معرفي نشريه
علمی
خردنامه صدرا بطور تخصصی فقط مقالاتی را که مربوط به حوزه فلسفه و علوم عقلی، مستدل و مستند به منابع معتبر باشد، برای چاپ میپذیرد. اولویت موضوعی مقالات بشرح ذیل است:
1. ملاصدرا پژوهی و اندیشه حکمت متعالیه
2. پژوهش درباره فیلسوفان صدرایی و شارحان، منتقدان و فیلسوفان و مکاتب تاثیرگذار بر حکمت متعالیه
3. مطالعات تطبیقی فلسفههای اشراقی
4. مطالعات حوزه فلسفه و حکمت اسلامی
5. مطالعات حوزه عرفان و کلام اسلامی
خردنامه صدرا بعنوان نخستین نشریة تخصصی حوزه حکمت متعالیه کشور، فعالیت خود را بر اساس مجوز 5575/هـ/124 معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از ابتدای سال 1374 آغاز کرد. خردنامه صدرا طی این سالیان بخوبی توانسته است نقش خود را در معرفی و ترویج حکمت متعالیه ایفا کند و زمان آن رسیده است تا گامی فراتر گذاشته و به تحلیل، نقادی و تولید آثار بنیادیتر در این حوزه بپردازد. ویژگی بارز دیگری که خردنامه صدرا نسبت به دیگر نشریات همطراز خود در حوزه فلسفة کشور و حتی علوم انسانی بطور کلی دارد، انتشار بموقع و بدون تأخیر تمامی شمارههای مجله است. خوشبختانه میزان تأثیرگذاری خردنامه صدرا یا بعبارتی تعداد دفعات ارجاع به خردنامه صدرا در دیگر نشریات معتبر کشور همواره رو به رشد بوده است. این امر دلالت بر وزانت و عمق علمی مقالاتی دارد که در این مجله منتشر شده و میشوند.
خردنامه صدرا دارای رتبه علمی ب از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است و در پایگاه ISC نمایه میشود.
مقالات ارسال شده به مجله باید شرایط مندرج در منشور اخلاقی و راهنمای تدوین مقاله را رعایت کرده باشند.
نویسندگان محترم از بخش فایلهای نمونه، فرم اصالت اثر و عدم تعارض منافع را دریافت و پس از تکمیل بهمراه مقاله ارسال نمایند.
ضمانت محتوای مقالات برعهده نویسنده است و مجله از این بایت مسئولیتی نمیپذیرد.
مجله با حفظ محتوا، در ویرایش مقالات آزاد است.
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایشماره 3 , دوره 29 , بهار 1403بهار امسال، برخلاف طبع دلنواز و غمزدای خود، سراسر دلگداز و غمساز بود و جنایتکاران صهیونیسم جهانی، بمرکزیت امریکا و جنایات ضدبشری آنان، فرصت شادی ندادند و این نظام شیطانی هر روز دهها و صدها بیگناه و زن و کودک فلسطینی غزّه را ناجوانمردانه به قتل رساند و دهها خانه و بیمارس چکیده کاملبهار امسال، برخلاف طبع دلنواز و غمزدای خود، سراسر دلگداز و غمساز بود و جنایتکاران صهیونیسم جهانی، بمرکزیت امریکا و جنایات ضدبشری آنان، فرصت شادی ندادند و این نظام شیطانی هر روز دهها و صدها بیگناه و زن و کودک فلسطینی غزّه را ناجوانمردانه به قتل رساند و دهها خانه و بیمارستان و مسجد را ویران کرد، تا بجایی که فریاد اعتراض ملّتها را بلند کرده و سراسر جهان ـ حتی امریکا و اروپا ـ دست به راهپیمائیهای باشکوه زده و پیام خود را اعلان کردهاند. ملت شریف ایران، پس از انقلاب از این دست جنایات امریکائی بسیار دیده و این ملت حقطلب، بارها طعم تلخ آنرا چشیده است؛ شهادت رئیسجمهور، سیدابراهیم رئیسی و همراهان او از راه سقوط بالگرد حامل آنان، نیز یکی از جنایات دشمنان غربی بوده است. وقوع این حادثة اخیر سبب شد تا بحکم قانون، رئیسجمهور جایگزین انتخاب شود و نامزدها در معرض آراء مردم قرار گیرند که سرانجام آن، انتخاب یکی از نامزدهاست و در دست گرفتن زمام دولت برای ادارة کشور، تا باری از دوش ملت بردارد، یا مثل بیشتر دولتهای منتخب مردم، باری بر آن بیفزاید؛ پدیدة شگفتی که در هر دولت مدعی پیشرفت، دیده شده ولی آرزوی بهبود وضع مردم هنوز بر دلها مانده است. ببهانة این واقعیت مشهود، جا دارد به علتالعلل این روند فرساینده نظری بیفکنیم. نتیجه آن میشود که این نابسامانی ماندگار در کشور، نه فقط گناه و تقصیر و قصور رؤسای دولتها، بلکه کار همان اکثریت مردم است که به اشخاص ناصالح یا ناتوان رأی دادهاند و با خوشبینی و با رأی خود، آنها را در آن منصب نشاندهاند. آری، ملت با قصد خیر و مصلحت خود و جامعه، به یکی از نامزدها رأی میدهند و او را رئیسجمهور میکنند، ولی بسبب ناآگاهیهای سیاسی مردم و نشناختن داوطلبان ریاستجمهوری و البته نبودن مراکزی هوشمند و آگاه سیاسی که مردم را ارشاد کنند و مردم بیاری آنان و اطمینان به آنها، خوب را از بد تشخیص دهند، افرادی بر سر کار حکومت میآیند که یا ناتوان هستند یا حتی برخی، با اهداف دشمنان همراهی میکنند. برای اصلاح این روند ناقص، ضرورت نخستین آن است که انتخابات رؤسای دولتها و حتی نمایندگان مجلس، بشرط رعایت قانون اساسی، بدست اکثریت ناآگاه نیفتد و افراد ملت هوشیارانه با شناخت بیشتر و از طریق دستگاههای نظارتی یا رسانهیی و توسعة اختیارات شورای نگهبان، فقط افراد شایسته و توانا انتخاب شوند و افراد ناصالح زمامدار کشور نشوند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - «مواد ثلاث» بر مبنای سه رویکرد فلسفی صدرالمتألهین
علی باباییشماره 3 , دوره 29 , بهار 1403اندیشۀ صدرالمتألهین در سیر تکامل خود، سه رویکرد را شاهد بوده است؛ نگرش اصالت ماهوی، نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت تشکیکی و نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت شخصی. مبحث «مواد ثلاث» بتبع این سه رویکرد فلسفی صدرایی، دچار تحول اساسی شده¬ است. در مرتبه¬یی متناسب با رویکرد اول، چکیده کاملاندیشۀ صدرالمتألهین در سیر تکامل خود، سه رویکرد را شاهد بوده است؛ نگرش اصالت ماهوی، نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت تشکیکی و نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت شخصی. مبحث «مواد ثلاث» بتبع این سه رویکرد فلسفی صدرایی، دچار تحول اساسی شده¬ است. در مرتبه¬یی متناسب با رویکرد اول، مقسَم، ماهیت است و به «وجوب، امکان و امتناع» تقسیم میشود. مراد از امکان در این مرتبه، امکان ماهوی است. در رویکرد دوم، مواد سه¬گانۀ مرسوم، به وجوب و امکان ارتقا می¬یابند. مراد از امکان در این مرتبه، امکان فقری و وجودی است. در رویکرد سوم، این سه ماده، به دوگانۀ «حق و باطل» تحول پیدا میکنند. تعبیر «حق» در این مبحث، با سه معنای دیگر از «حق» که در رویکرد سوم مطرح شده است ـیعنی تقدم بالحق، وجود حق و وحدت حقهـ اشتراک معنوی و اتحاد مصداقـی، و با حـق مطـرح در امالقضایا، رابطـۀ «مَثَل و ممثـل¬له» دارد؛ یعنـی امالقضایا مَثل حـقتعالی در میـان قضایاست. از حقتعالی به احقالوجودات و از اصل عدم تناقض، به احق¬الاقاویل و احقالاوایل تعبیر میشود. همۀ «حق»های یاد شده، بر اساس مبانی رویکرد فلسفی سوم صدرالمتألهین، قابل طرحند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - تحلیل مسئله غفلت در نفسشناسی صدرالمتألهین
مهدی زمانیشماره 3 , دوره 29 , بهار 1403«غفلت» از مسائل مهم در معرفتشناسی، علم¬النفس، روانشناسی و اخلاق است. در معرفتشناسی، بیشتر دربارۀ محدودیتی که از ناحیۀ غفلت بر شناخت آدمی تحمیل میشود، بحث میگردد و تأثیر عوامل غیرمعرفتی در شناخت، مورد توجه قرار میگیرد. در علم¬النفس، به حالت نفسانی غفلت، بعنوان نوعی ضعف چکیده کامل«غفلت» از مسائل مهم در معرفتشناسی، علم¬النفس، روانشناسی و اخلاق است. در معرفتشناسی، بیشتر دربارۀ محدودیتی که از ناحیۀ غفلت بر شناخت آدمی تحمیل میشود، بحث میگردد و تأثیر عوامل غیرمعرفتی در شناخت، مورد توجه قرار میگیرد. در علم¬النفس، به حالت نفسانی غفلت، بعنوان نوعی ضعف و نقص در قوای شناختی نفس نظر میشود. نوشتار حاضر با روش توصیفیـتحلیلی، به بررسی مسئلۀ غفلت در اندیشۀ ملاصدرا پرداخته و ابعاد این مسئله با توجه به نفسشناسی وی و دیدگاهش دربارۀ قوای نفس، مراتب نفس و سلوک و تعالی آن، مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس نظریۀ «قوای نفس»، عمدتاً غفلت به دو معنا مطرح شده است: بیتوجهی و فراموشی. بحث دربارۀ ایندو معنا، مستلزم تحلیل دیدگاه ملاصدرا دربارۀ نقش توجه در ادراک و نیز سازوکار حافظه و یادآوری (تذکر) است. مطابق نظریۀ «مراتب و شئون نفس»، غفلت عمدتاً به دو معنای: نقص گسترۀ وجودی یا غیبت، و عدم احاطه یا جهل (بیخبری) است. نظریۀ دوم، یعنی نظریۀ «مراتب نفس»، با مبانی ویژه حکمت صدرایی ـمانند تشکیک وجود، حرکت جوهری و...ـ سازگاری بیشتری دارد. منظر سوم برای تحلیل مسئلۀ غفلت، سیر و سلوک معنوی نفس است که در آن، غفلت بطور عمده بمثابه مانع سلوک الی الله و حجاب معرفت و لقای الهی تلقی میشود. این معنای غفلت، طیفی از موانع تعالی نفس ـمانند سهل¬انگاری، تهاون، بیاحتیاطی، کوتاهی در عمل، بیهمتی، لجاجت، اعراض و انکارـ را دربرمیگیرد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - تحلیل تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیۀ نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین
صالح حسن زاده حسین کلباسی اشتری جمال بابالیانشماره 3 , دوره 29 , بهار 1403پژوهش حاضر به بررسی تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی، بروش تحلیلیـتوصیفی پرداخته است. اهمیت و ضرورت بحث از آن جهت است که شناخت بسیاری از مقولههای اجتماعی، ازجمله «معیار شقاوت و سعادت حقیقی»، «نحوۀ تعامل فرهنگ و سنن چکیده کاملپژوهش حاضر به بررسی تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی، بروش تحلیلیـتوصیفی پرداخته است. اهمیت و ضرورت بحث از آن جهت است که شناخت بسیاری از مقولههای اجتماعی، ازجمله «معیار شقاوت و سعادت حقیقی»، «نحوۀ تعامل فرهنگ و سنن جامعه با رفتارهای اجتماعی»، «آزادیهای فردی و اجتماعی»، «حقوق شهروندی» و...، متوقف بر تبیین علت و شاخصهها و آثار تکامل اجتماعی انسان است. در مباحث مطروحه، ضمن آنکه به بررسی مفاهیم کاربردی از کمال و تکامل، حقیقی و اعتباری بودن جامعه و جایگاه انبیا و وارثان آنان توجه شده است، بتبع نظریات ملاصدرا درباب صیرورت نفس ناطقه و حرکت اشتدادی وجود، اتصال انسان به «عقل فعال» و بتبعیت از آن، شکوفایی عقلی، دلیل تکامل برای نوع انسان شمرده شده است. از نظر ملاصدرا، مهمترین شاخصههای تحقق کمالات عقلی برای نوع بشر، عبارتند از: متابعت از نبی و ولیّ، تشبه به معبود و تخلّق به اخلاق الله. یافتۀ این تحقیق بر این نکته تمرکز دارد که صدرالمتألهین در مباحث جامعهشناسی، با ارتقای حکمت متعالیۀ خود به «حکمت متعالیۀ نبوی و ولایی»، آثار تکامل اجتماعی انسان را در چهار مقولۀ «ایجاد مدینۀ فاضله یا امت واحده»، «کشف و نمایش گنجینههای عقلی توسط نبی و ولیّ»، «طلب آخرت و اعراض از حب دنیا» و «تشکیل تمدن متعالی» دنبال مینماید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - کاربرد منطق در کشف برهان صدیقین (با تقریر صدرالمتألهین) از آیۀ 53 سورۀ فصلت
احمد ملکیشماره 3 , دوره 29 , بهار 1403برهان صدیقین درصدد است بدون وساطت مخلوقات، وجود حق ـتبارک و تعالیـ را اثبات نماید. این منهج را فارابی طرح کرده و ابنسینا با تقریر برهان «امکان و وجوب»، بر آن جامه تحقق پوشاند. صدرالمتألهین به «صدیقین بودن» به تقریر ابنسینا معترض شده و خود او برهانی مبتنی بر روش مذکو چکیده کاملبرهان صدیقین درصدد است بدون وساطت مخلوقات، وجود حق ـتبارک و تعالیـ را اثبات نماید. این منهج را فارابی طرح کرده و ابنسینا با تقریر برهان «امکان و وجوب»، بر آن جامه تحقق پوشاند. صدرالمتألهین به «صدیقین بودن» به تقریر ابنسینا معترض شده و خود او برهانی مبتنی بر روش مذکور ارائه کرده است. حال پرسش اینست آیا با توجه به ضوابط منطقی، میتوان این برهان ـکه نتیجۀ تلاشهای بزرگان فلاسفۀ اسلامی، از فارابی تا ملاصدراستـ را از قرآنکریم استنباط نمود و ادعا کرد قرآن این حقیقت را چندین قرن قبل از فارابی، بوعلی و صدرالمتألهین، بیان نموده است؟ این پژوهش با روش توصیفیـتحلیلی و با کاربرد قواعد علم منطق، برهان مزبور را از آیۀ 53 سورۀ فصلت کشف و استنباط کرده و با تبیین هر کدام از صغرا و کبرای برهان، نشان داده است که چگونه میتوان هر یک را از آیۀ مذکور استنباط نمود. بثمر نشاندن این تحقیق، اولاً، نمونهیی از عقلانی بودن مفاهیم قرآن، ثانیاً، جلوهیی از تفکیکناپذیری قرآن و برهان بصورت عینی و مصداقی، و ثالثاً، جنبهیی از اعجاز علمی این کتاب آسمانی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - نقد آراء ابنعربی دربارۀ مفهوم تجلی بر مبنای قرآن و روایات شیعه
فرشته سمیعی امیر توحیدی محمد کاظم رضازاده جودیشماره 3 , دوره 29 , بهار 1403«تجلی» اصطلاح و مفهومی پر کاربرد در سنت اسلامی است که تفسیر آن تأثیری بسزا در مبانی اخلاقی، معرفتی و باورهای دینی دارد. سابقۀ کاربرد اصطلاح به قرآن کریم و برخی احادیث بازمیگردد و سپس، اندیشمندان مسلمان، تفسیرهایی متعدد از آن ارائه کردهاند. این اصطلاح پیش از ابنعربی، ب چکیده کامل«تجلی» اصطلاح و مفهومی پر کاربرد در سنت اسلامی است که تفسیر آن تأثیری بسزا در مبانی اخلاقی، معرفتی و باورهای دینی دارد. سابقۀ کاربرد اصطلاح به قرآن کریم و برخی احادیث بازمیگردد و سپس، اندیشمندان مسلمان، تفسیرهایی متعدد از آن ارائه کردهاند. این اصطلاح پیش از ابنعربی، بیش از هر چیز، مفهومی سلوکی بود که چگونگی تقرب وجودیـمعرفتی سالک به حضرت حق، از طریق کنار رفتن حجابها و آشکار شدن افعال و صفات و ذات حقتعالی، را توضیح میداد، اما دیدگاههای ابنعربی درباب تجلی، با دیگران متفاوت بوده و تعابیر او در اینباره خاص خود اوست. پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفیـتحلیلی، به بررسی مفهوم تجلی در آراء ابنعربی و مقایسۀ آن با آیات و روایات اسلامی میپردازد تا اشتراکات و افتراقات ایندو دیدگاه روشن گردد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که آراء ابنعربی در مباحثی مهم همچون تعریف تجلی، مثلیت، ذات یا عدم محض، قضاوت مطلق دربارۀ ذات خداوند، حدود محدود، تصورات انسان از خداوند، تجلی خداوند در روز قیامت و تجلی انکار، تفاوتها و تعارضهایی برجسته با آیات و روایات اسلامی در مورد مفهوم «تجلی»، دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - حمل حقیقت و رقیقت از دیدگاه ملاصدرا و برخی از معاصران
هادی ایزانلو رامین گلمکانی رسول پاداشپورشماره 3 , دوره 29 , بهار 1403بحث حمل از مسائل مهم در فلسفه و منطق است. حمل بمعنای اتحاد میان موضوع و محمول است. از نظر ملاصدرا، ملاک اتحاد منحصر در وجود است؛ از همینرو، تلقی وی از دو حمل اولی ذاتی و شایع صناعی، با دیگران متفاوت است. ایندو حمل در نظام حکمی ملاصدرا، برای بیان برخی مباحث وجودشناسی کا چکیده کاملبحث حمل از مسائل مهم در فلسفه و منطق است. حمل بمعنای اتحاد میان موضوع و محمول است. از نظر ملاصدرا، ملاک اتحاد منحصر در وجود است؛ از همینرو، تلقی وی از دو حمل اولی ذاتی و شایع صناعی، با دیگران متفاوت است. ایندو حمل در نظام حکمی ملاصدرا، برای بیان برخی مباحث وجودشناسی کارساز نبود و در تبیین رابطۀ بسیط حقیقی با ممکنات، باید از حملی استفاده نمود که سازگاری تامّ با مبانی حکمت متعالیه داشته باشد. بنابرین، صدرالمتألهین نوع سومی از حمل، موسوم به حمل «حقیقت و رقیقت» را مطرح نمود. در این نوع حمل، «حقیقت»، اصل و منشأ پیدایش و ظهور همۀ اشیاء و مظاهر است و اشیاء، «رقیقه»های آن «حقیقت» بشمار میروند. در این مقاله به ویژگیهای حمل حقیقت و رقیقت که آن را از دیگر اقسام حمل متمایز میسازد، خواهیم پرداخت. در ضمن، درصدد پاسخگویی به برخی پرسشها هستیم: آیا میتوان حمل حقیقت و رقیقت را قسم سومی از حمل دانست یا خیر؟ چنانکه برخی آن را زیر مجموعۀ حمل شایع صناعی دانستهاند. آیا بنا بر وحدت شخصی وجود، این حمل در صفات فعلی خداوند جریان دارد یا خیر؟ چنانکه عدهیی این حمل را در صفات فعلی حق نامعتبر دانستهاند و به قسمی چهارم از حمل، با عنوان حمل ظاهر بر مظهر، قائل شدهاند. سرانجام، در این نوشتار با روش توصیفیـتحلیلی، با تبیین ویژگیهای حمل حقیقت و رقیقت، مشخص خواهیم کرد که این حمل، قسمی سوم از حمل است و در صفات فعلی حقتعالی نیز بنا بر وحدت شخصی وجود، جریان دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - مقایسۀ دیدگاه صدرالمتألهین و ادوارد جاناتان لو درباب کیفیت ارتباط نفس با بدن
پروین نیک سرشت قاسم کاکایی محمدباقر عباسیشماره 3 , دوره 29 , بهار 1403یکی از این پرسشهای اساسی در انسانشناسی فلسفی، چگونگی ارتباط نفس با بدن، بعنوان دو جوهر مجزای از یکدیگر است. این پرسش هم در فلسفۀ اسلامی و هم در فلسفۀ ذهن مورد بررسی قرار گرفته است. در سنت فلسفۀ اسلامی، صدرالمتألهین با طرح اصل جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء بودن نفس، د چکیده کاملیکی از این پرسشهای اساسی در انسانشناسی فلسفی، چگونگی ارتباط نفس با بدن، بعنوان دو جوهر مجزای از یکدیگر است. این پرسش هم در فلسفۀ اسلامی و هم در فلسفۀ ذهن مورد بررسی قرار گرفته است. در سنت فلسفۀ اسلامی، صدرالمتألهین با طرح اصل جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء بودن نفس، درصدد برآمد تا پاسخی قاطع برای این معضل فراهم آورد. از سوی دیگر، ادوارد جاناتان لو، یکی از صاحبنظران برجسته در حوزۀ فلسفۀ ذهن، نیز با نفی تجرد محض نفس، کوشیده این چالش را حل کند. این پژوهش بدنبال اینست که آراء ایندو فیلسوف را بررسی و ارزیابی نماید تا روشن شود که آیا توانستهاند این معضل را برای همیشه حل کنند یا خیر. مقالۀ حاضر، با مطالعه و تأمل در منابع مربوطه، بروش توصیفیـتحلیلی انجام شده است. اگرچه ابتدا بنظر میرسد هر یک از ایندو فیلسوف، با پاسخهایی شبیه به هم، تا حدی توانستهاند بر این مشکل فائق آیند، اما دقت نظر در دیدگاه آنها نشان میدهد که پاسخهای هر یک، با اشکالاتی همراه است که باید به آنها پاسخ داده شود. پرونده مقاله
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایشماره 4 , دوره 22 , تابستان 1396انقلاب اسلامي ايران پس از برپايي و تثبيت قانوني و رأي نزديك به اجماع ملي ملت به آن، اهداف و شعارهايي داشت كه در يك كلمه، «در برپايي يك نظام اسلامي و حكومتي برابر قرآن و سنت پيامبر(ص)» خلاصه ميشد، و ملت ايران به كمتر از آن قانع نبود. مهمترين اين اهداف خرد و كلان، اسلامي چکیده کاملانقلاب اسلامي ايران پس از برپايي و تثبيت قانوني و رأي نزديك به اجماع ملي ملت به آن، اهداف و شعارهايي داشت كه در يك كلمه، «در برپايي يك نظام اسلامي و حكومتي برابر قرآن و سنت پيامبر(ص)» خلاصه ميشد، و ملت ايران به كمتر از آن قانع نبود. مهمترين اين اهداف خرد و كلان، اسلامي شدن، يعني پياده شدن قانون و فرهنگ و روح اسلامي و در كنار آن، رفاه و امنيت و آزادي مردم و رعايت عدالت اجتماعي و كرامت انساني بود. متأسفانه دشمنان آگاه و با تجربة اين انقلاب، با نفوذ در دستگاه حاكميت و بهره از خائنين برخاسته از نسل همراهان انقلاب، تلاش مؤثري در دست نيافتن انقلاب به اهداف تدوين شدۀ آن در قانون اساسي داشت و روزبروز اين نظام را از اهداف آن دور نمود و حتي برخي سياستگذاريهاي رسمي را هم با توطئه خود مشوب و منحرف ساخت. از جمله آفات اين متنفذين در حاكميت در طول نزديك به چهار دهه، توسعۀ فساد مالي در دستگاهها، فساد اخلاقي در جامعه و بويژه در نسل جوان و انحراف عفافي دختران جوان و دهها فساد ديگر كه عمدۀ آنها دور شدن از عدالت و احكام و اخلاق اسلامي است ميباشد، بگونهيي كه آنچه آنروز اهداف يك ملت بود، امروز به آرزوي آنان تغيير يافته است. دست هدايتگر نظام كه همواره در پي اصلاح امور بوده و هست، ياوري در كنار خود ميخواست كه بدور از عملكرد خرد يا كلان دستگاههاي رسمي، بتواند هم سياستگذاري در سطح اعلي باشد و هم ناظر و تحليلگري بدنبال مصلحت واقعي نظام و اين تا به امروز قابل تحقق نبود، چون نه ارادة ارباب مسئوليت و نه ادارة آن، با مصلحت نظام مناسبتي نداشت. از اينرو كاري شايسته در اجراي وظايف سياستگذاري يا عمليسازي اهداف مقام رهبري و ياوريهاي ديگر سياسي و فكري و نظارتي انجام نميشد. احياء مجمع تشخيص مصلحت و انتصاب رئيس جديد محترم آن و احكام و توصيههايي كه در آستانه آن از طرف مقام معظم رهبري ابلاغ شد، ميتواند چارهساز بازگشت كشور به اهداف و شعارهاي آغاز انقلاب باشد، و بايستي در درجة اول براي رفع آلام فرهنگي و استواري ركن فرهنگ و حكمت و اخلاق اجتماعيكه مهمترين اركان جامعه اسلامي ايران و در حكم رأس در برابر بدن استـ كاري بكند و آنرا از زير غبار فراموشي و قرار داده شدن در رتبة پائينتر اركان ديگر مادي و شبه مادي نظام بيرون بياورد و اين امالمصالح جامعه را در جايگاه اصلي و كرسي واقعي خودش بنشاند؛ اين مخروط وارونه را در وضع لايق آن قرار دهد؛ هم خود، سياستگذار باشد و هم مراقب سياستهاي دشمنان، تا در آينده و در محضر تاريخ و برابر چشمان منتظر خردهبينان محكوم به قصور نگردد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - خلاصه سخنرانيهاي برگزيده بيست و يكمين همايش بزرگداشت حـكيـم صدرالمتألهين
آیتالله سیدمحمد خامنهایشماره 4 , دوره 22 , تابستان 1396- -
دسترسی آزاد مقاله
3 - سرمقاله
آیتالله سیدمحمد خامنهایشماره 3 , دوره 20 , بهار 1394فصل بهار امسال با ماه رجب مانند دو همزاد پابپاي يكديگر پيش ميروند؛ يكي طبيعت مادي را به نمايش ميگذارد و ديگري جنات عدن را بياد ميآورد، يكي هر روزش زوالِ يكروز زندگي را خبر ميدهد و ديگري به هر روز دريچهيي از رحمت و فيض الهي را براي افراد آماده و هوشيار ميگشايد. در ماه چکیده کاملفصل بهار امسال با ماه رجب مانند دو همزاد پابپاي يكديگر پيش ميروند؛ يكي طبيعت مادي را به نمايش ميگذارد و ديگري جنات عدن را بياد ميآورد، يكي هر روزش زوالِ يكروز زندگي را خبر ميدهد و ديگري به هر روز دريچهيي از رحمت و فيض الهي را براي افراد آماده و هوشيار ميگشايد. در ماه رجب تولد مردي است كه جز پيامبر همتا نداشت؛ فرزند كعبه، فرزند واقعي و معنوي مكتب پيامبر و باب و دروازة حكمت و علم پيامبر و كاتب و مفسر و مبلغ كتاب و حكمت الهي بود، مردي كه وجودش حكمت و كلامش حكمت و عمل و كردارش حكمت بود و همة زندگي او درس مردانگي و ايمان و دينباوري و خردمندي، هيچكس جز پيامبر(ص) هنوز نتوانسته است در كمال انساني با او هماوردي كند، او نيز مانند پيامبر اعظم(ص)، وجودش و زندگانيش تجسم قرآن بود. وي ـ بر اساس حكمت الهيـ باني حكومتي بود كه پيامبر(ص )خشت اول آنرا گذاشته بود و او ـگر چه ديرتر امّاـ توانست معني حكومت الهي و اسلامي را براي تاريخ بيان كند و نشان دهد كه زير چتر حكومتي اسلامي و انساني ميتوان جهاني پر از صلح و امنيت و عدالت و مساوات و مواسات بنا نمود و جامعه را براي رشد معنوي و سعادت ابدي مردم فراهم كرد. ميتوان فساد را ريشهكن كرد و مفسد را ـهر چند حاكم مطلقالعنان شام باشد و بتصور برخي ضعيفان برداشتنش خلاف چيزي موهوم بنام مصلحت باشدـ در لحظهيي برانداخت چرا كه حكمت با فساد نميسازد و حكيم با مفسد در يك اقليم نميگنجد و فساد و مفسد با صلاح و مصلحت امّت در يكجا جمع نميشود. زيرا بحكم عقل و فطرت و قلب سليم، دو ضد با هم نميسازند و ضدان و نقيضان لايتجمعان. افسوس كه جاهليت قدر او را نشناخت و با شهادت او و فرزندانش، حكمت نيز شهيد شد و اگر نبود همت والاي ملت رشيد ايران و رهبر بنيانگذار انقلاب اسلامي، آن صفحة تاريخ دوباره تكرار نميشد و ملت ايران و رهبر آگاه آن جنود جهل و جاهليت را ورشكسته در پشت باورهاي استوار نظام اسلامي ايران زمينگير نميكرد. امروز، و ببهانة ماه رجب و ميلاد امير مؤمنان علي(ع) كه در آنيم، روز خودآزمائي است كه آيا مديران اين نظام و قواي رسمي آن به عهدي كه با علي(ع) بستهاند، پايبندند؟ آيا پاي حكمت ـ و نه مصلحتـ استوار نشستهاند؟ آيا در نظامي كه پايگذار و مدير آن حكيم است و كتاب و حكمت را در دست دارد، قوانين و عمل نهادها و دستگاههاي اداري و اجرايي يا تقنيني با محك حكمت و عقلانيت منطبق است؟ آيا عزت و سرفرازي ملت ايران پابرجاست؟ آيا «مَفسده» و «مُفسده» به راهزني معاد و معاش يعني اعتقاد و ايمان و اقتصاد و امنيت افراد جامعه مشغول نيست؟ آيا اجراهاي عدالت و مقابله با اشرافيگري، كه ملت ما با عنوان «عدل علي» از انقلاب خود آنرا ميخواستند، ادامه دارد؟ و در يك كلمه، آيا مسئولين كشور بر مدار مردي كه در اين ماه در كعبه زاده شد تا رسم حكومت و راهبري سعادت مردم را به بشريت بياموزد، رفتار ميكنند؟ يا ...؟ پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - «وحدت وجود»، «وحدت شهود» و سخنگفتن از خداوند
قاسم كاكايي طيبه معصوميشماره 3 , دوره 20 , بهار 1394يكي از مهمترين مباحث در فلسفه، كلام و عرفان اسلامي، بحث سخنگفتن از خداست. در اين رابطه، «وحدت وجود» و «وحدت شهود» بعنوان دو نگرش به نحوة ارتباط بندة سالك عارف با خداوند و سخنگفتن از وي مطرح گشتهاند. هر يك از ايندو ديدگاه نمايندگاني در سنت عرفان اسلامي داشته و هر كدام چکیده کامليكي از مهمترين مباحث در فلسفه، كلام و عرفان اسلامي، بحث سخنگفتن از خداست. در اين رابطه، «وحدت وجود» و «وحدت شهود» بعنوان دو نگرش به نحوة ارتباط بندة سالك عارف با خداوند و سخنگفتن از وي مطرح گشتهاند. هر يك از ايندو ديدگاه نمايندگاني در سنت عرفان اسلامي داشته و هر كدام معتقدات خاصي در باب وحدت عارفانه دارند. در اين نوشتار، ابتدا با طرح نظرية وحدت وجود (بر پاية آراء ابن عربي) و سپس وحدت شهود (بر اساس ديدگاه علاءالدوله سمناني)، اختلاف آنها در باب وحدت مورد بحث قرار گرفته و سپس مفهوم «خداي متشخص» بعنوان يكي از استلزامات و معتقدات نظرية وحدت شهود، در مقابل خداي مطلق وحدت وجود، بررسي خواهد شد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - شواهدي بر اصالت وجود در تفكر ابنسينا از منظر حكمت متعاليه
مصطفي مؤمنيشماره 4 , دوره 22 , تابستان 1396اصالت وجود، مبناي حكمت متعاليه است و ملاصدرا اين اصل را با ادلۀ محكم به اثبات رسانده و ساير اصول فلسفهاش را بر آن بنا كرده است. هر چند اين مسئله در زمان ابنسينا مطرح نبوده ولي اين سؤال قابل طرح است كه آيا ميتوان آنرا در عبارات شيخالرئيس رديابي نمود؟ آيا ميتوان شواهدي چکیده کاملاصالت وجود، مبناي حكمت متعاليه است و ملاصدرا اين اصل را با ادلۀ محكم به اثبات رسانده و ساير اصول فلسفهاش را بر آن بنا كرده است. هر چند اين مسئله در زمان ابنسينا مطرح نبوده ولي اين سؤال قابل طرح است كه آيا ميتوان آنرا در عبارات شيخالرئيس رديابي نمود؟ آيا ميتوان شواهدي قوي بر اثبات اين اصل در تفكر سينوي يافت، بنحوي كه مجالي براي قرائت اصالت ماهيتي از تفكر وي وجود نداشته باشد؟ هدف اين تحقيق، ارائۀ شواهدي محكم بر اصالت وجودي بودن تفكر سينوي بوده و قصد دارد كه با مراجعه به عبارات ملاصدرا و ابنسينا اين مطلب را تقويت نمايد. ملاصدرا در تأييد اصالت وجود مورد نظر خويش، به عبارات شيخالرئيس استناد ميجويد. بسياري از آراء ابنسينا مستلزم اصالت وجود است. علاوه بر اين، نصوصي نيز بر اين مطلب در بيانات او وجود دارد. شواهد مذكور به فراخور و مجال اين تحقيق، ارائه و مدعا تبيين خواهد شد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - انگارة ملاصدرا از فلسفه
منصوره رحماني احد فرامرز قراملکی قاسم كاكاييشماره 4 , دوره 22 , تابستان 1396در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال چکیده کاملدر نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال ذاتي، اشتداد و سلوك وجودي. او غايت فلسفه را تشبه به اله ميداند و اين تشبه با دو مشخصة احاطه به معلومات و تجرد از جسمانيات محقق ميگردد. سلوك انگاري فلسفه، پيامدهايي همچون كثرتگرايي فلسفهورزي، فلسفهورزي بيكرانه، تناظر ارتقاء معرفتي با ارتقاء وجودي، كثرتگرايي روششناختي و همبستگي تهذيب نفس و فلسفه را بدنبال دارد. ملاصدرا با تكيه بر سلوك انگاري فلسفه، ميكوشد حكمت متعاليه را بر اساس الگوي سفرهاي چهارگانه سامان دهد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - بررسي تفسير سهروردي و ملاصدرا از نسبت وجودشناختي ماهيت و وجود در فلسفة ابنسينا
سید محمد انتظامشماره 4 , دوره 22 , تابستان 1396تركيب ممكن الوجود از دوگانة ماهيت و وجود از زمان فارابي تا كنونـ مهمترين تفاوت آن با واجبالوجود شمرده شده است. وجود نه عين ذات ممكن است، نه جزء ذات و نه معلول ذات آن. از اينرو، ممكن الوجود، مركب است از ذات و وجودي كه عارض بر آنست. نخستين تصوير از تركيب وجود و ماهيت چکیده کاملتركيب ممكن الوجود از دوگانة ماهيت و وجود از زمان فارابي تا كنونـ مهمترين تفاوت آن با واجبالوجود شمرده شده است. وجود نه عين ذات ممكن است، نه جزء ذات و نه معلول ذات آن. از اينرو، ممكن الوجود، مركب است از ذات و وجودي كه عارض بر آنست. نخستين تصوير از تركيب وجود و ماهيت را فارابي بنا نهاد؛ تصويري كه تمايز روشني بين ذهن و خارج در آن ديده نميشود. ابنسينا نيز هرچند بظاهر همان تصوير را بسط و توسعه داده است، اما نشانههايي از خود بجاي گذاشت كه ميتوانند زمينة عبور از عروض خارجي به عروض تحليلي باشند. مفسران ابنسينا از رابطۀ وجودشناختي وجود و ماهيت از نگاه او، تفسيرهاي متفاوتي ارائه كردند كه شاخصترين آنها دو تفسيريست كه سهروردي و ملاصدرا از آنها حمايت ميكنند. در تفسير مورد حمايت سهروردي، نسبت وجود به ماهيت همانند نسبت ديگر اعراض به موضوعاتشان تلقي شده است و در تفسير ملاصدرا، بر تفاوت اساسي وجود با اعراض ديگر تأكيد شده است. در اين تفسير، نسبت وجود به ماهيت از «ثبوت شيء لشيء» به «ثبوت الشيء» ارتقا يافته و راه بر اشكالات سهروردي بر ابنسينا بسته شده است. در اين مقاله، پس از بيان و اثبات پيشفرضهاي نظرية ابنسينا، به بيان دو تفسير ياد شده و بررسي آنها پرداختهايم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - نسبت نظر و عمل با ملكات اخلاقي و تبدل ذاتي انسان در حكمت متعاليه
اسماعيل سعادتي خمسهشماره 3 , دوره 20 , بهار 1394در حكمت متعاليه ميان حكمت نظري و حكمت عملي رابطة هستيشناختي دقيقي وجود دارد. ملاصدرا بر پاية اصالت و تشكيك وجود، حركت جوهري و حدوث جسماني و بقاء روحاني نفس به تبيين اين رابطه و تبدل نفساني ناشي از آن ميپردازد. تأثير و تأثر ميان افكار و اعمال و نيات و خلقيات فرد طي فراي چکیده کاملدر حكمت متعاليه ميان حكمت نظري و حكمت عملي رابطة هستيشناختي دقيقي وجود دارد. ملاصدرا بر پاية اصالت و تشكيك وجود، حركت جوهري و حدوث جسماني و بقاء روحاني نفس به تبيين اين رابطه و تبدل نفساني ناشي از آن ميپردازد. تأثير و تأثر ميان افكار و اعمال و نيات و خلقيات فرد طي فرايند حركت جوهري نفس صورت باطني و حقيقي انسان را شكل ميدهد؛ انسانها ابتداي آفرينش از نوع واحدند ولي در باطن و در آخرت بسبب غلبة ملكات مختلف نفساني تحت انواع مختلف ملكي، حيواني، سبعي و شيطاني قرار ميگيرند. تجسم صورت اخروي و بدن مثالي انسان نيز متناسب با ملكات نفساني و اخلاقي وي خواهد بود، زيرا در آخرت اجسام ساية ارواحند. اين همان مسخ باطن يا تجسد اخلاقِ اشاره شده در نصوص ديني است. در عين حال، حركت جوهري نفس ـ چه در مسير ملكي و چه در مسير حيواني، سبعي يا شيطانيـ از سنخ لبس بعد از لبس است، زيرا منشأ شقاوت باطني و اخروي نيز نوعي اشتداد در فعليت است. بنابرين، ميتوان نتيجه گرفت كه بر اساس مباني و اصول حكمت صدرايي مسخ باطني و اخروي انسان از سنخ انقلاب محال نيست. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - تأملي در عرفان فلسفي قونوي
غلامرضا حسينپورشماره 4 , دوره 22 , تابستان 1396مفتاحالغيب صدرالدين قونوي، بعنوان اولين اثر در علم عرفان نظري، مباني عرفان نظري يا فلسفي را بنيان نهاد زيرا ابن عربي كه به پدر عرفان نظري اسلامي مشهور است، فرصت اين مهم را نيافت و لذا قونوي بود كه مبادرت به اين امر ورزيد. قونوي در كنار حكمت مشاء و حكمت اشراق، مكتبي ر چکیده کاملمفتاحالغيب صدرالدين قونوي، بعنوان اولين اثر در علم عرفان نظري، مباني عرفان نظري يا فلسفي را بنيان نهاد زيرا ابن عربي كه به پدر عرفان نظري اسلامي مشهور است، فرصت اين مهم را نيافت و لذا قونوي بود كه مبادرت به اين امر ورزيد. قونوي در كنار حكمت مشاء و حكمت اشراق، مكتبي را پايهگذاري كرد كه ميتوان آن را عرفان فلسفي خواند. وي با تمام بدبينيش به عقل نظري، اذعان ميكند كه كشف و ذوق با عقل نظري در همۀ مراحل موافق است زيرا تناقضي در حجت عقل نظري نميبيند اما ادراك اين حجت را از تصور بشري محجوب ميداند. تلاش قونوي آنست تا ميان قواعد كشفي عرفا و نظريات حكما، انسي حاصل كند. او در بسياري از مواضع خود، از اشارات ابن سينا و بويژه شرح خواجه نصيرالدين طوسي بر آن بهره ميبرد، بگونهيي كه ميتوان زبان فلسفي مورد استفادة قونوي را حكمت مشاء، خصوصاً اشارات ابن سينا قلمداد كرد كه در فلسفي كردن عرفان قونوي، سهم بسزايي دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - حكمت؛ گمشدة انسان معاصر
طوبي كرماني حبيب كاركنشماره 4 , دوره 22 , تابستان 1396گرچه واژههاي «فلسفۀ و «حكمت» در اصطلاح، معمولاً بصورت مترادف بكار ميروند ولي در اين مقاله اعتقاد بر اين است كه در سنت فلسفة اسلامي، حكمت، معنايي برتر از فلسفه دارد. با نظر به تعريف حكمت به اموري همچون معرفت الله، تشبّه به اله و استكمال نفس انساني، بدست ميآيد كه حكمت ب چکیده کاملگرچه واژههاي «فلسفۀ و «حكمت» در اصطلاح، معمولاً بصورت مترادف بكار ميروند ولي در اين مقاله اعتقاد بر اين است كه در سنت فلسفة اسلامي، حكمت، معنايي برتر از فلسفه دارد. با نظر به تعريف حكمت به اموري همچون معرفت الله، تشبّه به اله و استكمال نفس انساني، بدست ميآيد كه حكمت با اخلاق حكيم ارتباطي وثيق دارد و ملازم با ايمان و عمل اوست. حكيم برخلاف فيلسوف بمعناي رايج كلمهـ بر آن است تا جهاني عقلاني شود بنشسته در گوشهيي، و اين امري است كه زندگي حكماي مسلمان نيز گواه آن است. بديهي است كه در دنياي معاصر كه اغلب فلسفههاي آن بر شكاكيت و نسبيت گرايي تأكيد ميورزند، نميتوان از حكمت سخن راند ولي ميتوان از فلسفههاي گوناگون سخن بميان آورد. فلسفه هاي متأخر بيش از آنكه انسان را به يقين برسانند، او را از آن دور ساخته و در ميان انبوهي از ترديدها رها ميسازند. از اينرو، حكمت، گمشدة انساني است كه در جستجوي يقين است. پرونده مقاله