با توجه به نظاموارگي تفكرصدرايي، بحث و بررسي معناشناختي عقل عملي و نظري، ذيل موضوع نفسشناسي مورد توجه ملاصدرا قرار گرفته است. در اين مقاله با رويآوردي توصيفيتحليلي، به تبيين آراي ملاصدرا در حوزه معناشناسي عقل عملي و عقل نظري و بررسي قلمرو معرفتي آنها پرداخته شده است چکیده کامل
با توجه به نظاموارگي تفكرصدرايي، بحث و بررسي معناشناختي عقل عملي و نظري، ذيل موضوع نفسشناسي مورد توجه ملاصدرا قرار گرفته است. در اين مقاله با رويآوردي توصيفيتحليلي، به تبيين آراي ملاصدرا در حوزه معناشناسي عقل عملي و عقل نظري و بررسي قلمرو معرفتي آنها پرداخته شده است. ملاصدرا عقل را از قواي نفس ناطقه دانسته و در بيان كاركرد آن، به دو قوّه عالمه و عامله اشاره كرده است. او معتقد است اين دو قوّه هر چند داراي كاركردهاي متفاوتي هستند اما بنحوي با يكديگر تلازم دارند؛ عقل نظري با توجه به نقش ادراكييي كه در فهم كليات دارد، در تأمين مفاهيم پايهيي اخلاق و علم اخلاق نقشآفريني ميكند و عقل عملي بواسطه اين مفاهيم پايه، به ادراك امور عملي جزئي ميپردازد. ملاصدرا با مدرِك دانستن عقل نظري در مفاهيم كلي، آن را منشأ شكلگيري دو حكمت نظري و عملي ميداند. در مورد عقل عملي نيز، نه بسان برخي از حكما عقل عملي را قوّهيي صرفاً عامله دانسته و نه مانند برخي ديگر، براي عقل عملي شأنيتي همطراز با عقل نظري قائل است بلكه براي عقل عملي به نوعي ادراك جزيي توام با استنباط معتقد است.
پرونده مقاله
به يقين ميتوان گفت كه همة فلاسفة اسلامي ـ از هريك از سه مكتب مشهور فلسفيـ در سير انديشة فلسفي خود، تأثيرات بسياري از قرآن كريم پذيرفتهاند اما در اين ميان، شيخ شهابالدين سهروردي اولين فيلسوف اسلامي است كه در نظام حكمت اشراقي خود بيشترين استفاده را از قرآن كرده است چکیده کامل
به يقين ميتوان گفت كه همة فلاسفة اسلامي ـ از هريك از سه مكتب مشهور فلسفيـ در سير انديشة فلسفي خود، تأثيرات بسياري از قرآن كريم پذيرفتهاند اما در اين ميان، شيخ شهابالدين سهروردي اولين فيلسوف اسلامي است كه در نظام حكمت اشراقي خود بيشترين استفاده را از قرآن كرده است. استفادة سهروردي از اين كتاب آسماني، هم از نظر كميت و مقدار و هم از جهت نوع استفادة تأويلي، از سايرين متمايز است. او بسياري از ايدهها، برهانها و داوريهاي خود را مقرون و منوط به قرآن كرده است. در اين مقاله سعي شده است از تأثير آموزههاي قرآني بر حكمت نوري سهروردي در چهار مقوله» حكمت نوري، نورالانوار، عقول، و نفس بهاختصار سخن گفته شود، چراكه قطعاً بحث مستوفي در اينباره نيازمند مجال و كمالي شايسته است.
پرونده مقاله
بيست و سومين همايش بزرگداشت حكيم ملاصدرا، با موضوع «حكمت ايراني و حكمت متعاليه» در تاريخ 22/3/98 برگزار شد.
فرايند برگزاري همايش «حكمت ايراني و حكمت متعاليه» در تاريخ 25/9/97 با تشكيل جلسه شوراي عالي علمي بنياد حكمت اسلامي صدرا و تصويب موضوع، آغاز شد. در ادامه و پس از چکیده کامل
بيست و سومين همايش بزرگداشت حكيم ملاصدرا، با موضوع «حكمت ايراني و حكمت متعاليه» در تاريخ 22/3/98 برگزار شد.
فرايند برگزاري همايش «حكمت ايراني و حكمت متعاليه» در تاريخ 25/9/97 با تشكيل جلسه شوراي عالي علمي بنياد حكمت اسلامي صدرا و تصويب موضوع، آغاز شد. در ادامه و پس از بررسيها و جلسات همانديشي، سرفصلها و موضوعات همايش استخراج و بتصويب شوراي عالي همايش رسيد و در تاريخ سوم بهمن ماه 1397 براي اطلاع عموم اساتيد و پژوهشگران، اعلان شد.
در مدت اعلام شده براي ارسال چكيده مقالات، تعداد 122 چكيده مقاله دريافت شد. از اين ميان، پس از داوري و بررسيهاي مربوطه، تعداد 72 چكيده مقاله پذيرفته و در كتابچه چكيده مقالات منتشر شد. همچنين تعداد 25 سخنران در روز برگزاري همايش، مقالات و ديدگاههاي خود را ارائه دادند. در ادامه خلاصهيي از سخنرانيهاي اساتيد و چهرههاي ماندگار فلسفه كشور، تقديم شده است.
پرونده مقاله
اصالت وجود و اعتباريت ماهيت، مبناي اصلي فلسفة ملاصدرا و نظريات خاص اوست. از طرفي او در نظام فلسفيش تصوري روشن و دقيق از اصالت وجود و اعتباريت ماهيت ارائه نداده و از ماهيت با تعابير مختلف ياد نموده است. هريك از مفسران معاصر حكمت متعاليه، براساس ظن و مباني مطلوب خود، چکیده کامل
اصالت وجود و اعتباريت ماهيت، مبناي اصلي فلسفة ملاصدرا و نظريات خاص اوست. از طرفي او در نظام فلسفيش تصوري روشن و دقيق از اصالت وجود و اعتباريت ماهيت ارائه نداده و از ماهيت با تعابير مختلف ياد نموده است. هريك از مفسران معاصر حكمت متعاليه، براساس ظن و مباني مطلوب خود، بنحوي ماهيت و چگونگي حكايت آن از وجود را تفسير كرده و نظر صدرالمتألهين را بر آن حمل نمودهاند. در حاليكه با توجه به نقش اساسي ماهيت و مفاهيم ماهوي در كسب معرفت حصولي، اختلاف در تفاسير ماهيت، در نحوه» حكايت علم حصولي نيز مؤثر خواهد بود. از اينرو پژوهش حاضر با روش توصيفي ـ تحليلي در تلاش است با ارائة تفسير صحيح ماهيت از منظر مفسران معاصر حكمت صدرايي، اين مسئله را بررسي كند كه آيا شناخت ما از موجودات در علم حصولي ـكه از طريق مفاهيم ماهوي حاصل ميشودـ شناختي ايجابي است يا سلبي؟ بر همين اساس، تفاسير شارحان معاصر حكمت صدرايي در باب ماهيت و نوع حكايت آن از وجود، نقد و بررسي ميگردد. پاسخ اجمالي اينست كه بنظر ميرسد بنابر نظر صحيح ـكه همان نظر استاد جوادي آملي استـ ماهيت، ظهورِ وجودِ متعين بوده و مفاهيم ماهوي حاكي از وجودِ محدودند؛ البته حكايتي ايجابي نه سلبي و تنزيهي.
پرونده مقاله
ملاصدرا «شُكر» را مقام و مرتبهيي ميداند كه انسان ميتواند به آن دست يابد. او شناخت و درك حقيقت شكر را متوقف بر انسانشناسي ميداند. اركان سهگانة شكر در نظر صدرالمتألهين عبارتند از: علم، شادي و عمل. عمل مقدمة رسيدن به شادي و سرور است و اين شادي مقدمة علم و معرفت است. بناب چکیده کامل
ملاصدرا «شُكر» را مقام و مرتبهيي ميداند كه انسان ميتواند به آن دست يابد. او شناخت و درك حقيقت شكر را متوقف بر انسانشناسي ميداند. اركان سهگانة شكر در نظر صدرالمتألهين عبارتند از: علم، شادي و عمل. عمل مقدمة رسيدن به شادي و سرور است و اين شادي مقدمة علم و معرفت است. بنابرين زيربناي شكر، معرفت است و عمل، مقدمة رسيدن به آن. با توجه به اين اركان سهگانه، ميتوان گفت شاكر حقيقي، همواره در حال شادي و سرور است و اين حالت در عمل بصورت خيرخواهي، احسان و عطوفت با مردم ظاهر ميشود. دليل و پشتوانة اين شادي و مهرباني با همة انسانها، ايمان و اعتقاد به توحيد و خداباوري است. در حكمت متعاليه، خداوند مبدأ بهجت و سرور بيانتهاست و بهمين دليل ارتباط با او، عين ارتباط با منبع شادي است. بنابرين ميتوان نتيجه گرفت كه شكر در آثار ملاصدرا از مباني حكمي برخوردار است؛ بطوريكه رسيدن به مرتبة اعلاي شكر، جز با حكمت امكانپذير نيست.
پرونده مقاله
میان حکمت عملی و حکمت نظری رابطهيی ناگسستنی وجود دارد. صناعات خمس نیز بعنوان بخشی از حکمت نظری میتواند در حکمت عملی دخيل باشد. حکمت عملی گاهی بمثابه معرفت و دانش، و گاهی بمثابه خُلق یا فضیلت بکار میرود. پرسش تحقیق حاضر اینست که نقش صناعات خمس، اولاً، در تولید مؤلفهها چکیده کامل
میان حکمت عملی و حکمت نظری رابطهيی ناگسستنی وجود دارد. صناعات خمس نیز بعنوان بخشی از حکمت نظری میتواند در حکمت عملی دخيل باشد. حکمت عملی گاهی بمثابه معرفت و دانش، و گاهی بمثابه خُلق یا فضیلت بکار میرود. پرسش تحقیق حاضر اینست که نقش صناعات خمس، اولاً، در تولید مؤلفههای شناختاری حکمت عملی و ثانیاً، در مبادی صدور فعل، چقدر و چگونه است؟ چه عوامل و متغیرهایی از صناعات خمس، سازندة حکمت عملی هستند؟ اهمیت بیان رابطة آن دو در اینست که ملکات نفسانی، به هویت انسان تعين ميبخشند و صناعات خمس ملکات نفسانیند که میتوانند با تأثیرگذاری بر مبادی صدور فعل، در تعین هویت انسان نقش داشته باشند و در نتیجه، تمام شئون زندگی بشر مانند زندگی علمی، اجتماعی، سیاسی و... را تحت تأثیر قرار دهند. در این نوشتار ابتدا صناعات خمس و بطور خاص، ویژگیهای مشترک آنها از کتابهای منطقی استخراج شده و سپس با روش توصیفی ـ تحلیلی تأثیر آنها در مؤلفههای حکمت عملی دانشی و خُلقی
بررسی ميشود. در بخش نخست، چرخش معرفتی از تصورات و تصدیقات خطایی، اثربخشی در روششناسی حکمت عملی، شکلگیری مفاهیم اعتباری در مقام عمل و حصول تعقلات عقل عملی برای انواع انسانها، و در بخش دوم، انتظامبخشی به وظایف ویژۀ عقل عملی، مهارت تطبیق امور شناختی بر امور اجرایی، تأثیر در مبادی شناختی صدور فعل و شکلدادن به کنشهای انسانی، بعنوان نتایج تحقیق حاصل شده است.
پرونده مقاله
کمالخواهی یکی از شاخصه¬ها و اصول مهم در پیدایش نظام تمدنی مطلوب بشمار میرود. ملاصدرا با تکیه بر حقیقت انسانی ـ که متشکل از ظاهر و باطن است ـ بدنبال ترسیم نظامی اجتماعی بر اساس قابلیتهای وجودی انسان است، زیرا انسان بلحاظ فطرت خود، به مدنیت گرایش دارد و مقاصد دنیایی و آخ چکیده کامل
کمالخواهی یکی از شاخصه¬ها و اصول مهم در پیدایش نظام تمدنی مطلوب بشمار میرود. ملاصدرا با تکیه بر حقیقت انسانی ـ که متشکل از ظاهر و باطن است ـ بدنبال ترسیم نظامی اجتماعی بر اساس قابلیتهای وجودی انسان است، زیرا انسان بلحاظ فطرت خود، به مدنیت گرایش دارد و مقاصد دنیایی و آخرتی او، تنها در بستر یک نظام تمدنی برآورده میشود. مسئلۀ پژوهش حاضر، ارائۀ طرحی در راستای پیدایش و تقویت نظام تمدنی، با تکیه بر سه اصل برگرفته از دیدگاه ملاصدراست. اصل اول، بررسی خاستگاه کمالخواهی و تأثیر آن در زیست اجتماعی؛ اصل دوم، مسئلۀ قنیه و قانون که دو عنصر زمینهساز پیدایش نظام تمدنی هستند؛ اصل سوم، شناسایی و پیشنهاد راهکارهای حِکمی برای برونرفت از بحرانهای تمدنی. هدف از بررسی این اصول، توجه به قابلیتها و ظرفیتهای ساحت انسانی است و اینکه، چگونه انسانِ کمالخواه، توانایی وصول به اهداف عالی را پیدا میکند. یافته¬های این پژوهش نشان میدهد که حکمت ¬متعالیه از یکسو، با توجه به ساحتهای وجودی انسان و ظرفیتهای نظام تمدنی، بدنبال طرح و برنامهریزی برای بهبود نظام تمدنی است و از سوی دیگر، با تکیه بر سامانبخشی تسخیرهای انسان در طبیعت بپشتوانۀ علم و قدرت و خلاقیت، میتواند الگویی مناسب برای آبادانی زیست تمدنی ترسیم نماید.
پرونده مقاله
«غفلت» از مسائل مهم در معرفتشناسی، علم¬النفس، روانشناسی و اخلاق است. در معرفتشناسی، بیشتر دربارۀ محدودیتی که از ناحیۀ غفلت بر شناخت آدمی تحمیل میشود، بحث میگردد و تأثیر عوامل غیرمعرفتی در شناخت، مورد توجه قرار میگیرد. در علم¬النفس، به حالت نفسانی غفلت، بعنوان نوعی ضعف چکیده کامل
«غفلت» از مسائل مهم در معرفتشناسی، علم¬النفس، روانشناسی و اخلاق است. در معرفتشناسی، بیشتر دربارۀ محدودیتی که از ناحیۀ غفلت بر شناخت آدمی تحمیل میشود، بحث میگردد و تأثیر عوامل غیرمعرفتی در شناخت، مورد توجه قرار میگیرد. در علم¬النفس، به حالت نفسانی غفلت، بعنوان نوعی ضعف و نقص در قوای شناختی نفس نظر میشود. نوشتار حاضر با روش توصیفیـتحلیلی، به بررسی مسئلۀ غفلت در اندیشۀ ملاصدرا پرداخته و ابعاد این مسئله با توجه به نفسشناسی وی و دیدگاهش دربارۀ قوای نفس، مراتب نفس و سلوک و تعالی آن، مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس نظریۀ «قوای نفس»، عمدتاً غفلت به دو معنا مطرح شده است: بیتوجهی و فراموشی. بحث دربارۀ ایندو معنا، مستلزم تحلیل دیدگاه ملاصدرا دربارۀ نقش توجه در ادراک و نیز سازوکار حافظه و یادآوری (تذکر) است. مطابق نظریۀ «مراتب و شئون نفس»، غفلت عمدتاً به دو معنای: نقص گسترۀ وجودی یا غیبت، و عدم احاطه یا جهل (بیخبری) است. نظریۀ دوم، یعنی نظریۀ «مراتب نفس»، با مبانی ویژه حکمت صدرایی ـمانند تشکیک وجود، حرکت جوهری و...ـ سازگاری بیشتری دارد. منظر سوم برای تحلیل مسئلۀ غفلت، سیر و سلوک معنوی نفس است که در آن، غفلت بطور عمده بمثابه مانع سلوک الی الله و حجاب معرفت و لقای الهی تلقی میشود. این معنای غفلت، طیفی از موانع تعالی نفس ـمانند سهل¬انگاری، تهاون، بیاحتیاطی، کوتاهی در عمل، بیهمتی، لجاجت، اعراض و انکارـ را دربرمیگیرد.
پرونده مقاله