• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات man

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - رابطة امر تكويني و امر تشريعي در عرفان نظري
        رضا  صفري كندسري
        در عرفان نظري، بنا بر اصل وحدت وجود، فقط حق وجود دارد كه واحد است. از حق امر واحدي صادر ميشود كه صادر اول و حقيقت محمدي ناميده ميشود. از ديگر سوي، اسماء الهي (و مظاهر غيبي و عيني آنها) بدليل محدود بودنشان با هم تنازع دارند و اسم الله و مظهرش، حقيقت محمدي، بين اسماء و چکیده کامل
        در عرفان نظري، بنا بر اصل وحدت وجود، فقط حق وجود دارد كه واحد است. از حق امر واحدي صادر ميشود كه صادر اول و حقيقت محمدي ناميده ميشود. از ديگر سوي، اسماء الهي (و مظاهر غيبي و عيني آنها) بدليل محدود بودنشان با هم تنازع دارند و اسم الله و مظهرش، حقيقت محمدي، بين اسماء و مظاهر آنان نظم و تعادل برقرار ميكند؛ نظم و تعادل بين تنازع مظاهر غيبي اسماء بواسطة عين ثابت حقيقت محمدي بصورت تكوين، و نظم و تعادل ميان تنازع مظاهر عيني بواسطة عين خارجي حقيقت محمدي بصورت تشريع برقرار ميگردد. تشريع بدين منظور است كه انسانها با پيروي از شريعت محمدي از تنازع و محدوديت رهايي يافته و به مقام بيحدي برسند و هرگاه به مقام بيحدي رسيدند با حقيقت محمدي كه مظهر اسم الله است، اتحاد پيدا ميكنند و بواسطة اين اتحاد ميتوانند به اذن حق به تصرف و تكوين در هستي بپردازند و واسطة حق و خلق ميگردند؛ آنگونه كه اسم الله و حقيقت محمدي واسطة حق و خلق در ابتداي تكون موجودات بودند. بنابرين تشريع به تكوين ختم ميشود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - تناكح اسماء در نظام فكري ابن عربي
        فاطمه  محمد
        از جمله موضوعات مهمي كه ابن عربي بر اساس مباني عرفاني خود درصدد تبيين آن برآمده، رابطة وحدت و كثرت يا نحوة نشئت كثير از واحد است. او در راستاي پرداختن به مراتب عالم و برشمردن جايگاه حضرات و درجات هستي، به ارائة مبحث اسماء و صفات حق پرداخته و با تبيين صدور اسماء از ذات و چکیده کامل
        از جمله موضوعات مهمي كه ابن عربي بر اساس مباني عرفاني خود درصدد تبيين آن برآمده، رابطة وحدت و كثرت يا نحوة نشئت كثير از واحد است. او در راستاي پرداختن به مراتب عالم و برشمردن جايگاه حضرات و درجات هستي، به ارائة مبحث اسماء و صفات حق پرداخته و با تبيين صدور اسماء از ذات و روابط حاكم بر آنها، تحت دو عنوان «تناكح» و «تقابل» اسماء، سعي در توضيح چگونگي صدور اسماء كثير و خلقت موجودات از ذات واحد بسيط نمود. با توجه به عمق و دامنة بحث، در نوشتار حاضر، بشيوة توصيفي و به اجمال، به مبحث تناكح اسماء در نظام فكري ابن‌عربي ذيل عناوين فرعي معنا و تكثر اسماء، تناكح اسماء، اقسام تناكح و در نهايت، جمعبندي اين مبحث خواهيم پرداخت. اميد است اين نوشتار بتواند شاكله‌يي كلي از موضوع مورد بحث بدست دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - ترسيم الگوي مديريت سازماني بر اساس تعامل نفس و قوا
        سید احسان رفیعی علوی مصطفی عزیزی علویجه
        از آنجا كه خداوند متعال نفس انساني را نمونة جامعي از تمام حقايق هستي آفريده و نفس انساني همچون مدير و رهبري مقتدر بر مملكت خويش حكومت و مديريت ميكند، اين پژوهش تصميم دارد تا از اين نفس شناسي فلسفي الهام گرفته و در اقتباسي دقيق، الگوي مديريت رفتار سازماني و سازماندهي بر چکیده کامل
        از آنجا كه خداوند متعال نفس انساني را نمونة جامعي از تمام حقايق هستي آفريده و نفس انساني همچون مدير و رهبري مقتدر بر مملكت خويش حكومت و مديريت ميكند، اين پژوهش تصميم دارد تا از اين نفس شناسي فلسفي الهام گرفته و در اقتباسي دقيق، الگوي مديريت رفتار سازماني و سازماندهي برتر را بازشناسي نمايد، زيرا يكي از روشهاي موفق ترسيم ساختارهاي اعتباري اجتماعي، استفاده از حقيقت تكوين محور فطرت تلقي ميشود. اين نوشتار بر پاية نفس شناسي مشرب حكمت مشاء و حكمت متعاليه به تبيين رابطة نفس و قواي آن پرداخته است و نظرية «رابطة تسخيري»، «رابطة تشكيكي» را تبيين نموده و سعي كرده تا طبق اين رويكردهاي تكوين شناختي در دو مدرسة فلسفي، رابطة نفس و قوا را بعنوان دو مدل مديريتي و رهبري به نام «مديريت تفويضي» و «مديريت سرياني» بازشناسي و شاخصه نمايي كند. سپس در سرآمد (بخش پاياني مقاله) سعي بر تبيين يك مدل تلفيقي از اين دو رويكرد شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - نفس ناطقه بشري از ديدگاه مولوي
        نفيسه  هاشمي گلپايگاني
        حكماي مسلمان در بحث از نفس ناطقه، به مسائلي چون قديم يا حادث بودن، مجرد يا مادي بودن و بقا و عدم بقاي نفس پس از مرگ ميپردازند. مولوي بعنوان يك عارف برجسته كه در اين سنت مي‌انديشد، تلاش كرده به اين پرسشهاي فلسفي در باب نفس نيز پاسخ دهد، گرچه راهبرد او تمايزهايي با رويكرد چکیده کامل
        حكماي مسلمان در بحث از نفس ناطقه، به مسائلي چون قديم يا حادث بودن، مجرد يا مادي بودن و بقا و عدم بقاي نفس پس از مرگ ميپردازند. مولوي بعنوان يك عارف برجسته كه در اين سنت مي‌انديشد، تلاش كرده به اين پرسشهاي فلسفي در باب نفس نيز پاسخ دهد، گرچه راهبرد او تمايزهايي با رويكرد و نگرش فلاسفه دارد. محوريترين مسئله نزد او، استكمال نفس از طريق سلوك و خروج از عالم ماده و اتحاد آن با ذات حق در مقام واحديت و ربوبيت است. از آنجا كه در وصول، معرفت محور و اصل است، مولوي همت خويش را صرف آن ميكند كه نفس را در پرتو علم شهودي معنا كند و تمايز اصناف بشر از يكديگر را تا سرحد تفاوت نوعي ميان آنها پيش ببرد. او به اتحاد نفس با ذات حق معتقد است و آثاري را در نتيجه اين اتحاد، متوجه نفس ميداند. راهبرد مولوي به اين مسئله، متفاوت از فلا‌سفه است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - رابطه وحدت تشكيكي وجود و نظريه انسان كامل از منظر استاد مطهري
        رضا  صفري كندسري
        مكاتب فلسفي و عرفاني بر اساس جهانبيني خاص خود، هر يك نظرياتي در باب انسان كامل ارائه كرده‌اند. عرفا بر اساس جهانبينيِ «وحدت شخصي وجود» معتقدند فقط حق وجود دارد و ماسواي حق، تجليات و شئونات حق هستند. از ديدگاه اين گروه، انسان كامل انساني است كه به كمال جلا و استجلا رسيده چکیده کامل
        مكاتب فلسفي و عرفاني بر اساس جهانبيني خاص خود، هر يك نظرياتي در باب انسان كامل ارائه كرده‌اند. عرفا بر اساس جهانبينيِ «وحدت شخصي وجود» معتقدند فقط حق وجود دارد و ماسواي حق، تجليات و شئونات حق هستند. از ديدگاه اين گروه، انسان كامل انساني است كه به كمال جلا و استجلا رسيده باشد. در واقع چنين انساني مظهر كمالات (ظهورات) ذاتي و اسمائي حق ميشود نه اينكه در برابر حق وجود ديگري داشته باشد. استاد مطهري در نقد خويش بر نظريه انسان كامل مورد نظر عرفا، بر اساس نظريه وحدت تشكيكي وجود معتقد است انسان كامل انساني است كه ضمن متحقق ساختن همه اهداف و ارزشها در خودش بنحو اعتدال، هدف واحدي را نيز در نظر داشته باشد كه آن هدف همان قرب الهي است. بنا بر تشكيك وجود، اهداف كثير و هدف واحد، يكي هستند اما در مراتبشان با هم اختلاف دارند؛ در اهداف كثير نيز نيت و مرتبه نهايي، قرب الهي است. بعبارت ديگر، همچنانكه در حقيقت هستي، وحدت تشكيكي وجود حاكم است، به نظر استاد مطهري، كسي كه به هدف تشكيكي واصل شده باشد همان انسان كامل است. در اين مقاله روشن خواهد شد كه هيچكدام از نقدهاي مطهري بر عرفا وارد نيست و نصوص عرفا گوياي نادرستي نقدهاي وي است. بنابرين، عرفا تبيين كاملتري از انسان كامل دارند و انسان كامل با وحدت شخصي وجود سازگار است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - خوانشي فلسفي از ساحت اجتماعي انسان كامل در نهج البلاغه (با رويكرد حكمت متعاليه)
        سیدمحمدعلی میردامادی سیدمهدی امامی جمعه مجید صادقی حسن آبادی
        هدف اين مقاله دستيابي به تصويري كلي از ساحت اجتماعي انسان كامل با تتبع ميان عبارات نهج‌البلاغه‌ ‌و تحليل حكمي آنها با مباني حكمت متعاليه است. ساحت اجتماعي انسان كامل، عبارتست از ويژگيهايي از انسان كامل كه در تعامل با انسانهاي ديگر و در ساختار اجتماعي و اينجهاني او قرار چکیده کامل
        هدف اين مقاله دستيابي به تصويري كلي از ساحت اجتماعي انسان كامل با تتبع ميان عبارات نهج‌البلاغه‌ ‌و تحليل حكمي آنها با مباني حكمت متعاليه است. ساحت اجتماعي انسان كامل، عبارتست از ويژگيهايي از انسان كامل كه در تعامل با انسانهاي ديگر و در ساختار اجتماعي و اينجهاني او قرار دارد. معرفت انسان كامل در اين حوزه نمايانگر نقش تمدني او در جامعة انساني و در تحقق «جامعة متعاليه» خواهد بود. از ميان روشهاي مناسب براي گردآوري داده‌هاي تحقيق، روش موردنظر براي اين پژوهش، روش توصيفي ـ تحليلي ميباشد. بر اساس تعاليم نهج‌البلاغه‌ ‌و مباني حكمت متعاليه، انقلاب فكري و محتوايي جامعه و هدايت آن از طريق ايجاد بيداري و شكوفايي فطري و آشكارسازي گنجينه‌هاي عقلي انسانها، اساس و بنياد فعاليتهاي اجتماعي انسان كامل را تشكيل ميدهد كه اين امر بانضمام كمالات وجودي ديگر در انسان كامل و بحسب اطاعت و فرمانبرداري مردم، باعث تكامل و شكوفايي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي و تشكيل جامعة متعاليه ميگردد. بنابرين، محوريت و رهبري انسان كامل و فرمانبري مردم از او، اساس و مهمترين ركن تحقق آرمان جامعة متعاليه است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - كاركردهاي وجودشناسانة بعد جسماني انسان از منظر ملاصدرا
        هادی جعفری علي  ارشدرياحي
        در انسان‌شناسي صدرايي بُعد جسماني انسان از زواياي مختلفي داراي اهميت است اما در اين نوشتار به يكي از ابعاد مهم آن، يعني «كاركردهاي وجودي» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشي مجزا را به كاركردهاي بعد جسماني انسان اختصاص نداده و حتي به آن تصريح نيز نكرده ولي ميتوان از چکیده کامل
        در انسان‌شناسي صدرايي بُعد جسماني انسان از زواياي مختلفي داراي اهميت است اما در اين نوشتار به يكي از ابعاد مهم آن، يعني «كاركردهاي وجودي» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشي مجزا را به كاركردهاي بعد جسماني انسان اختصاص نداده و حتي به آن تصريح نيز نكرده ولي ميتوان از آراء او اين كاركردها را استخراج نمود. پس از فحص و جستجو در آثار صدرالمتألهين اين نتيجه بدست مي‌آيد كه بعد جسماني انسان نزد او كاركردهاي مهمي از منظر وجودشناختي دارد، ازجمله: تحصيل ايمان، ارتقا و تحول انسان، اختيار، انجام افعال متضاد، تحقق افعال نفساني و عقلاني، عمارت و آباداني دنيا، تحقق نظام احسن، هويت‌بخشي به نفس، تشكيل هويت انسان كامل و برخي از نقشهاي متناقض‌نما همچون مبدأ شرور و مبدأ رهايي از شرور و موارد ديگر. اين مقاله كه بر اساس روش كتابخانه‌يي و تحليل محتوا نگارش يافته، علاوه بر اثبات اهميت و ضرورت بعد جسماني انسان در جهان خلقت، نشان ميدهد كه نقش و كاركرد بعد جسماني انسان از منظر وجودي، داراي ابعادي گسترده‌ است و ساحتهايي مهم از عالم هستي را در بر ميگيرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - عدم عمومیت دستیابی به مقام انسان کامل از دیدگاه ملاصدرا‎؛ دلایل و پیامدهای آن
        مریم احمدی سحر کاوندی محسن جاهد
        انسان‌شناسي در نظام حكميِ صدرايي از جامعترين پژوهشهاي صورت گرفته در اين حوزه است. يكي از نمودهاي جامعيت اين بحث، پرداختن به ماهيت و جايگاه انسان كامل در نظام هستي، مصاديق و كاركردهاي دنيوي و اخروي آن است كه در پژوهشهاي متعددي بدان پرداخته شده است؛ اما آنچه كم‌وبيش در اي چکیده کامل
        انسان‌شناسي در نظام حكميِ صدرايي از جامعترين پژوهشهاي صورت گرفته در اين حوزه است. يكي از نمودهاي جامعيت اين بحث، پرداختن به ماهيت و جايگاه انسان كامل در نظام هستي، مصاديق و كاركردهاي دنيوي و اخروي آن است كه در پژوهشهاي متعددي بدان پرداخته شده است؛ اما آنچه كم‌وبيش در اين پژوهشها مغفول مانده، توجه به دلايل خاص‌بودن اين مقام و پيامدهاي حاصل از آن در اين نظام فكري است كه بنظر ميرسد پرداختن به آن موجب تعميق بيشتر مباحث انسان‌شناسانه در نظام حكمت متعاليه و فلسفة اسلامي خواهد شد. بر اين اساس مسئلة اصلي اين جستار، بررسي تحليليِ دلايل عدم عموميت اين مقام در آثار ملاصدرا است. در اين پژوهش، ضمن بررسي تحليليِ عوامل مؤثر در پديدآيي و استكمال آدمي بواسطة تباين و تفاضل نفوس در قالب كثرت پيشيني و پسيني، دلايل خاص‌بودن اين مقام براي معدودي از انسانها تبيين ميشود. نتيجه اينگونه است كه اصل مقام انسان كامل بواسطة دعوت انبياء، تكليف، تأديب و ... قابل دستيابي است، اما دستيابي به نهايت مراتب عالية اين مقام، براي همگان امكانپذير نيست كه اين امر خود موجب توجيه عقلانيتر كيفيت استكمال ارادي پيامبران(ص) و امامان معصوم(ع) خواهد بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - سخنر سردبیر
        آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای
        بيش از يكسال از ظهور پديدة مرگبار ويروسي بنام كرونا ميگذرد و اين موجود حقير ناچيز، تمام مدعيان قدرت و حشمت جهان را به پيكار خوانده و آنان را در موضع ضعف و فروماندگي نشانده است. مشيّت حكيمانة خداوند متعال اقتضا داشته كه با اين موجود نزديك به هيچ، هم طاغوتيان زمان را از چکیده کامل
        بيش از يكسال از ظهور پديدة مرگبار ويروسي بنام كرونا ميگذرد و اين موجود حقير ناچيز، تمام مدعيان قدرت و حشمت جهان را به پيكار خوانده و آنان را در موضع ضعف و فروماندگي نشانده است. مشيّت حكيمانة خداوند متعال اقتضا داشته كه با اين موجود نزديك به هيچ، هم طاغوتيان زمان را از اوج كبريا و قدرت‌نمايي به مذلّت درماندگي و بيچارگي فروبكشاند و هم عاقبت نافرماني مردم از پيروي فرمان الهي و دين و اخلاق را به آنان نشان دهد و سنتهاي الهي را يادآور گردد. ظهور اين بيماري در كشور ما، و ديگر كشورها، گرچه موجب جنبش دستگاههاي مسئول گرديد و سبب تلاشهاي بسيار شدتا با مداوا و درمان بيماران، را از مرگ بسياري از مردم جلوگيري نمايند امّا اين پرسش جگرخوار و دل‌آزار را يكبار ديگر زنده كرد كه چرا اينگونه كه به سلامت تن و جسم مادي انسان ميپردازيم و به بقاء و حيات ظاهري آنان مي‌انديشيم، در چاره و علاج آسيبها و زخم و ضررهاي روح و جان او ـ‌ روح و جاني كه «هويت» واقعي انسان است‌‌ـ آنچنان كه بايد برنميخيزيم و به درمان و مقابله با آن قيام نميكنيم!؟ چرا براي آفات روحي و فكري و اعتقادي، كه همچون ويروسي هزار چهره و غدّار، عرصة جامعه انقلابي ما را فرا گرفته و در اين چهار دهه پس از انقلاب بدست دشمنان اين ملت و اين نظام ساخته شده و روح و فكر مردم را به پوچي دروني افراد و نابودي هويت ملي و اعتقادي آنها سوق ميدهد، چاره‌يي چنانكه بايد، نمينديشيم؟ در حاليكه انسانيت انسان به روح و روان و انديشه و ميزان عقلانيت او بستگي دارد و بقول سعدي: «تن آدمي شريف است بجان آدميت، نه همين لباس زيباست نشان آدميت» و حكما گفته‌اند كه انساني كه جسمي سالم ولي روح و فكري ناسالم داشته باشد، انسان نيست بلكه حيواني است انسان‌نما كه اثري بجز ضرر و ثمري بجز عبث ندارد. در كنار تشكيلات و ستادها كه براي مبارزه با ويروس كرونا برپا شد، كدام ستاد پادر ركاب و پويا براي رفع و دفع آسيبها و اپيدميهاي روحي و فرهنگي برپا كرده‌ايم؟ و كدام واكسن و دارو براي نجات و گريز از آفات فكري و اعتقادي و فرهنگي فراهم ساخته‌ايم؟ و چرا هر روز آفات روحي و اعتقادي و فكري از نسلهاي جوان ما قرباني ميگيرد؟ بضرورت و حكم عقل و شرع، لازم است كه مسئولين دلسوز كشور بكمك خردمندان و مربيان جامعه، در كنار پيشگيري و علاج بيماري و خطرات جسم و تن افراد، در رفع اين آفات معنوي از جامعه و نظام اسلامي، تشكيلات و ستادها از آنگونه كه بايد، فراهم سازند و سلامت روحي و فرهنگي و اعتقادي جوانان اين ملت را از شر دشمنان بشريت و نظام اسلامي نگهباني كنند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - اثبات تغيّر در عوالم فوق طبيعت بر اساس دو مبناي مختلف
        سیده زهرا موسوی بایگی سید مرتضی حسینی شاهرودی عباس جوارشکیان
        در جريان تعامل فلسفه با آموزه‌هاي ديني، مسائل بسياري توليد شده ‌است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن ع چکیده کامل
        در جريان تعامل فلسفه با آموزه‌هاي ديني، مسائل بسياري توليد شده ‌است. ازجمله مباحث جديدي كه در چند دهة اخير مورد توجه بوده، مسئلة تكامل برزخي و اخروي نفوس است. از يكسو، بر اساس مباني و تصريحات جمهور فلاسفه و نيز ظاهر سخنان صدرالمتألهين، استكمال نفوس پس از مفارقت از بدن عنصري محال است. از سوي ديگر، ظاهر آيات و روايات بر استكمال نفوس در عوالم فوق طبيعت دلالت ميكند. اينگونه اختلافات، محققان و انديشمندان را به چاره‌انديشي واداشته است. مقالة حاضر كه به روش تحليلي ـ استدلالي نگاشته شده، ميكوشد بر اساس اصول رايج فلسفي و نيز با التفات به رويكرد عرفاني ملاصدرا، به اين پرسش كه «آيا نفس پس از مفارقت از بدن تغيّر و حركت ميپذيرد؟» از دو راه متفاوت پاسخ دهد. بررسيها در اين پژوهش نشان ميدهد كه بر اساس مباني حكما، تغيّر احوالِ نفوس پس از مرگ، امري مقبول و از باب ترتب صور بر يكديگر و اظهار ملكات و صور كسب شده در عالم طبيعت است. همچنين بر اساس خوانش عرفاني از حكمت متعاليه، تحولات عوالم فوق طبيعت، قطعي و از سنخ همين تحولات اينجهاني است، اما در اين ديدگاه تحول و حركت بمعناي رايج فلسفي نيست بلكه عبارتست از خروج از اجمال و كمون به تفصيل و ظهور. به اين ترتيب، در پژوهش حاضر هم با تحفظ بر اصول فلسفي و هم با ارائه تعريفي جديد از حركت، از ظواهر نقلي دال بر حركت، تبييني معقول ارائه شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - ضرورت حیات اجتماعی و نیاز بشر به دین از منظر صدرالمتألهین و ابن‌مسکویه
        ناصر محمدی غلامحسین  خدری خلیل ملاجوادی
        ضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابن‌مسکویه درگسترة پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسه‌يی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نيازهاي انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود چکیده کامل
        ضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابن‌مسکویه درگسترة پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسه‌يی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نيازهاي انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود فردی بعنوان «نبی» را مستدل میکند. وی با تبييني فلسفی، معتقد است معنی و مفهوم نوع انسانی، در «هویت جمعی» او در عالم خارج از ذهن و در شاکلة اجتماعی او تحقق پیدا میکند. ابن‌مسکویه در نظري قابل تأمل و شاید انحصاری، نیاز اصلی انسان به تشکیل زندگی جمعی را بدلیل ضرورت پاسخ به نیاز فطری به «محبت و الفت» متقابل میداند و رفع نیازهای مادی را در مرحلة بعد مطرح میکند. از نظر او، محبت اساس زندگی و تشکیل جامعة گروهی انسانهاست. دیدگاه ملاصدرا دارای صبغة عقلی و فلسفی است درحالیکه تبیین ابن‌مسکویه صرفاً مبتنی بر وجود محبت و عاطفه بین انسانهاست. از نظر هر دو انديشمند، آموزه‌های وحیانی دین، گسترة نیازهای دنیوی و اخروی انسان را دربرمیگیرد اما در منظر هیچکدام، تأکیدی واضح و مستقل نسبت به شأنیت تهذیب نفوس برای نبی و انسان کامل الهی، مشهود نیست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - واکاوی مبانی حکمت صدرایی در سبک زندگی سیاسی امام خمینی (ره)
        سید حامد عنوانی وحیده فخار نوغانی سید حسین سید موسوی سید مرتضی حسینی شاهردوی
        سبک زندگی سیاسی، به شیوۀ خاص مواجهه با مهمترین وظایف ساحت زندگی سیاسی اطلاق میشود که در راستای نیل به اهداف سیاسی شکل میگیرد. با توجه به اهمیت نقش مبانی هستی‌شناختی در بینشهای سازندۀ سبک زندگی، تحلیل مبانی هستی¬شناسانه سبک زندگی سیاسی امام ـ بعنوان فردی صاحب سبک ـ ضرورت چکیده کامل
        سبک زندگی سیاسی، به شیوۀ خاص مواجهه با مهمترین وظایف ساحت زندگی سیاسی اطلاق میشود که در راستای نیل به اهداف سیاسی شکل میگیرد. با توجه به اهمیت نقش مبانی هستی‌شناختی در بینشهای سازندۀ سبک زندگی، تحلیل مبانی هستی¬شناسانه سبک زندگی سیاسی امام ـ بعنوان فردی صاحب سبک ـ ضرورت می‌یابد. بدین منظور در این مقاله میکوشیم تأثیر مبانی حکمت متعالیه در محورهای اصالت وجود، خیریت وجود، وحدت وجود و کثرت در مظاهر آن، بساطت وجود و جایگاه انسان کامل در مراتب هستی را بر سبک زندگی سیاسی امام خمینی بررسی نماییم. بررسی و تحلیل آثار منتشرشده دربارۀ زندگی و شخصیت امام، به روش کتابخانه‌یی، نشان میدهد که التزام به مبانی حکمت صدرایی در شکلگیری و تثبیت سبک زندگی سیاسی ایشان نقشی بسیار چشمگیر داشته است. افزون بر این، با توجه به تشکیک در سه مرتبۀ «سبک زندگی سیاسی انسان کامل»، «سبک زندگی سیاسی رهبران الهی سبک¬پذیر از انسان کامل» و «سبک زندگی مردمی سبک¬پذیر از سبک زندگی سیاسی رهبران الهی»، امام در مقام شخصیتی تربیت¬یافته از حقیقت انسان کامل، با اصرار بر فراهم نمودن شرایط وصول مردم به سبک¬پذیری از انسان کامل، توانست توده¬های عظیمی از مردم را در راستای رسیدن به سبکی جدید از زندگی سیاسی متعالی، با خود همراه سازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        13 - مبانی هستی¬شناختی هویت انسان در حکمت متعالیه
        علی زمانی خارائی جعفر شانظری سید مهدی امامی جمعه
        «هویت» یکی از مهمترین کلیدواژه‌های علوم انسانی در دنیای معاصر است که همچون سایر مفاهیم نظری، برآمده از مبانی متافیزیکی بوده و نمیتواند از حدود آن مبانی، فراتر رود. بررسی اصول حکمت متعالیه بر مبنای توجه به حقیقت وجود و احکام آن، نشان میدهد که هویت حقیقی انسان، همان نحوۀ چکیده کامل
        «هویت» یکی از مهمترین کلیدواژه‌های علوم انسانی در دنیای معاصر است که همچون سایر مفاهیم نظری، برآمده از مبانی متافیزیکی بوده و نمیتواند از حدود آن مبانی، فراتر رود. بررسی اصول حکمت متعالیه بر مبنای توجه به حقیقت وجود و احکام آن، نشان میدهد که هویت حقیقی انسان، همان نحوۀ وجود اوست که بسیط بوده و در عین ثبات شخصیت، سیال و تدریجی است؛ از اینرو، در طول حرکت خود، تحولاتی مختلف را تجربه کرده و کمالات علمی و عملی متعددی بدست می¬آورد که باعث میشود دارای آثار و مراتب گوناگونی باشد، بگونه¬یی که از هر مقطع آن، اوصاف و عناوین متفاوتی برداشت میشود. این درک از انسان، نه¬تنها با واقعیتهای زندگی بشری و فرهنگ ایرانی‌ـ‌اسلامی سازگار است، بلکه بسیاری از دغدغه¬ها و چالشهای علوم جدید در زمینۀ انسان¬شناسی و بحران هویت را حل میکند. نوشتار حاضر، مبانی هستی‌شناختی حکمت متعالیه در نسبت با هویت انسان، و همچنین آثار آن را بررسی میکند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        14 - ملاصدرا و نقش کمال‌خواهی در پیدایش نظام تمدنی مطلوب
        علی  مستاجران گورتانی مهدی گنجور مهدی امامی جمعه
        کمال‌خواهی یکی از شاخصه¬ها و اصول مهم در پیدایش نظام تمدنی مطلوب بشمار میرود. ملاصدرا با تکیه بر حقیقت انسانی ـ که متشکل از ظاهر و باطن است ـ بدنبال ترسیم نظامی اجتماعی بر اساس قابلیتهای وجودی انسان است، زیرا انسان بلحاظ فطرت خود، به مدنیت گرایش دارد و مقاصد دنیایی و آخ چکیده کامل
        کمال‌خواهی یکی از شاخصه¬ها و اصول مهم در پیدایش نظام تمدنی مطلوب بشمار میرود. ملاصدرا با تکیه بر حقیقت انسانی ـ که متشکل از ظاهر و باطن است ـ بدنبال ترسیم نظامی اجتماعی بر اساس قابلیتهای وجودی انسان است، زیرا انسان بلحاظ فطرت خود، به مدنیت گرایش دارد و مقاصد دنیایی و آخرتی او، تنها در بستر یک نظام تمدنی برآورده میشود. مسئلۀ پژوهش حاضر، ارائۀ طرحی در راستای پیدایش و تقویت نظام تمدنی، با تکیه بر سه اصل برگرفته از دیدگاه ملاصدراست. اصل اول، بررسی خاستگاه کمال‌خواهی و تأثیر آن در زیست اجتماعی؛ اصل دوم، مسئلۀ قنیه و قانون که دو عنصر زمینه‌ساز پیدایش نظام تمدنی هستند؛ اصل سوم، شناسایی و پیشنهاد راهکارهای حِکمی برای برون‌رفت از بحرانهای تمدنی. هدف از بررسی این اصول، توجه به قابلیتها و ظرفیتهای ساحت انسانی است و اینکه، چگونه انسانِ کمال‌خواه، توانایی وصول به اهداف عالی را پیدا میکند. یافته¬های این پژوهش نشان میدهد که حکمت ¬متعالیه از یکسو، با توجه به ساحتهای وجودی انسان و ظرفیتهای نظام تمدنی، بدنبال طرح و برنامه‌ریزی برای بهبود نظام تمدنی است و از سوی دیگر، با تکیه بر سامان‌بخشی تسخیرهای انسان در طبیعت بپشتوانۀ علم و قدرت و خلاقیت، میتواند الگویی مناسب برای آبادانی زیست تمدنی ترسیم نماید. پرونده مقاله