• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات حکمت متعالیه

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - واکاوی کیفیت انتزاع مفاهیم فلسفی بر اساس مبانی حکمت متعالیه
        مجتبی رحمانیان کوشککی محسن   حیدری سيدمحمد  موسوي
        دیدگاه مشهور اینست که مفاهیم فلسفی‌یی مانند وجود، وحدت، علیت و ضرورت، هیچگونه مابازائی در خارج ندارند و حتی بفرض اینکه این مفاهیم در خارج مابازاء داشته باشند نیز انسان توان درک آنها را ندارد، زیرا مواجهة انسانها با دنیای محسوسات از طریق حواس است و حواس نیز تنها توان درک چکیده کامل
        دیدگاه مشهور اینست که مفاهیم فلسفی‌یی مانند وجود، وحدت، علیت و ضرورت، هیچگونه مابازائی در خارج ندارند و حتی بفرض اینکه این مفاهیم در خارج مابازاء داشته باشند نیز انسان توان درک آنها را ندارد، زیرا مواجهة انسانها با دنیای محسوسات از طریق حواس است و حواس نیز تنها توان درک کیفیات محسوس اشیاء را دارند و حتی قادر به درک تمام عوارض هم نیستند. با پذیرش این‌دو مطلب، راه انتزاع مفاهیم فلسفی از واقعیات محسوس خارجی بطورکلی بسته بنظر میرسد. این پژوهش با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، بر اساس برخی از مبانی حکمت متعالیه ‌ـ‌ازجمله تقرر و ثبوت مفاهیم فلسفی در خارج، نحوۀ‌ وجود نفس و کیفیت ادراک آن‌ـ درصدد اثبات این مطلب است که مفاهیم فلسفی، مستقیم و بدون واسطه از خارج و از دل ادراکات حسی بدست می آیند. اگرچه این نظریه در آثار صدرالمتألهین وجود ندارد اما مبانی فلسفی وی، زمینه و بستر چنین تبیینی را بخوبی فراهم میکند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - مبانی هستی¬شناختی هویت انسان در حکمت متعالیه
        علی زمانی خارائی جعفر شانظری سید مهدی امامی جمعه
        «هویت» یکی از مهمترین کلیدواژه‌های علوم انسانی در دنیای معاصر است که همچون سایر مفاهیم نظری، برآمده از مبانی متافیزیکی بوده و نمیتواند از حدود آن مبانی، فراتر رود. بررسی اصول حکمت متعالیه بر مبنای توجه به حقیقت وجود و احکام آن، نشان میدهد که هویت حقیقی انسان، همان نحوۀ چکیده کامل
        «هویت» یکی از مهمترین کلیدواژه‌های علوم انسانی در دنیای معاصر است که همچون سایر مفاهیم نظری، برآمده از مبانی متافیزیکی بوده و نمیتواند از حدود آن مبانی، فراتر رود. بررسی اصول حکمت متعالیه بر مبنای توجه به حقیقت وجود و احکام آن، نشان میدهد که هویت حقیقی انسان، همان نحوۀ وجود اوست که بسیط بوده و در عین ثبات شخصیت، سیال و تدریجی است؛ از اینرو، در طول حرکت خود، تحولاتی مختلف را تجربه کرده و کمالات علمی و عملی متعددی بدست می¬آورد که باعث میشود دارای آثار و مراتب گوناگونی باشد، بگونه¬یی که از هر مقطع آن، اوصاف و عناوین متفاوتی برداشت میشود. این درک از انسان، نه¬تنها با واقعیتهای زندگی بشری و فرهنگ ایرانی‌ـ‌اسلامی سازگار است، بلکه بسیاری از دغدغه¬ها و چالشهای علوم جدید در زمینۀ انسان¬شناسی و بحران هویت را حل میکند. نوشتار حاضر، مبانی هستی‌شناختی حکمت متعالیه در نسبت با هویت انسان، و همچنین آثار آن را بررسی میکند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - مراتب ایمان در حکمت متعالیۀ ملاصدرا و مراحل رشد ایمان از دیدگاه فاولر
        مهدی زمانی زیبا شفیعی خوزانی
        ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه، بویژه حرکت جوهری، تشکیک در مراتب وجود، انسان و شناخت، به بیان مراتب ایمان پرداخته است. او گاه ایمان را به تقلیدی، برهانی و عیانی و گاهی به ظاهری و حقیقی و همچنین به لفظی، معنایی، حقیقی (برهانی یا کشفی) و استغراق در نور احدیت تقسیم کرد چکیده کامل
        ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه، بویژه حرکت جوهری، تشکیک در مراتب وجود، انسان و شناخت، به بیان مراتب ایمان پرداخته است. او گاه ایمان را به تقلیدی، برهانی و عیانی و گاهی به ظاهری و حقیقی و همچنین به لفظی، معنایی، حقیقی (برهانی یا کشفی) و استغراق در نور احدیت تقسیم کرده است. از نظر او، اوج ایمان از آنِ کاملان در عقل نظری و عملی است که اندک افرادی از آنان به خلافت الهی و انسان کامل میرسند. جیمز فاولر، الهیدان و روانشناس معاصر، با تأثیرپذیری از برخی الهیـدانـان جـدید مسیحـی ماننـد تیلیـخ و روان‌شناسانی مانند پیاژه، کولبرگ و اریکسون، رشد ایمان را در شش مرحله تبیین کرده اسـت: 1) شهـودی‌ـ‌تصویری، 2) اسطوره‌یـی‌ـ‌واقعی، 3) تـرکیبـی‌ـ‌عـرفـی، 4) انـفـرادی‌ـ‌انتقـادی، 5) پیونددهنده، 6) دین جهانی. وسعت نظر شناختی و اخلاقی خویش، نمونه‌یی از مرحلۀ ششم ایمان هستند. در این نوشتار ابتدا با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی به تبیین دیدگاه ملاصدرا درباب مراتب ایمان و دیدگاه فاولر دربارۀ مراحل رشد ایمان پرداخته و سپس به مقایسۀ نقاط اشتراک و تفاوت و ارزیابی این‌دو دیدگاه پرداخته شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - مقایسه مبانی انسان¬شناختی ملاصدرا و مزلو
        محمد آزادی سيد محمدعلي  ديباجي مسعود آذربایجانی
        مزلو، در مقام یک روانشناس انسان‌گرا و ملاصدرا، در مقام یکی از بزرگترین اندیشمندان سنت اسلامی، دیدگاههای متفاوتی دربارۀ چیستی انسان بیان کرده‌اند. با توجه به اینکه هر دو اندیشمند، اهتمامی ویژه به تبیین ویژگیها، مقدمات لازم برای کمال انسان، روند کمال انسان و خصوصیات انسان چکیده کامل
        مزلو، در مقام یک روانشناس انسان‌گرا و ملاصدرا، در مقام یکی از بزرگترین اندیشمندان سنت اسلامی، دیدگاههای متفاوتی دربارۀ چیستی انسان بیان کرده‌اند. با توجه به اینکه هر دو اندیشمند، اهتمامی ویژه به تبیین ویژگیها، مقدمات لازم برای کمال انسان، روند کمال انسان و خصوصیات انسان کامل داشته‌اند، مقایسۀ مبانی انسان‌شناختی آنها میتواند ثمراتی ارزشمند بدنبال داشته باشد. کرامت ذاتی، اختیار، توانایی حرکت بسمت کمال، برخورداری از فطرت، پذیرش تجربه‌های معنوی و محدود نبودن روند کمال انسان، برخی از مبانی مشترک این‌دو بشمار می‌آیند، اما آنها تفسیرهایی متفاوت از این مبانی ارائه داده‌اند. همچنین دیدگاه هردو فیلسوف در مورد محوریت خداوند در زندگی انسان، ابعاد وجودی، نیازهای بنیادین، مراحل رشد انسان، غایت کمال انسان و ویژگیهای انسان کامل، متفاوت است. صدرالمتألهین با بهره‌گیری از مبانی دینی، عرفانی و فلسفی، تلفیق این مبانی و ارائۀ تصویری جامع و سازوار از حقیقت انسان، توانسته نظامی متقن از مبانی شناختی ارائه کند که احصاء دقیق و جامع آنها میتواند برای بحثهای امروزی نیز راهگشا باشد. جمع بین عرفان، شریعت و برهان، یکی از مهمترین ویژگیهای اندیشۀ فلسفی ملاصدراست که در تمام مؤلفه¬های مورد قبول دربارۀ چیستی انسان، تأثیرگذار است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - چیستی، خاستگاه و هدف تربیت سرشت‌گرا
        احمدرضا آذربایجانی محمدرضا سرمدی فایزه ناطقی علیرضا فقیهی
        ملاصدرا در حکمت متعالیه، «حقیقت» در آرمان‌گرایی را با «حقایق» در واقع‌گرایی، در کنار هم میداند؛ به این معنی که حقایق، همان حقیقتند که در پردۀ مراتب، خود را نمایان ساخته است. سفرهای چهارگانه نزد عرفا، راهی برای تعالی عرفانی است که سالک طی مراتب میکند. این سفر از فطرت آغا چکیده کامل
        ملاصدرا در حکمت متعالیه، «حقیقت» در آرمان‌گرایی را با «حقایق» در واقع‌گرایی، در کنار هم میداند؛ به این معنی که حقایق، همان حقیقتند که در پردۀ مراتب، خود را نمایان ساخته است. سفرهای چهارگانه نزد عرفا، راهی برای تعالی عرفانی است که سالک طی مراتب میکند. این سفر از فطرت آغاز میشود؛ فطرت نیز مراتبی دارد که نازلترین مرتبۀ آن، طبیعت است. پس این سفر، یا بعبارتی این یادگیری، از طبیعت آغاز میشود و با طی سلسله مراتب، کامل میگردد. مراتب یادگیری، مرتبۀ نظر و عمل را توأمان دربرمیگیرد. روش‌شناسی ملاصدرا در فلسفه‌اش، مبتنی بر سخن وحی، برهان عقل و مشاهدۀ قلب است، به این معنی که هر سه منظر، باید راستی، واقعیت و حقیقت یک یافته را ادراک و تأیید کنند. پژوهش پیش‌رو با تکیه بر حکمت متعالیه در ابعاد فلسفی و با روش برهانی، به تعریف، خاستگاه و اهداف پرورش سرشت‌گرایانه پرداخته و در موضوع، هدف و شیوه، از روش فراترکیب بهره میبرد تا مراتب یادگیری سرشت‌گرایی را که مبتنی بر فطرت انسان است، عرضه و معرفی نماید. هدف این پژوهش، معرفی الگوی مفهومی تربیتی و یادگیری است و ابتناء فلسفی آن، لزوماً محدود به یکی از مکاتب و آراء فلسفی نیست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - مقایسۀ دیدگاه صدرالمتألهین و ادوارد جاناتان لو درباب کیفیت ارتباط نفس با بدن
        پروین نیک سرشت قاسم کاکایی محمدباقر عباسی
        یکی از این پرسشهای اساسی در انسان‌شناسی فلسفی، چگونگی ارتباط نفس با بدن، بعنوان دو جوهر مجزای از یکدیگر است. این پرسش هم در فلسفۀ اسلامی و هم در فلسفۀ ذهن مورد بررسی قرار گرفته است. در سنت فلسفۀ اسلامی، صدرالمتألهین با طرح اصل جسمانیة‌الحدوث و روحانیة‌البقاء بودن نفس، د چکیده کامل
        یکی از این پرسشهای اساسی در انسان‌شناسی فلسفی، چگونگی ارتباط نفس با بدن، بعنوان دو جوهر مجزای از یکدیگر است. این پرسش هم در فلسفۀ اسلامی و هم در فلسفۀ ذهن مورد بررسی قرار گرفته است. در سنت فلسفۀ اسلامی، صدرالمتألهین با طرح اصل جسمانیة‌الحدوث و روحانیة‌البقاء بودن نفس، درصدد برآمد تا پاسخی قاطع برای این معضل فراهم آورد. از سوی دیگر، ادوارد جاناتان لو، یکی از صاحبنظران برجسته در حوزۀ فلسفۀ ذهن، نیز با نفی تجرد محض نفس، کوشیده این چالش را حل کند. این پژوهش بدنبال اینست که آراء این‌دو فیلسوف را بررسی و ارزیابی نماید تا روشن شود که آیا توانسته‌اند این معضل را برای همیشه حل کنند یا خیر. مقالۀ حاضر، با مطالعه و تأمل در منابع مربوطه، بروش توصیفی‌ـ‌تحلیلی انجام شده است. اگرچه ابتدا بنظر میرسد هر یک از این‌دو فیلسوف، با پاسخهایی شبیه به هم، تا حدی توانسته‌اند بر این مشکل فائق آیند، اما دقت نظر در دیدگاه آنها نشان میدهد که پاسخهای هر یک، با اشکالاتی همراه است که باید به آنها پاسخ داده شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - تحلیل مسئله غفلت در نفس‌شناسی صدرالمتألهین
        مهدی زمانی
        «غفلت» از مسائل مهم در معرفت‌شناسی، علم¬النفس، روانشناسی و اخلاق است. در معرفت‌شناسی، بیشتر دربارۀ محدودیتی که از ناحیۀ غفلت بر شناخت آدمی تحمیل میشود، بحث میگردد و تأثیر عوامل غیرمعرفتی در شناخت، مورد توجه قرار میگیرد. در علم¬النفس، به حالت نفسانی غفلت، بعنوان نوعی ضعف چکیده کامل
        «غفلت» از مسائل مهم در معرفت‌شناسی، علم¬النفس، روانشناسی و اخلاق است. در معرفت‌شناسی، بیشتر دربارۀ محدودیتی که از ناحیۀ غفلت بر شناخت آدمی تحمیل میشود، بحث میگردد و تأثیر عوامل غیرمعرفتی در شناخت، مورد توجه قرار میگیرد. در علم¬النفس، به حالت نفسانی غفلت، بعنوان نوعی ضعف و نقص در قوای شناختی نفس نظر میشود. نوشتار حاضر با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، به بررسی مسئلۀ غفلت در اندیشۀ ملاصدرا پرداخته و ابعاد این مسئله با توجه به نفس‌شناسی وی و دیدگاهش دربارۀ قوای نفس، مراتب نفس و سلوک و تعالی آن، مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس نظریۀ «قوای نفس»، عمدتاً غفلت به دو معنا مطرح شده است: بیتوجهی و فراموشی. بحث دربارۀ این‌دو معنا، مستلزم تحلیل دیدگاه ملاصدرا دربارۀ نقش توجه در ادراک و نیز سازوکار حافظه و یادآوری (تذکر) است. مطابق نظریۀ «مراتب و شئون نفس»، غفلت عمدتاً به دو معنای: نقص گسترۀ وجودی یا غیبت، و عدم احاطه یا جهل (بیخبری) است. نظریۀ دوم، یعنی نظریۀ «مراتب نفس»، با مبانی ویژه حکمت صدرایی ـ‌مانند تشکیک وجود، حرکت جوهری و...‌ـ سازگاری بیشتری دارد. منظر سوم برای تحلیل مسئلۀ غفلت، سیر و سلوک معنوی نفس است که در آن، غفلت بطور عمده بمثابه مانع سلوک الی الله و حجاب معرفت و لقای الهی تلقی میشود. این معنای غفلت، طیفی از موانع تعالی نفس ـ‌مانند سهل¬انگاری، تهاون، بی‌احتیاطی، کوتاهی در عمل، بیهمتی، لجاجت، اعراض و انکار‌ـ را دربرمیگیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - تحلیل تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیۀ نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین
        صالح حسن زاده حسین کلباسی اشتری جمال  بابالیان
        پژوهش حاضر به بررسی تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی، بروش تحلیلی‌ـ‌توصیفی پرداخته است. اهمیت و ضرورت بحث از آن جهت است که شناخت بسیاری از مقوله‌های اجتماعی، ازجمله «معیار شقاوت و سعادت حقیقی»، «نحوۀ تعامل فرهنگ و سنن چکیده کامل
        پژوهش حاضر به بررسی تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی، بروش تحلیلی‌ـ‌توصیفی پرداخته است. اهمیت و ضرورت بحث از آن جهت است که شناخت بسیاری از مقوله‌های اجتماعی، ازجمله «معیار شقاوت و سعادت حقیقی»، «نحوۀ تعامل فرهنگ و سنن جامعه با رفتارهای اجتماعی»، «آزادیهای فردی و اجتماعی»، «حقوق شهروندی» و...، متوقف بر تبیین علت و شاخصه‌ها و آثار تکامل اجتماعی انسان است. در مباحث مطروحه، ضمن آنکه به بررسی مفاهیم کاربردی از کمال و تکامل، حقیقی و اعتباری بودن جامعه و جایگاه انبیا و وارثان آنان توجه شده است، بتبع نظریات ملاصدرا درباب صیرورت نفس ناطقه و حرکت اشتدادی وجود، اتصال انسان به «عقل فعال» و بتبعیت از آن، شکوفایی عقلی، دلیل تکامل برای نوع انسان شمرده شده است. از نظر ملاصدرا، مهمترین شاخصه‌های تحقق کمالات عقلی برای نوع بشر، عبارتند از: متابعت از نبی و ولیّ، تشبه به معبود و تخلّق به اخلاق الله. یافتۀ این تحقیق بر این نکته تمرکز دارد که صدرالمتألهین در مباحث جامعه‌شناسی، با ارتقای حکمت متعالیۀ خود به «حکمت متعالیۀ نبوی و ولایی»، آثار تکامل اجتماعی انسان را در چهار مقولۀ «ایجاد مدینۀ فاضله یا امت واحده»، «کشف و نمایش گنجینه‌های عقلی توسط نبی و ولیّ»، «طلب آخرت و اعراض از حب دنیا» و «تشکیل تمدن متعالی» دنبال مینماید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - حمل حقیقت و رقیقت از دیدگاه ملاصدرا و برخی از معاصران
        هادی ایزانلو رامین گلمکانی رسول پاداش‌پور
        بحث حمل از مسائل مهم در فلسفه و منطق است. حمل بمعنای اتحاد میان موضوع و محمول است. از نظر ملاصدرا، ملاک اتحاد منحصر در وجود است؛ از همینرو، تلقی وی از دو حمل اولی ذاتی و شایع صناعی، با دیگران متفاوت است. این‌دو حمل در نظام حکمی ملاصدرا، برای بیان برخی مباحث وجودشناسی کا چکیده کامل
        بحث حمل از مسائل مهم در فلسفه و منطق است. حمل بمعنای اتحاد میان موضوع و محمول است. از نظر ملاصدرا، ملاک اتحاد منحصر در وجود است؛ از همینرو، تلقی وی از دو حمل اولی ذاتی و شایع صناعی، با دیگران متفاوت است. این‌دو حمل در نظام حکمی ملاصدرا، برای بیان برخی مباحث وجودشناسی کارساز نبود و در تبیین رابطۀ بسیط حقیقی با ممکنات، ‌باید از حملی استفاده نمود که سازگاری تامّ با مبانی حکمت متعالیه داشته باشد. بنابرین، صدرالمتألهین نوع سومی از حمل، موسوم به حمل «حقیقت و رقیقت» را مطرح نمود. در این نوع حمل، «حقیقت»، اصل و منشأ پیدایش و ظهور همۀ اشیاء و مظاهر است و اشیاء، «رقیقه»‌های آن «حقیقت» بشمار میروند. در این مقاله به ویژگیهای حمل حقیقت و رقیقت که آن را از دیگر اقسام حمل متمایز میسازد، خواهیم پرداخت. در ضمن، درصدد پاسخگویی به برخی پرسشها هستیم: آیا میتوان حمل حقیقت و رقیقت را قسم سومی از حمل دانست یا خیر؟ چنانکه برخی آن را زیر مجموعۀ حمل شایع صناعی دانسته‌اند. آیا بنا بر وحدت شخصی وجود، این حمل در صفات فعلی خداوند جریان دارد یا خیر؟ چنانکه عده‌یی این حمل را در صفات فعلی حق نامعتبر دانسته‌اند و به قسمی چهارم از حمل، با عنوان حمل ظاهر بر مظهر، قائل شده‌اند. سرانجام، در این نوشتار با روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، با تبیین ویژگیهای حمل حقیقت و رقیقت، مشخص خواهیم کرد که این حمل، قسمی سوم از حمل است و در صفات فعلی حق‌تعالی نیز بنا بر وحدت شخصی وجود، جریان دارد. پرونده مقاله