در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال چکیده کامل
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال ذاتي، اشتداد و سلوك وجودي. او غايت فلسفه را تشبه به اله ميداند و اين تشبه با دو مشخصة احاطه به معلومات و تجرد از جسمانيات محقق ميگردد. سلوك انگاري فلسفه، پيامدهايي همچون كثرتگرايي فلسفهورزي، فلسفهورزي بيكرانه، تناظر ارتقاء معرفتي با ارتقاء وجودي، كثرتگرايي روششناختي و همبستگي تهذيب نفس و فلسفه را بدنبال دارد. ملاصدرا با تكيه بر سلوك انگاري فلسفه، ميكوشد حكمت متعاليه را بر اساس الگوي سفرهاي چهارگانه سامان دهد.
پرونده مقاله
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال چکیده کامل
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال ذاتي، اشتداد و سلوك وجودي. او غايت فلسفه را تشبه به اله ميداند و اين تشبه با دو مشخصة احاطه به معلومات و تجرد از جسمانيات محقق ميگردد. سلوك انگاري فلسفه، پيامدهايي همچون كثرتگرايي فلسفهورزي، فلسفهورزي بيكرانه، تناظر ارتقاء معرفتي با ارتقاء وجودي، كثرتگرايي روششناختي و همبستگي تهذيب نفس و فلسفه را بدنبال دارد. ملاصدرا با تكيه بر سلوك انگاري فلسفه، ميكوشد حكمت متعاليه را بر اساس الگوي سفرهاي چهارگانه سامان دهد.
پرونده مقاله
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال چکیده کامل
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال ذاتي، اشتداد و سلوك وجودي. او غايت فلسفه را تشبه به اله ميداند و اين تشبه با دو مشخصة احاطه به معلومات و تجرد از جسمانيات محقق ميگردد. سلوك انگاري فلسفه، پيامدهايي همچون كثرتگرايي فلسفهورزي، فلسفهورزي بيكرانه، تناظر ارتقاء معرفتي با ارتقاء وجودي، كثرتگرايي روششناختي و همبستگي تهذيب نفس و فلسفه را بدنبال دارد. ملاصدرا با تكيه بر سلوك انگاري فلسفه، ميكوشد حكمت متعاليه را بر اساس الگوي سفرهاي چهارگانه سامان دهد.
پرونده مقاله
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال چکیده کامل
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال ذاتي، اشتداد و سلوك وجودي. او غايت فلسفه را تشبه به اله ميداند و اين تشبه با دو مشخصة احاطه به معلومات و تجرد از جسمانيات محقق ميگردد. سلوك انگاري فلسفه، پيامدهايي همچون كثرتگرايي فلسفهورزي، فلسفهورزي بيكرانه، تناظر ارتقاء معرفتي با ارتقاء وجودي، كثرتگرايي روششناختي و همبستگي تهذيب نفس و فلسفه را بدنبال دارد. ملاصدرا با تكيه بر سلوك انگاري فلسفه، ميكوشد حكمت متعاليه را بر اساس الگوي سفرهاي چهارگانه سامان دهد.
پرونده مقاله
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال چکیده کامل
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال ذاتي، اشتداد و سلوك وجودي. او غايت فلسفه را تشبه به اله ميداند و اين تشبه با دو مشخصة احاطه به معلومات و تجرد از جسمانيات محقق ميگردد. سلوك انگاري فلسفه، پيامدهايي همچون كثرتگرايي فلسفهورزي، فلسفهورزي بيكرانه، تناظر ارتقاء معرفتي با ارتقاء وجودي، كثرتگرايي روششناختي و همبستگي تهذيب نفس و فلسفه را بدنبال دارد. ملاصدرا با تكيه بر سلوك انگاري فلسفه، ميكوشد حكمت متعاليه را بر اساس الگوي سفرهاي چهارگانه سامان دهد.
پرونده مقاله
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال چکیده کامل
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال ذاتي، اشتداد و سلوك وجودي. او غايت فلسفه را تشبه به اله ميداند و اين تشبه با دو مشخصة احاطه به معلومات و تجرد از جسمانيات محقق ميگردد. سلوك انگاري فلسفه، پيامدهايي همچون كثرتگرايي فلسفهورزي، فلسفهورزي بيكرانه، تناظر ارتقاء معرفتي با ارتقاء وجودي، كثرتگرايي روششناختي و همبستگي تهذيب نفس و فلسفه را بدنبال دارد. ملاصدرا با تكيه بر سلوك انگاري فلسفه، ميكوشد حكمت متعاليه را بر اساس الگوي سفرهاي چهارگانه سامان دهد.
پرونده مقاله
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال چکیده کامل
در نگاه برخي فلاسفه، فلسفه به سلوك ذهني و تبادلات مفهومي تقليل مييابد. در مقابل، برخي ديگر از فلاسفه با تكيه بر جنبههاي عملي، فلسفه را سلوك وجودي ميدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرايند استكمال نفس انساني است. استكمال نفس، نه از گونة رشد كمي يا كيفي بلكه بمعناي استكمال ذاتي، اشتداد و سلوك وجودي. او غايت فلسفه را تشبه به اله ميداند و اين تشبه با دو مشخصة احاطه به معلومات و تجرد از جسمانيات محقق ميگردد. سلوك انگاري فلسفه، پيامدهايي همچون كثرتگرايي فلسفهورزي، فلسفهورزي بيكرانه، تناظر ارتقاء معرفتي با ارتقاء وجودي، كثرتگرايي روششناختي و همبستگي تهذيب نفس و فلسفه را بدنبال دارد. ملاصدرا با تكيه بر سلوك انگاري فلسفه، ميكوشد حكمت متعاليه را بر اساس الگوي سفرهاي چهارگانه سامان دهد.
پرونده مقاله
أسفار أربعة عرفاني، الگويي مشهور براي تبيين مراحل سلوك توحيدي است. با تأمل در منطق أسفار أربعة عرفاني و بررسي چرايي تقسيم سلوك به اين مراحل چهارگانه ميتوان دريافت كه اين الگو از توانايي و ظرفيت بسيار مطلوبي براي تبيين مراحل انديشه در يك سلوك نظري برخوردار است. در اين مق چکیده کامل
أسفار أربعة عرفاني، الگويي مشهور براي تبيين مراحل سلوك توحيدي است. با تأمل در منطق أسفار أربعة عرفاني و بررسي چرايي تقسيم سلوك به اين مراحل چهارگانه ميتوان دريافت كه اين الگو از توانايي و ظرفيت بسيار مطلوبي براي تبيين مراحل انديشه در يك سلوك نظري برخوردار است. در اين مقاله براي تبيين تفصيلي اين مدعا يعني ارائه» الگوي أسفار أربعة انديشه، ابتدا با اشاره به پيشينة أسفار أربعة عرفاني به بررسي منطق موجود در آن پرداخته ميشود و پس از روشن شدن چيستي أسفار أربعة عرفاني اثبات ميشود كه مراحل انديشهورزي مطلوب در حل هر مسئلة علمي ميتواند شامل مراحلي كاملاً مشابه با أسفار أربعة عرفاني باشد. پس از تبيين تفصيلي اين مشابهت، أسفار أربعة انديشه در حكمت صدرايي و همچنين أسفار أربعة انديشه در مسئلة انسانشناسي بطور اجمالي مورد بررسي قرار ميگيرد و پس از آن به تبيين برخي از احكام عمومي الگوي أسفار أربعه در حيطة انديشهورزي و مزيتهاي آموزشي استفاده از اين الگوي خاص پرداخته ميشود.
پرونده مقاله
تاكنون تحقيقات زيادي پيرامون ميدان نقشجهان انجام شده است اما پرداختن به چرايي و چگونگي شكلگيري آن، جاي كار فراواني دارد؛ اينكه چرا ابعاد ميدان نقش جهان، به اندازههاي كنوني است؟ چرا چيدمان عناصر ميدان به اين صورت است؟ فلسفة استفاده از رنگها و طرحهاي متفاوت در گوشههاي چکیده کامل
تاكنون تحقيقات زيادي پيرامون ميدان نقشجهان انجام شده است اما پرداختن به چرايي و چگونگي شكلگيري آن، جاي كار فراواني دارد؛ اينكه چرا ابعاد ميدان نقش جهان، به اندازههاي كنوني است؟ چرا چيدمان عناصر ميدان به اين صورت است؟ فلسفة استفاده از رنگها و طرحهاي متفاوت در گوشههاي مختلف ميدان چيست؟ و سؤالات بسياري كه نياز به بحث و تحقيق دارد. اين مقاله به روش توصيفي ـتحليلي و تاريخيـ تفسيري تلاش ميكند به انديشهها و انگيزههاي طراحي معماري و ساخت ميدان نقشجهان بپردازد و در اين راه، با مطالعة كتابخانهيي و اسنادي، به گردآوري اطلاعات و تحليل آنها پرداخته است. يافتهها نشان ميدهد، ميدان نقشجهان، علاوه بر دولتخانة صفوي، در قالب يك بيانية اعتقادي ـ سياسي است كه انديشههاي عرفانيـ شيعي را كه قرنها در ضمير ناخودآگاه ايرانيان نهفته بوده، نشان ميدهد. اين ميدان، تمثيلي است از شب معراج پيامبراكرم(ص) و با تداعي منزلگاههاي مختلفِ اسفار اربعه، سير و سلوك عرفاني را براي سالكان متجسم ميكند. از زمان ابنعربي به بعد و بالاخص در انديشههاي ملاصدرا، چهار منزلگاه براي اين سفر عرفاني بيان شده كه «اسفار اربعه» ناميده ميشود. يافتههاي تحقيق نشان از تناظر اين چهار سفر با چهار عنصر اصلي ميدان دارد. اين سير و سلوك، تمثيل و تجسمي است از سفر پيامبر در شب معراج كه از مكه به بيتالمقدس مشرف شدند و سپس به آسمانها رفت. محيط 1300 متري ميدان نقش جهان تمثيلي است از مسافت 1300 كيلومتري مكه تا بيتالمقدس. نقش و نگارهاي بازار قيصريه نماد زندگي روزانه و حيات دنيوي است. مسجد شيخ لطفالله حياط و شبستان ندارد و سالك با حضور در زير گنبد، تنها مظاهر حق تعالي را ميبيند. مسجد جامع عباسي نماد منزلگاه «جمع» در سلوك عرفاني است. سفر دوم با سير در مقام خفيّ و اَخفي طي ميشود و سالك از اين مقام فاني ميگردد. مرحلة سوم از سلوك كه نوعي شريعت در بطن خود دارد نيز تأييد انديشة ولايت است. در انتهاي سفر، دوباره به سردر قيصريه باز ميگردد. اما اين يك دور و تسلسل باطل نيست بلكه سالك با تجربة مراحل گذشته، به خويشتن خويش بازگشته است.
پرونده مقاله