پژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مييابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظه چکیده کامل
پژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مييابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظهور دائمي ذات، از خودآگاهي مستمر برخوردار ميباشد. در فلسفة ملاصدرا، مصداق آن مرتبهيي از وجود است كه در بستر حركت جوهري دائماً متطور بوده و مملكتي ذومراتب است كه هويتي ثابت ندارد، و نزد دكارت بُعد مجردي است كه بنحو دائمي در حال انديشيدن است. بنابرين، در واقع هر سه فيلسوف «من» حقيقي را منِ مدرك، عالم و انديشنده ميدانند. ملاك تمييز منِ حقيقي نيز نزد آنها يكي است، زيرا سهروردي و ملاصدرا علم مستمر و عدم غفلت از خود را كه در واقع همان خودآگاهي است، ملاك تمييز منِ حقيقي ميدانند، اما ملاك دكارت وضوح و تمايز است كه بنظر ميرسد همان أمري است كه سهروردي و ملاصدرا آن را علم حضوري مستمر يا خودآگاهي مينامند. در نتيجه، ميتوان گفت كه ملاك تمايز «من حقيقي» از نظر هر سه فيلسوف يكسان است.
پرونده مقاله
سهروردی در مبحث «تعریف» با وارد نمودن پنج اشکال، ناکارآمدی نظریۀ تعریف مشائی را نشان داده و بجای آن شیوة دیگری برای تعریف اشیاء مطرح کرده است. این شیوه که با عنوان «تعریف مفهومی» مشهور است، بر تبادر و فهم عرفی از معنای لغت متکی میباشد و طبق آن، لفظ از طریق بیان مقومات م چکیده کامل
سهروردی در مبحث «تعریف» با وارد نمودن پنج اشکال، ناکارآمدی نظریۀ تعریف مشائی را نشان داده و بجای آن شیوة دیگری برای تعریف اشیاء مطرح کرده است. این شیوه که با عنوان «تعریف مفهومی» مشهور است، بر تبادر و فهم عرفی از معنای لغت متکی میباشد و طبق آن، لفظ از طریق بیان مقومات مفهومیش از منظر اهل لسان تعریف میشود. در این مقاله پس از تبیین شیوۀ سهروردی در تعریف اشیاء، به بررسی و نقد آن پرداخته شده است. تحليل و بررسی انتقادی دیدگاه سهروردی نشان ميدهد که نتیجۀ منطقی اشکالات او به نظریۀ تعریف مشائی، تصحیح نظریۀ مشائیان از طریق بکارگیری «شهود» است، نه کنارنهادن تعریف شیء بحسب ماهیت و رویآوردن به نظریۀ تعریف مفهومی. علاوه بر این ، نظریة تعریف سهروردی ـ بعنوان جایگزین نظریۀ تعریف مشائی ـ داراي اشکالاتي متعدد است؛ بهمين دليل، با فرض پذيرفتن اشکالات سهروردی به نظریۀ تعریف مشائی، شیوۀ خود او نیز در نظریةتعریف، فی نفسه قابل قبول نیست. در پایان
این نوشتار، دیدگاه یکی از سهروردیپژوهان معاصر که معتقد است رابطۀ منطق تعریف ابنسینا و سهروردی رابطۀ تکامل است نه تباین، تبیین و نقد شده است.
پرونده مقاله
فلسفۀ اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالتدهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصل چکیده کامل
فلسفۀ اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالتدهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصلی فلسفۀ اسلامی مورد توجه بوده، اما بهره¬وری از این روش، در حکمت متعالیه سامان یافته است. ملاصدرا در عین پایبندی بر روش عقلی، از روش شهودی نیز بهره¬های بسیار برده است. این کاربردها را میتوان در دو مقام: گردآوری و داوری، دستهبندی نمود. فلاسفۀ مسلمان در مقام گردآوری، از روش شهودی برای تبیین مسائل فلسفی جدید و نیز ارائۀ تصویری صحیح از برخی مسائل فلسفی استفاده کرده، و در مقام داوری، برای کشف حد وسط، کشف مغالطه و بازسازی برهان و اصلاح نتیجه و بعنوان مؤیدی بر استدلالهای عقلی، از شهود بهره گرفته¬اند.
پرونده مقاله