای انواع انسانها، و در بخش دوم، انتظام‌بخشی به وظایف ویژۀ عقل عملی، مهارت تطبیق امور شناختی بر امور اجرایی، تأثیر در مبادی شناختی صدور فعل و شکل‌دادن به کنشهای انسانی، بعنوان نتایج تحقیق حاصل شده است. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      7 - مسئلۀ جاودانگی نفس در اندیشۀ علامه طباطبائی
      قاسم  پورحسن حسین کلباسی اشتری علیرضا  کلبادی نژاد
      دیدگاه علامه طباطبایی در باب جاودانگی نفس، مبتنی بر جهانبینی توحیدی اوست. او تلاش کرده به چالش‌برانگیزترین مباحث و اشکالات مربوط به جاودانگی نفس در مسئلۀ سعادت و شقاوت ذاتی، احباط، تکفیر و خلود در عذاب پاسخ دهد. علامه با اتکا به مبانی عقلی و بر مبنای حکمت متعالیۀ صدرالم چکیده کامل
      دیدگاه علامه طباطبایی در باب جاودانگی نفس، مبتنی بر جهانبینی توحیدی اوست. او تلاش کرده به چالش‌برانگیزترین مباحث و اشکالات مربوط به جاودانگی نفس در مسئلۀ سعادت و شقاوت ذاتی، احباط، تکفیر و خلود در عذاب پاسخ دهد. علامه با اتکا به مبانی عقلی و بر مبنای حکمت متعالیۀ صدرالمتألهین و بهره¬گیری از اصولی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری اشتدادی، وحدت حقیقت نفس و تشکیک در مراتب وجود، تقریری نو از معاد و جاودانگی نفس ارائه نموده است. این نوشتار میکوشد با طرح موضوع جاودانگی، نسبت آن را با اهداف و غایات انسانی که همان تحقق تمامیت حقیقی انسان با معاد و جاودانگی نفس است، تبیین نماید. در این راستا، نظر علامه طباطبایی دربارۀ وجود جوهری نفس و اثبات جاودانگی آن، و همچنین وجوه نوآورانۀ اندیشۀ وی در بحث جاودانگی و نتایج و پیامدهای معرفتی آن را مورد بحث و بررسی قرار داده‌ایم و به اشکالات مطرح‌شده علیه جاودانگی نفس، با توجه به مبانی علامه، پاسخ داده‌ایم. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      8 - بررسی انتقادی شیوۀ سهروردی در تعریف اشیاء
      محمد حسین زاده
      سهروردی در مبحث «تعریف» با وارد نمودن پنج اشکال، ناکارآمدی نظریۀ تعریف مشائی را نشان داده و بجای آن شیوة دیگری برای تعریف اشیاء مطرح کرده است. این شیوه که با عنوان «تعریف مفهومی» مشهور است، بر تبادر و فهم عرفی از معنای لغت متکی میباشد و طبق آن، لفظ از طریق بیان مقومات م چکیده کامل
      سهروردی در مبحث «تعریف» با وارد نمودن پنج اشکال، ناکارآمدی نظریۀ تعریف مشائی را نشان داده و بجای آن شیوة دیگری برای تعریف اشیاء مطرح کرده است. این شیوه که با عنوان «تعریف مفهومی» مشهور است، بر تبادر و فهم عرفی از معنای لغت متکی میباشد و طبق آن، لفظ از طریق بیان مقومات مفهومیش از منظر اهل لسان تعریف میشود. در این مقاله پس از تبیین شیوۀ سهروردی در تعریف اشیاء، به بررسی و نقد آن پرداخته شده است. تحليل و بررسی انتقادی دیدگاه سهروردی نشان ميدهد که نتیجۀ منطقی اشکالات او به نظریۀ تعریف مشائی، تصحیح نظریۀ مشائیان از طریق بکارگیری «شهود» است، نه کنارنهادن تعریف شیء بحسب ماهیت و روی‌آوردن به نظریۀ تعریف مفهومی. علاوه بر این ، نظریة تعریف سهروردی ـ بعنوان جایگزین نظریۀ تعریف مشائی ـ داراي اشکالاتي متعدد است؛ بهمين دليل، با فرض پذيرفتن اشکالات سهروردی به نظریۀ تعریف مشائی، شیوۀ خود او نیز در نظریةتعریف، فی نفسه قابل قبول نیست. در پایان این نوشتار، دیدگاه یکی از سهروردی‌پژوهان معاصر که معتقد است رابطۀ منطق تعریف ابن‌سینا و سهروردی رابطۀ تکامل است نه تباین، تبیین و نقد شده است. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      9 - تبیین تفکر انتقادی در رویکرد برساختگرایی (تحلیل واسازانۀ قرآنی)
      حیدر اسماعیل پور
      نظریه‌های تفکر انتقادی بطورکلی به دو دسته تقسیم میشوند: نظریه‌ها‌یی که معطوف به بیان ویژگیهای مثبت و منفی پدیده‌های گوناگون، ازجمله انسان هستند و نظریۀ قرآنی که تفکر انتقادی را مبتنی بر اعتقاد به دامنۀ باز، خلاقانه و نامحدود دانش خداوند قلمداد میکند. با بچالش کشیدن مضام چکیده کامل
      نظریه‌های تفکر انتقادی بطورکلی به دو دسته تقسیم میشوند: نظریه‌ها‌یی که معطوف به بیان ویژگیهای مثبت و منفی پدیده‌های گوناگون، ازجمله انسان هستند و نظریۀ قرآنی که تفکر انتقادی را مبتنی بر اعتقاد به دامنۀ باز، خلاقانه و نامحدود دانش خداوند قلمداد میکند. با بچالش کشیدن مضامین مندرج در رویکرد بیان ابعاد مثبت و منفی، فضا برای به میدان آمدن دیدگاه معرفت متغیر و خلاقانه هموار میگردد؛ بدین‌صورت که تعلیم و تربیت بیش از پیش، ماهیتی دینی و بینهایت بخود میگیرد. در علم و دانش و بتبع آن، محتوای دروس مبتنی بر تفکر انتقادی، جنبۀ نامحدودنگرانه‌ غالب است و تحت تأثیر دیگر ابعاد نظام فلسفی، یعنی ارزشها و معرفت، شکل میگیرد. فرایند باز و نامحدود بُعد تفکر انتقادی قرآنی، منجر به رجحان رویکردهای خلاقانه و استفادۀ مؤثر از آنها در امر آموزش میشود. پژوهش حاضر تلاش میکند تفکر انتقادی مبتنی بر رویکرد ابعاد برساختگرایی معرفت انتقادی باز و نامحدود قرآنی را تبیین نماید. واسازی بمعنی تحلیل و بازخوانی هر موضوعی بشیوۀ مرکززدایی از آن و یافتن ابعادی از موضوع است که اغلب از آن غفلت میشود. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      10 - شبهات فخررازي بر قانون عليت و پاسخ به آنها بر اساس مباني حكمت متعاليه
      حسين  عشاقي
      فخررازي، از متكلمان برجستة اشعري، در كتاب المطالب العالية من العلم الالهي‌ ‌هيجده شبهه را بر قانون عليت وارد كرده است. او اين شبهات را بنقل از ديگران مطرح كرده اما بنظر ميرسد شبهه‌‌كننده، خود او باشد. برخي از اين شبهات را محقق لاهيجي در كتاب شوارق الالهام‌ ‌آورده و پاسخ چکیده کامل
      فخررازي، از متكلمان برجستة اشعري، در كتاب المطالب العالية من العلم الالهي‌ ‌هيجده شبهه را بر قانون عليت وارد كرده است. او اين شبهات را بنقل از ديگران مطرح كرده اما بنظر ميرسد شبهه‌‌كننده، خود او باشد. برخي از اين شبهات را محقق لاهيجي در كتاب شوارق الالهام‌ ‌آورده و پاسخ داده، ولي اكثر آنها بدون پاسخ مانده‌اند. در مقالة حاضر ما پانزده شبهه از اين شبهات را كه اهميت بيشتري دارند، نقل و پاسخهاي ديگران به آنها را ذكر ميكنيم. از آنجا كه اكثر اين شبهات پاسخ داده نشده‌اند، درحاليكه ميتوان آنها را بر اساس حكمت متعاليه صدرايي پاسخ داد، ما آنها را با تلخيص عبارات فخر رازي آورده و سپس بر اساس نكات پذيرفته و اثبات شده در حكمت متعاليه، پاسخ ميدهيم. برخي از اين شبهات نيز بر اساس رويكردهاي سه‌گانة، مشائي، اشراقي و متعاليه قابل حل نيستند و بايد آنها را با مباني عرفاني پاسخ داد. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      11 - جایگاه روش شهودی در فلسفۀ اسلامی
      رسول  نادری
      فلسفۀ اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالت‌دهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصل چکیده کامل
      فلسفۀ اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالت‌دهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصلی فلسفۀ اسلامی مورد توجه بوده، اما بهره¬‌وری از این روش، در حکمت متعالیه سامان یافته است. ملاصدرا در عین پایبندی بر روش عقلی، از روش شهودی نیز بهره¬های بسیار برده است. این کاربردها را میتوان در دو مقام: گردآوری و داوری، دسته‌بندی نمود. فلاسفۀ مسلمان در مقام گردآوری، از روش شهودی برای تبیین مسائل فلسفی جدید و نیز ارائۀ تصویری صحیح از برخی مسائل فلسفی استفاده کرده، و در مقام داوری، برای کشف حد وسط، کشف مغالطه و بازسازی برهان و اصلاح نتیجه و بعنوان مؤیدی بر استدلالهای عقلی، از شهود بهره گرفته¬اند. پرونده مقاله