فارابي علم را حصول صورت نزد ذهن يا عقل ميداند و محاكات را نيز بعنوان نظرية هنري قلمداد ميكند كه هنرمند از طريق تصوير انجام ميدهد. بنابرين، «صورت» نقطة اتصال ميان دو نظرية معرفتشناختي و فلسفي ـ هنري او قلمداد ميگردد؛ بدون وجود صورت، از يكسو علم محقق نميشود و از سوي ديگر محاكات ابتر ميماند. اين جستار بر آنست تا با روش تحليلي ـ توصيفي به درك رابطة ميان نظرية شناخت و نظرية هنري فارابي دست يابد و بدينمنظور موارد زير را اهدافي ميداند كه بترتيب منطقي در انديشة فارابي قابل پيگيري است:
1) دستيابي به نظرية شناخت
2) كشف نظرية محاكات و آشكارسازي محتواي اين نظريه
3) فهم رابطة ايندو نظريه
4) اثبات اين نكته كه نظرية محاكات صرفاً مبتني بر نظرية صورتباورانة معرفت امكانپذير است.
|