اكهارت و ملاصدرا از عشق بعنوان يكي از مؤلفههاي تأثيرگذار در خداگونگي انسان نام ميبرند. اكهارت ذات نفس را با ذات خداوند يكسان و واحد ميداند و نتيجه ميگيرد كه عشق به خداوند، در ذات انسان نهفته است و با تأكيد بر دو ويژگي عشق، يعني انحصارگرايي و شبيهسازي، معتقد است عشق به چکیده کامل
اكهارت و ملاصدرا از عشق بعنوان يكي از مؤلفههاي تأثيرگذار در خداگونگي انسان نام ميبرند. اكهارت ذات نفس را با ذات خداوند يكسان و واحد ميداند و نتيجه ميگيرد كه عشق به خداوند، در ذات انسان نهفته است و با تأكيد بر دو ويژگي عشق، يعني انحصارگرايي و شبيهسازي، معتقد است عشق به خدا سبب ميشود ديگر عشقها فراموش شوند و در عشق به خداوند خلاصه گردند؛ تنها عشق موجود، عشق به خداوند است. عشق بمثابه محركي دروني، كشش و جذبهيي در روح ايجاد ميكند كه آرام و قرار را از فرد ميگيرد و او را واميدارد تا خود را شبيه معشوق كند. ملاصدرا نيز ـ مانند اكهارتـ بر عنصر شبيه شدن عاشق به معشوق تأكيد ميكند و معتقد است عشق الهي در تار و پود وجود انسان تنيده شده است. در اين مقاله، با توجه به شباهتهاي يادشده، ميكوشيم با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، تأثيرگذاري عشق در خداگونه شدن انسان را با استناد به آثار اكهارت و ملاصدرا روشن سازيم.
پرونده مقاله
یکی از مسائل مهم فلسفۀ اسلامی، بررسی ابعاد و جوانب گوناگون تجرد از دیدگاه فلاسفه است؛ و ازجمله مهمترین مسائل در بحث تجرد، پذیرش یا عدم پذیرش تجرد مثالی است که یکی از دغدغههای اصلی فلاسفۀ اسلامی در طول تاریخ بوده است. در میان فلاسفۀ اسلامی، حکمای مشاء، ضمن پذیرش عالم عق چکیده کامل
یکی از مسائل مهم فلسفۀ اسلامی، بررسی ابعاد و جوانب گوناگون تجرد از دیدگاه فلاسفه است؛ و ازجمله مهمترین مسائل در بحث تجرد، پذیرش یا عدم پذیرش تجرد مثالی است که یکی از دغدغههای اصلی فلاسفۀ اسلامی در طول تاریخ بوده است. در میان فلاسفۀ اسلامی، حکمای مشاء، ضمن پذیرش عالم عقول و تجرد عقلی، منکر عالم مثال و تجرد مثالی بودند و قوۀ خیال را نیز مادی میدانستند، اما سهروردی و ملاصدرا، با توجه به مبانی فلسفی خود، به اثبات عالم مثال پرداختند؛ سهروردی قائل به عالم مثال منفصل بود، اما ملاصدرا علاوه بر عالم مثال منفصل، به عالم مثال متصل و تجرد قوۀ خیال نیز معتقد بود. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تجرد مثالی در فلسفۀ اسلامی و نقش آن در حل معضلات فلسفی است. در این مقاله، یازده اثری که قول به تجرد مثالی در زمینه¬های گوناگونی فلسفی، در پی دارد، مورد بررسی قرار گرفته که عبارتند از: حشر نفوس ناقص و متوسط، عدم نیاز به بحث افلاک و پذیرش تناسخ در بحث معاد، اثبات معاد جسمانی، تفسیر صحیح و معقول از عجبالذنب، تجرد نفوس حیوانات و حشر آنها، بقای ادراکات جزئی پس از مرگ، حلقۀ اتصال عالم عقول و عالم ماده، تفسیر دقیق از خواب و رؤیا و مکاشفات و معراج پیامبر(ص)، تفسیر صحیح از احوال قبر و برزخ و قیامت، تفسیر حقیقت جن در حکمت اشراق، قیام صدوری صورتها برای نفس.
پرونده مقاله