قاعدة امكان اشرف از قواعد مهم فلسفة اشراق است. شيخ اشراق، اهتمام ويژهيي به اين قاعده داشته است و در اكثر آثار خود بر اين قاعده اقامة استدلال كرده است. هدف اصلي ما در اين نوشتار بررسي نسبت قاعدة امكان اشرف با اصالت وجود است. بدينمنظور، لازم است به اين پرسشها پاسخ داده چکیده کامل
قاعدة امكان اشرف از قواعد مهم فلسفة اشراق است. شيخ اشراق، اهتمام ويژهيي به اين قاعده داشته است و در اكثر آثار خود بر اين قاعده اقامة استدلال كرده است. هدف اصلي ما در اين نوشتار بررسي نسبت قاعدة امكان اشرف با اصالت وجود است. بدينمنظور، لازم است به اين پرسشها پاسخ داده شود: آيا برهان مشهور اين قاعده كه در آثار سهروردي و پيروان او مطرح شده، بر اصالت ماهيت مبتني است؟ موضع ملاصدرا بعنوان مؤسس فلسفة اصالت وجودي، در قبال اين قاعده و برهان آن چيست؟ آيا تاكنون تقريري از قاعدة امكان اشرف با ابتناء بر اصالت وجود ارائه شده است؟ نقاط قوت و ضعف براهين و تقريرهاي مختلف اين قاعده چيست؟ از طرفي، اشكالاتي نيز بر اين قاعده مطرح شده است كه با تكيه بر مباني حكمت متعاليه قابل دفع ميباشند. محقق دواني، اشكالي بر قاعده مطرح نموده است كه ملاصدرا بر اساس اصالت وجود و فروعات آن، به اشكال پاسخ داده است. اين پاسخ ميتواند زمينهساز تقرير ديگري از قاعده شود كه در مقاله بدان پرداخته شده است.
پرونده مقاله
علیت یکی از مهمترین مسائل فلسفی است که در طول تاریخ سیر تحول معنایی گستردهیی را تجربه کرده است. این معنا گاهی در قالب تبیین تجربی و گاهی در قالب تبیین فلسفی دیده میشود. گستردگی این تحول، برخی متفکران را به این باور سوق داده که شکاف معنایی عمیقی میان علیت متافیزیکی و عل چکیده کامل
علیت یکی از مهمترین مسائل فلسفی است که در طول تاریخ سیر تحول معنایی گستردهیی را تجربه کرده است. این معنا گاهی در قالب تبیین تجربی و گاهی در قالب تبیین فلسفی دیده میشود. گستردگی این تحول، برخی متفکران را به این باور سوق داده که شکاف معنایی عمیقی میان علیت متافیزیکی و علیت طبیعی وجود دارد و رابطۀ میان آن دو تنها از نوع اشتراک لفظی است. گسترش این باور در میان برخی فلاسفه و دانشمندان سبب شده است هرگونه همسخنی و هماندیشی میان آنها غیرممکن تلقی شود و در نتیجه، راه تمام مطالعات تطبیقی در این دو حوزه بطور کامل مسدود گردد. علیرغم اینکه حتی برخی از پیروان حکمت متعالیه نیز بر این باورند، اما مبانی فلسفی ملاصدرا هر گونه مرز و شکاف میان این دو حوزه را از میان برچیده و آنها را ذیل یک معنا قرار میدهد. بر این اساس، میتوان گفت علیت طبیعی صورت تنزّل یافتۀ علیت متافیزیکی است و از این رهگذر هماندیشی و تعامل و تقرّب میان این دو حوزه، گریزناپذیر خواهد بود.
پرونده مقاله
در اين نوشتار پنج دليل از دلايل اصلي و مهم ملاصدرا براي بطلان تسلسل بينهايت علل فاعلي مورد بررسي و نقد قرار ميگيرد. نظر به اينكه بسياري از فلاسفه از اين اصل بمنظور اثبات واجبالوجود بهره بردهاند، بررسي اشكالات وارد بر دلايل آن، بلحاظ ارتباط با اثبات وجود خدا، از اهميت چکیده کامل
در اين نوشتار پنج دليل از دلايل اصلي و مهم ملاصدرا براي بطلان تسلسل بينهايت علل فاعلي مورد بررسي و نقد قرار ميگيرد. نظر به اينكه بسياري از فلاسفه از اين اصل بمنظور اثبات واجبالوجود بهره بردهاند، بررسي اشكالات وارد بر دلايل آن، بلحاظ ارتباط با اثبات وجود خدا، از اهميت بسزايي برخوردار است. به اين منظور، چهار دليل بطور مستقل تقرير و نقد شده و دليل پنجم، از نظر محتوا و شيوه» نقد، بدليل چهارم بازگردانده شده است. اين دلايل عبارتند از: «برهان طرف و وسط»، «بـرهـان تطـبيق»، «بـرهان اسـد و اخصـر»، «بـرهـان تضايف»، «برهان تضايف».
اشكالات وارد بر ادلة بطلان تسلسل و اهميتي كه بطلان تسلسل علل فاعلي در برخي از دلايل اثبات ذات الهي داشته، فلاسفه ـ اعم از اسلامي و غربيـ را واداشته تا بدنبال ادلهيي ديگر براي اثبات وجود خدا باشند كه بر ابطال تسلسل علل متكي نباشد، و در اين راه موفقيتهايي بدست آوردهاند. در پايان اين مقاله، بدون ورود به بحث درباره» آن دلايل، ضمن جمعبندي و نتيجهگيري، به دو دليل مشهور اشاره شده كه عبارتند از: «برهان صديقين ملاصدرا در فلسفة اسلامي» و «برهان وجودي آنسلم در فلسفة غرب»؛ اين دو دليل، شبه لمي و تحليلي ميباشند و ويژگي ادعا شده دربارة دلايل مزبور اينست كه متكي بر هيچ مقدمهيي كه نيازمند اثبات باشد، نيستند.
پرونده مقاله
فخررازي، از متكلمان برجستة اشعري، در كتاب المطالب العالية من العلم الالهي هيجده شبهه را بر قانون عليت وارد كرده است. او اين شبهات را بنقل از ديگران مطرح كرده اما بنظر ميرسد شبههكننده، خود او باشد. برخي از اين شبهات را محقق لاهيجي در كتاب شوارق الالهام آورده و پاسخ چکیده کامل
فخررازي، از متكلمان برجستة اشعري، در كتاب المطالب العالية من العلم الالهي هيجده شبهه را بر قانون عليت وارد كرده است. او اين شبهات را بنقل از ديگران مطرح كرده اما بنظر ميرسد شبههكننده، خود او باشد. برخي از اين شبهات را محقق لاهيجي در كتاب شوارق الالهام آورده و پاسخ داده، ولي اكثر آنها بدون پاسخ ماندهاند. در مقالة حاضر ما پانزده شبهه از اين شبهات را كه اهميت بيشتري دارند، نقل و پاسخهاي ديگران به آنها را ذكر ميكنيم. از آنجا كه اكثر اين شبهات پاسخ داده نشدهاند، درحاليكه ميتوان آنها را بر اساس حكمت متعاليه صدرايي پاسخ داد، ما آنها را با تلخيص عبارات فخر رازي آورده و سپس بر اساس نكات پذيرفته و اثبات شده در حكمت متعاليه، پاسخ ميدهيم. برخي از اين شبهات نيز بر اساس رويكردهاي سهگانة، مشائي، اشراقي و متعاليه قابل حل نيستند و بايد آنها را با مباني عرفاني پاسخ داد.
پرونده مقاله