بررسي لوازم نفسشناختي نظريه مثل؛ مناقشه در دفاع ملاصدرا از مثل
محورهای موضوعی : ملاصدراپژوهی و اندیشۀ حکمت متعالیهعلي شيرواني 1 , فاطمه رازيزاده 2 *
1 - پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
2 - دانشگاه تهران
کلید واژه: نظرية مثل نفس معرفت فناناپذيري ,
چکیده مقاله :
نظرية مثل از مهمترين نظريات فلسفييي بشمار ميرود كه بر انديشة بيشتر متفكرين در اعصار مختلف تأثيرگذار بوده و فلاسفه ناگزير از پذيرش يا رد آن شدهاند. غالب فلاسفة مسلمان نيز نسبت به اين نظريه بيتفاوت نبودها ند و كليت نظريه را پذيرفتهاند. اما اغلب، اين نظريه در نظام فكري ايشان به تأويل و تحويل برده شده است. ملاصدرا معتقد است كه با استمداد از مباني فلسفي خويش تبييني از نظرية مثل ارائه داده، كه كاملاً منطبق بر غرض افلاطون است. پرسش اينكه، در حاليكه نظرية مثل از جهات بسياري از جمله حوزة علم النفس، با مبادي فلسفي ملاصدرا ناسازگار است، آيا اين تلاش فلسفي او موفق بوده است؟ پژوهش حاضر ميكوشد اين پرسش را با توجه به لوازم نفسشناختييي كه از اين نظريه برخاسته مورد مداقه و تحليل قرار دهد.در اين مقاله، پس از بررسي جامع ابعاد و لوازم نفسشناختي نظرية مثل و نيز بيان ديدگاه ملاصدرا دربارة اين نظريه و دفاع وي از آن، بهمراه بيان كليتي از علمالنفس صدرايي، ناسازگاريهاي مبادي نفسشناختي حكمتمتعاليه با لوازم نظرية مثل افلاطوني بتصوير كشيده ميشود و دفاع سرسختانه صدرالمتألهين از اين نظريه زير سؤال ميرود. فرجام آنكه: باور به قدم نفس و نظرية تذكاري معرفت و توقف نفسشناسي افلاطون بر تجرد عقلاني متمايز از بدن مادي، در برابر انديشة ملاصدرا مبني بر جسمانية الحدوث بودن نفس و عقيده به تأسيسي بودن معرفت و نيز وجود رابطي نفس، از اهم نقاط افتراق نظام فكري اين دو فيلسوف شمرده شده و در نتيجه هرگونه كوشش براي جمع ميان اين دو ديدگاه را بيثمر ميسازد.
The theory of Ideas is one of the important philosophical theories which has influenced the views of most philosophers in various periods, and many of them have confirmed or rejected it. The majority of Muslim philosophers have also had to investigate this theory and finally accept it in general. However, they have often interpreted it within the framework of their own philosophical system. Mulla Sadra believes that he has presented an interpretation of the theory of Ideas based on his own philosophical principles which is completely compatible with Plato’s intention. The question is, given the fact that the theory of Ideas is inconsistent with Mulla Sadra’s philosophical principles from many aspects, such as those related to his psychology, was his philosophical endeavor successful? The present research aims to provide an answer to this question through analyzing and exploring the psychological concomitants arising from this theory. Here, after a thorough investigation of the psychological dimensions and concomitants of this theory and explaining Mulla Sadra’s view and defense in this regard, the writers portray the inconsistencies between the psychological principles of the Transcendent Philosophy and the concomitants of the Platonic theory of Ideas while providing a general explanation of Sadrian psychology. Following this, they question Mulla Sadra’s strict defense of this theory. Finally, they conclude that Plato’s belief in the pre-eternity of the soul, his theory of reminiscence of knowledge, and the restriction of his psychology to rational immateriality and its separation from corporeal body, versus Mulla Sadra’s theory of the corporeal origination of the soul and his belief in the acquisition of knowledge and the copulative existence of the soul are among the most important differences between the philosophical schools of these two philosophers. As a result, any attempt to reconcile their views with each other would be futile.
ابنسينا، الهيات من كتاب الشفاء، تحقيق حسن حسنزادهآملي، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1376.#
افلاطون، دورة آثار افلاطون، ترجمة محمدحسن لطفي، تهران، انتشارات خوارزمي، 1380.#
بدوي، عبدالرحمن، المثل العقلية الافلاطونية، بيروت، نشر دارالقلم، بيتا.#
بورمان، كارل، افلاطون، ترجمة محمدحسن لطفي، تهران، طرح نو، 1387.#
جواديآملي، عبدالله، فلسفة صدرا، تحقيق و تنظيم محمدكاظم بادپا، قم، مركز نشر اسراء، 1387.#
سهروردي، مجموعه مصنفات شيخ اشراق، تصحيح و مقدمه هانري كربن و ديگران، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1380.#
عبوديت، عبدالرسول، درآمدي به نظام حكمت صدرايي، ج1، تهران، انتشارت سمت، 1388.#
عبوديت، عبدالرسول، درآمدي به نظام حكمت صدرايي، ج3، تهران، انتشارات سمت، 1391.#
فارابي، الجمع بين رأي الحكيمين، تهران، انتشارات الزهراء(س)، 1363.#
كاپلستون، فردريك چارلز، تاريخ فلسفه، ج1، ترجمه سيد جلال الدين مجتبوي، تهران، مركز انتشارات علمي ـ فرهنگي، 1380.#
مطهري، مرتضي، درسهاي الهيات شفا، تهران، انتشارات حكمت، 1369.#
ملاصدرا، الحكمة المتعاليه في الأسفار الأربعه، ج2: تصحيح و تحقيق و مقدمه مقصود محمدي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1380.#
ملاصدرا، الحكمة المتعاليه في الأسفار الأربعه، ج3: تصحيح و تحقيق و مقدمه مقصود محمدي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1383.#
ملاصدرا، الحكمة المتعاليه في الأسفار الأربعه، ج4: تصحيح، تحقيق و مقدمه دكتر مقصود محمدي، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1383.#
ملاصدرا، الحكمة المتعاليه في الأسفار الأربعه، ج5: تصحيح و تحقيق و مقدمه رضا محمدزاده؛ تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1381.#
ملاصدرا، الحكمة المتعاليه في الأسفار الأربعه، ج8: تصحيح و تحقيق و مقدمه: علياكبر رشاد، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1383.#
ملاصدرا، الشواهد الربوبيه في المناهج السلوكيه، تصحيح، تعليق و مقدمه مصطفي محقق داماد، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1382.#
ملاصدرا، المبدا و المعاد، تصحيح، تحقيق و مقدمه محمد ذبيحي، جعفر شاهنظري، تهران، بنياد حكمت اسلامي صدرا، 1381.#
ميرداماد، محمدبن محمد، القبسات، تهران، موسسة مطالعات اسلامي دانشگاه مكگيل، 1356.#
Kraut, Richard, The Cambridge Companion to Plato, Cambridge University Press, 1992.#
The Oxford Companion to Philosophy, Edited by Ted Honderich, Oxford University Press, 1995.#