سرمقاله
محورهای موضوعی :
1 - بنیاد حکمت اسلامی صدرا
کلید واژه: فرهنگ سیاست,
چکیده مقاله :
آنروز كه فروغي، نمايندة استعمار انگليس به تأسيس دانشگاه تهران و دانشكدة حقوق قضائي و سياسي آن همت گماشت، بر آن بود كه دست حوزهها و روحانيت از امور قضائي كوتاه و آنان را منزوي سازد تا سهمي از مديريت كشور نداشته باشند، و از سوي ديگر، كتاب «گفتار اندر روش» دكارت را به فارسي ترجمه نمود تا در تفكر مستقل و ريشهدار فلسفي اسلامي و شيعي ـ و بقول هانري كوربن، فلسفة شيعي ايراني ـ خلل ايجاد و مسير فلسفه را از همگامي با فرهنگ اسلامي جدا سازد و راه را براي ورود فرهنگ و تفكر غربي بازنمايد. گام ديگر اين حركت دشمنان، طرح جدائي ديانت از سياست (يعني مديريت كشور) بود تا بدينوسيله دستپروردههاي صهيونيسم غربي را ـكه نام آنها را اليت (نخبه) گذاشته بودندـ به مديريت فرهنگ و دانش و اقتصاد و فناوري بگمارند تا آن مزدوران بيدرد، نان ملت را بخورند و به دشمنان او خدمت كنند، كاري كه تا پيش از انقلاب عظيم و انساني اسلامي ايران ادامه داشت. اما انقلاب آزاديبخش اسلامي ايران يكباره اساس كار آنها را بر باد داد و بنياني ديگر گذاشت كه نتيجة آن رشد علمي و فناوري و احساس غرور و خودباوري در جوانان و طراوت يافتن مديريت كشور از روح اسلام باشد و ادارة سياسي كشور با ياري ديانت و ايمان باطني پيش برود.اين انقلاب بر آن بود تا دانشگاهها به نقش واقعي خود يعني تربيت جواناني دانشمند و آگاه بپردازند و با بينش اجتماعي درست ـ يعني همان بصيرت ـ براي دفاع از استقلال كشور آماده شوند. در كنار اين حركت آرماني، دشمن نيز بيكار ننشست و با تبليغ فكر جداسازي سياست از دين و از سنت اسلامي، كوشيد بوسيلة دستپروردگان و مزدوران خود، نسلي از جوانان را تربيت كند كه پايبند دين و استقلال و آزادي كشور نباشند و تهي از غيرت وطنخواهي، حراميان بيگانه را محترم و نيروهاي صالح و خدمتگذار را بيگانه بدانند. براي رسيدن به اين هدف شوم، تلاش خود را بر حركتي خاموش نهادند كه دانشگاه را از خدمتگذاران صالح تهي، و معلمان و مربيان نسلهاي آينده را همان مزدوران بيدرد بيگانهپرست بگذارند. اين رويداد در زير پوستة دانشگاه اجرا ميشد و هر از چند گاه در برابر چشم مسئولين، شديدتر ميگرديد و مسير پرورش را از آموزش جدا و بسوي خراب آباد و سقوط ميبرد. اگر امروز جنبشي براي جلوگيري از رشد اين غدة سرطاني در فرهنگ و سياست و آيندة ملت و كشور برپا نشود دانشگاه و دانش افروزي به دورة نظام خائن پيشين برخواهد گشت، و مديران و مسئولين آيندة كشور مشتي خودفروخته بيدرد و اشراف منش خواهند بود تا سرنوشت اين ملت و همة دستاوردهاي انقلابي او را نابود سازند و ثروتهاي ملت را تاراج و غرور و افتخاراتشان را پايمال نمايند. امروز اين جريان خائنپروري در برابر صف استادان و جوانان برومند و انقلابي دانشگاهي لاف هماوردي ميزند و هر چند گاه، سنگي از اين سنگر را از دانشگاه دور و عنصري فاسد و مفسد را بجاي آنها ميگذارد و اگر چارهيي انديشيده نشود، فرداي كشور در دست مشتي افراد بيصلاح و با سرشتي ضد انقلاب و ضد اسلام قرار خواهد گرفت، و دشمنان كهنة اين ملت، همه چيز او را به يغما خواهند برد و آنرا به بردگي خواهند گرفت كه فروغي و امثال آن تصور آنرا نميكردند.