فارابي علم را حصول صورت نزد ذهن يا عقل ميداند و محاكات را نيز بعنوان نظرية هنري قلمداد ميكند كه هنرمند از طريق تصوير انجام ميدهد. بنابرين، «صورت» نقطة اتصال ميان دو نظرية معرفتشناختي و فلسفي ـ هنري او قلمداد ميگردد؛ بدون وجود صورت، از يكسو علم محقق نميشود و از سوي ديگ چکیده کامل
فارابي علم را حصول صورت نزد ذهن يا عقل ميداند و محاكات را نيز بعنوان نظرية هنري قلمداد ميكند كه هنرمند از طريق تصوير انجام ميدهد. بنابرين، «صورت» نقطة اتصال ميان دو نظرية معرفتشناختي و فلسفي ـ هنري او قلمداد ميگردد؛ بدون وجود صورت، از يكسو علم محقق نميشود و از سوي ديگر محاكات ابتر ميماند. اين جستار بر آنست تا با روش تحليلي ـ توصيفي به درك رابطة ميان نظرية شناخت و نظرية هنري فارابي دست يابد و بدينمنظور موارد زير را اهدافي ميداند كه بترتيب منطقي در انديشة فارابي قابل پيگيري است:
1) دستيابي به نظرية شناخت
2) كشف نظرية محاكات و آشكارسازي محتواي اين نظريه
3) فهم رابطة ايندو نظريه
4) اثبات اين نكته كه نظرية محاكات صرفاً مبتني بر نظرية صورتباورانة معرفت امكانپذير است.
پرونده مقاله
فن شعر در پيكرة فلسفة اسلامي نه تنها ماهيت منطقي داشته و دارد، بلكه بنياد فلسفة هنر فيلسوفان مسلمان نيز قلمداد ميشود. يكي از پرسشهاي مهم در اين دو قلمرو، چرايي بررسي فن شعر بعنوان يكي از ابواب منطق نُهبخشي و سپس كنار نهادن آن در منطقهاي دوبخشي و اكتفا به مطالعة حداقلي چکیده کامل
فن شعر در پيكرة فلسفة اسلامي نه تنها ماهيت منطقي داشته و دارد، بلكه بنياد فلسفة هنر فيلسوفان مسلمان نيز قلمداد ميشود. يكي از پرسشهاي مهم در اين دو قلمرو، چرايي بررسي فن شعر بعنوان يكي از ابواب منطق نُهبخشي و سپس كنار نهادن آن در منطقهاي دوبخشي و اكتفا به مطالعة حداقلي آن تحت عنوان مخيلات، توسط ابنسينا است. ابنسينا در آثار مختلف خود روند ثابتي را در اينباره طي نكرده و بمرور، برخي بخشها از جمله فن شعر را كنار مينهد. اين جستار بر آن است كه ابتدا بر اساس تعريف منطق و شعر، رابطة روششناسانة اين دو را واكاوي كند و سپس رهيافتهاي ابنسينا براي الحاق فن شعر به منطق را بررسي و تبيين نمايد.
پرونده مقاله