مقايسه آراء فارابي و ابن سينا با ارسطو دربارة جوهريت نفس بمنظور فهم نظر آنها در مورد تجرد و جاودانگي نفس
محورهای موضوعی : مطالعات تطبیقی فلسفههای اشراقیقاسم پورحسن 1 * , حسين قلي زاده قپچاق 2
1 - دانشگاه علامه طباطبائي
2 - دانشگاه علامه طباطبايي
کلید واژه: جوهر نفس تجرد جاودانگي ارسطو فارابي ابنسينا ,
چکیده مقاله :
ارسطو نفس را بالضروره جوهر ميداند و جوهر اصليترين مفهوم هستيشناسي در انديشة اوست. از اينرو شناخت آراء وي دربارة جوهر، براي رسيدن به رأي او در مورد تجرد يا عدم تجرد نفس نقش مهمي دارد. ارسطو در سنت فلسفة اسلامي، بويژه حكمت مشاء، بسيار مورد توجه بوده و متفكران اسلامي بنحوي از انحا با نظريات وي نسبت مستقيم يا نزديك دارند. فارابي و ابن سينا معاني مختلف جوهر و كليت تقسيم آن به محسوس و نامحسوس كه از جانب ارسطو صورت گرفته را ميپذيرند اما اختلاف مبنايي آنها با ارسطو به نتايجي منجر شده كه در نوع خود قابل توجه و ارزشمند است. بررسي اين تفاوت، با رويكرد دريافت نظر قطعي آنها در مورد تجرد نفس و جاودانگي آن، هدف اصلي اين پژوهش است. بدين منظور، دو راه در پيش گرفتهايم؛ نخست به بررسي واژه يا واژههايي پرداختهايم كه ارسطو براي بيان معناي جوهر بكار گرفته است. راه دوم، رجوع به آثار مختلفي است كه ارسطو مفهوم جوهر را در آنها مورد بحث قرار داده است. سپس اين ديدگاهها با آراء فارابي و ابن سينا مقايسه شدهاند.
Aristotle believes that the soul is necessarily a substance and views substance as the main ontological concept of his philosophy. Accordingly, it is important to learn about his idea of substance in order to perceive his view of the materiality or immateriality of the soul. Aristotle received great attention in the tradition of Islamic philosophy, particularly, the Peripatetic philosophy, and the stance of Islamic thinkers with regard to the soul bears some direct or close relationship with his theories. Farabi and Ibn Sina agree with Aristotle’s different definitions of substance and its general division into sensible and insensible types. However, the fundamental differences between their ideas and those of this Greek philosopher have yielded certain consequences which are quite noteworthy. The main purpose of this study is to explore such differences and discover their ultimate views on the immateriality and immortality of the soul. Accordingly, the writers initially examine the words that Aristotle used in order to define the meaning of substance and, secondly, refer to the various works in which he discussed the concept of substance. Finally, they compare his ideas in this regard with those of Farabi and Ibn Sina.
ابن رشد، تلخيص كتاب مقولات، قاهره، الهيئة المصريه، 1980م.
ابنسينا، التعليقات، تحقيق عبدالرحمن بدوي، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، 1404ق.
ابنسينا، النفس من كتاب شفاء، تحقيق آيت الله حسنزاده، قم، بوستان كتاب، 1392.
ابنسينا، رسائل ابنسينا، قم، بيدار،1400ق.
ارسطو، ارگانون، ترجمه ميرشمس الدين اديب سلطاني، نگاه، 1378.
ارسطو، دربارة نفس، ترجمه عليمراد داودي، تهران، حكمت، 1369.
ارسطو، متافيزيك، ترجمه شرف الدين خراساني، تهران، حكمت،1379.
افلاطون، مجموعة آثار، ترجمة محمد حسن لطفي و رضا كاوياني، تهران، حكمت،1379.
پورحسن، قاسم؛ منصوري، محسن، «ابنسينا و مسئله جاودانگي نفس»، تاريخ فلسفه، ش14،1392.
خوانساري محمد، ايساغوجي و مقولات، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1383.
ذكياني، غلامرضا، «در آمدي بر فلسفه منطق ارسطو»، حكمت و فلسفه، سال چهارم، شماره سوم، 1387.
فارابي، الحروف، بيروت، دارالمشرق، 1986م.
فارابي، رسالتانفلسفيتان، ج1، بضميمة كتابالتنبيه عليسبيلالسعاده، جعفر آلياسين، تهران، 1371.
كاپلستون، فرديك، تاريخ فلسفه، ج4، تهران، سروش، علمي و فرهنگي، 1380. ملاصدرا، الحكمة المتعاليه في الأسفار الأربعة، ج8، تصحيح و تحقيق علي اكبر رشاد، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1383.
هالينگ ديل، ر.ج، تاريخ فلسفه غرب، ترجمه عبدالحسين آذرنگ، تهران، ققنوس، 1381.
Aristotle,Gategorise, in a new Aristotle reader, translated by J. L. AcKrill, Oxford University Press, P992, 2a11-14,1987.
Lowe, EJ, Introduction to substance, in philosophical studies, edited by Steven D. Hales, Bloomsburg university, Wads Worth publishing company, 1996.