یکی از مسائل مهمی که در فلسفۀ صدرایی مغفول مانده، «بُعد چهارم افزایشی» است. بر اساس «دیدگاه افزایشی زمان» آینده معدوم است ولی هر کدام از زمانهای گذشته و حال، ثابت در جای خود قرار دارند. اندیشمندان مسلمان گرچه بتصریح متوجه چنین تقریری نبودهاند، اما لازمۀ برخی سخنان فلاس چکیده کامل
یکی از مسائل مهمی که در فلسفۀ صدرایی مغفول مانده، «بُعد چهارم افزایشی» است. بر اساس «دیدگاه افزایشی زمان» آینده معدوم است ولی هر کدام از زمانهای گذشته و حال، ثابت در جای خود قرار دارند. اندیشمندان مسلمان گرچه بتصریح متوجه چنین تقریری نبودهاند، اما لازمۀ برخی سخنان فلاسفۀ صدرایی دربارۀ تجرد ادراک حسی و خیالی و حافظه، همین دیدگاه است؛ هنگامیکه چیزی را ادراک حسی/ خیالی میکنیم، این ادراک درست بهمان صورت پدید آمدن خود، در ذهن باقی میماند. در این مقاله نشان خواهیم داد که درواقع این دیدگاه ارتباطی به تجرد ندارد و ـ در صورت درستی ادلّه ـ تنها میتواند «بُعد چهارم افزایشی» را اثبات کند. در این راستا، پیشینۀ بعد چهارم افزایشی را در فلسفههای پیشاصدرایی نیز بصورت انتقادی بررسی خواهیم کرد؛ بویژه این ادعای سهروردی را که محتوای چهاربعدگروی افزایشی را بصراحت به برخی نسبت داده است: «چون هر یک از حرکتها موجود شدهاند، پس کل حرکتها نیز موجود شده و آنها اجتماع در وجود دارند».
پرونده مقاله