فهرست مقالات برحسب موضوع مطالعات حوزه عرفان و کلام اسلامی


    • دسترسی آزاد مقاله

      1 - مرگ ارادی از دیدگاه سید حیدرآملی و تحلیل عرفانی و روانشناختی آن
      فاطمه کوکرم عبدالله صلواتی عین الله خادمی
      ‌اين پژوهش به بررسي مرگ ارادي و اقسام آن از ديدگاه سيدحيدر آملي پرداخته است و سعي شده با تحليل عرفاني و روانشناختي، گونه‌هاي مرگ ارادي را تبيين نمايد. بعقيدة نگارندگان، هريك از اقسام مرگ ارادي نوعي سلوك عملي محسوب ميشوند. قدر مشتركي ميان همة مرگها وجود دارد كه عبارتست ا چکیده کامل
      ‌اين پژوهش به بررسي مرگ ارادي و اقسام آن از ديدگاه سيدحيدر آملي پرداخته است و سعي شده با تحليل عرفاني و روانشناختي، گونه‌هاي مرگ ارادي را تبيين نمايد. بعقيدة نگارندگان، هريك از اقسام مرگ ارادي نوعي سلوك عملي محسوب ميشوند. قدر مشتركي ميان همة مرگها وجود دارد كه عبارتست از فاصله‌گرفتن از تعلقات اينجهاني. پرسش‌ اصلي آنست كه چگونه ميتوان تحليلي عرفاني و روانشناختي از انواع مرگ بروايت سيدحيدر آملي ارائه داد؟ بر اين اساس، دستاوردهاي اين پژوهش عبارتند از: 1) قدر مشتركي ميان انواع مرگها وجود دارد و آن جدا شدن از تعلقات اينجهاني و فاصله گرفتن از آنهاست؛ حال، نوع اين فاصله‌گرفتنها ميتواند متفاوت باشد؛ گرسنگي، پوشيدن لباسهاي خاص و ... همة اينها ميتوانند ما را از تعلقات اينجهاني دور كنند. 2) دستاورد ديگر اين پژوهش، تحليل عرفاني و روانشناختي مرگ ارادي است؛ مثلاً مرگ سبز بمعناي پوشيدن لباس كم‌ارزش است و بنابرين با نپوشيدن لباسهاي غرورآميز و اشرافي، سالك به مرگ ارادي ميتواند بميرد. رنگ سبز نماد تعادل و پايداري است و سالك با مرگ ارادي و از بين بردن نفسانيات، در خود به تعادل و جاودانگي دست پيدا ميكند. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      2 - تجلی فلسفة صدرایی در تعلیقات امام‌خمینی(ره) بر مقدمة قیصری
      غلامرضا حسین‌پور
      فصل چهارم مقدمة قیصری بر فصوص‌الحكم ابن‌عربي، در باب تبیین جواهر و اعراض بر اساس طریقة عرفاست و بیشتر بدنبال تبیین نفس رحمانی است. اما در این بین، بحثي مفصل نیز در بیان نفس رحمانیِ عرفا به زبان فلسفی دارد. امام‌خميني(ره) در تعلیقه‌يي، با استفاده از حکمت متعالیه به نقد ب چکیده کامل
      فصل چهارم مقدمة قیصری بر فصوص‌الحكم ابن‌عربي، در باب تبیین جواهر و اعراض بر اساس طریقة عرفاست و بیشتر بدنبال تبیین نفس رحمانی است. اما در این بین، بحثي مفصل نیز در بیان نفس رحمانیِ عرفا به زبان فلسفی دارد. امام‌خميني(ره) در تعلیقه‌يي، با استفاده از حکمت متعالیه به نقد بیان قیصری پرداخته است. قیصری در خاتمة اين فصل نکاتی را در باب معنای تعین و انواع آن نيز بيان کرده که امام(ره) در تعلیقه‌يي دیگر، تبییني دقیق از انواع تعین به زبان عرفانی ارائه داده است. این معنای تعین و انواع آن بقلم قیصری، تقریباً بطور کامل در فصل سوم از مرحلة چهارم امور عامة اسفار اربعه انعکاس یافته که نشان از تأثیرپذیری بسيار فلسفة صدرایی از سنت عرفانی ابن‌عربی بطور عام، و مقدمة قیصری بطور خاص، دارد. از منظر قیصری، اعراض باید فصول جواهر باشند، اما از نظر صدرالمتألهین و بتبع او، امام‌خمینی(ره)، فصل جوهر، جوهر است نه عرض. قیصری معتقد است گاهی تعین، عین ذات است و گاهی نیز امری زائد بر ذات، اما امام بر اين باور است كه اساساً تعین به ذات حق تعالی تعلق نمیگيرد زیرا تعین از آثار تجلیات اسمائی است؛ اما آنچه دارای احدیت جمع تعینات است، اسم اعظم و انسان کامل است. هدف اصلي مقاله حاضر تبيين، تحلیل و گاه نقد دقیق مقاصد متن قیصری و تعلیقات امام‌خمینی(ره) بر آن است. امام(ره) در یک تعلیقه با استفاده از ذخایر فلسفة صدرایی به نقد قیصری پرداخته و در تعلیقه‌يي دیگر، در واقع بر مبناي بخشی از اسفار اربعه، مواضع خود را تبیین نموده است. پرونده مقاله
    • دسترسی آزاد مقاله

      3 - بررسي و نقد «فص حكمت عصمتي در كلمة فاطمي(س)»
      محمود صیدی
      فص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية ‌عنوان اثري است از استاد حسن‌زاده آملي كه بسياق فصوص الحكم‌ ‌ابن‌عربي و بعنوان مكمل و تتمة آن نوشته شده است. در اين كتاب به ابعاد و زواياي شخصيت اسرارآميز و در عين حال همه‌جانبة فاطمه زهرا (س) در مقام انساني كامل و معصوم پرداخته شده است. چن چکیده کامل
      فص حكمة عصمتية في كلمة فاطمية ‌عنوان اثري است از استاد حسن‌زاده آملي كه بسياق فصوص الحكم‌ ‌ابن‌عربي و بعنوان مكمل و تتمة آن نوشته شده است. در اين كتاب به ابعاد و زواياي شخصيت اسرارآميز و در عين حال همه‌جانبة فاطمه زهرا (س) در مقام انساني كامل و معصوم پرداخته شده است. چنين مبحثي در عرفان نظري گرچه از جهاتي مدعايي ابداعي است اما با اشكالاتي روبروست: 1) در نقل احاديث و مستندات روايي آن عموماً دقت كافي صورت نگرفته است؛ برخي از احاديث مورد ادعا در منابع روايي يافت نميشود و برخي ديگر از منابع روايي نامعتبر نقل شده‌اند؛ 2) ملكه عصمت اختصاص به فاطمه (س) ندارد، بنابرين اختصاص يافتن چنين فصي به ايشان نادرست بنظر ميرسد؛ 3) فصوص الحكم‌ ‌با فص آدمي(ع) شروع شده و با فص محمدي(ص) خاتمه مي‌يابد، و از آنجا كه وارثين حقيقي پيامبر اسلام (ص) در ظهورات اسمائي، تابع ايشان هستند، احكام و مسائل عرفاني مرتبط با حضرت فاطمه (س) در فص محمدي (ص) جاي ميگيرد و نيازي به فصي جداگانه و متمايز نيست. پرونده مقاله