«فضاي مجازي» را بلحاظ هستيشناختي بايد ساحتي از واقعيت اصيل و منشأ اثر دانست كه با رشد فراگير خود، تأثيراتي عميق بر شئون زندگي انسان مدرن گذاشته است. پرداختن به ابعاد وجودشناختيِ اين ساحت از واقعيت، از چند وجه اهميت دارد؛ هم از اين حيث كه بخش مهمي از حيات انسان و جهان ا چکیده کامل
«فضاي مجازي» را بلحاظ هستيشناختي بايد ساحتي از واقعيت اصيل و منشأ اثر دانست كه با رشد فراگير خود، تأثيراتي عميق بر شئون زندگي انسان مدرن گذاشته است. پرداختن به ابعاد وجودشناختيِ اين ساحت از واقعيت، از چند وجه اهميت دارد؛ هم از اين حيث كه بخش مهمي از حيات انسان و جهان امروز، متشكل از مظاهر متنوع فضاي مجازي است و هم بدان لحاظ كه حضور اين پديده، زواياي مختلف انديشه و رفتار آدمي را تحت تأثير قرار داده و شيوة نويني از زندگي را براي انسان معاصر و نسل بعدي او رقم زده است. نوشتار حاضر، ضمن بررسي وجودشناختي و ارائة تحليل متافيزيكي از فضاي مجازي، با تكيه بر اثربخشي آن بر سرشت و سرنوشت انسان، به اثبات عقلاني اين مدعا پرداخته كه «فضاي مجازي، امري واقعي و برخوردار از عينيت و واقعيت است». سپس به اقتضاي قاعده» منطقي «تُعرَف الاشياء بِأثمارِها»، با تبيين و تأكيد بر آثار و لوازم عيني فضاي مجازي، زوايايي از ماهيت اين واقعيت مرموز و پيچيده را بكمك مباني صدرايي، نمايان ساخته است. «واقعانگاري فضاي مجازي»، ميتواند اين انديشه را به ذهن متبادر نمايد كه واقعيت مجازي با نحوهيي از وجود ـكه در فلسفه» اسلامي با عنوان «عالم مثال» يا «عالم صوَر مقداري» مطرح شده ـ مماثلت و مشابهت دارد، زيرا صرفنظر از تفاوت و تباين اين دو پديده، بنياد واقعيت مجازي نيز بر اعداد و صورتهاي مقداري استوار است و در اين ساحت از هستي ـ همچون عالم مثال ـ خبري از حضور ماده نيست، هرچند آثار و لوازم وجودي ماده در آن يافت ميشود. كمترين دستاورد فلسفي تتبع در واقعيت مجازي اينست كه با نماياندن ساحتي از هستي ـ مشتمل بر صورتهاي غيرمادي و لطيف ـ انسان معاصر را مستعد ادراك و تجربة «حقايق مجرد» و آمادة پذيرش امور قدسي، انتزاعي و غيرملموس ميكند.
پرونده مقاله