تركيب ممكن الوجود از دوگانة ماهيت و وجود از زمان فارابي تا كنونـ مهمترين تفاوت آن با واجبالوجود شمرده شده است. وجود نه عين ذات ممكن است، نه جزء ذات و نه معلول ذات آن. از اينرو، ممكن الوجود، مركب است از ذات و وجودي كه عارض بر آنست. نخستين تصوير از تركيب وجود و ماهيت چکیده کامل
تركيب ممكن الوجود از دوگانة ماهيت و وجود از زمان فارابي تا كنونـ مهمترين تفاوت آن با واجبالوجود شمرده شده است. وجود نه عين ذات ممكن است، نه جزء ذات و نه معلول ذات آن. از اينرو، ممكن الوجود، مركب است از ذات و وجودي كه عارض بر آنست. نخستين تصوير از تركيب وجود و ماهيت را فارابي بنا نهاد؛ تصويري كه تمايز روشني بين ذهن و خارج در آن ديده نميشود. ابنسينا نيز هرچند بظاهر همان تصوير را بسط و توسعه داده است، اما نشانههايي از خود بجاي گذاشت كه ميتوانند زمينة عبور از عروض خارجي به عروض تحليلي باشند. مفسران ابنسينا از رابطۀ وجودشناختي وجود و ماهيت از نگاه او، تفسيرهاي متفاوتي ارائه كردند كه شاخصترين آنها دو تفسيريست كه سهروردي و ملاصدرا از آنها حمايت ميكنند. در تفسير مورد حمايت سهروردي، نسبت وجود به ماهيت همانند نسبت ديگر اعراض به موضوعاتشان تلقي شده است و در تفسير ملاصدرا، بر تفاوت اساسي وجود با اعراض ديگر تأكيد شده است. در اين تفسير، نسبت وجود به ماهيت از «ثبوت شيء لشيء» به «ثبوت الشيء» ارتقا يافته و راه بر اشكالات سهروردي بر ابنسينا بسته شده است. در اين مقاله، پس از بيان و اثبات پيشفرضهاي نظرية ابنسينا، به بيان دو تفسير ياد شده و بررسي آنها پرداختهايم.
پرونده مقاله
برهان صديقين ابن سينا يكي از مهمترين برهانها بر اثبات وجود خداوند در سنت اسلامي است. پس از ابن سينا فيلسوفان و متكلمان بزرگ مسلمان با استقبال از اين برهان، ژرف كاويهاي سودمندي در مورد آن انجام داده و تلاش كردهاند با نگاه نقادانه ضعفها و قوتهاي آن را نشان دهند. عليرغم ا چکیده کامل
برهان صديقين ابن سينا يكي از مهمترين برهانها بر اثبات وجود خداوند در سنت اسلامي است. پس از ابن سينا فيلسوفان و متكلمان بزرگ مسلمان با استقبال از اين برهان، ژرف كاويهاي سودمندي در مورد آن انجام داده و تلاش كردهاند با نگاه نقادانه ضعفها و قوتهاي آن را نشان دهند. عليرغم اين تلاشها، ابهاماتي دربارة اين برهان وجود دارد كه تحقيقات علمي بيشتري را ميطلبد. در مقالة حاضر با تكيه بر ضوابط منطقي، به تحليل صورت، محتوا و حدود اين برهان پرداختهايم و با اين روش نشان دادهايم كه اين برهان، برهاني موجودمحور (موجودمّا، نه مفهوم موجود)، لمّي، مبتني بر امتناع تسلسل و متمايز از برهان امكان است و بلحاظ ارزش معرفتي با برهانهاي مخلوقمحور تفاوتي ندارد.
پرونده مقاله