• Home
  • S. Mohammad Khamenei
  • OpenAccess
    • List of Articles S. Mohammad Khamenei

      • Open Access Article

        1 - Cheif Editor's Note
        Seyyed Mohammad Khamenei
        .Culture government
        .Culture government Manuscript profile
      • Open Access Article

        2 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        3 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        4 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        5 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        6 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        7 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        8 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        9 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        10 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        11 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        12 - foreword
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        13 - Foreword
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        14 - -
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        15 - Foreword
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        16 - سرمقاله
        Seyyed Mohammad Khamenei
      • Open Access Article

        17 - foreword
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Ibn Sina culture
        Ibn Sina culture Manuscript profile
      • Open Access Article

        18 - Forewodr
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Aashoura Imam Hosein Philosophy of History
        Aashoura Imam Hosein Philosophy of History Manuscript profile
      • Open Access Article

        19 - 22th congress on Mulla Sadra
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Mulla Sadra 22th Congress
        Mulla Sadra 22th Congress Manuscript profile
      • Open Access Article

        20 - Foreword
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Arbaein Imam Hosein philosophy of history
        Arbaein Imam Hosein philosophy of history Manuscript profile
      • Open Access Article

        21 - Foreword
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Culture, Government, Cultural Politics
        Culture, Government, Cultural Politics Manuscript profile
      • Open Access Article

        22 - Editor's Note
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Political Intellect Islamic Revolution Political Insight
        Political Intellect Islamic Revolution Political Insight Manuscript profile
      • Open Access Article

        23 - Editor's Notes
        Seyyed Mohammad Khamenei
        يكي از پديده‌هاي بشري در تاريخ كه از آن با اهميت زياد ياد ميكنند، اختراع «خط» در هزاره‌هاي سوم يا پنجم ق.م در ايران، و شايد در نقاطي ديگر، ميباشد. كشف و اختراع خط سبب شد كه دورانهاي گذشته را به دو دورة پيش از تاريخ و پس از تاريخ تقسيم كنند. اهميت خط در اين است كه ميراث More
        يكي از پديده‌هاي بشري در تاريخ كه از آن با اهميت زياد ياد ميكنند، اختراع «خط» در هزاره‌هاي سوم يا پنجم ق.م در ايران، و شايد در نقاطي ديگر، ميباشد. كشف و اختراع خط سبب شد كه دورانهاي گذشته را به دو دورة پيش از تاريخ و پس از تاريخ تقسيم كنند. اهميت خط در اين است كه ميراث تجربه و دانش بشر كه شفاهي و سينه بسينه منتقل ميشد بصورت نگارش در اوراقي محفوظ براي آيندگان و نسلهاي بعد باقي ميماند و از بركت خط و كتاب و كتابت و صنعت چاپ بود كه دانش بشري بسرعت رشد كرد و فرهنگها را غني ساخت و تمدنها را گسترش داد. «كتاب» يكي از دستاوردهاي مهم بشر براي حراست از دانش و تجربه» خود و سپردن به نسلهاي پس از خود است و تاريخ در اهميت كتاب ‌نشان ميدهد كه دشمنان تمدن و دانش ايران باستان كه از يونان به ايران سرازير شده بودند، چگونه در كنار تخريب آثار ظاهري تمدن، به نابود كردن كتابهاي علمي آن زمان همت گمارده و تا چه اندازه از اين طريق ايران امروز را از ثروتهاي كهن خود محروم ساختند. امروز گرچه پديده و ابزارهايي رسانه‌يي كه به «فضاي مجازي» مشهور شده‌اند و رقيب كتاب گرديده و ارتباط اذهان بشر را با آورده‌هاي خود ‌كه گاه بدآموزي اخلاقي و سياسي دارد بهم مي‌آميزند و در واقع خطري براي رواج كتاب شمرده ميشود و دور از دسترس عوامل و موانع حكومتي به تخريب عقايد و فرهنگ و اخلاق مردم ايران ميپردازد، امّا خطر ديگري نيز رشد دانش و فرهنگ و آموزش و پژوهش را دچار ضعف و فتور مينمايد و مقصود اصلي از اين نگارش است و آن موضوعي بظاهر ساده و كوچك بنام مسئلة «كاغذ» است اما بقدري مهم و اساسي است كه كمبود و گراني آن سبب شده بسياري از كتب مهم و مجلات مفيد از نعمت چاپ محروم بمانند يا در تعدادي اندك چاپ شوند و بدست افراد كمتري برسند و بدلايلي از اينگونه، بهاي كتاب نيز گران شده و بسياري از اربابان نياز، از خريد آن نااميد باشند و بدينصورت، سدي بزرگ ميان كتاب و كتابخوان قرار گيرد، و اين يك ضايعه» علمي و فرهنگي است. كاغذ در حوزة كتاب و نشريات تمدنساز، تنها يك كالا نيست كه دستخوش تغييرات بازار شود و بهاي آن فراز و نشيب داشته باشد بلكه موضوعي مهم و داراي موقعيت سوق‌الجيشي فرهنگي و سياسي (استراتژيك) است، زيرا دشمن ميتواند از اين ناحيه، افراد اين ملت را از تأليف و طبع و نشر كتاب ‌كه تا حدودي تحت نظارت دولت است دور نمايد و از سوي ديگر از فضاهاي رسانه‌يي خود به تأثيرگذاري بر اعتقاد و انديشه و دانش مردم ما روي آورده و به نابودي آن بپردازد. در صحنه‌يي چنين، ضروري است كه به اين موضوع حساس در عرصة جنگ نرم دشمن با ما، بيشتر توجه شود و سياستي جداي از ديگر امور و مقدماتي اقتصادي براي ارزاني بهاي تمام شده كتاب تدوين گردد. گرچه برخي اقدامات جزئي دولتي در جريان است اما خطر دور شدن مردم دانش‌پژوه و دانشجوي ما از كتاب، و هضم و جذب شدن آنها در ابزارها و رسانه‌هاي دشمن در كمين، همچنان باقي است و همتي بلند و عزمي جزم و نظارتي ويژه ميطلبد. Manuscript profile
      • Open Access Article

        24 - 29th Mulla sadra confreres on Iranian Wisdom and hikmat motaaliah
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Iranian Wisdom and hikmat motaaliah
        Iranian Wisdom and hikmat motaaliah Manuscript profile
      • Open Access Article

        25 - Editor note
        Seyyed Mohammad Khamenei
        culture cultural politics football
        culture cultural politics football Manuscript profile
      • Open Access Article

        26 - Editor's Note
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Qassem Soleimani School of Martyrdom Love school
        Qassem Soleimani School of Martyrdom Love school Manuscript profile
      • Open Access Article

        27 - Editor's Notes
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Covid 19 Creation Global World
        Covid 19 Creation Global World Manuscript profile
      • Open Access Article

        28 - Editor's note
        Seyyed Mohammad Khamenei
        kheradname ye sadra
        kheradname ye sadra Manuscript profile
      • Open Access Article

        29 - Philosophy and Art
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Philosophy and Art Philosophy of Art
        Philosophy and Art Philosophy of Art Manuscript profile
      • Open Access Article

        30 - Editor's Note
        Seyyed Mohammad Khamenei
        حكمت‌گريزي و دوري از معنويت و اخلاق، در حكم فرار از انسانيت است و هر جامعه و هر فرهنگي كه از حكمت و معنويت بدور باشد يا از آن بگريزد، در دامان جاهليت‌ ‌افتاده و در لُجّه ظلمت فرو رفته است؛ چه كلام الهي حكمت را برابر «خير كثير» و هر فرد يا جامعه را كه از حكمت و صلاح رويگ More
        حكمت‌گريزي و دوري از معنويت و اخلاق، در حكم فرار از انسانيت است و هر جامعه و هر فرهنگي كه از حكمت و معنويت بدور باشد يا از آن بگريزد، در دامان جاهليت‌ ‌افتاده و در لُجّه ظلمت فرو رفته است؛ چه كلام الهي حكمت را برابر «خير كثير» و هر فرد يا جامعه را كه از حكمت و صلاح رويگردان باشد، گرفتار «شّر كثير» و اسير فاسدان و ناصالحان يا همان «طاغوت» ـ يعني سركشان از قوانين و سنن الهي و فطرت و عقل سليم ـ دانسته است. نماد و مصداق اينگونه جوامع در زمان حال، جوامع غربي و مدّعيان انساندوستي و مدافعان دروغين حقوق بشر و آزادي ذاتي او ميباشند كه مدعي «رهبري دنياي آزاد» بودند و فرهنگ جاهلي خود را فرادست فرهنگها و تمدنهاي اصيل شرقي معرفي ميكردند. ملتي بي‌ريشه و نوپا و وارث بربريت طوايف مهاجم و مهاجر نيمه‌وحشي قديم اروپا، كه چشم ديدن نظامي اسلامي را نداشتند و با آن به خصومت ميپرداختند، ولي دست تقدير و سنت الهي پرده از فريبكاري دجّالانه آنها برداشت و كار دموكراسي و عقلانيت دروغين آنها به رسوايي كشيد. وقايع انتخاباتي رياست جمهوري آمريكا، امسال سبب گرديد دموكراسي و قانونمداري اين دولت مورد تمسخر مردم جهان قرار گيرد و نظام دور از انسانيت و بيرون از تمدن راستين اين جمع وحشي در پنهان، باطن خود را نشان داد. مروز، آشكارا كار نظامي كه مدعي عظمت و سروري بر جهان و بشر بود، به رسوايي كشيده شده و بحكم وعده الهي، اجلش فرا رسيده و نوبت نكبت و سقوط و از هم پاشيدگي او شده است، تا مردم مظلوم آن سرزمين و ستمديدگان ديگر جهان، بدور از ادعاي حكومت آمريكا بر دهكده جهاني، روي استقلال و زندگي سالم بخود ببينند. روي ديگر اين برگ تاريخ و در اين سوي جهان كه مشرق انوار الهي است، پديده ديگري هست؛ حكومتي كه بنام خدا و بر پايه» حكمت و بدست حكيمان الهي بر پا شده و هر روز سرافرازتر و پيروزتر به راه خود و ترويج تمدن عالي و انساني قرآني و اهل بيت عليهم السلام ادامه ميدهد و تماشاگر سقوط و هلاك كساني است كه با صراط مستقيم الهي محاربه ميكردند؛ «صدق‌الله العلي العظيم». Manuscript profile
      • Open Access Article

        31 - Editor's Note
        Seyyed Mohammad Khamenei
        اصل در انسانيت انسان، همان فرهنگ و انديشه» اوست و نهاد فرهنگ و معارف و اجزاء سازنده و پيراموني آن، همچون حكمت و علوم ديگر، در ميان بخشها و نهادهاي ديگر اجتماعي در حكم سنگ اصلي بناست، و همانگونه كه شخصيت و ارزش واقعي يك فرد را، نه با زر و ثروت و زور بلكه با سطح فرهنگ و ش More
        اصل در انسانيت انسان، همان فرهنگ و انديشه» اوست و نهاد فرهنگ و معارف و اجزاء سازنده و پيراموني آن، همچون حكمت و علوم ديگر، در ميان بخشها و نهادهاي ديگر اجتماعي در حكم سنگ اصلي بناست، و همانگونه كه شخصيت و ارزش واقعي يك فرد را، نه با زر و ثروت و زور بلكه با سطح فرهنگ و شكل انديشه ـ و سپس دانش ـ او ميسنجند، ارزش واقعي جوامع متمدن و ملل نيز با فرهنگ و ارزشهاي ناشي از انديشة فلسفي و اخلاقي آنها ارزيابي ميشود. متأسفانه برغم فريادهايي كه دربارة زوال يا سير نزولي پژوهش و آفت علوم انساني و بويژه در بخش فلسفه و علوم عقلي در بيشتر محافل زده ميشود، همه ساله سهم اين حوزة مهم در بودجة كشور ناچيزتر ميگردد و فرياد عطش اين دشت كويرگونه و خشكسالي اين وادي تشنه، به گوش ملائكه موكّل بر آن نميرسد و تير دعاي باران اين جماعت فرهنگي و سربازان گمنام حكمت و دانش، به هدف اجابت نميخورد. فلسفه و حكمت در اين ميان ـ ‌يعني در ميان خانوادة فرهنگ و رشته‌هاي فراوان علم و فرزندخواندگان آن كه گاه بنام هنر، نسب خود را به فرهنگ ميرسانند‌ ـ از همه محرومتر و صداي آن از همه ضعيفتر و دست آن از همه كوتاهتر است. مقدار بودجه‌يي كه در كشور صرف تقويت و تغذية نهادهاي مربوط به آن ميشود، حتي كفاف حيات و جلوگيري از زوال آنها را نميدهد، چه رسد به رشد و ارتقاي آنها. دولت و بويژه مجلس شوراي اسلامي ـ‌كه ژرفتر و بي‌پيرايه‌تر به اهميت امور ميپردازد‌‌ـ بايد توجه داشته باشند كه: اولاً، در كنار علوم و فنون و هنرهاي وارداتي كه خزانه و امهات آن در غرب است، تنها فلسفه و علوم عقلي است كه سرماية تاريخي و ملّي ماست و دهها قرن در اين سرزمين باليده و شاخه‌هاي خود را به ملل همسايه فرستاده است و نقطة قوت و برتري ما در جهان در عرصة گفتگوي فرهنگها و مقايسة تاريخها و ملتها ميباشد. ثانياً، اگر سود و فايده را ملاك قرار دهيم و پاي مقايسه پيش آيد كه آيا فلسفه و حكمت و اخلاق براي جامعه مفيدتر است يا براي مثال موسيقي و فوتبال؟ مسلم است هرچه سود بيشتر برساند سزاوار سهم بيشتري است. اما بايد پرسيد كه آيا افراد جامعه با گذراندن وقت با اقسام هنر و ورزش، راه صحيح زيستن و خوشبخت زندگي كردن را مي‌آموزند يا با علوم عقلي كه پاسخگوي نيازها و پرسشهاي اصلي و فطري بشر ـ ‌از كودك تا بزرگسال ـ است؟ و كداميك بهتر ميتواند خط‌مشي درست براي كامروا و سعادتمند بودن را به وي بياموزد؟ و پيشگيري از جرم و جنايت و منع ارتكاب خلاف هنجارهاي اجتماعي و اخلاقي را ببار بياورد؟ ثالثاً، در صورتي كه همة اعضاي اين خانواده را در سودمندي برابر بدانيم، باز ملاك مهمتري در توزيع بودجة سالانه پيش روي ما قرار دارد كه بايستي معيار كار قرار گيرد؛ يعني بايد بررسي كرد كه فقدان كداميك از نهادهاي فعال جامعه، ضايعه ببار مي‌آورد و ضعف كدام بخش از بخشهاي مرزوق دولت و مجلس، ميتواند فرهنگ و استقلال فرهنگي ملت و كشور را به خطر بيندازد؟ بديهي است كه فقدان و نبود برخي از اقسام هنر و ورزش بهيچوجه ضايعه نيست و براي ملت و كشور هيچ خرابي‌يي ببار نمي‌آورد ـ اگر نگوييم كه برخي منافع محسوس هم دارد‌ ـ اما فقدان انديشه‌ها و روحهاي سالم در پناه منطق علمي و اخلاق و حكمت و اصول پرورشي، ميتواند ديگر اندامهاي اجتماع را نيز بيمار و عيبناك كند و به نهادهاي ديگر سياسي، اقتصادي، اجتماعي صدمه بزند و خط‌مشي سالم افراد جامعه را به سرگرداني در وادي از خودبيگانگي و جهل و نااميدي مبدل سازد يا مردمي مجرم و خاطي ببار آورد. اميدواريم ‌اكنون كه مرحله بررسي براي توزيع صحيح و عادلانه بودجه در دسترس نمايندگان مجلس شوراي اسلامي است، اين نكات مورد توجه قرار گيرد و حق نهاد مفيد و سازنده‌يي همچون حكمت متعالية اسلامي و علوم عقلي پيراموني آن با ترازوي انديشه و عدالت سنجيده و به آن برسد. Manuscript profile
      • Open Access Article

        32 - Editor's Note
        Seyyed Mohammad Khamenei
        Cyberspace coronavirus Natural order The divine system
        Cyberspace coronavirus Natural order The divine system Manuscript profile
      • Open Access Article

        33 - Editors' Note
        S. Mohammad Khamenei
        بيش از يكسال از ظهور پديدة مرگبار ويروسي بنام كرونا ميگذرد و اين موجود حقير ناچيز، تمام مدعيان قدرت و حشمت جهان را به پيكار خوانده و آنان را در موضع ضعف و فروماندگي نشانده است. مشيّت حكيمانة خداوند متعال اقتضا داشته كه با اين موجود نزديك به هيچ، هم طاغوتيان زمان را از More
        بيش از يكسال از ظهور پديدة مرگبار ويروسي بنام كرونا ميگذرد و اين موجود حقير ناچيز، تمام مدعيان قدرت و حشمت جهان را به پيكار خوانده و آنان را در موضع ضعف و فروماندگي نشانده است. مشيّت حكيمانة خداوند متعال اقتضا داشته كه با اين موجود نزديك به هيچ، هم طاغوتيان زمان را از اوج كبريا و قدرت‌نمايي به مذلّت درماندگي و بيچارگي فروبكشاند و هم عاقبت نافرماني مردم از پيروي فرمان الهي و دين و اخلاق را به آنان نشان دهد و سنتهاي الهي را يادآور گردد. ظهور اين بيماري در كشور ما، و ديگر كشورها، گرچه موجب جنبش دستگاههاي مسئول گرديد و سبب تلاشهاي بسيار شدتا با مداوا و درمان بيماران، را از مرگ بسياري از مردم جلوگيري نمايند امّا اين پرسش جگرخوار و دل‌آزار را يكبار ديگر زنده كرد كه چرا اينگونه كه به سلامت تن و جسم مادي انسان ميپردازيم و به بقاء و حيات ظاهري آنان مي‌انديشيم، در چاره و علاج آسيبها و زخم و ضررهاي روح و جان او ـ‌ روح و جاني كه «هويت» واقعي انسان است‌‌ـ آنچنان كه بايد برنميخيزيم و به درمان و مقابله با آن قيام نميكنيم!؟ چرا براي آفات روحي و فكري و اعتقادي، كه همچون ويروسي هزار چهره و غدّار، عرصة جامعه انقلابي ما را فرا گرفته و در اين چهار دهه پس از انقلاب بدست دشمنان اين ملت و اين نظام ساخته شده و روح و فكر مردم را به پوچي دروني افراد و نابودي هويت ملي و اعتقادي آنها سوق ميدهد، چاره‌يي چنانكه بايد، نمينديشيم؟ در حاليكه انسانيت انسان به روح و روان و انديشه و ميزان عقلانيت او بستگي دارد و بقول سعدي: «تن آدمي شريف است بجان آدميت، نه همين لباس زيباست نشان آدميت» و حكما گفته‌اند كه انساني كه جسمي سالم ولي روح و فكري ناسالم داشته باشد، انسان نيست بلكه حيواني است انسان‌نما كه اثري بجز ضرر و ثمري بجز عبث ندارد. در كنار تشكيلات و ستادها كه براي مبارزه با ويروس كرونا برپا شد، كدام ستاد پادر ركاب و پويا براي رفع و دفع آسيبها و اپيدميهاي روحي و فرهنگي برپا كرده‌ايم؟ و كدام واكسن و دارو براي نجات و گريز از آفات فكري و اعتقادي و فرهنگي فراهم ساخته‌ايم؟ و چرا هر روز آفات روحي و اعتقادي و فكري از نسلهاي جوان ما قرباني ميگيرد؟ بضرورت و حكم عقل و شرع، لازم است كه مسئولين دلسوز كشور بكمك خردمندان و مربيان جامعه، در كنار پيشگيري و علاج بيماري و خطرات جسم و تن افراد، در رفع اين آفات معنوي از جامعه و نظام اسلامي، تشكيلات و ستادها از آنگونه كه بايد، فراهم سازند و سلامت روحي و فرهنگي و اعتقادي جوانان اين ملت را از شر دشمنان بشريت و نظام اسلامي نگهباني كنند. Manuscript profile
      • Open Access Article

        34 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        روز دوازدهم آذرماه امسال چهل و دومين سالگرد تأسيس مجلس خبرگان اول قانون اساسي و تصويب قانون اساسي سرافراز و باشكوه جمهوري اسلامي، پس از انقلاب سال 1357 ميباشد. انقلاب اسلامي ايران با قانون اساسي خود ميخواست نظامي نوين و انساني را در دنيا عرضه كند و قامت بالابلند اسلام س More
        روز دوازدهم آذرماه امسال چهل و دومين سالگرد تأسيس مجلس خبرگان اول قانون اساسي و تصويب قانون اساسي سرافراز و باشكوه جمهوري اسلامي، پس از انقلاب سال 1357 ميباشد. انقلاب اسلامي ايران با قانون اساسي خود ميخواست نظامي نوين و انساني را در دنيا عرضه كند و قامت بالابلند اسلام سياسي و اجتماعي و تمدن حقيقي را به رخ حكومتهاي متمدن‌نما بكشاند، و راه علاج مستضعفين جهان و ايران و رهايي بردگان طاغوتان و شاهان را به آنان نشان دهد. در اصول اين قانون اساسي، نظامي طراحي شده كه بر اساس اعتقاد به توحيد و نبوت و معاد و اسلامي اجتهادي و منطقي ـ نه اسطوره‌يي ـ بنا شود و اهدافي پيشبيني كرده بود كه نقاط مهمي از شأن انساني انسان، يعني كرامت ذاتي و آزادي خدادادي او، هدف اصلي باشد و مديران آينده اين نظام سعي تمام در ايجاد زمينة رشد فضايل اخلاقي ـ همانند اخلاق قرآني ـ و طرد استعمار و بهره‌كشيهاي نظام طاغوتي (ليبرال‌نما و دموكراتيك) داشته باشند و در رفع تبعيض و اجراي عدالت و تأمين حقوق مردم بكوشند و با بالا بردن آگاهي و بينايي و منطق مردم، آنها را به پاسداري آزادي و حقوق ديگر انساني خود وادار كنند. نه در هيچ كشور و ملت و نه در هيچ قانون اساسي كه در جهان امروز هست، قانون و نظامي اينچنين عالي و انساني نوشته نشده است. در اين نظام، حكومت و مديريت و ولايت بر مردم، حق كساني است كه با تقوا و پرهيزكار و بدنبال مصلحت و منافع مردم باشند نه منافع خود، و قدرت را از خدا و مردم بدانند (حكومت الهي)، و هرگاه قدرت آنان را فريب داد، بدست خبرگان در كمين، از مقام خود عزل شوند. انتخاب ولي و رهبر نه بحكم زور و تزوير كه بايد بدست خبرگان وارسته و با مراجعه به رأي مردم (جمهوريت) و حكومت مردمي باشد؛ بدين ترتيب، حكم و قانون واقعي از آنِ خدا و گزينش لايق اين حكومت الهي، حق و وظيفة خود مردم است. حكومت بر بندگان خدا، حق خداست؛ نه ارثي است و نه حزبي و استعماري يا باختيار بيگانگان، از اينرو انتخاب مجلس و دولت به رأي و انتخاب خود مردم واگذار شده تا جمهوريت عملي شود. شايد اتفاقي نباشد كه همين روز (12‌ آذر) در تقويم ما روز معلولين هم تعيين شده است! گرچه منظور جامعة معلولين جهادي سرفراز ما است، اما چه ميشود كرد كه دسته‌يي از مردم دچار معلوليت ذاتي و فكري هستند و متأسفانه اختيار اين نظام الهي فرازمند بدست انتخاب عده‌يي از همين معلولين سياسي و فكري افتاده است و ديديم كه ـ ‌بجز يكي دو مورد ـ بر اثر شعور كوتاه و فرهنگ انتخاباتي بد اكثريت، انتخاب روِساي قواي مجريه و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي غلط و پر اشتباه بود و صراط مستقيم اين نظام از خط ولايت زاويه گرفت. تحت تأثير قدرت‌طلبي منجر به خيانت و وابستگي به بيگانگان برخي مسئولين، قواي اصلي اين نظام از جاده منحرف شد تا بحّدي كه گاهي مجلس و دولتها، نه بسود نظام بلكه بكام دشمن عمل كردند و به بنيان نظام آسيب وارد آوردند و از جهت اقتصادي و مالي و رفاهي و فرهنگي و اعتقادي، صدمات بسيار به همين مردم در واقع شريف و ناآگاه زدند. شگفت آنكه دشمن و برخي نادانان يا مغرضان، اين آسيبها را به اصل نظام ميبندند و شماتت يا شكوه ميكنند. راه درست آنست‌ كه هر ساله يكبار ديگر در سالگرد تدوين قانون اساسي، مردم و صدا و سيما دور هم بنشينند و براي بازگشت وضع موجود اندوهبار كنوني به روزگاري كه شأن مناسب مقام انسان باشد، چاره بينديشند و آرزو و اهداف و تلاشهاي تدوين‌كنندگان قانون را عملي سازند. Manuscript profile
      • Open Access Article

        35 - Laws of Nature as Strategies for Man’s Happiness
        S. Mohammad Khamenei
        The world and nature have been created relying on certain divine rules and principles. Based on the Divine Will and pre-ordination, there is a mutual relationship and interaction not only between all the components of the world of being but also between them and the who More
        The world and nature have been created relying on certain divine rules and principles. Based on the Divine Will and pre-ordination, there is a mutual relationship and interaction not only between all the components of the world of being but also between them and the whole world of creation. As a member of this world, Man can both affect it and be affected by it. This process has been predestined based on the main law and principle of this world, that is, the commensurability of “being” and “good”. Where there is good, there is being (and vice versa), and where there is no good, there is evil or non-being (and vice versa). The only way of attaining true happiness for Man is living in harmony with the system of nature and its governing rules. The divine tradition or the laws of nature are such that any deviation from them will lead to evil, misery, loss, calamity, disease, etc. The world (macro-anthropo) reacts to the good and bad deeds of human beings (micro-anthropo). Sin, which means any disobedience to the Divine orders or transgression from the laws of creation and nature, results in human misery and cruelty and will be followed by Divine punishment and torture. This is the point at which God’s glorious names and attributes are manifested. Manuscript profile
      • Open Access Article

        36 - ٍEditore NOte
        S. Mohammad Khamenei
        زمستان سرد و سخت با «آنهمه ناز و تنعم كه خزان ميفرمود، عاقبت در قدم باد بهار آخر شد» و زمين سرد و بيجان، زندگي و جواني را دوباره آغاز كرد. از خجستگي اين دوره، تقارن دو بهار يعني «بهار طبيعت» كه بهار اَبدان است با «بهار جانها» و دلهاي خسته و بيجان، يعني شعبان و رمضان ميب More
        زمستان سرد و سخت با «آنهمه ناز و تنعم كه خزان ميفرمود، عاقبت در قدم باد بهار آخر شد» و زمين سرد و بيجان، زندگي و جواني را دوباره آغاز كرد. از خجستگي اين دوره، تقارن دو بهار يعني «بهار طبيعت» كه بهار اَبدان است با «بهار جانها» و دلهاي خسته و بيجان، يعني شعبان و رمضان ميباشد؛ فصلي كه بشر خسته‌دل و افسرده‌جان، رو به جواني و تجديد حيات مي‌آورد و جامة كهنة ماده‌پرستي را از تن درمي‌آورد و روح خفتة خود را از خواب زمستاني زندگي عادي و حيواني بيدار ميكند و نويد روزگاري نو را ميدهد و آغوش دل را براي معنويت و ياد جانبخش خداوندگار رحيم و رحمان ميگشايد. در اين دو بهار (بهار جان و بهار تن)، بر هر انسان باخرد و هوشمند است كه تا فرصتي هست لحاف غفلت را از سر خود بدور بيفكند و از زندگي روزمرة حيواني به عرصة انساني و ملكوتي روي بياورد و با عبادت در شعبان و روزه و ترك شكمبار‌گي و شهوت حيواني در رمضان، روح خود را صيقل دهد و زنگار از آينة دل بتراشد و تولدي ديگر را آغاز كند و انسان شود. ماه شعبان منه از دست قدح كاين خورشيد از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد يكي از حقايق جامعه‌شنا‌ختي و فلسفي، جدايي و استقلال هويت هر جامعه از افراد آن است، يعني جامعه نيز مانند هر فرد انسان براي خود احكام و قواعدي دارد و در باطن آن روحي نهفته است كه فرهنگ و اعتقاد او را حفاظت ميكند، فرهنگي حكومت دارد كه كردار و رفتار اجتماعي هر جامعه را نشان ميدهد و آن جامعه را به جامعة سالم يا فاسد و بيمار، جامعه جوان و پويا يا افسرده و ناتوان، و جامعة با ارزش و بي‌ارزش، تقسيم ميكند. جوامع انساني نيز مانند افراد بشر، در كشاكش فشارها و آسيبهاي خواسته يا ناخواستة خود و بسبب دوري از معنويت و ترك صراط مستقيم قواعد آفرينش جهان، دچار بيماري و افسردگي ميشوند، يا بالعكس، در صورت پيروزي بر آسيبها و دشمنان و رويكردن به كمالات معنوي، رشد و تعالي مي‌يابند و با بهره‌گيري از بهار دلها و جانها، روح جواني يافته و شكوفا ميگردند. بهار انقلاب اسلامي در ايران مثالي براي اين واقعيت است. ملت ايران با انقلاب اسلامي خود و روي‌نمودن به معنويت، از بركت روح تازه‌يي كه «نَفَس رحماني» و الهي يافت، توانست پيري و افسردگي تاريخي خود را به كناري بگذارد و شادابي و جواني را از سر بگيرد و استعدادهاي پنهان و خدادادي خود را در همة زمينه‌هاي پيشرفت نشان دهد؛ اگرچه فتنة دشمنان تاريخي و در كنار آنها، حاكمان بي‌تدبير يا خود فروختة داخلي، تحمل اين رشد و شكوفايي را ننموده و سعي بر آن دارند تا اين جامعة پويا را بسوي خزان و افسردگي بكشانند. بايد توجه داشت كه همانگونه كه هر فرد انسان، بنابر وظيفة الهي خود، مسئول رشد و تربيت خود و مكلف به بيدارنگه‌‌داشتن دل و روح خفته درون خود ميباشد، مديران رسمي جامعه نيز مسئول مراقبت و تربيت و بيدارسازي روح افسرده يا خفته هر جامعه و ملت هستند، وگرنه حيات سياسي و استقلال و نيز فرهنگ متعالي آن جامعه و ملت، رو به خطر خواهد رفت و طعمة دشمنان و گرگان در كمين نشسته خواهد شد. Manuscript profile
      • Open Access Article

        37 - Editor Notes
        S. Mohammad Khamenei
        انسان در زندگي اجتماعي و فردي خود همواره بدنبال شناخت «ارزشها» و معيار «ارزش» ميباشد تا «في‌المثل» طلا را از مس بشناسد و سفيهانه، لعل و گوهر را با خرمهره بدل نكند. اين توجه به ارزش اشياء گرچه يك ميل فطري و طبيعي است ولي گاهي حس فطري انسان در تشخيص اشتباه ميكند و چيزهاي More
        انسان در زندگي اجتماعي و فردي خود همواره بدنبال شناخت «ارزشها» و معيار «ارزش» ميباشد تا «في‌المثل» طلا را از مس بشناسد و سفيهانه، لعل و گوهر را با خرمهره بدل نكند. اين توجه به ارزش اشياء گرچه يك ميل فطري و طبيعي است ولي گاهي حس فطري انسان در تشخيص اشتباه ميكند و چيزهاي فاقد «ارزش واقعي» را با ارزش ميگيرد؛ همانطوركه كودك بحكم غريزه بدنبال يافتن خوراكي است، اما گاهي ممكن است باشتباه هرچيز مضر را به دهان بگذارد. در جوامع بشري اين اشتباه در موضوع و تصور برخي امور فاقد ارزش واقعي بعنوان اموري ارزشمند، فراوان ديده ميشود. سبب اين شكست بشر در رسيدن به «ارزشهاي واقعي»، نشناختن و نداشتن «معيار ارزش» واقعي است. ارزش، هنگامي واقعي و مفيد و بدون خسارت است كه با حقايق واقعي يعني نظام طبيعي آفرينش، منطبق باشد، و عقلانيت و شرع و عرف عقلا هم آنرا تأييد كند؛ هرآنچه با اين معيار و شاخص منطبق نباشد زيان‌آور است و خسارت ببار مي‌آورد. متأسفانه در تحليل رفتارهاي اجتماعي ملتها اين اشتباه و اين خسارتها ديده ميشود، جايي كه جهالت و هوسهاي خام يا تقليد كوركورانه از گروهي ديگر، بجاي شاخص ارزش واقعي مينشيند و بصورت عرف و عادت غلط در جامعه ميماند. مدتي است بحث رسانه‌ها بر سر «تبعيض ناروايي» است كه دولت يا برخي تشكيلات رسمي كشور، بصورت بذل اسراف‌آميز بيت‌المال به فوتبال حرفه‌‌يي يا ملي روا ميدارد. ما بارها در همين صفحه به آن پرداخته بوديم، و اخيراً نيز بوسيلة يكي از دلسوزان انقلاب و نظام اسلامي واقعي بيان شد. اين «تبعيض» از آنرو «ناروا» است كه در مقايسه با نياز شديد امور علمي و مراكز تحقيقي فلسفي، و خدماتي مانند آن، بويژه در حوزه و دانشگاه، با اين ورزش و اين ميراث غربي گاه مضر فرهنگي و اخلاقي، ديده ميشود كه سهم نهادها و بنيادهاي مفيد كشور بسيار كمتر است يا حتي به برخي از بنيادهاي آزاد پژوهشي بودجه‌يي داده نميشود. بديهي است كه هرگونه كوتاهي در كمك شايسته به اينگونه مؤسسات و مراكز، بنفع دشمنان نظام و برابر سياستهاي ضدفرهنگي و ضدعلمي آنان بر ضد كشور است، كه در چهار دهه اين انقلاب اسلامي مستمراً در اجراي آن كوشا بوده‌اند. بايد دانست كه نبود ارزش واقعي در يك ورزش تشريفاتي بيفايده و گاهي مضر، هيچ ربطي به ورزشكاران و اصل ورزش ندارد و طرح و بحث شخصيت ورزشكاران در اين عرصه، بكلي غلط و بيربط به اصل مسئله و نوعي مغالطه است. بيشتر قهرمانان كشور بويژه رشته‌هاي ايراني‌الاصل، جواناني محترم ميباشند، اما فوتبال اين ورزش پرهزينه و بيسود كه حتي در جهان نتوانسته جايگاهي بدست آورد، در مقايسه با نهادهاي علمي جامعه‌ساز ـ‌كه با معرفت و تربيت روحي و شخصيت‌سازي و رشد انديشه و فرهنگ انسان مرتبط است‌ـ در خور اينهمه هزينه و اسراف و تبذير از كيسه ملت فقير ما نيست و با مصالح ملي نيز ناسازگار است و عقل و منطق و شرع آنرا نهي ميكند. Manuscript profile
      • Open Access Article

        38 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        واژة «ارزش» يكي از واژه‌هاي عميق و پردامنة معنايي و فرهنگي است و آنرا ميتوان به دو دسته: «ارزشهاي واقعي» و «ارزشهاي موهوم» تقسيم كرد. ارزشهاي «واقعي» اموري هستند كه سراسر خير و فايده، و بدون زيان و آسيب باشند. در تعريفي ديگر، ارزشهاي واقعي چيزهايي هستند كه فطرت و وجدان More
        واژة «ارزش» يكي از واژه‌هاي عميق و پردامنة معنايي و فرهنگي است و آنرا ميتوان به دو دسته: «ارزشهاي واقعي» و «ارزشهاي موهوم» تقسيم كرد. ارزشهاي «واقعي» اموري هستند كه سراسر خير و فايده، و بدون زيان و آسيب باشند. در تعريفي ديگر، ارزشهاي واقعي چيزهايي هستند كه فطرت و وجدان ناب بشر و عقل انسان، آن را خير محض و مفيد براي جامعه و فرد و وسيله‌يي براي تأمين زندگي سعادتمندانه و امن و آسايش و هماهنگ با نظام احسن آفرينش براي بشر، بداند. نقطه برابر آن، «ارزشهاي موهوم» و خيالي هستند كه مردم جاهل و بيفرهنگ از آن براي سرگرمي و از دست‌دادن عمر گرانبها استفاده ميكنند و گاهي سبب هرزگي و فساد اخلاق جوانان ميشود. ارزشهاي موهوم گاهي بدست سياست و جهانخواران ضد بشر ايجاد و تبليغ ميشود و از آن براي دور كردن مردم از ارزشهاي واقعي و خير و مصلحت خود و جامعه، و سوق آنان به هرزگي و شهوتراني بهره ميگيرند؛ مانند سينما و هنر دروغين بازيگري يا فوتبال حرفه‌يي. فوتبال حرفه‌يي ـ‌كه برخلاف ورزشهاي بومي و ايراني‌ـ فاقد بيشتر مزاياي ارزشهاي واقعي است، در نظام سابق شاهنشاهي به كشور وارد شد و دولتها از آن براي سرگرم‌كردن و دور كردن مردم از مفاسد و مشكلات سياسي و اجتماعي كشور، بهره ميگرفتند و آن را تشويق و بودجه‌هاي كلاني از جيب مردم فقير كشور را براي آن ميپرداختند، كه متأسفانه اين وضع هنوز هم ادامه دارد. ورزش در جاي خود و بسهم خود، كاري پسنديده و مفيد و حكيمانه است، اما بشرط آنكه با اين بهانه و بنام ورزش واقعي، بيت‌المال ملت فقير را بدست اسراف و اتلاف نسپارند و از جمله، دستمزدها و هزينه‌هاي ريالي و ارزي كلان به اين و آن، از جمله مربيان خارجي، نپردازند، كه گفته‌اند: «حيف از طلا كه خرج مُطّلا كند كسي». اين در حالي است كه مؤسسات علمي و پژوهشي ـ‌ و بيشتر از همه مراكز فلسفي و منطقي ـ كمترين سهم را در فصل بودجه‌هاي فرهنگي دارند، كه اين مصداق همان «تبعيض ناروا»ست كه در اصل سوم قانون اساسي آمده و منع شده است؛ و نقض عدالت اجتماعي است. آسيب ديگري كه در دوران جديد به فوتبال حرفه‌يي افزوده شده، بهره‌گيري دشمنان نظام اسلامي و سرمايه‌گذاران براي براندازي و نابودي كشور، از چهره‌هاي فوتبال است كه پس از آنكه برخي افراد پوچ و فاقد ارزشهاي اجتماعي را بدست رسانه‌ملي به شهرت رساندند و الگوسازي از آنان براي جوانان جاهل انجام شد، از آنان براي تشويق افكار عمومي برضد نظام و انقلاب و رهبري بهره ميگيرند و از آنان الگو و مرشد سياسي ميسازند و سخنان ياوه آنها را دستورالعمل مردم هوشمند و آگاه دشمن‌‌شناس ايران ميشمارند. مديران و دلسوزان نظام اسلامي و انقلابي ايران موظفند در اين عدم موازنة ارزشهاي اجتماعي و جايگاه غيرمعقول فوتبال حرفه‌يي و بازاري، و بپاس ارزشهاي واقعي خداپسند، راهي منطقي و معقول را در پيش گيرند و چاره‌يي عاجل بينديشند. Manuscript profile
      • Open Access Article

        39 - حكمت، حكومت، ولا‌يت (گزارشي از بيست و ششمين همايش بزرگداشت حكيم صدرالمتألهين)
        S. Mohammad Khamenei
        بيست و ششمين همايش از سلسله همايشهاي بزرگداشت حكيم ملاصدرا با موضوع «حكمت، حكومت، ولايت» در خردادماه 1401 برگزار گرديد.بنياد حكمت اسلامي صدرا، برسم ساليان گـذشته و راستـاي تحقق اهـداف علمي خـود و تبيين حكمت متعاليه اسـلامي ‌ايـراني در حوزه» مـوضـوعات عملي، بيست و ششمين More
        بيست و ششمين همايش از سلسله همايشهاي بزرگداشت حكيم ملاصدرا با موضوع «حكمت، حكومت، ولايت» در خردادماه 1401 برگزار گرديد.بنياد حكمت اسلامي صدرا، برسم ساليان گـذشته و راستـاي تحقق اهـداف علمي خـود و تبيين حكمت متعاليه اسـلامي ‌ايـراني در حوزه» مـوضـوعات عملي، بيست و ششمين همايش ملي بزرگداشت حكمي ملاصدرا را بمنظور بازخواني بايسته‌هاي حكومت شايسته، به موضوع «حكمت، حكومت، ولايت» اختصاص دارد. پس از تعيين موضوع و استخراج سرفصلهاي و زيرموضوعات همايش، فراخوان مقاله عمومي همايش در تاريخ 18 بهمن 1400 اعلان گرديد. Manuscript profile
      • Open Access Article

        40 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        در سرمقاله پيش، بمناسبت افاضاتي كه برخي به شهرت رسيدگان ورزش فوتبال باشگاهي و حرفه‌‌يي بحمايت از شورشهاي اخير خياباني براندازانه و ضدنظام كرده بودند، شرحي مختصر درباره «ارزشهاي موهوم» و مجعول اجتماع عوام الناس ـ‌كه خوراكي براي دشمنان بيروني ميشود‌ـ داديم تا روشن شود كه More
        در سرمقاله پيش، بمناسبت افاضاتي كه برخي به شهرت رسيدگان ورزش فوتبال باشگاهي و حرفه‌‌يي بحمايت از شورشهاي اخير خياباني براندازانه و ضدنظام كرده بودند، شرحي مختصر درباره «ارزشهاي موهوم» و مجعول اجتماع عوام الناس ـ‌كه خوراكي براي دشمنان بيروني ميشود‌ـ داديم تا روشن شود كه ارزشگذاريهاي عوام كالانعام تا چه مقدار ميتواند ارزشهاي واقعي را زير غبار اين نادانيها و باشتباه گرفتن خرمُهره بجاي گوهر، بپوشاند. در اينجا لازم است به نمونة ديگر اينگونه ارزشهاي موهوم و غيرواقعي، كه بغلط نام «هنر» بر آن گذاشته‌اند و بيشتر در قالب سينما ديده ميشود، اشاره كنيم كه نه فقط محبوب و الهامبخش مردم عوام دور از معارف و جهانشناسي، كه حتي صدرنشين خاطر خطير برخي سياستگذاران و مديران كشوري بوده و جايگاهي وزين و رسمي در وزارت ارشاد دارد و مهمان دائمي صدا و سيماست و حتي بالاتر از آن، در قانونگذاري كشور نيز بر جاي سوگلي جامعه نشسته و به يمن پسند عده‌يي در مجلس قانونگذاري، بدون هيچ منطقي براي رجحان سينما بر معارف و فرهنگ اصيل اسلامي، حتي آن را از بخشي از ماليات معاف مينمايند تا آلاف بر الوف ثروتهاي بادآورده آنان افزوده شود و در عوض، بيشرمانه در فرصتهاي سياسي گوناگون، سنگ به اندام كشور خود و نظام صالح آن بيندازند و با نمايش فيلمهايي (مانند عنكبوت مقدس) به مقدسات مذهبي و ملي توهين كنند. بايد اعتراف كرد كه معدودي از اين بازيگران سينما، داراي اصالت خانوادگي و وطندوست، و با ملت و نظام همراهند ولي اين جمع كوچك صالح در سينماي كشور، زيان فرهنگي و سياسي بقيه را نميتواند بپوشاند. اين حكما و خردمندان جامعه بودند كه بشر را از توفانهاي سخت اجتماعي نجات داده و به ساحل امن رسانيده و امنيت و آسايش آورده‌اند، نه مشتي مغنّيان و مقلّدان و دلقكبازان و برخي ناپاكان كه عفت را سرماية بازار باصطلاح «هنر» كرده و در وقايع سياسي بر كرسي ارشاد سياسي جوانان مينشينند و راه خيانت را به آنان مي‌آموزند. بيشتر آنچه بنام سينما و هنر در كشور ما بيشترين خودنمايي را دارد، همان است كه طي قرون اخير صهيونيستها از طريق هاليوود و گاهي رسانه‌هاي خود، به مردم معرفي و تحميل كرده تا راه استثمار را باز كنند. هرگز سينما، اين هنر موهوم، نتوانسته به مردم راه خوشبختي را بياموزد و از جرائم و خيانت يا فساد اجتماعي جلوگيري نمايد. جا دارد نظام اسلامي ايران و مسئولين نگاهي دوباره به مسئله» سينماگري و فاسدپروري بيندازند و جرثومه‌هاي فسادآموز سياسي و اجتماعي را از آن دور سازند. Manuscript profile
      • Open Access Article

        41 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        تمدن يكي از دستاوردهاي انسان در آغاز تاريخ است كه با هدايت اديان آسماني به آن دست يافت و بدان وسيله توانست بساط زندگي حيواني و بيمرز و بيمنطق را برچيده و به زندگي اجتماعي سالم و عقلاني و موافق مصلحت و خير بشر بدل نمايد و آزادي حيوان‌منشانه را با قانون و سلب آزاديهاي غير More
        تمدن يكي از دستاوردهاي انسان در آغاز تاريخ است كه با هدايت اديان آسماني به آن دست يافت و بدان وسيله توانست بساط زندگي حيواني و بيمرز و بيمنطق را برچيده و به زندگي اجتماعي سالم و عقلاني و موافق مصلحت و خير بشر بدل نمايد و آزادي حيوان‌منشانه را با قانون و سلب آزاديهاي غيرمنطقي و بيخردانه محدود نمايد؛ زيرا آزادي فردي مطلق بي‌قيد و شرط چيزي جز فساد و ناامني و تجاوز و بينظمي ببار نمي‌آورد و با جامعه‌يي متمدن و امن و با آرامش، نميسازد. بشر در طول هزاران سال زندگي بتجربه دريافته است كه زندگي امن و آرام جز در سايه‌ قانون و قراردادهاي اجتماعي محدود‌كننده امكانپذير نيست، و تمدن يكي از ثمرات قانون است، از اينرو گريز از قانون هم فرار از تمدن شمرده ميشود. در حدود قرن ششم پيش از مسيح، يكي از اشراف آتن (يونان) بنام «سولون» كه از توحش جامعه خود به امان آمده بود، براي يافتن راه‌حل رهايي جامعه جاهلي خود، به مصر و تمدنهاي امن آنروز رفت تا راه اصلاح و نجات جامعه را بياموزد؛ و گفتگوي او با يكي از كاهنان مصري معروف است. او سرانجام دريافت كه تمدن جز با قانون و عقلاني‌كردن جامعه و سلب برخي آزاديهاي زيانبخش و خرابگر، بدست نمي‌آيد. با گذشت هزاران سال از عمر تمدن بشر در جوامع كهن شرق و غرب، امروز ديده ميشود كه در بخشي از اقاليم مغرب كه اروپا و آمريكا ناميده ميشوند، با وجود تظاهر به تمدن و ادعاي فرهنگ عالي، هنوز حال و هواي دوران توحش قومي و قبيله‌يي باستاني خود را (كه نمونه آن عشق به سگ و سلاح و غارتگري و نگاه بردگي و فرودستي زن در جامعه است) بكنار نگذاشته و بدروغ، از آزادي زن دفاع ميكنند و با اهداف سياسي، بي‌بندوباري و قانونشكني و برهم‌زدن امنيت خانواده و زن را ترويج مينمايند. وقايعي كه در ماههاي گذشته در ايران روي داد و به حرمت‌شكني حجاب انساني و اسلامي از سوي زنان فريب‌خورده انجاميد، رابطه مستقيم با سياست براندازي نظام اسلامي و انقلابي ايران داشت و از فرهنگ يهودي صهيونيستي (رواج فساد در زنها و براندازي خانواده) مايه ميگرفت. دشمن بدنبال آنستكه با رواج فرهنگ جاهلي و ابتداييِ برهنگي زن و آزادي شهوتراني حيواني و دور از تمدن و قانون، ملت ايران را ـ كه از دوران باستان، متمدن و تمدنساز بوده ـ به دوران جاهليت نخستين بشر برگرداند و ببهانه دفاع از حقوق اجتماعي زن، او را به فساد و پستي بكشاند تا به هدف موهوم براندازي نظام انساني و اسلامي برسد. اين ملت، ملتي نيست كه پس از داشتن هزاران سال حكمت و تمدن سرفراز، با اين شيوه‌هاي ابلهانة دشمنان سعادت ملت، دست از فرهنگ عالي و عقلاني و انساني خود بردارد و فرهنگ فرومايه و پست و دور از تمدن غربي را بپذيرد و بنيان رفيع و استوار نظام اسلامي ايران، بنايي نيست كه با اين بادها بلرزد كه گفته‌اند: «برو اين دام بر مرغ دگر نه كه عنقا را بلند است آشيانه» Manuscript profile
      • Open Access Article

        42 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        مطالعه و پژوهش در تحولات و تغییرات اجتماعی و رفتارهای گروهی و جمعی افراد در یک جامعه نشان میدهد که همانگونه که انگیزه‌ها و رفتارهای افراد بشر همه معلول برداشتها و اعتقادهای شخص آنهاست ـ‌که به آن جهانبینی یا فرهنگ نام میدهیم‌ـ جوامع بشری هم مانند افراد و اشخاص، در رفتاره More
        مطالعه و پژوهش در تحولات و تغییرات اجتماعی و رفتارهای گروهی و جمعی افراد در یک جامعه نشان میدهد که همانگونه که انگیزه‌ها و رفتارهای افراد بشر همه معلول برداشتها و اعتقادهای شخص آنهاست ـ‌که به آن جهانبینی یا فرهنگ نام میدهیم‌ـ جوامع بشری هم مانند افراد و اشخاص، در رفتارهای اجتماعی و پدیده‌های تاریخی که می‌آفرینند همواره تحت تأثیر فرهنگ، یعنی همان برداشتهای ذهنی خود از واقع خارج میباشند. هزاران سال تحمل استبداد شاهی در کشور ما، همه برخاسته از اعتقاد مردم به حقانیت استبداد شاهان و لزوم اطاعت و بردگی آنان بود، و بالعکس، اصل آزادگی و حُریّت انسان و این اعتقاد اسلامی که «لاتَکُن عبد غیرک...» یعنی «برده هیچکس مباش» و آموزه‌های مانند آن، سبب شد که ملت سرافراز ایران براهنمایی روحانیت شیعه، بنای کهنه شاهنشاهی و اصل بردگی مردم را براندازد و بجای آن اصل کرامت انسان و آزادی او و احترام به اراده و رأی و انتخاب را بگذارد و این نمونه‌یی از تأثیر تفکر و فرهنگ یک جامعه در تحولات و تغییرات اجتماعی و حتی تغییر مسیر تاریخ بود. متأسفانه، پس از انقلاب و برپایی نظام اسلامی، دولتها و مجلس شورای اسلامی انقلابی نه فقط در رشد و تکامل معرفت جامعه و بینش اجتماعی، یعنی فرهنگ مردم کاری چندان نکردند، بلکه روزبروز در سیر مصوّبات و اقدامات آنان، توجه و اهتمام به اهمیت تربیت مردم و کمک به شعور سیاسی و اجتماعی (فرهنگ) آنان کمتر شد و از آن چیزی جز یک نام در برنامه‌های سالانه و چندسالانه باقی نماند و مختصر عنایت دولتها و مجلس و بودجه اندکی که بعنوان فرهنگ مقرر میشد، عملاً به ورزش فوتبال و اموری کم ارزش دیگر رسید و حکمت و عقلانیت و معرفت اجتماعی محروم ماند. تمام تحولات سوء و زیانبار و پدیده‌های براندازانۀ سالهای اخیر و رواج قانون‌شکنی و بی‌حجابی زنان که امروز عادی شده، همه ناشی از کم‌توجهی اولیاء امور به لزوم رشد عقلانیت و فرهنگ انقلابی مردم بوده و نقش حساس و مهم فرهنگ و بینش اجتماعی در حفظ نظام اسلامی و پیشیگری از انحراف سیاسی مردم، فراموش شده است. Manuscript profile
      • Open Access Article

        43 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        در سال جاری، انتخابات دورۀ جدید مجلس شورای اسلامی انجام خواهد شد و بیاری خداوند حکیم و رحیم و شعور بارز ملت انتخابگر، مجلسی در خور یک نظام اسلامی و انقلابی بر روی کار خواهد آمد. آنچه بیش از هرچیز از لحاظ نظری ضرورت و اهمیت دارد، درک و توجه به معنی «وکالت» یعنی همان نمای More
        در سال جاری، انتخابات دورۀ جدید مجلس شورای اسلامی انجام خواهد شد و بیاری خداوند حکیم و رحیم و شعور بارز ملت انتخابگر، مجلسی در خور یک نظام اسلامی و انقلابی بر روی کار خواهد آمد. آنچه بیش از هرچیز از لحاظ نظری ضرورت و اهمیت دارد، درک و توجه به معنی «وکالت» یعنی همان نمایندگی است که پایه و جوهر اصلی مجلس شورای اسلامی است. وکالت، در یک تعریف قانونی، عبارتست از واگذاری موقت (در مورد مجلس، چهارساله) حقوق و داشته‌های اجتماعی و ضروری خود، از طرف شخص یا اشخاصی، به شخص یا اشخاص دیگر، بگونه‌یی که عمل و امضا و گفتار وکیل، همان تأثیر عمل و امضا و گفتار موکّل را داشته باشد. بنابرین اگر کسی به شخص دیگری وکالت دهد که اموال و دیگر شئون و حقوق او را حتی برخلاف مصلحت موکل انجام دهد، تمام اقدامات وکیل نافذ و مؤثر خواهد بود و حتی ممکن است وکیل دانسته یا ندانسته حقوق و اموال و حتی امور دیگر موکل را برخلاف منافع و مصلحت موکل، ضایع نماید. این حقیقت در انتخابات قوۀ مقننه یا مجریه و دیگر انتخابهای عمومی کشور هم صادق است و افراد ملت که شخص معینی را منصب وکالت میدهند و او را به عرصۀ ادارۀ جامعه و کشور خود میفرستند، در واقع تمام اختیار جان، مال و ناموس و شئونات شخصی و ملی خود را بشرط رعایت مصلحت موکل، به او میسپارند تا با خیال راحت و اطمینان کامل از وکیل و امانت و مهارت و سلامت اخلاقی و روحی و سیاسی او، به دیگر کارهای خود بپردازند. بدیهی است که بحکم عقل و فهم انسانی، تفویض امور مهم حیاتی خود و واگذاری اختیار جان و مال و ... به یک وکیل، بایستی پس از احراز امانت و توانایی و تجربه و تخصص وکیل باشد، همچنانکه هیچکس گوهر گرانبها را به دست افراد ناشناخته نمیدهد. از اینجاست که هر شهروند رأی‌دهنده در انتخابات بایستی به کسی رأی بدهد که او را امین در حفظ حقوق و هستی اجتماعی خود میداند و به توانایی او یقین دارد و از راه تجربه و شناخت خود یا معرفی شخص یا جریانی مطمئن، به صلاحیت شخص وکیل رسیده است. بسیاری از مشکلات اقتصادی و حقوقی و اعتقادی که در دولتهای گذشته بر سر این ملت آمده، همه از ناآگاهی و تقصیر و کوتاهی در شناخت دقیق نمایندگان بوده است. پیروی بی‌مطالعه از رأی و نظر دیگران در انتخاب نماینده یا تکیه بر احساسات منفی یا مثبت خود به یک جریان سیاسی، اشتباه بزرگی است که موجب زیانهای مالی و بروز فقر اقتصادی و اخلاقی و اعتقادی در جامعه میگردد، و زیاندیده‌گان بجای اعتراض به این و آن یا به خود مجلس یا دولت، باید خود را ملامت کنند که چشم‌بسته و ناشناخته همۀ حقوق و مصالح و آسایش خود را برای چهار سال به شخص یا اشخاصی بنام وکیل (در مجلس یا در دولت) سپرده‌اند؛ «فَلا یلومَنَّ الا انفسهم!». Manuscript profile
      • Open Access Article

        44 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        در ایامی نزدیک که گذشت واقعه‌یی شگفت ‌و تاریخی روی داد که همه جهانیان را به ستایش و تحسین وادار نمود. در این رویداد، که به آن «طوفان الاقصی» نام دادند، رزمندگان شیردل و شهادت‌طلب غزه در یک حملۀ نظامی و اطلاعاتی، به قلمرو صهیونیستها نفوذ کرده و ضمن رساندن آسیبهای نظامی س More
        در ایامی نزدیک که گذشت واقعه‌یی شگفت ‌و تاریخی روی داد که همه جهانیان را به ستایش و تحسین وادار نمود. در این رویداد، که به آن «طوفان الاقصی» نام دادند، رزمندگان شیردل و شهادت‌طلب غزه در یک حملۀ نظامی و اطلاعاتی، به قلمرو صهیونیستها نفوذ کرده و ضمن رساندن آسیبهای نظامی سنگین، چندین اسیر نیز از آنان گرفتند. دولت صهیونیستی برای رهایی از این فضاحت تاریخیِ نظامی و سیاسی، که ضعف همه‌جانبۀ آنان را ـ‌برغم ادعای برترین بودن در منطقه‌ـ افشاء و بافت تار عنکبوتی آنان را آشکار میکرد، از آن زمان، همه‌روزه وحشیانه‌ترین حملات نظامی خود را از هوا و زمین به مردم مظلوم غزه، بویژه به کودکان و زنان و بیمارستانها و معابد مسلمان و مسیحی وارد مینماید، که نه فقط شکست او را جبران نمیکند بلکه بیشتر از پیش، او را ناتوان و پست معرفی مینماید. عمق خشونت حملات این دولت خبیث باندازه‌یی است که عواطف همۀ ملتها، حتی ملل امریکائی و اروپائی را هم متأثر ساخته و در همۀ این کشورها، بیشتر ایام تظاهرات همدردی با فلسطینیان در شهرها برپاست، و خشم جهانی را بر ضد خود برانگیخته است. این وقایع از نظر و تجربۀ تاریخی و سنن الهی نشانۀ نابودی حکومت صهیونیستی معروف به اسرائیل و نصرت و پیروزی مستضعفان فلسطینی سرزمین غزه و سرزمینهای غصبی آنجاست، همچنانکه قرآن مجید مکرر این سنت الهی را بیان نموده است. قانون دستگاه آفرینش نشان داده که هیچ ستم و ستمگری دوام نمی‌آورد و پایان کار آن نابودی و ننگ در تاریخ است؛ سنت الهی اثبات میکند که سرنوشت مردم مستضعف بدست خود آنهاست و اگر به پا خیزند و ستم‌پذیر نباشند و بدنبال رهایی از ستم و آزادی و شکستن بندهای بردگی قیام کنند، یاری خداوند و نصرت او به سراغشان خواهد آمد و آنان را نجات خواهد داد. «وَسَیَعلم الذین ظلموا اَیَّ مُنقَلب یَنقلبون» (شعراء/ 227). Manuscript profile
      • Open Access Article

        45 - Editor's Note
        S. Mohammad Khamenei
        حکومت مردمی، در اصطلاح، حکومتی است که براساس اراده و انتخاب افراد جامعه باشد و مدیران کشور، نمایندگی و نیابت مردم را داشته باشند. این شکل حکومت ـ که در اصل و تاریخ خود، آوردۀ اسلام و ادیان واقعی گذشته است و ریشه در کرامت ذاتی انسان دارد، که قرآن به آن اشاره کرده ـ بر اس More
        حکومت مردمی، در اصطلاح، حکومتی است که براساس اراده و انتخاب افراد جامعه باشد و مدیران کشور، نمایندگی و نیابت مردم را داشته باشند. این شکل حکومت ـ که در اصل و تاریخ خود، آوردۀ اسلام و ادیان واقعی گذشته است و ریشه در کرامت ذاتی انسان دارد، که قرآن به آن اشاره کرده ـ بر اساس کرامت انسان و آزادی و آزادگی ذاتی است که به انسان داده شده است، از اینروست که کسی حق ندارد اراده و قدرت خود را بر افراد دیگر تحمیل نماید. اما تحقیق نشان میدهد که این اصل، مطلق نیست و شرایطی دارد، یعنی همانگونه که معمولاً عقل و بلوغ را شرط میدانند و محجورین و افراد نابالغ یا سفیه، حق انتخاب ندارند، شروط ضروری دیگری هم هست که رعایت نکردن آنها سبب تسلط افراد قدرت‌طلب، بر حکومت، از راه فریبکاری و جلب آراء و ارادۀ مردم میگردد. چون دادن وکالت و نمایندگی در واقع بمعنای «واگذاری تمام سرنوشت و مصالح خود بمدت چهار سال به شخص وکیل یا وزیر است»، بنابرین لزوماً مشروط به آگاهی و بصیرت و شناخت رأی‌دهندگان میباشد و باید مردم از صلاحیت و صلاح نمایندۀ خود مطمئن و به صحت تشخیص و ممیزی دستگاههای نظارتی اعتماد داشته باشند و خادم و خائن را از هم تمییز دهند، وگرنه آینده و روزگار خود را تباه خواهند کرد. از سوی دیگر، آگاهی اکثریت افراد جامعه شاذ و نادر است؛ بایستی در کنار مردم، مشاوران و مرشدان آگاه یا نهادهایی هوشیار و دشمن‌شناس باشند که افرادی صالح را که نامزد انتخاب میشوند، بشناسند و از آنها حمایت، یا آنها را معرفی کنند. علاوه بر این، مرشدان صادق و آگاه، ضروری است که شورای نگهبان و دستگاههای نظارت کننده نیز، بسبب خطراتی که در اندک تسامح یا کلی‌نگری وجود دارد، علاوه بر ظواهر اشخاص، به قرائنی که حاکی از نادرستی و انحرافات جزئی سیاسی آنها باشد نیز توجه کنند، زیرا برخلاف آنچه در امور عادی و معاشرت با مردم اصالة‌الصحة جاری است، در عرصۀ سیاست و گزینش افرادی برای ادارۀ کشور، اصل عقلایی و درست، اصالة‌الفساد است و این اصل ضامن سلامت و اعتبار حکومت و راحت مردم جامعه خواهد شد. امید است مسئولین و معتمدین مردم در شناخت بهتر مردم از نامزدهای انتخابات، کوتاهی ننمایند. Manuscript profile