ايمان حقيقتي است كه افزون بر شناخت، احساس و اراده انسان را نيز دربرميگيرد و بهمين دليل انديشمندان با تأكيد بر يكي از اين ساحتها، ديدگاههاي متفاوت شناختگروانه، احساسگروانه و ارادهگروانه ارائه نمودهاند. نحوة پيوند ايمان با عمل نيز از مسائل كهن در باب ايمان است كه معركهيي از آراء گوناگون را در پي داشته است. در اين نوشتار با روش توصيفي ـ تحليلي، برداشت ملاصدرا در اين موضوع تبيين و تحليل ميگردد. غالباً ديدگاه ملاصدرا در باب ماهيت ايمان را يگانهانگاري ايمان و شناخت معرفي ميكنند اما از ديدگاه وي ايمان معرفتي قلبي است كه افزون بر شناخت، احساس و ارادة آدمي را نيز دربرميگيرد. تأكيد ملاصدرا بر نقش عشق مؤمنانه در ساحت احساس و نيز اخلاص ايماني در ساحت اراده، موجب گرديده تا بتوان تبيين قابل قبولي از نحوة پيوند ايمان و عمل در چارچوب انديشة وي، ارائه نمود. بدينسان، ايمان از طريق گسترة خود در ساحت احساس و اراده (عشق و اخلاص)، به عمل اخلاقي منجر ميشود و متقابلاً از همين دريچهها، از آن تأثير ميپذيرد. بنابرين با وساطتِ ساحت احساس و اراده، ميان معرفت و فعل اخلاقي رابطهيي دو سويه برقرار ميشود؛ از سويي ايمان انجام فعل اخلاقي را تضمين ميكند و از سوي ديگر، انجام فعل اخلاقي باعث تقويت ايمان ميشود.
|