دربارة وجود پيشينِ نفس ـ وجود نفس پيش از تعلق به بدن؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازليـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـنفس بماهي نفسـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجود چکیده کامل
دربارة وجود پيشينِ نفس ـ وجود نفس پيش از تعلق به بدن؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازليـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـنفس بماهي نفسـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجودي عقلي ميشمارد. وي در اين بحث، ادلة سهروردي براي نفي وجود پيشين نفس را بررسي، نقد و رد ميكند. بين شارحان كلام ملاصدرا همواره اين پرسش مطرح بوده كه چرا او ادلة سهروردي را بر نفي وجودِ پيشين نفس با تعين خاص خود حمل نكرده است تا با يكديگر همسخن شوند، با آنكه كلام و ادلة سهروردي زمينة چنين برداشتي را دارد؟ از اينرو، هم بعضي از مفسرانِ متقدم ملاصدرا و هم بعضي از معاصرين، بر او خرده گرفتهاند و اشكالهاي وي بر سخن سهروردي را نابجا دانستهاند. اين مقاله ضمن اشارة اجمالي به نكات بنيادين در ادلة سهروردي و نقدهاي ملاصدرا بر آن، نكتة اصلي رويگرداني او از حمل كلام سهروردي بر راي مختار خود را بيان ميكند.
پرونده مقاله
«عرفان» واژهيي آشنا و پربسامد در فرهنگ شفاهي و مكتوب و داراي طيف معنايي گستردهيي است و همين امر موجب ابهام در كاربردهاي گوناگون آن و بويژه كاربردهاي تازه پيداي آن از قبيل «عرفانهاي كاذب»، «عرفانهاي نوظهور» و نيز بحثهايي مانند «نسبت دين وعرفان»، «نسبت عقل و عرفان» و «ن چکیده کامل
«عرفان» واژهيي آشنا و پربسامد در فرهنگ شفاهي و مكتوب و داراي طيف معنايي گستردهيي است و همين امر موجب ابهام در كاربردهاي گوناگون آن و بويژه كاربردهاي تازه پيداي آن از قبيل «عرفانهاي كاذب»، «عرفانهاي نوظهور» و نيز بحثهايي مانند «نسبت دين وعرفان»، «نسبت عقل و عرفان» و «نسبت فلسفه و عرفان» شده است. اين مقاله درصدد است با تبيين معنا و مفهوم عرفان و تمايز نهادن ميان عرفان عملي و عرفان نظري و نيز بيان تمايز ميان آن دو با علم عرفان عملي و علم عرفان نظري، مرز ميان عرفان (علم عرفان نظري) با فلسفه و نيز تفاوت ميان عرفان (علم عرفان عملي) با علم اخلاق را تا حدودي مشخص كند.
پرونده مقاله
نظرية مثل از مهمترين نظريات فلسفييي بشمار ميرود كه بر انديشة بيشتر متفكرين در اعصار مختلف تأثيرگذار بوده و فلاسفه ناگزير از پذيرش يا رد آن شدهاند. غالب فلاسفة مسلمان نيز نسبت به اين نظريه بيتفاوت نبودها ند و كليت نظريه را پذيرفتهاند. اما اغلب، اين نظريه در نظام فكري چکیده کامل
نظرية مثل از مهمترين نظريات فلسفييي بشمار ميرود كه بر انديشة بيشتر متفكرين در اعصار مختلف تأثيرگذار بوده و فلاسفه ناگزير از پذيرش يا رد آن شدهاند. غالب فلاسفة مسلمان نيز نسبت به اين نظريه بيتفاوت نبودها ند و كليت نظريه را پذيرفتهاند. اما اغلب، اين نظريه در نظام فكري ايشان به تأويل و تحويل برده شده است. ملاصدرا معتقد است كه با استمداد از مباني فلسفي خويش تبييني از نظرية مثل ارائه داده، كه كاملاً منطبق بر غرض افلاطون است. پرسش اينكه، در حاليكه نظرية مثل از جهات بسياري از جمله حوزة علم النفس، با مبادي فلسفي ملاصدرا ناسازگار است، آيا اين تلاش فلسفي او موفق بوده است؟ پژوهش حاضر ميكوشد اين پرسش را با توجه به لوازم نفسشناختييي كه از اين نظريه برخاسته مورد مداقه و تحليل قرار دهد.در اين مقاله، پس از بررسي جامع ابعاد و لوازم نفسشناختي نظرية مثل و نيز بيان ديدگاه ملاصدرا دربارة اين نظريه و دفاع وي از آن، بهمراه بيان كليتي از علمالنفس صدرايي، ناسازگاريهاي مبادي نفسشناختي حكمتمتعاليه با لوازم نظرية مثل افلاطوني بتصوير كشيده ميشود و دفاع سرسختانه صدرالمتألهين از اين نظريه زير سؤال ميرود. فرجام آنكه: باور به قدم نفس و نظرية تذكاري معرفت و توقف نفسشناسي افلاطون بر تجرد عقلاني متمايز از بدن مادي، در برابر انديشة ملاصدرا مبني بر جسمانية الحدوث بودن نفس و عقيده به تأسيسي بودن معرفت و نيز وجود رابطي نفس، از اهم نقاط افتراق نظام فكري اين دو فيلسوف شمرده شده و در نتيجه هرگونه كوشش براي جمع ميان اين دو ديدگاه را بيثمر ميسازد.
پرونده مقاله
برهان صديقين نام گونهيي از برهان است كه در آن حدّ وسط، موجود مطلق يا اصل واقعيت است. علامه طباطبايي تقريري خاص از اين برهان دارند كه بگونههاي متفاوتي تنسيق شده است. در اين مقاله تنسيق استاد فياضي از برهان صديقينِ علامه طباطبايي تبيين و سپس نقد و بررسي و نشان داده ميشو چکیده کامل
برهان صديقين نام گونهيي از برهان است كه در آن حدّ وسط، موجود مطلق يا اصل واقعيت است. علامه طباطبايي تقريري خاص از اين برهان دارند كه بگونههاي متفاوتي تنسيق شده است. در اين مقاله تنسيق استاد فياضي از برهان صديقينِ علامه طباطبايي تبيين و سپس نقد و بررسي و نشان داده ميشود كه اين تنسيق اولاً برخلاف ظاهر عبارات علامه است و ثانياً فينفسه ناتمام است و نميتوان آن را تقريري موفق از برهان صديقين بشمار آورد.
پرونده مقاله